Telegram Web Link
#تیکه_کتاب

از همان اول دقیقا می‌دانستم که این هوا و هوس نیست. از همین هم ترسیدم.
می‌دانستم که احساسم نسبت به تو حقیقی است. تو حقیقت من بودی و هیچ کاریش نمی‌توانستم بکنم.

📕 | شوخی
| #میلان_کوندرا

🦋 | @SaCafeketab
گروه محکومین - فرانتس کافکا.pdf
1.2 MB
#کتاب_بخوانیم

آدمیزاد یکه و تنها و بی پشت و پناه است و در سرزمین ناسازگار گمنامی زیست می کند که زاد و بوم او نیست، با هیچ کس نمی تواند پیوند و وابستگی داشته باشد. خودش هم می داند… می خواهد چیزی را لاپوشانی بکند، خودش را به زور جا بزند، گیرم مچش باز می شود: می داند که زیادی است. حتا در اندیشه و تکرار و رفتارش هم آزاد نیست. از دیگران رودرباستی دارد، می خواهد خودش را تبرئه کند. دلیل می تراشد، از دلیلی به دلیل دیگر می گریزد، اما اسیر خودش است، چون از خطی که به دور او کشیده شده نمی تواند پایش را بیرون بگذارد.

📕 | گروه محکومین
✍🏼 | فرانتس کافکا

📚 | @SaCafeketab
#تیکه_کتاب

"فرد اولمن" می‌گوید: "بدی" از همان ابتدا چیز عجیبی از خود نشان نمیدهد، بلکه همیشه با ملایمت و بی‌سر و صدا آغاز میشود. در واقع می‌توان گفت فروتنانه آغاز می‌گردد و خود را در فضای زمانی که در آن قرار دارد جای میدهد.

درست مانند آبی که زیر درب جاری می‌شود، ابتدا فقط در حد یک رطوبت است و زمانی که این رطوبت به سیل تبدیل می‌شود دیگر خیلی دیر شده است.

📕 | فراتر از بودن
✍🏽 | #کریستین_بوبن

🦋 | @SaCafeketab
۳۵ کیلو امیدواری.pdf
7 MB
#کتاب_بخوانیم

در زندگی، همیشه غمگین بودن،
از شاد بودن آسان تر است،
ولی من اصلا از آدم هایی خوشم نمی آید که
آسان ترین راه را انتخاب می کنند.
تو را به خدا شاد باش و برای آن که شاد شوی،
هر کاری از دستت بر می آید،
انجام بده ...

📕 | 35 کیلو امیدواری 
✍🏻 | #آنا_گاوالدا

📚 | @SaCafeketab
#تیکه_کتاب

بهش گفتم: زندگی ما زندگی جالبییه هما.
بین تراژدی محض و کمدی ناب دائم داره پیچ و تاب میخوره.
یعنی یه جور غم انگیز، خنده داره یا شایدم یک جوره خنده دار، غم انگیز باشه.

📕 | کافه‌ پیانو
| #فرهاد_جعفری

🦋 | @SaCafeketab
🤍🌿

راستی یک زن چطور می‌میرد
مرگش چگونه است؟
یا لبخند به لب ندارد
یا آرایش نمی‌کند
یا دست کسی را نمی‌فشارد
یا منتظر
آغوشی نیست
یا حرف عشق که می‌شود پوزخند می‌زند
آری زن‌ها اینگونه می‌میرند

👤 | #گابریل_گارسیا_مارکز

💙 | @SaCafeketab
پزشک دهکده - فرانتس کافکا.pdf
372.6 KB
#کتاب_بخوانیم

پدر بزرگم میگفت : ‍‌زندگی عجیب کوتاه است ..!
حالا که گذشته را بیاد می آورم زندگی به نظرم چنان فشرده می آید که مثلا نمی فهمم چطور ممکن است جوانی تصمیم بگیرد با اسبش به دهکده ی بعدی برود ، اما نترسد که مبادا قطع نظر از اتفاقات بد، مدت زمان همین زندگی عادی و خوش و خرم ، کفایت چنین سفری را نکند ...؟!

📕 | پزشک دهکده
✍🏼 | فرانتس کافکا

📚 | @SaCafeketab
Gulumcan
Ahmet Mustafa Ozgul
#Music

در روزهای تاریک و سخت، کسی که قلب‌مان را با لطافت لمس کند، ما را مبتلای خود می‌کند …

🎼 | @SaCafeketab
‎⁨دنیای_پس_از_مرگ_از_موریس_مترلینگ⁩.pdf
4.4 MB
#کتاب_بخوانیم

برحسب تجربیات و مطالعاتی که من در بسیاری از تیمارستانها کرده ام، در تیمارستان، تنها کسی که در نظر دیوانه ها، دیوانه است، همان مدیر تیمارستان است و تمام دیوانه ها در هر تیمارستان، خود را عاقل و مدیر آنجا را دیوانه میدانند.
ما هم نسبت به دنیا همین حال را داریم و در حالی که خود دیوانه هستیم، خیال می کنیم که ما همگی عاقلیم و دنیا دیوانه میباشد که این مقررات و نظامات عجیب را وضع نموده است.

📕 | دنیای پس از مرگ
✍🏻 | #موریس_مترلینگ

📚 | @SaCafeketab
#تیکه_کتاب

داوری نکنید، تا بر شما داوری نشود
و حکم نکنید تا بر شما حکم نشود
چه بسیار انسان‌هایی که با سرزنش دیگران بیماری را به سوی خود کشانیده‌اند.

📕 | چهار اثر
✍🏻 | #فلورانس_اسکاول_شین

🦋 | @SaCafeketab
از آدمهای مذهبی نه ولی از آدمهای خشک مذهب بترسید آنان به درجه‌ای رسیده اند که مطمئن هستند هر کاری بکنند اشکالی ندارد‌ ، چون فکر می کنند با عبادت کردن جبرانش می کنند!

👤 | #دیتر_هالروردن

💙 | @SaCafeketab
من_چگونه_اروین_یالوم_شدم_اروین_د_یالوم.zip
11.4 MB
#کتاب_بخوانیم

مهم نیست چقدر به دیگران نزدیکیم،
مهم این است کە هر کس
باید به تنهایی با زندگی روبرو شود ...

📕 | من چگونه اروین یالوم شدم
✍🏻 | #اروین_د_یالوم

📚 | @SaCafeketab
#تیکه_کتاب

گویند شیخ ابو سعید ابوالخیر چند درهم اندوخته بود تا به زیارت كعبه رود. با كاروانی همراه شد و چون توانایی پرداخت برای مركبی نداشت، پیاده سفر كرده و خدمت دیگران می كرد.
تا در منزلی فرود آمدند و شیخ برای جمع آوری هیزم به اطراف رفت.
زیر درختی، مرد ژنده پوشی با حالی پریشان دید و از احوال وی جویا شد. دریافت كه از خجالت اهل و عیال در عدم كسب روزی به اینجا پناه اورده است و هفته ای است كه خود و خانواده اش در گرسنگی به سر برده اند.

شیخ چند درهم اندوخته خود را به وی داد و گفت برو .
مرد بینوا گفت: مرا رضایت نیست تو در سفر حج در خرج باشی تا من برای فرزندانم توشه ای ببرم.

شیخ گفت :
حج من تو بودی و اگر هفت بار گرد تو طواف كنم به ز آنكه هفتاد بار زیارت آن بنا كنم ...

📕 | کشکول
✍🏻 | #شیخ_بهائی

🦋 | @SaCafeketab
🤍🌿

وقتی متوجه می شوید که
در موقعیت کمک به کسی قرار دارید،
شاد باشید و احساس خوشبختی کنید
چرا که خدا دارد دعای او را از طریق شما مستجاب می کند.

یادتان باشد :
هدف ما در دنیا گم شدن در تاریکی نیست ،
بلکه چراغ راهنما بودن برای دیگران است
تا شاید بتوانند راه را بواسطه ما پیدا کنند.

💙 | @SaCafeketab
خدایگان و بنده.pdf
3.6 MB
#کتاب_بخوانیم

برای آن‌که آدمی براستی انسان باشد و از حیوان ذاتا و واقعا تفاوت یابد، باید آرزوی انسانی‌اش به نحو مؤثر بر آرزوی حیوانی‌اش چیره شود. همۀ آرزوهای حیوانی در واپسین تحلیل، تابع آرزوی او برای نگهداری جان خویش است. پس آرزوی انسانی باید بر این آرزوی نگهداری جان فائق آید. به سخن دیگر، آدمی، انسانیت خود را محقق نمیکند مگر آنکه جان حیوانی اش را به پیروی از آرزوی انسانی خویش به خطر اندازد.

📕 | خدایگان و بنده
✍🏻 | #هگل

📚 | @SaCafeketab
گویند روزی برای سلطان محمود غزنوی كبكی را آوردند كه لنگ بود.
فروشنده برای فروشش قیمت زياد می‌خواست.
سلطان محمود حكمت قيمت زياد كبک لنگ را جويا شد.
فروشنده گفت: «وقتی دام پهن می‌كنيم برای كبک‌ها، اين كبک را نزديک دام‌ها رها می‌كنم. آواز خوش سر می‌دهد و كبک‌های ديگر به سراغش می‌آيند و در اين وقت در دام گرفتار می‌شوند.
هر بار كه كبک را برای شكار ببريم، حتما تعدادی زياد كبک گرفتار دام می‌شوند.»

سلطان محمود امر به خريدن كرد و خواستار كبک شد.
چون قیمت به فروشنده دادند و كبک به سلطان، سلطان تيغی بر گردن كبک لنگ زد و سرش را جدا كرد.
فروشنده كه ناباوارنه سر قطع شده و تن بی‌جان كبک را می‌ديد، گفت اين كبک را چرا سر بريديد؟

سلطان محمود گفت: «هر كس ملت و قوم خود را بفروشد، بايد سرش جدا شود!

🦋 | @SaCafeketab
Aşk Meydanı
Burhan İşiyok
#Music

حالا که از من دوری، مراقب خودت باش. مراقب اشک‌هایت، که بی من نریزند. مراقب دلت، که بی من نگیرد. مراقب خنده‌هایت، که بی من کسی نبیند. مراقب دست‌هایت باش، قلبت، و حتی چشم‌هایت. این‌ها همه‌اش امانت است پیش تو. حالا که دستم از دست‌هایت کوتاه است، و آغوشم از آغوشت دور، مراقب بی‌قراری‌هایت باش. مبادا بی من، کسی آرام جانت شود. مبادا ...

🎼 | @SaCafeketab
#تیکه_کتاب

آیا بهتر نیست پیش از تولید مثل بیافرینیم و برازنده شویم؟

وظیفه ی ما در قبال زندگی، آفریدن موجودی برتر است، نه تولید موجودی پست تر. هیچ چیز نباید به تکامل قهرمان درونی شما خللی وارد کند.

📕 | وقتی نیچه گریست
✍🏻 | #اروین_د_یالوم

🦋 | @SaCafeketab
2024/10/06 10:32:03
Back to Top
HTML Embed Code: