🌼🌿🌼🌿🌼
ای بی تو فراخای جهان بر ما تنگ
ما را به تو فخر است و تو را از ما ننگ
ما با تو به صلحیم و تو را با ما جنگ
آخر بِنَگویی که دل است این یا سنگ؟
سعدی
@sherjanan
🌼🌿🌼🌿🌼
ای بی تو فراخای جهان بر ما تنگ
ما را به تو فخر است و تو را از ما ننگ
ما با تو به صلحیم و تو را با ما جنگ
آخر بِنَگویی که دل است این یا سنگ؟
سعدی
@sherjanan
🌼🌿🌼🌿🌼
🌼🌿🌼🌿🌼
نی بزن چوپان که امشب بیقرارم ، نی بزن
خسته جان از بازی این روزگارم، نی بزن
گرچه آوای نیات غم را مضاعف میکند
نی بزن امشب خیال گریه دارم، نی بزن
من که عمری می زدم لاف خردورزی و عقل
عشق بدجوری در آورده دمارم، نی بزن
شیخ صنعان بودم و سجادهام مشهور بود
دختری ترسا ربوده اعتبارم، نی بزن
گوییا پاشیدهاند بذر مرا در شورهزار
مثل آفت خورده باغی بیبهارم ، نی بزن
خرمنی اندوختم اما چه بیحاصل شبی
شعلهای افتاد در دار و ندارم، نی بزن
اشک میریزم که شاید آب بر آتش زنم
نی بزن چوپان که امشب بیقرارم ، نی بزن
#علیرضا_ضرغامی
@sherjanan
🌼🌿🌼🌿🌼
نی بزن چوپان که امشب بیقرارم ، نی بزن
خسته جان از بازی این روزگارم، نی بزن
گرچه آوای نیات غم را مضاعف میکند
نی بزن امشب خیال گریه دارم، نی بزن
من که عمری می زدم لاف خردورزی و عقل
عشق بدجوری در آورده دمارم، نی بزن
شیخ صنعان بودم و سجادهام مشهور بود
دختری ترسا ربوده اعتبارم، نی بزن
گوییا پاشیدهاند بذر مرا در شورهزار
مثل آفت خورده باغی بیبهارم ، نی بزن
خرمنی اندوختم اما چه بیحاصل شبی
شعلهای افتاد در دار و ندارم، نی بزن
اشک میریزم که شاید آب بر آتش زنم
نی بزن چوپان که امشب بیقرارم ، نی بزن
#علیرضا_ضرغامی
@sherjanan
🌼🌿🌼🌿🌼
🌼🌿🌼🌿🌼
لاله گستر ،ریشه کن بر فصل های دامنم
تا بپیچد دست سبز لاله ها بر گردنم
چشم خود را آسمان کن تا بتابد بودنت
چتر باران را بگستر سایه شو تا بودنم
گیسوانم غرق در سوسوی آلو و هلو
پر ز بوی خواهشی در فرودین دیدنم
می رسی چون " تیر "عاشق می نشینی بر دلم
مست از شاتوت ها در فصل بوسه چیدنم
در بهار چشم هایم زینت ایوان تویی
با طلوع خلوت آبان تو آذر منم
دوستت دارم به جان، با هر کمی و کاستی
نشکنم قولی که با تو بسته ام چون یک زنم
#زیبا_حسینی_جیرندهی
@sherjanan
🌼🌿🌼🌿🌼
لاله گستر ،ریشه کن بر فصل های دامنم
تا بپیچد دست سبز لاله ها بر گردنم
چشم خود را آسمان کن تا بتابد بودنت
چتر باران را بگستر سایه شو تا بودنم
گیسوانم غرق در سوسوی آلو و هلو
پر ز بوی خواهشی در فرودین دیدنم
می رسی چون " تیر "عاشق می نشینی بر دلم
مست از شاتوت ها در فصل بوسه چیدنم
در بهار چشم هایم زینت ایوان تویی
با طلوع خلوت آبان تو آذر منم
دوستت دارم به جان، با هر کمی و کاستی
نشکنم قولی که با تو بسته ام چون یک زنم
#زیبا_حسینی_جیرندهی
@sherjanan
🌼🌿🌼🌿🌼
🤍🌿🤍🌿🤍
عجب صُبحی، برایم چای با طَعم غَزَل دَم کُن
همینکه صبح را با بوسهات آغشتهای، کافیست
@sherjanan
#رضا_ترکمان
🤍🌿🤍🌿🤍
عجب صُبحی، برایم چای با طَعم غَزَل دَم کُن
همینکه صبح را با بوسهات آغشتهای، کافیست
@sherjanan
#رضا_ترکمان
🤍🌿🤍🌿🤍
🌼🌿🌼🌿🌼
من که آدم نشدم،کاش تو حوّا باشي
همره سادگي اين منِ شيدا باشي
باز دلواپس شيريني گندم نشوي
باز رويا زده ي سيب،مبادا باشي
دل سرما زده ام مأمن بيماري هاست
و تو با آمدنت کاش مسيحا باشي
ماهي ام،ساحت اين تُنگ برايم تَنگ است
و چه سخت است در انديشه ي دريا باشي
سرِّ پنهان من از موي سپيدم پيداست
تو ولي خوب بمان تا که فريبا باشي
@sherjanan
🌼🌿🌼🌿🌼
من که آدم نشدم،کاش تو حوّا باشي
همره سادگي اين منِ شيدا باشي
باز دلواپس شيريني گندم نشوي
باز رويا زده ي سيب،مبادا باشي
دل سرما زده ام مأمن بيماري هاست
و تو با آمدنت کاش مسيحا باشي
ماهي ام،ساحت اين تُنگ برايم تَنگ است
و چه سخت است در انديشه ي دريا باشي
سرِّ پنهان من از موي سپيدم پيداست
تو ولي خوب بمان تا که فريبا باشي
@sherjanan
🌼🌿🌼🌿🌼
🌼🌿🌼🌿🌼
وای از آن لحظه که معشوق به یارش برسد
دست دلداده به دستان نگارش برسد
بهترین لحظه ی عمر است اگر سربازی
بعد یک غربت پر غم به دیارش برسد
مثل بید نگرانی که زمستانی را
منتظر مانده به گرمای بهارش برسد
حکم یک قاتل محکوم به حبس ابدی
عفو رهبر بخورد ختم حصارش برسد
سهام الدین خداشناس
@sherjanan
🌼🌿🌼🌿🌼
وای از آن لحظه که معشوق به یارش برسد
دست دلداده به دستان نگارش برسد
بهترین لحظه ی عمر است اگر سربازی
بعد یک غربت پر غم به دیارش برسد
مثل بید نگرانی که زمستانی را
منتظر مانده به گرمای بهارش برسد
حکم یک قاتل محکوم به حبس ابدی
عفو رهبر بخورد ختم حصارش برسد
سهام الدین خداشناس
@sherjanan
🌼🌿🌼🌿🌼
🌼🌿🌼🌿🌼
پشتِ رُل ساعتِ حدودا پنج، شاید پنج و نیم
داشتم یک عصر برمیگشتم از عبدالعظیم
از همان بنبستِ باران خورده پیچیدم به چپ
از کنارت رد شدم آرام گفتی: مستقیم؟
زُل زدی در آینه اما مرا نشناختی
این منم که روزگارم کرده با پیری گریم
رادیو را باز کردم تا سکوتم نشکند
رادیو روشن شد و شد بیشتر وضعم وخیم...
بختِ بد برنامه موضوعش تغزل بود و عشق
گفت مجری بعدِ «بسم الله الرحمن الرحیم»:
یک غزل میخوانم از یک شاعرِ خوب و جوان
خواند تا این بیت که من گفته بودم آن قدیم:
«سعی من در سر به زیری بیگمان بیفایدهست
تا تو بویِ زلفها را میفرستی با نسیم»
شیشه را پایین کشیدی، رِند بودی از نخست
زیر لب گفتی خوشم میآید از شعرِ فخیم
موج را تغییر دادم، این میان گفتی به طنز
«با تشکر از شما رانندهی خوب و فهیم»
گفتم: آخر شعرِ تلخی بود، با یک پوزخند
گفتی: اصلا شعر میفهمید؟! گفتم: بگذریم
کاظم بهمنی
@sherjanan
🌼🌿🌼🌿🌼
پشتِ رُل ساعتِ حدودا پنج، شاید پنج و نیم
داشتم یک عصر برمیگشتم از عبدالعظیم
از همان بنبستِ باران خورده پیچیدم به چپ
از کنارت رد شدم آرام گفتی: مستقیم؟
زُل زدی در آینه اما مرا نشناختی
این منم که روزگارم کرده با پیری گریم
رادیو را باز کردم تا سکوتم نشکند
رادیو روشن شد و شد بیشتر وضعم وخیم...
بختِ بد برنامه موضوعش تغزل بود و عشق
گفت مجری بعدِ «بسم الله الرحمن الرحیم»:
یک غزل میخوانم از یک شاعرِ خوب و جوان
خواند تا این بیت که من گفته بودم آن قدیم:
«سعی من در سر به زیری بیگمان بیفایدهست
تا تو بویِ زلفها را میفرستی با نسیم»
شیشه را پایین کشیدی، رِند بودی از نخست
زیر لب گفتی خوشم میآید از شعرِ فخیم
موج را تغییر دادم، این میان گفتی به طنز
«با تشکر از شما رانندهی خوب و فهیم»
گفتم: آخر شعرِ تلخی بود، با یک پوزخند
گفتی: اصلا شعر میفهمید؟! گفتم: بگذریم
کاظم بهمنی
@sherjanan
🌼🌿🌼🌿🌼
🌼🌿🌼🌿🌼
دلتنگ نگاهت شده ام ای دل و جانم
بازآی و ببین بی تو چه بی نام و نشانم
این دوریِ از روی تو سوق است به مردن
هرچند بعید است که خود زنده بمانم
#هما_گشتگر
@sherjanan
🌼🌿🌼🌿🌼
دلتنگ نگاهت شده ام ای دل و جانم
بازآی و ببین بی تو چه بی نام و نشانم
این دوریِ از روی تو سوق است به مردن
هرچند بعید است که خود زنده بمانم
#هما_گشتگر
@sherjanan
🌼🌿🌼🌿🌼
🌼🌿🌼🌿🌼
گرچه خلوت گرچه خسته گرچه بیسو و سراغ
خوابهایی در قفس دیدیم با تعبیر باغ
از اناری حال دل پرسیدم امشب گفت: خون
لاله را گفتم: خبر تازه چه داری؟ گفت داغ!
سوگوارانیم و کاری بر نمیآید جز آه
لوک مست داغ بر گُرده چه دارد غیر ماغ؟
ما برادرهایمان را دفن کردیم ای دریغ
زیر حجم سایه سنگین کاجی از کلاغ
عطسههای عافیت را ارج ننهادیم پس...
بوسه افطارمان افتاد به وقت فراغ
میرود این روزها گل میدهد آغوشها
باز عطر زلف یاری میخزد زیر دماغ
باز کوچه غرق لبخند و هیاهو میشود
باز هم گل میخریم از کودکی پشت چراغ
باز منقار قناری به غزل وا میشود
باغ را تحویل قمری میدهد یک روز زاغ
آرزو: گرمیفزای جمع یاران بودن است
چه تفاوت که می وصلیم یا نفت چراغ...
#حامد_عسکری
@sherjanan
🌼🌿🌼🌿🌼
گرچه خلوت گرچه خسته گرچه بیسو و سراغ
خوابهایی در قفس دیدیم با تعبیر باغ
از اناری حال دل پرسیدم امشب گفت: خون
لاله را گفتم: خبر تازه چه داری؟ گفت داغ!
سوگوارانیم و کاری بر نمیآید جز آه
لوک مست داغ بر گُرده چه دارد غیر ماغ؟
ما برادرهایمان را دفن کردیم ای دریغ
زیر حجم سایه سنگین کاجی از کلاغ
عطسههای عافیت را ارج ننهادیم پس...
بوسه افطارمان افتاد به وقت فراغ
میرود این روزها گل میدهد آغوشها
باز عطر زلف یاری میخزد زیر دماغ
باز کوچه غرق لبخند و هیاهو میشود
باز هم گل میخریم از کودکی پشت چراغ
باز منقار قناری به غزل وا میشود
باغ را تحویل قمری میدهد یک روز زاغ
آرزو: گرمیفزای جمع یاران بودن است
چه تفاوت که می وصلیم یا نفت چراغ...
#حامد_عسکری
@sherjanan
🌼🌿🌼🌿🌼
🌼🌿🌼🌿🌼
عاشق روی توام، خستهٔ هجرم چه کنی؟
نفسی از بر این عاشق مهجور مرو
دل رنجور مرا نیست به غیر از تو دوا
ای دوای دل ما، ار سر رنجور مرو
#اوحدی✨
@sherjanan
🌼🌿🌼🌿🌼
عاشق روی توام، خستهٔ هجرم چه کنی؟
نفسی از بر این عاشق مهجور مرو
دل رنجور مرا نیست به غیر از تو دوا
ای دوای دل ما، ار سر رنجور مرو
#اوحدی✨
@sherjanan
🌼🌿🌼🌿🌼
🌼🌿🌼🌿🌼
همیشه گریه های زیر باران ماجرا دارد
که یک سر در پشیمانی ، سری هم در وفا دارد
میان خاطراتت آنچنان بر سینه می کوبم
که ثابت می کند یک دست هم گاهی صدا دارد
نبودت روزهایم را به قدری بی هویت کرد
که در تقویم من تنها غروب جمعه جا دارد
تصور می کنم عاشق شدن یک درد موروثیست
از آنجا که پدر عمریست در دستش عصا دارد
یقین دارم کسی ظرف دعا را جا به جا کرده
تو را من آرزو کردم کسی دیگر تو را دارد !
#علی_صفری
@sherjanan
🌼🌿🌼🌿🌼
همیشه گریه های زیر باران ماجرا دارد
که یک سر در پشیمانی ، سری هم در وفا دارد
میان خاطراتت آنچنان بر سینه می کوبم
که ثابت می کند یک دست هم گاهی صدا دارد
نبودت روزهایم را به قدری بی هویت کرد
که در تقویم من تنها غروب جمعه جا دارد
تصور می کنم عاشق شدن یک درد موروثیست
از آنجا که پدر عمریست در دستش عصا دارد
یقین دارم کسی ظرف دعا را جا به جا کرده
تو را من آرزو کردم کسی دیگر تو را دارد !
#علی_صفری
@sherjanan
🌼🌿🌼🌿🌼
🌼🌿🌼🌿🌼
ای مُعلم سَخت میگيری بَر اين شاگردِ خود
من فَقَط دَرسی به نامِ عِشق از بَر كردهاَم !
#محمد_طباطبایی
@sherjanan
🌼🌿🌼🌿🌼
ای مُعلم سَخت میگيری بَر اين شاگردِ خود
من فَقَط دَرسی به نامِ عِشق از بَر كردهاَم !
#محمد_طباطبایی
@sherjanan
🌼🌿🌼🌿🌼
🌼🌿🌼🌿🌼
ماهم آمد به در خانه و در خانه نبودم
خانه گوئی به سرم ریخت چو این قصه شنودم
آن که می خواست برویم در دولت بگشاید
با که گویم که در خانه به رویش نگشودم
آمد آن دولت بیدار و مرا بخت فروخفت
من که یک عمر شب از دست خیالش نغنودم
آنکه می خواست غبار غمم از دل بزداید
آوخ آوخ که غبار رهش از پا نزدودم
یار سود از شرفم سر به ثریا و دریغا
که به پایش سر تعظیم به شکرانه نسودم
ای نسیم سحر آن شمع شبستان طرب را
گو به سر می رود از آتش هجران تودودم
جان فروشی مرا بین که به هیچش نخرد کس
این شد ای مایه امید ز سودای تو سودم
به غزل رام توان کرد غزالان رمیده
شهریارا غزلی هم به سزایش نسرودم
#استادشهریاجان
@sherjanan
🌼🌿🌼🌿🌼
ماهم آمد به در خانه و در خانه نبودم
خانه گوئی به سرم ریخت چو این قصه شنودم
آن که می خواست برویم در دولت بگشاید
با که گویم که در خانه به رویش نگشودم
آمد آن دولت بیدار و مرا بخت فروخفت
من که یک عمر شب از دست خیالش نغنودم
آنکه می خواست غبار غمم از دل بزداید
آوخ آوخ که غبار رهش از پا نزدودم
یار سود از شرفم سر به ثریا و دریغا
که به پایش سر تعظیم به شکرانه نسودم
ای نسیم سحر آن شمع شبستان طرب را
گو به سر می رود از آتش هجران تودودم
جان فروشی مرا بین که به هیچش نخرد کس
این شد ای مایه امید ز سودای تو سودم
به غزل رام توان کرد غزالان رمیده
شهریارا غزلی هم به سزایش نسرودم
#استادشهریاجان
@sherjanan
🌼🌿🌼🌿🌼
🌼🌿🌼🌿🌼
.
جمعه ها
می خواهم ات ...
اندکی مستانه تر
اندکی آهسته تر
جمعه ها
آرام باید
روی احساس
پا گذاشت..
#نوشین_جمشیدی
@sherjanan
🌼🌿🌼🌿🌼
.
جمعه ها
می خواهم ات ...
اندکی مستانه تر
اندکی آهسته تر
جمعه ها
آرام باید
روی احساس
پا گذاشت..
#نوشین_جمشیدی
@sherjanan
🌼🌿🌼🌿🌼
🌼🌿🌼🌿🌼
شنبه شد باده انگور سفارش دادم...
غزلےبا دف وسنتور سفارش دادم...
تا که یکشنبه شداز عشق عسل هاےلبت...
وسط مزرعه زنبور سفارش دادم...
من به دریاےلبت،روز دوشنبه زده ام...
روےامواج لبت،تور سفارش دادم...
چه عزیزاست سه شنبه که پس ازمدتها
رنگ موهاےتو را بور سفارش دادم...
عصر چهارشنبه نیا پاےقرار دل من...
چون که یک عالمه مامور سفارش دادم...
باز پنجشنبه،سر قبر غزل ها رفتم...
گریه کردم دو سه تا گور سفارش دادم...
جمعه هادست خودم نیست،دلم میگیرد.
استخوان دردم وساطورسفارش دادم..
#ناشناس
@sherjanan
🌼🌿🌼🌿🌼
شنبه شد باده انگور سفارش دادم...
غزلےبا دف وسنتور سفارش دادم...
تا که یکشنبه شداز عشق عسل هاےلبت...
وسط مزرعه زنبور سفارش دادم...
من به دریاےلبت،روز دوشنبه زده ام...
روےامواج لبت،تور سفارش دادم...
چه عزیزاست سه شنبه که پس ازمدتها
رنگ موهاےتو را بور سفارش دادم...
عصر چهارشنبه نیا پاےقرار دل من...
چون که یک عالمه مامور سفارش دادم...
باز پنجشنبه،سر قبر غزل ها رفتم...
گریه کردم دو سه تا گور سفارش دادم...
جمعه هادست خودم نیست،دلم میگیرد.
استخوان دردم وساطورسفارش دادم..
#ناشناس
@sherjanan
🌼🌿🌼🌿🌼
🌼🌿🌼🌿🌼
به هر چمن رسیدهام،از تو نشان ندیدهام
تو در کجا شکفتهای ، ای گلِ بینظیر من؟
#حسین_منزوی
@sherjanan
🌼🌿🌼🌿🌼
به هر چمن رسیدهام،از تو نشان ندیدهام
تو در کجا شکفتهای ، ای گلِ بینظیر من؟
#حسین_منزوی
@sherjanan
🌼🌿🌼🌿🌼
🌼🌿🌼🌿🌼
مفتون چشم کم نگه پر فتنهات شوم
مجنون آهوانه نگه کردنت شوم
از صد قدم به ناوکی انداختی مرا
قربان دست و بازوی صید افکنت شوم
دامان سعی بر زدهای در هلاک من
ای من هلاک بر زدن دامنت شوم
زان تندخوتری که توانم ز بیم گشت
پیرامنت اگر همه پیراهنت شوم
کم میکنی نگاه ولی خوب میکنی
قربان طرح و وضع نگه کردنت شوم
کردی ز باده پیرهن عاشقانه چاک
شیدای چاک کردن پیراهنت شوم
✍ محتشم_کاشانی
@sherjanan
🌼🌿🌼🌿🌼
مفتون چشم کم نگه پر فتنهات شوم
مجنون آهوانه نگه کردنت شوم
از صد قدم به ناوکی انداختی مرا
قربان دست و بازوی صید افکنت شوم
دامان سعی بر زدهای در هلاک من
ای من هلاک بر زدن دامنت شوم
زان تندخوتری که توانم ز بیم گشت
پیرامنت اگر همه پیراهنت شوم
کم میکنی نگاه ولی خوب میکنی
قربان طرح و وضع نگه کردنت شوم
کردی ز باده پیرهن عاشقانه چاک
شیدای چاک کردن پیراهنت شوم
✍ محتشم_کاشانی
@sherjanan
🌼🌿🌼🌿🌼
🌼🌿🌼🌿🌼
مـن گـرفـتـار شـبـم در پی ماه آمده ام
سیب را دست تو دیدم به گناه آمدهام ...
سیب دندانزده از دست تو افتاد زمین
باغبانم ، که فقط محض نگاه آمدهام ...
چال اگر در دل آن صورت کنعانی هست
بی برادر همه شب در پی ِ چاه آمدهام ...
شب و گیسوی تو تا باز به هم پیوستند
من به شبگردی این شهر سیاه آمدهام ...
این همه تند مرو شعر مرا خسته مکن
من که در هر غزلم سوی تو راه آمدهام ...
#فریدون_مشیری
@sherjanan
🌼🌿🌼🌿🌼
مـن گـرفـتـار شـبـم در پی ماه آمده ام
سیب را دست تو دیدم به گناه آمدهام ...
سیب دندانزده از دست تو افتاد زمین
باغبانم ، که فقط محض نگاه آمدهام ...
چال اگر در دل آن صورت کنعانی هست
بی برادر همه شب در پی ِ چاه آمدهام ...
شب و گیسوی تو تا باز به هم پیوستند
من به شبگردی این شهر سیاه آمدهام ...
این همه تند مرو شعر مرا خسته مکن
من که در هر غزلم سوی تو راه آمدهام ...
#فریدون_مشیری
@sherjanan
🌼🌿🌼🌿🌼