🌼🌿🌼🌿🌼
اول وفا نمودی چندان که دل ربودی
چون مهر سخت کردم سست آمدی به یاری
عمری دگر بباید بعد از وفات ما را
کاین عمر طی نمودیم اندر امیدواری
#سعدی
@sherjanan
🌼🌿🌼🌿🌼
اول وفا نمودی چندان که دل ربودی
چون مهر سخت کردم سست آمدی به یاری
عمری دگر بباید بعد از وفات ما را
کاین عمر طی نمودیم اندر امیدواری
#سعدی
@sherjanan
🌼🌿🌼🌿🌼
🌼🌿🌼🌿🌼
دلم میخواهد
بیهوا بغلت ڪنم
حل شوم در آغوشت
فقط میشود قولبدهی
تا ابد ڪنارم باشی
میشود قولبدهی نگاهت
تا ابد سمت من باشد
قول بده لطفا↯
#فاطمه_مقدم
@sherjanan
🌼🌿🌼🌿🌼
دلم میخواهد
بیهوا بغلت ڪنم
حل شوم در آغوشت
فقط میشود قولبدهی
تا ابد ڪنارم باشی
میشود قولبدهی نگاهت
تا ابد سمت من باشد
قول بده لطفا↯
#فاطمه_مقدم
@sherjanan
🌼🌿🌼🌿🌼
🌼🌿🌼🌿🌼
کی رفتهای ز دل که تمنا کنم تو را
کی بودهای نهفته که پیدا کنم تو را
غیبت نکردهای که شوم طالب حضور
پنهان نگشتهای که هویدا کنم تو را
با صد هزار جلوه برون آمدی که من
با صد هزار دیده تماشا کنم تو را
چشمم به صد مجاهده آیینهساز شد
تا من به یک مشاهده شیدا کنم تو را
بالای خود در آینهٔ چشم من ببین
تا با خبر زعالم بالا کنم تو را
مستانه کاش در حرم و دیر بگذری
تا قبلهگاه مؤمن و ترسا کنم تو را
خواهم شبی نقاب ز رویت بر افکنم
خورشید کعبه، ماه کلیسا کنم تو را
گر افتد آن دو زلف چلیپا به چنگ من
چندین هزار سلسله در پا کنم تو را
طوبی و سدره گر به قیامت به من دهند
یکجا فدای قامت رعنا کنم تو را
زیبا شود به کارگه عشق کار من
هر گه نظر به صورت زیبا کنم تو را
رسوای عالمی شدم از شور عاشقی
ترسم خدا نخواسته رسوا کنم تو را
با خیل غمزه گر به وثاقم گذر کنی
میر سپاه شاه صفآرا کنم تو را
جم دستگاه ناصردین شاه تاجور
کز خدمتش سکندر و دارا کنم تو را
شعرت ز نام شاه، فروغی شرف گرفت
زیبد که تاج تارک شعرا کنم تو را
#فروغی_بسطامی
@sherjanan
🌼🌿🌼🌿🌼
کی رفتهای ز دل که تمنا کنم تو را
کی بودهای نهفته که پیدا کنم تو را
غیبت نکردهای که شوم طالب حضور
پنهان نگشتهای که هویدا کنم تو را
با صد هزار جلوه برون آمدی که من
با صد هزار دیده تماشا کنم تو را
چشمم به صد مجاهده آیینهساز شد
تا من به یک مشاهده شیدا کنم تو را
بالای خود در آینهٔ چشم من ببین
تا با خبر زعالم بالا کنم تو را
مستانه کاش در حرم و دیر بگذری
تا قبلهگاه مؤمن و ترسا کنم تو را
خواهم شبی نقاب ز رویت بر افکنم
خورشید کعبه، ماه کلیسا کنم تو را
گر افتد آن دو زلف چلیپا به چنگ من
چندین هزار سلسله در پا کنم تو را
طوبی و سدره گر به قیامت به من دهند
یکجا فدای قامت رعنا کنم تو را
زیبا شود به کارگه عشق کار من
هر گه نظر به صورت زیبا کنم تو را
رسوای عالمی شدم از شور عاشقی
ترسم خدا نخواسته رسوا کنم تو را
با خیل غمزه گر به وثاقم گذر کنی
میر سپاه شاه صفآرا کنم تو را
جم دستگاه ناصردین شاه تاجور
کز خدمتش سکندر و دارا کنم تو را
شعرت ز نام شاه، فروغی شرف گرفت
زیبد که تاج تارک شعرا کنم تو را
#فروغی_بسطامی
@sherjanan
🌼🌿🌼🌿🌼
🌼🌿🌼🌿🌼
دل پیش تو و دیده به جای دگرستم
تا خصم نداند که تو را مینگرستم
روزی به درآیم من از این پرده ناموس
هر جا که بتی چون تو ببینم بپرستم
المنة لله که دلم صید غمی شد
کز خوردن غمهای پراکنده برستم
آن عهد که گفتی نکنم مهر فراموش
بشکستی و من بر سر پیمان درستم
تا ذوق درونم خبری میدهد از دوست
از طعنه دشمن به خدا گر خبرستم
میخواستمت پیشکشی لایق خدمت
جان نیک حقیر است ندانم چه فرستم
چون نیک بدیدم که نداری سر سعدی
بر بخت بخندیدم و بر خود بگرستم
#سعدی
@sherjanan
🌼🌿🌼🌿🌼
دل پیش تو و دیده به جای دگرستم
تا خصم نداند که تو را مینگرستم
روزی به درآیم من از این پرده ناموس
هر جا که بتی چون تو ببینم بپرستم
المنة لله که دلم صید غمی شد
کز خوردن غمهای پراکنده برستم
آن عهد که گفتی نکنم مهر فراموش
بشکستی و من بر سر پیمان درستم
تا ذوق درونم خبری میدهد از دوست
از طعنه دشمن به خدا گر خبرستم
میخواستمت پیشکشی لایق خدمت
جان نیک حقیر است ندانم چه فرستم
چون نیک بدیدم که نداری سر سعدی
بر بخت بخندیدم و بر خود بگرستم
#سعدی
@sherjanan
🌼🌿🌼🌿🌼
🌼🌿🌼🌿🌼
از زمانی که تو را بین خلایق دیدم
مثلِ یک فاتحِ مغرور به خود بالیدم !
عشق یک بار به من گفت برو ،گفتم چشم
عقل صد بار به من گفت نرو، نشنیدم !
پدرم هی وصیت کرد که عاشق نشوم
تو چه کردی که به گورِ پدر خندیدم !
سالها درد کشیدم که به دردم بخوری
آخرش رفتی و از درد به خود پیچیدم !
تشنه بودم که تو ساک سفرت را بستی
حیف از آن آب که پشتِ سرِ تو پاشیدم
آه ای کعبه ی از چشم خدا افتاده !
کاش اینقدر به دورِ تو نمی چرخیدم
از دهانم که پر از توست بدم می آید !
تف بر آن لحظه که لب های تو را بوسیدم !
از خودی زخم نمی خوردم اگر بی تردید
از سگم بیشتر از گرگ نمی ترسیدم
این که بخشیده امت ،فرقِ میانِ منو توست
من اگر مثلِ تو بودم که نمی بخشیدم !
داستانِ من و زیباییِ تو یک خط است
بچگی کردم و از لای لجن گُل چیدم
#حسین_طاهرے
@sherjanan
🌼🌿🌼🌿🌼
از زمانی که تو را بین خلایق دیدم
مثلِ یک فاتحِ مغرور به خود بالیدم !
عشق یک بار به من گفت برو ،گفتم چشم
عقل صد بار به من گفت نرو، نشنیدم !
پدرم هی وصیت کرد که عاشق نشوم
تو چه کردی که به گورِ پدر خندیدم !
سالها درد کشیدم که به دردم بخوری
آخرش رفتی و از درد به خود پیچیدم !
تشنه بودم که تو ساک سفرت را بستی
حیف از آن آب که پشتِ سرِ تو پاشیدم
آه ای کعبه ی از چشم خدا افتاده !
کاش اینقدر به دورِ تو نمی چرخیدم
از دهانم که پر از توست بدم می آید !
تف بر آن لحظه که لب های تو را بوسیدم !
از خودی زخم نمی خوردم اگر بی تردید
از سگم بیشتر از گرگ نمی ترسیدم
این که بخشیده امت ،فرقِ میانِ منو توست
من اگر مثلِ تو بودم که نمی بخشیدم !
داستانِ من و زیباییِ تو یک خط است
بچگی کردم و از لای لجن گُل چیدم
#حسین_طاهرے
@sherjanan
🌼🌿🌼🌿🌼
🌼🌿🌼🌿🌼
بی من خوشی، وگرنه از آنِ تو میشدم
جان میسپردم آخر و جانِ تو میشدم
گفتم که مُردَم از غم و گفتی به حرف نیست!
ای کاش من حریف زبان تو میشدم...
معشوق روزگار غزلهای ناب! کاش
همعصر شاعران زمانِ تو میشدم
ای عمر چندروزهی دنیا! بدون عشق
تا کی اسیر سود و زیانِ تو میشدم؟
پا بر سرم گذاشتی اکنون که آمدی
ای مرگ داشتم نگرانِ تو میشدم
#سجاد_سامانی
@sherjanan
🌼🌿🌼🌿🌼
بی من خوشی، وگرنه از آنِ تو میشدم
جان میسپردم آخر و جانِ تو میشدم
گفتم که مُردَم از غم و گفتی به حرف نیست!
ای کاش من حریف زبان تو میشدم...
معشوق روزگار غزلهای ناب! کاش
همعصر شاعران زمانِ تو میشدم
ای عمر چندروزهی دنیا! بدون عشق
تا کی اسیر سود و زیانِ تو میشدم؟
پا بر سرم گذاشتی اکنون که آمدی
ای مرگ داشتم نگرانِ تو میشدم
#سجاد_سامانی
@sherjanan
🌼🌿🌼🌿🌼
🌼🌿🌼🌿🌼
گفته بودی که چرا محو تماشای منی
آنچنان محو که یک دم مژه برهم نزنی
مژه برهم نزنم تا که ز دستم نرود
ناز چشم تو به قدر مژه برهمزدنی
#فریدون_مشیری
@sherjanan
🌼🌿🌼🌿🌼
گفته بودی که چرا محو تماشای منی
آنچنان محو که یک دم مژه برهم نزنی
مژه برهم نزنم تا که ز دستم نرود
ناز چشم تو به قدر مژه برهمزدنی
#فریدون_مشیری
@sherjanan
🌼🌿🌼🌿🌼
🌼🌿🌼🌿🌼
نسیمی بافه های گیسوانم را رها کرده
خدا با بی قراری سرنوشتم را بنا کرده
همیشه معتقد بودم که عشق افسانه ای واهی است
ولی انگار حالا در دلم آتش به پا کرده
پشیمان است هرکس عشق را پنهان نگه دارد
پشیمان تر کسیکه عشق خودرا برملا کرده
مگو با هیچ کس راز دلت را ...زود می میرد
گل سرخی که مشتش را برای خلق وا کرده
زمین هم دوست دارد درکنار آسمان باشد
ولی تنها به یک دیدار از دور اکتفا کرده
تو روز آخر اسفند ، من آغاز فروردین
خدا ما را به همدیگر رسانده یا جدا کرده..؟
#طیبه_عباسی
@sherjanan
🌼🌿🌼🌿🌼
نسیمی بافه های گیسوانم را رها کرده
خدا با بی قراری سرنوشتم را بنا کرده
همیشه معتقد بودم که عشق افسانه ای واهی است
ولی انگار حالا در دلم آتش به پا کرده
پشیمان است هرکس عشق را پنهان نگه دارد
پشیمان تر کسیکه عشق خودرا برملا کرده
مگو با هیچ کس راز دلت را ...زود می میرد
گل سرخی که مشتش را برای خلق وا کرده
زمین هم دوست دارد درکنار آسمان باشد
ولی تنها به یک دیدار از دور اکتفا کرده
تو روز آخر اسفند ، من آغاز فروردین
خدا ما را به همدیگر رسانده یا جدا کرده..؟
#طیبه_عباسی
@sherjanan
🌼🌿🌼🌿🌼
🌼🌿🌼🌿🌼
فرموده بودی غم نخور، باشد اجابت میکنم
حالا که فرمان میدهی، بانو اطاعت میکنم
هر خواهشی داری بگو، حالا که تسلیمت شدم
یا هر چه میخواهی بکن، فوقش شکایت میکنم
بانو ببخشایم اگر، بی پرده حرفی میزنم
یا لا به لای واژه ها، گاهی جسارت میکنم
من عاشقم! دل نازکم! وقتی که میرنجد دلم...
منطق نمیفهمم اگر، گاهی حماقت میکنم
وقتی کسی با هرزگی، بانو نگاهت میکند
وحشی تر از سگ میشوم، آری اهانت میکنم
با اینکه خاموشم ولی، اینگونه آرامم نبین
یک تار مویت کم شود، بانو قیامت میکنم
وقتی خرامان میروی، از کوچه های رو به رو
حتی به خاک کوچه هم، بانو حسادت میکنم
شاید خیالاتی شدم! شاید جنون دارم ولی
هر جا که میگردم تو را، آنجا زیارت میکنم
کافر تر از من دیده ای؟! بانو نمیدانی بدان
حتی خدا را محض تو، دارم عبادت میکنم
با اینکه دلتنگم ولی، بانو تحمل میکنم
هی میروی هی میروی، هی استقامت میکنم
هی مینویسم روزو شب!این زخم پیر وکهنه را...
با تیغ تیز واژه ها ،هر شب حجامت میکنم
دارم روانی میشوم! بانو نجاتم میدهی؟!
از لشکر کفری که من، هر شب هدایت میکنم؟!
حتی اگر احساس من، یک اشتباه ساده بود
این اشتباه ساده را، تا بی نهایت میکنم
@sherjanan
🌼🌿🌼🌿🌼
فرموده بودی غم نخور، باشد اجابت میکنم
حالا که فرمان میدهی، بانو اطاعت میکنم
هر خواهشی داری بگو، حالا که تسلیمت شدم
یا هر چه میخواهی بکن، فوقش شکایت میکنم
بانو ببخشایم اگر، بی پرده حرفی میزنم
یا لا به لای واژه ها، گاهی جسارت میکنم
من عاشقم! دل نازکم! وقتی که میرنجد دلم...
منطق نمیفهمم اگر، گاهی حماقت میکنم
وقتی کسی با هرزگی، بانو نگاهت میکند
وحشی تر از سگ میشوم، آری اهانت میکنم
با اینکه خاموشم ولی، اینگونه آرامم نبین
یک تار مویت کم شود، بانو قیامت میکنم
وقتی خرامان میروی، از کوچه های رو به رو
حتی به خاک کوچه هم، بانو حسادت میکنم
شاید خیالاتی شدم! شاید جنون دارم ولی
هر جا که میگردم تو را، آنجا زیارت میکنم
کافر تر از من دیده ای؟! بانو نمیدانی بدان
حتی خدا را محض تو، دارم عبادت میکنم
با اینکه دلتنگم ولی، بانو تحمل میکنم
هی میروی هی میروی، هی استقامت میکنم
هی مینویسم روزو شب!این زخم پیر وکهنه را...
با تیغ تیز واژه ها ،هر شب حجامت میکنم
دارم روانی میشوم! بانو نجاتم میدهی؟!
از لشکر کفری که من، هر شب هدایت میکنم؟!
حتی اگر احساس من، یک اشتباه ساده بود
این اشتباه ساده را، تا بی نهایت میکنم
@sherjanan
🌼🌿🌼🌿🌼
🌼🌿🌼🌿🌼
به کجا چنین شتابان ؟
گون از نسیم پرسید
دل من گرفته زین جا
هوس سفر نداری ؟
ز غبار این بیابان
همه آرزویم اما
چه کنم که بسته پایم
به کجا چنین شتابان
به هر آن کجا که باشد
به جز این سرا سرایم
سفرت بخیر اما
تو و دوستی خدا را
چو از این کویر وحشت
به سلامتی گذشتی
به شکوفه ها ، به باران
“برسان سلام ما را "
#شفیعی_کدکنی
@sherjanan
🌼🌿🌼🌿🌼
به کجا چنین شتابان ؟
گون از نسیم پرسید
دل من گرفته زین جا
هوس سفر نداری ؟
ز غبار این بیابان
همه آرزویم اما
چه کنم که بسته پایم
به کجا چنین شتابان
به هر آن کجا که باشد
به جز این سرا سرایم
سفرت بخیر اما
تو و دوستی خدا را
چو از این کویر وحشت
به سلامتی گذشتی
به شکوفه ها ، به باران
“برسان سلام ما را "
#شفیعی_کدکنی
@sherjanan
🌼🌿🌼🌿🌼
🌼🌿🌼🌿🌼
چرا آن را که میخواهی دلش پیشِ کسی گیر است؟
چرا هرکس که عاشق بوده از جانِ خودش سیر است؟
تو او را، من تو را، او دیگری را، دیگری من را
همه سر در گمیم و علتش بازیِ تقدیر است
رسیدن، جز خیالِ خام و رویای محالی نیست
همیشه هر کجای قصه هم باشی کمی دیر است
کسی شور جنون و حسِ دل دادن ندارد، چون
به لطفِ آدمِ قبلی، به بندِ درد زنجیر است
شروع یک نفر بودن، شده رویای دور از ذهن
همه قبل از تو عاشق بودهاند و قلبشان پیر است
دلیلِ با تو بودن، دیگری را بردن از یاد است
تنش پیش تو است اما دلش جایی زمینگیر است
پر از زخمِ جدایی، قلبهای نصف و نیمه
به هر کس میرسی احساس او در دستِ تعمیر است
در اینگونه لجنزاری، همان بهتر که تنها ماند
خوشا قلبی که با تنهاییاش هر روز درگیر است
#حمیدرضا_گلشن
@sherjanan
🌼🌿🌼🌿🌼
چرا آن را که میخواهی دلش پیشِ کسی گیر است؟
چرا هرکس که عاشق بوده از جانِ خودش سیر است؟
تو او را، من تو را، او دیگری را، دیگری من را
همه سر در گمیم و علتش بازیِ تقدیر است
رسیدن، جز خیالِ خام و رویای محالی نیست
همیشه هر کجای قصه هم باشی کمی دیر است
کسی شور جنون و حسِ دل دادن ندارد، چون
به لطفِ آدمِ قبلی، به بندِ درد زنجیر است
شروع یک نفر بودن، شده رویای دور از ذهن
همه قبل از تو عاشق بودهاند و قلبشان پیر است
دلیلِ با تو بودن، دیگری را بردن از یاد است
تنش پیش تو است اما دلش جایی زمینگیر است
پر از زخمِ جدایی، قلبهای نصف و نیمه
به هر کس میرسی احساس او در دستِ تعمیر است
در اینگونه لجنزاری، همان بهتر که تنها ماند
خوشا قلبی که با تنهاییاش هر روز درگیر است
#حمیدرضا_گلشن
@sherjanan
🌼🌿🌼🌿🌼
🌼🌿🌼🌿🌼
چون باد میروی و به خاکم فکندهای
آری برو که خانه ز بنیاد کندهای
حس و هنر به هیچ، ز عشق بهشتیام
شرمی نیامدت که ز چشمم فکندهای؟
اشکم دوَد به دامن و چون شمع صبحدم
مرگم به لب نهاده غمآلود خندهای
بخت از منَت گرفت و دلم آنچنان گریست
کز دست کودکی بِرُبایی پرندهای
بگذشتی و ز خرمن دل شعله سرکشید
آنگه شناختم که تو برق جهندهای
بی او چه بر تو میگذرد سایهای شگفت
جانت ز دست رفت و تو بیچاره زندهای
هوشنگ_ابتهاج
@sherjanan
🌼🌿🌼🌿🌼
چون باد میروی و به خاکم فکندهای
آری برو که خانه ز بنیاد کندهای
حس و هنر به هیچ، ز عشق بهشتیام
شرمی نیامدت که ز چشمم فکندهای؟
اشکم دوَد به دامن و چون شمع صبحدم
مرگم به لب نهاده غمآلود خندهای
بخت از منَت گرفت و دلم آنچنان گریست
کز دست کودکی بِرُبایی پرندهای
بگذشتی و ز خرمن دل شعله سرکشید
آنگه شناختم که تو برق جهندهای
بی او چه بر تو میگذرد سایهای شگفت
جانت ز دست رفت و تو بیچاره زندهای
هوشنگ_ابتهاج
@sherjanan
🌼🌿🌼🌿🌼
🌼🌿🌼🌿🌼
راه میآمد و خوش بود اوایل با من
دارد امروز اگر این همه مشکل با من
صبر کن ای دل دیوانه! ببین تا چه کند
عاقبت رفتن معشوقهی عاقل با من
نام «دل» بردم و از سینهام آتش برخاست
تا بدانی که چه کردهست همین دل با من
عمری از عشق چنان بود نصیبم که شدهست
معنی «حسرت» و «اندوه»، معادل با «من»
با چنین بخت سیاهی، چه امیدی به وصال؟!
نیست از مزرعهی سوخته، حاصل با من
«مرگ، بهتر که از او دور بمانم» این را
گفت یک ماهی افتاده به ساحل، با من
سجاد رشیدی پور
@sherjanan
🌼🌿🌼🌿🌼
راه میآمد و خوش بود اوایل با من
دارد امروز اگر این همه مشکل با من
صبر کن ای دل دیوانه! ببین تا چه کند
عاقبت رفتن معشوقهی عاقل با من
نام «دل» بردم و از سینهام آتش برخاست
تا بدانی که چه کردهست همین دل با من
عمری از عشق چنان بود نصیبم که شدهست
معنی «حسرت» و «اندوه»، معادل با «من»
با چنین بخت سیاهی، چه امیدی به وصال؟!
نیست از مزرعهی سوخته، حاصل با من
«مرگ، بهتر که از او دور بمانم» این را
گفت یک ماهی افتاده به ساحل، با من
سجاد رشیدی پور
@sherjanan
🌼🌿🌼🌿🌼
🌼🌿🌼🌿🌼
دیدم از ڪوچہ ے ما با دگران مے گذری
با دلم گفت نگاهت : نگران مے گذری
خبرت هست ڪہ دل از تو بریدم زین روی
دیدہ مے بندے و چو بے خبران مے گذری
گاہ بشڪفتہ چو گلهاے چمن مے آیی
روزے آشفتہ چو شوریدہ سران مے گذری
ما نظر از تو گرفتیم چہ رفتہ است تو را
ڪہ بہ ناز از بر صاحب نظران مے گذری
بگذر از من ڪہ ندارم سر دیدار تو را
چہ غمے دارم اگر با دگران مے گذری
اے بسا ماہ رخان را ڪہ در آغوش گرفت
خاڪ راهے ڪہ عروسانہ بر آن میگذری
ناز مفروش و از این ڪوچہ خرامان مگذر
ڪہ بہ خوارے ز جهان گذران مے گذری
تو هم اے یار چو آن قوم ڪہ در خاڪ شدند
روزے از ڪارگہ ڪوزہ گران مے گذری.......
🌸🍃
@sherjanan
🌼🌿🌼🌿🌼
دیدم از ڪوچہ ے ما با دگران مے گذری
با دلم گفت نگاهت : نگران مے گذری
خبرت هست ڪہ دل از تو بریدم زین روی
دیدہ مے بندے و چو بے خبران مے گذری
گاہ بشڪفتہ چو گلهاے چمن مے آیی
روزے آشفتہ چو شوریدہ سران مے گذری
ما نظر از تو گرفتیم چہ رفتہ است تو را
ڪہ بہ ناز از بر صاحب نظران مے گذری
بگذر از من ڪہ ندارم سر دیدار تو را
چہ غمے دارم اگر با دگران مے گذری
اے بسا ماہ رخان را ڪہ در آغوش گرفت
خاڪ راهے ڪہ عروسانہ بر آن میگذری
ناز مفروش و از این ڪوچہ خرامان مگذر
ڪہ بہ خوارے ز جهان گذران مے گذری
تو هم اے یار چو آن قوم ڪہ در خاڪ شدند
روزے از ڪارگہ ڪوزہ گران مے گذری.......
🌸🍃
@sherjanan
🌼🌿🌼🌿🌼
🍃🌼🍃🌼🍃
با تو باشم وسعت دل بگذرد از عرش هم
بی تو باشم هردو عالم یک قفس باشدمرا
@sherjanan
#فیض_کاشانی
🌼🌿🌼🌿🌼
با تو باشم وسعت دل بگذرد از عرش هم
بی تو باشم هردو عالم یک قفس باشدمرا
@sherjanan
#فیض_کاشانی
🌼🌿🌼🌿🌼
🌼🌿🌼🌿🌼
زان چشمِ سیه گوشهی چشمی دگرم کن!
بیخودتر از اینم کن و از خود به درم کن!
یک جرعه چشاندی به من از عشقت و مستم
یک جرعهی دیگر بچشان، مستترم کن!
شوقِ سفرم هست در اقصای وجودت
لب تر کن و یک بوسه جوازِ سفرم کن!
دارم سرِ پرواز در آفاق تو ای یار!
یاری کن و آن وسوسه را بالوپرم کن!
عاری ز هنر نیستم امّا تو عبوری
از صافیِ عشقم دِه و عینِ هنرم کن!
صد دانه به دل دارم و یک گل به سرم نیست
بارانِ منِ خاک شو و بارورم کن!
افیونزدهی رنجم و تلخ است مذاقم
با بوسه ای از آن لبِ شیرین شکرم کن!
پرهیز به دور افکن و سد بشکن و آنگاه
تا لذّتِ آغوش بدانی خبرم کن!
شرحِ من و او را ببر از خاطر و در بر
بفشارم و در واژهی «تو» مختصرم کن!
#حسین_منزوی
@sherjanan
🌼🌿🌼🌿🌼
زان چشمِ سیه گوشهی چشمی دگرم کن!
بیخودتر از اینم کن و از خود به درم کن!
یک جرعه چشاندی به من از عشقت و مستم
یک جرعهی دیگر بچشان، مستترم کن!
شوقِ سفرم هست در اقصای وجودت
لب تر کن و یک بوسه جوازِ سفرم کن!
دارم سرِ پرواز در آفاق تو ای یار!
یاری کن و آن وسوسه را بالوپرم کن!
عاری ز هنر نیستم امّا تو عبوری
از صافیِ عشقم دِه و عینِ هنرم کن!
صد دانه به دل دارم و یک گل به سرم نیست
بارانِ منِ خاک شو و بارورم کن!
افیونزدهی رنجم و تلخ است مذاقم
با بوسه ای از آن لبِ شیرین شکرم کن!
پرهیز به دور افکن و سد بشکن و آنگاه
تا لذّتِ آغوش بدانی خبرم کن!
شرحِ من و او را ببر از خاطر و در بر
بفشارم و در واژهی «تو» مختصرم کن!
#حسین_منزوی
@sherjanan
🌼🌿🌼🌿🌼
🌼🌿🌼🌿🌼
چه خوش عیشیست عاشق را که معشوقش به خواب آید
نسازد گر تپیدنهای دلها زود بیدارش
#نعمت_خان_عالی
@sherjanan
🌼🌿🌼🌿🌼
چه خوش عیشیست عاشق را که معشوقش به خواب آید
نسازد گر تپیدنهای دلها زود بیدارش
#نعمت_خان_عالی
@sherjanan
🌼🌿🌼🌿🌼