Telegram Web Link
🌼🌿🌼🌿🌼


چه باشد گر نگارینم بگیرد دست من فردا
ز روزن سر درآویزد چو قرص ماه خوش سیما

درآید جان فزای من گشاید دست و پای من
که دستم بست و پایم هم کف هجران پابرجا

بدو گویم به جان تو که بی‌تو ای حیات جان
نه شادم می‌کند عشرت نه مستم می‌کند صهبا

وگر از ناز او گوید برو از من چه می‌خواهی
ز سودای تو می‌ترسم که پیوندد به من سودا

برم تیغ و کفن پیشش چو قربانی نهم گردن
که از من دردسر داری مرا گردن بزن عمدا

تو می‌دانی که من بی‌تو نخواهم زندگانی را
مرا مردن به از هجران به یزدان کاخرج الموتی

مرا باور نمی‌آمد که از بنده تو برگردی
همی‌گفتم اراجیفست و بهتان گفته اعدا

تویی جان من و بی‌جان ندانم زیست من باری
تویی چشم من و بی‌تو ندارم دیده بینا

رها کن این سخن‌ها را بزن مطرب یکی پرده
رباب و دف به پیش آور اگر نبود تو را سرنا

#حضرت_مولانا


@sherjanan

🌼🌿🌼🌿🌼
🌼🌿🌼🌿🌼


اذان عاشقی خواندی گمانم وقت دیدار است
دلم را پس نمیگیرم بدون عشق بیمار است

سرایت کرده چشمانت به شبهایی که دلتنگم
دلم در گیر احساسی که در چشمت پدیدار است

نگاهم می کنی چون گل شکوفا می شوی در من
شدم مست از گل رویت و عطری را که سر شار است

شده مجروح قلبی که صدای خسته ای دارد
دعایت مرحمی باشد به این جسمی که تبدار است


دلم جز تو نمی خواهد نشستی کنج احساسم
هنوزم طرح موزون نگاهت  را خریدار است

فاضل نظری

@sherjanan

🌼🌿🌼🌿🌼
🌼🌿🌼🌿🌼

یک نفر قلب تو را بی سحر و جادو می برد
بی گمان من می شوم بازنده و ، او می برد
 
اشک می ریزم و می دانم که چشمان مرا
عاقبت این گریه های بی حد از سو می برد
 
آنقدر تلخم که هر کس یک نظر میبیندم
ماجرا را راحت از رفتار من بو می برد
 
من در این فکرم جهان را می شود تغییر داد
عاقبت اما مرا ، تقدیر، از رو می برد
 
یک نفر از خواب بیدارم کند دارد کسی
با خودش عشق مرا بازو به بازو می برد

#الهام_دیداریان


@sherjanan

🌼🌿🌼🌿🌼
🌼🌿🌼🌿🌼


شربت توت سیاه است آنچه بر لب ریخته
تشنه‌ها را تشنه تر کرده لبالب ریخته

میرعماد امشب چلیپایی به رقص آورده یا
گیسویی بر شانه لختی مورب ریخته؟

جان فدای خالقی که در دهان کوچکت
چند مروارید غلتان مرتب ریخته

خالقی که چشم هایت را پدید آورده و
قطره ای از آن میان کاسه شب ریخته

من اتاقم را همین دیشب مرتب کردم و
اسمت آمدگوشه گوشه یاس و کوکب ریخته

حامد عسکری

@sherjanan

🌼🌿🌼🌿🌼
🌼🌿🌼🌿🌼


هر نسیمی که نصیب از گل وباران ببرد
میتواند خبر از مصر به کنعان ببرد

آه از عشق که یک مرتبه تصمیم گرفت:
یوسف از چاه درآورده به زندان ببرد

وای بر تلخی فرجام رعیت پسری
که بخواهد دلی از دختر یک خان ببرد

ماهرویی دل من برده وترسم این است
سرمه بر چشم کشد،زیره به کرمان ببرد

دو دلم اینکه بیاید من معمولی را
سر و سامان بدهد یا سر و سامان ببرد

مرد آنگاه که از درد به خود می پیچد
ناگزیر است لبی تا لب قلیان ببرد

شعر کوتاه ولی حرف به اندازه ی کوه
باید این قائله را "آه" به پایان ببرد

شب به شب قوچی از این دهکده کم خواهد شد
ماده گرگی دل اگر از سگ چوپان ببرد

#حامد_عسکری

@sherjanan

🌼🌿🌼🌿🌼
🌼🌿🌼🌿🌼


مثل گیسویی که باد آن را پریشان می‌کند
هر دلی را روزگاری عشق ویران می‌کند

ناگهان می‌آید و در سینه می‌لرزد دلم
هرچه جز یاد تو را با خاک یکسان می‌کند

با من از این هم دلت بی‌اعتناتر خواست، باش!
موج را برخورد صخره کِی پشیمان می‌کند؟

مثل مادر، عاشق از روز ازل حسرت‌کِش است
هرکسی او را به زخمی تازه مهمان می‌کند

اشک می‌فهمد غم افتاده‌ای مثل مرا
چشم تو از این خیانت‌ها فراوان می‌کند

عاشقان در زندگی دنبال مرهم نیستند
درد بی‌درمان‌شان را مرگ درمان می‌کند

#مژگان_عباسلو

@sherjanan

🌼🌿🌼🌿🌼
🌼🌿🌼🌿🌼


من درد تو را زدست آسان ندهم
دل برنڪنم زدوست تا جان ندهم

از دوست بہ یادگار دردے دارم
ڪان درد بہ صد هزار درمان ندهم

تا با غم عشق تو مرا ڪار افتاد
بیچارہ دلم در غم بسیار افتاد

بسیار فتادہ بود اندر غم عشق
اما نہ چنین زار ڪہ این بار افتاد

سوداے تورا بهانہ اے بس باشد
مدهوش تو را ترانہ اے بس باشد

در ڪشتن ما چہ مے زنے تیغ جفا
ما را سر تازیانہ اے بس باشد...

#حضرت_مولانا"

@sherjanan

🌼🌿🌼🌿🌼
🌼🌿🌼🌿🌼


خلوت گُزیده را به تماشا چه حاجت است
چون کوی دوست هست به صحرا چه حاجت است

جانا به حاجتی که تو را هست با خدا
کآخِر دمی بپرس که ما را چه حاجت است

ای پادشاهِ حُسن خدا را بسوختیم
آخِر سؤال کن که گدا را چه حاجت است

اربابِ حاجتیم و زبان سؤال نیست
در حضرت کریم، تمنا چه حاجت است

محتاج قصه نیست گرت قصدِ خون ماست
چون رخت از آن توست، به یغما چه حاجت است

جامِ جهان نماست ضمیرِ منیرِ دوست
اظهار احتیاج، خود آن جا چه حاجت است

آن شد که بارِ منتِ مَلّاح بردمی
گوهر چو دست داد به دریا چه حاجت است

ای مدعی برو که مرا با تو کار نیست
احباب حاضرند، به اعدا چه حاجت است

ای عاشقِ گدا چو لبِ روح بخش یار
می‌داندت وظیفه، تقاضا چه حاجت است

حافظ! تو ختم کن که هنر خود عیان شود
با مدعی نزاع و مُحاکا چه حاجت است


#حضرت_حافظ

@sherjanan

🌼🌿🌼🌿🌼
Forwarded from شعر زمستان
🌼🪴🌼🪴🌼

چون آینه پیشِ تو نشستم که ببینی
در من اثرِ سخت ترین #زلزله ها را

پُر نقش تر از #فرشِ دلم بافته ای نیست
از بس که گره زد به گره حوصله ها را

یک بار هم ای عشقِ من از عقل میندیش
بگذار که دل حل بکند #مسئله ها را..

#محمدعلی_بهمنی
#شعر #شعر_عاشقانه
@sheare_zemestan

🌼🪴🌼🪴🌼
🌼🌿🌼🌿🌼


دارد دهان زخم دلم بسته می‌شود
بازش به میهمانی آن نیشتر ببر

خود را غزل، به بال تو دیگر سپرده‌ام
هرجا که دوست داری‌ام امشب ببر ببر


#محمدعلی_بهمنی

@sherjanan

🌼🌿🌼🌿🌼
Forwarded from شعر زمستان
🍒🌳🍒🌳🍒

چشمِ مستِ تو به #غارتگری اش می نازد
به سر ِ گردنه کبک ِ دری اش می نازد

مژه ابریشم ِ صف بسته ی ِ بازیگوشت
به دو بدپیله‌‌‌یِ #شیطان پری اش می نازد

حسرت ِ کشف ِ حجابت به دل ِ آینه ماند
بس که مویت به گُلِ #روسری ‌اش می نازد

#شهراد_ميدری
#شعر #شعر_عاشقانه
@sheare_zemestan

🍒🌳🍒🌳🍒
🌼🌿🌼🌿🌼


هر ناله‌ای که عاشق بیمار می‌کشد
آتش به سینه‌های گرفتار می‌کشد

گفتم که مختصر بنویسم فراق چیست
اما همیشه کار به طومار می‌کشد

سنگم مزن! که شیشه‌ی شفاف قلب من
حتی نوازشی شود، آزار می‌کشد

باور نداشتیم که این قهرِ بی‌دلیل
بین من و تو یک‌شبه دیوار می‌کشد

یک عمر گریه راه به جایی نبرد و حال
چشمی که نیست، حسرت دیدار می‌کشد

#حسین_دهلوی

@sherjanan

🌼🌿🌼🌿🌼
🌼🌿🌼🌿🌼



عشق تو به هر دلی فرو ناید
و اندوه تو هر تنی نفرساید

در کتم عدم هنوز موقوف است
آن سینه که سوزش تو را شاید

از هجر تو ایمنم چو می‌دانم
کو دست به خون من نیالاید

با خوی تو صورتم نمی‌بندد
کز عشق تو جز دریغ برناید

با دستان غم تو می‌سازم
گر ناز تو زخمه در نیفزاید

آن می‌کنی از جفا که لاتسل
تا کیست که گوید این نمی‌شاید

ز اندیشهٔ تو قرار من رفته است
گر لطف کنی قرار باز آید

چون طشت میان تهی است خاقانی
زان راحت‌ها که روح را باید

چون زخم رسد به طشت بخروشد
انشگت بر او نهی بیاساید

#خاقانی

@sherjanan

🌼🌿🌼🌿🌼
Forwarded from شعر زمستان
🌻🌴🌻🌴🌻


شاعران با غزل نیمه تمام آمده اند
دامنت را بتکان قافیه پیدا بشود

روسری سر کن و نگذار میان من و باد
سر آشفتگی موی تو دعوا بشود

#امیر_توانا
@sheare_zemestan

🌻🌴🌻🌴🌻
🌼🌿🌼🌿🌼


اسیرم ڪرده چشمان سیاهت...
به عصیانم ڪشانده قرص ماهت...

    چرا ڪتمان ڪنم احساس دل را...
           شدم بی واسطه مست نگاهت..


#مریم_حاج_علیان

@sherjanan

🌼🌿🌼🌿🌼
🌼🌿🌼🌿🌼


تو سرسبزی ؛ هراس ِ باغ ِ عریان را نمیدانی
سرآغازی و بهت ِ سطر ِ پایان را نمیدانی

جوانی ،وسعت یک عمر حسرت را نمیفهمی
اَ مردادی و سرمای زمستان را نمیدانی

اگر ابرست بالینش وگر دریای سیمینش
ملال ِ قطره ی دلتنگ ِ باران را نمیدانی

گلی روییده در هنگام ِ بی هنگام دی بودم
غم ِ کتمان ِ رویای بهاران را نمیدانی

تو تا بودست یاران ِ موافق داشتی جانم
عذاب ِ غربتم در جمع یاران را نمیدانی

و سیرابی که تصویر ِ سرابم را نمیبینی
و سر سبزی که تزویر ِ بیابان را نمیدانی...

#مرضیه_حجتی

@sherjanan

🌼🌿🌼🌿🌼
🌼🌿🌼🌿🌼


آن‌کس که تُرا شناخت جان را چه کند
فرزند و عیال و خانمان را چه کند

دیوانه کنی هر دو جهانش بخشی
دیوانه‌ی تو هر دو جهان را چه کند...

مولانا

@sherjanan

🌼🌿🌼🌿🌼
2024/11/16 10:21:26
Back to Top
HTML Embed Code: