This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
Roman_Khone_Ch. آتشگر گیتی.pdf
5.4 MB
♥️🎁#سوپرایزفوق‌ویژه🎁♥️
#پرطرفدار💥🍂
ســــ💗ـــوپـــــرایـ🎊ـــز
📚 رمان:#آتشگر_گیتی
✍🏻نویسنده: #ملینا_نامور
● ژانر: #عاشقانه #جذاب #تراژدی #معمایی #اجتماعی #هیجانی
📑 خلاصه:
گیتی، دختری رنج کشیده که با فهمیدن ازدواج آتش با خواهرش، دل‌شکسته‌تر از قبل به زندگی ادامه میده؛ اما این بین خیانت خواهرش درد بیشتری رو براش فراهم میکنه تا جایی که تصمیم می‌گیره زندگی همه رو به آتش بکشه و ناخواسته باعث دل شکستگی‌های زیادی میشه.
در این بین آتش تصمیم داره واقعیت بزرگی رو به گیتی بگه و...
★آتشگر گیتی★
🥳🥳🥳🥳🥳🎁🎁🎁🎁🎁🥳🥳🥳🥳🥳🥳🥳🥳🎁🎁🎁🎁🎁🎁🎁🎁🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊
↰ #جدید
⋆ #پرطرفدار
⊱ #فوق_سوپرایز ⊰
https://www.tg-me.com/Roman_Khone_Ch
#پرطرفدار💥🍂
ســــ💗ـــوپـــــرایـ🎊ـــز
📚 رمان:#آتشگر_گیتی
✍🏻نویسنده: #ملینا_نامور
● ژانر: #عاشقانه #جذاب #تراژدی #معمایی #اجتماعی #هیجانی
📑 خلاصه:
گیتی، دختری رنج کشیده که با فهمیدن ازدواج آتش با خواهرش، دل‌شکسته‌تر از قبل به زندگی ادامه میده؛ اما این بین خیانت خواهرش درد بیشتری رو براش فراهم میکنه تا جایی که تصمیم می‌گیره زندگی همه رو به آتش بکشه و ناخواسته باعث دل شکستگی‌های زیادی میشه.
در این بین آتش تصمیم داره واقعیت بزرگی رو به گیتی بگه و...
★آتشگر گیتی★
🥳🥳🥳🥳🥳🎁🎁🎁🎁🎁🥳🥳🥳🥳🥳🥳🥳🥳🎁🎁🎁🎁🎁🎁🎁🎁🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊
↰ #جدید
⋆ #پرطرفدار
⊱ #فوق_سوپرایز ⊰
https://www.tg-me.com/Roman_Khone_Ch
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
من داشتم زندگی کوفتیِ خودمو ی طوری میگذروندم..
حواسم پرت هیچ نگاهی نشده بود!
هیچ وقت با صدای خنده ی کسی دلم نلرزیده بود..
من واسه بودن یکی توی زندگیم خودمو به آب و آتیش نزده بودم!
من خودم بودمو خودم!
چرا ی جوری خندیدی که هیچکس تاحالا شکل تو برام نخندیده بود؟!
چرا یادم دادی دوست داشتنتو! من که توی لحظاتم جای هیچکسی خالی نبود ؛ حالا تک تک ثانیه هام انگار تورو کم داره...
حواسم پرت هیچ نگاهی نشده بود!
هیچ وقت با صدای خنده ی کسی دلم نلرزیده بود..
من واسه بودن یکی توی زندگیم خودمو به آب و آتیش نزده بودم!
من خودم بودمو خودم!
چرا ی جوری خندیدی که هیچکس تاحالا شکل تو برام نخندیده بود؟!
چرا یادم دادی دوست داشتنتو! من که توی لحظاتم جای هیچکسی خالی نبود ؛ حالا تک تک ثانیه هام انگار تورو کم داره...
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
Roman_Khone_Ch_اردوگاه_بطری_های_گمشده_1.pdf
51.9 MB
♥️🎁#سوپرایزفوق‌ویژه🎁♥️
#پرطرفدار💥🍂
ســــ💗ـــوپـــــرایـ🎊ـــز
💟 رمان : #اردوگاه_بطری_های_گمشده 🔥
💟 نویسنده: #لیزا_گراف 🌈
💟 ژانر : #خارجی #فانتزی ❤️🔥
💟 خلاصه : 🦋
لیلیانا وِرا مثل هر بچه‌ی دیگری در اردوگاه آتروپُس استعداد خاصی دارد، او می‌تواند اشیا را با ذهنش جابجا کند. بچه‌های دیگر هم توانایی‌های عجیبی دارند: یکی می‌تواند با دستانش وسایل را ذوب کند، دیگری می‌تواند بگوید دقیقاً کی دارد دروغ می‌بافد، و بچه‌ی دیگری هست که این توانایی را دارد که خاطرات یک نفر را عیناً به نفر دیگر انتقال دهد. اوضاع خوب و همه‌چیز مطابق برنامه است: بچه‌ها استراحت می‌کنند، در دریاچه‌ی اردوگاه شنا می‌کنند و حتی برنامه‌ی نمایش استعداد هم دارند. اما قرار نیست اردو تا آخر خوب پیش برود. لی‌لی و دوستانش می‌فهمند که کسی هست که می‌خواهد استعدادشان را بدزدد.
★اردوگاه بطری های گمشده ★
🥳🥳🥳🥳🥳🎁🎁🎁🎁🎁🥳🥳🥳🥳🥳🥳🥳🥳🎁🎁🎁🎁🎁🎁🎁🎁🎁🎁🎁🎁🎁🎁🎁🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊
↰ #جدید
⋆ #پرطرفدار
⊱ #فوق_سوپرایز ⊰
https://www.tg-me.com/Roman_Khone_Ch
#پرطرفدار💥🍂
ســــ💗ـــوپـــــرایـ🎊ـــز
💟 رمان : #اردوگاه_بطری_های_گمشده 🔥
💟 نویسنده: #لیزا_گراف 🌈
💟 ژانر : #خارجی #فانتزی ❤️🔥
💟 خلاصه : 🦋
لیلیانا وِرا مثل هر بچه‌ی دیگری در اردوگاه آتروپُس استعداد خاصی دارد، او می‌تواند اشیا را با ذهنش جابجا کند. بچه‌های دیگر هم توانایی‌های عجیبی دارند: یکی می‌تواند با دستانش وسایل را ذوب کند، دیگری می‌تواند بگوید دقیقاً کی دارد دروغ می‌بافد، و بچه‌ی دیگری هست که این توانایی را دارد که خاطرات یک نفر را عیناً به نفر دیگر انتقال دهد. اوضاع خوب و همه‌چیز مطابق برنامه است: بچه‌ها استراحت می‌کنند، در دریاچه‌ی اردوگاه شنا می‌کنند و حتی برنامه‌ی نمایش استعداد هم دارند. اما قرار نیست اردو تا آخر خوب پیش برود. لی‌لی و دوستانش می‌فهمند که کسی هست که می‌خواهد استعدادشان را بدزدد.
★اردوگاه بطری های گمشده ★
🥳🥳🥳🥳🥳🎁🎁🎁🎁🎁🥳🥳🥳🥳🥳🥳🥳🥳🎁🎁🎁🎁🎁🎁🎁🎁🎁🎁🎁🎁🎁🎁🎁🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊
↰ #جدید
⋆ #پرطرفدار
⊱ #فوق_سوپرایز ⊰
https://www.tg-me.com/Roman_Khone_Ch
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
📚رمان: #فانوس_دریایی
✍🏻 نویسنده: #بهاره_حسنی
✨ ژانر: #عاشقانه
خلاصه:
لی لی دختر ضعیفی است. وجود مادری مستبد و خاطراتی دردناک، باعث شده تا او بیشتر و بیشتر به سمت خود کوچک بینی پیش برود. او از هر چه مربوط به خودش است، ناراضی است. آشنا شدنش با مردی کامل و همه چیز تمام، آیا می تواند به او کمکی کند تا کمتر در حفره ی تردید ها و ترسها و نفرت از خودش فرو رود؟ یا این رابطه بدتر او را به قهقرا می برد؟
🫣احتمال اسپویل🫣
راوی: اول شخص دختر
شخصیت دختر داستان: لی لی ناز، گذشته سختی رو پشت سر گذاشته، احساسی، تو خلاصه خوندم دختر ضعیف فکر کردم با دختر توسری خور طرفم اما نه فقط اعتماد به نفس پایینی داشت به خاطر زخم هایی که خورده بود و توی روند داستان تا پایان قدم به قدم خوب شد
شخصیت مرد داستان: آتا، متخصص تغذیه، قهرمان بوکس سابق حالا باشگاه داره مربی هم هست، چهارشونه و درشت یغور و خشن اما برخلاف جسم و چهره ش روحیه ملایم و صلح جویی داره، اما از اون مرد های احساسی که بیان احساسی زیاد دارن نیست مخصوصا اوایل داستان قسمت های آخر چند باری حرف احساسی میزنه، قبلا ازدواج کرده قابل توجه دوستانی که دوست دارن فقط یک زن تو زندگی مرد داستان باشه❕
درباره روند داستان اگرچه به نظرم احساس علاقه از طرف لی لی زود شروع شد اما با توجه به نکته ای خودش هم تو داستان اشاره کرد تو صحبتش با روانشناسش چندان غیر منطقی نبود، از طرف آتا هم با توجه به شخصیتش خوب پیش رفت، رابطه لی لی با تی تی خواهرش صمیمی، گرم و قشنگ بود و اشاره به اینکه آدم باید قدر این روابط و بدونه قبل از اینکه دیر بشه. تو خیلی از رمان های اخیر رو موضوع ارتباط با مشاور و روانشناس فرهنگ سازی شده که به نظرم خیلی خوب و تأثیر گذاره تو این رمان هم ارتباط لی لی، آتا، و حتی مادر لی لی با دکتر صابر (فامیلش یادم رفته🫠😂) تأثیر خیلی خوبی روی لی لی، آتا رابطشون و تاثیراتی روی اخلاق مادر لی لی داشت.
در رابطه با مادر لی لی، بازم تو خلاصه که توصیف کرده مادری مستبد، تو تصورم مادری بی رحم و بدجنس اومد اما اینطور نبود بچه هاش رو دوست داشت حتی با تی تی که دختر خوندشه رابطه صمیمی و خوبی داره اما مثل خیلی از مادر پدر ها فکر میکرد با تعیین و تکلیف کردن تو زندگی بچه هاش بهشون کمک میکنه اما متأسفانه به نتیجه تلخ افشین و مشکلات روحی و جسمی لی لی رسید💔 در رابطه با پدر لی لی هم با اینکه خوب و مهربان و حمایتگر بود اما رویه ای که در پیش گرفته بود اینکه اجازه بده همسرش تو زندگی بچه ها به خصوص افشین "تعیین و تکلیف" داشته باشه خوب نبود. که در نیمه سوم رمان هم به این نتیجه رسید و با همسرش به اختلاف خورد.
شخصیت های دیگه رمان هم مثل ادلان برادر آتا، آیلار خواهر آتا و غیره هم قشنگ بودن
درکل رمان سرگرم کننده و آموزنده ای بود برای من❤️☺️
اگه کم و کاستی داره ببخشید دیگه، اولین بار بود نوشتم🥰
✍🏻 نویسنده: #بهاره_حسنی
✨ ژانر: #عاشقانه
خلاصه:
لی لی دختر ضعیفی است. وجود مادری مستبد و خاطراتی دردناک، باعث شده تا او بیشتر و بیشتر به سمت خود کوچک بینی پیش برود. او از هر چه مربوط به خودش است، ناراضی است. آشنا شدنش با مردی کامل و همه چیز تمام، آیا می تواند به او کمکی کند تا کمتر در حفره ی تردید ها و ترسها و نفرت از خودش فرو رود؟ یا این رابطه بدتر او را به قهقرا می برد؟
🫣احتمال اسپویل🫣
راوی: اول شخص دختر
شخصیت دختر داستان: لی لی ناز، گذشته سختی رو پشت سر گذاشته، احساسی، تو خلاصه خوندم دختر ضعیف فکر کردم با دختر توسری خور طرفم اما نه فقط اعتماد به نفس پایینی داشت به خاطر زخم هایی که خورده بود و توی روند داستان تا پایان قدم به قدم خوب شد
شخصیت مرد داستان: آتا، متخصص تغذیه، قهرمان بوکس سابق حالا باشگاه داره مربی هم هست، چهارشونه و درشت یغور و خشن اما برخلاف جسم و چهره ش روحیه ملایم و صلح جویی داره، اما از اون مرد های احساسی که بیان احساسی زیاد دارن نیست مخصوصا اوایل داستان قسمت های آخر چند باری حرف احساسی میزنه، قبلا ازدواج کرده قابل توجه دوستانی که دوست دارن فقط یک زن تو زندگی مرد داستان باشه❕
درباره روند داستان اگرچه به نظرم احساس علاقه از طرف لی لی زود شروع شد اما با توجه به نکته ای خودش هم تو داستان اشاره کرد تو صحبتش با روانشناسش چندان غیر منطقی نبود، از طرف آتا هم با توجه به شخصیتش خوب پیش رفت، رابطه لی لی با تی تی خواهرش صمیمی، گرم و قشنگ بود و اشاره به اینکه آدم باید قدر این روابط و بدونه قبل از اینکه دیر بشه. تو خیلی از رمان های اخیر رو موضوع ارتباط با مشاور و روانشناس فرهنگ سازی شده که به نظرم خیلی خوب و تأثیر گذاره تو این رمان هم ارتباط لی لی، آتا، و حتی مادر لی لی با دکتر صابر (فامیلش یادم رفته🫠😂) تأثیر خیلی خوبی روی لی لی، آتا رابطشون و تاثیراتی روی اخلاق مادر لی لی داشت.
در رابطه با مادر لی لی، بازم تو خلاصه که توصیف کرده مادری مستبد، تو تصورم مادری بی رحم و بدجنس اومد اما اینطور نبود بچه هاش رو دوست داشت حتی با تی تی که دختر خوندشه رابطه صمیمی و خوبی داره اما مثل خیلی از مادر پدر ها فکر میکرد با تعیین و تکلیف کردن تو زندگی بچه هاش بهشون کمک میکنه اما متأسفانه به نتیجه تلخ افشین و مشکلات روحی و جسمی لی لی رسید💔 در رابطه با پدر لی لی هم با اینکه خوب و مهربان و حمایتگر بود اما رویه ای که در پیش گرفته بود اینکه اجازه بده همسرش تو زندگی بچه ها به خصوص افشین "تعیین و تکلیف" داشته باشه خوب نبود. که در نیمه سوم رمان هم به این نتیجه رسید و با همسرش به اختلاف خورد.
شخصیت های دیگه رمان هم مثل ادلان برادر آتا، آیلار خواهر آتا و غیره هم قشنگ بودن
درکل رمان سرگرم کننده و آموزنده ای بود برای من❤️☺️
اگه کم و کاستی داره ببخشید دیگه، اولین بار بود نوشتم🥰
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM