Telegram Web Link
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#در‌باب‌فرهنگ 😶🌫💙

حسودِ عزیز!
آدم‌ها نه وقتش را دارند،
نه حوصله‌اش را تا برای تویی که
تمام حواس و تمرکزت را
روی زندگی آن‌ها گذاشته‌ای
توضیح بدهند:
که عزیزم!
سرت به کار خودت باشد،
حسادت از پا درت می‌آوردها!
که آب را به جای اینکه زیر پای آنان بریزی
و منتظر باشی زمین خوردنشان را ببینی،
بریزی روی آتش حرص خودت
تا بیش از این‌ها نسوزی،
که دیگران اکثرا کفش‌های آهنین دارند و روانی آرام
که با پرتاب هر ریزه سنگی متلاطم نمی‌شود.
ببین جانم!
"حسادت" احساس نفرت‌انگیز و دردناکی‌ست.
اینکه تو از موفقیت و شادی و آرامش دیگران
دردت بگیرد، نفرت‌انگیز است،
اینکه تاب دیدن حال خوبِ آدم‌های دیگر را نداشته باشی نفرت‌انگیز است،
اینکه چین بالای پیشانی‌ات از شدت حرصی باشد
که برای زندگی و رفتار دیگران خورده‌ای، نفرت‌انگیز است!
آدم‌ها که اول و آخر،
زندگی‌شان را می‌کنند؛
تو روی رفتار و دیدگاهت کمی کار کن،
به خاطر خودت می‌گویم...
این‌جوری زود از پا در می‌آیی.
خیلی زود!
👤
#نرگس_صرافیان_طوفان‌
#دلنوشته
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
Gofti Miay
Behnam Alamshahi
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
‌ ‌                                                 ‌ ‌‌‌    ‌
🟣 رمان : «
#آمال 🌸 »
#نقد


💎اگه دنبال یه رمان حال خوب کن هستین گزینه خوبی هست ...

🔸شخصیت دختر داستان : کلی غم غصه داره اما اکثرا می‌خنده و نشون نمیده، سختی کشیده ، حسرت یه خانواده و مادر داشتن به دلشه ، غم هاش رو با رقصیدن از یاد می‌بره...

🔹شخصیت پسر داستان : قوی ، محکم، یه دختر بانمک داره ، روان شناس ، همسرش بهش خیانت کرده ...

⁉️با دو دنیای مختلف و مشکلات زیاد میتونن زندگی خوبی داشته باشن؟

🔱آمال ، دختر رقصنده ی پرورشگاهیه که شیطنت های غیرمجاز زیادی داره ، ازدواج سنتیش با آقای روان شناس مذهبی و جنتلمن باعث می شه بخواد شیطنت هاش و بیش تر کنه و مرد قصه رو اسیر تر ...

📍قلم شیوا روان

📍داستان جدید و قشنگی داره

📍دیالوگ های رمان به یاد موندنیه

📍درد دل های آمال با خداش خوندنیه

📍حس و حال شخصیت ها زیبا نوشته شده

📍از زبان دو شخصیت اصلی داستان

📍شیطنت های دختر داستان حال و هوای رمان رو بانمک میکنه

📍قلم قوی

📍یکی از ویژگی های خوب این رمان اینه که داستان آدم هایی که تو بهزیستی هستن و سرگذشتشون رو خیلی قشنگ به خواننده ها نشون داده

📍از نظر من یه خوبی که داشت این بود دختر پسر داستان قهر و دوری الکی نداشتن یه رابطه منطقی و سالم داشتن و مشکلاتشون رو با حرف زدن حل میکردن

📍اگه غم و ناراحتی داشت  حتما بعدش جبران می‌شه مخاطب تو غم و غصه نمی‌مونه

📍اختلاف سنی شخصیت ها زیاده

📍و با پایانی خوش

⚠️من بعد از خوندن این رمان پر از حس خوب‌بودم😃❤️

🟩یکی از دیالوگ های قشنگی که تورمان هست و من دوسش دارم «اتاقم با تاریکی بیش تر کنار می‌امد.درست مثل صاحبش! »

«خدایی که خسته نمی شد از بازی دادن‌من! »
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
Roman_Khone_Ch. شعله آهنین.pdf
17.6 MB
♥️🎁#سوپرایزفوق‌ویژه‌🎁♥️

#پرطرفدار💥🍂


ســــ💗ـــوپـــــرایـ🎊ـــز

💟 رمان :
#شعله_آهنین² 🔥

💟 نویسنده:
#ربکا_یاروس 🌈

💟 ژانر:
#ماجراجویی #هیجانی #معمایی  #فانتزی #خشن #تراژدی #بزرگسال #عاشقانه❤️‍🔥

💟 خلاصه: 🦋
وایولت سورنگیل بیست‌ساله قرار بود به هنگ کاتبان بپیوندد و زندگی‌ای غرق در آرامش در جوار کتاب‌ها و تاریخ داشته باشد. حالا، ژنرال فرمانده، یعنی مادر سرسختش، به وایولت دستور داده تا به صدها شرکت‌کننده‌ای بپیوندند که در تلاش برای تبدیل شدن به یکی از نخبگان و افراد برجسته‌ی ناواری هستند: یعنی اژدهاسواران.
اما وقتی‌که از همه ریز‌نقش‌ترباشی و بدنی رنجور داشته باشی، مرگ فقط به‌اندازه‌ی تار مویی با تو فاصله دارد.
حالا که تعداد اژدهایان مایل به برقراری پیوند، از تعداد شرکت‌کنندگان کمتر است بیشتر داوطلبان به دنبال کشتن وایولت خواهند بود تا شانس بهتری برای پیروزی داشته باشند؛ و بقیه هم تنها به این خاطر که او دختر آن مادر است، تصمیم به کشتنش خواهند گرفت… افرادی مثل زیدن ریرسون، قدرتمندترین و بی‌رحم‌ترین رهبر جناح در هنگ اژدهاسواران.
بااین‌حال، هرروز که می‌گذرد، جنگ بیرونی مرگبارتر می‌شود، بخش‌های دفاعی و حفاظتی پادشاهی در حال نابودی هستند و آمار کشته‌ها روز به روز در حال افزایش است؛ و بدتر از آن، وایولت کم‌کم شک می‌برد که فرمانده‌ای رازی بسیار وحشتناک را پنهان کرده ‌است.

☔️ جلد اول :

https://www.tg-me.com/Roman_Khone_Ch/42261


★شعله آهنین★
🥳🥳🥳🥳🥳🎁🎁🎁🎁🎁🥳🥳🥳🥳🥳🥳🥳🥳🎁🎁🎁🎁🎁🎁🎁🎁🎁🎁🎁🎁🎁🎁🎁🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊






#جدید
⋆‌ 
#پرطرفدار
#فوق_سوپرایز
https://www.tg-me.com/Roman_Khone_Ch
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🟣 رمان : « رگ پنهان 🌺 »

💎یه عاشقانه خوب با موضوعی جالب


🔸شخصیت دختر داستان : آفتاب مهتاب ندیده ، عاشق ، تو رویاهای دخترونش زندگی میکنه ، از دور ورش خبر نداره ،نمیدونه دنیا میتونه چقد بد باهات تا کنه ، همه چی خوب پیش میره تا اینکه ؛ یه شب از عروس خوشبخت بودن تبدیل میشه به سیاه بخت ترین دختر دنیا ....🖤


🔹شخصیت پسر داستان : ایرانیه ولی‌ از نه سالگی تو کویت بزرگ شده ، مادرش رو خیلی دوست داره ، یه برادر ناتنی داره که همیشه هواشو داره ، همیشه خراب کاری های داداش کوچیکه رو جمع میکنه ، اخرین بار که پشت داداش در میاد قراره مسیر زندگیشو خیلی عوض کنه ....❤️‍🔥


بعضی اوقات خدا تو یه لحظات سختی یه سری آدما رو برامون میفرسته که اون موقع نمیفهمیم نعمتن بعد ها مثلا وسط یه سوز‌و سرمای زمستونی یا توی گرم ترین روز های تابستونی به خاطر بودنشون هزاربار خدا رو شکر‌میکنی


🔱الین به دور از حاشیه با دنیایی صورتی و دلپذیر که در شرف ازدواج با مرد مورد علاقه‌ش مهرداد هست! اما دقیقا تو شبی که لباس عروس پوشیده، مهرداد اون رو به
چیزی متهم می‌کنه که الین گناهی نداره! یک خال که روی ممنوعه‌ی الین وجود داره و حتی خودِ الین از این موضوع خبر نداره اما... مهرداد اون رو از خونه بیرون می‌کنه و خیلی ناخواسته پاش به زندگی یه مرد باز میشه که عرب زبان هست و...


📍قلم روون و خوبی داره 👻

📍داستان از‌زبون هردو شخصیت بیان میشه 😉

📍رمان دارای صحنه باز‌نمی باشد

📍یکم به نظرم داستان حاشیه زیاد داشت باعث میشد احساس کنی رمان خیلی طولانیه 😅

📍یه ذره طول میکشه تا رمان به قسمت هیجانی و عاشقانه برسه

📍به نظرم موضوع جذابی داشت درسته یه جاهایی یکم غیر باور میشد ولی خوب بود ☺️

📍عاشقانه های قشنگی داره پسرمون خیلی خوب دل میبره😝

📍الین شخصیت خوبی داشت و سختی ها زیادی هم کشید تا بتونه به یه آرامش نسبی برسه 😊

📍عاصی شخصیت جذابی داشت مخصوصا حامی‌بودناش وقتی الین هیچکسی رو نداشت پناهش شده بود🙃

📍کلا فکرکنم همه آدما ترس از باور نشدن داشته باشن ترس از بیگناه تا پای دار رفتن حالا فکر کن تو این اوضاع دوستت تبدیل به دشمنت میشه ؛ دشمنت بلند میشه و تبدیل به دوستت میشه ☹️

📍شیدا رو خیلی دوست داشتم چون واقعا رفیق بود و وقتی هیچکس الین رو باور نداشت اون کنارش بود

📍و میرسیم به عادل😍 اولای‌رمان خیلی رواعصابه ولی من ازش خیلی خوشم اومد🙈😂 مخصوصااخرای داستان که دیگه شیرین شده بود 😄

📍برادری بین عاصی و عادل خیلی دوست داشتنی بود وقتی هرچی میشد باز هم همو دور نمی انداختن 🧡

📍شخصیت منفور رمان زیاد داشت😂 نمونه اش یکی‌مهرداد 😒

📍داستان خوبیه ارزش یه بار خوندن رو داره💙

📍جدایی بین شخصیت ها اتفاق نمیوفته

📍رمان یکم اخراش خیلی گل و بلبل شد و عاشقانه😂 ترجیح میدادم قصه حداقل یه کشته داشته باشه😁☺️

📍و با پایانی خوش♥️


⚠️رمان خوبیه یکبار خوندش خالی از لطف نیست 😉

🟩قسمتی از‌رمان که من دوستش داشتم : «
هرچقدر بیشتر عاشقت میشم، از این دوری بیشتر متنفر میشم، زود برگرد فکرکنم دلم میخواد اونی که گفتی رو واقعی تجربه کنم
شیطون گفت:
-کدومو؟!
-همونی که گفتی دیگه...
-کدوم؟!
چه گیریی داده بود، نیمتونستم بگم دلم یه حموم دونفره و بوسیده شدن تا مرز از حال رفتن رو میخواد ...
-که فکتو بگیرم و اونقدر ببوسمت که...؟!
-حالا هی بگو تا من و از شدت خجالت آب کنی
-جون .... الین آب شده رو میشه لیسید
اینبار تنم گرگرفت. پرده های بی حیایی رو پاره کرده بود.
-خیلی منحرفی
-تو خط انحراف وایسادی توقع داری من بزنم به جاده؟!
لعنت بهش...
بیا افکار منو پراکنده کن تا برنگشتم از خجالتت دربیام! »
2024/10/01 13:44:56
Back to Top
HTML Embed Code: