Telegram Web Link
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
Roman_Khone_Ch. نقطه شبنم.pdf
11.1 MB
♥️🎁#سوپرایزفوق‌ویژه‌🎁♥️

#پرطرفدار💥🍂


ســــ💗ـــوپـــــرایـ🎊ـــز

.📚
#نقطه_شبنم
نویسنده :
#فرزانه_صفایی_فرد
ژانر :
#عاشقانه

📑خلاصه:
نادرخان که از طلافروشان قدیمی و اسم‌ورسم‌دار شیراز است همچون پدرسالار تمام اعضای خانوده‌اش را تحت سلطه‌ی خود دارد و درواقع بر آن‌ها حکومت می‌کند. کار و زندگی همه‌شان وابسته به اوست تا آن‌جا که در خصوصی‌ترین مسائل‌شان دخالت می‌کند و عمدتاً هم به نتایج مطلوب می‌رسد. مگر در چند مورد خاص! دو فرزند و یک نوه‌! آن‌ها که نتوانستد زیر بار این سطله‌ی ناعادلانه زندگی کنند و مقابل نادرخان ایستادند، اما مسلماً ایستادن مقابل نادرخان بهایی دارد که همه‌کس حاضر به پرداخت آن نیست. همه‌کس جز، باقر و باران و افشین که پیه خروج از زیر سایه‌ی نادرخان را به تن مالیدند و عواقبش را به جان خریدند...



★نقطه شبنم★
🥳🥳🥳🥳🥳🎁🎁🎁🎁🎁🥳🥳🥳🥳🥳🥳🥳🥳🎁🎁🎁🎁🎁🎁🎁🎁🎁🎁🎁🎁🎁🎁🎁🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊






#جدید
⋆‌ 
#پرطرفدار
#فوق_سوپرایز
https://www.tg-me.com/Roman_Khone_Ch
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
والا بخدا
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#ابرها_نگاه_میکنند
#مهسا_زهیری
#نقد

خلاصه:مرسده با مادر و خواهرش تو تهران زندگی میکنه، پدرش که اصالتا اهل میانرود بوده فوت کرده.

پدربزرگش(حاج رضا) حمایشون میکنه ولی از نظر خانواده مرسده به غیر از زیبایی و دردسر درست کردن هیچ ویژگی دیگه‌ای نداره و هیچوقت توقع و مسئولیت‌پذیریی که از شمیم (دختر عموش) انتظار دارنُ از مرسده ندارند و این باعث ناراحتی مرسده میشه.

داستان از سپردن مسئولیت راه‌اندازی یک کارخانه آب‌معدنی تو میانرود به شمیم شروع میشه ولی مرسده برای اینکه خودشُ به همه ثابت کنه بدون اطلاع و هماهنگی زودتر از شمیم خودشُ به میانرود میرسونه و بجای شمیم با میکائیل برای پیدا کردن چشمه عروس راهی کوه میشه.

در نهایت مرسده تو میانرود برای اجرای پروژه هتل گردشگریی که همه باهاش مخالفن موندگار میشه ولی این موندگاری باعث برملا شدن اتفاقاتی میشه که ریشه در گذشته داشته …..

نظر: رمان نثر روان و خوبی داشت و از تعلیق بالایی برخوردار بود.

ژانر رمان معمایی و خانوادگی بود که تقریبا تمام لوکیشن‌هاش تو یک روستا اتفاق می‌افتاد.

فضاسازی خوب و قابل تصور بود.
سوژه رمان خوب و تقریبا تازه‌ بود.

شخصیت‌پردازی رمان برای من جذاب بود مخصوصا شخصیت دختر داستان که جدا از بحث زیبایی، قوی و مستقل و با اعتماد به نفس تفسیر شده بود که به نظرم نکته مثبت رمان بود.
شخصیت میکائیل جای کار بیشتری داشت.

حس عاشقانه رمان خیلی برای من تاثیرگذار و قابل درک نبود.

معمای داستان باورپذیر بود و با روشن شدن داستان کاملا سوپرایز میشدی.

#نقد
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#ماهی_دو_اقیانوس
#مهسا_زهیری
#نقد

خلاصه: این داستان در واقع ادامه رمان ابرها نگاه می‌کنند در همون روستای زیبا و در عین حال پر رمز و راز میانرودِ ولی با قصه پریناز و عمران.

پریناز نصیری دختر شهردار جانباز شهرِ که بعد از ۷سال و پایان تحصیل در رشته پزشکی به شهر برگشته تا ریاست تنها بیمارستان شهرُ بگیره چرا که
بنا به وصیت پدربزرگش اولین نوه‌ای که مدرک پزشکی‌شُ بگیره ریاست تنها بیمارستان شهر به اون تعلق می‌گیره بیمارستانی که صاحب امتیازش خانواده نصیری.

اما مدیریت بیمارستان در حال حاضر در دست پسرعموش نویدِ و پریناز میدونه که برای گرفتن ریاست بیمارستان باهاش به مشکل میخوره و با شناختی که از خانواده‌اش داره یکی از بزرگترین مشکلاتش وضعیت تاهلش میشه پس برای حل این مسئله به سراغ پسردایی جدیدش یعنی عمران میره و بهش درخواست ازدواج میده با شروط خاص.

عمران که در فصل قبل با اون آبروریزی از هویتش باخبر شده و از هر چی عشق بیزار شرایطُ قبول و با پریناز ازدواج می‌کنه.

اما بطن ماجرا چیزه دیگه‌ایه و پریناز در واقع هدفش فقط گرفتن ریاست بیمارستان نیست بلکه هدف ثابت کردن معمای زندگی مادرشِ که اونُ به میانرود برگردونده و این وسط عمرانِ که …..

نظر: بنظر من مهسا زهیری جزو نویسنده‌های خوش‌قلمِ که سبک خاص خودشُ داره و تقریبا بدون اطناب با کرکترهایی کاملا خاکستری و گاها سیاه با عشق‌هایی به دور از رومانتیک‌بازی مینویسه که میشه گفت همه پسند نیست این رمانش هم با همین خصیصه‌ها بود.

این رمان در واقع جلد دوم رمان ابرها نگاه می‌کنند از مجموعه میانرود ولی میشه بدون خوندن اون قصه این رمانُ خوند چرا که تقریبا معمای داستان ُ اینجا توضیح داده.

ژانر رمان اجتماعی معمایی و اندکی عاشقانه بود که متاسفانه معمای داستان خیلی خوب بهش پرداخته نشده بود و جای کار بیشتری داشت.
سوژه رمان هم از همون آدمای میانرود و زندگیاشون بود که حس خوبی داشت.

شخصیت‌پردازی رمان نسبتا خوب بود همانطور که قبلا گفتم اکثر کرکترها خاکستری و با خوبی‌ها و بدیهای خاص خودشون بود که نمونه‌هاشونُ تو زندگی کم ندیدیم.
اما چیزی که برای من تو کرکترهای این نویسنده قشنگِ خلق شخصیت‌های دختر داستان که در عین ظرافت قوی و مستقل و جنگجو هستند و برای اهدافشون خیلی تلاش می‌کنند که پریناز این قصه هم همینطور بود.

فضاسازی و لوکیشن‌های داستان هم بنظرم خیلی خوب توصیف شده بود و کاملا قابل تصویر سازی بود .

عاشقانه داستان خیلی کم بود ولی اون حمایت‌های زیرپوستی خیلی قشنگ و دلنشین بود.

حس‌آمیزی داستان خوب بود و میشد خودتو گوشه‌ای از داستان تصور کنی در حالی که عمرانُ و پریناز تکیه به ماشین دادن و نگاه‌هاشون بهمه و برفا دورشونُ گرفته.

دیالوگ‌ها و مونولوگ‌ها خوب بود ولی با تمام این تعاریف بنظرم معمای داستان خیلی تند سرهم‌بندی شد و میشد بهتر آخر داستانُ به پایان رسوند.

و در انتها بنظرم ابرها نگاه می‌کنند قصه قشنگتری داشت.

#نقد
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
Roman_Khone_Ch. خدای یارا.pdf
1.8 MB
#خدای_یارا 📚⬆️

📝 نوشته : #مریم_نامنی
📖 تعداد صفحات 288
🎬 ژانر: #عاشقانه

خلاصه
رمان راجب یه دختریه که قاتله و خارج از ایران زندگی میکنه  طی یه سری اتفاقات با افرادی آشنا میشه که به ایران با وحشت برمیگرده....
استارت ماجرا میخوره

https://www.tg-me.com/Roman_Khone_Ch
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
2024/10/02 04:28:45
Back to Top
HTML Embed Code: