This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🟣 #رمان : « #پرهون 🕳 »
💎 با ژانر #عاشقانه_اجتماعی
🔸 شخصیت دختر داستان : شیطون، شر، عاشق حیوانات خونگی، مدرس زبان ترکی و دیوونهی هرچی که به اون کشور مربوط میشه، حالا عاشق یه نابغه شده، همونی که از بچگی توی بغلش بزرگ شده و عشق رو فهمیده.... چی میشه اگه سرنوشت با عشق اینا بازیش بگیره دنیای دردانه رو بدون نابغه کنه؟! 💔
🔷 شخصیت پسر داستان: نخبه، ربات ساز، بهترین توی رشتهی خودش، عاشق خونه و خانواده، دیوونه ی هرچی که به دردانه ربط پیدا میکنه، عشقی که از بچگی توی دلش لونه کرده و بیرون برو نیست، دنیای برنا بدون دردونهاش جای ترسناکیه 🫂
⁉️ چشمات یه مدرکن که بگن بهشت وجود داره ⁉️
🔱 پسر نابغهی فامیل و مهندس رباتیک دانشگاه امیرکبیر بود.
نور چشمی بزرگترها
عاقل، جذاب، دوستداشتنی و متین.
همهی فامیل روی سرش قسم میخوردن و دخترها برای به دست آوردن توجهش، هرکاری میکردن.
اون اما توی یک روز زمستونی سرد، وسط حیاط خونهی پدربزرگم، درحالی که دوتا بچه اردک کوچولو توی بغلم بود، به چشمام زل زد و گفت از موهای فرفریم خوشش میاد.
عاشقم شده بود. عاشق منی که سر به هوا ترین نوه ی فامیل بودم. کسی که همه به خاطر شیطنتهاش ازش دوری میکردن.
تصمیمش عین بمب توی فامیل سروصدا به پا کرد...
📍 قلم قوی
📍 رمان از زبون شخصیت اول بیان میشه ( دردانه )
📍 داستان فلش بک نداره
📍 دردانه برام خیلی شخصیت جذابی بود. اینکه هی زمین میخورد کم می اورد ولی باز بلند میشد تا برای عشقش بجنگه قشنگ بود. دلم برا وقتایی که دردهاشرو پشت خندههای الکیش قایم میکرد تا کسی نفهمه چشه، کباب بود🥲 زیادی اذیت شده بود با اون سن کمش....
📍 برنا پسر مهربون و عاشقی که به نظرم با همهی شخصیت های مرد قصه های خانم ارجمندنیا متفاوت بود. اون حامی بودنش، اینکه بدون حرف و فقط با نگاه میتونست بفهمه دردونهاش چشه زیبا بود🥹 برنا به نابغه بود که قد اسمون کشورش برای رویاهاش خیلی کوچیک بود🖤
📍 لطفا بذارید هیچی از عشق قشنگ و پاک بینشون بهتون نگممم... اینقدر که اینا بهم میومدن. شیطنت دردانه و صبوری برنا کنار هم ترکیب تکرار نشدنی از بود😍 یه جاهایی براي عشقش خیلی سختی و صبوری کشیدن و این هیچی از شدت قشنگ بودنشون کم نکرد...🥲
📍 اوایلش از مامان دردانه بدم میومد. ولی رفته رفته بهشحق میدادم اون تموم بچگی و زندگیش توی حسرت و حسادت بزرگ شده بود و مقصر این ماجرا هیچکس نبود جز بزرگ ترها😶 اونایی که به خیال خودشون همیشه بهترین کارهارو انجام میدن🫠
📍 داداش های برنا ( ایلیا | دارا ) عااالی بودن😂 ایلیا که همه اش با اون شیطنت هاش سر به سر دردانه میذاشت و دارا که از هر فرصتی برای تیکه انداختن به این دوتا عاشق استفاده میکرد... گرچه به موقع هرجفتشون خیلی با درک و مهربون بودن❤️
📍 اردک های نازنین دردانه که واقعا هيچوقت فکر نمیکردم اینقدر به اردک توی یه داستان نقش مهمی داشته باشه😂 اینقدر قشنگ توصیف حال و احوال رو به جا اورده بود نویسنده که حتی با اردک های قصه هم میشد همزاد پنداری کرد😌
📍 کلا به نظرم قصه خیلی شخصیت ها سیاهی نداشت با بهتره بگم اصلا نداشت نهایتا یه رنگ خاکستری کمرنگ میتونست تعلق بگیره به مامان دردانه که به نظرم باز هم حق داشت🙂
📍 داستان مثلث عشقی و خیانت نداره اصلا... فقط یه جدایی دو ساله داره 🥀
📍 و با پایانی خوش♥️
⚠️ رمان خیلی زیبایی بود مثل بقیه اثار این نویسنده ولی من یکم اواسط رمان خسته شدم... نه جوری که بخوام دل بکنم از خوندنش ولی مونولوگ های طولانیش کمی خستهام کرد و بعد دوباره داستان روی روال افتاد✅
🪁 من خوندنش رو توصیه میکنم، با این قصه هم میخندید هم اشک میریزید 🥹 🪁
#نقد
💎 با ژانر #عاشقانه_اجتماعی
🔸 شخصیت دختر داستان : شیطون، شر، عاشق حیوانات خونگی، مدرس زبان ترکی و دیوونهی هرچی که به اون کشور مربوط میشه، حالا عاشق یه نابغه شده، همونی که از بچگی توی بغلش بزرگ شده و عشق رو فهمیده.... چی میشه اگه سرنوشت با عشق اینا بازیش بگیره دنیای دردانه رو بدون نابغه کنه؟! 💔
🔷 شخصیت پسر داستان: نخبه، ربات ساز، بهترین توی رشتهی خودش، عاشق خونه و خانواده، دیوونه ی هرچی که به دردانه ربط پیدا میکنه، عشقی که از بچگی توی دلش لونه کرده و بیرون برو نیست، دنیای برنا بدون دردونهاش جای ترسناکیه 🫂
⁉️ چشمات یه مدرکن که بگن بهشت وجود داره ⁉️
🔱 پسر نابغهی فامیل و مهندس رباتیک دانشگاه امیرکبیر بود.
نور چشمی بزرگترها
عاقل، جذاب، دوستداشتنی و متین.
همهی فامیل روی سرش قسم میخوردن و دخترها برای به دست آوردن توجهش، هرکاری میکردن.
اون اما توی یک روز زمستونی سرد، وسط حیاط خونهی پدربزرگم، درحالی که دوتا بچه اردک کوچولو توی بغلم بود، به چشمام زل زد و گفت از موهای فرفریم خوشش میاد.
عاشقم شده بود. عاشق منی که سر به هوا ترین نوه ی فامیل بودم. کسی که همه به خاطر شیطنتهاش ازش دوری میکردن.
تصمیمش عین بمب توی فامیل سروصدا به پا کرد...
📍 قلم قوی
📍 رمان از زبون شخصیت اول بیان میشه ( دردانه )
📍 داستان فلش بک نداره
📍 دردانه برام خیلی شخصیت جذابی بود. اینکه هی زمین میخورد کم می اورد ولی باز بلند میشد تا برای عشقش بجنگه قشنگ بود. دلم برا وقتایی که دردهاشرو پشت خندههای الکیش قایم میکرد تا کسی نفهمه چشه، کباب بود🥲 زیادی اذیت شده بود با اون سن کمش....
📍 برنا پسر مهربون و عاشقی که به نظرم با همهی شخصیت های مرد قصه های خانم ارجمندنیا متفاوت بود. اون حامی بودنش، اینکه بدون حرف و فقط با نگاه میتونست بفهمه دردونهاش چشه زیبا بود🥹 برنا به نابغه بود که قد اسمون کشورش برای رویاهاش خیلی کوچیک بود🖤
📍 لطفا بذارید هیچی از عشق قشنگ و پاک بینشون بهتون نگممم... اینقدر که اینا بهم میومدن. شیطنت دردانه و صبوری برنا کنار هم ترکیب تکرار نشدنی از بود😍 یه جاهایی براي عشقش خیلی سختی و صبوری کشیدن و این هیچی از شدت قشنگ بودنشون کم نکرد...🥲
📍 اوایلش از مامان دردانه بدم میومد. ولی رفته رفته بهشحق میدادم اون تموم بچگی و زندگیش توی حسرت و حسادت بزرگ شده بود و مقصر این ماجرا هیچکس نبود جز بزرگ ترها😶 اونایی که به خیال خودشون همیشه بهترین کارهارو انجام میدن🫠
📍 داداش های برنا ( ایلیا | دارا ) عااالی بودن😂 ایلیا که همه اش با اون شیطنت هاش سر به سر دردانه میذاشت و دارا که از هر فرصتی برای تیکه انداختن به این دوتا عاشق استفاده میکرد... گرچه به موقع هرجفتشون خیلی با درک و مهربون بودن❤️
📍 اردک های نازنین دردانه که واقعا هيچوقت فکر نمیکردم اینقدر به اردک توی یه داستان نقش مهمی داشته باشه😂 اینقدر قشنگ توصیف حال و احوال رو به جا اورده بود نویسنده که حتی با اردک های قصه هم میشد همزاد پنداری کرد😌
📍 کلا به نظرم قصه خیلی شخصیت ها سیاهی نداشت با بهتره بگم اصلا نداشت نهایتا یه رنگ خاکستری کمرنگ میتونست تعلق بگیره به مامان دردانه که به نظرم باز هم حق داشت🙂
📍 داستان مثلث عشقی و خیانت نداره اصلا... فقط یه جدایی دو ساله داره 🥀
📍 و با پایانی خوش♥️
⚠️ رمان خیلی زیبایی بود مثل بقیه اثار این نویسنده ولی من یکم اواسط رمان خسته شدم... نه جوری که بخوام دل بکنم از خوندنش ولی مونولوگ های طولانیش کمی خستهام کرد و بعد دوباره داستان روی روال افتاد✅
🪁 من خوندنش رو توصیه میکنم، با این قصه هم میخندید هم اشک میریزید 🥹 🪁
#نقد
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
♥️🎁#سوپرایزفوقویژه🎁♥️
#پرطرفدار💥🍂
ســــ💗ـــوپـــــرایـ🎊ـــز
رمان: #شعله_در_مه 1 #دود_در_خورشید 2
نویسنده: #رنی_عهدیه
ژانر : #فانتزی #رئال #عاشقانه #هیجانی
خلاصه :
خانواده ماریکو با اینکه از ساموراییهای اشراف زاده و ثروتمند بودند هیچوقت نظر دخترشان را درباره ازدواج با پسر شاه نپرسیدند و او را مثل کالایی گران قیمت به خانواده سلطنتی فروختند
گرچه همه چیز از بیرون عالی به نظر میرسید دختری زیبا در ارابه طلایی که به عنوان نامزد شاهزاده راهی پایتخت میشد اما از درون ماریکو مانند هیچ دختری نبود هوش سرشار و شجاعت بی اندازه اش او را از همه دختران و حتی پسران اطرافش متمایز میکرد تنها چیزی که ماریکو همیشه آرزویش را داشت آزادی بود اینکه بتواند آنطور که دوست دارد زندگی کند ، رها از بند ازدواج اجباری و مسئولیت یک قرارداد زوری
پس دنیا خواست آینده او را تغییر دهد
وقتى ماريكو سوار بر کالسکه به سمت مقصدش می رفت ، حمله راهزنان برنامه های زندگی فلاکت بارش را به هم ریخت و به او فرصت زندگی دوباره داد تا انتخاب کند ماریکو تصمیم گرفت بفهمد چه کسی دستور حمله به او را داده
اینطور بود که تنها دختر خاندان هاتوری موهایش را برید و در لباس مردانه به دنبال راهزنان سیاه جامه رفت
او انتظار همه چیز را داشت ، حتی مرگ ولی تنها چیزی که هیچ وقت تصورش را نمیکرد عاشق شدن بود
★شعله در مه ۱ و ۲★
🥳🥳🥳🥳🥳🎁🎁🎁🎁🎁🥳🥳🥳🥳🥳🥳🥳🥳🎁🎁🎁🎁🎁🎁🎁🎁🎁🎁🎁🎁🎁🎁🎁🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊
↰ #جدید
⋆ #پرطرفدار
⊱ #فوق_سوپرایز ⊰
https://www.tg-me.com/Roman_Khone_Ch
#پرطرفدار💥🍂
ســــ💗ـــوپـــــرایـ🎊ـــز
رمان: #شعله_در_مه 1 #دود_در_خورشید 2
نویسنده: #رنی_عهدیه
ژانر : #فانتزی #رئال #عاشقانه #هیجانی
خلاصه :
خانواده ماریکو با اینکه از ساموراییهای اشراف زاده و ثروتمند بودند هیچوقت نظر دخترشان را درباره ازدواج با پسر شاه نپرسیدند و او را مثل کالایی گران قیمت به خانواده سلطنتی فروختند
گرچه همه چیز از بیرون عالی به نظر میرسید دختری زیبا در ارابه طلایی که به عنوان نامزد شاهزاده راهی پایتخت میشد اما از درون ماریکو مانند هیچ دختری نبود هوش سرشار و شجاعت بی اندازه اش او را از همه دختران و حتی پسران اطرافش متمایز میکرد تنها چیزی که ماریکو همیشه آرزویش را داشت آزادی بود اینکه بتواند آنطور که دوست دارد زندگی کند ، رها از بند ازدواج اجباری و مسئولیت یک قرارداد زوری
پس دنیا خواست آینده او را تغییر دهد
وقتى ماريكو سوار بر کالسکه به سمت مقصدش می رفت ، حمله راهزنان برنامه های زندگی فلاکت بارش را به هم ریخت و به او فرصت زندگی دوباره داد تا انتخاب کند ماریکو تصمیم گرفت بفهمد چه کسی دستور حمله به او را داده
اینطور بود که تنها دختر خاندان هاتوری موهایش را برید و در لباس مردانه به دنبال راهزنان سیاه جامه رفت
او انتظار همه چیز را داشت ، حتی مرگ ولی تنها چیزی که هیچ وقت تصورش را نمیکرد عاشق شدن بود
★شعله در مه ۱ و ۲★
🥳🥳🥳🥳🥳🎁🎁🎁🎁🎁🥳🥳🥳🥳🥳🥳🥳🥳🎁🎁🎁🎁🎁🎁🎁🎁🎁🎁🎁🎁🎁🎁🎁🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊
↰ #جدید
⋆ #پرطرفدار
⊱ #فوق_سوپرایز ⊰
https://www.tg-me.com/Roman_Khone_Ch
Telegram
کانال کافه رمان خونه📖
📌جهت قرارگیری رمان و تبلیغات خود در کانال، گروه و وبسایت ما به پی وی مدیر مراجعه فرمایید.
@Mhmd_exe
گروه درخواست رمان:
https://www.tg-me.com/+SvcuAYycRqBObhga
وبسایت:
بزودی...
تاریخ تاسیس تیم:
1397/5/10
@Mhmd_exe
گروه درخواست رمان:
https://www.tg-me.com/+SvcuAYycRqBObhga
وبسایت:
بزودی...
تاریخ تاسیس تیم:
1397/5/10
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
تو آفتاب منی
#تو_آفتاب_منی
https://www.tg-me.com/joinchat-7OetbTWJkyAxMTk0
https://www.tg-me.com/Roman_Khone_Ch
#تو_آفتاب_منی
https://www.tg-me.com/joinchat-7OetbTWJkyAxMTk0
https://www.tg-me.com/Roman_Khone_Ch
Telegram
•°تو آفتــــاب منـے☀️🌻°•
••مافیای عشق⚔💙••
📌"به اتمام رسیده"
♡°°دݪبــــــرِ مجـازۍ°°♡
📌"به اتمام رسیده"
✍🏻••آسیــابــ⸙ـﮩ
📌"به اتمام رسیده"
•°تو آفتــــاب منـے☀️🌻°•
📌 "درحال تایپ...."
چنل ناشناس:
https://www.tg-me.com/nashenas_delbar_majazi
⚠️کپی ممنوع⚠️🚫
📌"به اتمام رسیده"
♡°°دݪبــــــرِ مجـازۍ°°♡
📌"به اتمام رسیده"
✍🏻••آسیــابــ⸙ـﮩ
📌"به اتمام رسیده"
•°تو آفتــــاب منـے☀️🌻°•
📌 "درحال تایپ...."
چنل ناشناس:
https://www.tg-me.com/nashenas_delbar_majazi
⚠️کپی ممنوع⚠️🚫
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
Roman_Khone_Ch. فرنوی..pdf
2.3 MB
♥️🎁#سوپرایزفوقویژه🎁♥️
#پرطرفدار💥🍂
ســــ💗ـــوپـــــرایـ🎊ـــز
📚رمان: #فرنوی
🍀نویسنده: #مهسآ
💫ژانر: #عاشقانه #مافیایی #بزرگسال
خلاصه: ✍
دختری که عاشق سلبریتی و بلاگر شدنِ، دختری که برای رسیدن به مشهورترین و معروفترین خواننده دست به بلاگر شدن میزنه.
دختر کوچولوی چموشی که برای نزدیکی به سلبریتیِ خشن به عنوان عکاس وارد صحنه میشه اما شبونه شاهد قتلی میشه که ورق زندگیش یک شبه برمیگرده!.
سلبریتی خشنی که با مدیربرنامهاش دست به یکی میکنه و با کار درست ترین قاتل همکاری میکنه تا شاهد قتل رو از زندگی حذف کنه!
دختری که به خاطر عشق جنونوارش به دنیای سلبریتیها از پشت پردهی مافیای سلبریتی مشهور خبرنداره و نمیدونه که سلبریتی خشن مافیای بزرگیه و تو دردسر بدی میوفته.
سوال اصلی اینه که چی میشه اگه تنها شاهدِ قتل خبرِ بمب رو با وجود عشق جنونوارش اِفشا کنه تا زنده بمونه، چه بلایی به سر دخترکِ بیخبر از دنیای مافیای سلبریتی میاره؟!...
★فرنوی★
🥳🥳🥳🥳🥳🎁🎁🎁🎁🎁🥳🥳🥳🥳🥳🥳🥳🥳🎁🎁🎁🎁🎁🎁🎁🎁🎁🎁🎁🎁🎁🎁🎁🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊
↰ #جدید
⋆ #پرطرفدار
⊱ #فوق_سوپرایز ⊰
https://www.tg-me.com/Roman_Khone_Ch
#پرطرفدار💥🍂
ســــ💗ـــوپـــــرایـ🎊ـــز
📚رمان: #فرنوی
🍀نویسنده: #مهسآ
💫ژانر: #عاشقانه #مافیایی #بزرگسال
خلاصه: ✍
دختری که عاشق سلبریتی و بلاگر شدنِ، دختری که برای رسیدن به مشهورترین و معروفترین خواننده دست به بلاگر شدن میزنه.
دختر کوچولوی چموشی که برای نزدیکی به سلبریتیِ خشن به عنوان عکاس وارد صحنه میشه اما شبونه شاهد قتلی میشه که ورق زندگیش یک شبه برمیگرده!.
سلبریتی خشنی که با مدیربرنامهاش دست به یکی میکنه و با کار درست ترین قاتل همکاری میکنه تا شاهد قتل رو از زندگی حذف کنه!
دختری که به خاطر عشق جنونوارش به دنیای سلبریتیها از پشت پردهی مافیای سلبریتی مشهور خبرنداره و نمیدونه که سلبریتی خشن مافیای بزرگیه و تو دردسر بدی میوفته.
سوال اصلی اینه که چی میشه اگه تنها شاهدِ قتل خبرِ بمب رو با وجود عشق جنونوارش اِفشا کنه تا زنده بمونه، چه بلایی به سر دخترکِ بیخبر از دنیای مافیای سلبریتی میاره؟!...
★فرنوی★
🥳🥳🥳🥳🥳🎁🎁🎁🎁🎁🥳🥳🥳🥳🥳🥳🥳🥳🎁🎁🎁🎁🎁🎁🎁🎁🎁🎁🎁🎁🎁🎁🎁🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊
↰ #جدید
⋆ #پرطرفدار
⊱ #فوق_سوپرایز ⊰
https://www.tg-me.com/Roman_Khone_Ch
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
♡چنل آنلاین عاشقان رمان♡
روانشناس روانی
#روانشناس_روانی
https://rubika.ir/joinc/CHGHHFFC0PZTUTAMDNUEGUTIQFXWICCY
https://www.tg-me.com/Roman_Khone_Ch
روانشناس روانی
#روانشناس_روانی
https://rubika.ir/joinc/CHGHHFFC0PZTUTAMDNUEGUTIQFXWICCY
https://www.tg-me.com/Roman_Khone_Ch
Telegram
کانال کافه رمان خونه📖
📌جهت قرارگیری رمان و تبلیغات خود در کانال، گروه و وبسایت ما به پی وی مدیر مراجعه فرمایید.
@Mhmd_exe
گروه درخواست رمان:
https://www.tg-me.com/+SvcuAYycRqBObhga
وبسایت:
بزودی...
تاریخ تاسیس تیم:
1397/5/10
@Mhmd_exe
گروه درخواست رمان:
https://www.tg-me.com/+SvcuAYycRqBObhga
وبسایت:
بزودی...
تاریخ تاسیس تیم:
1397/5/10
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM