This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
https://www.tg-me.com/peyk_dastan
رمان #عشق_و_آبرو
دختری که نامزد داره ولی مدیر شرکتش عاشقش میشه و تلاش میکنه میونهاش با نامزدش رو بهم بزنه...
https://www.tg-me.com/Roman_Khone_Ch
رمان #عشق_و_آبرو
دختری که نامزد داره ولی مدیر شرکتش عاشقش میشه و تلاش میکنه میونهاش با نامزدش رو بهم بزنه...
https://www.tg-me.com/Roman_Khone_Ch
Telegram
کانال کافه رمان خونه📖
📌جهت قرارگیری رمان و تبلیغات خود در کانال، گروه و وبسایت ما به پی وی مدیر مراجعه فرمایید.
@Mhmd_exe
گروه درخواست رمان:
https://www.tg-me.com/+SvcuAYycRqBObhga
وبسایت:
بزودی...
تاریخ تاسیس تیم:
1397/5/10
@Mhmd_exe
گروه درخواست رمان:
https://www.tg-me.com/+SvcuAYycRqBObhga
وبسایت:
بزودی...
تاریخ تاسیس تیم:
1397/5/10
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
•
چرا نمیخوای بفهمی
من محتاجت نبودم "من دوست داشتم"...
تنها نبودم دورم پرِ آدم بود اما تورو خواستم
تو رو خواستم چون "من دوست داشتم"....
میتونستم لبخندایِ زیادی رو داشته باشم
اما اخمایِ تورو انتخاب کردم، آخه "من دوست داشتم"....هیچوقت نخواستم ازت بالا برم،
بالا بکشم خودمو نردبون و پله نبودی که عزیزِ من اگر دورُ برت پلکیدم ...و هوات شد هوایِ نفس کشیدنم...فقط واسه این بود ...که من دوسِت داشتم....نبضِ حیات، اگه کشیده شدم تو بیراهه یِ راهت اگه پیچیدم به دست و پایِ زندگیت ...و بی محلیاتُ به جون خریدم...نه محتاجِ توجه بودم، نه زندگیم خالی بود از آدم ، نه چشمم گرسنه یِ قشنگیات...من اگه سمتت کشیده شدم، ...اگه تو شعرام پلِکیدی ...فقط دلیلش این بوده که"من دوست داشتم"...آره روانی آره دیوونه من دوسِت داشتم ...که اینهمه منتظرت بودم که این همه طعنه یِ خلق و جفایِ فلک و جور رقیب به جون خریدم بلکه یارِ موافقم بشی...چرا نمی خوای بفهمی من دوسِت داشتم ...که انقدر دوییدم دنبال بودنت، این همه جنگیدم پایِ کشوندنت تو زندگیم من محتاجت نیستم محتاجت نبودم من فقط "عاشقت بودم"
همین...
➰فاطمه_صابری_نیا
چرا نمیخوای بفهمی
من محتاجت نبودم "من دوست داشتم"...
تنها نبودم دورم پرِ آدم بود اما تورو خواستم
تو رو خواستم چون "من دوست داشتم"....
میتونستم لبخندایِ زیادی رو داشته باشم
اما اخمایِ تورو انتخاب کردم، آخه "من دوست داشتم"....هیچوقت نخواستم ازت بالا برم،
بالا بکشم خودمو نردبون و پله نبودی که عزیزِ من اگر دورُ برت پلکیدم ...و هوات شد هوایِ نفس کشیدنم...فقط واسه این بود ...که من دوسِت داشتم....نبضِ حیات، اگه کشیده شدم تو بیراهه یِ راهت اگه پیچیدم به دست و پایِ زندگیت ...و بی محلیاتُ به جون خریدم...نه محتاجِ توجه بودم، نه زندگیم خالی بود از آدم ، نه چشمم گرسنه یِ قشنگیات...من اگه سمتت کشیده شدم، ...اگه تو شعرام پلِکیدی ...فقط دلیلش این بوده که"من دوست داشتم"...آره روانی آره دیوونه من دوسِت داشتم ...که اینهمه منتظرت بودم که این همه طعنه یِ خلق و جفایِ فلک و جور رقیب به جون خریدم بلکه یارِ موافقم بشی...چرا نمی خوای بفهمی من دوسِت داشتم ...که انقدر دوییدم دنبال بودنت، این همه جنگیدم پایِ کشوندنت تو زندگیم من محتاجت نیستم محتاجت نبودم من فقط "عاشقت بودم"
همین...
➰فاطمه_صابری_نیا
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
https://www.tg-me.com/+dqnkh4G3XgQxMzU0
آذر دختریه که شاهد #قتل دخترعموی عزیزش بوده!
اما حرفاش رو باور نمیکنن و اونو با انگ دیوونگی سه سال تو آسایشگاه #روانی بستریش میکنن.
حالا بعد سه سال درست زمانی که دیگه مرخص شده و میخواد از همه چیز سر در بیاره، پیامای #مرموز و #تهدیدآمیزی از جانب یه شخص #ناشناس براش ارسال میشن!
شخص ناشناسی که هیچکس از گذشته #عجیبش چیزی نمیدونه...
#حمایتی
آذر دختریه که شاهد #قتل دخترعموی عزیزش بوده!
اما حرفاش رو باور نمیکنن و اونو با انگ دیوونگی سه سال تو آسایشگاه #روانی بستریش میکنن.
حالا بعد سه سال درست زمانی که دیگه مرخص شده و میخواد از همه چیز سر در بیاره، پیامای #مرموز و #تهدیدآمیزی از جانب یه شخص #ناشناس براش ارسال میشن!
شخص ناشناسی که هیچکس از گذشته #عجیبش چیزی نمیدونه...
#حمایتی
Telegram
رمان روماتیسم
به قلم: معصومه نوری
پارت گذاری: شنبه تا چهارشنبه✨
پارت گذاری: شنبه تا چهارشنبه✨
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
https://www.tg-me.com/+p2JYazxSpMpiMmRk
#تو_از_کجا_پیدات_شد
تو از کجا پیدات شد
https://www.tg-me.com/Roman_Khone_Ch
#تو_از_کجا_پیدات_شد
تو از کجا پیدات شد
https://www.tg-me.com/Roman_Khone_Ch
Telegram
کانال کافه رمان خونه📖
📌جهت قرارگیری رمان و تبلیغات خود در کانال، گروه و وبسایت ما به پی وی مدیر مراجعه فرمایید.
@Mhmd_exe
گروه درخواست رمان:
https://www.tg-me.com/+SvcuAYycRqBObhga
وبسایت:
بزودی...
تاریخ تاسیس تیم:
1397/5/10
@Mhmd_exe
گروه درخواست رمان:
https://www.tg-me.com/+SvcuAYycRqBObhga
وبسایت:
بزودی...
تاریخ تاسیس تیم:
1397/5/10
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
سرنوشتم با تو بود (1).pdf
12.8 MB
🍫رمان: #سرنوشتم_با_تو_بود
✍🏻نویسنده: #آلما_شایسته
🚬 ژانر: #عاشقانه #مافیایی #معمایی #اجتماعی #هیجانی #بزرگسال
☕️خلاصه:
دو خانواده که دشمنی بر سر خون دارند و دختر یکی از این خانواده ها بی خبر از گذشته ی تاریک پدرانشان مخفیانه به پسر دشمن پدرش دل میبندد...
کارن میر بعد از فهمیدن علاقه ای که پناه به او دارد به پناه پیشنهاد ازدواج میدهد تا مجبور به ازدواج با دخترعمویش نشود و با خانواده ی پدری اش که رابطه ی خوبی با آنها ندارد هم مسیر نشود،غافل از اینکه هیچکدام خبر از گذشته ی تاریک پدرانشان ندارند و حالا که بعد از گذشت یک سال کارن هم دل به پناه بسته خانواده ها منجر به طلاق آنها میشوند ولی این پایان ماجرای پناه و کارن نیست،زیرا که سرنوشت آنها به هم گره خورده است!
چنل نویسنده🫐
#حمایتی
✍🏻نویسنده: #آلما_شایسته
🚬 ژانر: #عاشقانه #مافیایی #معمایی #اجتماعی #هیجانی #بزرگسال
☕️خلاصه:
دو خانواده که دشمنی بر سر خون دارند و دختر یکی از این خانواده ها بی خبر از گذشته ی تاریک پدرانشان مخفیانه به پسر دشمن پدرش دل میبندد...
کارن میر بعد از فهمیدن علاقه ای که پناه به او دارد به پناه پیشنهاد ازدواج میدهد تا مجبور به ازدواج با دخترعمویش نشود و با خانواده ی پدری اش که رابطه ی خوبی با آنها ندارد هم مسیر نشود،غافل از اینکه هیچکدام خبر از گذشته ی تاریک پدرانشان ندارند و حالا که بعد از گذشت یک سال کارن هم دل به پناه بسته خانواده ها منجر به طلاق آنها میشوند ولی این پایان ماجرای پناه و کارن نیست،زیرا که سرنوشت آنها به هم گره خورده است!
چنل نویسنده🫐
#حمایتی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM