Telegram Web Link
۱۶ سال پیش رابرت موگابه (دیکتاتور زیمبابوه) برای "کنترل گرونی" دستور داد همه اجناس مغازه‌ها به نصف قيمت فروخته بشن. نتیجش این شد که مغازه‌ها خالی شدن، بیکاری هم بالای ۸۰% رشد کرد، ولی گرونی کنترل نشد. حالا هی شما هم دستور بده و بگو تورم کنترل شد. Twitter

======================
@Reza_Ghanipur
چند باری از صدا و سیما و مسئولین شنیدم قیمتا پایین اومده و .... که باعث شد یاد داستانی افتادم. حکایت شده که در ایران گوشت از قرار هر کیلو دو ریال بود. یک روز قصابی های تهران قیمت گوشت رو یک ریال گرون کردن. مردم عصبانی شدن و به خیابون ریخته و بر علیه قصاب ها شعار دادن!

این خبر به گوش مظفرالدین شاه رسید و اعضاء دولت برای آرومم کردن مردم ازش کمک خواستن! سلطان صاحب قران فکر کرد و گفت: بروید و به قصاب ها بگویید گوشت را دو ریال گران تر از آنچه خود گران کرده اند به مردم بفروشند! یعنی هر کیلو گوشت شد از قراری پنج ریال!

مردم وقتی دیدن قیمت گوشت بالاتر رفته, این بار ریختن و مغازه ها رو آتیش زدن. هیئت دولت رفت پیش قبله عالم و به عرض همایونی رسوندن که تدبیر شاه شاهان کارساز نشد!

این دفعه مظفرالدین شاه گفت: حالا برین و یک ریال گوشت رو ارزونتر کنید! یعنی هر کیلو گوشت شد چهار ریال! مردم وقتی دیدن گوشت یک ریال ارزونتر شده، برای سلامتی شاه دست به دعا شدن و در خیابان ها نماز شکرانه خواندن (لینک توییتر).

======================
@Reza_Ghanipur
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
وضعیت فعلی مردم و به خصوص سهامدارن بازار بورس، در مقابل لشکر دزدان (خاندوزی، جبرائیلی، فرزین، عشقی، روشنفکرای چپول، دولت و ... ).

======================
@Reza_Ghanipur
درخواستی  #مداران 18 اردیبهشت 1403


======================
@Reza_Ghanipur
هر جای دنیا رانتی ایجاد بشه, سر و کله رانتخوار هم پیدا میشه. این یک قاعده اقتصادی هست که منطقا انسان دنبال منافع شخصی میره. مثلا یارانه پشم در آمریکا، مثال جالبیه.

پشم در 1954 به علت استفاده ای که در لباسهای نظامی داشت, یک کالای استراتژیک حیاتی محسوب می شد. به این بهونه, دولت به تولید کنندگان پشم حدود صد میلیون دلار یارانه می داد. جالبه بدونید که نصف این پول به یک درصد از گله داران میرسید!

مثل بیشتر یارانه ها، این یکی هم واقعا موفق نبود و این صنعت رو بیشتر ناکارآمد کرد. اما این تنها آغاز ماجراست. شش سال بعد الیاف مصنوعی جای پشم رو گرفت و پشم از فهرست کالاهای استراتژیک خارج شد.

اما لابی پشم وارد عمل شد و تا سه دهه بعد، به گرفتن یارانه ادامه داد. تا اینکه کنگره در 1993 یارانه را از بین برد اما نتونست لابی رو از بین ببره. چند سال بعد لابی پشم، یارانه ی پشمو دوباره تصویب کرد.

در کشور ما هم دقیقا به بهانه های مختلف, رانتخوار ها انواع یارانه انرژی و .... به اسم کمک به مردم تصویب کردن. در اخر این اقدامات ضد علمی, باعث کم شدن درامد و قدرت خرید مردم شد و بخش های یارانه بگیر عملا ورشکسته هستن.

مردم مجبور هستن به اسم حمایت از تولید داخل, کالای بی کیفتو به چند برابر قیمت بخرن. خرید به قیمت بالاتر جهانی و موانع دولتی برای افزایش درامد مردم, نتیجه ای جز کاهش قدرت خرید یا همون فقر داره؟ از اساس مفهموم مزیت نسبی در اقتصاد رو درک نکردن.

======================
@Reza_Ghanipur
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
دکتر جردن پیترسن: برای انجام کارها دنبال انگیزه نگرد. چیزی که نیاز داریم نظم هست و راه رسیدن بهش ایجاد اهداف کوچیک و قابل تحقق برای اثبات ارزش برنامه ریزی به ذهن هست.

======================
@Reza_Ghanipur
درخواستی  #پاکشو 23 اردیبهشت 1403

======================
@Reza_Ghanipur
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
موقعیت: وقتی بازار یک سال ریزش کرده و بازم منفی میخوره.


======================
@Reza_Ghanipur
بله ابزار نرخ بهره و افزایش اون میتونه با ایجاد رکود در بازارها, باعث کاهش تورم بشه. اما بازی با نرخ بهره به این سادگی‌ها هم نیست. در حقیقت نرخ بهره واقعی باید در یک بازار آزاد کشف بشه. خود بازارها مکانیزم‌هایی برای ایجاد تعادل در این نرخ رو ایجاد می‌کنند و یکی از ویژگی‌های بازار آزاد اینه که در صورت نبود بانک مرکزی که نقدینگی را افزایش بده, میتونه نرخ بهره رو به سمت صفر نزدیک کنه. دستکاری نرخ بهره حتی برای قویترین بانک‌های مرکزی جهان هم به این راحتی نیست.

به طور مثال ژاپن برای دهه‌ها درگیر تنظیم نرخ بهره هست. یا فدرال رزرو با دستکاری اشتباه در نرخ بهره باعث ایجاد بحران مالی سال ۲۰۰۸ شد. وقتی ما با دولت و سیستمی روبرو هستیم که هیچ نوع نظم مالی نداره و هیچ امیدی به کاهش کسری بودجش نیست. بدهکار بدی هست و حقوق مالکیتو نقض میکنه. هیچ نوع تلاشی هم برای کاهش هزینه‌های بیخودش نداره, بالا بردن نرخ بهره صرفاً یک نوع بازی پانزی هست. تنها تفاوتش اینه که دولت در نهایت با خلق نقدینگی جدید بدهی خودشو پرداخت می‌کنه.

این کارم باعث ایجاد تورم می‌شه و در واقع از جیب همه هزینه این اشتباهات پرداخت می‌شه. منظور منو اشتباه متوجه نشین من نمیگم که نیایم و تورم رو کنترل نکنیم. حرف اصلی من اینه دولت ابتدا باید کل هزینه‌های اضافی خودش رو حذف و کسری بودجه رو به شدت کنترل می‌کرد. اقدامات سیاسی بسیار زیادی انجام می‌شد تا مبادله آزاد تجاری با کشورهای دیگه رخ می‌داد. از این طریق سرمایه‌گذاری‌های سنگینی در داخل کشور میشد. همین کنترل کسری بودجه و افزایش تولید ناخالص ملی به خودی خود کمک خیلی زیادی به کاهش تورم می‌کرد و بعد از اون می‌شد ما صحبت از ابزار نرخ بهره بکنیم.

مثال دم دستی ما آرژانتین هست. این کشور دقیقاً سعی کرد با افزایش نرخ بهره و تقلید از فدرال رزرو نرخ تورم رو کاهش بده اما در سر رسید پرداخت اوراق‌ها شاهد افزایش تورم شدیم. اما رئیس جمهور جدید این کشور خاویر میلر, که رسانه‌های چپ شدیداً علیه اون هستن, دقیقاً در ابتدا اومد و دست و پای دولت رو بست و هزینه‌های دولت رو کاهش داد. امروز نتیجه این اقدامات رو در آرژانتین می‌بینیم. بنابراین با وضعیت فعلی, فقط می‌تونم انتظار تورم شدیدتر همراه با رکود داشته باشم.

اشتباه فاجعه بار بعدی دولت, داستان مالیات بر عایدی سرمایه هست. اگر دولت سعی کنه افراد رو به خاطر محافظت از دارایی‌های خودشون در برابر تورم تنبیه کنه و دست مردم رو برای دفاع از خودشون ببنده, قطعاً شاهد عظیم‌ترین فرار سرمایه تاریخ خواهیم بود نقل قولی از ماکیاولی هست که میگه افراد شاید قاتل پدرشون رو ببخشنو اما کسی که ارث پدرشون رو خورده هرگز. جیب مردم به دریا وصل نیست که دولت بخواد هر روز بیشتر ازش برداشت کنه. قدرت خرید مردم به شدت کاهش پیدا کرده و دیگه توانی برای پرداخت هزینه اشتباهات دولت رو ندارن.


======================
@Reza_Ghanipur
بیت کوین, قانون گرشام و اثر کانتیلون

قانون گرشام در اقتصاد، یک اصل پولی هست که میگه: «پول بد، پول خوب رو از گردش میندازه». اما این قانون برای زمانی بود که بحث پول با پشتوانه یا همون فلزات مطرح بود. در اقتصاد مدرن و کشورهای با ابر تورم, این قانون متفاوت عمل میکنه و ارزهای خارجی غالباً جایگزین ارزهای محلی میشن. یعنی وقتی که یک ارز سریع ارزش خودشو ا از دست بده، مردم تمایل به استفاده از ارزهای با ثبات تر رو پیدا میکنن.

ریچارد کانتیلون، اقتصاددان قرن هجدهم بود که نظریه جالبی رو مطرح کرد. گسترش عرضه پول، بر همه شهروندان یک جامعه به طور یکسان نیست و سیستمی با برنده‌ها و بازنده‌ها ایجاد می‌کنه. افرادی که در ابتدا پول جدید رو دریافت می‌کنن، میتونن زمانی که قیمت‌ها نسبتاً پایین‌تر هست،خرید کنن، در حالی که بقیه بعد از گرون شدن به پول عرضه شده دسترسی پیدا میکنن. خیلی اشناست, درسته؟ مثل داستان افرادی که در ایران به راحتی وام های بزرگ با شرایط ویژه میگیرن و مردم عادی که بعد از گرانی ها تازه حقوق ماهانشون یکم افزایش پیدا میکنه.

همیشه مردم عادی با پیامدهای بلندمدت تورم و کاهش قدرت خرید دست‌وپنجه نرم می‌کنن. اثر کانتیلون در زمینه ارزهای فیات (همین دلار و ریال و ....) خیلی مهمه، بانک‌های مرکزی اختیار دیکته کردن سیاست‌های پولی، از جمله ایجاد پول جدید از طریق مکانیسم‌هایی مانند تسهیل کمی و دستکاری نرخ بهره رو دارن. در نتیجه، اثر کانتیلون به افزایش نابرابری ثروت در اقتصادها منجر میشه.

جالبه بدونید بیت کوین مقاومت قوی‌تری در برابر اثر کانتیلون نشون میده. برخلاف ارزهای سنتی، که به میل دولت افزایش پیدا میکنه، بیتکوین دارای یک برنامه عرضه ثابت و از پیش تعیین شده هست. بیتکوین یک عرضه حداکثری ۲۱ میلیونی، داره. ماهیت غیرمتمرکز ارز های دیجیتال کمک میکنه تمرکز ثروت در دستان افرادی معدود کم بشه. ماهیت بدون مرز بیتکوین به افراد در مناطقی که دسترسی محدودی به خدمات مالی سنتی دارن، این امکان رو میده تا در اقتصاد جهانی مشارکت کنن.

در کشورهایی مثل ونزوئلا یا زیمبابوه که تحت تورم فوق‌العاده یا کنترل سرمایه قرار دارن، بیتکوین به عنوان راه نجات برای شهروندانی که به دنبال حفظ ثروت خود و انجام معاملات خارج از دسترس دولت هستن، ظاهر شده. علاوه بر این، کریدورهای حواله نیز توسط بیتکوین تقویت شده‌ و به افراد اجازه میده پول خودشونو به سرعت و با کمترین هزینه به هر نقطه از جهان ارسال کنن و محتاج واسطه‌های گرون‌قیمت و شبکه‌های بانکی سنتی نباشن.

======================
@Reza_Ghanipur
رئیسی هم‌ رفت و خیلیا یادشون میره که وقتی کارشو شروع کرد دلار چند بود، قیمت مسکن، گوشت و مرغ و ...چند بود و حالا چند هست. همه یادشون میره که وعده داده بود سریع وضعیت بورس درست میشه ولی سهامدار به خاک سیاه نشست. همه یادشون میره که گفته بود ۴ میلیون مسکن میسازه و ... ما هم درد تورمو تحمل کردیم و هم بدبختی رکود. حالا هم منتظریم تا وعده های نفر بعدیو بشنویم.

======================
@Reza_Ghanipur
شاید فکر کنید وضعیت پرتفو من و .... خیلی بهتر از شما باشه یا نقد هستم و صدام از جای گرم بلند میشه. ولی اصلا اینجوری نیست. سه پرتفوی نوسانگیری، میان مدت و بلند مدت در بازار سهام دارم. سیستم معاملاتی من در محدوده شاخص ۲ میلیون، اجازه ورود داد. این هم عکس بازدهی پرتفوی میان مدتی منه که حدود ۶ ماهه استارت خریدش خورده. اگه سود مجمع رو در اون تعدیل کنم. ده درصد در زیان هست. همه سوار یک کشتی هستیم.

======================
@Reza_Ghanipur
#طلا_جهانی تایم کوتاه مدت

======================
@Reza_Ghanipur
زمان معلم بزرگي است، ولي متأسفانه تمام شاگردانش را مي كشد

اغلب معامله گران ظاهراً قصد دارند مسير بازار را تغيير دهند (تغيير مسير رودخانه با بيل هاي كوچك). اينكار غير ممكن است. اگر آنها بتوانند رودخانه را به سر منشاء آن بازگردانند شايد بتوانند كل مسير را نيز با جابجا كردن چند سنگ تغيير دهند تا در جهتي ديگر حركت كند! گاهي اوقات تغييراتي بسيار كوچك در "علت"، باعث تغييرات بسيار بزرگي در "معلول" مي گردد كه اين امكان با فيزيك و رياضيات خطي نيوتني و يا هندسه اقليدسي قابل توجيه نيست.

هر علت لزوماً منجر به يك معلول خاص و ثابت نميگردد، و همچنين براي هر معلولي نيز نميتوان انتظار وجود علتي مشخص و معين را داشت. به عبارت ديگر برهان علت و معلول به كنار گذاشته مي شود، و با تكيه بر اين فرض كه بازار ذاتاً تصادفي و پيش بيني ناپذير است، معامله گر صرفاً تلاش مي كند تا مسير حركت فعلي بازار را درك كرده، و همگام با آن شروع به حركت نمايد.

بيشتر معامله گران مانند پاندول رفتار میکنند. . به عنوان مثال شما اقدام به معامله كرده و تصميم مي گيريد كه كاملاً محتاط باشيد. حد ضرر بسيار كمي نيز قرار مي دهيد. با خود مي گوييد كه بايستي حد ضرر خيلي كم باشد تا در صورت اشتباه، متحمل ضرر زيادي نشويد. در اين حالت بازار يك بازگشت معمولي كرده و با اصابت به حد ضررتان، شما را از معامله خارج مي كند. سپس به مسير مورد انتظار شما باز مي گردد. وقتي ضرر خود را مورد بررسي قرار مي دهيد به اين نتيجه مي رسيد كه حد ضرر كم بوده و بايد به بازار فضاي بيشتري براي حركت بدهيد. در معامله ي بعدي حد ضرر را در نقطه اي بسيار دور تر نسبت به نقطه ي ورود قرار داده و فضاي زيادي در نظر مي گيريد.

باز هم بازار همانگونه رفتار كرده و شما متحمل ضرر بزرگي مي شويد! شما نمي توانيد بسادگي اين ضرر بزرگ را تحمل كرده و پس از بررسي به اين نتيجه مي رسيد كه حد ضرر خود را مجدداً كم كنيد! بسياري از معامله گران متضرر در دام اين ساختار (عقب – جلو) افتاده و مرتكب اشتباه مي گردند. تغيير بارها و بارها مورد آزمون و تجربه قرار مي گيرد اما به پايان نمي رسد. هر پيشرفتي به نظر موقت مي آيد. در جايي حماقت را اينگونه تعريف كرده اند: كاري را به كرات انجام دادن و انتظار نتيجه ي متفاوت داشتن! /Bill M. Williams

======================
@Reza_Ghanipur
2024/11/15 13:56:42
Back to Top
HTML Embed Code: