Telegram Web Link
پوپکم! آهوکم!
تا جنون فاصله‌ای نیست از اینجا که منم...


#اخوان_ثالث


■ شعرخوانی
@Reading_poem
روزی، جایی، دقیقه‌ای
خودت را باز خواهی یافت
و آن وقت
یا لبخند خواهی زد
یا اشک خواهی ریخت.

پابلو نرودا

■ شعرخوانی
@Reading_poem
گل سرخم چرا پژمرده حالی؟
بیا قسمت کنیم دردی که داری
بیا قسمت کنیم بیشش به من دِه
که تو کوچک دلی، طاقت نداری


#باباطاهر


■ شعرخوانی
@Reading_poem
صدا کن مرا.
صدای تو خوب است.
صدای تو سبزینه آن گیاه عجیبی است
که در انتهای صمیمیت حزن می‌روید.
در ابعاد این عصر خاموش
من از طعم تصنیف در متن ادراک یک کوچه تنهاترم.
بیا تا برایت بگویم چه اندازه تنهایی من بزرگ است.
و تنهایی من شبیخون حجم تو را پیش‌بینی نمی‌کرد.
و خاصیت عشق این است.
کسی نیست،
بیا زندگی را بدزدیم، آن وقت
میان دو دیدار قسمت کنیم.
بیا با هم از حالت سنگ چیزی بفهمیم.
بیا زودتر چیزها را ببینیم.


#سهراب_سپهری


■ شعرخوانی
@Reading_poem
همه چیز می‌گذرد
اما همه چیز فراموش نمی‌شود.


#ایوان_بونین


■ شعرخوانی
@Reading_poem
در خیابانی که از بوی تو سرشار است
می‌روم وز یاد تو، ذهنم گران بار است

من خموشم، لیک باد ظهر تابستان
با درختان اقاقی، گرم گفتار است

کوچه‌ای این‌جاست کز ما در همه سویش
صورت فریادی از یادی، پدیدار است

کوچه‌ای که ریگ آموی و درشتی‌هاش
زیر پای عاشقان همواره هموار است

این همان کوچه‌ست! می‌پیچم در آن، هر چند
چون نباشی، راه رفتن نیز دشوار است

چارچوب هر دری این جا به چشم من
قاب تصویری از آن روی پری‌وار است

کوچه خود در خواب قیلوله‌ست و می‌بینم
سایه‌ای در انحنای کوچه، بیدار است

سایه‌ای در انتظار سایه‌ای دیگر
چشم در راه بلوغ ظهر دیدار است

گرچه می‌دانیم هم من، هم تو، هم سایه
چون تو این جا نیستی، خورشید بیمار است.


#حسین_منزوی


■ شعرخوانی
@Reading_poem
وقتی تنهایی
به همه‌چیز و همه‌کس پناه می‌بری
پخش می‌شوی
در کوچه و خیابان
به جاهایی می‌روی که نباید بروی
به آدم‌هایی سلام می‌کنی که نباید.
مجبوب من!
بیا دست مرا بگیر و مرا بیرون بکش!
از کافه‌های دود و نیشخند
از گلوی شب‌ها
از گل و لای روزها
من پراکنده شده‌ام
بیا مرا جمع کن از کوچه و خیابان
بیا مرا جمع کن از دیگران!


#رسول_یونان


■ شعرخوانی
@Reading_poem
آری، قطعن دوستت دارم!
‏وگرنه در وطنی غمگین و غارت شده
‏چه می‌توانستم بکنم؟!


#عبدالعظیم_فنجان


■ شعرخوانی
@Reading_poem
شعر و بوسه را که داشته باشی
مرگ چه دارد که از تو بستاند؟


#یانیس_ریتسوس


■ شعرخوانی
@Reading_poem
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
سفرکارگاه قونیه
قرار است این خاطرات خوب در شهریور تکرار شوند.
سفرکارگاه شهریور ۷ الی ۱۴ شهریور ماه
به کانال علاقمندان به سفر قونیه بپیوندید

https://www.tg-me.com/+YOn5voT7KyQzMzE0

به صفحه اینستاگرام آموزگارا بپیوندید
https://www.instagram.com/reel/C89ofR-KaZk/?igsh=aG1idjd4ZnJrY3Bl

🍊با آموزگارا سفری متفاوت را تجربه کنید.
@amozegara
چه دست‌هایی داری!
شبیه بوسه.


#رضا_براهنی


■ شعرخوانی
@Reading_poem
شب چنان گریه کنم بی تو که همسایه به‌ روز
دست من گیرد و بیرون کشد از آب مرا


#سعدی


■ شعرخوانی
@Reading_poem
تا روزی که بود
دست‌هایش بوی گل سرخ می‌داد
از روزی که رفت
گل‌های سرخ
بوی دست‌های او را می‌دهند.


#واهه_آرمن


■ شعرخوانی
@Reading_poem
غم خود را می‌کاوم
همچنان که مردی، خاک را
تا بر گنجی دست یابد
زیرا غم کشور وسیعی‌ست
با خواسته‌ی بسیار
و مردم بسیار
و خورشیدی که هرگز غروب نمی‌کند.


#بیژن_جلالی


■ شعرخوانی
@Reading_poem
تو را بیش از اندازه دوست داشتم،
و اکنون بیش از اندازه غمگینم.


#گیوم_آپولینر


■ شعرخوانی
@Reading_poem
چرا ما
در این خیابان
پرسه زدیم؟
ما که پایانِ این خیابان را
می‌دانستیم...


#احمدرضا_احمدی


■ شعرخوانی
@Reading_poem
جایم را با کسی پر خواهی کرد
او هم تو را خواهد بوسید
و به تو خواهد گفت که زیبایی
اما به مرور از تک‌‌وتا خواهی افتاد
چون نه بوسه‌هایش
مغناطیس بوسه‌های مرا خواهد داشت
نه شعر می‌داند چیست
که زیبایی مفردت را مضاعف کند در جمع.


#سجاد_گودرزی


■ شعرخوانی
@Reading_poem
می‌خواهم آزاد باشم،
می‌خواهم بیاندیشم،
می‌خواهم به همه چیز واقف باشم.
فکر می‌کنم دوست دارم خودم را
"دختری که دوست داشت خدا باشد"
بنامم.


#سیلویا_پلات


■ شعرخوانی
@Reading_poem
از تهی سرشار
جویبار لحظه‌ها جاری‌ست
چون سبوی تشنه کاندر خواب بیند آب،
واندر آب بیند سنگ
دوستان و دشمنان را می‌شناسم من
 زندگی را دوست می‌دارم
مرگ را دشمن
وای، اما با که باید گفت این؟
من دوستی دارم
که به دشمن خواهم از او التجا بردن
جویبار لحظه‌ها جاری.


#مهدی_اخوان_ثالث


■ شعرخوانی
@Reading_poem
2024/11/16 05:42:46
Back to Top
HTML Embed Code: