تو بودی که آواز را چیدی از پشت مه
تو بودی که گفتی چمن میدود
تو گفتی که از نقطهچینها اگر بگذری
به اسرار خواهی رسید
تو را نام بردم و ظاهر شدی
تو از شعلهی گیسوانت
رسیدی به من
من از نام تو
رسیدم به آن شهر پیچیده در گردباد
تو گفتی سلام
گل و سنگ برخاستند
عمران صلاحی
■ شعرخوانی
● @Reading_poem
تو بودی که گفتی چمن میدود
تو گفتی که از نقطهچینها اگر بگذری
به اسرار خواهی رسید
تو را نام بردم و ظاهر شدی
تو از شعلهی گیسوانت
رسیدی به من
من از نام تو
رسیدم به آن شهر پیچیده در گردباد
تو گفتی سلام
گل و سنگ برخاستند
عمران صلاحی
■ شعرخوانی
● @Reading_poem
سعدی، چو جورش میبری، نزدیک او دیگر مرو
ای بیبصر! من میروم؟! او میکشد قلاب را...
سعدی
■ شعرخوانی
● @Reading_poem
ای بیبصر! من میروم؟! او میکشد قلاب را...
سعدی
■ شعرخوانی
● @Reading_poem
آی نِیزن
که تو را آوای نِی
بُردهست دور از ره
کجایی؟
خانهام ابریست...
نیما یوشیج
■ شعرخوانی
● @Reading_poem
که تو را آوای نِی
بُردهست دور از ره
کجایی؟
خانهام ابریست...
نیما یوشیج
■ شعرخوانی
● @Reading_poem
ای آشنا
گریختی از من گریختی
چون سایهای که پرتو ماه آفریندش
پیوند خود ز ظلمت شبها گسیختی
اینجا مزار گمشدهی بوسههای توست.
نادر نادرپور
■ شعرخوانی
● @Reading_poem
گریختی از من گریختی
چون سایهای که پرتو ماه آفریندش
پیوند خود ز ظلمت شبها گسیختی
اینجا مزار گمشدهی بوسههای توست.
نادر نادرپور
■ شعرخوانی
● @Reading_poem
احساس میکنم
در هر کنار و گوشهی این شورهزارِ یأس
چندین هزار جنگلِ شاداب
ناگهان
میروید از زمین.
احمد شاملو
■ شعرخوانی
● @Reading_poem
در هر کنار و گوشهی این شورهزارِ یأس
چندین هزار جنگلِ شاداب
ناگهان
میروید از زمین.
احمد شاملو
■ شعرخوانی
● @Reading_poem
میبینم
آن شکفتن شادی را
پرواز بلند آدمیزادی را
آن جشن بزرگ روز آزادی را
هوشنگ ابتهاج
■ شعرخوانی
● @Reading_poem
آن شکفتن شادی را
پرواز بلند آدمیزادی را
آن جشن بزرگ روز آزادی را
هوشنگ ابتهاج
■ شعرخوانی
● @Reading_poem
ای نازنین
اندوه اگر که پنجه به قلبت زد
تاری ز موی سپیدم
در عود سوز بیفکن
تا عشق را بر آستانهی درگاه بنگری.
نصرت رحمانی
■ شعرخوانی
● @Reading_poem
اندوه اگر که پنجه به قلبت زد
تاری ز موی سپیدم
در عود سوز بیفکن
تا عشق را بر آستانهی درگاه بنگری.
نصرت رحمانی
■ شعرخوانی
● @Reading_poem
تکرار کن فراغت را و رهایی را
تکرار کن خندهی بلند شاخسار بیتاب را
بر پرواز بیگاه پرندهها
که صیادی در میان نبوده است
جز باد.
منوچهر آتشی
■ شعرخوانی
● @Reading_poem
تکرار کن خندهی بلند شاخسار بیتاب را
بر پرواز بیگاه پرندهها
که صیادی در میان نبوده است
جز باد.
منوچهر آتشی
■ شعرخوانی
● @Reading_poem
من در پی خویشم،
به تو بر میخورم اما،
آن سان شدهام گم
که به من دسترسی نیست...
هوشنگ ابتهاج
■ شعرخوانی
● @Reading_poem
به تو بر میخورم اما،
آن سان شدهام گم
که به من دسترسی نیست...
هوشنگ ابتهاج
■ شعرخوانی
● @Reading_poem
ای نوازندهی تار صوتی قوها!
چمدانی که از دریا
به دریا
میبندی
در وقتِ مرگ
از خورشید ورم خواهد کرد.
بیژن الهی
■ شعرخوانی
● @Reading_poem
چمدانی که از دریا
به دریا
میبندی
در وقتِ مرگ
از خورشید ورم خواهد کرد.
بیژن الهی
■ شعرخوانی
● @Reading_poem
امروز
از تحت سینهام،
دستی
دریچهی مخفی را
آهسته باز کرد
در من،
تو را بیدار کردند.
رضا براهنی
■ شعرخوانی
● @Reading_poem
از تحت سینهام،
دستی
دریچهی مخفی را
آهسته باز کرد
در من،
تو را بیدار کردند.
رضا براهنی
■ شعرخوانی
● @Reading_poem
در یکدیگر گریسته بودیم
در یکدیگر
تمام لحظهی بیاعتبارِ وحدت را
دیوانهوار زیسته بودیم.
فروغ فرخزاد
■ شعرخوانی
● @Reading_poem
در یکدیگر
تمام لحظهی بیاعتبارِ وحدت را
دیوانهوار زیسته بودیم.
فروغ فرخزاد
■ شعرخوانی
● @Reading_poem
اکنون با چمدانی در دست
و گل سرخی بر سینه
آوارهی جهان است و
رؤیت آنهمه زیبایی را هنوز
آینهای نیافته است.
عباس صفاری
■ شعرخوانی
● @Reading_poem
و گل سرخی بر سینه
آوارهی جهان است و
رؤیت آنهمه زیبایی را هنوز
آینهای نیافته است.
عباس صفاری
■ شعرخوانی
● @Reading_poem
تو نمیمیری
همچون پرچمی که سربازان بسیاری در آن شلیک کرده باشند،
هر شب به هنگام باد
ماه را از خود عبور می دهی.
غلامرضا بروسان
■ شعرخوانی
● @Reading_poem
همچون پرچمی که سربازان بسیاری در آن شلیک کرده باشند،
هر شب به هنگام باد
ماه را از خود عبور می دهی.
غلامرضا بروسان
■ شعرخوانی
● @Reading_poem
کاش
تو بر دار
میکوفتی ای دارکوب
که بی دار مان کنی.
یاور مهدی پور
@yavarmehdipour
■ شعرخوانی
● @Reading_poem
تو بر دار
میکوفتی ای دارکوب
که بی دار مان کنی.
یاور مهدی پور
@yavarmehdipour
■ شعرخوانی
● @Reading_poem