پرسمان اعتقادی ( شیعه پاسخ )
Photo
پاسخی به وهابی در مورد ماموریت پیامبر اسلام به هجرت از مکه !!!!
🤔پرسش :
عَنْ أَبِي عَبْدِ الله قَالَ : لَمَّا تُوُفِّيَ أَبُوطَالِبٍ نَزَلَ جَبْرَئِيلُ عَلَى رَسُولِ الله فَقَالَ يَا مُحَمَّدُ اخْرُجْ مِنْ مَكَّةَ فَلَيْسَ لَكَ فِيهَا نَاصِرٌ، وَثَارَتْ قُرَيْشٌ بِالنَّبِيِّ فَخَرَجَ هَارِباً حَتَّى جَاءَ إِلَى جَبَلٍ بِمَكَّةَ يُقَالُ لَهُ الْحَجُونُ فَصَارَ إِلَيْهِ.
عبيد بن زراره میگوید : امام صادق گفت : آنگاه که ابوطالب از دنیا رفت، جبرئیل بر پیامبر نازل شد و دستور رساند که : ای محمد! از مکه بیرون شو، زیرا دیگر اینجا یاور نداری و قریش بر پیغمبر هجوم آوردند و آنحضرت از مکه گریخت.( اصول کافی ٤٤٩/١ )
این حدیث صحیحالسند، اذعان میکند که پیغمبر ﷺ به هنگام وفات ابوطالب، دستور یافت که به مدینه هجرت کند و هجرت نمود.
درحالی که آنحضرت حدود چهار سال، بعد از وفات ابوطالب، به مدینه هجرت نمود.
[ابوطالب در سال 10 بعثت از دنیا رفت. و هجرت پیغمبر به مدینه در ابتدای سال 14 بعثت بود] ❗️❗️
💠پاسخ💠
❕متاسفانه وهابی روایت را نادرست و دروغ ترجمه کرده است .
علامه مجلسی در ترجمه روایت می نویسد :
"كلينى به سند حسن از امام جعفر صادق عليه السّلام روايت كرده است كه: چون ابو طالب به رحمت حق واصل شد جبرئيل بر حضرت رسول صلّى الله عليه و آله و سلّم نازل شد و گفت كه: يا محمد! از مكه بيرون رو كه اكنون تو را در مكه ياورى نيست؛ و قريش شوريدند بر آن حضرت پس گريخت از ايشان و به جانب كوهى رفت در مكه كه آن را حجون مىگويند "
📚حیاه القلوب ج 3 ص 801
❕وهابی به دروغ روایت را معنا کرد که پیامبر بلافاصله بعد از وفات ابوطالب علیهما السلام مامور شد به مدینه هجرت کرد و به این دستور عمل نیز کرد , در حالی که روایت کتاب کافی می گوید که پیامبر بر اثر فشار قریش پس از وفات جناب ابوطالب به کوهی در همان مکه گریخت و تنها مامور شده بود که از مکه هجرت کند نه آنکه لزوما به مدینه برود .
❗️بر اساس نصوص تاریخی شیعه و سنی , پیامبر گرامی پس از وفات جناب ابوطالب علیهما السلام و بر اثر فشار قریش و دستور خداوند به هجرت به سوی طائف هجرت کرد و در حدود یک ماه در طائف ماند اما اهالی طائف به پیامبر گرامی با سنگ و ... حمله بردند و پیامبر مجبور شد به سوی مکه باز گردد و با افراد مختلف رایزنی کند تا جایگاهی برای هجرت بیابد , نهایتا با اهالی مدینه رایزنی کرد و پس از بستن پیمانهای عقبه اول وعقبه دوم به سوی مدینه هجرت کرد :
" ِ فَلَمَّا تُوُفِّيَ أَبُو طَالِبٍ خَرَجَ إِلَى الطَّائِفِ وَ أَقَامَ فِيهِ شَهْراً وَ كَانَ مَعَهُ زَيْدُ بْنُ الْحَارِثِ ثُمَّ انْصَرَفَ إِلَى مَكَّةَ وَ مَكَثَ فِيهَا سَنَةً وَ سِتَّةَ أَشْهُرٍ فِي جِوَارِ مُطْعِمِ بْنِ عَدِيٍّ وَ كَانَ يَدْعُو القَبَائِلَ فِي الْمَوَاسِمِ فَكَانَتْ بَيْعَةُ الْعَقَبَةِ الْأُولَى بِمِنًى فَبَايَعَهُ خَمْسَةُ نَفَرٍ مِنَ الْخَزْرَجِ ... فَلَمَّا انْصَرَفُوا إِلَى الْمَدِينَةِ وَ ذَكَرُوا الْقِصَّةَ وَ قَرَءُوا الْقُرْآنَ صَدَّقُوهُ وَ فِي السَّنَةِ الْقَابِلَةِ وَ هِيَ الْعَقَبَةُ الثَّانِيَةُ ... " _ " لَمَّا تُوُفِّيَ أَبُو طَالِبٍ تَنَاوَلَتْ قُرَيْشٌ مِنْ رَسُولِ الله ص فَخَرَجَ إِلَى الطَّائِفِ ... فَآذَوْهُ وَ رَمَوْهُ بِالْحِجَارَةِ فَانْصَرَفَ إِلَى مَكَّة ... " _ " توفّي أبو طالب، و ابتلي رسول الله صلّى الله عليه و سلّم أشدّ ما كان، فعمد لثقيف بالطّائف، رجاء أن يؤووه ... " _ " ان رسول الله يعرض نفسه في المواسم على قبائل العرب ... لم يزل رسول الله يعرض نفسه على كلّ قادم له اسم و شرف و يدعوه إلى الله. و كان كلّما أتى قبيلة يدعوهم إلى الإسلام .... ( ذكر أوّل عرض رسول الله، صلّى الله عليه و سلّم نفسه على الأنصار و إسلامهم ) "
📚مناقب آل أبي طالب عليهم السلام ج1، ص: 174 _ بحار الأنوار ج19، ص: 22 _ تاریخ الاسلام ذهبی ج 1 ص 282 _ الکامل فی التاریخ ج 2 ص 93 _ 94
❕برخی از علمای اهلسنت نقل کرده اند که پیامبر بعد از وفات جناب ابوطالب و ماموریت به هجرت از سوی خداوند , هجرتهای متعددی به سوی قبائل مختلف داشت و از مکه خارج می شد اما نتوانست یار و یاوری برای خود جمع کند تا آنکه با اهالی مدینه ارتباط گرفت و به سوی مدینه هجرت کرد : " يقولون أيضا: إنه بعد وفاة عمه خرج إلى بني صعصعة، و معه علي؛ فلم يجيبوه، و غاب عن مكة عشرة أيام. و هاجر أيضا مع على و أبي بكر الى بني شبيان، و غاب ثلاثة عشر يوما، فلم يجد عندهم نصرة "
📚الصحيح من سيرة النبي الأعظم، ج3، ص: 267 ( به نقل از شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ج 4 ص 126 )
#شیعه_پاسخ
@Rahnamye_Behesht
🤔پرسش :
عَنْ أَبِي عَبْدِ الله قَالَ : لَمَّا تُوُفِّيَ أَبُوطَالِبٍ نَزَلَ جَبْرَئِيلُ عَلَى رَسُولِ الله فَقَالَ يَا مُحَمَّدُ اخْرُجْ مِنْ مَكَّةَ فَلَيْسَ لَكَ فِيهَا نَاصِرٌ، وَثَارَتْ قُرَيْشٌ بِالنَّبِيِّ فَخَرَجَ هَارِباً حَتَّى جَاءَ إِلَى جَبَلٍ بِمَكَّةَ يُقَالُ لَهُ الْحَجُونُ فَصَارَ إِلَيْهِ.
عبيد بن زراره میگوید : امام صادق گفت : آنگاه که ابوطالب از دنیا رفت، جبرئیل بر پیامبر نازل شد و دستور رساند که : ای محمد! از مکه بیرون شو، زیرا دیگر اینجا یاور نداری و قریش بر پیغمبر هجوم آوردند و آنحضرت از مکه گریخت.( اصول کافی ٤٤٩/١ )
این حدیث صحیحالسند، اذعان میکند که پیغمبر ﷺ به هنگام وفات ابوطالب، دستور یافت که به مدینه هجرت کند و هجرت نمود.
درحالی که آنحضرت حدود چهار سال، بعد از وفات ابوطالب، به مدینه هجرت نمود.
[ابوطالب در سال 10 بعثت از دنیا رفت. و هجرت پیغمبر به مدینه در ابتدای سال 14 بعثت بود] ❗️❗️
💠پاسخ💠
❕متاسفانه وهابی روایت را نادرست و دروغ ترجمه کرده است .
علامه مجلسی در ترجمه روایت می نویسد :
"كلينى به سند حسن از امام جعفر صادق عليه السّلام روايت كرده است كه: چون ابو طالب به رحمت حق واصل شد جبرئيل بر حضرت رسول صلّى الله عليه و آله و سلّم نازل شد و گفت كه: يا محمد! از مكه بيرون رو كه اكنون تو را در مكه ياورى نيست؛ و قريش شوريدند بر آن حضرت پس گريخت از ايشان و به جانب كوهى رفت در مكه كه آن را حجون مىگويند "
📚حیاه القلوب ج 3 ص 801
❕وهابی به دروغ روایت را معنا کرد که پیامبر بلافاصله بعد از وفات ابوطالب علیهما السلام مامور شد به مدینه هجرت کرد و به این دستور عمل نیز کرد , در حالی که روایت کتاب کافی می گوید که پیامبر بر اثر فشار قریش پس از وفات جناب ابوطالب به کوهی در همان مکه گریخت و تنها مامور شده بود که از مکه هجرت کند نه آنکه لزوما به مدینه برود .
❗️بر اساس نصوص تاریخی شیعه و سنی , پیامبر گرامی پس از وفات جناب ابوطالب علیهما السلام و بر اثر فشار قریش و دستور خداوند به هجرت به سوی طائف هجرت کرد و در حدود یک ماه در طائف ماند اما اهالی طائف به پیامبر گرامی با سنگ و ... حمله بردند و پیامبر مجبور شد به سوی مکه باز گردد و با افراد مختلف رایزنی کند تا جایگاهی برای هجرت بیابد , نهایتا با اهالی مدینه رایزنی کرد و پس از بستن پیمانهای عقبه اول وعقبه دوم به سوی مدینه هجرت کرد :
" ِ فَلَمَّا تُوُفِّيَ أَبُو طَالِبٍ خَرَجَ إِلَى الطَّائِفِ وَ أَقَامَ فِيهِ شَهْراً وَ كَانَ مَعَهُ زَيْدُ بْنُ الْحَارِثِ ثُمَّ انْصَرَفَ إِلَى مَكَّةَ وَ مَكَثَ فِيهَا سَنَةً وَ سِتَّةَ أَشْهُرٍ فِي جِوَارِ مُطْعِمِ بْنِ عَدِيٍّ وَ كَانَ يَدْعُو القَبَائِلَ فِي الْمَوَاسِمِ فَكَانَتْ بَيْعَةُ الْعَقَبَةِ الْأُولَى بِمِنًى فَبَايَعَهُ خَمْسَةُ نَفَرٍ مِنَ الْخَزْرَجِ ... فَلَمَّا انْصَرَفُوا إِلَى الْمَدِينَةِ وَ ذَكَرُوا الْقِصَّةَ وَ قَرَءُوا الْقُرْآنَ صَدَّقُوهُ وَ فِي السَّنَةِ الْقَابِلَةِ وَ هِيَ الْعَقَبَةُ الثَّانِيَةُ ... " _ " لَمَّا تُوُفِّيَ أَبُو طَالِبٍ تَنَاوَلَتْ قُرَيْشٌ مِنْ رَسُولِ الله ص فَخَرَجَ إِلَى الطَّائِفِ ... فَآذَوْهُ وَ رَمَوْهُ بِالْحِجَارَةِ فَانْصَرَفَ إِلَى مَكَّة ... " _ " توفّي أبو طالب، و ابتلي رسول الله صلّى الله عليه و سلّم أشدّ ما كان، فعمد لثقيف بالطّائف، رجاء أن يؤووه ... " _ " ان رسول الله يعرض نفسه في المواسم على قبائل العرب ... لم يزل رسول الله يعرض نفسه على كلّ قادم له اسم و شرف و يدعوه إلى الله. و كان كلّما أتى قبيلة يدعوهم إلى الإسلام .... ( ذكر أوّل عرض رسول الله، صلّى الله عليه و سلّم نفسه على الأنصار و إسلامهم ) "
📚مناقب آل أبي طالب عليهم السلام ج1، ص: 174 _ بحار الأنوار ج19، ص: 22 _ تاریخ الاسلام ذهبی ج 1 ص 282 _ الکامل فی التاریخ ج 2 ص 93 _ 94
❕برخی از علمای اهلسنت نقل کرده اند که پیامبر بعد از وفات جناب ابوطالب و ماموریت به هجرت از سوی خداوند , هجرتهای متعددی به سوی قبائل مختلف داشت و از مکه خارج می شد اما نتوانست یار و یاوری برای خود جمع کند تا آنکه با اهالی مدینه ارتباط گرفت و به سوی مدینه هجرت کرد : " يقولون أيضا: إنه بعد وفاة عمه خرج إلى بني صعصعة، و معه علي؛ فلم يجيبوه، و غاب عن مكة عشرة أيام. و هاجر أيضا مع على و أبي بكر الى بني شبيان، و غاب ثلاثة عشر يوما، فلم يجد عندهم نصرة "
📚الصحيح من سيرة النبي الأعظم، ج3، ص: 267 ( به نقل از شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ج 4 ص 126 )
#شیعه_پاسخ
@Rahnamye_Behesht
پرسمان اعتقادی ( شیعه پاسخ )
Photo
توضیحی در مورد آیه درود و صلوات !!!!
🤔#پرسش :
آیهی درود، مختص نماز اموات است!!
🔆 مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ سَلَمَةَ بْنِ الْخَطَّابِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ سَيْفٍ عَنْ عَمْرِو بْنِ شِمْرٍ عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ قَالَ : لَمَّا قُبِضَ النَّبِيُّ صَلَّتْ عَلَيْهِ الْمَلَائِكَةُ وَالْمُهَاجِرُونَ وَالْأَنْصَارُ فَوْجاً فَوْجاً، قَالَ وَقَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ يَقُولُ فِي صِحَّتِهِ وَسَلَامَتِهِ : إِنَّمَا أُنْزِلَتْ هَذِهِ الْآيَةُ عَلَيَّ فِي الصَّلَاةِ عَلَيَّ بَعْدَ قَبْضِ اللَّهِ لِي : إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِيماً.
جابر جعفی میگوید : امام صادق گفت : آنگاه که پیغمبر خدا از دنیا رفت، ملائکه و مهاجرین و انصار، فوج فوج بر آنحضرت نماز میّت خواندند و حضرت علی گفت : پیغمبر در صحت و سلامت فرمود : این آیه، فقط دربارهی نماز میّت بر من، هنگام بعد از وفاتم، نازل شده است : ﴿إِنَّ ٱللَّهَ وَمَلَـٰۤئِكَتَهُۥ یُصَلُّونَ عَلَى ٱلنَّبِیِّۚ یَـٰۤأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُوا۟ صَلُّوا۟ عَلَیۡهِ وَسَلِّمُوا۟ تَسۡلِیمًا﴾ [أحزاب/56) ( اصول کافی ٤٥١/١)
در این حدیث از واژهی إنما استفاده شده. که از أداة حصر است و مقصود را، فقط در «نماز میّت» منحصر میکند !!!!
💠پاسخ💠
▫️خداوند در آیه 56 از سوره احزاب می فرماید :
"خداوند و فرشتگانش بر پيامبر درود مىفرستند، اى كسانى كه ايمان آوردهايد بر او درود فرستيد و سلام گوئيد و تسليم فرمانش باشيد. " " إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْلِيما " ( احزاب 56 )
❕در تفسیر آیات فوق می خوانیم :
" مقام پيامبر ص آن قدر والا است كه آفريدگار عالم هستى و تمام فرشتگانى كه تدبير اين جهان به فرمان حق بر عهده آنها گذارده شده است بر او درود مىفرستند، اكنون كه چنين است شما نيز با اين پيام جهان هستى هماهنگ شويد،" اى كسانى كه ايمان آوردهايد بر او درود بفرستيد و سلام بگوئيد و در برابر فرمان او تسليم باشيد" (يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْلِيماً).
او يك گوهر گرانقدر عالم آفرينش است، و اگر به لطف الهى در دسترس شما قرار گرفته مبادا ارزانش بشمريد، مبادا ارج و مقام او را در پيشگاه پروردگار و در نزد فرشتگان همه آسمانها فراموش كنيد، او يك انسان است و از ميان شما برخاسته ولى نه يك انسان عادى، كسى است كه يك جهان در وجودش خلاصه شده است.
" صلات" و" صلوات" كه جمع آن است هر گاه به خدا نسبت داده شود به معنى فرستادن رحمت است، و هر گاه به فرشتگان و مؤمنان منسوب گردد به معنى طلب رحمت مىباشد .
تعبير به" يصلون" به صورت فعل مضارع دليل بر استمرار است يعنى پيوسته خداوند و فرشتگان رحمت و درود بر او مىفرستند، رحمت و درودی پيوسته و جاودانى. "
📚تفسیر نمونه ج 17 ص 416
▫️ادامه 👇
🤔#پرسش :
آیهی درود، مختص نماز اموات است!!
🔆 مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ سَلَمَةَ بْنِ الْخَطَّابِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ سَيْفٍ عَنْ عَمْرِو بْنِ شِمْرٍ عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ قَالَ : لَمَّا قُبِضَ النَّبِيُّ صَلَّتْ عَلَيْهِ الْمَلَائِكَةُ وَالْمُهَاجِرُونَ وَالْأَنْصَارُ فَوْجاً فَوْجاً، قَالَ وَقَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ يَقُولُ فِي صِحَّتِهِ وَسَلَامَتِهِ : إِنَّمَا أُنْزِلَتْ هَذِهِ الْآيَةُ عَلَيَّ فِي الصَّلَاةِ عَلَيَّ بَعْدَ قَبْضِ اللَّهِ لِي : إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِيماً.
جابر جعفی میگوید : امام صادق گفت : آنگاه که پیغمبر خدا از دنیا رفت، ملائکه و مهاجرین و انصار، فوج فوج بر آنحضرت نماز میّت خواندند و حضرت علی گفت : پیغمبر در صحت و سلامت فرمود : این آیه، فقط دربارهی نماز میّت بر من، هنگام بعد از وفاتم، نازل شده است : ﴿إِنَّ ٱللَّهَ وَمَلَـٰۤئِكَتَهُۥ یُصَلُّونَ عَلَى ٱلنَّبِیِّۚ یَـٰۤأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُوا۟ صَلُّوا۟ عَلَیۡهِ وَسَلِّمُوا۟ تَسۡلِیمًا﴾ [أحزاب/56) ( اصول کافی ٤٥١/١)
در این حدیث از واژهی إنما استفاده شده. که از أداة حصر است و مقصود را، فقط در «نماز میّت» منحصر میکند !!!!
💠پاسخ💠
▫️خداوند در آیه 56 از سوره احزاب می فرماید :
"خداوند و فرشتگانش بر پيامبر درود مىفرستند، اى كسانى كه ايمان آوردهايد بر او درود فرستيد و سلام گوئيد و تسليم فرمانش باشيد. " " إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْلِيما " ( احزاب 56 )
❕در تفسیر آیات فوق می خوانیم :
" مقام پيامبر ص آن قدر والا است كه آفريدگار عالم هستى و تمام فرشتگانى كه تدبير اين جهان به فرمان حق بر عهده آنها گذارده شده است بر او درود مىفرستند، اكنون كه چنين است شما نيز با اين پيام جهان هستى هماهنگ شويد،" اى كسانى كه ايمان آوردهايد بر او درود بفرستيد و سلام بگوئيد و در برابر فرمان او تسليم باشيد" (يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْلِيماً).
او يك گوهر گرانقدر عالم آفرينش است، و اگر به لطف الهى در دسترس شما قرار گرفته مبادا ارزانش بشمريد، مبادا ارج و مقام او را در پيشگاه پروردگار و در نزد فرشتگان همه آسمانها فراموش كنيد، او يك انسان است و از ميان شما برخاسته ولى نه يك انسان عادى، كسى است كه يك جهان در وجودش خلاصه شده است.
" صلات" و" صلوات" كه جمع آن است هر گاه به خدا نسبت داده شود به معنى فرستادن رحمت است، و هر گاه به فرشتگان و مؤمنان منسوب گردد به معنى طلب رحمت مىباشد .
تعبير به" يصلون" به صورت فعل مضارع دليل بر استمرار است يعنى پيوسته خداوند و فرشتگان رحمت و درود بر او مىفرستند، رحمت و درودی پيوسته و جاودانى. "
📚تفسیر نمونه ج 17 ص 416
▫️ادامه 👇
▫️ادامه 👇
▫️وهابی به روایتی استناد کرد که می گوید آیه مذکور فقط در مورد نماز بر پیکر مطهر پیامبر نازل شده است , یعنی کیفیت نماز بر پیکر مطهر پیامبر توسط مسلمین تنها به خواندن آیه مذکور بود , چنانچه که در روایتی آمده است که ابو مریم انصاری می گوید :
" از امام باقر علیه السلام پرسیدم: چگونه بر جنازه رسول خدا نماز خوانده شد؟ حضرت پاسخ داد:
" چون امیر المؤمنین علیه السلام رسول خدا را غسل داده و کفن کرد، ملافه ای را به روی او کشید و سپس ده مرد را به کنار جنازه آورد و آنها گرد او حلقه زدند. سپس امیر المؤمنین علیه السلام در میان آنان ایستاد و فرمود: «إِنَّ اللَّهَ وَمَلَائِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَی النَّبِیِّ یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِیمًا» پس آن گروه نیز همین آیه ای را که امیر المؤمنین علیه السلام تلاوت فرموده بود، تکرار کردند تا این که اهالی مدینه و اهالی عَوالی [محله ای در حاشیه مدینه] بر جنازه رسول خدا به این کیفیت نماز خواندند ": قُلْتُ لَهُ كَيْفَ كَانَتِ الصَّلَاةُ عَلَى النَّبِيِّ ص قَالَ لَمَّا غَسَّلَهُ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع وَ كَفَّنَهُ سَجَّاهُ ثُمَّ أَدْخَلَ عَلَيْهِ عَشَرَةً فَدَارُوا حَوْلَهُ ثُمَّ وَقَفَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع فِي وَسَطِهِمْ فَقَالَ إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْلِيماً فَيَقُولُ الْقَوْمُ كَمَا يَقُولُ حَتَّى صَلَّى عَلَيْهِ- أَهْلُ الْمَدِينَةِ وَ أَهْلُ الْعَوَالِي. "
📚الکافی ج 1 ص 450
❗️بنابراین سبب نزول آیه مذکور آن بوده است که مسلمین با خواندن آن بر جنازه مطهر پیامبر اسلام وظیفه نماز خواندن بر پیکر مطهر را به انجام برسانند یعنی نماز آنان بر پیکر مطهر پیامبر تنها به خواندن همان آیه شریفه بود : " عوضا عن الصلاة كما مر. "
📚مراه العقول ج 5 ص 267
❗️اما محتوای آیه که خبر از جایگاه والای پیامبر اسلام و صلوات مستمر خداوند و فرشتگان بر ایشان می دهد و مومنین را مامور به صلوات و تسلیم بودن در برابر اوامر پیامبر گرامی می کند در تمام زمانها برای مومنین راهنما و هدایت کننده است و انسان می تواند آیه مذکور را مرتب بخواند و از آن درس بگیرد , چنانچه که در روایتی ابو مغیره می گوید :
" از امام موسی کاظم علیه السلام شنیدم که میفرمود: هر کس در تعقیبات نماز صبح و نماز مغرب پیش از آن که پاهایش را خم کند یا با کسی سخن گوید، آیه «إِنَّ اللَّهَ وَمَلَائِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَی النَّبِیِّ یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِیمًا» را تلاوت کند و بگوید: «اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ ذُرِّیَّتِهِ»، خداوند صد نیاز او را (هفتاد مورد در دنیا و سی مورد در آخرت) برطرف میکند. " "مَنْ قَالَ فِي دُبُرِ صَلَاةِ الصُّبْحِ وَ صَلَاةِ الْمَغْرِبِ قَبْلَ أَنْ يَثْنِيَ رِجْلَيْهِ أَوْ يُكَلِّمَ أَحَداً إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْلِيماً اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ ذُرِّيَّتِهِ قَضَى اللَّهُ لَهُ مِائَةَ حَاجَةٍ سَبْعِينَ فِي الدُّنْيَا وَ ثَلَاثِينَ فِي الْآخِرَة "
📚ثواب الاعمال ص 156
❕مرحوم طبرسی از امیر المؤمنین علیه السلام روایت میکند که پیرامون تفسیر آیه «إِنَّ اللَّهَ وَمَلَائِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَی النَّبِیِّ یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِیمًا» فرمود:
" این آیه ظاهر و باطنی دارد. ظاهر آن، «صَلُّوا عَلَیْهِ» و باطن آن «وَسَلِّمُوا تَسْلِیمًا» است. یعنی در برابر کسی که رسول خدا علیه و آله او را وصیّ و خلیفه خود قرار داد و او را بر شما ترجیح و برتری داد و عهدی که با او بسته، سر تسلیم فرود آورید و از او اطاعت کنید. این مطلبی که تو را از آن آگاه نمودم، تأویلی است که تنها، کسی که حس لطیف و ذهن و تشخیص درستی دارد، آن را میداند " "لِهَذِهِ الْآيَةِ ظَاهِرٌ وَ بَاطِنٌ فَالظَّاهِرُ قَوْلُهُ صَلُّوا عَلَيْهِ وَ الْبَاطِنُ قَوْلُهُ وَ سَلِّمُوا تَسْلِيماً أَيْ سَلِّمُوا لِمَنْ وَصَّاهُ وَ اسْتَخْلَفَهُ وَ فَضَّلَهُ عَلَيْكُمْ وَ مَا عَهِدَ بِهِ إِلَيْهِ تَسْلِيماً وَ هَذَا مِمَّا أَخْبَرْتُكَ أَنَّهُ لَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلَّا مَنْ لَطُفَ حِسُّهُ وَ صَفَا ذِهْنُهُ وَ صَحَّ تَمْيِيزُه "
📚الاحتجاج ج 1 ص 253
#شیعه_پاسخ
@Rahnamye_Behesht
▫️وهابی به روایتی استناد کرد که می گوید آیه مذکور فقط در مورد نماز بر پیکر مطهر پیامبر نازل شده است , یعنی کیفیت نماز بر پیکر مطهر پیامبر توسط مسلمین تنها به خواندن آیه مذکور بود , چنانچه که در روایتی آمده است که ابو مریم انصاری می گوید :
" از امام باقر علیه السلام پرسیدم: چگونه بر جنازه رسول خدا نماز خوانده شد؟ حضرت پاسخ داد:
" چون امیر المؤمنین علیه السلام رسول خدا را غسل داده و کفن کرد، ملافه ای را به روی او کشید و سپس ده مرد را به کنار جنازه آورد و آنها گرد او حلقه زدند. سپس امیر المؤمنین علیه السلام در میان آنان ایستاد و فرمود: «إِنَّ اللَّهَ وَمَلَائِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَی النَّبِیِّ یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِیمًا» پس آن گروه نیز همین آیه ای را که امیر المؤمنین علیه السلام تلاوت فرموده بود، تکرار کردند تا این که اهالی مدینه و اهالی عَوالی [محله ای در حاشیه مدینه] بر جنازه رسول خدا به این کیفیت نماز خواندند ": قُلْتُ لَهُ كَيْفَ كَانَتِ الصَّلَاةُ عَلَى النَّبِيِّ ص قَالَ لَمَّا غَسَّلَهُ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع وَ كَفَّنَهُ سَجَّاهُ ثُمَّ أَدْخَلَ عَلَيْهِ عَشَرَةً فَدَارُوا حَوْلَهُ ثُمَّ وَقَفَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع فِي وَسَطِهِمْ فَقَالَ إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْلِيماً فَيَقُولُ الْقَوْمُ كَمَا يَقُولُ حَتَّى صَلَّى عَلَيْهِ- أَهْلُ الْمَدِينَةِ وَ أَهْلُ الْعَوَالِي. "
📚الکافی ج 1 ص 450
❗️بنابراین سبب نزول آیه مذکور آن بوده است که مسلمین با خواندن آن بر جنازه مطهر پیامبر اسلام وظیفه نماز خواندن بر پیکر مطهر را به انجام برسانند یعنی نماز آنان بر پیکر مطهر پیامبر تنها به خواندن همان آیه شریفه بود : " عوضا عن الصلاة كما مر. "
📚مراه العقول ج 5 ص 267
❗️اما محتوای آیه که خبر از جایگاه والای پیامبر اسلام و صلوات مستمر خداوند و فرشتگان بر ایشان می دهد و مومنین را مامور به صلوات و تسلیم بودن در برابر اوامر پیامبر گرامی می کند در تمام زمانها برای مومنین راهنما و هدایت کننده است و انسان می تواند آیه مذکور را مرتب بخواند و از آن درس بگیرد , چنانچه که در روایتی ابو مغیره می گوید :
" از امام موسی کاظم علیه السلام شنیدم که میفرمود: هر کس در تعقیبات نماز صبح و نماز مغرب پیش از آن که پاهایش را خم کند یا با کسی سخن گوید، آیه «إِنَّ اللَّهَ وَمَلَائِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَی النَّبِیِّ یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِیمًا» را تلاوت کند و بگوید: «اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ ذُرِّیَّتِهِ»، خداوند صد نیاز او را (هفتاد مورد در دنیا و سی مورد در آخرت) برطرف میکند. " "مَنْ قَالَ فِي دُبُرِ صَلَاةِ الصُّبْحِ وَ صَلَاةِ الْمَغْرِبِ قَبْلَ أَنْ يَثْنِيَ رِجْلَيْهِ أَوْ يُكَلِّمَ أَحَداً إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْلِيماً اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ ذُرِّيَّتِهِ قَضَى اللَّهُ لَهُ مِائَةَ حَاجَةٍ سَبْعِينَ فِي الدُّنْيَا وَ ثَلَاثِينَ فِي الْآخِرَة "
📚ثواب الاعمال ص 156
❕مرحوم طبرسی از امیر المؤمنین علیه السلام روایت میکند که پیرامون تفسیر آیه «إِنَّ اللَّهَ وَمَلَائِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَی النَّبِیِّ یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِیمًا» فرمود:
" این آیه ظاهر و باطنی دارد. ظاهر آن، «صَلُّوا عَلَیْهِ» و باطن آن «وَسَلِّمُوا تَسْلِیمًا» است. یعنی در برابر کسی که رسول خدا علیه و آله او را وصیّ و خلیفه خود قرار داد و او را بر شما ترجیح و برتری داد و عهدی که با او بسته، سر تسلیم فرود آورید و از او اطاعت کنید. این مطلبی که تو را از آن آگاه نمودم، تأویلی است که تنها، کسی که حس لطیف و ذهن و تشخیص درستی دارد، آن را میداند " "لِهَذِهِ الْآيَةِ ظَاهِرٌ وَ بَاطِنٌ فَالظَّاهِرُ قَوْلُهُ صَلُّوا عَلَيْهِ وَ الْبَاطِنُ قَوْلُهُ وَ سَلِّمُوا تَسْلِيماً أَيْ سَلِّمُوا لِمَنْ وَصَّاهُ وَ اسْتَخْلَفَهُ وَ فَضَّلَهُ عَلَيْكُمْ وَ مَا عَهِدَ بِهِ إِلَيْهِ تَسْلِيماً وَ هَذَا مِمَّا أَخْبَرْتُكَ أَنَّهُ لَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلَّا مَنْ لَطُفَ حِسُّهُ وَ صَفَا ذِهْنُهُ وَ صَحَّ تَمْيِيزُه "
📚الاحتجاج ج 1 ص 253
#شیعه_پاسخ
@Rahnamye_Behesht
پرسمان اعتقادی ( شیعه پاسخ )
Video
نقدی بر حسن آقامیری در مورد برخورد با دشمن از روی فضل !!!
▫️در کلیپی که اخیرا از حسن آقامیری منتشر شده است , او در انتقاد از انتقام گیری ایران از جنایات اسرائیل متذکر می شود که امیر مومنان خطاب به امام حسن علیهما السلام فرمودند که باید با دشمن از روی فضل برخورد شود , استناد او به این فراز از نهج البلاغه است که حضرت فرمود :
" «با دشمن خود با فضل و كرم رفتار كن كه در اين صورت از ميان دو پيروزى (پيروزى از طريق خشونت و پيروزى از طريق محبّت) شيرينترين را برگزيدهاى»؛ (وَخُذْ عَلَى عَدُوِّكَ بِالْفَضْلِ فَإِنَّهُ أَحْلَى الظَّفَرَيْنِ).
📚نهج البلاغه نامه 31
👌بر اساس بیان فوق گفتنی است که اصل اولی در برخورد حتی برخورد با دشمن , برخورد با مدارا و فضل و بزرگواری است , چنانچه که در شرح کلام فوق می خوانیم :
"اين جمله در واقع تاكيدى است بر آنچه در توصيههاى قبل آمد؛ ولى با تعبيرى دلپذير مىفرمايد: تو ممكن است از طريق شدت و خشونت بر دشمنت پيروز شوى و نيز ممكن است از طريق ابراز محبّت و دوستى؛ به يقين دومى شيرينتر است و عاقبت بهترى دارد، چرا كه در آينده بيم خشونتى نخواهى داشت در حالى كه اگر با خشونت پيروز شوى هر زمان انتظار خشونت جديدى از سوى دشمن خواهى داشت و به تعبير ديگر در روش اوّل دشمن همچنان دشمن باقى مىماند در حالى كه در روش دوم، دشمن مبدل به دوست مىگردد.
در كتاب مقاتل الطالبيين ابوالفرج اصفهانى داستان جالبى در اين زمينه از موسى بن جعفر عليهما السلام نقل مىكند كه مردى از خاندان عمر چون حضرت موسى بن جعفر عليه السلام را مىديد، به امير المؤمنين على عليه السلام دشنام مىداد تا حضرت را ناراحت كند. يكى از دوستان امام عليه السلام عرض كرد اجازه دهيد آن مرد ناصبى را به قتل برسانيم. امام عليه السلام فرمود: نه سپس سوار شد و به سوى مزرعه آن مرد ناصبى
رفت و با مركب خود مقدارى از زراعت او را پايمال كرد. مرد ناصبى فرياد برآورد: زراعت ما را پايمال نكن. امام عليه السلام (به خاطر مصالحى) گوش به حرف او نداد و همچنان پيش آمد تا نزد او رسيد و با او به شوخى و مزاح پرداخت سپس فرمود: چقدر هزينه كشت اين زراعت تو شده است عرض كرد: صد دينار.
فرمود: چقدر اميد دارى كه سود كنى؟ عرض كرد: نمىدانم. امام عليه السلام فرمود:
(نگفتم چقدر سود مىكنى) گفتم: چقدر اميد دارى سود كنى؟ عرض كرد: صد دينار. امام عليه السلام سيصد دينار در آورد و به او بخشيد. آن مرد برخاست و سر امام عليه السلام را بوسيد. هنگامى كه امام عليه السلام بعد از اين ماجرا وارد مسجد شد آن مرد ناصبى برخاست سلام كرد و گفت: «اللَّه اعلم حيث يجعل رسالته؛ خدا مىداند رسالت و نبوّت خود را در چه خاندانى قرار دهد» ياران آن مرد ناصبى برخاستند و او را نهى كردند و گفتند: اين چه كارى است كه مىكنى؟ مرد ناصبى به آنها دشنام داد. در اينجا امام عليه السلام به يارانش فرمود: كدام يك بهتر بود آنچه را شما مىخواستيد يا آنچه را من مىخواستم؟ "
📚مقاتل الطالبيين، ص 332. مرحوم علامه مجلسى همين داستان را به صورت مشروحتر در بحارالانوار، ج 48، ص 102، ح 7 آورده است. ( به نقل از پیام امام امیر المومنین , ج 9 ص 654 )
❗️بنابراین انسان باید حتی با دشمن هم از روی مدارا و فضل و بزرگواری رفتار کند اما این اصل استثناء هم دارد و استثناء آنجایی است که دشمن از مدارا و رفتار فاضلانه انسان سوء استفاده کند و در دشمنی کردن جسور تر شود , چنانچه که در همان نامه 31 نهج البلاغه , امیر مومنان در چندجا متذکر این استثناء شده است و مثلا در فرازی پیرامون مدارای با دشمن می فرماید :
" «اما بر حذر باش از اينكه اين كار را در غير محلش قرار دهى يا درباره كسى كه اهليت ندارد به كار بندى»؛ (وَ إِيَّاكَ أَنْ تَضَعَ ذَلِكَ فِي غَيْرِ مَوْضِعِهِ، أَوْ أَنْ تَفْعَلَهُ بِغَيْرِ أَهْلِهِ).
📚نهج البلاغه نامه 31
❗️در شرح کلام فوق می خوانیم :
" تفاوت جمله «وَ إِيَّاكَ أَنْ تَضَعَ ...» و جمله «أَوْ أَنْ تَفْعَلَهُ ...» در اين است كه جمله دوم به افراد نااهل و لجوج و كينهتوز اشاره دارد كه نيكى در برابر بدى آنها سبب جرأت و جسارتشان مىشود و مانند «ترحم بر پلنگ تيز دندان» است؛ ولى جمله اوّل ناظر به كسانى است كه چنين حالتى ندارند؛ اما نيكىهاى مكرر در برابر بىمهرىهاى آنها اى بسا سبب اشتباهشان مىشود و خيال مىكنند كار خوبى انجام دادهاند. "
📚پیام امام امیر المومنین ج 9 ص 650
▫️ادامه 👇
▫️در کلیپی که اخیرا از حسن آقامیری منتشر شده است , او در انتقاد از انتقام گیری ایران از جنایات اسرائیل متذکر می شود که امیر مومنان خطاب به امام حسن علیهما السلام فرمودند که باید با دشمن از روی فضل برخورد شود , استناد او به این فراز از نهج البلاغه است که حضرت فرمود :
" «با دشمن خود با فضل و كرم رفتار كن كه در اين صورت از ميان دو پيروزى (پيروزى از طريق خشونت و پيروزى از طريق محبّت) شيرينترين را برگزيدهاى»؛ (وَخُذْ عَلَى عَدُوِّكَ بِالْفَضْلِ فَإِنَّهُ أَحْلَى الظَّفَرَيْنِ).
📚نهج البلاغه نامه 31
👌بر اساس بیان فوق گفتنی است که اصل اولی در برخورد حتی برخورد با دشمن , برخورد با مدارا و فضل و بزرگواری است , چنانچه که در شرح کلام فوق می خوانیم :
"اين جمله در واقع تاكيدى است بر آنچه در توصيههاى قبل آمد؛ ولى با تعبيرى دلپذير مىفرمايد: تو ممكن است از طريق شدت و خشونت بر دشمنت پيروز شوى و نيز ممكن است از طريق ابراز محبّت و دوستى؛ به يقين دومى شيرينتر است و عاقبت بهترى دارد، چرا كه در آينده بيم خشونتى نخواهى داشت در حالى كه اگر با خشونت پيروز شوى هر زمان انتظار خشونت جديدى از سوى دشمن خواهى داشت و به تعبير ديگر در روش اوّل دشمن همچنان دشمن باقى مىماند در حالى كه در روش دوم، دشمن مبدل به دوست مىگردد.
در كتاب مقاتل الطالبيين ابوالفرج اصفهانى داستان جالبى در اين زمينه از موسى بن جعفر عليهما السلام نقل مىكند كه مردى از خاندان عمر چون حضرت موسى بن جعفر عليه السلام را مىديد، به امير المؤمنين على عليه السلام دشنام مىداد تا حضرت را ناراحت كند. يكى از دوستان امام عليه السلام عرض كرد اجازه دهيد آن مرد ناصبى را به قتل برسانيم. امام عليه السلام فرمود: نه سپس سوار شد و به سوى مزرعه آن مرد ناصبى
رفت و با مركب خود مقدارى از زراعت او را پايمال كرد. مرد ناصبى فرياد برآورد: زراعت ما را پايمال نكن. امام عليه السلام (به خاطر مصالحى) گوش به حرف او نداد و همچنان پيش آمد تا نزد او رسيد و با او به شوخى و مزاح پرداخت سپس فرمود: چقدر هزينه كشت اين زراعت تو شده است عرض كرد: صد دينار.
فرمود: چقدر اميد دارى كه سود كنى؟ عرض كرد: نمىدانم. امام عليه السلام فرمود:
(نگفتم چقدر سود مىكنى) گفتم: چقدر اميد دارى سود كنى؟ عرض كرد: صد دينار. امام عليه السلام سيصد دينار در آورد و به او بخشيد. آن مرد برخاست و سر امام عليه السلام را بوسيد. هنگامى كه امام عليه السلام بعد از اين ماجرا وارد مسجد شد آن مرد ناصبى برخاست سلام كرد و گفت: «اللَّه اعلم حيث يجعل رسالته؛ خدا مىداند رسالت و نبوّت خود را در چه خاندانى قرار دهد» ياران آن مرد ناصبى برخاستند و او را نهى كردند و گفتند: اين چه كارى است كه مىكنى؟ مرد ناصبى به آنها دشنام داد. در اينجا امام عليه السلام به يارانش فرمود: كدام يك بهتر بود آنچه را شما مىخواستيد يا آنچه را من مىخواستم؟ "
📚مقاتل الطالبيين، ص 332. مرحوم علامه مجلسى همين داستان را به صورت مشروحتر در بحارالانوار، ج 48، ص 102، ح 7 آورده است. ( به نقل از پیام امام امیر المومنین , ج 9 ص 654 )
❗️بنابراین انسان باید حتی با دشمن هم از روی مدارا و فضل و بزرگواری رفتار کند اما این اصل استثناء هم دارد و استثناء آنجایی است که دشمن از مدارا و رفتار فاضلانه انسان سوء استفاده کند و در دشمنی کردن جسور تر شود , چنانچه که در همان نامه 31 نهج البلاغه , امیر مومنان در چندجا متذکر این استثناء شده است و مثلا در فرازی پیرامون مدارای با دشمن می فرماید :
" «اما بر حذر باش از اينكه اين كار را در غير محلش قرار دهى يا درباره كسى كه اهليت ندارد به كار بندى»؛ (وَ إِيَّاكَ أَنْ تَضَعَ ذَلِكَ فِي غَيْرِ مَوْضِعِهِ، أَوْ أَنْ تَفْعَلَهُ بِغَيْرِ أَهْلِهِ).
📚نهج البلاغه نامه 31
❗️در شرح کلام فوق می خوانیم :
" تفاوت جمله «وَ إِيَّاكَ أَنْ تَضَعَ ...» و جمله «أَوْ أَنْ تَفْعَلَهُ ...» در اين است كه جمله دوم به افراد نااهل و لجوج و كينهتوز اشاره دارد كه نيكى در برابر بدى آنها سبب جرأت و جسارتشان مىشود و مانند «ترحم بر پلنگ تيز دندان» است؛ ولى جمله اوّل ناظر به كسانى است كه چنين حالتى ندارند؛ اما نيكىهاى مكرر در برابر بىمهرىهاى آنها اى بسا سبب اشتباهشان مىشود و خيال مىكنند كار خوبى انجام دادهاند. "
📚پیام امام امیر المومنین ج 9 ص 650
▫️ادامه 👇
▫️ادامه 👇
❗️همینطور حضرت در فرازی دیگر هم متذکر استثناء مذکور شده و می فرماید :
" در آنجا كه رفق و مدارا سبب خشونت مىشود خشونت مدارا محسوب خواهد شد؛ چه بسا داروهايى كه سبب بيمارى گردد و بيمارىهايى كه داروى انسان است " "إِذَا كَانَ الرِّفْقُ خُرْقاً كَانَ الْخُرْقُ رفْقاً رُبَّمَا كَانَ الدَّوَاءُ دَاءً، وَ الدَّاءُ دَوَاءً "
📚نهج البلاغه نامه 31
❕در شرح کلام فوق می خوانیم :
" اصل و اساس در برنامههاى زندگى، نرمش و مداراست؛ ولى گاه افرادى پيدا مىشوند كه از اين رفتار انسانى سوء استفاده كرده بر خشونت خود مىافزايند در مقابل اين افراد خشونت تنها طريق اصلاح است. جمله بعد در واقع به منزله علت براى اين جمله است، زيرا مواردى پيدا مىشود كه دوا، درد را فزونتر مىسازد و تحمل درد، دوا محسوب مىشود همان گونه كه شاعر گفته است:
هر كجا داغ بايدت فرمود
چون تو مرهم نهى ندارد سود
اشاره به اينكه زخمهايى است كه تنها درمان آن در گذشته داغ كردن و سوزاندن بود، به يقين در آنجا مرهم نهادن بيهوده و گاه سبب افزايش بيمارى و به عكس گاه بيمارىهايى عارض انسان مىشود كه سبب بهبودى از بيمارىهاى مهمترى است. "
📚پيام امام امير المومنين عليه السلام، ج9، ص: 637
❕امیر مومنان علیه السلام در بیان دیگری فرمود :
"مادام كه مدارا كردن بهتر است مدارا كن؛ اما در آنجا كه جز شدت عمل تو را بىنياز نمىكند تصميم به شدّت بگير " " وَارْفُقْ مَا كَانَ الرِّفْقُ أَرْفَقَ، وَاعْتَزِمْ بِالشِّدَّةِ حِينَ لَاتُغْنِي عَنْكَ إِلَّا الشِّدَّةُ "
📚نهج البلاغه نامه 46
❕باز در شرح کلام فوق می خوانیم :
"به اين ترتيب اصل و اساس در مناسبات ميان حاكميّت و مردم، بلكه در تمام مديريتها رفق و مداراست؛ ولى اگر كسانى از مدارا كردن مدير خواستند سوء استفاده كنند، جز برخورد شديد چيز ديگرى كارساز نيست.
امروز هم مشاهده مىكنيم كه بهترين راه براى مبارزه با مفاسد اجتماعى و امر به معروف و نهى از منكر استفاده از برخوردهاى محبّتآميز و منطق توأم با ادب و مداراست كه اكثريت افراد از اين طريق رام مىشوند؛ ولى گروه اندكى هستند كه جز با شدت عمل دست از اعمال خلاف برنمىدارند. "
📚پيام امام امير المومنين عليه السلام، ج10، ص: 253
❕همینطور امیر مومنان در موارد دیگری نیز متذکر استثناء در مدارا شده اند و فرمودند :
" اين امر (خروج ناكثين) را تا زمانى كه قابل مهار كردن باشد، مهار مىكنم، و هر گاه ناچار شدم، آخرين چاره، داغ كردن است (و با آنها مىجنگم ) _ كسى كه احترام نهادنْ اصلاحش نكند، بىاحترامى كردنْ اصلاحش مىكند _ كسى كه احترام نهادن درستش نكند، بىاحترامى [به او]، درستش مىكند _ هر گاه ارج نهادن، سود نبخشد، خوار داشتن، كارگرتر است، و هر گاه تازيانه كارگر نباشد، شمشير، مؤثرتّر است _ احترام نهادن، به همان اندازه كه فرومايه را فاسد مىكند، بزرگوار را اصلاح مىكند _ كسى كه زيبايىِ مدارا اصلاحش نكند، بدىِ مجازات، اصلاحش مىكند. "
"سَامسِكُ الأَمرَ مَا استَمسَكَ، وإذا لَم أجِد بُدّاً فَآخِرُ الدَّواءِ الكَيُ _ مَن لَم تُصلِحهُ الكَرامَةُ، أصلَحَتهُ الإِهانَةُ _ مَن لَم تُقَوِّمهُ الكَرامَةُ، قَوَّمَتهُ الإِهانَةُ _ إذا لَم تَنفَعِ الكَرامَةُ فَالإِهانَةُ أحزَمُ، وإذا لم يَنجَعِ السَّوطُ فَالسَّيفُ أحسَمُ. _الكَرامَةُ تُفسِدُ مِنَ اللَّئيمِ بِقَدرِ ما تُصلِحُ مِنَ الكَريمِ _ مَن لَم يُصلِحهُ حُسنُ المُداراةِ أصلَحَهُ سوءُ المُكافاةِ. "
📚دانشنامه قرآن و حدیث ج 2 ص 301 به نقل از کتابهایی چون نهج البلاغه , تاریخ طبری , بحار الانوار , غرر الحکم و ....
👌بنابراین اگر چه اصل اولی در برخورد با دشمن , برخورد همراه با فضل و مدارا و خویشتن داری است اما این اصل در برابر دشمنان لجوج که مدارا کردن سبب گستاخ تر شدنشان می شود , استثناء خورده است .
👈ما به حسب تجربه معتقدیم که مدارا و کوتاه آمدن در برابر جنایات اسرائیل سبب گستاخ تر شدن این دشمن خون آشام می شود و باید پاسخ جنایات این رژیم جعلی را به گونه ای داد که سبب تنبیه او و ایجاد بازدارندگی لازم در برابرش شود ( مانند حذف کردن چهره های شاخص اطلاعاتی و نظامی رژیم و الا صرف موشک باران کردن نقطه ای ممکن است آن انتقام و بازدارندگی مطلوب را حاصل نکند ) .👉
#شیعه_پاسخ
@Rahnamye_Behesht
❗️همینطور حضرت در فرازی دیگر هم متذکر استثناء مذکور شده و می فرماید :
" در آنجا كه رفق و مدارا سبب خشونت مىشود خشونت مدارا محسوب خواهد شد؛ چه بسا داروهايى كه سبب بيمارى گردد و بيمارىهايى كه داروى انسان است " "إِذَا كَانَ الرِّفْقُ خُرْقاً كَانَ الْخُرْقُ رفْقاً رُبَّمَا كَانَ الدَّوَاءُ دَاءً، وَ الدَّاءُ دَوَاءً "
📚نهج البلاغه نامه 31
❕در شرح کلام فوق می خوانیم :
" اصل و اساس در برنامههاى زندگى، نرمش و مداراست؛ ولى گاه افرادى پيدا مىشوند كه از اين رفتار انسانى سوء استفاده كرده بر خشونت خود مىافزايند در مقابل اين افراد خشونت تنها طريق اصلاح است. جمله بعد در واقع به منزله علت براى اين جمله است، زيرا مواردى پيدا مىشود كه دوا، درد را فزونتر مىسازد و تحمل درد، دوا محسوب مىشود همان گونه كه شاعر گفته است:
هر كجا داغ بايدت فرمود
چون تو مرهم نهى ندارد سود
اشاره به اينكه زخمهايى است كه تنها درمان آن در گذشته داغ كردن و سوزاندن بود، به يقين در آنجا مرهم نهادن بيهوده و گاه سبب افزايش بيمارى و به عكس گاه بيمارىهايى عارض انسان مىشود كه سبب بهبودى از بيمارىهاى مهمترى است. "
📚پيام امام امير المومنين عليه السلام، ج9، ص: 637
❕امیر مومنان علیه السلام در بیان دیگری فرمود :
"مادام كه مدارا كردن بهتر است مدارا كن؛ اما در آنجا كه جز شدت عمل تو را بىنياز نمىكند تصميم به شدّت بگير " " وَارْفُقْ مَا كَانَ الرِّفْقُ أَرْفَقَ، وَاعْتَزِمْ بِالشِّدَّةِ حِينَ لَاتُغْنِي عَنْكَ إِلَّا الشِّدَّةُ "
📚نهج البلاغه نامه 46
❕باز در شرح کلام فوق می خوانیم :
"به اين ترتيب اصل و اساس در مناسبات ميان حاكميّت و مردم، بلكه در تمام مديريتها رفق و مداراست؛ ولى اگر كسانى از مدارا كردن مدير خواستند سوء استفاده كنند، جز برخورد شديد چيز ديگرى كارساز نيست.
امروز هم مشاهده مىكنيم كه بهترين راه براى مبارزه با مفاسد اجتماعى و امر به معروف و نهى از منكر استفاده از برخوردهاى محبّتآميز و منطق توأم با ادب و مداراست كه اكثريت افراد از اين طريق رام مىشوند؛ ولى گروه اندكى هستند كه جز با شدت عمل دست از اعمال خلاف برنمىدارند. "
📚پيام امام امير المومنين عليه السلام، ج10، ص: 253
❕همینطور امیر مومنان در موارد دیگری نیز متذکر استثناء در مدارا شده اند و فرمودند :
" اين امر (خروج ناكثين) را تا زمانى كه قابل مهار كردن باشد، مهار مىكنم، و هر گاه ناچار شدم، آخرين چاره، داغ كردن است (و با آنها مىجنگم ) _ كسى كه احترام نهادنْ اصلاحش نكند، بىاحترامى كردنْ اصلاحش مىكند _ كسى كه احترام نهادن درستش نكند، بىاحترامى [به او]، درستش مىكند _ هر گاه ارج نهادن، سود نبخشد، خوار داشتن، كارگرتر است، و هر گاه تازيانه كارگر نباشد، شمشير، مؤثرتّر است _ احترام نهادن، به همان اندازه كه فرومايه را فاسد مىكند، بزرگوار را اصلاح مىكند _ كسى كه زيبايىِ مدارا اصلاحش نكند، بدىِ مجازات، اصلاحش مىكند. "
"سَامسِكُ الأَمرَ مَا استَمسَكَ، وإذا لَم أجِد بُدّاً فَآخِرُ الدَّواءِ الكَيُ _ مَن لَم تُصلِحهُ الكَرامَةُ، أصلَحَتهُ الإِهانَةُ _ مَن لَم تُقَوِّمهُ الكَرامَةُ، قَوَّمَتهُ الإِهانَةُ _ إذا لَم تَنفَعِ الكَرامَةُ فَالإِهانَةُ أحزَمُ، وإذا لم يَنجَعِ السَّوطُ فَالسَّيفُ أحسَمُ. _الكَرامَةُ تُفسِدُ مِنَ اللَّئيمِ بِقَدرِ ما تُصلِحُ مِنَ الكَريمِ _ مَن لَم يُصلِحهُ حُسنُ المُداراةِ أصلَحَهُ سوءُ المُكافاةِ. "
📚دانشنامه قرآن و حدیث ج 2 ص 301 به نقل از کتابهایی چون نهج البلاغه , تاریخ طبری , بحار الانوار , غرر الحکم و ....
👌بنابراین اگر چه اصل اولی در برخورد با دشمن , برخورد همراه با فضل و مدارا و خویشتن داری است اما این اصل در برابر دشمنان لجوج که مدارا کردن سبب گستاخ تر شدنشان می شود , استثناء خورده است .
👈ما به حسب تجربه معتقدیم که مدارا و کوتاه آمدن در برابر جنایات اسرائیل سبب گستاخ تر شدن این دشمن خون آشام می شود و باید پاسخ جنایات این رژیم جعلی را به گونه ای داد که سبب تنبیه او و ایجاد بازدارندگی لازم در برابرش شود ( مانند حذف کردن چهره های شاخص اطلاعاتی و نظامی رژیم و الا صرف موشک باران کردن نقطه ای ممکن است آن انتقام و بازدارندگی مطلوب را حاصل نکند ) .👉
#شیعه_پاسخ
@Rahnamye_Behesht
پرسمان اعتقادی ( شیعه پاسخ )
Video
برخورد_با_دشمن_از_روی_فضل_یا_انتقام!.pdf
3.1 MB
📖عنوان مقاله :
نقدی بر حسن آقامیری در مورد برخورد با دشمن از روی فضل !!!
در کلیپی که اخیرا از حسن آقامیری منتشر شده است , او در انتقاد از انتقام گیری ایران از جنایات اسرائیل متذکر می شود که امیر مومنان خطاب به امام حسن علیهما السلام فرمودند که باید با دشمن از روی فضل برخورد شود , بنابراین نباید از اسرائیل انتقام گرفت .
👌ما در مقاله فوق پاسخ ادعایش را داده ایم .
@Rahnamye_Behesht
نقدی بر حسن آقامیری در مورد برخورد با دشمن از روی فضل !!!
در کلیپی که اخیرا از حسن آقامیری منتشر شده است , او در انتقاد از انتقام گیری ایران از جنایات اسرائیل متذکر می شود که امیر مومنان خطاب به امام حسن علیهما السلام فرمودند که باید با دشمن از روی فضل برخورد شود , بنابراین نباید از اسرائیل انتقام گرفت .
👌ما در مقاله فوق پاسخ ادعایش را داده ایم .
@Rahnamye_Behesht
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎬 موشن گرافیک| اعجاز علمی قرآن !!!
❕خبر دادن قرآن کریم از یکسری قوانین و قواعد علمی که به تازگی مورد کشف دانشمندان قرار گرفته است از روشترین دلائل اعجاز و حقانیت این کتاب شریف است . در کلیپ فوق به دو مورد از این قوانین علمی اشاره کرده ایم : ( قانون جاذبه و حرکت زمین )
@Rahnamye_Behesht
❕خبر دادن قرآن کریم از یکسری قوانین و قواعد علمی که به تازگی مورد کشف دانشمندان قرار گرفته است از روشترین دلائل اعجاز و حقانیت این کتاب شریف است . در کلیپ فوق به دو مورد از این قوانین علمی اشاره کرده ایم : ( قانون جاذبه و حرکت زمین )
@Rahnamye_Behesht
Forwarded from پرسمان اعتقادی ( شیعه پاسخ )
🖤شهادت امام عسکری علیه السلام را تسلیت می گوییم ؛
◼️برخی از پرسش و پاسخ های مرتبط با امام عسکری علیه السلام ؛
1⃣آیا علمای اهل سنت هم درباره عظمت و بزرگی امام عسکری چیزی گفته اند یا خیر ❕اگر گفته اند برایمان بیاورید❗️
💠https://www.tg-me.com/Rahnamye_Behesht/7787
2⃣آیا حقیقت دارد که وکیل امام عسکری لواط کار بوده است ❗️چرا امام حسن عسکری که طبق ادعای علماى شیعه داراى علم_غیب_الهى هستند،
نماینده و قائم مقامش لواط کارش را مجازات نكرده ؟ و اصولاً چرا یک شخص شرابخوار و همجنس باز را قائم مقام خود كرده بود ❗️❗️
💠https://www.tg-me.com/Rahnamye_Behesht/9293
3⃣پرسش_کانال_ضد_شیعه ؛ در کتاب شیعه یعنی کتاب اصول کافی آمده است که در آن امام حسن عسگری از علم غیب خود سو استفاده می کند و برای جلوگیری از ضرر مالی شیعیانش ، اخلاق را زیر پا می گذاشته است ...❗️
💠https://www.tg-me.com/Rahnamye_Behesht/9032
4⃣امام_حسن_عسكرى: كردها را فقط با شمشير تنبيه كنيد
در معتبرترين كتاب روائى شيعيان روايت صحيح السندى آمده كه در آن از #امام_حسن_عسكرى در مورد رفتار با #كردها سئوال ميشود كه ايشان دستور قتل عام كردها را صادر ميكند ❗️
💠https://www.tg-me.com/Rahnamye_Behesht/7815
5⃣مطابق روایت اصول کافی , امامتِ امام عسکری، در سال 254 تصویب شد. نه قبل از آن ‼️
📚 اصول کافی 326/1
این در حالی است که شیعیان مدّعی هستند که امامتِ امامها از زمان پیغمبر ﷺ و بلکه انبیاء قبل از او، تعیین و تصویب شده بود.
طبیعتاً باید لااقل امامهای معصوم، ترتیبِ ائمه و اسامی و اشخاصاش را میدانستند ❗️❗️❗️ در حدیث دیگر آمده است که خدا وقتی دید که فرزند بزرگتر امام هادی یعنی محمد از دنیا رفت؛ تصمیماش را عوض کرد و امامت را به امام عسکری [فرزند بعدی امام هادی] داد ‼️
💠https://www.tg-me.com/Rahnamye_Behesht/14293
6⃣پرسشی که این روزها خیلی مطرح می شود این است که آیا امام عسکری غیر از امام مهدی فرزند دیگری هم داشتند ❗️❗️
💠https://www.tg-me.com/Rahnamye_Behesht/14222
7⃣مستندات تاریخی شهادت امام عسکری ع در پاسخ به منکرین !!!!!
💠https://www.tg-me.com/Rahnamye_Behesht/14220
#پرسمان_اعتقادی
@Rahnamye_Behesht
#سایت_ما
ipasookh.ir
◼️برخی از پرسش و پاسخ های مرتبط با امام عسکری علیه السلام ؛
1⃣آیا علمای اهل سنت هم درباره عظمت و بزرگی امام عسکری چیزی گفته اند یا خیر ❕اگر گفته اند برایمان بیاورید❗️
💠https://www.tg-me.com/Rahnamye_Behesht/7787
2⃣آیا حقیقت دارد که وکیل امام عسکری لواط کار بوده است ❗️چرا امام حسن عسکری که طبق ادعای علماى شیعه داراى علم_غیب_الهى هستند،
نماینده و قائم مقامش لواط کارش را مجازات نكرده ؟ و اصولاً چرا یک شخص شرابخوار و همجنس باز را قائم مقام خود كرده بود ❗️❗️
💠https://www.tg-me.com/Rahnamye_Behesht/9293
3⃣پرسش_کانال_ضد_شیعه ؛ در کتاب شیعه یعنی کتاب اصول کافی آمده است که در آن امام حسن عسگری از علم غیب خود سو استفاده می کند و برای جلوگیری از ضرر مالی شیعیانش ، اخلاق را زیر پا می گذاشته است ...❗️
💠https://www.tg-me.com/Rahnamye_Behesht/9032
4⃣امام_حسن_عسكرى: كردها را فقط با شمشير تنبيه كنيد
در معتبرترين كتاب روائى شيعيان روايت صحيح السندى آمده كه در آن از #امام_حسن_عسكرى در مورد رفتار با #كردها سئوال ميشود كه ايشان دستور قتل عام كردها را صادر ميكند ❗️
💠https://www.tg-me.com/Rahnamye_Behesht/7815
5⃣مطابق روایت اصول کافی , امامتِ امام عسکری، در سال 254 تصویب شد. نه قبل از آن ‼️
📚 اصول کافی 326/1
این در حالی است که شیعیان مدّعی هستند که امامتِ امامها از زمان پیغمبر ﷺ و بلکه انبیاء قبل از او، تعیین و تصویب شده بود.
طبیعتاً باید لااقل امامهای معصوم، ترتیبِ ائمه و اسامی و اشخاصاش را میدانستند ❗️❗️❗️ در حدیث دیگر آمده است که خدا وقتی دید که فرزند بزرگتر امام هادی یعنی محمد از دنیا رفت؛ تصمیماش را عوض کرد و امامت را به امام عسکری [فرزند بعدی امام هادی] داد ‼️
💠https://www.tg-me.com/Rahnamye_Behesht/14293
6⃣پرسشی که این روزها خیلی مطرح می شود این است که آیا امام عسکری غیر از امام مهدی فرزند دیگری هم داشتند ❗️❗️
💠https://www.tg-me.com/Rahnamye_Behesht/14222
7⃣مستندات تاریخی شهادت امام عسکری ع در پاسخ به منکرین !!!!!
💠https://www.tg-me.com/Rahnamye_Behesht/14220
#پرسمان_اعتقادی
@Rahnamye_Behesht
#سایت_ما
ipasookh.ir
Forwarded from پرسمان اعتقادی ( شیعه پاسخ )
فرا رسیدن نهم ربیع الاول ( فرحه الزهراء و عید الغدیر الثانی ) را تبریک می گوییم ؛
💐پرسش و پاسخ های مرتبط با نهم ربیع الاول ؛
1⃣آیا براستی به امامت رسیدن امام زمان جشن و شادی دارد ❗️آیا این که امروز روز هشتم ربیع برای شهادت امام عسکری عزاداری می شود ، اما شب نهم ربیع با روز آن برای به امامت رسیدن امام زمان شادی می شود #مستند شرعی دارد ❕❕
💠https://www.tg-me.com/Rahnamye_Behesht/7767
2⃣بیشتر تاریخ نگاران گفته اند که عمر بن خطاب در روز بیست و ششم ذی الحجه کشته شد ❗️حال شما چرا می گویید تاریخ کشته شدن او روز نهم ربیع بوده است ❕❕
💠https://www.tg-me.com/Rahnamye_Behesht/7776
3⃣ من از هرجا که تحقیق کردم به این نتیجه رسیدم که حدیث رفع #القلم جعلیه چون راویانش مجهول و ضعیف هستن و دو اینکه اگه هم درست باشه با عقل شیعه جور در میاد که سه روز هرکاری که دوس دارن بکنن و #گناه هم واسشون نوشته نمیشه این مجالسی هم که میگیرن و میرقصن و فحش میدن از همین روایته ❕❕
💠https://www.tg-me.com/Rahnamye_Behesht/7779
4⃣شنیدم که فردی به نام #ابولؤلؤ که در کاشان دفن است قاتل عمربن خطاب بوده و بعد از قتل او نزد امیرالمومنین رفته و ایشان به ابولؤلؤ میگویند به #کاشان برو که دوستاران من آنجایند ❗️❗️
💠https://www.tg-me.com/Rahnamye_Behesht/7801
5⃣کسانی که از مجالس عید الزهراء و این قضیایای جانبی آن طرفداری می کنید آیا نمی دانید که همه ساله چقدر شیعه به خاطر این مجالس کشته می شوند ❗️❗️
💠https://www.tg-me.com/Rahnamye_Behesht/9379
6⃣نظر رهبر انقلاب در مورد کیفیت شادی کردن در روز نهم ربیع ؛
💠https://www.tg-me.com/Rahnamye_Behesht/10920
7⃣ توضیحی بیشتر در مورد اینکه روز قتل خلیفه دوم نهم ربیع بوده و بزرگان شیعه نیز معتقدند که روز کشته شدن عمر نهم ربیع است و بر اساس آن غسل آن روز مستحب است ‼️
💠https://www.tg-me.com/Rahnamye_Behesht/12770
8⃣اثبات اینکه روز کشته شدن عمر بن خطاب نهم ربیع است , بر اساس منابع اهلسنت :
💠https://www.tg-me.com/Rahnamye_Behesht/12771
9⃣تاملی بیشتر در مورد جشن گرفتن به امامت رسیدن امام زمان علیه السلام !!!
💠https://www.tg-me.com/Rahnamye_Behesht/14225
🔟نقدی بر سخنان جناب مسائلی در مورد جشن به امامت رسیدن امام زمان علیه السلام :
💠https://www.tg-me.com/Rahnamye_Behesht/14226
1⃣1⃣کشته شدن عمر بن سعد در روز نهم ربیع !!!!
💠https://www.tg-me.com/Rahnamye_Behesht/15280
#پرسمان_اعتقادی
@Rahnamye_Behesht
#سایت_ما
ipasookh.ir
💐پرسش و پاسخ های مرتبط با نهم ربیع الاول ؛
1⃣آیا براستی به امامت رسیدن امام زمان جشن و شادی دارد ❗️آیا این که امروز روز هشتم ربیع برای شهادت امام عسکری عزاداری می شود ، اما شب نهم ربیع با روز آن برای به امامت رسیدن امام زمان شادی می شود #مستند شرعی دارد ❕❕
💠https://www.tg-me.com/Rahnamye_Behesht/7767
2⃣بیشتر تاریخ نگاران گفته اند که عمر بن خطاب در روز بیست و ششم ذی الحجه کشته شد ❗️حال شما چرا می گویید تاریخ کشته شدن او روز نهم ربیع بوده است ❕❕
💠https://www.tg-me.com/Rahnamye_Behesht/7776
3⃣ من از هرجا که تحقیق کردم به این نتیجه رسیدم که حدیث رفع #القلم جعلیه چون راویانش مجهول و ضعیف هستن و دو اینکه اگه هم درست باشه با عقل شیعه جور در میاد که سه روز هرکاری که دوس دارن بکنن و #گناه هم واسشون نوشته نمیشه این مجالسی هم که میگیرن و میرقصن و فحش میدن از همین روایته ❕❕
💠https://www.tg-me.com/Rahnamye_Behesht/7779
4⃣شنیدم که فردی به نام #ابولؤلؤ که در کاشان دفن است قاتل عمربن خطاب بوده و بعد از قتل او نزد امیرالمومنین رفته و ایشان به ابولؤلؤ میگویند به #کاشان برو که دوستاران من آنجایند ❗️❗️
💠https://www.tg-me.com/Rahnamye_Behesht/7801
5⃣کسانی که از مجالس عید الزهراء و این قضیایای جانبی آن طرفداری می کنید آیا نمی دانید که همه ساله چقدر شیعه به خاطر این مجالس کشته می شوند ❗️❗️
💠https://www.tg-me.com/Rahnamye_Behesht/9379
6⃣نظر رهبر انقلاب در مورد کیفیت شادی کردن در روز نهم ربیع ؛
💠https://www.tg-me.com/Rahnamye_Behesht/10920
7⃣ توضیحی بیشتر در مورد اینکه روز قتل خلیفه دوم نهم ربیع بوده و بزرگان شیعه نیز معتقدند که روز کشته شدن عمر نهم ربیع است و بر اساس آن غسل آن روز مستحب است ‼️
💠https://www.tg-me.com/Rahnamye_Behesht/12770
8⃣اثبات اینکه روز کشته شدن عمر بن خطاب نهم ربیع است , بر اساس منابع اهلسنت :
💠https://www.tg-me.com/Rahnamye_Behesht/12771
9⃣تاملی بیشتر در مورد جشن گرفتن به امامت رسیدن امام زمان علیه السلام !!!
💠https://www.tg-me.com/Rahnamye_Behesht/14225
🔟نقدی بر سخنان جناب مسائلی در مورد جشن به امامت رسیدن امام زمان علیه السلام :
💠https://www.tg-me.com/Rahnamye_Behesht/14226
1⃣1⃣کشته شدن عمر بن سعد در روز نهم ربیع !!!!
💠https://www.tg-me.com/Rahnamye_Behesht/15280
#پرسمان_اعتقادی
@Rahnamye_Behesht
#سایت_ما
ipasookh.ir
پرسمان اعتقادی ( شیعه پاسخ )
Video
پاسخی به انتقادات حسن آقامیری در مورد عملکرد نوح نبی علیه السلام !!!!
❕اخیرا دو کلیپ از حسن آقامیری منتشر شده است که او اشکالاتی را به نوح نبی علیه السلام وارد کرده است :
1 _ در جایی می گوید که استدلال نوح نبی علیه السلام در هنگام تقاضای عذاب برای قومش استدلال متقنی نبود زیرا نوح گفت که قوم من چون کافرند , تنها فرزندان کافر را می زایند و به دنیا می آورند !!!
2 _ در جای دیگر می گوید من به نوح ع انتقاد دارم که چرا برای قومش تقاضای عذاب کرد و وسط عذاب هم تنها به فکر نجات فرزند خود بود نه نجات امت عذاب شده !!!
❕در پاسخ ادعاهای او نخست باید توجه داشت که نوح علیه السلام از انبیاء والا مقام و بزرگ خداوند است تا جایی که قرآن مجيد در آيات فراوانى از نوح ع سخن مىگويد، و روى هم رفته در بيست و نه سوره از قرآن درباره اين پيامبر بزرگ، سخن گفته شده، و نام او 43 بار در قرآن آمده است.
📚تفسير نمونه، ج25، ص: 91
❕در آیات متعددی از نوح به عنوان یک عبد شاکر و صالح و محسن یاد شده است و دیگران نیز به پیروی از راه و روش نوح دعوت شده اند . ( انعام 84 _ 90 _تحریم 10 _ اسراء 3 )
👌همینطور هشدار به عذاب قوم نوح توسط خود خداوند به نوح داده شده بود چنانچه که می خوانیم :
"ما نوح را به سوى قومش فرستاديم، و گفتيم: قوم خود را انذار كن پيش از آنكه عذاب دردناك به سراغشان آيد. " " إِنَّا أَرْسَلْنا نُوحاً إِلى قَوْمِهِ أَنْ أَنْذِرْ قَوْمَكَ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَأْتِيَهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ " ( نوح 1 )
❕نوح ع هم بارها قومش را از عذاب الهی ترساند , چنانچه که باز می خوانیم :
" ما نوح را به سوى قومش فرستاديم، او به آنها گفت: اى قوم من (تنها) خداوند يگانه را پرستش كنيد كه معبودى جز او براى شما نيست (و اگر غير اين كنيد) من بر شما از عذاب روز بزرگى مىترسم " " لَقَدْ أَرْسَلْنا نُوحاً إِلى قَوْمِهِ فَقالَ يا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ ما لَكُمْ مِنْ إِلهٍ غَيْرُهُ إِنِّي أَخافُ عَلَيْكُمْ عَذابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ " ( اعراف 59 )
❕گوش قوم نوح بدهکار این انذارهای نوح ع نبود و نوح نبی قرنها ( 950 سال ) بابت این لجاجت و عدم ایمان قومش گریه و نوحه می کرد و اساسا بر اساس روایات , به خاطر همین نوحه و گریه کردن زیاد نوح بابت عدم هدایت قومش بود که به این پیامبر بزرگ اطلاق نام نوح شد : " إِنَّمَا سُمِّيَ نُوحاً لِأَنَّهُ نَاحَ عَلَى قَوْمِهِ أَلْفَ سَنَةٍ إِلَّا خَمْسِينَ عاما "
📚عيون أخبار الرضا عليه السلام، ج1، ص: 244
❕علامه مجلسی نقل می کند :
"نوح عليه السّلام نجّار بود و اندكى گندمگون بود و رويش باريك بود و در سرش درازى بود و چشمهايش بزرگ بود و ساقهايش باريك بود و گوشت رانهايش بسيار بود و نافش بزرگ بود و ريشش دراز و پهن بود و بلند قامت و تنومند بود و در نهايت شدت و غضب بود، و چون مبعوث شد هشتصد و پنجاه سال عمر او بود، پس نهصد و پنجاه سال در ميان قوم خود ماند كه ايشان را بسوى خدا دعوت مىنمود، و زياد نشد ايشان را مگر طغيان، و سه قرن گذشتند از قومش كه پدران مردند و فرزندان ايشان ماندند، و هر يك از ايشان پسر خود را مىآورد در هنگامى كه او خرد و کودک بود و بر بالاى سر نوح عليه السّلام بازمىداشت و مىگفت: اى پسر! اگر بعد از من بمانى اطاعت اين ديوانه مكن "
"يَدْعُوهُمْ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى فَلَا يَزْدَادُونَ إِلَّا طُغْيَاناً وَ مَضَى ثَلَاثَةُ قُرُونٍ مِنْ قَوْمِهِ وَ كَانَ الرَّجُلُ مِنْهُمْ يَأْتِي بِابْنِهِ وَ هُوَ صَغِيرٌ فَيَقِفُهُ عَلَى رَأْسِ نُوحٍ ص فَيَقُولُ يَا بُنَيَّ إِنْ بَقِيتَ بَعْدِي فَلَا تُطِيعَنَّ هَذَا الْمَجْنُونَ "
📚قصص الأنبياء راوندی ص: 84 ( به نقل از حیاه القلوب ج 1 246 )
▫️ادامه 👇
❕اخیرا دو کلیپ از حسن آقامیری منتشر شده است که او اشکالاتی را به نوح نبی علیه السلام وارد کرده است :
1 _ در جایی می گوید که استدلال نوح نبی علیه السلام در هنگام تقاضای عذاب برای قومش استدلال متقنی نبود زیرا نوح گفت که قوم من چون کافرند , تنها فرزندان کافر را می زایند و به دنیا می آورند !!!
2 _ در جای دیگر می گوید من به نوح ع انتقاد دارم که چرا برای قومش تقاضای عذاب کرد و وسط عذاب هم تنها به فکر نجات فرزند خود بود نه نجات امت عذاب شده !!!
❕در پاسخ ادعاهای او نخست باید توجه داشت که نوح علیه السلام از انبیاء والا مقام و بزرگ خداوند است تا جایی که قرآن مجيد در آيات فراوانى از نوح ع سخن مىگويد، و روى هم رفته در بيست و نه سوره از قرآن درباره اين پيامبر بزرگ، سخن گفته شده، و نام او 43 بار در قرآن آمده است.
📚تفسير نمونه، ج25، ص: 91
❕در آیات متعددی از نوح به عنوان یک عبد شاکر و صالح و محسن یاد شده است و دیگران نیز به پیروی از راه و روش نوح دعوت شده اند . ( انعام 84 _ 90 _تحریم 10 _ اسراء 3 )
👌همینطور هشدار به عذاب قوم نوح توسط خود خداوند به نوح داده شده بود چنانچه که می خوانیم :
"ما نوح را به سوى قومش فرستاديم، و گفتيم: قوم خود را انذار كن پيش از آنكه عذاب دردناك به سراغشان آيد. " " إِنَّا أَرْسَلْنا نُوحاً إِلى قَوْمِهِ أَنْ أَنْذِرْ قَوْمَكَ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَأْتِيَهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ " ( نوح 1 )
❕نوح ع هم بارها قومش را از عذاب الهی ترساند , چنانچه که باز می خوانیم :
" ما نوح را به سوى قومش فرستاديم، او به آنها گفت: اى قوم من (تنها) خداوند يگانه را پرستش كنيد كه معبودى جز او براى شما نيست (و اگر غير اين كنيد) من بر شما از عذاب روز بزرگى مىترسم " " لَقَدْ أَرْسَلْنا نُوحاً إِلى قَوْمِهِ فَقالَ يا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ ما لَكُمْ مِنْ إِلهٍ غَيْرُهُ إِنِّي أَخافُ عَلَيْكُمْ عَذابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ " ( اعراف 59 )
❕گوش قوم نوح بدهکار این انذارهای نوح ع نبود و نوح نبی قرنها ( 950 سال ) بابت این لجاجت و عدم ایمان قومش گریه و نوحه می کرد و اساسا بر اساس روایات , به خاطر همین نوحه و گریه کردن زیاد نوح بابت عدم هدایت قومش بود که به این پیامبر بزرگ اطلاق نام نوح شد : " إِنَّمَا سُمِّيَ نُوحاً لِأَنَّهُ نَاحَ عَلَى قَوْمِهِ أَلْفَ سَنَةٍ إِلَّا خَمْسِينَ عاما "
📚عيون أخبار الرضا عليه السلام، ج1، ص: 244
❕علامه مجلسی نقل می کند :
"نوح عليه السّلام نجّار بود و اندكى گندمگون بود و رويش باريك بود و در سرش درازى بود و چشمهايش بزرگ بود و ساقهايش باريك بود و گوشت رانهايش بسيار بود و نافش بزرگ بود و ريشش دراز و پهن بود و بلند قامت و تنومند بود و در نهايت شدت و غضب بود، و چون مبعوث شد هشتصد و پنجاه سال عمر او بود، پس نهصد و پنجاه سال در ميان قوم خود ماند كه ايشان را بسوى خدا دعوت مىنمود، و زياد نشد ايشان را مگر طغيان، و سه قرن گذشتند از قومش كه پدران مردند و فرزندان ايشان ماندند، و هر يك از ايشان پسر خود را مىآورد در هنگامى كه او خرد و کودک بود و بر بالاى سر نوح عليه السّلام بازمىداشت و مىگفت: اى پسر! اگر بعد از من بمانى اطاعت اين ديوانه مكن "
"يَدْعُوهُمْ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى فَلَا يَزْدَادُونَ إِلَّا طُغْيَاناً وَ مَضَى ثَلَاثَةُ قُرُونٍ مِنْ قَوْمِهِ وَ كَانَ الرَّجُلُ مِنْهُمْ يَأْتِي بِابْنِهِ وَ هُوَ صَغِيرٌ فَيَقِفُهُ عَلَى رَأْسِ نُوحٍ ص فَيَقُولُ يَا بُنَيَّ إِنْ بَقِيتَ بَعْدِي فَلَا تُطِيعَنَّ هَذَا الْمَجْنُونَ "
📚قصص الأنبياء راوندی ص: 84 ( به نقل از حیاه القلوب ج 1 246 )
▫️ادامه 👇
▫️ادامه 👇
❗️خداوند به نوح علیه السلام خبر داد که جز همان اندک افراد مومن به او , دیگر کسی از قومش به او ایمان نمی آورد , چنانچه که می خوانیم :
" به نوح وحى شد كه جز آنها كه (تا كنون) ايمان آوردهاند ديگر هيچكس از قوم تو ايمان نخواهد آورد بنا بر اين از كارهايى كه مىكنند غمگين مباش " " وَ أُوحِيَ إِلى نُوحٍ أَنَّهُ لَنْ يُؤْمِنَ مِنْ قَوْمِكَ إِلاَّ مَنْ قَدْ آمَنَ فَلا تَبْتَئِسْ بِما كانُوا يَفْعَلُون " ( هود 36 )
❕این تعداد کم ایمان آورندگان به نوح ع در روایات هشتاد تن معرفی شده اند : " عن أبي جعفر ع في قول الله: «وَ ما آمَنَ مَعَهُ إِلَّا قَلِيلٌ» قال: كانوا ثمانية "
📚تفسير العياشي، ج2، ص: 148
❗️پس از این خبر دادن خداوند نوح ع قومش را نفرین کرد و گفت :
" پروردگارا! روى زمين احدى از كافران را زنده مگذار - چرا كه اگر آنها را بگذارى بندگانت را گمراه مىكنند، و جز نسلى فاجر و كافر به وجود نمىآورند. " " وَ قالَ نُوحٌ رَبِّ لا تَذَرْ عَلَى الْأَرْضِ مِنَ الْكافِرِينَ دَيَّاراً _ إِنَّكَ إِنْ تَذَرْهُمْ يُضِلُّوا عِبادَكَ وَ لا يَلِدُوا إِلاَّ فاجِراً كَفَّاراً " ( نوح 26 _ 27 )
👌چنانچه که گفتیم نوح علیه السلام به تعلیم الهی دانسته بود که تمام نسل قومش کافر خواهند بود و ایمان نمی آورند , لذا تقاضای هلاکت قومش را کرد , در روایات با صراحت به این نکته تصریح شده است : " فَلَبِثَ فِيهِمْ نُوحٌ أَلْفَ سَنَةٍ إِلَّا خَمْسِينَ عاماً يَدْعُوهُمْ سِرّاً وَ عَلَانِيَةً فَلَمَّا أَبَوْا وَ عَتَوْا قَالَ رَبَّهُ أَنِّي مَغْلُوبٌ فَانْتَصِرْ فَأَوْحَى اللَّهُ جَلَّ وَ عَزَّ إِلَيْهِ- أَنَّهُ لَنْ يُؤْمِنَ مِنْ قَوْمِكَ إِلَّا مَنْ قَدْ آمَنَ فَلا تَبْتَئِسْ بِما كانُوا يَفْعَلُونَ [يَعْمَلُونَ] فَلِذَلِكَ قَالَ نُوحٌ ع- وَ لا يَلِدُوا إِلَّا فاجِراً كَفَّاراً " _ قُلْتُ لِأَبِي جَعْفَرٍ ع أَ رَأَيْتَ نُوحاً ع حِينَ دَعَا عَلَى قَوْمِهِ فَقَالَ رَبِّ لا تَذَرْ عَلَى الْأَرْضِ مِنَ الْكافِرِينَ دَيَّاراً إِنَّكَ إِنْ تَذَرْهُمْ يُضِلُّوا عِبادَكَ وَ لا يَلِدُوا إِلَّا فاجِراً كَفَّاراً قَالَ ع عَلِمَ أَنَّهُ لَا يَنْجُبُ مِنْ بَيْنِهِمْ أَحَدٌ قَالَ قُلْتُ وَ كَيْفَ عَلِمَ ذَلِكَ قَالَ أَوْحَى اللَّهُ إِلَيْهِ أَنَّهُ لَا يُؤْمِنُ مِنْ قَوْمِكَ إِلَّا مَنْ قَدْ آمَنَ فَعِنْدَ هَذَا دَعَا عَلَيْهِمْ بِهَذَا الدُّعَاءِ. "
📚الكافي ج8، ص: 283 _ علل الشرائع، ج1، ص: 31
❕بنابراین دیگر جای این سخن نیست که کسی بگوید استدلال نوح بر عذاب قومش استدلال ضعیفی بود , زیرا استدلال نوح به تعلیم الهی بوده است .
👌در تفسیر نمونه در این رابطه می خوانیم :
"اين سخن را هنگامى گفت كه به طور كامل از هدايت آنها مايوس شده بود، و آخرين تلاش و كوشش خود را براى ايمان آوردن آنها به كار زد و نتيجهاى نگرفت، و تنها گروهى اندك به او ايمان آوردند....
اين نشان مىدهد كه نفرين انبياء، از جمله نوح ع از روى خشم و غضب و انتقامجويى و كينهتوزى نبود، بلكه روى يك حساب منطقى صورت گرفته است، و نوح مانند افراد كم حوصلهاى نبود كه با كوچكترين چيزى از جا در برود و دهان به نفرين بگشايد، بلكه بعد از نهصد و پنجاه سال دعوت و صبر و شكيبايى و خون دل خوردن، و بعد از ياس كامل زبان به نفرين گشود.
در اينكه نوح از كجا فهميد كه اينها ديگر ايمان نمىآورند، و علاوه بر آن، بندگان خدا را كه در آن محيط بودند گمراه مىسازند، و از اين گذشته نسل آينده آنان نيز فاسد و مفسد است؟! بعضى گفتهاند اين از طريق آگاهى بر غيب بود كه خدا به او داد، اين احتمال نيز داده شده كه نوح اين مطلب را از وحى الهى استفاده كرد آنجا كه مىفرمايد: وَ أُوحِيَ إِلى نُوحٍ أَنَّهُ لَنْ يُؤْمِنَ مِنْ قَوْمِكَ إِلَّا مَنْ قَدْ آمَنَ: " به نوح وحى فرستاده شد كه از قوم تو احدى جز آنان كه ايمان آوردهاند ايمان نخواهد آورد ...
👈 از مجموع اين آيات به خوبى استفاده مىشود كه عذابهاى الهى بر اساس حكمت است، جمعيتى كه فاسد و مفسد باشند و نسلهاى آينده آنها نيز در خطر فساد و گمراهى قرار گيرند در حكمت خداوند حق حيات ندارند، طوفان يا صاعقه يا زمين لرزه، يا بلاى ديگرى، نازل مىشود و آنها را از صفحه زمين بر مىاندازد، همانگونه كه طوفان نوح زمين را از لوث وجود آن قوم شرور شستشو داد.
و با توجه به اينكه اين قانون الهى مخصوص زمان و مكانى نيست، بايد توجه داشته باشيم كه اگر امروز هم قومى فاسد و مفسد و فرزندانشان فاجر و كفار بودند بايد منتظر عذاب الهى باشند، چرا كه در اين امور تبعيضى وجود ندارد و اين يك سنت الهى است. "👉
📚تفسیر نمونه ج 25 ص 88
▫️ادامه 👇
❗️خداوند به نوح علیه السلام خبر داد که جز همان اندک افراد مومن به او , دیگر کسی از قومش به او ایمان نمی آورد , چنانچه که می خوانیم :
" به نوح وحى شد كه جز آنها كه (تا كنون) ايمان آوردهاند ديگر هيچكس از قوم تو ايمان نخواهد آورد بنا بر اين از كارهايى كه مىكنند غمگين مباش " " وَ أُوحِيَ إِلى نُوحٍ أَنَّهُ لَنْ يُؤْمِنَ مِنْ قَوْمِكَ إِلاَّ مَنْ قَدْ آمَنَ فَلا تَبْتَئِسْ بِما كانُوا يَفْعَلُون " ( هود 36 )
❕این تعداد کم ایمان آورندگان به نوح ع در روایات هشتاد تن معرفی شده اند : " عن أبي جعفر ع في قول الله: «وَ ما آمَنَ مَعَهُ إِلَّا قَلِيلٌ» قال: كانوا ثمانية "
📚تفسير العياشي، ج2، ص: 148
❗️پس از این خبر دادن خداوند نوح ع قومش را نفرین کرد و گفت :
" پروردگارا! روى زمين احدى از كافران را زنده مگذار - چرا كه اگر آنها را بگذارى بندگانت را گمراه مىكنند، و جز نسلى فاجر و كافر به وجود نمىآورند. " " وَ قالَ نُوحٌ رَبِّ لا تَذَرْ عَلَى الْأَرْضِ مِنَ الْكافِرِينَ دَيَّاراً _ إِنَّكَ إِنْ تَذَرْهُمْ يُضِلُّوا عِبادَكَ وَ لا يَلِدُوا إِلاَّ فاجِراً كَفَّاراً " ( نوح 26 _ 27 )
👌چنانچه که گفتیم نوح علیه السلام به تعلیم الهی دانسته بود که تمام نسل قومش کافر خواهند بود و ایمان نمی آورند , لذا تقاضای هلاکت قومش را کرد , در روایات با صراحت به این نکته تصریح شده است : " فَلَبِثَ فِيهِمْ نُوحٌ أَلْفَ سَنَةٍ إِلَّا خَمْسِينَ عاماً يَدْعُوهُمْ سِرّاً وَ عَلَانِيَةً فَلَمَّا أَبَوْا وَ عَتَوْا قَالَ رَبَّهُ أَنِّي مَغْلُوبٌ فَانْتَصِرْ فَأَوْحَى اللَّهُ جَلَّ وَ عَزَّ إِلَيْهِ- أَنَّهُ لَنْ يُؤْمِنَ مِنْ قَوْمِكَ إِلَّا مَنْ قَدْ آمَنَ فَلا تَبْتَئِسْ بِما كانُوا يَفْعَلُونَ [يَعْمَلُونَ] فَلِذَلِكَ قَالَ نُوحٌ ع- وَ لا يَلِدُوا إِلَّا فاجِراً كَفَّاراً " _ قُلْتُ لِأَبِي جَعْفَرٍ ع أَ رَأَيْتَ نُوحاً ع حِينَ دَعَا عَلَى قَوْمِهِ فَقَالَ رَبِّ لا تَذَرْ عَلَى الْأَرْضِ مِنَ الْكافِرِينَ دَيَّاراً إِنَّكَ إِنْ تَذَرْهُمْ يُضِلُّوا عِبادَكَ وَ لا يَلِدُوا إِلَّا فاجِراً كَفَّاراً قَالَ ع عَلِمَ أَنَّهُ لَا يَنْجُبُ مِنْ بَيْنِهِمْ أَحَدٌ قَالَ قُلْتُ وَ كَيْفَ عَلِمَ ذَلِكَ قَالَ أَوْحَى اللَّهُ إِلَيْهِ أَنَّهُ لَا يُؤْمِنُ مِنْ قَوْمِكَ إِلَّا مَنْ قَدْ آمَنَ فَعِنْدَ هَذَا دَعَا عَلَيْهِمْ بِهَذَا الدُّعَاءِ. "
📚الكافي ج8، ص: 283 _ علل الشرائع، ج1، ص: 31
❕بنابراین دیگر جای این سخن نیست که کسی بگوید استدلال نوح بر عذاب قومش استدلال ضعیفی بود , زیرا استدلال نوح به تعلیم الهی بوده است .
👌در تفسیر نمونه در این رابطه می خوانیم :
"اين سخن را هنگامى گفت كه به طور كامل از هدايت آنها مايوس شده بود، و آخرين تلاش و كوشش خود را براى ايمان آوردن آنها به كار زد و نتيجهاى نگرفت، و تنها گروهى اندك به او ايمان آوردند....
اين نشان مىدهد كه نفرين انبياء، از جمله نوح ع از روى خشم و غضب و انتقامجويى و كينهتوزى نبود، بلكه روى يك حساب منطقى صورت گرفته است، و نوح مانند افراد كم حوصلهاى نبود كه با كوچكترين چيزى از جا در برود و دهان به نفرين بگشايد، بلكه بعد از نهصد و پنجاه سال دعوت و صبر و شكيبايى و خون دل خوردن، و بعد از ياس كامل زبان به نفرين گشود.
در اينكه نوح از كجا فهميد كه اينها ديگر ايمان نمىآورند، و علاوه بر آن، بندگان خدا را كه در آن محيط بودند گمراه مىسازند، و از اين گذشته نسل آينده آنان نيز فاسد و مفسد است؟! بعضى گفتهاند اين از طريق آگاهى بر غيب بود كه خدا به او داد، اين احتمال نيز داده شده كه نوح اين مطلب را از وحى الهى استفاده كرد آنجا كه مىفرمايد: وَ أُوحِيَ إِلى نُوحٍ أَنَّهُ لَنْ يُؤْمِنَ مِنْ قَوْمِكَ إِلَّا مَنْ قَدْ آمَنَ: " به نوح وحى فرستاده شد كه از قوم تو احدى جز آنان كه ايمان آوردهاند ايمان نخواهد آورد ...
👈 از مجموع اين آيات به خوبى استفاده مىشود كه عذابهاى الهى بر اساس حكمت است، جمعيتى كه فاسد و مفسد باشند و نسلهاى آينده آنها نيز در خطر فساد و گمراهى قرار گيرند در حكمت خداوند حق حيات ندارند، طوفان يا صاعقه يا زمين لرزه، يا بلاى ديگرى، نازل مىشود و آنها را از صفحه زمين بر مىاندازد، همانگونه كه طوفان نوح زمين را از لوث وجود آن قوم شرور شستشو داد.
و با توجه به اينكه اين قانون الهى مخصوص زمان و مكانى نيست، بايد توجه داشته باشيم كه اگر امروز هم قومى فاسد و مفسد و فرزندانشان فاجر و كفار بودند بايد منتظر عذاب الهى باشند، چرا كه در اين امور تبعيضى وجود ندارد و اين يك سنت الهى است. "👉
📚تفسیر نمونه ج 25 ص 88
▫️ادامه 👇
▫️ادامه 👇
❕از آنچه گفتیم چرایی تقاضای عذاب قوم از سوی نوح نیز معلوم شد زیرا نوح ع به تعلیم خداوند آگاه شده بود که قومش و نسل آنان تا روز قیامت ایمان نمی آورند و دیگران را هم فاسد می کنند , لذا دیگر شایسته حیات و زندگی نیستند .
❕اما این که آقامیری اشکال کرد که نوح ع در حین عذاب قومش تنها به فکر نجات فرزند خود بود نیز پاسخ روشنی دارد , چنانچه که برخی از محققین می نویسند :
" خداوند به نوح هشدار داده بود كه درباره ظالمان (مشركان) شفاعتى مكن زيرا همه غرق مىشوند "وَ لَا تُخَاطِبْنِى فِى الَّذِينَ ظَلَمُوا انَّهُمْ مُغْرَقُونَ " ( هود 37 )
ولى از كجا نوح مىدانست كه پسرش در زمره كافران است؟ زيرا ممكن است همانگونه كه جمعى از مفسران گفتهاند فرزند نوح وضع خود را از پدر ظاهراً مكتوم مىنمود و بسيارند پسرانى كه در برابر پدر قيافه ظاهر الصلاحى به خود مىگيرند ولى در غياب او طور ديگرند و نمونه آن را بسيار ديده يا شنيدهايم.
بعلاوه طبق آيه 40 سوره هود قُلْنَا احْمِلْ فِيهَا مِنْ كُلِّ زُوجَينِ اثْنَينِ وَ اهْلَكَ الَّا مَنْ سَبَقَ عَلَيْهِ الْقَولُ: «به نوح گفتيم: از هر جفتى از حيوانات يك زوج در كشتى سوار كن و همچنين خاندانت را مگر كسى كه قبلًا وعده هلاكش داده شده است ( یعنی همسر نوح ) ».
مطابق اين آيه تصور نوح اين بود كه فرزندش نيز طبق وعده الهى اهل نجات خواهد بود، و لذا در آيات مورد بحث به عنوان جلب ترحم پروردگار عرض كرد: «خداوندا فرزندم از اهل من است و وعده تو درباره اهل بيتم شامل حال او نيز مىشود». " وَ نادى نُوحٌ رَبَّهُ فَقالَ رَبِّ إِنَّ ابْنِي مِنْ أَهْلِي وَ إِنَّ وَعْدَكَ الْحَقُّ وَ أَنْتَ أَحْكَمُ الْحاكِمِينَ " ( هود 45 )
در اين ماجرا هيچ كارى كه مصداق گناه و معصيت باشد ديده نمىشود، جز يك ترك اولى و آن اينكه نوح مىبايست بيشتر درباره فرزند خود تحقيق مىكرد، تا از خدا تقاضاى نجات او را نكند، آن هم تقاضايى توأم با اصرار.
تعبير نوح درباره فرزندش كه گفت: «بركشتى سوار شو و با كافران نباش (و نگفت از كافران مباش)» يَا بُنَىَّ ارْكَبْ مَعَنَا وَ لَاتَكُنْ مَعَ الْكَافِريِنَ ( هود 42 ) نيز قرينه است بر اينكه نوح فرزندش را جزء كافران نمىدانست بلكه همنشين آنها مىديد. "
📚پیام قرآن ج 7 ص 107
❕در مورد یونس نبی علیه السلام هم که آقامیری به ایشان نیز تعریضی می زند در گذشته توضیح داده ایم که ایشان عصیان و معصیت خداوند را نکرد , آنچه از یونس ع اتفاق افتاد تنها یک ترک اولایی بود که با مقام والای یونس ع همخوانی نداشت , در ذیل بخوانید :
https://www.tg-me.com/Rahnamye_Behesht/4844
#شیعه_پاسخ
@Rahnamye_Behesht
❕از آنچه گفتیم چرایی تقاضای عذاب قوم از سوی نوح نیز معلوم شد زیرا نوح ع به تعلیم خداوند آگاه شده بود که قومش و نسل آنان تا روز قیامت ایمان نمی آورند و دیگران را هم فاسد می کنند , لذا دیگر شایسته حیات و زندگی نیستند .
❕اما این که آقامیری اشکال کرد که نوح ع در حین عذاب قومش تنها به فکر نجات فرزند خود بود نیز پاسخ روشنی دارد , چنانچه که برخی از محققین می نویسند :
" خداوند به نوح هشدار داده بود كه درباره ظالمان (مشركان) شفاعتى مكن زيرا همه غرق مىشوند "وَ لَا تُخَاطِبْنِى فِى الَّذِينَ ظَلَمُوا انَّهُمْ مُغْرَقُونَ " ( هود 37 )
ولى از كجا نوح مىدانست كه پسرش در زمره كافران است؟ زيرا ممكن است همانگونه كه جمعى از مفسران گفتهاند فرزند نوح وضع خود را از پدر ظاهراً مكتوم مىنمود و بسيارند پسرانى كه در برابر پدر قيافه ظاهر الصلاحى به خود مىگيرند ولى در غياب او طور ديگرند و نمونه آن را بسيار ديده يا شنيدهايم.
بعلاوه طبق آيه 40 سوره هود قُلْنَا احْمِلْ فِيهَا مِنْ كُلِّ زُوجَينِ اثْنَينِ وَ اهْلَكَ الَّا مَنْ سَبَقَ عَلَيْهِ الْقَولُ: «به نوح گفتيم: از هر جفتى از حيوانات يك زوج در كشتى سوار كن و همچنين خاندانت را مگر كسى كه قبلًا وعده هلاكش داده شده است ( یعنی همسر نوح ) ».
مطابق اين آيه تصور نوح اين بود كه فرزندش نيز طبق وعده الهى اهل نجات خواهد بود، و لذا در آيات مورد بحث به عنوان جلب ترحم پروردگار عرض كرد: «خداوندا فرزندم از اهل من است و وعده تو درباره اهل بيتم شامل حال او نيز مىشود». " وَ نادى نُوحٌ رَبَّهُ فَقالَ رَبِّ إِنَّ ابْنِي مِنْ أَهْلِي وَ إِنَّ وَعْدَكَ الْحَقُّ وَ أَنْتَ أَحْكَمُ الْحاكِمِينَ " ( هود 45 )
در اين ماجرا هيچ كارى كه مصداق گناه و معصيت باشد ديده نمىشود، جز يك ترك اولى و آن اينكه نوح مىبايست بيشتر درباره فرزند خود تحقيق مىكرد، تا از خدا تقاضاى نجات او را نكند، آن هم تقاضايى توأم با اصرار.
تعبير نوح درباره فرزندش كه گفت: «بركشتى سوار شو و با كافران نباش (و نگفت از كافران مباش)» يَا بُنَىَّ ارْكَبْ مَعَنَا وَ لَاتَكُنْ مَعَ الْكَافِريِنَ ( هود 42 ) نيز قرينه است بر اينكه نوح فرزندش را جزء كافران نمىدانست بلكه همنشين آنها مىديد. "
📚پیام قرآن ج 7 ص 107
❕در مورد یونس نبی علیه السلام هم که آقامیری به ایشان نیز تعریضی می زند در گذشته توضیح داده ایم که ایشان عصیان و معصیت خداوند را نکرد , آنچه از یونس ع اتفاق افتاد تنها یک ترک اولایی بود که با مقام والای یونس ع همخوانی نداشت , در ذیل بخوانید :
https://www.tg-me.com/Rahnamye_Behesht/4844
#شیعه_پاسخ
@Rahnamye_Behesht
جایگاه اخروی افرادی که در سن کم می میرند !!!!
🤔پرسش :
اگر فردی در سن نوجوانی وفات کند تکلیف حساب کتاب و جایگاهش در آن دنیا چه میشود؟ چون آن فرصت کامل به او داده نشده که بتواند در مثلا ۶٠، ٧٠ سال به مرحله عبودیت خداوند برسد ?
اولا اینکه تکلیفش چه میشود؟
ثانیا اینکه چرا خداوند فرصت کامل به او نداده است و به این زودی وفات کرده؟
💠پاسخ 💠
👌خداوند از هر کس به حسب نعمت هایی که به او داده است , تکلیف و وظیفه هم می خواهد , چنانچه که در قرآن می خوانیم :
" خداوند هيچكس را جز به مقدار آنچه كه به او داده است تكليف نمىكند " " لا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلاَّ ما آتاها " ( طلاق 7 )
❕امام صادق علیه السلام فرمود :
" احتجاج خداوند در برابر بندگان به اندازه ای است که به بنده نعمت داده است " " إِنَّمَا احْتَجَّ اللَّهُ عَلَى الْعِبَادِ بِمَا آتَاهُم "
📚المحاسن ج 1 ص 236
❕و فرمود :
" هر چه در دست خدا باشد (و از توان و اختيار بشر خارج باشد )خداوند عذر آن را مىپذيرد ( و از انسان تکلیف نمی خواهد ) " " ما غَلَبَ اللَّهُ عليهِ فاللَّهُ أولى بالعُذْر "
📚الکافی ج 3 ص 413
❕بر این اساس مثلا :
1 _ خداوند فردی را از نعمت عمر به مدت 18 سال بهره داده است و فرد مذکور از این عمر و نعمت الهی در مسیر اطاعت و بندگی خداوند استفاده می کند و مثلا نمره تکلیفی اش در نزد خداوند نوزده از بیست است .
2_ در مقابل فردی از نعمت عمر خداوند به مدت 70 سال بهره می گیرد و فرد مذکور نیز این عمر را در مسیر اطاعت و بندگی صرف می کند و نمره تکلیفی او هم نوزده می شود .
👈در روز قیامت مقام هر دو فرد برابر است یعنی هر دو در یک درجه قرار دارند چون نمره تکلیفی آنها برابر بوده و ملاک خداوند هم برای نمره دهی , کیفیت عمل افراد با توجه به میزان نعمت های داده شده به آنهاست . یعنی پاداش ها و حساب و کتاب خداوند کیفی آن هم با در نظر گرفتن نعمت های داده شده به فرد است .
👌از سوی دیگر بر اساس روایات , فردی که عمر کوتاه داشته است اما نیتش آن بوده که اگر عمر طولانی هم داشته باشد , تمام عمر را در مسیر عبادت و بندگی سپری می کرد , خداوند به خاطر این نیت به او پاداش عمل در عمر طولانی را می دهد :
📚وسائل الشیعه ج 1 ص 49 باب 6 " باب استحباب نیة الخیر و العزم علیه "
❕اما در مورد اینکه چرا عمر فردی کوتاه می شود هم گفتنی است :
👌 در مواردی تقدیر و مصلحت در همان عمر کوتاه است و خداوند هم که همواره برای بنده مومن و مطیع خود خیر و صلاحش را تقدیر می کند , برای فرد مذکور هم عمر کوتاه تقدیر کرده است , زیرا خیر و صلاحش در همان عمر کوتاه است .
امام صادق عليه السلام فرمود ؛
از مرد مسلمان در شگفتم! خداوند عز و جل براى او حكمى نمى كند، جز اين كه برايش خير است: اگر با قيچى ها بريده شود، برايش خير است، و اگر پادشاه مشرق و مغرب شود، [باز هم] برايش خير است. " "عَجِبْتُ لِلْمَرْءِ الْمُسْلِمِ لَا يَقْضِي اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَهُ قَضَاءً إِلَّا كَانَ خَيْراً لَهُ وَ إِنْ قُرِضَ بِالْمَقَارِيضِ كَانَ خَيْراً لَهُ وَ إِنْ مَلَكَ مَشَارِقَ الْأَرْضِ وَ مَغَارِبَهَا كَانَ خَيْراً لَهُ. "
📚الکافی ج 2 ص 62
❕در بسیاری از موارد هم عمر کوتاه یا طولانی داشتن دست خود انسان است . مراقبت های بهداشتی و برخی اموری معنوی سبب طول عمر می شود در مقابل عدم مراقبت یا ترک برخی واجبات دینی می تواند سبب کوتاهی عمر شود .
▫️امام صادق عليه السلام فرمود :
"كسانى كه به خاطر گناهان مىميرند، بيش از كسانى هستند كه به خاطر اجَلها يشان و عمر طبیعی مىميرند، و كسانى كه به سبب نيكوكارى زندگى مىكنند، بيش از كسانى هستند كه به خاطر عمرهاى طبيعى زندگى مىكنند. " " مَنْ يَمُوتُ بِالذُّنُوبِ أَكْثَرُ مِمَّنْ يَمُوتُ بِالْآجَالِ، وَ مَنْ يَعِيشُ بِالْإِحْسَانِ أَكْثَرُ مِمَّنْ يَعِيشُ بِالْأَعْمَارِ. "
📚امالی طوسی ص 305
❕و فرمود :
" مردم بيش از آن كه با عمر خود زندگى كنند، با احسان و نيكوكارى خويش زندگی می کنند و بيش از آن كه به سبب فرا رسيدن اجل و عمر طبیعی خود بميرند، بر اثر گناهان خويش مىميرند. "يَعِيشُ النَّاسُ بِإِحْسَانِهِمْ أَكْثَرَ مِمَّا يَعِيشُونَ بِأَعْمَارِهِمْ وَ يَمُوتُونَ بِذُنُوبِهِمْ أَكْثَرَ مِمَّا يَمُوتُونَ بِآجَالِهِم "
📚بحار الانوار ج 5 ص 140
👌در ذیل بیشتر در مورد تقدیرات خداوند و خیر و صلاح آن و نقش انسان در آن تقدیرات بحث کرده ایم :
https://www.tg-me.com/Rahnamye_Behesht/11765
#شیعه_پاسخ
@Rahnamye_Behesht
🤔پرسش :
اگر فردی در سن نوجوانی وفات کند تکلیف حساب کتاب و جایگاهش در آن دنیا چه میشود؟ چون آن فرصت کامل به او داده نشده که بتواند در مثلا ۶٠، ٧٠ سال به مرحله عبودیت خداوند برسد ?
اولا اینکه تکلیفش چه میشود؟
ثانیا اینکه چرا خداوند فرصت کامل به او نداده است و به این زودی وفات کرده؟
💠پاسخ 💠
👌خداوند از هر کس به حسب نعمت هایی که به او داده است , تکلیف و وظیفه هم می خواهد , چنانچه که در قرآن می خوانیم :
" خداوند هيچكس را جز به مقدار آنچه كه به او داده است تكليف نمىكند " " لا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلاَّ ما آتاها " ( طلاق 7 )
❕امام صادق علیه السلام فرمود :
" احتجاج خداوند در برابر بندگان به اندازه ای است که به بنده نعمت داده است " " إِنَّمَا احْتَجَّ اللَّهُ عَلَى الْعِبَادِ بِمَا آتَاهُم "
📚المحاسن ج 1 ص 236
❕و فرمود :
" هر چه در دست خدا باشد (و از توان و اختيار بشر خارج باشد )خداوند عذر آن را مىپذيرد ( و از انسان تکلیف نمی خواهد ) " " ما غَلَبَ اللَّهُ عليهِ فاللَّهُ أولى بالعُذْر "
📚الکافی ج 3 ص 413
❕بر این اساس مثلا :
1 _ خداوند فردی را از نعمت عمر به مدت 18 سال بهره داده است و فرد مذکور از این عمر و نعمت الهی در مسیر اطاعت و بندگی خداوند استفاده می کند و مثلا نمره تکلیفی اش در نزد خداوند نوزده از بیست است .
2_ در مقابل فردی از نعمت عمر خداوند به مدت 70 سال بهره می گیرد و فرد مذکور نیز این عمر را در مسیر اطاعت و بندگی صرف می کند و نمره تکلیفی او هم نوزده می شود .
👈در روز قیامت مقام هر دو فرد برابر است یعنی هر دو در یک درجه قرار دارند چون نمره تکلیفی آنها برابر بوده و ملاک خداوند هم برای نمره دهی , کیفیت عمل افراد با توجه به میزان نعمت های داده شده به آنهاست . یعنی پاداش ها و حساب و کتاب خداوند کیفی آن هم با در نظر گرفتن نعمت های داده شده به فرد است .
👌از سوی دیگر بر اساس روایات , فردی که عمر کوتاه داشته است اما نیتش آن بوده که اگر عمر طولانی هم داشته باشد , تمام عمر را در مسیر عبادت و بندگی سپری می کرد , خداوند به خاطر این نیت به او پاداش عمل در عمر طولانی را می دهد :
📚وسائل الشیعه ج 1 ص 49 باب 6 " باب استحباب نیة الخیر و العزم علیه "
❕اما در مورد اینکه چرا عمر فردی کوتاه می شود هم گفتنی است :
👌 در مواردی تقدیر و مصلحت در همان عمر کوتاه است و خداوند هم که همواره برای بنده مومن و مطیع خود خیر و صلاحش را تقدیر می کند , برای فرد مذکور هم عمر کوتاه تقدیر کرده است , زیرا خیر و صلاحش در همان عمر کوتاه است .
امام صادق عليه السلام فرمود ؛
از مرد مسلمان در شگفتم! خداوند عز و جل براى او حكمى نمى كند، جز اين كه برايش خير است: اگر با قيچى ها بريده شود، برايش خير است، و اگر پادشاه مشرق و مغرب شود، [باز هم] برايش خير است. " "عَجِبْتُ لِلْمَرْءِ الْمُسْلِمِ لَا يَقْضِي اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَهُ قَضَاءً إِلَّا كَانَ خَيْراً لَهُ وَ إِنْ قُرِضَ بِالْمَقَارِيضِ كَانَ خَيْراً لَهُ وَ إِنْ مَلَكَ مَشَارِقَ الْأَرْضِ وَ مَغَارِبَهَا كَانَ خَيْراً لَهُ. "
📚الکافی ج 2 ص 62
❕در بسیاری از موارد هم عمر کوتاه یا طولانی داشتن دست خود انسان است . مراقبت های بهداشتی و برخی اموری معنوی سبب طول عمر می شود در مقابل عدم مراقبت یا ترک برخی واجبات دینی می تواند سبب کوتاهی عمر شود .
▫️امام صادق عليه السلام فرمود :
"كسانى كه به خاطر گناهان مىميرند، بيش از كسانى هستند كه به خاطر اجَلها يشان و عمر طبیعی مىميرند، و كسانى كه به سبب نيكوكارى زندگى مىكنند، بيش از كسانى هستند كه به خاطر عمرهاى طبيعى زندگى مىكنند. " " مَنْ يَمُوتُ بِالذُّنُوبِ أَكْثَرُ مِمَّنْ يَمُوتُ بِالْآجَالِ، وَ مَنْ يَعِيشُ بِالْإِحْسَانِ أَكْثَرُ مِمَّنْ يَعِيشُ بِالْأَعْمَارِ. "
📚امالی طوسی ص 305
❕و فرمود :
" مردم بيش از آن كه با عمر خود زندگى كنند، با احسان و نيكوكارى خويش زندگی می کنند و بيش از آن كه به سبب فرا رسيدن اجل و عمر طبیعی خود بميرند، بر اثر گناهان خويش مىميرند. "يَعِيشُ النَّاسُ بِإِحْسَانِهِمْ أَكْثَرَ مِمَّا يَعِيشُونَ بِأَعْمَارِهِمْ وَ يَمُوتُونَ بِذُنُوبِهِمْ أَكْثَرَ مِمَّا يَمُوتُونَ بِآجَالِهِم "
📚بحار الانوار ج 5 ص 140
👌در ذیل بیشتر در مورد تقدیرات خداوند و خیر و صلاح آن و نقش انسان در آن تقدیرات بحث کرده ایم :
https://www.tg-me.com/Rahnamye_Behesht/11765
#شیعه_پاسخ
@Rahnamye_Behesht
پرسمان اعتقادی ( شیعه پاسخ )
Video
پاسخی به انتقادات حسن آقامیری به یوسف نبی علیه السلام !!!!
❕اخیرا کلیپی از آقامیری منتشر شده است که انتقاداتی به یوسف نبی در جریان نگه داشتن بنیامین وارد کرده است و می گوید :
" آنچه در این جریان از سوی یوسف واقع شد با منطق پیامبر قابل پذیرش نیست , چرا باید دزد را در نزد خود نگه داشت که یوسف برادرش را نگه داشت ? بنیامین در آن هنگام چه حالات سختی را تجربه کرد ? یوسف به چه حقی برادرش را در آن حالت قرار داد ? برنامه یوسف درست نبود و باید با ترفند بهتری بنیامین را نزد خود نگه می داشت . چرا یوسف با بنیامین از قبل هماهنگ نکرد ? چرا خودش یا بنیامین سراغ یعقوب نرفت و او را در جریان ماجرا قرار نداد ? "
❗️برخی از محققین در پاسخ به اشکالات آقامیری می نویسند :
" دوّمين موردى كه درباره يوسف و مقام عصمت او مطرح كردهاند اين است كه طبق آيه 70 سوره يوسف «هنگامى كه (مأمور يوسف) بارهاى آنها را بست، جام آبخورى (گران قيمت) پادشاه را در بارِ برادرش گذاشت؛ سپس كسى صدا زد: «اى اهل قافله! شما سارقيد» فَلَمَّا جَهَّزَهُم بِجَهَازِهِمْ جَعَلَ السِّقَايَةَ فِى رَحْلِ اخِيهِ ثُمَّ اذَّنَ مُؤَذِّنٌ ايَّتُهَا الْعِيرُ انَّكُمْ لَسَارِقُونَ آيا جايز است انسان كارى كند كه شخص بىگناهى به خصوص برادرش را متهم سازد؟ و شخصى كه چنين نسبتى- نسبت سرقت- به برادران يوسف داد آيا ممكن است بدون آگاهى و اطلاع او باشد؟ چرا پيامبر معصوم راضى شد چنين نسبتى به افراد بىگناهى بدهند؟!
و گاه اشكال را وسيعتر و گستردهتر مىكنند و مىگويند: اصولًا چرا يوسف به سرعت پرده از روى ماجراى خويش برنداشت، تا برادران خبر حيات او و قدرت و عظمتش را زودتر به پدرش برسانند، و آن پيرمرد غمديده از رنج فراق كه او را سخت آزرده ساخته بود راحت شود، آيا چنين رفتارى با آن پدر پير سزاوار بود؟!
اضافه بر اين مگر كيفر سرقت در آن زمان چه بوده كه برادر يوسف را به اتهام سرقت به عنوان «برده» نگهدارى كنند؟ آيا اين حكم الهى بوده، و يا سنت خرافى مردم مصر؟ اگر سنت مردم مصر بوده چرا يوسف اجازه داد اين حكم ظالمانه را در مورد برادرش اجرا كنند؟
پاسخ:
جواب اين سؤالات را مىتوان از لابهلاى آيات سوره يوسف، و قرائن ديگر، به روشنى دريافت، زيرا :
▫️ اوّلًا؛ اين كار ظاهراً با توافق خود «بنيامين»- برادر كوچك يوسف- انجام گرفته است، زيرا آيات اين سوره كاملًا گواهى مىدهد كه يوسف خود را قبلًا به او معرفى كرد، و او مىدانست كه اين نقشه براى نگهداشتن او چيده شده است و به اين امر راضى بود.
▫️ثانياً: گوينده اين سخن انَّكُمْ لَسَارِقُونَ «شما سارق هستيد» معلوم نيست چه كسى بوده؟ همين اندازه مىدانيم يكى از كارگزاران يوسف بوده است، آنها وقتى كه پيمانه مخصوص را داخل بار يكى از برادران يوسف يافتند يقين پيدا كردند سرقت از ناحيه او صورت گرفته، و معمول است اگر كارى در ميان گروهى كه با هم هستند انجام شود همه را مخاطب مىسازند و مىگويند شما اين كار را كرديد.
❕به هر حال اين سخن و اين تشخيص مربوط به كارگزاران يوسف بوده و ارتباطى با خود او ندارد، تنها كارى كه او انجام داد همان گذاشتن پيمانه در بار برادرش بود، و نتيجه آن همان اتهامى بود كه مايه نجات و آسايش و آرامش آن برادر مىشد، و او به اين مسأله راضى بود.
▫️ثالثاً؛ مجموع اين برنامه چه در مورد برادران، و چه در مورد پدر، تكميل برنامه آزمايش الهى نسبت به آنها بود، به تعبير ديگر يوسف طبق فرمان الهى كه از طريق وحى دريافته بود سبب شد كه مقاومت يعقوب در برابر از دست دادن فرزند دوّمش كه كاملًا مورد علاقهاش بود آزموده شود، و از اين طريق حلقه تكامل و پاداش عظيم و ثواب او تكميل شود، همچنين برادران در اين ماجرا نيز بار ديگر در بوته آزمايش قرار گيرند كه آيا حاضرند پيمانى را كه با پدر بسته بودند در مورد تنها نگذاردن «بنيامين» عملى سازند؟ و از سوى ديگر معلوم شود چه كسانى اين سخن را مىگويند كه: «اگر اين برادر دزدى كرده برادر ديگرش نيز قبلًا دزدى كرده است» (منظورشان يوسف بود).
▫️ادامه 👇
❕اخیرا کلیپی از آقامیری منتشر شده است که انتقاداتی به یوسف نبی در جریان نگه داشتن بنیامین وارد کرده است و می گوید :
" آنچه در این جریان از سوی یوسف واقع شد با منطق پیامبر قابل پذیرش نیست , چرا باید دزد را در نزد خود نگه داشت که یوسف برادرش را نگه داشت ? بنیامین در آن هنگام چه حالات سختی را تجربه کرد ? یوسف به چه حقی برادرش را در آن حالت قرار داد ? برنامه یوسف درست نبود و باید با ترفند بهتری بنیامین را نزد خود نگه می داشت . چرا یوسف با بنیامین از قبل هماهنگ نکرد ? چرا خودش یا بنیامین سراغ یعقوب نرفت و او را در جریان ماجرا قرار نداد ? "
❗️برخی از محققین در پاسخ به اشکالات آقامیری می نویسند :
" دوّمين موردى كه درباره يوسف و مقام عصمت او مطرح كردهاند اين است كه طبق آيه 70 سوره يوسف «هنگامى كه (مأمور يوسف) بارهاى آنها را بست، جام آبخورى (گران قيمت) پادشاه را در بارِ برادرش گذاشت؛ سپس كسى صدا زد: «اى اهل قافله! شما سارقيد» فَلَمَّا جَهَّزَهُم بِجَهَازِهِمْ جَعَلَ السِّقَايَةَ فِى رَحْلِ اخِيهِ ثُمَّ اذَّنَ مُؤَذِّنٌ ايَّتُهَا الْعِيرُ انَّكُمْ لَسَارِقُونَ آيا جايز است انسان كارى كند كه شخص بىگناهى به خصوص برادرش را متهم سازد؟ و شخصى كه چنين نسبتى- نسبت سرقت- به برادران يوسف داد آيا ممكن است بدون آگاهى و اطلاع او باشد؟ چرا پيامبر معصوم راضى شد چنين نسبتى به افراد بىگناهى بدهند؟!
و گاه اشكال را وسيعتر و گستردهتر مىكنند و مىگويند: اصولًا چرا يوسف به سرعت پرده از روى ماجراى خويش برنداشت، تا برادران خبر حيات او و قدرت و عظمتش را زودتر به پدرش برسانند، و آن پيرمرد غمديده از رنج فراق كه او را سخت آزرده ساخته بود راحت شود، آيا چنين رفتارى با آن پدر پير سزاوار بود؟!
اضافه بر اين مگر كيفر سرقت در آن زمان چه بوده كه برادر يوسف را به اتهام سرقت به عنوان «برده» نگهدارى كنند؟ آيا اين حكم الهى بوده، و يا سنت خرافى مردم مصر؟ اگر سنت مردم مصر بوده چرا يوسف اجازه داد اين حكم ظالمانه را در مورد برادرش اجرا كنند؟
پاسخ:
جواب اين سؤالات را مىتوان از لابهلاى آيات سوره يوسف، و قرائن ديگر، به روشنى دريافت، زيرا :
▫️ اوّلًا؛ اين كار ظاهراً با توافق خود «بنيامين»- برادر كوچك يوسف- انجام گرفته است، زيرا آيات اين سوره كاملًا گواهى مىدهد كه يوسف خود را قبلًا به او معرفى كرد، و او مىدانست كه اين نقشه براى نگهداشتن او چيده شده است و به اين امر راضى بود.
▫️ثانياً: گوينده اين سخن انَّكُمْ لَسَارِقُونَ «شما سارق هستيد» معلوم نيست چه كسى بوده؟ همين اندازه مىدانيم يكى از كارگزاران يوسف بوده است، آنها وقتى كه پيمانه مخصوص را داخل بار يكى از برادران يوسف يافتند يقين پيدا كردند سرقت از ناحيه او صورت گرفته، و معمول است اگر كارى در ميان گروهى كه با هم هستند انجام شود همه را مخاطب مىسازند و مىگويند شما اين كار را كرديد.
❕به هر حال اين سخن و اين تشخيص مربوط به كارگزاران يوسف بوده و ارتباطى با خود او ندارد، تنها كارى كه او انجام داد همان گذاشتن پيمانه در بار برادرش بود، و نتيجه آن همان اتهامى بود كه مايه نجات و آسايش و آرامش آن برادر مىشد، و او به اين مسأله راضى بود.
▫️ثالثاً؛ مجموع اين برنامه چه در مورد برادران، و چه در مورد پدر، تكميل برنامه آزمايش الهى نسبت به آنها بود، به تعبير ديگر يوسف طبق فرمان الهى كه از طريق وحى دريافته بود سبب شد كه مقاومت يعقوب در برابر از دست دادن فرزند دوّمش كه كاملًا مورد علاقهاش بود آزموده شود، و از اين طريق حلقه تكامل و پاداش عظيم و ثواب او تكميل شود، همچنين برادران در اين ماجرا نيز بار ديگر در بوته آزمايش قرار گيرند كه آيا حاضرند پيمانى را كه با پدر بسته بودند در مورد تنها نگذاردن «بنيامين» عملى سازند؟ و از سوى ديگر معلوم شود چه كسانى اين سخن را مىگويند كه: «اگر اين برادر دزدى كرده برادر ديگرش نيز قبلًا دزدى كرده است» (منظورشان يوسف بود).
▫️ادامه 👇