Telegram Web Link
قدیم بودن کلام خداوند !!!!

🤔#پرسش :

با توجه به این که در آیه ی 45 سوره ی مبارکه ی آل عمران؛ خداوند متعال حضرت عیسی (علیه السلام) را کلمه معرفی کرد و کلام خداوند هم که قدیم هست، چگونه می توان به این شبهه که عیسی (علیه السلام) با توجه به این که کلمه ی خداست را حادث دانست؟!


💠#پاسخ💠

واژه " کلمه " به معنای ظاهر ساختن علم و قدرت و اراده درونی است که این ظاهر ساختن گاه در قالب الفاظ است و گاه به وسیله خلقت موجوداتی ( مانند عیسی ع ) که نشانه علم و قدرت خالقشان هستند چنانچه که الفاظ نشانه ای از علم و قدرت صاحب لفظ است , بنابراین هم موجودات خارجی " کلمه " هستند و هم الفاظ صادر شده از فرد .

" هو إبراز ما في الباطن من الأفكار و المنويّات، بأىّ وسيلة كان، و هو يختلف باختلاف الأشخاص و الموارد.... فالمفهوم الجامع بين هذه الموارد: هو المبرز عن الباطن، و لا خصوصيّة للغة و لا للفهم و اللسان و لا للإنسان فيه. بل قد يكون إبراز ما في الباطن بظهور وجود خارجىّ تكوينىّ يدلّ على ما في الباطن من الصفات و النيّات، كوجود عيسى ع، فانّه مرآة الحقّ و مظهر صفات اللَّه عزّ و جلّ و كلمة تدلّ عليه. "

📚التحقيق فى كلمات القرآن الكريم، ج‏ 10، ص: 119

بر همین اساس در آیات قرآن از تمام مخلوقات الهی با تعبیر " کلمات الله " یاد شده است و می فرماید :

" بگو اگر درياها براى (نوشتن) كلمات پروردگارم مركب شوند، درياها پايان مى‏گيرند پيش از آنكه كلمات پروردگارم پايان يابد، هر چند همانند آن (درياها) را به آن اضافه كنيم! " " قُلْ لَوْ كانَ الْبَحْرُ مِداداً لِكَلِماتِ رَبِّي لَنَفِدَ الْبَحْرُ قَبْلَ أَنْ تَنْفَدَ كَلِماتُ رَبِّي وَ لَوْ جِئْنا بِمِثْلِهِ مَدَداً " ( سوره کهف آیه 109 )

در تفسیر نمونه می خوانیم :

" " كلمات" جمع كلمه در اصل به معنى الفاظى است كه با آن سخن گفته مى‏شود و يا به تعبير ديگر لفظى است كه دلالت بر معنى دارد ( و نشانه علم و قدرت صاحب لفظ است ) اما از آنجا كه هر يك از موجودات اين جهان دليل بر علم و قدرت پروردگار است گاهى به هر موجودى" كلمة اللَّه" اطلاق مى‏شود، مخصوصا اين تعبير در مورد موجودات مهم و با عظمت بيشتر آمده است:

▫️قرآن مجيد در مورد عيسى مسيح ع مى‏گويد: إِنَّمَا الْمَسِيحُ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ رَسُولُ اللَّهِ وَ كَلِمَتُهُ أَلْقاها إِلى‏ مَرْيَمَ:" عيسى كلمه خداوند بود كه آن را به مريم القا نمود" (سوره نساء- 171).

در آيه مورد بحث كلمه نيز به همين معنى است يعنى اشاره به موجودات‏ جهان هستى است كه هر كدام حكايت از صفات گوناگون پروردگار مى‏كند.

در حقيقت قرآن در اين آيه توجه به اين واقعيت مى‏دهد كه گمان مبريد عالم هستى محدود به آن است كه شما مى‏بينيد يا مى‏دانيد يا احساس مى‏كنيد، بلكه آن قدر عظمت و گسترش دارد كه اگر درياها مركب شوند و بخواهند نام آن و صفات و ويژگيهاى آنها را بنويسند درياها پايان مى‏يابند پيش از آنكه موجودات جهان هستى را احصا كرده باشند. "

📚تفسير نمونه، ج‏12، ص: 572

❗️اما در مورد اینکه گفته شد که کلام خداوند قدیم و ازلی است نیز گفتنی است که این سخن باطل است , چنانچه که برخی می نویسند :

"ما معتقديم: هميشه براى منصرف ساختن مسلمانان از تدبّر در آيات قرآن و عمل به آن، دست‏هاى در كار بوده است؛ يك روز در عصر حكّام بنى‏اميّه و بنى‏عبّاس  قديم بودن كلام اللّه يا حادث بودن آن را دامن زدند، و مسلمانان را به دو گروه تقسيم نموده به جان هم انداختند، و خون‏هاى بسيارى در اين راه ريختند. در حالى كه امروز مى‏دانيم اين بحث اصلًا مفهوم صحيحى كه در خور نزاع باشد ندارد، چرا كه اگر منظور از كلام‏اللّه، حروف و نقوش و كتابت و كاغذ آن باشد، بدون شك اينها امور حادثى است، و اگر منظور معانى آن در علم پروردگار باشد، بى‏شك علم خدا همچون ذات او قديم و ازلى است. ( كدام عاقل مى‏گويد الفاظ و كلمات ازلى است؟ يا نزول وحى بر پيامبر ص از آغاز فرمان رسالت نبوده؟ بنا بر اين ملاحظه مى‏كنيد هر طرف بحث را بگيريم مساله آفتابى و روشن است.
به تعبير ديگر قرآن الفاظى دارد و معانى، الفاظش قطعا حادث است و معانيش قطعا قديم، بنا بر اين جايى براى جر و بحث نيست. )

حكّام‏ جائر و خلفاى ظالم سال‏ها مردم مسلمان را به اين مسأله مشغول ساختند، و امروز نيز دست‏هاى ديگرى در كار است كه مسلمين را به گونه‏هاى ديگر از تدبّر و عمل به آيات قرآن باز دارد."

📚اعتقاد ما، ص: 50 _ تفسیر نمونه ج 13 ص 358


▫️ادامه 👇👇👇
▫️ادامه 👇

به بیان دیگر :

👌در تفسير معناى «كلام الله» و سخن گفتن خداوند، اختلاف شديدى در ميان مسلمانان بروز و ظهور نموده، و هر گروهى تفسيرى براى آن ذكر كرده‏اند:

جمعى از حنبلى‏ها گفته‏اند: كلام اللّه مركب از حروف و اصوات است، و اينها قائم به ذات او و قديم است! سپس بر اين گفتار بى‏معناى تا آنجا اصرار ورزيده‏اند كه گفته‏اند جلد و غلاف قرآن نيز قديم و ازلى است، تا چه رسد به نقوش قرآن....

❗️به هر حال در اينجا چند مطلب است كه همه از واضحات است و به نظر نمى‏رسد جاى گفتگو در آن باشد:

▫️1. خداوند قادر است بر اين‏كه امواج صوتى را در فضا بيافريند، و اين امواج را به گوش انبياء و پيامبرانش برساند، و پيام خود را از اين طريق به آنها ابلاغ كند، آنچنان كه قرآن در مورد تكلم با موسى بن عمران عليه السلام در وادى ايمَن گواهى‏ مى‏دهد كه امواج صوتى در آن درخت مخصوص ايجاد شده و موسى عليه السلام را به سوى خود فرا خوانده است.

▫️2. «تكلّم» به معناى سخن گفتن با زبان و از طريق تارهاى صوتى از عوارض جسم است و درباره خداوند كه منزّه از جسم و جسمانيت است مفهوم ندارد، جز از طريق ايجاد امواج صوتى در اجسام كه در بالا اشاره شد.

▫️3. قرآن مجيد كه در دست ما است همين الفاظ و حروف است كه گاهى در قالب سخن، و گاه در قالب كتابت ظاهر مى‏شود، و بدون شك هر دو از حوادث است، و اين‏كه بعضى گفته‏اند اين الفاظ و نقوش، قديم است و حتّى جلد و غلاف قرآن را بايد ازلى دانست از خرافاتى است كه لايق بحث نيست.

و ظاهراً كسانى كه قائل به قديم بودن كلام اللّه شده‏اند از اينجا بوده است كه از يك‏سو قرآن مجيد يكى از صفات خدا را تكلّم ذكر كرده، و به قرآن كلام اللَّه گفته شده، و از سوى ديگر، خدا وجودى است ازلى، پس صفات او نيز بايد ازلى باشد، و در اينجا نتيجه گرفته‏اند كه تكلم خدا ازلى است.

آنها به خاطر ضعف معلوماتشان نتوانسته‏اند ميان صفات ذات و صفات فعل تفاوت بگذارند، آنچه ازلى است صفات ذات است، مانند علم و قدرت ولى صفاتى كه عقل ما به خاطر صدور افعالى از خداوند براى ذات پاك او انتزاع مى‏كند، امورى حادث‏اند، زيرا اين صفات قائم به ذات خدا نيست بلكه انتزاعات عقلى است كه از ملاحظه افعال او حاصل مى‏شود.

به تعبير ديگر بدون شك خداوند افعالى دارد كه حادث است، مانند خلقت‏ آسمان و زمين و آفرينش آدم، و مسأله رزق و روزى و بخشش گناه بندگان و ارسال پيامبران و رسولان، هنگامى كه عقل صدور اين افعال را از خود مى‏بيند صفاتى همچون خالق و رازق و غافر را براى خداوند انتخاب مى‏كند و مسلماً قبل از اين‏كه خدا موجودى بيافريند يا روزى دهد يا مشمول مغفرت خود سازد اين اوصاف صدق نمى‏كرد (البتّه قدرت بر اين امور داشت، ولى بحث از قدرت نيست، بلكه سخن از خود اين افعال است).

بنابراين حساب اين اوصاف كه صفات فعل ناميده مى‏شود از صفات ذات كه قائم به ذات پاك پروردگار، بلكه عين ذات او است، جدا مى‏باشد، و عدم درك اين واقعيت، طرفداران قديم بودن كلام اللَّه را به مطالب مضحكى مانند قديم بودن جلد و غلاف كشانيده است. "

📚پيام قرآن، ج‏4، ص: 430

این نکته در روایات اهلبیت علیهم السلام هم مورد بیان قرار گرفته است .

در روايتى كه شيخ طوسى در امالى از ابوبصير از امام صادق عليه السلام نقل كرده است، امام ع فرمود:

«لَمْ يَزَلِ اللَّهُ جَلَّ اسْمُهُ عالِماً بِذاتِهِ، وَ لا مَعْلُوْمَ، وَ لَمْ يَزَلَ قادِراً بِذاتِهِ وَ لا مَقْدُوْرَ، قُلْتُ: جُعِلْتُ فِداكَ، فَلَمْ يَزَلَ مُتَكَلِّماً؟ قالَ: الْكلامُ مُحْدثٌ كانَ اللَّهُ عَزَّوَجَلّ لَيْسَ بِمُتَكَلَّمٍ ثُمَّ احْدَثَ الْكَلامَ!» «خداوند هميشه بالذات عالم بود در حالى كه معلومى وجود نداشت، و بالذات قادر بود در حالى كه مقدورى نبود.

ابو بصير مى‏گويد: گفتم فدايت شوم، آيا خداوند هميشه موصوف به صفت متكلم بوده؟ فرمود: كلام، موضوع حادثى است خداوند متعال وجود داشت و متكلم نبود، سپس كلام را آفريد»!

📚امالی طوسی ص 168

همين حديث را مرحوم كلينى در كافى با مختصر اضافاتى نقل كرده و در ذيل‏ آن صريحاً آمده است: «انَّ الْكَلامَ صِفَةٌ مُحْدَثَةٌ لَيْسَتْ بِازَليَّةٍ، كانَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ وَ لا مُتَكَلِّمَ»: «كلام و سخن گفتن، صفت حادثى است و ازلى نيست، خداوند متعال از ازل بوده و متكلمى وجود نداشت»

📚الکافی ج 1 ص 107

👌اين عبارت به وضوح فرق ميان صفات ذات و صفات فعل را بيان مى‏كند، صفات ذات همچون علم و قدرت است كه از ازل بوده، و نيازى به وجود مخلوقات ندارد، امّا صفات فعل صفاتى است كه بيرون ذات خدا است و عقل اين صفات را به هنگام صدور افعالى از خداوند انتزاع كرده و به او نسبت مى‏دهد مانند خالق و رازق، صفت تكلّم نيز در زمره همين صفات است چون نوعى  حركت مى‏باشد و مى‏دانيم حركت در ذات خداوند راه ندارد. "

📚پیام قرآن ج 4 ص 435


#شیعه_پاسخ

@Rahnamye_Behesht
ipasookh.ir
شهادت ابراهیم علیه السلام بر ربوبیت خداوند !!!!

🤔#پرسش :

ابرهيم شاهد خلقت زمين و آسمانها بوده است !!!

آيه ٥٦ از سوره انبياء:

قَالَ بَلْ رَبُّكُمْ رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ الَّذِي فَطَرَهُنَّ وَأَنَا عَلَى ذَلِكُمْ مِنَ الشَّاهِدِينَ ﴿۵۶﴾
▪️ترجمه:
گفت؛ بلكه پروردگارتان پروردگار آسمانها و زمين، همان كسى است كه آنها را پديد آورده است و من بر اين از شاهدانم(شاهد خلقت  آسمانها و زمين).

در اين آيه ابراهيم ميگويد كه شاهد خلقت آسمانها و زمين بوده است. آنوقت مسلمانان ادعا ميكنند اين كتاب معجزه است ❗️❗️❗️


💠#پاسخ💠

معاند برای شبهه پراکنی روی به کذب گویی آورده و معنای آیه را تحریف کرده و وارونه نشان داده است .

خداوند از زبان ابراهیم علیه السلام نقل می کند که به قوم بت پرستش می گفت :

"(كاملا حق آورده‏ام) پروردگار شما همان پروردگار آسمانها و زمين است كه آنها را ايجاد كرده و من از گواهان اين موضوعم. " " قالَ بَلْ رَبُّكُمْ رَبُّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ الَّذِي فَطَرَهُنَّ وَ أَنَا عَلى‏ ذلِكُمْ مِنَ الشَّاهِدِينَ " ( انبیاء 56 )

ضمیر " ذلک " اشاره به موضوع قبلی دارد یعنی ربوبیت خداوند بر عالم هستی و ابراهیم علیه السلام می گوید من بر این موضوع شاهد و گواه هستم که رب شما همان رب آسمان و زمین است . زیرا ابراهیم ع با مطالعه خلقت آسمان و زمین و تامل در ظرافتهای خلقت آنان پی برده بود که رب و پدید آورنده آسمان و زمین همان رب انسانها است .

بنابراین موضوع مورد بیان ابراهیم همان ربوبیت خداوند بر آسمان و زمین بوده و این که رب انسانها همان رب و تدبیر کننده آسمانها و زمین است و ابراهیم با مطالعه عالم هستی , بر این موضوع در کنار سایر گواهان , گواهی و شهادت می داد که تنها رب انسانها همان خدایی است که رب آسمانها و زمین است .

لذا ابراهیم از تعبیر " من الشاهدین " استفاده کرد , یعنی در موضوع مذکور گواهان دیگری هم هستند که من هم در کنار آنها , یکی از این گواهان هستم .

آن گواهان دیگر همان دانشمندان هستند که با تامل در عالم هستی پی می برند که رب انسانها همان رب آسمانها و زمین است , و بر این مساله گواهی می دهند , چنانچه که خداوند در آیه دیگری فرمود :

" خداوند گواهى مى‏دهد كه معبودى جز او نيست، و فرشتگان و صاحبان دانش، (هر كدام به گونه‏اى بر اين مطلب) گواهى مى‏دهند " " شَهِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ وَ الْمَلائِكَةُ وَ أُولُوا الْعِلْمِ " ( آل عمران 18 )

لذا در توضیح آیه مورد بحث , برخی می نویسند :

"وَ أَنَا عَلى‏ ذلِكُمْ مِنَ الشَّاهِدِينَ" اثبات كرد تنها من نيستم كه گواه بر اين حقيقتم بلكه همه آگاهان و فهميده‏ها همانها كه رشته‏هاى تقليد كوركورانه را پاره كرده‏اند گواه بر اين حقيقتند. "

📚تفسير نمونه، ج‏13، ص: 431

" ( در واقع ابراهیم چنین استدلال کرد که ) بت‏هاى سنگى و چوبى شايسته عبادت و پرستش و اداره جهان هستى نيستند، بلكه كسى لياقت اين امور را دارد كه خالق آسمان‏ها و زمين است. به عنوان مثال، اگر شما و دوستتان از بيابان خشك و بى‏آب و علفى عبور نماييد و در وسط بيابان كاخ مجلّل و باشكوهى را مشاهده كنيد كه بهترين مصالح و زيباترين معمارى و عالى‏ترين رنگ‏آميزى و خوش‏سليقه‏ترين نوع چينش وسايل در آن وجود دارد، سپس از دوست خود بپرسيد كه: سازنده اين كاخ مجلّل كيست؟ و او در پاسخ بگويد: فكر نمى‏كنم سازنده‏اى داشته باشد، بلكه تمام اين استحكام و زيبايى و هنر و سليقه محصول تصادف است! آيا در عقل و شعور او ترديد نمى‏كنيد؟ مگر ممكن است چنان كاخ مجلّلى بدون پديد آورنده باشد، هر چند ما او را نديده باشيم؟ مگر ما پديدآورندگان تخت جمشيد و ايوان مداين و طاق كسرى را ديده‏ايم؟ جواب منفى است؛ ولى به هدايت عقلمان از اثر پى به مؤثّر مى‏بريم.

👈حضرت ابراهيم عليه السلام با استفاده از همين منطق مى‏خواهد بت‏پرستان و مشركان را به پديدآورنده جهان هستى رهنمون شود، و آنها را از ضلال مبين رهايى بخشد. ما هر چند خداوند را نديده‏ايم ونخواهيم ديد، ولى از آثار فراوان و نامحدودش پى به وجود او مى‏بريم.👉 "

📚قهرمان توحيد، شرح و تفسير آيات مربوط به حضرت ابراهيم (ع)، ص: 86


#شیعه_پاسخ

@Rahnamye_Behesht
ipasookh.ir
عصمت پیامبران در دریافت و ابلاغ وحی !!!!

🤔#پرسش :

آيات ٢٧-٢٨ از سوره جن  اثبات ميكند، الله به پيامبرانى كه برگزيده اعتماد نداشته و برايشان جاسوسانى قرار داده كه در مورد آنها به وى اطلاعات بدهند !!!!

إِلَّا مَنِ ارْتَضَى مِنْ رَسُولٍ فَإِنَّهُ يَسْلُكُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ رَصَدًا (٢٧)
لِيَعْلَمَ أَنْ قَدْ أَبْلَغُوا رِسَالَاتِ رَبِّهِمْ وَأَحَاطَ بِمَا لَدَيْهِمْ وَأَحْصَى كُلَّ شَيْءٍ عَدَدًا (٢٨)

اگر الله خداى خالق كائنات باشد؛
١) چرا به پيامبرانى كه خودش برگزيده اعتماد ندارد؟
٢) چرا بايد براى آنها جاسوس قرار بدهد؟
٣) مگر نه اينكه صاحب علم غيب است، پس چرا به شخص سومى نياز دارد كه به او اطلاعات برساند؟❗️❗️


💠#پاسخ💠

▫️ما معتقدیم که هیچگاه شیطان نمی تواند پیامبران الهی را از مسیر مستقیم منحرف کرده و به عنایت و کمک خداوند هیچگاه شیطان به تعالیم پیامبران نفوذ نکرده و پیامبران کاملا در دریافت و ابلاغ وحی مصونیت داشته و تحت تصرف شیطان قرار نمی گرفتند , چنانچه که این نکته در روایاتی از امام صادق و امام رضا علیهما السلام مورد تاکید قرار گرفته است : " لَا يَخْتَارُ لِرِسَالَتِهِ وَ لَا يَصْطَفِي مِنْ عِبَادِهِ مَنْ يَعْلَمُ أَنَّهُ يَكْفُرُ بِهِ وَ يَعْبُدُ الشَّيْطَانَ دُونَهُ وَ لَا يَتَّخِذُ عَلَى خَلْقِهِ حُجَّةً إِلَّا مَعْصُوماً. "

📚توحید صدوق ص 407 _ عیون اخبار الرضا علیه السلام ج 2 ص 125


در آیات مورد استناد معاند هم خداوند همین معنا را مورد تاکید قرار داده که متاسفانه معاند با بیسوادی و کذب گویی در صدد تغییر معنای آیه و ایجاد شبهه بر آمده است .

در آیات مورد بحث چنین می خوانیم که خداوند می فرماید :

" عالم الغيب او است، و هيچكس را بر اسرار غيبش آگاه نمى‏سازد - مگر رسولانى كه آنها را برگزيده است و مراقبينى از پيش رو و پشت سر براى آنها قرار مى‏دهد.
تا بداند پيامبرانش رسالتهاى پروردگارشان را ابلاغ كرده‏اند، و او به آنچه نزد آنها است احاطه دارد، و هر چيزى را احصا كرده است. "  ( سوره جن 26 تا 28 )

👌طبق آیات فوق خداوند فرشتگانی برای محافظت از وحی خود گماشته است تا وحی به صورت سالم به انبیاء برسد و شیطان در محتوای وحی تصرفی نکند و انبیاء به سهو و نسیان گرفتار نشده و وحی الهی را به صورت دست نخورده به مردم برسانند , چنانچه که مفسرین در ذیل آیات فوق می نویسند :

" منظور از آن در اينجا فرشتگانى است كه خداوند بعد از نزول وحى به آنها دستور مى‏دهد پيامبرش را از هر سو احاطه كنند، و از شر شياطين جن و انس و وسوسه‏هاى آنها و آنچه اصالت وحى را خدشه‏دار مى‏كند، محافظت و پاسدارى نمايند، تا پيام الهى بى‏كم و زياد و بدون كمترين خدشه‏اى به بندگان ابلاغ گردد.

و اين خود يكى از دلائل معصوم بودن پيامبران است كه با نيروهاى غيبى و امدادهاى الهى، و مراقبت فرشتگان او، از لغزشها و خطاها مصون و محفوظند. "

📚تفسير نمونه، ج‏25، ص: 141

" از اين آيه مصونيت پيامبران در مسائل مربوط به وحى و ابلاغ دين اعم از تلقى، نگهدارى و ابلاغ كاملاً استفاده مى‌شود، زيرا جمله «فَإِنَّهُ يَسْلُكُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ رَصَداً» گواه بر اين است كه خدا مراقبان و محافظانى را از همه جانب بر پيامبران تعيين كرده است. همگى مى‌دانيم كه جملۀ «بَيْنِ يَدَيْهِ‌» در لغت عرب به معنى «پيش رو» و جملۀ «وَ مِنْ خَلْفِهِ‌» به معنى «پشت سر» است و اين دو، كنايه از آن است كه پيامبران از همۀ جوانب تحت كنترل و مراقبت راصدان و مراقبان الهى مى‌باشند. و نتيجه اين رصدها و مراقبت‌ها آن است كه از نفوذ عوامل مخرب به قلب پيامبران الهى جلوگيرى مى‌شود، نه شياطين در آن نفوذ مى‌كنند و نه پيامبران آن را فراموش مى‌نمايند. "

📚منشور جاوید ج 3 ص 194

▫️ادامه 👇👇👇
▫️ادامه 👇

لذا در روایاتی که در تفسیر آیه فوق از ابن عباس و دیگران وارد شده تصریح شده است که مقصود آیه آن است که خداوند فرشتگانی ( چهار الی پنج ملک ) همراه وحی می فرستد تا وحی را از دستبرد شیاطین حفظ کرده و وحی به صورت سالم به پیامبر رسیده و پیامبر به صورت سالم و بدون سهو و نسیان و تصرف شیطان , وحی را به مردم برساند : " عن ابن عباس قال مَا أَنْزَلَ اللَّهُ عَلَى نَبِيِّهِ آيَةً مِنَ الْقُرْآنِ إِلَّا وَ مَعَهُ أَرْبَعَةُ حَفَظَةٍ مِنَ الْمَلَائِكَةِ يَحْفَظُونَهَا حَتَّى يُؤَدُّونَهَا إِلَى النَّبِيِّ ص ثُمَّ قَرَأَ عالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلى‏ غَيْبِهِ أَحَداً إِلَّا مَنِ ارْتَضى‏ مِنْ رَسُولٍ فَإِنَّهُ يَسْلُكُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ رَصَداً يَعْنِي الْمَلَائِكَةَ الْأَرْبَعَةَ لِيَعْلَمَ أَنْ قَدْ أَبْلَغُوا رِسالاتِ رَبِّهِمْ ... أَرْبَعَةُ حَفَظَةٍ مِنَ الْمَلَائِكَةِ مَعَ جَبْرَئِيلَ لِيَعْلَمَ مُحَمَّدٌ أَنْ قَدْ أَبْلَغُوا رِسالاتِ رَبِّهِمْ قَالَ وَ مَا جَاءَ جَبْرَئِيلُ بِالْقُرْآنِ إِلَّا وَ مَعَهُ أَرْبَعَةٌ مِنَ الْمَلَائِكَةِ حَفَظَةٌ ... كَانَ النَّبِيُّ ص إِذَا بُعِثَ إِلَيْهِ الْمَلَكُ بُعِثَ مَلَائِكَةٌ يَحْرُسُونَهُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ أَنْ يَتَشَبَّهَ الشَّيْطَانُ عَلَى صُورَةِ الْمَلَكِ ... قَالَ هِيَ مُعَقِّبَاتٌ مِنَ الْمَلَائِكَةِ يَحْفَظُونَ النَّبِيَّ ص مِنَ الشَّيَاطِينِ حَتَّى يَتَبَيَّنَ الَّذِي أُرْسِلَ إِلَيْهِم‏ "

📚بحار الانوار ج 56 ص 201

👌توجه به این نکته نیز لازم است که ادامه آیات فوق اشاره به " علم فعلی خداوند " دارد که می فرماید مقصود اين است كه خدا بداند كه پيامبرانش رسالتهاى پروردگارشان را بى‏كم و كاست ابلاغ كرده‏اند، و خداوند به آنچه نزد آنها است احاطه دارد، و هر چيزى را دقيقا احصا كرده است" (لِيَعْلَمَ أَنْ قَدْ أَبْلَغُوا رِسالاتِ رَبِّهِمْ وَ أَحاطَ بِما لَدَيْهِمْ وَ أَحْصى‏ كُلَّ شَيْ‏ءٍ عَدَداً) .

👈"منظور از" علم" در اينجا "علم فعلى " است، و به تعبير ديگر معنى آيه اين نيست كه خداوند چيزى را در باره پيامبرانش نمى‏دانسته و بعدا دانسته است، چه اينكه علم خدا ازلى و ابدى و بى‏پايان است، بلكه منظور اين است كه اين علم الهى در خارج تحقق يابد و صورت عينى به خود بگيرد، يعنى پيامبران رسالت او را عملا ابلاغ كنند و اتمام حجت نمايند , یعنی علت اين كار كه اطراف وجود پيامبران با نگهبانان احاطه مى‌شود، اين است كه آنان به رسالت‌هاى پروردگار خود تحقق بخشند و جملۀ «لِيَعْلَمَ‌» به معنى «ليتحقق» است "

📚همان منابع از تفسیر نمونه و منشور جاوید

در مورد علم فعلی خداوند در ذیل بیشتر توضیح داده ایم :

https://www.tg-me.com/Rahnamye_Behesht/13198
https://www.tg-me.com/Rahnamye_Behesht/14646


#شیعه_پاسخ

@Rahnamye_Behesht
ipasookh.ir
محرمیت تمام انسانها با یکدیگر !!!!

🤔#پرسش :

مگر همه انسانها از یک پدر و مادر نیستند پس باید همه به هم محرم باشند و نباید بین افراد انسان قائل به محرم و نامحرم شویم ? آیا این استدلال درست است ?


💠#پاسخ💠

احکام مربوط به محرم و نامحرم افراد انسانی برگرفته از دستورات خداوند است که در منابع دینی به تفصیل مورد بیان قرار گرفته است :

📚وسائل الشیعه ج 20 ص 361 به بعد

👌از آنجایی که خداوند حکیم تمام دستوراتش بر پایه مصالح و مفاسد است لذا احکام مربوط به محرم و نامحرم هم از این قاعده مستثناء نیست و ما باید تابع محض دستورات خداوندی باشیم , چنانچه که امام صادق علیه السلام فرمود :

" چون مى‏دانيم كه خداى عز و جل حكيم است، تصديق مى‏كنيم كه همه كارهايش حكيمانه است، هر چند دليل آنها برايمان روشن نباشد " " ومَتى‏ عَلِمنا أنَّهُ عز و جل حَكيمٌ صَدَّقنا بِأَنَّ أفعالَهُ كُلَّها حِكمَةٌ وإن كانَ وَجهُها غَيرَ مُنكَشِفٍ لَنا. "

📚علل الشرایع ج 1 ص 246 _ کمال الدین ج 2 ص 482

▫️اگر بخواهیم در مورد فلسفه دستورات خداوند در مورد احکام مربوط به محرم و نامحرم توضیحی نیز بدهیم گفتنی است :

درست است که همه انسانها فرزند آدم و حواء علیهما السلام هستند اما هر چقدر انتساب به این پدر و مادر نخستین به وسیله واسطه ها باشد , بین فرزندان آنان جذابیت های جنسی ایجاد می شود و جهت کنترل این جذابیت ها و غرائز جنسی , وضع احکام محرم و نامحرم ضروری است , چنانچه که چون بین فرزندان بلاواسطه یک پدر و مادر که برادر و خواهر هستند , نوعا جذابیت جنسی نیست لذا این فرزندان به هم محرمند اما در مورد فرزندان این فرزندان ( دختر عمو _ پسر عمو _ دختر دایی _ پسر دایی _ دختر خاله _ پسر خاله ) و باز فرزندان آنها که نوه و نتیجه پدر و مادر اولیه محسوب می شوند , چون جاذبه جنسی برقرار است لذا احکام ارتباط با نامحرم در مورد آنان صادق است .

❗️بر همین اساس در تفسیر نمونه در مورد چرایی محرمیت افرادی و ممنوعیت ازدواج آنها ( مانند برادر و خواهر ) و نامحرم بودن افراد دیگر و جواز ازدواج آنها با هم , چنین می خوانیم :

" ناگفته پيدا است كه همه افراد طبعا از اين گونه ازدواج‏ها ( برادر و خواهر ) تنفر دارند و بهمين دليل همه اقوام و ملل (جز افراد كمى) ازدواج با محارم را ممنوع مى‏دانند و حتى مجوسى‏ها كه در منابع اصلى خود قائل به جواز اين گونه ازدواج‏ها بوده‏اند، امروز آن را انكار مى‏كنند.

گرچه بعضى كوشش دارند كه اين موضوع را ناشى از يك عادت و رسم كهن بدانند ولى مى‏دانيم عموميت يك قانون در ميان تمام افراد بشر، در قرون و اعصار طولانى، معمولا حكايت از فطرى بودن آن مى‏كند، زيرا رسم و عادت نمى‏تواند عمومى و دائمى گردد.

از اين گذشته امروز اين حقيقت ثابت شده كه ازدواج افراد همخون با يكديگر خطرات فراوانى دارد يعنى بيمارى نهفته و ارثى را آشكار و تشديد مى‏كند (نه اين كه خود آن توليد بيمارى كند) حتى بعضى، گذشته از محارم، ازدواج با اقوام نسبتا دورتر را مانند عموزاده‏ها را با يكديگر خوب نمى‏دانند و معتقدند خطرات بيمارى‏هاى ارثى را تشديد مى‏نمايد ولى اين مسئله اگر در خويشاوندان دور مشكلى ايجاد نكند (همانطور كه غالبا نمى‏كند) در خويشان نزديك كه" همخونى" شديدتر است مسلما توليد اشكال خواهد كرد.

بعلاوه در ميان محارم ( مانند برادر و خواهر ) جاذبه و كشش جنسى معمولا وجود ندارد زيرا محارم غالبا با هم بزرگ مى‏شوند و براى يكديگر يك موجود عادى و معمولى هستند و موارد نادر و استثنايى نمى‏تواند مقياس قوانين عمومى و كلى گردد و مى‏دانيم كه جاذبه جنسى، شرط استحكام پيوند زناشويى است، بنابراين اگر ازدواجى در ميان محارم صورت گيرد، ناپايدار و سست خواهد بود. "

📚تفسير نمونه، ج‏3، ص: 327


#شیعه_پاسخ

@Rahnamye_Behesht
ipasookh.ir
⚫️فرا رسیدن سالروز وفات حضرت ام البنین سلام الله علیها را تسلیت می گوییم :

1⃣مناقب آن بانوی بزرگوار :

💠https://www.tg-me.com/Rahnamye_Behesht/13238

2⃣آیا واقعیت دارد که شمر برادر حضرت ام البنین سلام الله علیها و دایی فرزندان ایشان بوده است !!!!

💠https://www.tg-me.com/Rahnamye_Behesht/14025
👌پاسخ این شبهه پراکنی معاند را که می گوید : « از دید اسلام زنان سفیه هستند و نباید اموال را به دست آنان داد » در ذیل بخوانید ؛

💠https://www.tg-me.com/Rahnamye_Behesht/9154
خواندن نماز کامل توسط صحابی امام صادق علیه السلام !!!!

🤔#پرسش :

عالم شيعہ ٦٠ سال نماز درست نميخوانده !!

از حمّاد بن عيسى (كہ از اصحاب اجماع است و طريق روايت بہ او نيز صحيح است) روايت كرده‌اند كہ گفت: روزى امام صادق ع بمن فرمود:
اى حمّاد آيا نماز كردن ميدانى؟ گويد: گفتم: اى سرورم من كتاب حريز را كہ در بارہ نماز نوشتہ است از حفظ دارم، گويد: آن حضرت فرمود: باكى نيست برخيز و نماز بخوان تا ببينم، راوى گويد: در برابر آن حضرت برخاستم و در حالى كہ رو بہ قبلہ داشتم تكبيرة الاحرام گفتم و آغاز نماز كردم و ركوع و سجود بجا آوردم‌
پس از اينكہ آن حضرت نماز مرا ملاحظہ كرد فرمود:
اى حمّاد تو نماز خواندن را نميدانى، چقدر زشت است براى شخص كہ شصت يا هفتاد سال از سنّ او بگذرد و در عين حال يك نماز را با رعايت همہ آداب و شرائط آن بجا نياوردہ يا نتواند بجاى آورد، حمّاد گويد: از اين سخن خوارى و شرمسارى بسيار بمن دست داد ...

(روضة المتقين  جلد : 2  صفحہ : 262)


💠#پاسخ💠

متاسفانه وهابی در ترجمه روایت تدلیس کرده و معنای آن را ورارونه بیان کرده است .

▫️روایت مورد بحث در مورد خواندن نماز با تمام مستحبات آن است که تعبیر " بحدودها تامه " شاهدی بر این معناست و همینطور تعبیر به خواندن نمازی نیکو " تحسن ان تصلی" که نماز حسن و نیکو یعنی خواندن نماز با مستحبات لذا در ادامه روایت امام صادق علیه السلام نمازی را به حماد آموزش می دهد که شامل مستحبات و آداب نماز است و امام ع به حماد می گوید که نماز را چنین بخوان یعنی نماز را با این مستحبات بخوان و بسیار زشت است که انسان در طول عمرش یک نماز با تمام آداب و مستحبات آن نخوانده باشد .

با این توضیح به سراغ متن روایت می رویم :

" حماد بن عیسی می گوید : امام صادق ع  روزی به من فرمود: ای حماد نماز را نیکو می‌خوانی؟ گفتم سرورم من کتاب حریز را درباره نماز، از بر دارم، پس فرمود: چیزی بر تو نیست، برخیز و نماز بخوان، برخاستم و در حضورش به قبله رو کردم و نماز را شروع کردم و رکوع و سجود رفتم، پس فرمود:👈 ای حماد نماز را نیکو نمی خوانی،👉 و چه زشت است برای مرد که شصت یا هفتاد سال از سنش گذشته باشد و👈 یک نماز را بر اساس حدود کامل آن اقامه نکند. 👉حماد گفت: در خودم احساس ضعف و خواری کردم، پس گفتم: فدایت گردم، پس نماز ( کامل ) را به من بیاموز، پس امام صادق  برخاست و رو به قبله ایستاد و دستانش را بر روی ران رها کرد، درحالی که انگشتان را به هم چسباند و دو پایش را به فاصله سه انگشت به هم نزدیک کرد، و انگشتان پایش را رو به قبله نهاد و با خشوع و فروتنی از مسیر قبله منحرف نکرد و الله اکبر گفت، و سپس حمد را با ترتیل خواند، سپس قل هو الله واحد را قرائت نمود سپس لحظه ای به اندازه یک نفس در همان حالت ایستاده صبر کرد، سپس الله اکبر گفت درحالی که ایستاده است، سپس رکوع کرد و با دو کف دستش درحالی که انگشتانش از هم باز بود، زانوانش را گرفت، و زانوها را به سمت پشت داد طوری که کمرش صاف شد به طوری که اگر قطره ای آب یا روغن بر آن می‌چکید به خاطر صاف بودن کمر حرکت نمی کرد، و گردنش را کشید و چشمانش را بست، سپس سه مرتبه با ترتیل تسبیح گفت و فرمود «سبحان ربی العظیم و بحمده» سپس ایستاده صاف شد و چون کاملاً ایستاد، گفت «سمع الله لمن حمده» سپس تکبیر گفت درحالی که ایستاده است، و دستانش را مقابل صورتش بالا آورد و سپس سجده کرد و کف دستانش را درحالی که انگشتانش به هم چسبیده بود میان زانوانش، روبروی صورت قرار داد، و سه مرتبه گفت «سبحان ربی الأعلی و بحمده»، هیچ قسمت از بدنش را بر چیزی قرار نداد و بر روی هشت عضو سجده کرد: بالای پیشانی، دو کف دست، نوک زانو، انگشت ابهام دو پا، که این هفت عضو فرض است و نهادن بینی بر روی زمین سنت است، که منظور به خاک نهادن سپس بلند کردن سر از سجده است، و زمانی که در حالت نشسته صاف شد گفت الله اکبر، سپس بر روی سمت چپ بدن نشست، و سمت خارجی پای راست را بر روی سمت داخلی پای چپ قرار داد و فرمود: «استغفر الله ربی و اتوب إلیه» سپس درحالی که نشسته است تکبیر گفت، سجده دوم را انجام داد، آنچه که در سجده ی اول گفته بود را تکرار نمود، و در رکوع و سجود از هیچ قسمت از بدنش کمک نگرفت (تکیه نکرد) و ساعدهایش را بر روی زمین قرار نداد، دو رکعت را بدین ترتیب اقامه کرد. سپس فرمود: ای حماد این گونه نماز بخوان " قَالَ لِي أَبُو عَبْدِ اللَّهِ يَوْماً تُحْسِنُ أَنْ تُصَلِّيَ يَا حَمَّادُ قَالَ فَقُلْتُ يَا سَيِّدِي أَنَا أَحْفَظُ كِتَابَ حَرِيزٍ فِي الصَّلَاة ...فَمَا يُقِيمُ صَلَاةً وَاحِدَةً بِحُدُودِهَا تَامَّة ...ثُمَّ قَالَ يَا حَمَّادُ هَكَذَا صَل‏ "

📚امالی صدوق ص 413 _ الکافی ج 3 ص 311

▫️ادامه 👇
▫️ادامه 👇

بنابراین با توجه به آنکه امام علیه السلام به حماد آموزش مستحبات نماز را می دهد این معنا دانسته می شود که حماد در نمازش تنها به واجبات اکتفا می کرد و به مستحبات توجه نداشت که امام صادق ع او را متذکر مستحبات نماز هم می کند , نه آنکه حماد حتی واجبات نماز را هم به جا نیاورده باشد که در این صورت امام علیه السلام باید او را به قضاء نماز امر می کرد نه به اقامه نماز همراه با مستحبات , چنانچه که علامه مجلسی در توضیح روایت می گوید :

" ظاهر آن است که حماد مندوبات و مستحبات نماز را ترک کرده بود و عدم امر او به قضا از سوی امام ع  این سخن را تأیید می‌کند، در ذکری آمده است: ظاهر این است که نماز حماد از قضا ساقط است، در غیر این صورت امام او را به قضای آن امر می‌نمود، اما امام او را به نماز کامل راهنمایی کرد. " ...ظاهر أنه ترك المندوبات و يؤيده عدم الأمر بالقضاء قال في الذكرى الظاهر أن صلاة حماد كانت مسقطة للقضاء و إلا لأمره بقضائها و لكنه عدل به إلى الصلاة التامة. "

📚بحار الانوار ج 81 ص 187

در پایان توجه وهابی را به این نکته جلب می کنیم  که از دیدگاه اهلسنت , صحابه پیامبر همگان از اولیاء الهی هستند , چنانچه قرطبی از بزرگان اهلسنت می گوید :

" تمام صحابه عادلند و از اولیاء الهی و برگزیدگان او و برگزیدگان خداوند از میان خلقش بعد از انبیاء و رسولانند و این است مذهب اهلسنت و اجماع ائمه این امت " " فالصحابة كلهم عدول، أولياء الله تعالى و أصفياؤه، و خيرته من خلقه بعد أنبيائه و رسله. هذا مذهب أهل السنة، و الذي عليه الجماعة من أئمة هذه الامة. "

📚الجامع لاحکام القرآن ج ١٦ ص ٢٩٩

اما این صحابه عادل و برگزیده و برترین انسانها بعد از پیامبر طبق نقل بخاری , حتی نماز را هم صحیح نمی خواندند تا جایی که انس بن مالک به خاطر بی توجهی اصحاب به خواندن نماز صحیح ( به مانند نماز پیامبر ) گریه می کرد و میگفت که دیگر کسی حتی نمازش هم درست نیست و به مانند پیامبر نماز نمی خواند و نماز را ضایع کردند  : " عَنْ أَنَسٍ قَالَ: «مَا أَعْرِفُ شَيْئًا مِمَّا كَانَ عَلَى عَهْدِ النَّبِيِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ سَلَّمَ، قِيلَ: الصَّلَاةُ، قَالَ: أَ لَيْسَ ضَيَّعْتُمْ مَا ضَيَّعْتُمْ  فِيهَا»... سَمِعْتُ الزُّهْرِيَّ يَقُولُ: «دَخَلْتُ عَلَى أَنَسِ بْنِ مَالِكٍ بِدِمَشْق‏ وَ هُوَ يَبْكِي فَقُلْتُ: مَا يُبْكِيكَ؟ فَقَالَ: لَا أَعْرِفُ شَيْئًا مِمَّا أَدْرَكْتُ إِلَّا هَذِهِ الصَّلَاةَ، وَ هَذِهِ الصَّلَاةُ قَدْ ضُيِّعَتْ. "

📚صحيح البخاري، ج‏1، ص: 346 طبع مصر

▫️وهابی به جای اشکال کردن به حماد که تنها مستحبات نماز را به جا نیاورده بود باید پاسخ عمل اصحاب را دهد که اصل ادای نماز را به نحو صحیح ترک کرده بودند !!!!


#شیعه_پاسخ

@Rahnamye_Behesht
ipasookh.ir
مخالفت مرحوم امام خمینی با حق رای زنان !!!

🤔پرسش :

توهین روح الله خمینی به زنان در سال ۱۳۴۱ : رای دادن زنان در مخالف اسلام و تشیع است. 


خمینی در تاریخ ۱۳۴۱/۰۷/۱۷ در نامه‌ای در اعتراض به تصویب‌نامه انجمنهای ایالتی و ولایتی، تلگرافی به شاهنشاه ارسال می‌نماید. متن این نامه بدین شرح است:

بسم اللّه الرحمن الرحیم
حضور مبارک اعلیحضرت همایونی

پس از اهدای تحیت و دعا، به طوری که در روزنامه‌ها منتشر است، دولت در انجمنهای ایالتی و ولایتی، «اسلام» را در رأی دهندگان و منتخبین شرط نکرده؛ و به زن ها حق رأی داده است. و این امر موجب نگرانی علمای اعلام و سایر طبقات مسلمین است. بر خاطر همایونی مکشوف است که صلاح مملکت در حفظ احکام دین مبین اسلام و آرامش قلوب است. مستدعی است امر فرمائید مطالبی را که مخالف دیانت مقدسه و مذهب رسمی مملکت است از برنامه‌های دولتی و حزبی حذف نمایند تا موجب دعاگویی ملت مسلمان شود. ❗️❗️❗️


💠#پاسخ💠

▫️مرحوم امام خمینی در موارد متعددی تصریح می کردند که موافق آزادی زنان و ورود زنان به عرصه های مختلف سیاسی و اجتماعی هستند و اساسا این حقوق را اسلام به زنان داده است و زنان آزادانه دارای حق رای و انتخاب و تصمیم گیری و حق انتخاب شدن هستند .

👈اما آنچه ممنوع است آن است که به بهانه آزادی ,  زنان به عنوان یک شیء و کالا قلمداد شوند تا وسیله ای برای ارضای شهوات مردان هوس باز باشند 👉

مثلا امام خمینی در موردی فرمودند :

" دولت اسلامى قهقراگرا نيست و با همه مظاهر تمدن موافق است، مگر آنچه كه به آسايش ملّت لطمه وارد آورده و با عفت عمومى ملّت منافات داشته باشد. اسلام با آزادى زن نه تنها موافق است، بلكه خود پايه‏گذار آزادى زن در تمام ابعاد وجودى زن است. "

📚صحیفه امام ج 5 ص 467  مصاحبه با راديو تلويزيون لوگزامبورگ، 20/ 10/ 57.

" در خصوص زنان، اسلام هيچگاه مخالف آزادى آنها نبوده است، بعكس اسلام با مفهوم زن شى‏ء شده و به‏عنوان شى‏ء مخالفت كرده است و شرافت و حيثيت وى را به وى باز داده است. زن مساوى مرد است. زن مانند مرد آزاد است كه سرنوشت و فعاليتهاى خود را انتخاب كند. اما رژیم شاه است که با غرق کردن آنها در امور خلاف اخلاق می کوشد تا مانع آن شود که زنان آزاد باشند .... ما می خواهیم که زنان را از فساد که آنان را تهدید می کند آزاد سازیم "

📚صحیفه امام ج 2 ص 370 مصاحبه با نشريه لوموند، 16/ 2/ 57.

" اسلام زن‏ها را بيشتر حقوقشان را ملاحظه كرده است تا مردها. اين هم معنا كه بعد از اين چه خواهد شد زن‏ها حق رأى دارند. از غرب بالاتر است اين مسائلى كه براى زن‏ها ما قائل هستيم، حق رأى دادن دارند، حق انتخاب دارند. حق انتخاب شدن دارند. همه اينها هست تمام معاملاتشان به اختيار خودشان هست و آزاد هستند "

📚صحیفه امام ج 6 ص 436 در جمع اقشار مختلف مردم، 9/ 1/ 58.

" زنان همچون مردان در ساختن جامعه اسلامى فردا شركت دارند، آنان از حق رأى دادن و رأى گرفتن برخوردارند. در مبارزات اخير ايران، زنان ايران نيز سهمى چون مردان دارند. ما همه‏گونه آزادى را به زن خواهيم داد، البته جلوى فساد را مى‏گيريم و در اين مورد ديگر بين زن و مرد فرقى نيست. "

📚صحیفه امام ج 5 ص 520 مصاحبه با روزنامه اطلاعات، 3/ 11/ 57.

" زنان همانطور كه قبلًا گفتم، مى‏توانند در ارتش باشند. آنچه اسلام با آن مخالف است و آن را حرام مى‏داند فساد است، چه از طرف زن باشد و چه از طرف مرد فرقى نمى‏كند ... اسلام نمى‏خواهد كه زن به عنوان يك شى‏ء و يك عروسك در دست ما باشد. اسلام مى‏خواهد شخصيت زن را حفظ كند و از او انسانى جدى و كارآمد بسازد. ما هر گز اجازه نمى‏دهيم تا زنان فقط شيئى براى مردان و آلت هوسرانى باشند "

📚صحیفه امام ج 5 ص 293 _ 294  مصاحبه با استاد دانشگاه روتكرز آمريكا، 7/ 10/ 57.

" زنان در جامعه اسلامى آزادند و از رفتن آنان به دانشگاه و ادارات و مجلسين به هيچ وجه جلوگيرى نمى‏شود. از چيزى كه جلوگيرى مى‏شود، فساد اخلاقى است كه زن و مرد نسبت به آن مساوى هستند. "

📚صحیفه امام ج 5 ص 183 مصاحبه با مفسر تايمز آمريكا، 16/ 9/ 57.

" در نظام اسلامى زن به‏عنوان يك انسان مى‏تواند مشاركت فعال با مردان در بناى جامعه اسلامى داشته باشد ولى نه به‏صورت يك شى‏ء، نه او حق دارد خود را به چنين حدى تنزل دهد و نه مردان حق دارند كه به او چنين بينديشند "

📚صحیفه امام ج 4 ص 414 مصاحبه با مجله نيوروو آمستردام، 18/ 8/ 57.


▫️ادامه 👇👇👇👇
▫️ادامه 👇

👌بنابراین از این نصوص صریح تاریخی که مرحوم امام خمینی بارها قبل از انقلاب و بعد از انقلاب متذکر شدند , روشن می شود که ایشان کاملا با آزادی زنان و ورودشان به عرصه های مختلف اجتماعی و انتخاب شدن و دارا بودن از حق رای موافق بودند و تنها مخالفتشان با به فساد کشاندن زنان بوده است .

در مبحث انجمن های ایالتی و ولایتی هم اگر مرحوم امام خمینی با حق رای زنان مخالفت داشتند از این جهت بود که شاه قصد داشت به بهانه ورود زنان در عرصه های اجتماعی و دارایی از حق رای و حق انتخاب شدن , زنان را بیشتر غرق فساد و فحشاء کند و از طریق سرگرم کردن مردم و به خصوص زنان به فساد انگیزه قیام و انقلاب را از مردم بگیرد , چنانچه که مرحوم امام خمینی در مورد علت مخالفتش با حق رای زنان به روشنی متذکر این نکته شده و فرمودند :

" مگر با چهار تا زن فرستادن [به‏] مجلس، ترقى حاصل مى‏شود؟ مگر مردها كه تا حالا بودند ترقى براى شما درست كردند تا زنهايتان ترقى [درست كنند]؟ ما مى‏گوييم اينها را فرستادن در اين مراكز جز فساد چيزى نيست. شما بعد تجربه كنيد ببينيد بعد از ده سال، بيست سال، سى سال ديگر، اينها را بفرستيد، به خيال خودتان، ببينيد اگر شما جز فساد چيز ديگرى ديديد؟👈 ما با ترقى زنان مخالف نيستيم، با اين فحشا مخالفيم، با اين كارهاى غلط مخالفيم‏ " 👉

📚صحيفه امام، ج‏1، ص: 305 سخنرانی در تاریخ 26 فروردین 1343


👌در این رابطه مورخین می نویسند :

" به دنبال نخست‏وزيرى اسدالله علم در تيرماه 1341 و سفر جانسون، معاون رئيس‏جمهور آمريكا به ايران در شهريور همان سال، طبق برنامه آمريكاييان براى سلطه بيشتر بر ايران، در مهرماه 1341 دولت اسدالله علم لايحه انجمن‏هاى ايالتى و ولايتى را برخلاف قانون اساسى مشروطه تنظيم و پس از تصويب، در غيبت طولانى مجلس شوراى ملى، متن آن را از طريق جرايد منتشر نمود. در اين لايحه، قيد اسلام و سوگند به قرآن‏مجيد از شرايط نمايندگى حذف و براى فريبكارى، به زنان حق رأى داده شد. اين حركت كه براى حذف اسلام از جامعه و نفوذ وابستگان به بيگانگان در مسئوليت‏هاى مهم به‏خصوص فرقه صهيونيستى- انگليسى بهائيت طراحى شده بود، با مخالفت شديد امام‏خمينى (قدس سره) روبه‏رو شد. ايشان با همراه‏كردن عده‏اى از علما درخواست لغو آن را مطرح كرد كه در نتيجه دولت مجبور به لغو اين لايحه در آذر ماه شد و بدين‏رو اولين پيروزى در نهضت امام‏خمينى (قدس سره) شكل يافت. "

📚ايران, ديروز امروز فردا، ص: 67

" مخالفت جامعه روحانيت در اين زمينه چنين توجيه گرديد كه زنان ايرانى از ابتدائى‌ترين حقوق انسانى همانند مردان محروم بودند شاه در خدمت امريكا بود ماهيت اعطاى حق رأى به زنان جز فريب، اغفال و به فساد كشاندن نسوان ( زنان ) چيزى در برنداشت و با فرستادن چند زن به انجمن دردى دوا نمى‌شد. مخالفت با تصويبنامه مخالفت با آزادى (بانوان ) نبود بلكه مخالفت با توسعه فساد بود كه رژيم در جهت آن پيوسته گام برمى‌داشت و به همين جهت امام خمينى در همان تاريخ اعلام داشت «ما با ترقى زنها مخالف نيستيم، ما با اين فحشا مخالفيم، با اين كارهاى غلط مخالفيم مگر مردها در اين مملكت آزادى دارند كه زنها داشته باشند؟! مگر آزاد مرد و آزاد زن با لفظ درست مى‌شود؟!». "

📚تاریخ سیاسی معاصر ایران , جلال الدین مدنی , ج 1 ص 623 پاورقی


#شیعه_پاسخ

@Rahnamye_Behesht
ipasookh.ir
آیا امیر مومنان سخن پیامبر اسلام را فراموش کرد ?

🤔#پرسش :

حافظه ضعیف امام معصوم روافض  !!!!

علی بن ابی طالب طبق مبنای روافض دارای حافظه بسیار ضعیفی بود بطوری که به سبب چشم درد، حدیث پیامبر را فراموش نمود :

أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنِ اَلْبَرْقِيِّ عَنِ اَلنَّوْفَلِيِّ عَنِ اَلسَّكُونِيِّ عَنْ جَعْفَرٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ عَلِيٍّ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ : «أَنَّهُ اِشْتَكَى عَيْنَهُ فَعَادَهُ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ فَإِذَا عَلِيٌّ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ يَصِيحُ فَقَالَ لَهُ اَلنَّبِيُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ «أَ جَزَعاً أَمْ وَجَعاً يَا عَلِيُّ » قَالَ «يَا رَسُولَ اَللَّهِ مَا وَجِعْتُ وَجَعاً قَطُّ أَشَدَّ مِنْهُ» قَالَ «يَا عَلِيُّ إِنَّ مَلَكَ اَلْمَوْتِ إِذَا نَزَلَ لِيَقْبِضَ رُوحَ اَلْفَاجِرِ نَزَلَ مَعَهُ بِسَفُّودٍ مِنْ نَارٍ فَيَنْزِعُ رُوحَهُ بِهِ فَتَصِيحُ جَهَنَّمُ » فَاسْتَوَى عَلِيٌّ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ جَالِساً فَقَالَ «يَا رَسُولَ اَللَّهِ أَعِدْ عَلَيَّ حَدِيثَكَ 👈🏻فَقَدْ أَنْسَانِي وَجَعِي مَا قُلْتَ👉🏻 فَهَلْ يُصِيبُ ذَلِكَ أَحَداً مِنْ أُمَّتِكَ» قَالَ «نَعَمْ حُكَّاماً جَائِرِينَ وَ آكِلَ مَالِ اَلْيَتِيمِ وَ شَاهِدَ اَلزُّورِ» » .

📚تهذيب الأحکام  ,  جلد۶  ,  صفحه۲۲۴

کسی که چنین حافظه ضعیفی دارد چطور میخواهد حافظ و مؤید وحی باشد


💠#پاسخ💠

▫️1 _ اهلسنت در روایات صحیح خود نقل می کنند که پیامبر گرامی اسلام قرآن را فراموش می کرد ?

عایشه می گوید :

" پیامبر صدای قرائت شخصی را از مسجد شنید و گفت خداوند او را رحمت کند که مرا به یاد آیه ای انداخت که فراموش کرده بودم " " كَانَ النَّبِيُّ صَلَّى الله عَلَيْهِ وَ سَلَّمَ يَسْتَمِعُ قِرَاءَةَ رَجُلٍ فِي الْمَسْجِدِ. فَقَالَ «رَحِمَهُ الله. لَقَدْ أَذْكَرَنِي آيَةً كُنْتُ أُنْسِيتُهَا». "

📚صحیح مسلم ج 1 ص 543 _ صحیح بخاری ج 8 ص 117 طبع مصر



پیامبر اهلسنت با این حافظه ضعیف که قرآن را فراموش می کرد چگونه می توانست حافظ وحی باشد ?



یا در نقلهای دیگر می آورند که معاذ الله به قدری حافظه پیامبر گرامی اسلام ضعیف بود که نمازهای واجب خود را ناقص ادا می کرد و مثلا نماز چهار رکعتی را دو رکعتی می خواند و اصحاب ایشان , پیامبر را متذکر فراموشی و نسیانش می کردند !!!! " ...  قَصُرَتْ الصَّلَاةُ وَ فِي الْقَوْمِ رَجُلٌ كَانَ النَّبِيُّ صَلَّى الله عَلَيْهِ وَ سَلَّمَ يَدْعُوهُ ذَا الْيَدَيْنِ، فَقَالَ: يَا نَبِيَّ الله أَ نَسِيتَ أَمْ قَصُرَتْ فَقَالَ: لَمْ أَنْسَ وَ لَمْ تَقْصُرْ، قَالُوا: بَلْ نَسِيتَ يَا رَسُولَ الله قَالَ: صَدَقَ ذُو الْيَدَيْنِ، فَقَامَ فَصَلَّى رَكْعَتَيْنِ، ثُمَّ سَلَّمَ، ثُمَّ كَبَّرَ فَسَجَدَ مِثْلَ سُجُودِهِ أَوْ أَطْوَلَ، ثُمَّ رَفَعَ رَأْسَهُ وَ كَبَّرَ ثُمَّ وَضَعَ مِثْلَ سُجُودِهِ أَوْ أَطْوَلَ، ثُمَّ رَفَعَ رَأْسَهُ وَ كَبَّرَ. "

📚صحیح بخاری ج 1 ص 235 طبع مصر _ سنن ابی داود ج 1 ص 436


▫️2 _ ما در ذیل با استناد به آیات قرآن و روایات شیعه و اهلسنت ثابت کرده ایم که پیامبر گرامی اسلام و امامان و امام علی علیهم السلام , هیچگاه دچار سهو و نسیان و فراموشی نمی شدند :

https://www.tg-me.com/Rahnamye_Behesht/12074


به عنوان مثال خداوند در قرآن از افرادی یاد می کند که مصداق " اذن واعیه " هستند یعنی هر چه می شنوند را حفظ کرده و چیزی را فراموش نمی کنند : ( حاقه 12 )


👌در روایات شیعه و سنی تصریح شده است که " اذن واعیه " علی علیه السلام است که هر چه از پیامبر می شنید را حفظ کرده و چیزی را فراموش نمی کرد : " عَنْ أَبِي عَبْدِ الله ع قَالَ: لَمَّا نَزَلَتْ وَ تَعِيَها أُذُنٌ واعِيَةٌ قَالَ رَسُولُ الله ص هِيَ أُذُنُكَ يَا عَلِيُّ. "

📚الكافي ج‏1، ص: 423


سيوطى در الدّرالمنثور از شش طريق از بريده صحابى معروف از رسول خدا نقل مى‏كند كه به على عليه السلام فرمود: «انَّ اللَّهَ امَرَنى انْ ادْنيَكَ ولااقْصيَكَ، وَانْ اعَلِّمَكَ وَ انْ تَعِىَ، و حَقُّ لَكَ انْ تَعِىَ، فَزَلَتْ هذِهِ الآيَةُ: وَ تَعيَها اذُنٌ واعِيَةُ»

«خداوند به من امر فرموده كه تو را به خود نزديك سازم و دور نكنم، و تو را تعليم دهم، و تو نگهدارى كنى و چیزی را فراموش نکنی و شايسته تو است كه چنين باشى، در اين هنگام اين آيه نازل شد " تَعِيَها اذُنٌ واعِيَة "

📚الدر المنثور، ج 6، ص 260.

یا در نقل دیگر پیامبر گرامی ص خطاب به علی ع فرمود : «فَانْتَ اذُنٌ واعِيَةُ لِعِلْمى»«تو گوش نگهدارنده علم و دانش منى که چیزی را فراموش نمی کنی». "

📚الدرالمنثور، جلد 6، صفحه 260.

▫️ادامه 👇
❗️ادامه 👇


▫️3 _  صحت روایت مورد استناد وهابی به خاطر وجود افرادی چون نوفلی و سکونی در سند آن مورد بحث علمای رجالی است , لذا علامه مجلسی در ذیل حدیث مذکور می نویسد که این حدیث طبق مبنای مشهور علمای شیعه ضعیف است : " ضعیف علی المشهور "

📚ملاذ الاخیار ج 10 ص 26


▫️4 _ اساسا وهابی روایت مورد بحث را اشتباه ترکیب و ترجمه کرده و بر پایه این ترکیب اشتباه اشکال تراشی کرده است .

محل مورد بحث از روایت مذکور این فراز است : " فَلَقَدْ أَنْسَانِي وَجَعِي مَا قُلْت‏ "

وهابی در این فراز " وجعی " را فاعل گرفته " و " ما قلت " را مفعول و ترجمه کرده که علی ع فرمود که درد چشم من سبب شد که سخن پیامبر را فراموش کنم در حالی که در  فراز مذکور " وجعی " مفعول است که  بر فاعل که " ما قلت " است , مقدم شده است , لذا در این صورت معنا چنین می شود که امام علی ع خطاب به پیامبر گرامی ص فرمود : " آنچه گفتی سبب شد که درد خود را فراموش کنم " .


یعنی شدت و اهمیت مطلب بیان شده توسط پیامبر اسلام سبب شده بود که امام علی ع درد شدید چشم خود را به فراموشی سپرده و غرق در مطلب مورد بیان پیامبر ص شود و از پیامبر گرامی بخواهد که مطلب خود را مجددا بازگو کند تا بیشتر و عمیق تر حول آن تامل کند .


چنانچه که گفته شد , در فراز مورد بحث " وجعی " که مفعول است بر فاعل که " ما قلت " است مقدم شده است , زیرا در مواردی به حسب قرائن لفظیه و معنویه , مفعول میتواند بر فاعل مقدم شود : "  يقدّم المفعول على الفاعل جوازا عند وجود قرينة معنويّة نحو «فهم المعني موسى» او لفظيّة نحو ضرب اخاك الأمير». "

📚مبادي العربية في الصرف و النحو، ج‏4، ص: 186


در قرآن هم به چنین مواردی برخورد می کنیم که مفعول بر فاعل مقدم می شود : " وَ إِذا مَسَّ الْإِنْسانَ ضُرٌّ دَعا رَبَّهُ مُنِيباً إِلَيْه‏ " ( زمر 8 )


👌آیات و روایات مورد اشاره در ممنوعیت سهو و نسیان علی علیه السلام قرینه معنویه است که در فراز مذکور " وجعی " را مفعول بگیریم نه فاعل بر خلاف وهابی که " وجعی " را فاعل گرفته بود و فراز مذکور را ترجمه کرده بود که درد سبب فراموشی سخن پیامبر شد , در حالی که این ترجمه خلاف قواعد نحوی است .

❗️بنابراین فراز مذکور نمی گوید که امام علی ع سخن پیامبر را فراموش کرد بلکه می گوید شدت و اهمیت مطلب مورد بیان پیامبر گرامی سبب شد که امام علی ع درد چشم خود را به فراموشی سپرده و غرق در مطلب بیان شده پیامبر اسلام شود .



#شیعه_پاسخ

@Rahnamye_Behesht
ipasookh.ir
🌸دو پرسش در مورد ولادت حضرت فاطمه صدیقه سلام الله علیها :

1⃣آیا راست است که حضرت زهرا در شکم مادر با خدیجه صحبت می کرد و وقتی به دنیا آمد سجده خداوند را کرد و چهار زن بهشتی او را به دنیا آوردند و نطفه او از میوه های بهشتی شکل گرفته است ❗️آیا چنین مطالبی در کتب شیعه و سنی آمده است یا غلو است ؟ ایشان قبل از مبعث به دنیا آمدند یا بعد از آن

💠https://www.tg-me.com/Rahnamye_Behesht/8548

2⃣این که می گویند رشد حضرت زهرا غیر طبیعی بوده تا چه اندازه مستنده با این که میگن حوریان بهشتی هنگام تولد ایشون حاضر بودن و آسمان و زمینی با تولدشون نورانی شد ❗️

💠https://www.tg-me.com/Rahnamye_Behesht/8550
پرسش_هایی_مهم_پیرامون_جایگاه_زن_در_اسلامجلد_اول.pdf
1.2 MB
🔊انتشار به مناسبت روز زن


▫️عنوان کتاب : پرسشهایی مهم پیرامون جایگاه زن در اسلام ( جلد اول )

تدوین در کانال پرسمان اعتقادی _ شیعه پاسخ

👌توضیحی در مورد کتاب :

❗️آنچه در نوشتار فوق می خوانید پاسخ به برخی از سوالات و شبهات پر تکرار پیرامون زنان و دیدگاه اسلام در مورد آنان است .

👌در نوشتار فوق مباحثی چون جواز تازیانه زدن به زنان در قرآن و روایات , ناقص العقل بودن زنان , نهی اسلام از مشورت با زنان , خرید زنان با پرداخت مهریه , کم بودن دیه و ارث زنان نسبت به مردان , پذیرفته نشدن شهادت زنان در اسلام و .... مورد بحث تفصیلی قرار گرفته است .





@Rahnamye_Behesht
ipasookh.ir
سخن گفتن خداوند به زبان رهبر انقلاب !!!!

🤔#پرسش :

‏رهبری و توهم پیامبری!

«در واقع زبان‌من بود، حرف خدا بود». رهبری این بار گفت که ۲۳ سال پیش خدا از زبان او‌حرف زده است ❗️❗️❗️


💠#پاسخ💠

👌آنچه مورد اشکال قرار گرفته است , این بخش از بیانات رهبر انقلاب در دیدار با خانواده شهید سلیمانی است که ایشان فرمودند :

" شاید بیست سال پیش یا بیست و سه چهار سال پیش [بود که] اینجا در این حیاط، با بچّه‌های سپاه، فرماندهان سپاه ــ شاید حدود بیست نفر بودند ــ نماز خواندیم، بعد من نشستم روی پلّه، یک صحبت گرم و گیرایی کردم؛ قبلاً هم فکرش را نکرده بودم؛ خدای متعال همین‌طور حرف میزد! در واقع زبان من بود، حرف خدا بود؛ خیلی جلسه‌ی عجیبی بود، خیلی تأثیراتی گذاشت."

🌐https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=54788


این بیان رهبری اشاره به مساله " الهام " است که مورد اتفاق همه علمای اسلام است .

الهام به معنای  افكندن چيزى در دل از سوى خداوند، براى واداشتن به انجام دادن يا ترك كارى‏ است .

📚فرهنگ قرآن، ج‏4، ص: 206

غیر انبیاء نیز می توانند مورد الهام خداوند واقع شوند ,  چنانچه که قرآن درباره مادر موسى ع مى‏گويد: "وَأَوْحَيْنا الى‏ أُمِّ مُوْسى‏ أَنْ ارْضِعِيهِ فَاذا خِفْتِ عَلَيْهِ فَالْقِيهِ فِى الْيَمِّ وَلا تَخَافِى وَلا تَحْزَنِى "

"ما به قلب مادر موسى الهام كرديم كه نوزادت را شيرده، و هنگامى كه بر او (از دشمنان) ترسيدى او را در دريا (نيل) بيفكن، و نترس غمگين مباش " (قصص 7).

نظير همين معنا درباره حواريون حضرت مسيح عليه السلام نيز آمده است، آن‏جا كه مى‏فرمايد: "وَ اذْ أَوْحَيْتُ الَى‏ الْحَوَارِيِّينَ انْ آمِنُوا بِى وَبِرَسُولِى قَالُوا آمَنَّا وَاشْهَدْ بِانَّنَا مُسْلِمُون "

"و بياد آور هنگامى را كه به حواريون وحى و الهام فرستادم كه به من و فرستاده‏ام ايمان آوريد، گفتند آورديم و گواه باش كه ما مسلمانيم " (مائده 111).

و نيز درباره حضرت يوسف، پيش از آن‏كه به مقام نبوت برسد تعبير به وحى شده است، در آن هنگام كه برادران تصميم گرفتند، او را در چاه بيفكنند، قرآن مى‏گويد:

«وَأَوْحَيْنَا الَيْهِ لَتُنَبِّئَنَّهُمْ بِأَمْرِهِمْ هذا وَ هُمْ لا يَشْعُرُون؛ ما به يوسف در اين هنگام وحى فرستاديم كه در آينده (هنگامى كه بقدرت خواهى رسيد) آنها را از اين كارشان با خبر خواهى ساخت، در حالى كه آنها تو را نمى‏شناسند» (يوسف 15).

اين وحى الهى به قرينه آيه 22 همين سوره، «وحى نبوت» نبوده، بلكه الهامى بود از سوى خداوند به قلب يوسف، براى اين‏كه بداند او تنها نيست، و خداوند او را حفظ مى‏كند و به قدرت مى‏رساند و برادران از اين عمل خود پشيمان‏ خواهند شد، و همين وحى بود كه در آن شرايط دردناك، نور اميدى بر قلب يوسف پاشيد. "

📚پيام قرآن، ج‏1، ص: 235

▫️ادامه 👇
▫️ادامه 👇

❗️در روایات شیعه و سنی هم تصریح شده است که الهام اختصاص به انبیاء ندارد و غیر انبیاء نیز می توانند طرف الهام خداوند قرار گیرند , چنانچه که در حدیث قدسی مشهور , خداوند فرمود :

" بنده‏اى به من با بهتر از انجام دادن واجباتش تقرّب نجسته است و او با انجام دادن مستحب به من تقرّب مى‏جويد تا دوستدارش شوم و چون دوستدارش مى‏شوم، گوشِ شنيدن او و ديده ديدن او و زبانِ گفتن و دستِ فعاليت او مى‏گردم. اگر مرا بخوانَد، اجابتش مى‏كنم و اگر از من بخواهد، عطايش مى‏نمايم." " إِنَّهُ لَيَتَقَرَّبُ إِلَيَّ بِالنَّافِلَةِ حَتَّى أُحِبَّهُ فَإِذَا أَحْبَبْتُهُ كُنْتُ سَمْعَهُ الَّذِي يَسْمَعُ بِهِ وَ بَصَرَهُ الَّذِي يُبْصِرُ بِهِ وَ لِسَانَهُ الَّذِي يَنْطِقُ بِهِ وَ يَدَهُ الَّتِي يَبْطِشُ بِهَا ... "

📚الكافي ج‏2، ص: 352 _ صحیح بخاری ج 10 ص 164 طبع مصر

می بینیم در این حدیث شریف با صراحت بیان شده که خداوند از زبان بنده خود سخن می گوید و مطالبی را به زبان بنده الهام می کند .

👌در روایت دیگری پیامبر گرامی فرمود :

" هر گاه خداوند خير بنده اى بخواهد، او را در دين آگاه مى كند و راه راست را به او الهام می کند " "إذا أرادَ اللّهُ بِعَبدٍ خَيرا فَقَّهَهُ فِي الدّينِ وألهَمَهُ رُشدَه‏ "

📚 الترغيب والترهيب ج 1 ص 292 _ میزان الحکمه ج 2 ص 438


در این حدیث نیز تصریح شده که بنده مورد الهام و عنایت الهی قرار می گیرد و مستقیما مسیر حق و سخنان حق به او الهام می شود .

▫️همینطور خداوند می فرماید : "  بدانيد خداوند ميان انسان و قلب او حائل مى‏شود " "وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْءِ وَ قَلْبِه‏ " ( انفال 24 )

علامه مجلسی تصریح می کند که مقصود از آیه الهاماتی است که از طرف خداوند به بنده صورت می گیرد و حق بر زبان و افعال بنده جاری می شود , چنانچه که روایتی نیز در تفسیر آیه اشاره به همین مطلب دارد :
" بيان أي يهديه إلى الحق." ( بحار الأنوار  ج‏5، ص: 205 ) "

" الإمام الصادق عليه السلام- في قَولِ اللّهِ عز و جل: «وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْءِ وَ قَلْبِهِ»- يَحولُ بَينَهُ وبَينَ أن يَعلَمَ أنَّ الباطِلَ حَقٌّ. "

📚التوحید صدوق ص 358 _ المحاسن ج 1 ص 370


شاهد روایی دیگری که تصریح دارد که خداوند بر سخن و فعل بنده تصرف می کند تعبیری از نهج البلاغه است که امام علی علیه السلام فرمود :

"خداوند را به‏وسيله بَرهم خوردن تصميم‏ها، فسخ پيمان‏ها و نقض اراده‏ ها شناختم‏ " " عَرَفْتُ اللَّهَ سُبْحَانَهُ بِفَسْخِ العَزَائِمِ، وَحَلِّ الْعُقُودِ، وَنَقْضِ الْهِمَمِ. "

📚نهج البلاغه حکمت 250

👌در شرح کلام فوق می خوانیم :

"اشاره به اين‏كه، بسيار مى‏شود انسان تصميم محكمى به انجام كارى مى‏گيرد، اما ناگهان اراده او تغيير پيدا مى‏كند بى‏آن‏كه عاملى براى آن تغيير بشناسد! اين نشان مى‏دهد كه اراده‏اى از بيرون به آن تعلّق گرفته بود كه اراده اين شخص فسخ شود وگرنه دليلى ندارد كه انسان با داشتن تصميم قوى بر كارى ناگهان منصرف شود. "

📚پيام امام امير المومنين عليه السلام، ج‏14، ص: 73

بنابراین کلام رهبر انقلاب هم اشاره به همین گونه از الهامات فوق الذکر است که شامل بندگان راستین خداوند شده و خداوند بر پایه این الهامات و افاضه مطلب به قلب یک بنده خود , تمام امت اسلامی را مورد عنایت خود قرار می دهد .


#شیعه_پاسخ

@Rahnamye_Behesht
ipasookh.ir
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎬 موشن گرافیک| جهنم رفتن افراد غیر مسلمان !!!

▫️1 _ آیا جمعیت چند میلیاردی غیر مسلمان جهان همه وارد جهنم می شوند ?

▫️2 _ آیا مخترعانی چون ادیسون که به بشریت خدمت کرده اند , به خاطر بی ایمانی وارد جهنم می شوند ?


👌پاسخ را در کلیپ فوق ببینید .

@Rahnamye_Behesht
توجه به ائمه علیهم السلام در هنگام شروع نماز !!!!

🤔#پرسش :

بدعت و شرك شیعه در هنگام نماز  !!!

شیعه در هنگام نیت شروع نماز نیز یکی از ائمه را نصب العین خود قرار میدهد

به دروغ از امام علی بن موسی الرضا رحمة الله علیه نقل کرده اند که :

وانو عند افتتاح الصلاة ذكر الله، وذكر رسول الله صلى الله عليه وآله، واجعل واحدا من الأئمة نصب عينيك

هنگام شروع نماز در ضمیر خود یاد خدا و یاد رسول خدا را پیش آور و سپس یکی از ائمه را در جلوی چشمان خود قرار ده.

📚فقه الرضا علیه السلام ص ۱۰۵

نمازی که نیت آن با شرك و بدعت آغاز شود، چه سرانجامی جز آتش جهنمی خواهد داشت !!!


💠#پاسخ💠

▫️1 _ استناد وهابی به نقلی از کتاب " فقه الرضا علیه السلام " است .

این کتاب منسوب به امام رضا ع است اما برخی از علما با این انتساب مخالفت کرده و محتویات این کتاب را سخنان امام رضا علیه السلام نمی  دانند ، افرادی مانند شيخ حر عاملى، سيد خوانسارى، وحيد بهبهانى و سيد حسن صدر و ... و اينگونه استدلال مى‏كنند:

" اگر اين كتاب به امام رضا عليه السلام تعلق داشت، چرا هزار سال از آن خبرى نبود و چهار امام بعد از امام رضا عليه السلام نيز به آن اشاره‏اى نداشته‏ اند؛ در غير اين صورت در ميان اصحاب و علما مشهور مى‏شد و حداقل نام آن را در كتب روايى خود مى‏آوردند.

اگر اين كتاب نوشته امام رضا عليه السلام باشد، بايد حتما على بن بابويه- پدر صدوق- و يا خود شيخ صدوق در كتاب« عيون أخبار الرضا» به آن اشاره مى‏كرد. "

📚رسائل فی درایه الحدیث ج 2 ص 333 الفائدة التاسعة: في الفقه المنسوب إلى‏ الرضا عليه السلام‏

" انّ فقه الرضا ليس كتاباً للإمام الرضا (عليه السّلام) "

📚موسوعة طبقات الفقهاء، سبحانی , مقدمةج‏1، ص: 12

▫️2 _ قرآن به روشنی دستور می دهد که نماز و عبادات انسان باید برای خداوند باشد , چنانچه می فرماید : " بگو: نماز و تمام عبادات من و زندگى و مرگ من، همه براى خداوند پروردگار جهانيان است. " " قُلْ إِنَّ صَلاتِي وَ نُسُكِي وَ مَحْيايَ وَ مَماتِي لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِين‏ "( انعام 162 )

👌اهلبیت علیهم السلام هم تاکید داشتند که آیه فوق در هنگام نماز خوانده شود تا انسان توجه ویژه پیدا کند که جز برای خداوند نماز و عبادتی انجام ندهد : " عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: يُجْزِيكَ فِي الصَّلَاةِ مِنَ الْكَلَامِ فِي التَّوَجُّهِ إِلَى اللَّهِ أَنْ تَقُولَ ..." إِنَّ صَلاتِي وَ نُسُكِي وَ مَحْيايَ وَ مَماتِي لِلَّهِ رَبِ‏ الْعالَمِين"

📚تهذيب الأحكام ج‏2، ص: 67

▫️3 _ نقل مذکور از کتاب " فقه الرضا علیه السلام " اشاره به موضوع توسل به ائمه علیهم السلام است و این که انسان قبل از نماز بتواند با توسل به امامان و خواندن نماز , قرب خود به خداوند را تقویت و تسریع کند .

چنانچه که خداوند می فرماید : " اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد پرهيزگارى پيشه كنيد و وسيله‏اى براى تقرب به خدا انتخاب نمائيد و در راه او جهاد كنيد باشد كه رستگار شويد. " " يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ ابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ ... " ( مائده 35 )

لذا در نقلهای دیگر آمده است که قبل از شروع نماز , انسان توسل به پیامبر گرامی اسلام و اهلبیت ایشان کند و به وسیله آن بزرگواران به خدا توجه کرده و به سوی خداوند تقرب بجوید و از خداوند بخواهد که به آبروی اهلبیت ع نمازش قبول و گناهانش بخشیده و دعایش مستجاب شود :

: " كَانَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع يَقُولُ مَنْ قَالَ هَذَا الْقَوْلَ كَانَ مَعَ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ- إِذَا قَامَ قَبْلَ أَنْ يَسْتَفْتِحَ الصَّلَاةَ اللَّهُمَّ إِنِّي أَتَوَجَّهُ إِلَيْكَ بِمُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ- وَ أُقَدِّمُهُمْ بَيْنَ يَدَيْ صَلَاتِي وَ أَتَقَرَّبُ بِهِمْ إِلَيْكَ فَاجْعَلْنِي بِهِمْ وَجِيهاً فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَة " _ " قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع إِذَا قُمْتَ إِلَى الصَّلَاةِ فَقُلِ اللَّهُمَّ إِنِّي أُقَدِّمُ إِلَيْكَ مُحَمَّداً ص- بَيْنَ يَدَيْ حَاجَتِي وَ أَتَوَجَّهُ بِهِ إِلَيْكَ فَاجْعَلْنِي بِهِ وَجِيهاً عِنْدَكَ فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ وَ مِنَ الْمُقَرَّبِينَ وَ اجْعَلْ صَلَاتِي بِهِ مَقْبُولَةً وَ ذَنْبِي بِهِ مَغْفُوراً وَ دُعَائِي بِهِ مُسْتَجَاباً  "

📚الکافی ج 2 ص 544 _ التهذیب ج 2 ص 287


▫️4 _ متاسفانه وهابی به نقل فوق که اشاره به موضوع مورد تاکید قرآن یعنی توسل است و ارتباطی نیز با شرک ندارد , اشکال کرده است در حالی که به ابوحنیفه امام بزرگ اهلسنت , اشکال نمی کند که با صراحت فتوا می دهد که " انسان می تواند الاغی را به نیت قربة الی الله عبادت کند " " سمعنا ابا حنیفه یقول لو ان رجلا عبد هذا البغل تقربا بذلک الی الله جل و علا لم ار بذلک بأسا "

📚المنتظم فی تاریخ الملوک و الامم ج 8 ص 133



#شیعه_پاسخ

@Rahnamye_Behesht
ipasookh.ir
2024/11/16 11:28:39
Back to Top
HTML Embed Code: