Forwarded from پرسمان اعتقادی ( شیعه پاسخ )
فرا رسیدن نهم ربیع الاول ( فرحه الزهراء و عید الغدیر الثانی ) را تبریک می گوییم ؛
💐پرسش و پاسخ های مرتبط با نهم ربیع الاول ؛
1⃣آیا براستی به امامت رسیدن امام زمان جشن و شادی دارد ❗️آیا این که امروز روز هشتم ربیع برای شهادت امام عسکری عزاداری می شود ، اما شب نهم ربیع با روز آن برای به امامت رسیدن امام زمان شادی می شود #مستند شرعی دارد ❕❕
💠https://www.tg-me.com/Rahnamye_Behesht/7767
2⃣بیشتر تاریخ نگاران گفته اند که عمر بن خطاب در روز بیست و ششم ذی الحجه کشته شد ❗️حال شما چرا می گویید تاریخ کشته شدن او روز نهم ربیع بوده است ❕❕
💠https://www.tg-me.com/Rahnamye_Behesht/7776
3⃣ من از هرجا که تحقیق کردم به این نتیجه رسیدم که حدیث رفع #القلم جعلیه چون راویانش مجهول و ضعیف هستن و دو اینکه اگه هم درست باشه با عقل شیعه جور در میاد که سه روز هرکاری که دوس دارن بکنن و #گناه هم واسشون نوشته نمیشه این مجالسی هم که میگیرن و میرقصن و فحش میدن از همین روایته ❕❕
💠https://www.tg-me.com/Rahnamye_Behesht/7779
4⃣شنیدم که فردی به نام #ابولؤلؤ که در کاشان دفن است قاتل عمربن خطاب بوده و بعد از قتل او نزد امیرالمومنین رفته و ایشان به ابولؤلؤ میگویند به #کاشان برو که دوستاران من آنجایند ❗️❗️
💠https://www.tg-me.com/Rahnamye_Behesht/7801
5⃣کسانی که از مجالس عید الزهراء و این قضیایای جانبی آن طرفداری می کنید آیا نمی دانید که همه ساله چقدر شیعه به خاطر این مجالس کشته می شوند ❗️❗️
💠https://www.tg-me.com/Rahnamye_Behesht/9379
6⃣نظر رهبر انقلاب در مورد کیفیت شادی کردن در روز نهم ربیع ؛
💠https://www.tg-me.com/Rahnamye_Behesht/10920
7⃣ توضیحی بیشتر در مورد اینکه روز قتل خلیفه دوم نهم ربیع بوده و بزرگان شیعه نیز معتقدند که روز کشته شدن عمر نهم ربیع است و بر اساس آن غسل آن روز مستحب است ‼️
💠https://www.tg-me.com/Rahnamye_Behesht/12770
8⃣اثبات اینکه روز کشته شدن عمر بن خطاب نهم ربیع است , بر اساس منابع اهلسنت :
💠https://www.tg-me.com/Rahnamye_Behesht/12771
9⃣تاملی بیشتر در مورد جشن گرفتن به امامت رسیدن امام زمان علیه السلام !!!
💠https://www.tg-me.com/Rahnamye_Behesht/14225
🔟نقدی بر سخنان جناب مسائلی در مورد جشن به امامت رسیدن امام زمان علیه السلام :
💠https://www.tg-me.com/Rahnamye_Behesht/14226
1⃣1⃣کشته شدن عمر بن سعد در روز نهم ربیع !!!!
💠https://www.tg-me.com/Rahnamye_Behesht/15280
#پرسمان_اعتقادی
@Rahnamye_Behesht
#سایت_ما
ipasookh.ir
💐پرسش و پاسخ های مرتبط با نهم ربیع الاول ؛
1⃣آیا براستی به امامت رسیدن امام زمان جشن و شادی دارد ❗️آیا این که امروز روز هشتم ربیع برای شهادت امام عسکری عزاداری می شود ، اما شب نهم ربیع با روز آن برای به امامت رسیدن امام زمان شادی می شود #مستند شرعی دارد ❕❕
💠https://www.tg-me.com/Rahnamye_Behesht/7767
2⃣بیشتر تاریخ نگاران گفته اند که عمر بن خطاب در روز بیست و ششم ذی الحجه کشته شد ❗️حال شما چرا می گویید تاریخ کشته شدن او روز نهم ربیع بوده است ❕❕
💠https://www.tg-me.com/Rahnamye_Behesht/7776
3⃣ من از هرجا که تحقیق کردم به این نتیجه رسیدم که حدیث رفع #القلم جعلیه چون راویانش مجهول و ضعیف هستن و دو اینکه اگه هم درست باشه با عقل شیعه جور در میاد که سه روز هرکاری که دوس دارن بکنن و #گناه هم واسشون نوشته نمیشه این مجالسی هم که میگیرن و میرقصن و فحش میدن از همین روایته ❕❕
💠https://www.tg-me.com/Rahnamye_Behesht/7779
4⃣شنیدم که فردی به نام #ابولؤلؤ که در کاشان دفن است قاتل عمربن خطاب بوده و بعد از قتل او نزد امیرالمومنین رفته و ایشان به ابولؤلؤ میگویند به #کاشان برو که دوستاران من آنجایند ❗️❗️
💠https://www.tg-me.com/Rahnamye_Behesht/7801
5⃣کسانی که از مجالس عید الزهراء و این قضیایای جانبی آن طرفداری می کنید آیا نمی دانید که همه ساله چقدر شیعه به خاطر این مجالس کشته می شوند ❗️❗️
💠https://www.tg-me.com/Rahnamye_Behesht/9379
6⃣نظر رهبر انقلاب در مورد کیفیت شادی کردن در روز نهم ربیع ؛
💠https://www.tg-me.com/Rahnamye_Behesht/10920
7⃣ توضیحی بیشتر در مورد اینکه روز قتل خلیفه دوم نهم ربیع بوده و بزرگان شیعه نیز معتقدند که روز کشته شدن عمر نهم ربیع است و بر اساس آن غسل آن روز مستحب است ‼️
💠https://www.tg-me.com/Rahnamye_Behesht/12770
8⃣اثبات اینکه روز کشته شدن عمر بن خطاب نهم ربیع است , بر اساس منابع اهلسنت :
💠https://www.tg-me.com/Rahnamye_Behesht/12771
9⃣تاملی بیشتر در مورد جشن گرفتن به امامت رسیدن امام زمان علیه السلام !!!
💠https://www.tg-me.com/Rahnamye_Behesht/14225
🔟نقدی بر سخنان جناب مسائلی در مورد جشن به امامت رسیدن امام زمان علیه السلام :
💠https://www.tg-me.com/Rahnamye_Behesht/14226
1⃣1⃣کشته شدن عمر بن سعد در روز نهم ربیع !!!!
💠https://www.tg-me.com/Rahnamye_Behesht/15280
#پرسمان_اعتقادی
@Rahnamye_Behesht
#سایت_ما
ipasookh.ir
پرسمان اعتقادی ( شیعه پاسخ )
Video
پاسخی به انتقادات حسن آقامیری در مورد عملکرد نوح نبی علیه السلام !!!!
❕اخیرا دو کلیپ از حسن آقامیری منتشر شده است که او اشکالاتی را به نوح نبی علیه السلام وارد کرده است :
1 _ در جایی می گوید که استدلال نوح نبی علیه السلام در هنگام تقاضای عذاب برای قومش استدلال متقنی نبود زیرا نوح گفت که قوم من چون کافرند , تنها فرزندان کافر را می زایند و به دنیا می آورند !!!
2 _ در جای دیگر می گوید من به نوح ع انتقاد دارم که چرا برای قومش تقاضای عذاب کرد و وسط عذاب هم تنها به فکر نجات فرزند خود بود نه نجات امت عذاب شده !!!
❕در پاسخ ادعاهای او نخست باید توجه داشت که نوح علیه السلام از انبیاء والا مقام و بزرگ خداوند است تا جایی که قرآن مجيد در آيات فراوانى از نوح ع سخن مىگويد، و روى هم رفته در بيست و نه سوره از قرآن درباره اين پيامبر بزرگ، سخن گفته شده، و نام او 43 بار در قرآن آمده است.
📚تفسير نمونه، ج25، ص: 91
❕در آیات متعددی از نوح به عنوان یک عبد شاکر و صالح و محسن یاد شده است و دیگران نیز به پیروی از راه و روش نوح دعوت شده اند . ( انعام 84 _ 90 _تحریم 10 _ اسراء 3 )
👌همینطور هشدار به عذاب قوم نوح توسط خود خداوند به نوح داده شده بود چنانچه که می خوانیم :
"ما نوح را به سوى قومش فرستاديم، و گفتيم: قوم خود را انذار كن پيش از آنكه عذاب دردناك به سراغشان آيد. " " إِنَّا أَرْسَلْنا نُوحاً إِلى قَوْمِهِ أَنْ أَنْذِرْ قَوْمَكَ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَأْتِيَهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ " ( نوح 1 )
❕نوح ع هم بارها قومش را از عذاب الهی ترساند , چنانچه که باز می خوانیم :
" ما نوح را به سوى قومش فرستاديم، او به آنها گفت: اى قوم من (تنها) خداوند يگانه را پرستش كنيد كه معبودى جز او براى شما نيست (و اگر غير اين كنيد) من بر شما از عذاب روز بزرگى مىترسم " " لَقَدْ أَرْسَلْنا نُوحاً إِلى قَوْمِهِ فَقالَ يا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ ما لَكُمْ مِنْ إِلهٍ غَيْرُهُ إِنِّي أَخافُ عَلَيْكُمْ عَذابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ " ( اعراف 59 )
❕گوش قوم نوح بدهکار این انذارهای نوح ع نبود و نوح نبی قرنها ( 950 سال ) بابت این لجاجت و عدم ایمان قومش گریه و نوحه می کرد و اساسا بر اساس روایات , به خاطر همین نوحه و گریه کردن زیاد نوح بابت عدم هدایت قومش بود که به این پیامبر بزرگ اطلاق نام نوح شد : " إِنَّمَا سُمِّيَ نُوحاً لِأَنَّهُ نَاحَ عَلَى قَوْمِهِ أَلْفَ سَنَةٍ إِلَّا خَمْسِينَ عاما "
📚عيون أخبار الرضا عليه السلام، ج1، ص: 244
❕علامه مجلسی نقل می کند :
"نوح عليه السّلام نجّار بود و اندكى گندمگون بود و رويش باريك بود و در سرش درازى بود و چشمهايش بزرگ بود و ساقهايش باريك بود و گوشت رانهايش بسيار بود و نافش بزرگ بود و ريشش دراز و پهن بود و بلند قامت و تنومند بود و در نهايت شدت و غضب بود، و چون مبعوث شد هشتصد و پنجاه سال عمر او بود، پس نهصد و پنجاه سال در ميان قوم خود ماند كه ايشان را بسوى خدا دعوت مىنمود، و زياد نشد ايشان را مگر طغيان، و سه قرن گذشتند از قومش كه پدران مردند و فرزندان ايشان ماندند، و هر يك از ايشان پسر خود را مىآورد در هنگامى كه او خرد و کودک بود و بر بالاى سر نوح عليه السّلام بازمىداشت و مىگفت: اى پسر! اگر بعد از من بمانى اطاعت اين ديوانه مكن "
"يَدْعُوهُمْ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى فَلَا يَزْدَادُونَ إِلَّا طُغْيَاناً وَ مَضَى ثَلَاثَةُ قُرُونٍ مِنْ قَوْمِهِ وَ كَانَ الرَّجُلُ مِنْهُمْ يَأْتِي بِابْنِهِ وَ هُوَ صَغِيرٌ فَيَقِفُهُ عَلَى رَأْسِ نُوحٍ ص فَيَقُولُ يَا بُنَيَّ إِنْ بَقِيتَ بَعْدِي فَلَا تُطِيعَنَّ هَذَا الْمَجْنُونَ "
📚قصص الأنبياء راوندی ص: 84 ( به نقل از حیاه القلوب ج 1 246 )
▫️ادامه 👇
❕اخیرا دو کلیپ از حسن آقامیری منتشر شده است که او اشکالاتی را به نوح نبی علیه السلام وارد کرده است :
1 _ در جایی می گوید که استدلال نوح نبی علیه السلام در هنگام تقاضای عذاب برای قومش استدلال متقنی نبود زیرا نوح گفت که قوم من چون کافرند , تنها فرزندان کافر را می زایند و به دنیا می آورند !!!
2 _ در جای دیگر می گوید من به نوح ع انتقاد دارم که چرا برای قومش تقاضای عذاب کرد و وسط عذاب هم تنها به فکر نجات فرزند خود بود نه نجات امت عذاب شده !!!
❕در پاسخ ادعاهای او نخست باید توجه داشت که نوح علیه السلام از انبیاء والا مقام و بزرگ خداوند است تا جایی که قرآن مجيد در آيات فراوانى از نوح ع سخن مىگويد، و روى هم رفته در بيست و نه سوره از قرآن درباره اين پيامبر بزرگ، سخن گفته شده، و نام او 43 بار در قرآن آمده است.
📚تفسير نمونه، ج25، ص: 91
❕در آیات متعددی از نوح به عنوان یک عبد شاکر و صالح و محسن یاد شده است و دیگران نیز به پیروی از راه و روش نوح دعوت شده اند . ( انعام 84 _ 90 _تحریم 10 _ اسراء 3 )
👌همینطور هشدار به عذاب قوم نوح توسط خود خداوند به نوح داده شده بود چنانچه که می خوانیم :
"ما نوح را به سوى قومش فرستاديم، و گفتيم: قوم خود را انذار كن پيش از آنكه عذاب دردناك به سراغشان آيد. " " إِنَّا أَرْسَلْنا نُوحاً إِلى قَوْمِهِ أَنْ أَنْذِرْ قَوْمَكَ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَأْتِيَهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ " ( نوح 1 )
❕نوح ع هم بارها قومش را از عذاب الهی ترساند , چنانچه که باز می خوانیم :
" ما نوح را به سوى قومش فرستاديم، او به آنها گفت: اى قوم من (تنها) خداوند يگانه را پرستش كنيد كه معبودى جز او براى شما نيست (و اگر غير اين كنيد) من بر شما از عذاب روز بزرگى مىترسم " " لَقَدْ أَرْسَلْنا نُوحاً إِلى قَوْمِهِ فَقالَ يا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ ما لَكُمْ مِنْ إِلهٍ غَيْرُهُ إِنِّي أَخافُ عَلَيْكُمْ عَذابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ " ( اعراف 59 )
❕گوش قوم نوح بدهکار این انذارهای نوح ع نبود و نوح نبی قرنها ( 950 سال ) بابت این لجاجت و عدم ایمان قومش گریه و نوحه می کرد و اساسا بر اساس روایات , به خاطر همین نوحه و گریه کردن زیاد نوح بابت عدم هدایت قومش بود که به این پیامبر بزرگ اطلاق نام نوح شد : " إِنَّمَا سُمِّيَ نُوحاً لِأَنَّهُ نَاحَ عَلَى قَوْمِهِ أَلْفَ سَنَةٍ إِلَّا خَمْسِينَ عاما "
📚عيون أخبار الرضا عليه السلام، ج1، ص: 244
❕علامه مجلسی نقل می کند :
"نوح عليه السّلام نجّار بود و اندكى گندمگون بود و رويش باريك بود و در سرش درازى بود و چشمهايش بزرگ بود و ساقهايش باريك بود و گوشت رانهايش بسيار بود و نافش بزرگ بود و ريشش دراز و پهن بود و بلند قامت و تنومند بود و در نهايت شدت و غضب بود، و چون مبعوث شد هشتصد و پنجاه سال عمر او بود، پس نهصد و پنجاه سال در ميان قوم خود ماند كه ايشان را بسوى خدا دعوت مىنمود، و زياد نشد ايشان را مگر طغيان، و سه قرن گذشتند از قومش كه پدران مردند و فرزندان ايشان ماندند، و هر يك از ايشان پسر خود را مىآورد در هنگامى كه او خرد و کودک بود و بر بالاى سر نوح عليه السّلام بازمىداشت و مىگفت: اى پسر! اگر بعد از من بمانى اطاعت اين ديوانه مكن "
"يَدْعُوهُمْ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى فَلَا يَزْدَادُونَ إِلَّا طُغْيَاناً وَ مَضَى ثَلَاثَةُ قُرُونٍ مِنْ قَوْمِهِ وَ كَانَ الرَّجُلُ مِنْهُمْ يَأْتِي بِابْنِهِ وَ هُوَ صَغِيرٌ فَيَقِفُهُ عَلَى رَأْسِ نُوحٍ ص فَيَقُولُ يَا بُنَيَّ إِنْ بَقِيتَ بَعْدِي فَلَا تُطِيعَنَّ هَذَا الْمَجْنُونَ "
📚قصص الأنبياء راوندی ص: 84 ( به نقل از حیاه القلوب ج 1 246 )
▫️ادامه 👇
▫️ادامه 👇
❗️خداوند به نوح علیه السلام خبر داد که جز همان اندک افراد مومن به او , دیگر کسی از قومش به او ایمان نمی آورد , چنانچه که می خوانیم :
" به نوح وحى شد كه جز آنها كه (تا كنون) ايمان آوردهاند ديگر هيچكس از قوم تو ايمان نخواهد آورد بنا بر اين از كارهايى كه مىكنند غمگين مباش " " وَ أُوحِيَ إِلى نُوحٍ أَنَّهُ لَنْ يُؤْمِنَ مِنْ قَوْمِكَ إِلاَّ مَنْ قَدْ آمَنَ فَلا تَبْتَئِسْ بِما كانُوا يَفْعَلُون " ( هود 36 )
❕این تعداد کم ایمان آورندگان به نوح ع در روایات هشتاد تن معرفی شده اند : " عن أبي جعفر ع في قول الله: «وَ ما آمَنَ مَعَهُ إِلَّا قَلِيلٌ» قال: كانوا ثمانية "
📚تفسير العياشي، ج2، ص: 148
❗️پس از این خبر دادن خداوند نوح ع قومش را نفرین کرد و گفت :
" پروردگارا! روى زمين احدى از كافران را زنده مگذار - چرا كه اگر آنها را بگذارى بندگانت را گمراه مىكنند، و جز نسلى فاجر و كافر به وجود نمىآورند. " " وَ قالَ نُوحٌ رَبِّ لا تَذَرْ عَلَى الْأَرْضِ مِنَ الْكافِرِينَ دَيَّاراً _ إِنَّكَ إِنْ تَذَرْهُمْ يُضِلُّوا عِبادَكَ وَ لا يَلِدُوا إِلاَّ فاجِراً كَفَّاراً " ( نوح 26 _ 27 )
👌چنانچه که گفتیم نوح علیه السلام به تعلیم الهی دانسته بود که تمام نسل قومش کافر خواهند بود و ایمان نمی آورند , لذا تقاضای هلاکت قومش را کرد , در روایات با صراحت به این نکته تصریح شده است : " فَلَبِثَ فِيهِمْ نُوحٌ أَلْفَ سَنَةٍ إِلَّا خَمْسِينَ عاماً يَدْعُوهُمْ سِرّاً وَ عَلَانِيَةً فَلَمَّا أَبَوْا وَ عَتَوْا قَالَ رَبَّهُ أَنِّي مَغْلُوبٌ فَانْتَصِرْ فَأَوْحَى اللَّهُ جَلَّ وَ عَزَّ إِلَيْهِ- أَنَّهُ لَنْ يُؤْمِنَ مِنْ قَوْمِكَ إِلَّا مَنْ قَدْ آمَنَ فَلا تَبْتَئِسْ بِما كانُوا يَفْعَلُونَ [يَعْمَلُونَ] فَلِذَلِكَ قَالَ نُوحٌ ع- وَ لا يَلِدُوا إِلَّا فاجِراً كَفَّاراً " _ قُلْتُ لِأَبِي جَعْفَرٍ ع أَ رَأَيْتَ نُوحاً ع حِينَ دَعَا عَلَى قَوْمِهِ فَقَالَ رَبِّ لا تَذَرْ عَلَى الْأَرْضِ مِنَ الْكافِرِينَ دَيَّاراً إِنَّكَ إِنْ تَذَرْهُمْ يُضِلُّوا عِبادَكَ وَ لا يَلِدُوا إِلَّا فاجِراً كَفَّاراً قَالَ ع عَلِمَ أَنَّهُ لَا يَنْجُبُ مِنْ بَيْنِهِمْ أَحَدٌ قَالَ قُلْتُ وَ كَيْفَ عَلِمَ ذَلِكَ قَالَ أَوْحَى اللَّهُ إِلَيْهِ أَنَّهُ لَا يُؤْمِنُ مِنْ قَوْمِكَ إِلَّا مَنْ قَدْ آمَنَ فَعِنْدَ هَذَا دَعَا عَلَيْهِمْ بِهَذَا الدُّعَاءِ. "
📚الكافي ج8، ص: 283 _ علل الشرائع، ج1، ص: 31
❕بنابراین دیگر جای این سخن نیست که کسی بگوید استدلال نوح بر عذاب قومش استدلال ضعیفی بود , زیرا استدلال نوح به تعلیم الهی بوده است .
👌در تفسیر نمونه در این رابطه می خوانیم :
"اين سخن را هنگامى گفت كه به طور كامل از هدايت آنها مايوس شده بود، و آخرين تلاش و كوشش خود را براى ايمان آوردن آنها به كار زد و نتيجهاى نگرفت، و تنها گروهى اندك به او ايمان آوردند....
اين نشان مىدهد كه نفرين انبياء، از جمله نوح ع از روى خشم و غضب و انتقامجويى و كينهتوزى نبود، بلكه روى يك حساب منطقى صورت گرفته است، و نوح مانند افراد كم حوصلهاى نبود كه با كوچكترين چيزى از جا در برود و دهان به نفرين بگشايد، بلكه بعد از نهصد و پنجاه سال دعوت و صبر و شكيبايى و خون دل خوردن، و بعد از ياس كامل زبان به نفرين گشود.
در اينكه نوح از كجا فهميد كه اينها ديگر ايمان نمىآورند، و علاوه بر آن، بندگان خدا را كه در آن محيط بودند گمراه مىسازند، و از اين گذشته نسل آينده آنان نيز فاسد و مفسد است؟! بعضى گفتهاند اين از طريق آگاهى بر غيب بود كه خدا به او داد، اين احتمال نيز داده شده كه نوح اين مطلب را از وحى الهى استفاده كرد آنجا كه مىفرمايد: وَ أُوحِيَ إِلى نُوحٍ أَنَّهُ لَنْ يُؤْمِنَ مِنْ قَوْمِكَ إِلَّا مَنْ قَدْ آمَنَ: " به نوح وحى فرستاده شد كه از قوم تو احدى جز آنان كه ايمان آوردهاند ايمان نخواهد آورد ...
👈 از مجموع اين آيات به خوبى استفاده مىشود كه عذابهاى الهى بر اساس حكمت است، جمعيتى كه فاسد و مفسد باشند و نسلهاى آينده آنها نيز در خطر فساد و گمراهى قرار گيرند در حكمت خداوند حق حيات ندارند، طوفان يا صاعقه يا زمين لرزه، يا بلاى ديگرى، نازل مىشود و آنها را از صفحه زمين بر مىاندازد، همانگونه كه طوفان نوح زمين را از لوث وجود آن قوم شرور شستشو داد.
و با توجه به اينكه اين قانون الهى مخصوص زمان و مكانى نيست، بايد توجه داشته باشيم كه اگر امروز هم قومى فاسد و مفسد و فرزندانشان فاجر و كفار بودند بايد منتظر عذاب الهى باشند، چرا كه در اين امور تبعيضى وجود ندارد و اين يك سنت الهى است. "👉
📚تفسیر نمونه ج 25 ص 88
▫️ادامه 👇
❗️خداوند به نوح علیه السلام خبر داد که جز همان اندک افراد مومن به او , دیگر کسی از قومش به او ایمان نمی آورد , چنانچه که می خوانیم :
" به نوح وحى شد كه جز آنها كه (تا كنون) ايمان آوردهاند ديگر هيچكس از قوم تو ايمان نخواهد آورد بنا بر اين از كارهايى كه مىكنند غمگين مباش " " وَ أُوحِيَ إِلى نُوحٍ أَنَّهُ لَنْ يُؤْمِنَ مِنْ قَوْمِكَ إِلاَّ مَنْ قَدْ آمَنَ فَلا تَبْتَئِسْ بِما كانُوا يَفْعَلُون " ( هود 36 )
❕این تعداد کم ایمان آورندگان به نوح ع در روایات هشتاد تن معرفی شده اند : " عن أبي جعفر ع في قول الله: «وَ ما آمَنَ مَعَهُ إِلَّا قَلِيلٌ» قال: كانوا ثمانية "
📚تفسير العياشي، ج2، ص: 148
❗️پس از این خبر دادن خداوند نوح ع قومش را نفرین کرد و گفت :
" پروردگارا! روى زمين احدى از كافران را زنده مگذار - چرا كه اگر آنها را بگذارى بندگانت را گمراه مىكنند، و جز نسلى فاجر و كافر به وجود نمىآورند. " " وَ قالَ نُوحٌ رَبِّ لا تَذَرْ عَلَى الْأَرْضِ مِنَ الْكافِرِينَ دَيَّاراً _ إِنَّكَ إِنْ تَذَرْهُمْ يُضِلُّوا عِبادَكَ وَ لا يَلِدُوا إِلاَّ فاجِراً كَفَّاراً " ( نوح 26 _ 27 )
👌چنانچه که گفتیم نوح علیه السلام به تعلیم الهی دانسته بود که تمام نسل قومش کافر خواهند بود و ایمان نمی آورند , لذا تقاضای هلاکت قومش را کرد , در روایات با صراحت به این نکته تصریح شده است : " فَلَبِثَ فِيهِمْ نُوحٌ أَلْفَ سَنَةٍ إِلَّا خَمْسِينَ عاماً يَدْعُوهُمْ سِرّاً وَ عَلَانِيَةً فَلَمَّا أَبَوْا وَ عَتَوْا قَالَ رَبَّهُ أَنِّي مَغْلُوبٌ فَانْتَصِرْ فَأَوْحَى اللَّهُ جَلَّ وَ عَزَّ إِلَيْهِ- أَنَّهُ لَنْ يُؤْمِنَ مِنْ قَوْمِكَ إِلَّا مَنْ قَدْ آمَنَ فَلا تَبْتَئِسْ بِما كانُوا يَفْعَلُونَ [يَعْمَلُونَ] فَلِذَلِكَ قَالَ نُوحٌ ع- وَ لا يَلِدُوا إِلَّا فاجِراً كَفَّاراً " _ قُلْتُ لِأَبِي جَعْفَرٍ ع أَ رَأَيْتَ نُوحاً ع حِينَ دَعَا عَلَى قَوْمِهِ فَقَالَ رَبِّ لا تَذَرْ عَلَى الْأَرْضِ مِنَ الْكافِرِينَ دَيَّاراً إِنَّكَ إِنْ تَذَرْهُمْ يُضِلُّوا عِبادَكَ وَ لا يَلِدُوا إِلَّا فاجِراً كَفَّاراً قَالَ ع عَلِمَ أَنَّهُ لَا يَنْجُبُ مِنْ بَيْنِهِمْ أَحَدٌ قَالَ قُلْتُ وَ كَيْفَ عَلِمَ ذَلِكَ قَالَ أَوْحَى اللَّهُ إِلَيْهِ أَنَّهُ لَا يُؤْمِنُ مِنْ قَوْمِكَ إِلَّا مَنْ قَدْ آمَنَ فَعِنْدَ هَذَا دَعَا عَلَيْهِمْ بِهَذَا الدُّعَاءِ. "
📚الكافي ج8، ص: 283 _ علل الشرائع، ج1، ص: 31
❕بنابراین دیگر جای این سخن نیست که کسی بگوید استدلال نوح بر عذاب قومش استدلال ضعیفی بود , زیرا استدلال نوح به تعلیم الهی بوده است .
👌در تفسیر نمونه در این رابطه می خوانیم :
"اين سخن را هنگامى گفت كه به طور كامل از هدايت آنها مايوس شده بود، و آخرين تلاش و كوشش خود را براى ايمان آوردن آنها به كار زد و نتيجهاى نگرفت، و تنها گروهى اندك به او ايمان آوردند....
اين نشان مىدهد كه نفرين انبياء، از جمله نوح ع از روى خشم و غضب و انتقامجويى و كينهتوزى نبود، بلكه روى يك حساب منطقى صورت گرفته است، و نوح مانند افراد كم حوصلهاى نبود كه با كوچكترين چيزى از جا در برود و دهان به نفرين بگشايد، بلكه بعد از نهصد و پنجاه سال دعوت و صبر و شكيبايى و خون دل خوردن، و بعد از ياس كامل زبان به نفرين گشود.
در اينكه نوح از كجا فهميد كه اينها ديگر ايمان نمىآورند، و علاوه بر آن، بندگان خدا را كه در آن محيط بودند گمراه مىسازند، و از اين گذشته نسل آينده آنان نيز فاسد و مفسد است؟! بعضى گفتهاند اين از طريق آگاهى بر غيب بود كه خدا به او داد، اين احتمال نيز داده شده كه نوح اين مطلب را از وحى الهى استفاده كرد آنجا كه مىفرمايد: وَ أُوحِيَ إِلى نُوحٍ أَنَّهُ لَنْ يُؤْمِنَ مِنْ قَوْمِكَ إِلَّا مَنْ قَدْ آمَنَ: " به نوح وحى فرستاده شد كه از قوم تو احدى جز آنان كه ايمان آوردهاند ايمان نخواهد آورد ...
👈 از مجموع اين آيات به خوبى استفاده مىشود كه عذابهاى الهى بر اساس حكمت است، جمعيتى كه فاسد و مفسد باشند و نسلهاى آينده آنها نيز در خطر فساد و گمراهى قرار گيرند در حكمت خداوند حق حيات ندارند، طوفان يا صاعقه يا زمين لرزه، يا بلاى ديگرى، نازل مىشود و آنها را از صفحه زمين بر مىاندازد، همانگونه كه طوفان نوح زمين را از لوث وجود آن قوم شرور شستشو داد.
و با توجه به اينكه اين قانون الهى مخصوص زمان و مكانى نيست، بايد توجه داشته باشيم كه اگر امروز هم قومى فاسد و مفسد و فرزندانشان فاجر و كفار بودند بايد منتظر عذاب الهى باشند، چرا كه در اين امور تبعيضى وجود ندارد و اين يك سنت الهى است. "👉
📚تفسیر نمونه ج 25 ص 88
▫️ادامه 👇
▫️ادامه 👇
❕از آنچه گفتیم چرایی تقاضای عذاب قوم از سوی نوح نیز معلوم شد زیرا نوح ع به تعلیم خداوند آگاه شده بود که قومش و نسل آنان تا روز قیامت ایمان نمی آورند و دیگران را هم فاسد می کنند , لذا دیگر شایسته حیات و زندگی نیستند .
❕اما این که آقامیری اشکال کرد که نوح ع در حین عذاب قومش تنها به فکر نجات فرزند خود بود نیز پاسخ روشنی دارد , چنانچه که برخی از محققین می نویسند :
" خداوند به نوح هشدار داده بود كه درباره ظالمان (مشركان) شفاعتى مكن زيرا همه غرق مىشوند "وَ لَا تُخَاطِبْنِى فِى الَّذِينَ ظَلَمُوا انَّهُمْ مُغْرَقُونَ " ( هود 37 )
ولى از كجا نوح مىدانست كه پسرش در زمره كافران است؟ زيرا ممكن است همانگونه كه جمعى از مفسران گفتهاند فرزند نوح وضع خود را از پدر ظاهراً مكتوم مىنمود و بسيارند پسرانى كه در برابر پدر قيافه ظاهر الصلاحى به خود مىگيرند ولى در غياب او طور ديگرند و نمونه آن را بسيار ديده يا شنيدهايم.
بعلاوه طبق آيه 40 سوره هود قُلْنَا احْمِلْ فِيهَا مِنْ كُلِّ زُوجَينِ اثْنَينِ وَ اهْلَكَ الَّا مَنْ سَبَقَ عَلَيْهِ الْقَولُ: «به نوح گفتيم: از هر جفتى از حيوانات يك زوج در كشتى سوار كن و همچنين خاندانت را مگر كسى كه قبلًا وعده هلاكش داده شده است ( یعنی همسر نوح ) ».
مطابق اين آيه تصور نوح اين بود كه فرزندش نيز طبق وعده الهى اهل نجات خواهد بود، و لذا در آيات مورد بحث به عنوان جلب ترحم پروردگار عرض كرد: «خداوندا فرزندم از اهل من است و وعده تو درباره اهل بيتم شامل حال او نيز مىشود». " وَ نادى نُوحٌ رَبَّهُ فَقالَ رَبِّ إِنَّ ابْنِي مِنْ أَهْلِي وَ إِنَّ وَعْدَكَ الْحَقُّ وَ أَنْتَ أَحْكَمُ الْحاكِمِينَ " ( هود 45 )
در اين ماجرا هيچ كارى كه مصداق گناه و معصيت باشد ديده نمىشود، جز يك ترك اولى و آن اينكه نوح مىبايست بيشتر درباره فرزند خود تحقيق مىكرد، تا از خدا تقاضاى نجات او را نكند، آن هم تقاضايى توأم با اصرار.
تعبير نوح درباره فرزندش كه گفت: «بركشتى سوار شو و با كافران نباش (و نگفت از كافران مباش)» يَا بُنَىَّ ارْكَبْ مَعَنَا وَ لَاتَكُنْ مَعَ الْكَافِريِنَ ( هود 42 ) نيز قرينه است بر اينكه نوح فرزندش را جزء كافران نمىدانست بلكه همنشين آنها مىديد. "
📚پیام قرآن ج 7 ص 107
❕در مورد یونس نبی علیه السلام هم که آقامیری به ایشان نیز تعریضی می زند در گذشته توضیح داده ایم که ایشان عصیان و معصیت خداوند را نکرد , آنچه از یونس ع اتفاق افتاد تنها یک ترک اولایی بود که با مقام والای یونس ع همخوانی نداشت , در ذیل بخوانید :
https://www.tg-me.com/Rahnamye_Behesht/4844
#شیعه_پاسخ
@Rahnamye_Behesht
❕از آنچه گفتیم چرایی تقاضای عذاب قوم از سوی نوح نیز معلوم شد زیرا نوح ع به تعلیم خداوند آگاه شده بود که قومش و نسل آنان تا روز قیامت ایمان نمی آورند و دیگران را هم فاسد می کنند , لذا دیگر شایسته حیات و زندگی نیستند .
❕اما این که آقامیری اشکال کرد که نوح ع در حین عذاب قومش تنها به فکر نجات فرزند خود بود نیز پاسخ روشنی دارد , چنانچه که برخی از محققین می نویسند :
" خداوند به نوح هشدار داده بود كه درباره ظالمان (مشركان) شفاعتى مكن زيرا همه غرق مىشوند "وَ لَا تُخَاطِبْنِى فِى الَّذِينَ ظَلَمُوا انَّهُمْ مُغْرَقُونَ " ( هود 37 )
ولى از كجا نوح مىدانست كه پسرش در زمره كافران است؟ زيرا ممكن است همانگونه كه جمعى از مفسران گفتهاند فرزند نوح وضع خود را از پدر ظاهراً مكتوم مىنمود و بسيارند پسرانى كه در برابر پدر قيافه ظاهر الصلاحى به خود مىگيرند ولى در غياب او طور ديگرند و نمونه آن را بسيار ديده يا شنيدهايم.
بعلاوه طبق آيه 40 سوره هود قُلْنَا احْمِلْ فِيهَا مِنْ كُلِّ زُوجَينِ اثْنَينِ وَ اهْلَكَ الَّا مَنْ سَبَقَ عَلَيْهِ الْقَولُ: «به نوح گفتيم: از هر جفتى از حيوانات يك زوج در كشتى سوار كن و همچنين خاندانت را مگر كسى كه قبلًا وعده هلاكش داده شده است ( یعنی همسر نوح ) ».
مطابق اين آيه تصور نوح اين بود كه فرزندش نيز طبق وعده الهى اهل نجات خواهد بود، و لذا در آيات مورد بحث به عنوان جلب ترحم پروردگار عرض كرد: «خداوندا فرزندم از اهل من است و وعده تو درباره اهل بيتم شامل حال او نيز مىشود». " وَ نادى نُوحٌ رَبَّهُ فَقالَ رَبِّ إِنَّ ابْنِي مِنْ أَهْلِي وَ إِنَّ وَعْدَكَ الْحَقُّ وَ أَنْتَ أَحْكَمُ الْحاكِمِينَ " ( هود 45 )
در اين ماجرا هيچ كارى كه مصداق گناه و معصيت باشد ديده نمىشود، جز يك ترك اولى و آن اينكه نوح مىبايست بيشتر درباره فرزند خود تحقيق مىكرد، تا از خدا تقاضاى نجات او را نكند، آن هم تقاضايى توأم با اصرار.
تعبير نوح درباره فرزندش كه گفت: «بركشتى سوار شو و با كافران نباش (و نگفت از كافران مباش)» يَا بُنَىَّ ارْكَبْ مَعَنَا وَ لَاتَكُنْ مَعَ الْكَافِريِنَ ( هود 42 ) نيز قرينه است بر اينكه نوح فرزندش را جزء كافران نمىدانست بلكه همنشين آنها مىديد. "
📚پیام قرآن ج 7 ص 107
❕در مورد یونس نبی علیه السلام هم که آقامیری به ایشان نیز تعریضی می زند در گذشته توضیح داده ایم که ایشان عصیان و معصیت خداوند را نکرد , آنچه از یونس ع اتفاق افتاد تنها یک ترک اولایی بود که با مقام والای یونس ع همخوانی نداشت , در ذیل بخوانید :
https://www.tg-me.com/Rahnamye_Behesht/4844
#شیعه_پاسخ
@Rahnamye_Behesht
جایگاه اخروی افرادی که در سن کم می میرند !!!!
🤔پرسش :
اگر فردی در سن نوجوانی وفات کند تکلیف حساب کتاب و جایگاهش در آن دنیا چه میشود؟ چون آن فرصت کامل به او داده نشده که بتواند در مثلا ۶٠، ٧٠ سال به مرحله عبودیت خداوند برسد ?
اولا اینکه تکلیفش چه میشود؟
ثانیا اینکه چرا خداوند فرصت کامل به او نداده است و به این زودی وفات کرده؟
💠پاسخ 💠
👌خداوند از هر کس به حسب نعمت هایی که به او داده است , تکلیف و وظیفه هم می خواهد , چنانچه که در قرآن می خوانیم :
" خداوند هيچكس را جز به مقدار آنچه كه به او داده است تكليف نمىكند " " لا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلاَّ ما آتاها " ( طلاق 7 )
❕امام صادق علیه السلام فرمود :
" احتجاج خداوند در برابر بندگان به اندازه ای است که به بنده نعمت داده است " " إِنَّمَا احْتَجَّ اللَّهُ عَلَى الْعِبَادِ بِمَا آتَاهُم "
📚المحاسن ج 1 ص 236
❕و فرمود :
" هر چه در دست خدا باشد (و از توان و اختيار بشر خارج باشد )خداوند عذر آن را مىپذيرد ( و از انسان تکلیف نمی خواهد ) " " ما غَلَبَ اللَّهُ عليهِ فاللَّهُ أولى بالعُذْر "
📚الکافی ج 3 ص 413
❕بر این اساس مثلا :
1 _ خداوند فردی را از نعمت عمر به مدت 18 سال بهره داده است و فرد مذکور از این عمر و نعمت الهی در مسیر اطاعت و بندگی خداوند استفاده می کند و مثلا نمره تکلیفی اش در نزد خداوند نوزده از بیست است .
2_ در مقابل فردی از نعمت عمر خداوند به مدت 70 سال بهره می گیرد و فرد مذکور نیز این عمر را در مسیر اطاعت و بندگی صرف می کند و نمره تکلیفی او هم نوزده می شود .
👈در روز قیامت مقام هر دو فرد برابر است یعنی هر دو در یک درجه قرار دارند چون نمره تکلیفی آنها برابر بوده و ملاک خداوند هم برای نمره دهی , کیفیت عمل افراد با توجه به میزان نعمت های داده شده به آنهاست . یعنی پاداش ها و حساب و کتاب خداوند کیفی آن هم با در نظر گرفتن نعمت های داده شده به فرد است .
👌از سوی دیگر بر اساس روایات , فردی که عمر کوتاه داشته است اما نیتش آن بوده که اگر عمر طولانی هم داشته باشد , تمام عمر را در مسیر عبادت و بندگی سپری می کرد , خداوند به خاطر این نیت به او پاداش عمل در عمر طولانی را می دهد :
📚وسائل الشیعه ج 1 ص 49 باب 6 " باب استحباب نیة الخیر و العزم علیه "
❕اما در مورد اینکه چرا عمر فردی کوتاه می شود هم گفتنی است :
👌 در مواردی تقدیر و مصلحت در همان عمر کوتاه است و خداوند هم که همواره برای بنده مومن و مطیع خود خیر و صلاحش را تقدیر می کند , برای فرد مذکور هم عمر کوتاه تقدیر کرده است , زیرا خیر و صلاحش در همان عمر کوتاه است .
امام صادق عليه السلام فرمود ؛
از مرد مسلمان در شگفتم! خداوند عز و جل براى او حكمى نمى كند، جز اين كه برايش خير است: اگر با قيچى ها بريده شود، برايش خير است، و اگر پادشاه مشرق و مغرب شود، [باز هم] برايش خير است. " "عَجِبْتُ لِلْمَرْءِ الْمُسْلِمِ لَا يَقْضِي اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَهُ قَضَاءً إِلَّا كَانَ خَيْراً لَهُ وَ إِنْ قُرِضَ بِالْمَقَارِيضِ كَانَ خَيْراً لَهُ وَ إِنْ مَلَكَ مَشَارِقَ الْأَرْضِ وَ مَغَارِبَهَا كَانَ خَيْراً لَهُ. "
📚الکافی ج 2 ص 62
❕در بسیاری از موارد هم عمر کوتاه یا طولانی داشتن دست خود انسان است . مراقبت های بهداشتی و برخی اموری معنوی سبب طول عمر می شود در مقابل عدم مراقبت یا ترک برخی واجبات دینی می تواند سبب کوتاهی عمر شود .
▫️امام صادق عليه السلام فرمود :
"كسانى كه به خاطر گناهان مىميرند، بيش از كسانى هستند كه به خاطر اجَلها يشان و عمر طبیعی مىميرند، و كسانى كه به سبب نيكوكارى زندگى مىكنند، بيش از كسانى هستند كه به خاطر عمرهاى طبيعى زندگى مىكنند. " " مَنْ يَمُوتُ بِالذُّنُوبِ أَكْثَرُ مِمَّنْ يَمُوتُ بِالْآجَالِ، وَ مَنْ يَعِيشُ بِالْإِحْسَانِ أَكْثَرُ مِمَّنْ يَعِيشُ بِالْأَعْمَارِ. "
📚امالی طوسی ص 305
❕و فرمود :
" مردم بيش از آن كه با عمر خود زندگى كنند، با احسان و نيكوكارى خويش زندگی می کنند و بيش از آن كه به سبب فرا رسيدن اجل و عمر طبیعی خود بميرند، بر اثر گناهان خويش مىميرند. "يَعِيشُ النَّاسُ بِإِحْسَانِهِمْ أَكْثَرَ مِمَّا يَعِيشُونَ بِأَعْمَارِهِمْ وَ يَمُوتُونَ بِذُنُوبِهِمْ أَكْثَرَ مِمَّا يَمُوتُونَ بِآجَالِهِم "
📚بحار الانوار ج 5 ص 140
👌در ذیل بیشتر در مورد تقدیرات خداوند و خیر و صلاح آن و نقش انسان در آن تقدیرات بحث کرده ایم :
https://www.tg-me.com/Rahnamye_Behesht/11765
#شیعه_پاسخ
@Rahnamye_Behesht
🤔پرسش :
اگر فردی در سن نوجوانی وفات کند تکلیف حساب کتاب و جایگاهش در آن دنیا چه میشود؟ چون آن فرصت کامل به او داده نشده که بتواند در مثلا ۶٠، ٧٠ سال به مرحله عبودیت خداوند برسد ?
اولا اینکه تکلیفش چه میشود؟
ثانیا اینکه چرا خداوند فرصت کامل به او نداده است و به این زودی وفات کرده؟
💠پاسخ 💠
👌خداوند از هر کس به حسب نعمت هایی که به او داده است , تکلیف و وظیفه هم می خواهد , چنانچه که در قرآن می خوانیم :
" خداوند هيچكس را جز به مقدار آنچه كه به او داده است تكليف نمىكند " " لا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلاَّ ما آتاها " ( طلاق 7 )
❕امام صادق علیه السلام فرمود :
" احتجاج خداوند در برابر بندگان به اندازه ای است که به بنده نعمت داده است " " إِنَّمَا احْتَجَّ اللَّهُ عَلَى الْعِبَادِ بِمَا آتَاهُم "
📚المحاسن ج 1 ص 236
❕و فرمود :
" هر چه در دست خدا باشد (و از توان و اختيار بشر خارج باشد )خداوند عذر آن را مىپذيرد ( و از انسان تکلیف نمی خواهد ) " " ما غَلَبَ اللَّهُ عليهِ فاللَّهُ أولى بالعُذْر "
📚الکافی ج 3 ص 413
❕بر این اساس مثلا :
1 _ خداوند فردی را از نعمت عمر به مدت 18 سال بهره داده است و فرد مذکور از این عمر و نعمت الهی در مسیر اطاعت و بندگی خداوند استفاده می کند و مثلا نمره تکلیفی اش در نزد خداوند نوزده از بیست است .
2_ در مقابل فردی از نعمت عمر خداوند به مدت 70 سال بهره می گیرد و فرد مذکور نیز این عمر را در مسیر اطاعت و بندگی صرف می کند و نمره تکلیفی او هم نوزده می شود .
👈در روز قیامت مقام هر دو فرد برابر است یعنی هر دو در یک درجه قرار دارند چون نمره تکلیفی آنها برابر بوده و ملاک خداوند هم برای نمره دهی , کیفیت عمل افراد با توجه به میزان نعمت های داده شده به آنهاست . یعنی پاداش ها و حساب و کتاب خداوند کیفی آن هم با در نظر گرفتن نعمت های داده شده به فرد است .
👌از سوی دیگر بر اساس روایات , فردی که عمر کوتاه داشته است اما نیتش آن بوده که اگر عمر طولانی هم داشته باشد , تمام عمر را در مسیر عبادت و بندگی سپری می کرد , خداوند به خاطر این نیت به او پاداش عمل در عمر طولانی را می دهد :
📚وسائل الشیعه ج 1 ص 49 باب 6 " باب استحباب نیة الخیر و العزم علیه "
❕اما در مورد اینکه چرا عمر فردی کوتاه می شود هم گفتنی است :
👌 در مواردی تقدیر و مصلحت در همان عمر کوتاه است و خداوند هم که همواره برای بنده مومن و مطیع خود خیر و صلاحش را تقدیر می کند , برای فرد مذکور هم عمر کوتاه تقدیر کرده است , زیرا خیر و صلاحش در همان عمر کوتاه است .
امام صادق عليه السلام فرمود ؛
از مرد مسلمان در شگفتم! خداوند عز و جل براى او حكمى نمى كند، جز اين كه برايش خير است: اگر با قيچى ها بريده شود، برايش خير است، و اگر پادشاه مشرق و مغرب شود، [باز هم] برايش خير است. " "عَجِبْتُ لِلْمَرْءِ الْمُسْلِمِ لَا يَقْضِي اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَهُ قَضَاءً إِلَّا كَانَ خَيْراً لَهُ وَ إِنْ قُرِضَ بِالْمَقَارِيضِ كَانَ خَيْراً لَهُ وَ إِنْ مَلَكَ مَشَارِقَ الْأَرْضِ وَ مَغَارِبَهَا كَانَ خَيْراً لَهُ. "
📚الکافی ج 2 ص 62
❕در بسیاری از موارد هم عمر کوتاه یا طولانی داشتن دست خود انسان است . مراقبت های بهداشتی و برخی اموری معنوی سبب طول عمر می شود در مقابل عدم مراقبت یا ترک برخی واجبات دینی می تواند سبب کوتاهی عمر شود .
▫️امام صادق عليه السلام فرمود :
"كسانى كه به خاطر گناهان مىميرند، بيش از كسانى هستند كه به خاطر اجَلها يشان و عمر طبیعی مىميرند، و كسانى كه به سبب نيكوكارى زندگى مىكنند، بيش از كسانى هستند كه به خاطر عمرهاى طبيعى زندگى مىكنند. " " مَنْ يَمُوتُ بِالذُّنُوبِ أَكْثَرُ مِمَّنْ يَمُوتُ بِالْآجَالِ، وَ مَنْ يَعِيشُ بِالْإِحْسَانِ أَكْثَرُ مِمَّنْ يَعِيشُ بِالْأَعْمَارِ. "
📚امالی طوسی ص 305
❕و فرمود :
" مردم بيش از آن كه با عمر خود زندگى كنند، با احسان و نيكوكارى خويش زندگی می کنند و بيش از آن كه به سبب فرا رسيدن اجل و عمر طبیعی خود بميرند، بر اثر گناهان خويش مىميرند. "يَعِيشُ النَّاسُ بِإِحْسَانِهِمْ أَكْثَرَ مِمَّا يَعِيشُونَ بِأَعْمَارِهِمْ وَ يَمُوتُونَ بِذُنُوبِهِمْ أَكْثَرَ مِمَّا يَمُوتُونَ بِآجَالِهِم "
📚بحار الانوار ج 5 ص 140
👌در ذیل بیشتر در مورد تقدیرات خداوند و خیر و صلاح آن و نقش انسان در آن تقدیرات بحث کرده ایم :
https://www.tg-me.com/Rahnamye_Behesht/11765
#شیعه_پاسخ
@Rahnamye_Behesht
پرسمان اعتقادی ( شیعه پاسخ )
Video
پاسخی به انتقادات حسن آقامیری به یوسف نبی علیه السلام !!!!
❕اخیرا کلیپی از آقامیری منتشر شده است که انتقاداتی به یوسف نبی در جریان نگه داشتن بنیامین وارد کرده است و می گوید :
" آنچه در این جریان از سوی یوسف واقع شد با منطق پیامبر قابل پذیرش نیست , چرا باید دزد را در نزد خود نگه داشت که یوسف برادرش را نگه داشت ? بنیامین در آن هنگام چه حالات سختی را تجربه کرد ? یوسف به چه حقی برادرش را در آن حالت قرار داد ? برنامه یوسف درست نبود و باید با ترفند بهتری بنیامین را نزد خود نگه می داشت . چرا یوسف با بنیامین از قبل هماهنگ نکرد ? چرا خودش یا بنیامین سراغ یعقوب نرفت و او را در جریان ماجرا قرار نداد ? "
❗️برخی از محققین در پاسخ به اشکالات آقامیری می نویسند :
" دوّمين موردى كه درباره يوسف و مقام عصمت او مطرح كردهاند اين است كه طبق آيه 70 سوره يوسف «هنگامى كه (مأمور يوسف) بارهاى آنها را بست، جام آبخورى (گران قيمت) پادشاه را در بارِ برادرش گذاشت؛ سپس كسى صدا زد: «اى اهل قافله! شما سارقيد» فَلَمَّا جَهَّزَهُم بِجَهَازِهِمْ جَعَلَ السِّقَايَةَ فِى رَحْلِ اخِيهِ ثُمَّ اذَّنَ مُؤَذِّنٌ ايَّتُهَا الْعِيرُ انَّكُمْ لَسَارِقُونَ آيا جايز است انسان كارى كند كه شخص بىگناهى به خصوص برادرش را متهم سازد؟ و شخصى كه چنين نسبتى- نسبت سرقت- به برادران يوسف داد آيا ممكن است بدون آگاهى و اطلاع او باشد؟ چرا پيامبر معصوم راضى شد چنين نسبتى به افراد بىگناهى بدهند؟!
و گاه اشكال را وسيعتر و گستردهتر مىكنند و مىگويند: اصولًا چرا يوسف به سرعت پرده از روى ماجراى خويش برنداشت، تا برادران خبر حيات او و قدرت و عظمتش را زودتر به پدرش برسانند، و آن پيرمرد غمديده از رنج فراق كه او را سخت آزرده ساخته بود راحت شود، آيا چنين رفتارى با آن پدر پير سزاوار بود؟!
اضافه بر اين مگر كيفر سرقت در آن زمان چه بوده كه برادر يوسف را به اتهام سرقت به عنوان «برده» نگهدارى كنند؟ آيا اين حكم الهى بوده، و يا سنت خرافى مردم مصر؟ اگر سنت مردم مصر بوده چرا يوسف اجازه داد اين حكم ظالمانه را در مورد برادرش اجرا كنند؟
پاسخ:
جواب اين سؤالات را مىتوان از لابهلاى آيات سوره يوسف، و قرائن ديگر، به روشنى دريافت، زيرا :
▫️ اوّلًا؛ اين كار ظاهراً با توافق خود «بنيامين»- برادر كوچك يوسف- انجام گرفته است، زيرا آيات اين سوره كاملًا گواهى مىدهد كه يوسف خود را قبلًا به او معرفى كرد، و او مىدانست كه اين نقشه براى نگهداشتن او چيده شده است و به اين امر راضى بود.
▫️ثانياً: گوينده اين سخن انَّكُمْ لَسَارِقُونَ «شما سارق هستيد» معلوم نيست چه كسى بوده؟ همين اندازه مىدانيم يكى از كارگزاران يوسف بوده است، آنها وقتى كه پيمانه مخصوص را داخل بار يكى از برادران يوسف يافتند يقين پيدا كردند سرقت از ناحيه او صورت گرفته، و معمول است اگر كارى در ميان گروهى كه با هم هستند انجام شود همه را مخاطب مىسازند و مىگويند شما اين كار را كرديد.
❕به هر حال اين سخن و اين تشخيص مربوط به كارگزاران يوسف بوده و ارتباطى با خود او ندارد، تنها كارى كه او انجام داد همان گذاشتن پيمانه در بار برادرش بود، و نتيجه آن همان اتهامى بود كه مايه نجات و آسايش و آرامش آن برادر مىشد، و او به اين مسأله راضى بود.
▫️ثالثاً؛ مجموع اين برنامه چه در مورد برادران، و چه در مورد پدر، تكميل برنامه آزمايش الهى نسبت به آنها بود، به تعبير ديگر يوسف طبق فرمان الهى كه از طريق وحى دريافته بود سبب شد كه مقاومت يعقوب در برابر از دست دادن فرزند دوّمش كه كاملًا مورد علاقهاش بود آزموده شود، و از اين طريق حلقه تكامل و پاداش عظيم و ثواب او تكميل شود، همچنين برادران در اين ماجرا نيز بار ديگر در بوته آزمايش قرار گيرند كه آيا حاضرند پيمانى را كه با پدر بسته بودند در مورد تنها نگذاردن «بنيامين» عملى سازند؟ و از سوى ديگر معلوم شود چه كسانى اين سخن را مىگويند كه: «اگر اين برادر دزدى كرده برادر ديگرش نيز قبلًا دزدى كرده است» (منظورشان يوسف بود).
▫️ادامه 👇
❕اخیرا کلیپی از آقامیری منتشر شده است که انتقاداتی به یوسف نبی در جریان نگه داشتن بنیامین وارد کرده است و می گوید :
" آنچه در این جریان از سوی یوسف واقع شد با منطق پیامبر قابل پذیرش نیست , چرا باید دزد را در نزد خود نگه داشت که یوسف برادرش را نگه داشت ? بنیامین در آن هنگام چه حالات سختی را تجربه کرد ? یوسف به چه حقی برادرش را در آن حالت قرار داد ? برنامه یوسف درست نبود و باید با ترفند بهتری بنیامین را نزد خود نگه می داشت . چرا یوسف با بنیامین از قبل هماهنگ نکرد ? چرا خودش یا بنیامین سراغ یعقوب نرفت و او را در جریان ماجرا قرار نداد ? "
❗️برخی از محققین در پاسخ به اشکالات آقامیری می نویسند :
" دوّمين موردى كه درباره يوسف و مقام عصمت او مطرح كردهاند اين است كه طبق آيه 70 سوره يوسف «هنگامى كه (مأمور يوسف) بارهاى آنها را بست، جام آبخورى (گران قيمت) پادشاه را در بارِ برادرش گذاشت؛ سپس كسى صدا زد: «اى اهل قافله! شما سارقيد» فَلَمَّا جَهَّزَهُم بِجَهَازِهِمْ جَعَلَ السِّقَايَةَ فِى رَحْلِ اخِيهِ ثُمَّ اذَّنَ مُؤَذِّنٌ ايَّتُهَا الْعِيرُ انَّكُمْ لَسَارِقُونَ آيا جايز است انسان كارى كند كه شخص بىگناهى به خصوص برادرش را متهم سازد؟ و شخصى كه چنين نسبتى- نسبت سرقت- به برادران يوسف داد آيا ممكن است بدون آگاهى و اطلاع او باشد؟ چرا پيامبر معصوم راضى شد چنين نسبتى به افراد بىگناهى بدهند؟!
و گاه اشكال را وسيعتر و گستردهتر مىكنند و مىگويند: اصولًا چرا يوسف به سرعت پرده از روى ماجراى خويش برنداشت، تا برادران خبر حيات او و قدرت و عظمتش را زودتر به پدرش برسانند، و آن پيرمرد غمديده از رنج فراق كه او را سخت آزرده ساخته بود راحت شود، آيا چنين رفتارى با آن پدر پير سزاوار بود؟!
اضافه بر اين مگر كيفر سرقت در آن زمان چه بوده كه برادر يوسف را به اتهام سرقت به عنوان «برده» نگهدارى كنند؟ آيا اين حكم الهى بوده، و يا سنت خرافى مردم مصر؟ اگر سنت مردم مصر بوده چرا يوسف اجازه داد اين حكم ظالمانه را در مورد برادرش اجرا كنند؟
پاسخ:
جواب اين سؤالات را مىتوان از لابهلاى آيات سوره يوسف، و قرائن ديگر، به روشنى دريافت، زيرا :
▫️ اوّلًا؛ اين كار ظاهراً با توافق خود «بنيامين»- برادر كوچك يوسف- انجام گرفته است، زيرا آيات اين سوره كاملًا گواهى مىدهد كه يوسف خود را قبلًا به او معرفى كرد، و او مىدانست كه اين نقشه براى نگهداشتن او چيده شده است و به اين امر راضى بود.
▫️ثانياً: گوينده اين سخن انَّكُمْ لَسَارِقُونَ «شما سارق هستيد» معلوم نيست چه كسى بوده؟ همين اندازه مىدانيم يكى از كارگزاران يوسف بوده است، آنها وقتى كه پيمانه مخصوص را داخل بار يكى از برادران يوسف يافتند يقين پيدا كردند سرقت از ناحيه او صورت گرفته، و معمول است اگر كارى در ميان گروهى كه با هم هستند انجام شود همه را مخاطب مىسازند و مىگويند شما اين كار را كرديد.
❕به هر حال اين سخن و اين تشخيص مربوط به كارگزاران يوسف بوده و ارتباطى با خود او ندارد، تنها كارى كه او انجام داد همان گذاشتن پيمانه در بار برادرش بود، و نتيجه آن همان اتهامى بود كه مايه نجات و آسايش و آرامش آن برادر مىشد، و او به اين مسأله راضى بود.
▫️ثالثاً؛ مجموع اين برنامه چه در مورد برادران، و چه در مورد پدر، تكميل برنامه آزمايش الهى نسبت به آنها بود، به تعبير ديگر يوسف طبق فرمان الهى كه از طريق وحى دريافته بود سبب شد كه مقاومت يعقوب در برابر از دست دادن فرزند دوّمش كه كاملًا مورد علاقهاش بود آزموده شود، و از اين طريق حلقه تكامل و پاداش عظيم و ثواب او تكميل شود، همچنين برادران در اين ماجرا نيز بار ديگر در بوته آزمايش قرار گيرند كه آيا حاضرند پيمانى را كه با پدر بسته بودند در مورد تنها نگذاردن «بنيامين» عملى سازند؟ و از سوى ديگر معلوم شود چه كسانى اين سخن را مىگويند كه: «اگر اين برادر دزدى كرده برادر ديگرش نيز قبلًا دزدى كرده است» (منظورشان يوسف بود).
▫️ادامه 👇
▫️ادامه 👇
👌خلاصه اينكه مجموعه داستان يوسف مملو از صحنههاى امتحان و آزمايش، چه در مورد يوسف، چه در مورد پدرش، و چه در مورد برادرانش است و در آيه زير اشاراتى به اين موضوع ديده مىشود:
"كَذَلِكَ كِدْنَا لِيُوسُفَ مَا كَانَ لِيَأْخُذَ اخَاهُ فِى دِينِ الْمَلِكِ الَّا انْ يَشآءَ اللَّهُ نَرْفَعُ دَرَجَاتٍ مَنْ نَشاءُ: " «اينگونه راه چاره به يوسف ياد داديم، او هرگز نمىتوانست برادرش را مطابق آيين پادشاه مصر بگيرد، مگر آنكه خدا بخواهد، و ما درجات هركس را بخواهيم بالا مىبريم» ( سوره یوسف آیه 76 )
👈ضمناً از اين تعبير جواب آخرين سؤال نيز روشن شد كه عمل به برنامه «بردهگيرى سارق» در اين مورد به خصوص يك دستور الهى به يوسف- براى تكميل امتحان مزبور- بوده است (دقت كنيد) به اين ترتيب هيچگونه اشكالى از نظر مقام عصمت متوجه اين پيامبر بزرگ نمىشود.👉
📚پیام قرآن ج 7 ص 118
❗️نکات تکمیلی :
▫️1 _ در روایات تصریح شده است که یوسف ع عملکرد مذکور را با هماهنگی بنیامین انجام داد . در نقل چنین آمده است :
" پس يوسف عليه السّلام به برادران خود گفت كه: بيرون رويد؛ و بنيامين را پيش خود نگاه داشت و ايشان بيرون رفتند، و بنيامين را به نزد خود طلبيد و گفت: من برادر توام يوسف، پس غمگين مباش به آنچه ايشان كردند و گفت كه: مىخواهم تو را نزد خود نگاهدارم. بنيامين گفت: برادران نمىگذارند مرا، زيرا كه پدرم عهد و پيمان خدا از ايشان گرفته است كه مرا بسوى او برگردانند. يوسف گفت كه: من چارهاى در اين باب مىكنم و حيله برمىانگيزم، پس آنچه ببينى انكار مكن و برادران را خبر مده " " ثُمَّ قَالَ لَهُ أَنَا أُحِبُّ أَنْ تَكُونَ عِنْدِي، فَقَالَ لَا يَدَعُونِي إِخْوَتِي- فَإِنَّ أَبِي قَدْ أَخَذَ عَلَيْهِمْ عَهْدَ اللَّهِ وَ مِيثَاقَهُ أَنْ يَرُدُّونِي إِلَيْهِ، قَالَ فَأَنَا أَحْتَالُ بِحِيلَةٍ- فَلَا تُنْكِرُ إِذَا رَأَيْتَ شَيْئاً وَ لَا تُخْبِرُهُم "
📚حياة القلوب، ج1، ص: 496 _ تفسير القمي، ج1، ص: 348
▫️2 _ در روایات تصریح شده است که جمله " شما سارق هستید " را یکی از کارگزاران یوسف ع گفت نه خود یوسف : " فلما فصلوا نادى مناد: «أَيَّتُهَا الْعِيرُ إِنَّكُمْ لَسارِقُونَ» _ " ثُمَّ أَمَرَ مُنَادِياً يُنَادِي أَيَّتُهَا الْعِيرُ إِنَّكُمْ لَسارِقُون "
📚تفسير العياشي، ج2، ص: 183 _ تفسير القمي، ج1، ص: 348
❗️و در روایتی تصریح شده که جمله مذکور در واقع صحیح هم بوده است زیرا فرزندان یعقوب یوسف را از نزد یعقوب دزدیده بودند .
👌در روایتی آمده است که از امام صادق علیه السلام درباره اين آيه سوره يوسف سؤال شد كه: «اى كاروانيان! قطعاً شما دزد هستيد». حضرت فرمود:
"آنها يوسف را از پدرش دزديدند. مگر نمىبينى كه وقتى [برادران يوسف] گفتند: «چه گم كردهايد؟ گفتند: جام پادشاه را گم كردهايم» و نگفت: جام پادشاه را دزديدهايد. در حقيقت آنها يوسف را از پدرش دزديدند [و مقصود نيز از اين جمله كه قطعاً شما دزد هستيد، همين معناست]. " " فَقُلْتُ قَوْلُهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِي يُوسُفَ أَيَّتُهَا الْعِيرُ إِنَّكُمْ لَسارِقُونَ قَالَ إِنَّهُمْ سَرَقُوا يُوسُفَ مِنْ أَبِيهِ أَ لَا تَرَى أَنَّهُ قَالَ لَهُمْ حِينَ قَالَ- ما ذا تَفْقِدُونَ قالُوا نَفْقِدُ صُواعَ الْمَلِكِ وَ لَمْ يَقُلْ سَرَقْتُمْ صُوَاعَ الْمَلِكِ إِنَّمَا عَنَى سَرَقْتُمْ يُوسُفَ مِنْ أَبِيه "
📚معانی الاخبار ص 120 _ الاحتجاج ج 2 ص 355
▫️3 _ مطابق روایات , در قوانین فقهی یعقوب نبی ع و بنی اسرائیل این حکم بود که سارق باید در نزد کسی که از او دزدی کرده بود به عنوان برده نگه داشته می شد : " كَانَتِ الْحُكُومَةُ فِي بَنِي إِسْرَائِيلَ إِذَا سَرَقَ أَحَدٌ شَيْئاً اسْتُرِق " _ " كَانَ إِذَا سُرِقَ أَحَدٌ فِي ذَلِكَ الزَّمَنِ دُفِعَ إِلَى صَاحِبِ السَّرِقَةِ فَكَانَ عَبْدَهُ. "
📚تفسير القمي، ج1، ص: 355 _ عيون أخبار الرضا عليه السلام، ج2، ص: 76
❕در گذشته نیز پاسخ انتقادات آقامیری به نوح نبی علیه السلام را هم داده بودیم :
https://www.tg-me.com/Rahnamye_Behesht/15968
#شیعه_پاسخ
@Rahnamye_Behesht
👌خلاصه اينكه مجموعه داستان يوسف مملو از صحنههاى امتحان و آزمايش، چه در مورد يوسف، چه در مورد پدرش، و چه در مورد برادرانش است و در آيه زير اشاراتى به اين موضوع ديده مىشود:
"كَذَلِكَ كِدْنَا لِيُوسُفَ مَا كَانَ لِيَأْخُذَ اخَاهُ فِى دِينِ الْمَلِكِ الَّا انْ يَشآءَ اللَّهُ نَرْفَعُ دَرَجَاتٍ مَنْ نَشاءُ: " «اينگونه راه چاره به يوسف ياد داديم، او هرگز نمىتوانست برادرش را مطابق آيين پادشاه مصر بگيرد، مگر آنكه خدا بخواهد، و ما درجات هركس را بخواهيم بالا مىبريم» ( سوره یوسف آیه 76 )
👈ضمناً از اين تعبير جواب آخرين سؤال نيز روشن شد كه عمل به برنامه «بردهگيرى سارق» در اين مورد به خصوص يك دستور الهى به يوسف- براى تكميل امتحان مزبور- بوده است (دقت كنيد) به اين ترتيب هيچگونه اشكالى از نظر مقام عصمت متوجه اين پيامبر بزرگ نمىشود.👉
📚پیام قرآن ج 7 ص 118
❗️نکات تکمیلی :
▫️1 _ در روایات تصریح شده است که یوسف ع عملکرد مذکور را با هماهنگی بنیامین انجام داد . در نقل چنین آمده است :
" پس يوسف عليه السّلام به برادران خود گفت كه: بيرون رويد؛ و بنيامين را پيش خود نگاه داشت و ايشان بيرون رفتند، و بنيامين را به نزد خود طلبيد و گفت: من برادر توام يوسف، پس غمگين مباش به آنچه ايشان كردند و گفت كه: مىخواهم تو را نزد خود نگاهدارم. بنيامين گفت: برادران نمىگذارند مرا، زيرا كه پدرم عهد و پيمان خدا از ايشان گرفته است كه مرا بسوى او برگردانند. يوسف گفت كه: من چارهاى در اين باب مىكنم و حيله برمىانگيزم، پس آنچه ببينى انكار مكن و برادران را خبر مده " " ثُمَّ قَالَ لَهُ أَنَا أُحِبُّ أَنْ تَكُونَ عِنْدِي، فَقَالَ لَا يَدَعُونِي إِخْوَتِي- فَإِنَّ أَبِي قَدْ أَخَذَ عَلَيْهِمْ عَهْدَ اللَّهِ وَ مِيثَاقَهُ أَنْ يَرُدُّونِي إِلَيْهِ، قَالَ فَأَنَا أَحْتَالُ بِحِيلَةٍ- فَلَا تُنْكِرُ إِذَا رَأَيْتَ شَيْئاً وَ لَا تُخْبِرُهُم "
📚حياة القلوب، ج1، ص: 496 _ تفسير القمي، ج1، ص: 348
▫️2 _ در روایات تصریح شده است که جمله " شما سارق هستید " را یکی از کارگزاران یوسف ع گفت نه خود یوسف : " فلما فصلوا نادى مناد: «أَيَّتُهَا الْعِيرُ إِنَّكُمْ لَسارِقُونَ» _ " ثُمَّ أَمَرَ مُنَادِياً يُنَادِي أَيَّتُهَا الْعِيرُ إِنَّكُمْ لَسارِقُون "
📚تفسير العياشي، ج2، ص: 183 _ تفسير القمي، ج1، ص: 348
❗️و در روایتی تصریح شده که جمله مذکور در واقع صحیح هم بوده است زیرا فرزندان یعقوب یوسف را از نزد یعقوب دزدیده بودند .
👌در روایتی آمده است که از امام صادق علیه السلام درباره اين آيه سوره يوسف سؤال شد كه: «اى كاروانيان! قطعاً شما دزد هستيد». حضرت فرمود:
"آنها يوسف را از پدرش دزديدند. مگر نمىبينى كه وقتى [برادران يوسف] گفتند: «چه گم كردهايد؟ گفتند: جام پادشاه را گم كردهايم» و نگفت: جام پادشاه را دزديدهايد. در حقيقت آنها يوسف را از پدرش دزديدند [و مقصود نيز از اين جمله كه قطعاً شما دزد هستيد، همين معناست]. " " فَقُلْتُ قَوْلُهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِي يُوسُفَ أَيَّتُهَا الْعِيرُ إِنَّكُمْ لَسارِقُونَ قَالَ إِنَّهُمْ سَرَقُوا يُوسُفَ مِنْ أَبِيهِ أَ لَا تَرَى أَنَّهُ قَالَ لَهُمْ حِينَ قَالَ- ما ذا تَفْقِدُونَ قالُوا نَفْقِدُ صُواعَ الْمَلِكِ وَ لَمْ يَقُلْ سَرَقْتُمْ صُوَاعَ الْمَلِكِ إِنَّمَا عَنَى سَرَقْتُمْ يُوسُفَ مِنْ أَبِيه "
📚معانی الاخبار ص 120 _ الاحتجاج ج 2 ص 355
▫️3 _ مطابق روایات , در قوانین فقهی یعقوب نبی ع و بنی اسرائیل این حکم بود که سارق باید در نزد کسی که از او دزدی کرده بود به عنوان برده نگه داشته می شد : " كَانَتِ الْحُكُومَةُ فِي بَنِي إِسْرَائِيلَ إِذَا سَرَقَ أَحَدٌ شَيْئاً اسْتُرِق " _ " كَانَ إِذَا سُرِقَ أَحَدٌ فِي ذَلِكَ الزَّمَنِ دُفِعَ إِلَى صَاحِبِ السَّرِقَةِ فَكَانَ عَبْدَهُ. "
📚تفسير القمي، ج1، ص: 355 _ عيون أخبار الرضا عليه السلام، ج2، ص: 76
❕در گذشته نیز پاسخ انتقادات آقامیری به نوح نبی علیه السلام را هم داده بودیم :
https://www.tg-me.com/Rahnamye_Behesht/15968
#شیعه_پاسخ
@Rahnamye_Behesht
پاسخ_به_شبهات_فضای_مجازی_پیامبر_اسلام_جلد1_07_Prp.pdf
1.8 MB
📖کتاب الکترونیک :
" پاسخ به شبهات فضای مجازی پیرامون پیامبر گرامی اسلام " ( جلد اول )
✍نویسنده : احمد پودینه ئی ( مدیریت مجموعه شیعه پاسخ )
@Rahnamye_Behesht
" پاسخ به شبهات فضای مجازی پیرامون پیامبر گرامی اسلام " ( جلد اول )
✍نویسنده : احمد پودینه ئی ( مدیریت مجموعه شیعه پاسخ )
@Rahnamye_Behesht
📘 کتاب الکترونیک : پاسخ به شبهات فضای مجازی پیرامون پیامبر گرامی اسلام ( جلد اول )
◀️نویسنده: احمد پودینه ئی
📚چکیدهای از کتاب:
کتاب فوق حاوی بروزترین و تازه ترین شبهات مطرح شده توسط جریانهای معاند پیرامون پیامبر گرامی اسلام است که نویسنده با شبهه یابی میدانی و دقیق , آنها را گرد آوری کرده و مورد پاسخگویی قرار داده است . برخی از شبهات پاسخ داده شده در کتاب فوق عبارتند از : ازدواج پیامبر اسلام با زنان با انگیزه مالی و زیبایی آنان _ بی ایمانی پیامبر اسلام در دوره قبل از بعثت _ بی تفاوتی پیامبر اسلام در مورد حجاب همسران خود و زنان مسلمان _ نهی پیامبر اسلام از آزاد سازی بردگان _ فحاشی پیامبر اسلام به دشمنان در جنگها و بستن آب به روی آنان _ شکنجه کردن دیگران توسط پیامبر اسلام بابت گرفتن اعتراف و ....
📕📘لینک دانلود کتاب📕📘
┄┅═══••✾••═══┅┄
◀️نویسنده: احمد پودینه ئی
📚چکیدهای از کتاب:
کتاب فوق حاوی بروزترین و تازه ترین شبهات مطرح شده توسط جریانهای معاند پیرامون پیامبر گرامی اسلام است که نویسنده با شبهه یابی میدانی و دقیق , آنها را گرد آوری کرده و مورد پاسخگویی قرار داده است . برخی از شبهات پاسخ داده شده در کتاب فوق عبارتند از : ازدواج پیامبر اسلام با زنان با انگیزه مالی و زیبایی آنان _ بی ایمانی پیامبر اسلام در دوره قبل از بعثت _ بی تفاوتی پیامبر اسلام در مورد حجاب همسران خود و زنان مسلمان _ نهی پیامبر اسلام از آزاد سازی بردگان _ فحاشی پیامبر اسلام به دشمنان در جنگها و بستن آب به روی آنان _ شکنجه کردن دیگران توسط پیامبر اسلام بابت گرفتن اعتراف و ....
📕📘لینک دانلود کتاب📕📘
┄┅═══••✾••═══┅┄
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎬 موشن گرافیک| مقصود از ولایت مطلقه فقیه !!!
❕برخی ولایت مطلقه فقیه را به معنای استبداد و دیکتاتوری فقیه در امر حکومت معنا می کنند .
▫️در کلیپ فوق ضمن رد معنای فوق , سعی شده است با استناد به آیات و روایات و اقوال برخی بزرگان , معنای صحیحی از ولایت مطلقه فقیه ارائه شود .
@Rahnamye_Behesht
❕برخی ولایت مطلقه فقیه را به معنای استبداد و دیکتاتوری فقیه در امر حکومت معنا می کنند .
▫️در کلیپ فوق ضمن رد معنای فوق , سعی شده است با استناد به آیات و روایات و اقوال برخی بزرگان , معنای صحیحی از ولایت مطلقه فقیه ارائه شود .
@Rahnamye_Behesht
پرسمان اعتقادی ( شیعه پاسخ )
Photo
پاسخی به وهابی در مورد بتول بودن فاطمه صدیقه سلام الله علیها !!!
🤔پرسش :
❓ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللهِ قَالَ : كَانَ بَيْنَ الْحَسَنِ وَالْحُسَیْنِ طُهْرٌ. وَكَانَ بَيْنَهُما فِي الْمِيلَادِ سِتَّةُ أَشْهُرٍ وَعَشْراً.
امام جعفر صادق فرمود : ميان حسن و حسين يك طُهر فاصله شد. وفاصلهی ولادت آنها 6 ماه و ده روز بود. ( کافی ٤٦٣/١ )
حدیث فوق، صراحت دارد که حضرت فاطمه {رَضِيَ اللهُ عَنْهَا} نیز، طهر داشت. که بعد از حیض و نفاس، واقع میشود. و این حدیث صحیحالسند، افسانهی حائضنشدنِ ایشان را منتفی میکند.
نکته :
نمیتوان ادعا کرد که منظور امام، اندازهی یک طهر است.
زیرا اولاً : امام اصلاً نگفته بهاندازهی یک طهر که برای باقی زنان اتفاق میافتد، فاصله شد!!
بلکه صراحتاً فرموده که یک طهر واقع گشت.
ثانیاً : اصلاً مدتزمان طُهر برای هر زن، کاملاً متفاوت است و اندازهاش یکسان نیست !!!
💠پاسخ :💠
❕در مورد پاکی ظاهری حضرت فاطمه صدیقه سلام الله علیها در نقلی آمده است که :
"از پیامبر گرامی اسلام سؤال شد: اى رسول خدا بتول يعنى چه، ما از شما شنيدهام كه مىفرموديد: مريم و فاطمه بتول مىباشند؟
👌پيامبر گرامی فرمودند:
" بتول به زنى گفته مىشود كه قرمزى هرگز نبيند يعنى حيض نشود چه آن كه حيض در دختران انبياء ناپسند مىباشد. " " أَنَّ النَّبِيَّ ص سُئِلَ مَا الْبَتُولُ فَإِنَّا سَمِعْنَاكَ يَا رَسُولَ الله تَقُولُ إِنَّ مَرْيَمَ بَتُولٌ وَ فَاطِمَةَ بَتُولٌ فَقَالَ ص الْبَتُولُ الَّتِي لَمْ تَرَ حُمْرَةً قَطُّ أَيْ لَمْ تَحِضْ فَإِنَّ الْحَيْضَ مَكْرُوهٌ فِي بَنَاتِ الْأَنْبِيَاءِ. "
📚علل الشرائع، ج1، ص: 181
❕در نقل دیگر فرمود :
" فاطمه مانند زنان عالمیان نیست. او به مانند آنان نقص نمی پذیرد یعنی خون نمی بیند "
"إِنَّ فَاطِمَةَ لَيْسَتْ كَنِسَاءِ الْآدَمِيِّينَ لَا تَعْتَلُّ كَمَا تعتلن [تَعْتَلِلْنَ] "
📚بحار الانوار ج 43 ص 16 _ مناقب آل ابی طالب ج 3 ص 330
❕حال وهابی اشکال کرده است که بر اساس روایتی از کتاب کافی شریف , فاطمه صدیقه سلام الله علیها خون می دیده است , زیرا در روایت مذکور آمده است که فاطمه صدیقه در فاصله میان تولد امام حسن و انعقاد نطفه امام حسین علیهم السلام یک طهر و پاکی را گذرانده است و طهر و پاکی بعد از نجاست و آلودگی اتفاق می افتد !!!!
❗️در پاسخ وهابی گفتنی است :
▫️1 _ واژه " طُهْر " مصدر " طَهُرَ " به معنای پاک بودن از نجاست و آلودگی و خون دیدن است .
📚ترجمه معجم الوسیط ج 2 ص 1211
👌بر این اساس , در روایت مورد اشکال وهابی آمده است که فاطمه صدیقه بعد از تولد امام حسن یک طهر یعنی یک پاک بودن را گذراند و سپس به امام حسین حامله شده است .
❓حال سوال اینجاست که مقصود از طهر و پاک بودن , پاک بودن خود فاطمه صدیقه از خون است یا مقصود پاک بودن نوع زنان از خون و آلودگی است ?
❕با توجه به آنکه در روایات متعددی , خون دیدن فاطمه صدیقه نفی شده است و این روایات , روایت مورد استناد وهابی را نیز تفسیر می کند لذا روشن می شود که مقصود از طُهر و پاک بودن در روایت مورد بحث, پاک بودن خود فاطمه صدیقه نیست بلکه مقصود از " طُهر " پاک بودن نوع زنان است یعنی در مدت زمان پاک بودن نوع زنان پس از خون دیدن , نطفه امام حسین ع منعقد شده است .
👈 باتوجه به آنکه در ادامه روایت آمده است که فاصله سنی امام حسین ع با امام حسن ع , شش ماه و ده روز است و از سوی دیگر مدت زمان حمل امام حسین ع شش ماه بوده است , بنابراین مدت زمان طُهری که فاطمه در آن مدت به حسین حامله شده است مقدار اقل طُهر زنان بوده که ده روز است :👉
📚فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بيت عليهم السلام، ج1، ص: 627
❗️بنابراین فاطمه صدیقه ده روز پس از تولّد امام حسن , امام حسين عليهم السلام را حامله شد و چون مدت حمل امام حسین هم شش ماه بوده است , پس مدت زمان فاصله سنی امام حسن و امام حسین , شش ماه و ده روز بوده است : " عن أبي عبد الله عليه السلام: " وذلِكَ أنَّ الحُسَينَ بنَ عَلِيٍّ عليه السلام وُلِدَ وهُوَ ابنُ سِتَّةِ أشهُر "
📚تهذيب الأحكام: ج 1 ص 328
❕از آنچه گفتیم روشن شد که مقصود از طُهر در روایت مورد بحث , مقدار و زمان حداقل طهر و پاک بودن نوع زنان از حیض است که ده روز می باشد , چنانچه که شارحین روایت مذکور به این نکته تصریح کرده اند :
" أراد بالطهر مقدار زمان الطهر لأن فاطمة ع لم تطمث و لم تر دما ثم أراد به أقل الطهر و هو عشرة أيام كما دل عليه آخر الحديث فإن مده حمل الحسين ع كانت ستة أشهر كما عرف "
📚الوافي، ج3، ص: 758 _ شرح الكافي (الأصول و الروضة ) ج7، ص: 226 _ مرآة العقول في شرح أخبار آل الرسول، ج5، ص: 362
▫️ادامه 👇
🤔پرسش :
❓ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللهِ قَالَ : كَانَ بَيْنَ الْحَسَنِ وَالْحُسَیْنِ طُهْرٌ. وَكَانَ بَيْنَهُما فِي الْمِيلَادِ سِتَّةُ أَشْهُرٍ وَعَشْراً.
امام جعفر صادق فرمود : ميان حسن و حسين يك طُهر فاصله شد. وفاصلهی ولادت آنها 6 ماه و ده روز بود. ( کافی ٤٦٣/١ )
حدیث فوق، صراحت دارد که حضرت فاطمه {رَضِيَ اللهُ عَنْهَا} نیز، طهر داشت. که بعد از حیض و نفاس، واقع میشود. و این حدیث صحیحالسند، افسانهی حائضنشدنِ ایشان را منتفی میکند.
نکته :
نمیتوان ادعا کرد که منظور امام، اندازهی یک طهر است.
زیرا اولاً : امام اصلاً نگفته بهاندازهی یک طهر که برای باقی زنان اتفاق میافتد، فاصله شد!!
بلکه صراحتاً فرموده که یک طهر واقع گشت.
ثانیاً : اصلاً مدتزمان طُهر برای هر زن، کاملاً متفاوت است و اندازهاش یکسان نیست !!!
💠پاسخ :💠
❕در مورد پاکی ظاهری حضرت فاطمه صدیقه سلام الله علیها در نقلی آمده است که :
"از پیامبر گرامی اسلام سؤال شد: اى رسول خدا بتول يعنى چه، ما از شما شنيدهام كه مىفرموديد: مريم و فاطمه بتول مىباشند؟
👌پيامبر گرامی فرمودند:
" بتول به زنى گفته مىشود كه قرمزى هرگز نبيند يعنى حيض نشود چه آن كه حيض در دختران انبياء ناپسند مىباشد. " " أَنَّ النَّبِيَّ ص سُئِلَ مَا الْبَتُولُ فَإِنَّا سَمِعْنَاكَ يَا رَسُولَ الله تَقُولُ إِنَّ مَرْيَمَ بَتُولٌ وَ فَاطِمَةَ بَتُولٌ فَقَالَ ص الْبَتُولُ الَّتِي لَمْ تَرَ حُمْرَةً قَطُّ أَيْ لَمْ تَحِضْ فَإِنَّ الْحَيْضَ مَكْرُوهٌ فِي بَنَاتِ الْأَنْبِيَاءِ. "
📚علل الشرائع، ج1، ص: 181
❕در نقل دیگر فرمود :
" فاطمه مانند زنان عالمیان نیست. او به مانند آنان نقص نمی پذیرد یعنی خون نمی بیند "
"إِنَّ فَاطِمَةَ لَيْسَتْ كَنِسَاءِ الْآدَمِيِّينَ لَا تَعْتَلُّ كَمَا تعتلن [تَعْتَلِلْنَ] "
📚بحار الانوار ج 43 ص 16 _ مناقب آل ابی طالب ج 3 ص 330
❕حال وهابی اشکال کرده است که بر اساس روایتی از کتاب کافی شریف , فاطمه صدیقه سلام الله علیها خون می دیده است , زیرا در روایت مذکور آمده است که فاطمه صدیقه در فاصله میان تولد امام حسن و انعقاد نطفه امام حسین علیهم السلام یک طهر و پاکی را گذرانده است و طهر و پاکی بعد از نجاست و آلودگی اتفاق می افتد !!!!
❗️در پاسخ وهابی گفتنی است :
▫️1 _ واژه " طُهْر " مصدر " طَهُرَ " به معنای پاک بودن از نجاست و آلودگی و خون دیدن است .
📚ترجمه معجم الوسیط ج 2 ص 1211
👌بر این اساس , در روایت مورد اشکال وهابی آمده است که فاطمه صدیقه بعد از تولد امام حسن یک طهر یعنی یک پاک بودن را گذراند و سپس به امام حسین حامله شده است .
❓حال سوال اینجاست که مقصود از طهر و پاک بودن , پاک بودن خود فاطمه صدیقه از خون است یا مقصود پاک بودن نوع زنان از خون و آلودگی است ?
❕با توجه به آنکه در روایات متعددی , خون دیدن فاطمه صدیقه نفی شده است و این روایات , روایت مورد استناد وهابی را نیز تفسیر می کند لذا روشن می شود که مقصود از طُهر و پاک بودن در روایت مورد بحث, پاک بودن خود فاطمه صدیقه نیست بلکه مقصود از " طُهر " پاک بودن نوع زنان است یعنی در مدت زمان پاک بودن نوع زنان پس از خون دیدن , نطفه امام حسین ع منعقد شده است .
👈 باتوجه به آنکه در ادامه روایت آمده است که فاصله سنی امام حسین ع با امام حسن ع , شش ماه و ده روز است و از سوی دیگر مدت زمان حمل امام حسین ع شش ماه بوده است , بنابراین مدت زمان طُهری که فاطمه در آن مدت به حسین حامله شده است مقدار اقل طُهر زنان بوده که ده روز است :👉
📚فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بيت عليهم السلام، ج1، ص: 627
❗️بنابراین فاطمه صدیقه ده روز پس از تولّد امام حسن , امام حسين عليهم السلام را حامله شد و چون مدت حمل امام حسین هم شش ماه بوده است , پس مدت زمان فاصله سنی امام حسن و امام حسین , شش ماه و ده روز بوده است : " عن أبي عبد الله عليه السلام: " وذلِكَ أنَّ الحُسَينَ بنَ عَلِيٍّ عليه السلام وُلِدَ وهُوَ ابنُ سِتَّةِ أشهُر "
📚تهذيب الأحكام: ج 1 ص 328
❕از آنچه گفتیم روشن شد که مقصود از طُهر در روایت مورد بحث , مقدار و زمان حداقل طهر و پاک بودن نوع زنان از حیض است که ده روز می باشد , چنانچه که شارحین روایت مذکور به این نکته تصریح کرده اند :
" أراد بالطهر مقدار زمان الطهر لأن فاطمة ع لم تطمث و لم تر دما ثم أراد به أقل الطهر و هو عشرة أيام كما دل عليه آخر الحديث فإن مده حمل الحسين ع كانت ستة أشهر كما عرف "
📚الوافي، ج3، ص: 758 _ شرح الكافي (الأصول و الروضة ) ج7، ص: 226 _ مرآة العقول في شرح أخبار آل الرسول، ج5، ص: 362
▫️ادامه 👇
❗️ادامه 👇
▫️2 _ اگر وهابی به توضیحات ما توجه نکند و باز هم بگوید مقصود روایت مورد بحث آن است که فاطمه صدیقه سلام الله علیها خون می دیده است , در این صورت می گوییم که روایت مذکور از روی تقیه و موافق با روایات اهلسنت صادر شده است زیرا مضمون آن را علمای اهلسنت هم نقل کرده اند : " لَم يَكُن بَينَ الحَسَنِ وَالحُسَينِ إلّا طُهرٌ " _ لَم يَكُن بَينَ الحَملِ بِالحُسَينِ بَعدَ وِلادَةِ الحَسَنِ إلّا طُهرٌ واحِدٌ. "
📚المعجم الكبير: ج 3 ص 95 ح 2766، المصنّف لابن أبي شيبة: ج 8 ص 45 ح 40، التاريخ الكبير: ج 2 ص 286 ح 2491، تهذيب الكمال: ج 6 ص 398 _ اسد الغابة: ج 2 ص 25، الإصابة: ج 2 ص 68
👈در همچنین مواردی که روایتی موافق با روایات اهلسنت است و به ظاهر با روایات شیعه (خون ندیدن فاطمه صدیقه ) هم در تعارض است , روایت مورد بحث از اعتبار ساقط است زیرا ما در هنگام تعارض روایات ماموریم روایتی را که موافق با اهلسنت است را طرد کنیم و بگوییم که تقیه ای صادر شده است ,👉 چنانکه راوی از امام صادق علیه السلام سوال کرد که ؛
« دو خبر از شما می بینیم که یکی از آنها موافق اهل سنت و دیگری مخالف اهل سنت است ، کدام خبر را اخذ کنیم ؟ امام علیه السلام فرمود آن خبری را که👈 با اهل سنت مخالف است ،👉 آن را اخذ کنید چرا که رشد و هدایت در آن است » « وَجَدْنَا أَحَدَ الْخَبَرَيْنِ مُوَافِقاً لِلْعَامَّةِ وَ الْآخَرَ مُخَالِفاً لَهُمْ بِأَيِّ الْخَبَرَيْنِ يُؤْخَذُ قَالَ مَا خَالَفَ الْعَامَّةَ فَفِيهِ الرَّشَاد »
📚 الکافی ج 1 ص 68
👌در ذیل در مورد چرایی صدور روایات تقیه ای و موافق با مذهب اهلسنت توضیحات خوبی داده ایم :
https://www.tg-me.com/Rahnamye_Behesht/13856
#شیعه_پاسخ
@Rahnamye_Behesht
▫️2 _ اگر وهابی به توضیحات ما توجه نکند و باز هم بگوید مقصود روایت مورد بحث آن است که فاطمه صدیقه سلام الله علیها خون می دیده است , در این صورت می گوییم که روایت مذکور از روی تقیه و موافق با روایات اهلسنت صادر شده است زیرا مضمون آن را علمای اهلسنت هم نقل کرده اند : " لَم يَكُن بَينَ الحَسَنِ وَالحُسَينِ إلّا طُهرٌ " _ لَم يَكُن بَينَ الحَملِ بِالحُسَينِ بَعدَ وِلادَةِ الحَسَنِ إلّا طُهرٌ واحِدٌ. "
📚المعجم الكبير: ج 3 ص 95 ح 2766، المصنّف لابن أبي شيبة: ج 8 ص 45 ح 40، التاريخ الكبير: ج 2 ص 286 ح 2491، تهذيب الكمال: ج 6 ص 398 _ اسد الغابة: ج 2 ص 25، الإصابة: ج 2 ص 68
👈در همچنین مواردی که روایتی موافق با روایات اهلسنت است و به ظاهر با روایات شیعه (خون ندیدن فاطمه صدیقه ) هم در تعارض است , روایت مورد بحث از اعتبار ساقط است زیرا ما در هنگام تعارض روایات ماموریم روایتی را که موافق با اهلسنت است را طرد کنیم و بگوییم که تقیه ای صادر شده است ,👉 چنانکه راوی از امام صادق علیه السلام سوال کرد که ؛
« دو خبر از شما می بینیم که یکی از آنها موافق اهل سنت و دیگری مخالف اهل سنت است ، کدام خبر را اخذ کنیم ؟ امام علیه السلام فرمود آن خبری را که👈 با اهل سنت مخالف است ،👉 آن را اخذ کنید چرا که رشد و هدایت در آن است » « وَجَدْنَا أَحَدَ الْخَبَرَيْنِ مُوَافِقاً لِلْعَامَّةِ وَ الْآخَرَ مُخَالِفاً لَهُمْ بِأَيِّ الْخَبَرَيْنِ يُؤْخَذُ قَالَ مَا خَالَفَ الْعَامَّةَ فَفِيهِ الرَّشَاد »
📚 الکافی ج 1 ص 68
👌در ذیل در مورد چرایی صدور روایات تقیه ای و موافق با مذهب اهلسنت توضیحات خوبی داده ایم :
https://www.tg-me.com/Rahnamye_Behesht/13856
#شیعه_پاسخ
@Rahnamye_Behesht
پاسخ_به_شبهات_فقهی_فضای_مجازی_جلد_1_05_Prp.pdf
1.5 MB
📖کتاب الکترونیک :
" پاسخ به شبهات فقهی فضای مجازی ( جلد اول )
✍نویسنده : احمد پودینه ئی ( مدیریت مجموعه شیعه پاسخ )
@Rahnamye_Behesht
" پاسخ به شبهات فقهی فضای مجازی ( جلد اول )
✍نویسنده : احمد پودینه ئی ( مدیریت مجموعه شیعه پاسخ )
@Rahnamye_Behesht
پرسمان اعتقادی ( شیعه پاسخ )
پاسخ_به_شبهات_فقهی_فضای_مجازی_جلد_1_05_Prp.pdf
📘 کتاب الکترونیک : پاسخ به شبهات فقهی فضای مجازی( جلد اول )
◀️نویسنده: احمد پودینه ئی
📚چکیدهای از کتاب:
کتاب مذکور حاوی تازه ترین سوالات و شبهات مطرح شده در فضای مجازی پیرامون احکام و قوانین اسلامی است که به صورت استدلالی و با استناد به منابع فقهی مورد بحث و بررسی و پاسخگویی نویسنده قرار گرفته است .
❕برخی از موضوعات مطرح شده در کتاب مذکور از قرار ذیل است :
حکم فقهی مهاجرت از مملکت اسلامی _ جواز نگاه به بدن زن در جلسه خواستگاری _ اشتباه قرآن در بیان قوانین فقهی ارث _ بررسی ادله جواز ساختن بمب اتم در هنگام ضرورت _ حرام بودن پیروی از رای و دیدگاه زنان _ محرمیت همه انسانها با یکدیگر _ حرام بودن جراحی کردن _ مبانی فقهی دفاع از فلسطین _ مقصود از ولایت مطلقه فقیه _ واجب بودن اجبار کردن کنیزان بر زنا بر اساس مبانی فقهی _ بررسی فقهی سهمیه ایثارگران از بیت المال و ....
📕📘لینک دانلود کتاب📕📘
┄┅═══••✾••═══┅┄
◀️نویسنده: احمد پودینه ئی
📚چکیدهای از کتاب:
کتاب مذکور حاوی تازه ترین سوالات و شبهات مطرح شده در فضای مجازی پیرامون احکام و قوانین اسلامی است که به صورت استدلالی و با استناد به منابع فقهی مورد بحث و بررسی و پاسخگویی نویسنده قرار گرفته است .
❕برخی از موضوعات مطرح شده در کتاب مذکور از قرار ذیل است :
حکم فقهی مهاجرت از مملکت اسلامی _ جواز نگاه به بدن زن در جلسه خواستگاری _ اشتباه قرآن در بیان قوانین فقهی ارث _ بررسی ادله جواز ساختن بمب اتم در هنگام ضرورت _ حرام بودن پیروی از رای و دیدگاه زنان _ محرمیت همه انسانها با یکدیگر _ حرام بودن جراحی کردن _ مبانی فقهی دفاع از فلسطین _ مقصود از ولایت مطلقه فقیه _ واجب بودن اجبار کردن کنیزان بر زنا بر اساس مبانی فقهی _ بررسی فقهی سهمیه ایثارگران از بیت المال و ....
📕📘لینک دانلود کتاب📕📘
┄┅═══••✾••═══┅┄
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎬 موشن گرافیک| چشم زخم !!!!
❓1 _ آیا چشم زخم مورد تایید اسلام است یا مساله ای خرافی است ?
❓2 _ آیا یافته های علمی نیز مساله چشم زخم را تایید می کنند ?
❓3_برای دفع چشم زخم چه دعا و ذکری موثر است ?
❓4_آیا تخم مرغ شکستن و اسپند دود کردن در دفع چشم زخم تاثیر دارد ?
👌پاسخ پرسشهای مطرح شده را در کلیپ فوق ببینید .
@Rahnamye_Behesht
❓1 _ آیا چشم زخم مورد تایید اسلام است یا مساله ای خرافی است ?
❓2 _ آیا یافته های علمی نیز مساله چشم زخم را تایید می کنند ?
❓3_برای دفع چشم زخم چه دعا و ذکری موثر است ?
❓4_آیا تخم مرغ شکستن و اسپند دود کردن در دفع چشم زخم تاثیر دارد ?
👌پاسخ پرسشهای مطرح شده را در کلیپ فوق ببینید .
@Rahnamye_Behesht