#کارگاه_رمان_نویسی
🍂🦔•• اهمیت مونولوگ نویسی
📙🧡|× «مونولوگ» در داستان های کوتاه اهمیت زیادی دارد. حتی برخی داستان های کوتاه تماما از مونولوگ تشکیل شده اند. همانطور که احتمالا می دانید، «مونولوگ» یعنی شخصی در حال صحبت کردن! مونولوگ ها با بیان یک موضوع آغاز می شوند و هر چه جلوتر می روند، از نظر عاطفی یا حسی تنش بیشتری به خود می گیرند. به عبارت دیگر، راوی هر چه اطلاعات بیشتری را آشکار می کند، تنش و تأثیرگذاری مونولوگ باید افزایش یابد، و پایان بندی نیز باید کلیتی از نتیجه گیری های راوی باشد.
📘💙|× «اوتس» پیشنهاد می کند برای تمرین، مونولوگ ها را از نقطه نظر شخصیت هایی بنویسیم که تفاوت های زیادی با ما دارند—چه از نظر سنی یا جنسی و چه جهان بینی و مذهب یا غیره. او در این باره می گوید:
📗💚|× خیلی مهم است که تخیل خودتان را به تخیل فردی دیگر تبدیل کنید. این کار باعث تقویت «عینی گرایی» در شما میشود و این گونه، چشم اندازی که خلق میکنید، گستردگی و جذابیت به مراتب بیشتری خواهد داشت.
🍂📻||@Radioensha
🍂🦔•• اهمیت مونولوگ نویسی
📙🧡|× «مونولوگ» در داستان های کوتاه اهمیت زیادی دارد. حتی برخی داستان های کوتاه تماما از مونولوگ تشکیل شده اند. همانطور که احتمالا می دانید، «مونولوگ» یعنی شخصی در حال صحبت کردن! مونولوگ ها با بیان یک موضوع آغاز می شوند و هر چه جلوتر می روند، از نظر عاطفی یا حسی تنش بیشتری به خود می گیرند. به عبارت دیگر، راوی هر چه اطلاعات بیشتری را آشکار می کند، تنش و تأثیرگذاری مونولوگ باید افزایش یابد، و پایان بندی نیز باید کلیتی از نتیجه گیری های راوی باشد.
📘💙|× «اوتس» پیشنهاد می کند برای تمرین، مونولوگ ها را از نقطه نظر شخصیت هایی بنویسیم که تفاوت های زیادی با ما دارند—چه از نظر سنی یا جنسی و چه جهان بینی و مذهب یا غیره. او در این باره می گوید:
📗💚|× خیلی مهم است که تخیل خودتان را به تخیل فردی دیگر تبدیل کنید. این کار باعث تقویت «عینی گرایی» در شما میشود و این گونه، چشم اندازی که خلق میکنید، گستردگی و جذابیت به مراتب بیشتری خواهد داشت.
🍂📻||@Radioensha
#کارگاه_رمان_نویسی
— توصیههای موراکامی برای نویسندگان
🐥✨•• بخوانید.
|× فکر میکنم اولین قدم برای یک رماننویس مشتاق این است که رمانهای زیادی بخواند. میبخشید که با چنین حرف معمولیای شروع کردم ولی هیچ تمرینی تا این حد ضرورت ندارد. برای رمان نوشتن در ابتدا باید متوجه شوید یک رمان واقعی چطور نوشته میشود. خیلی مهم است که تا جوان هستید هر چقدر می توانید رمان بخوانید. هر کتابی که به آن دسترسی دارید – رمانهای عالی، رمانهای نه چندان عالی، رمانهای عجیب، تا زمانی که به خواندن ادامه دهید (اصلاً!) مهم نیست. تا جایی که میتوانید داستانهای بیشتری را بخوانید و درک کنید. خودتان را با بسیاری از نوشتههای عالی آشنا کنید. این مهم ترین وظیفه ی شما است.
🌚🪻•• کلمات قدیمی را بردارید و دوباره آنها را جدید کنید.
🐚📖|× تلونیوس مانک، یکی از محبوب ترین پیانیست ها برای من است. یک بار وقتی کسی از او پرسید چطور توانسته صدای خاصی را از پیانو خارج کند، مانک به کلیدهای پیانو اشاره کرد و گفت:
«نُت جدیدی که نیست. وقتی به کلیدها نگاه میکنید همه ی نتها از قبل آن جا هستند. ولی اگر واقعاً منظوری از نواختن نتی به خصوص داشته باشید، صدای متفاوتی ایجاد خواهد شد. باید نتهایی را انتخاب کنید که از نواختنشان منظوری دارید!»
🗞🎥|× اغلب وقتی دارم می نویسم این حرف ها را به یاد می آورم و با خودم فکر می کنم:
«درست است. کلمات جدیدی وجود ندارند. کار ما این است که معانی جدید و مفهوم های فرعی را به کلمات معمولی بدهیم.»
📸🌱|× این فکر برایم اطمینان بخش است. این فکر بدین معنی است که هنوز هم محدوده های وسیع و ناشناخته ای در مقابل ما وجود دارد، قلمروهای حاصلخیزی که فقط منتظر ما هستند تا در آنها زراعت کنیم.
🍂📻||@Radioensha
— توصیههای موراکامی برای نویسندگان
🐥✨•• بخوانید.
|× فکر میکنم اولین قدم برای یک رماننویس مشتاق این است که رمانهای زیادی بخواند. میبخشید که با چنین حرف معمولیای شروع کردم ولی هیچ تمرینی تا این حد ضرورت ندارد. برای رمان نوشتن در ابتدا باید متوجه شوید یک رمان واقعی چطور نوشته میشود. خیلی مهم است که تا جوان هستید هر چقدر می توانید رمان بخوانید. هر کتابی که به آن دسترسی دارید – رمانهای عالی، رمانهای نه چندان عالی، رمانهای عجیب، تا زمانی که به خواندن ادامه دهید (اصلاً!) مهم نیست. تا جایی که میتوانید داستانهای بیشتری را بخوانید و درک کنید. خودتان را با بسیاری از نوشتههای عالی آشنا کنید. این مهم ترین وظیفه ی شما است.
🌚🪻•• کلمات قدیمی را بردارید و دوباره آنها را جدید کنید.
🐚📖|× تلونیوس مانک، یکی از محبوب ترین پیانیست ها برای من است. یک بار وقتی کسی از او پرسید چطور توانسته صدای خاصی را از پیانو خارج کند، مانک به کلیدهای پیانو اشاره کرد و گفت:
«نُت جدیدی که نیست. وقتی به کلیدها نگاه میکنید همه ی نتها از قبل آن جا هستند. ولی اگر واقعاً منظوری از نواختن نتی به خصوص داشته باشید، صدای متفاوتی ایجاد خواهد شد. باید نتهایی را انتخاب کنید که از نواختنشان منظوری دارید!»
🗞🎥|× اغلب وقتی دارم می نویسم این حرف ها را به یاد می آورم و با خودم فکر می کنم:
«درست است. کلمات جدیدی وجود ندارند. کار ما این است که معانی جدید و مفهوم های فرعی را به کلمات معمولی بدهیم.»
📸🌱|× این فکر برایم اطمینان بخش است. این فکر بدین معنی است که هنوز هم محدوده های وسیع و ناشناخته ای در مقابل ما وجود دارد، قلمروهای حاصلخیزی که فقط منتظر ما هستند تا در آنها زراعت کنیم.
🍂📻||@Radioensha
Forwarded from گزینگویهها (بهروز صفرزاده)
مدخلِ دلبخواهی در فرهنگِ بزرگِ سخن
به ما میگوید که
۱. واژۀ دلبخواهی از چهار تکواژ تشکیل شدهاست: دل + ب + خواه + -ی.
آوانگارش این را به ما میگوید.
۲. از لحاظِ دستوری صفت است.
۳. واژهای است که در گفت و گو/ گفتار به کار میرود، نه در بافتِ رسمی. یعنی واژهای گفتاری و محاورهای است.
۴. معنیاش مَجازی است، نه حقیقی.
۵. هیچ فرقی با دلبخواه ندارد. یعنی دلبخواه و دلبخواهی را میتوان به جای هم به کار برد.
ببینید چهقدر اطلاعات در همین یک سطر و نیمِ کوتاه گنجانده شده.
اغلبِ مراجعان به فرهنگ نمیتوانند از این اطلاعات درست استفاده کنند، چون زبانِ فرهنگ را بلد نیستند و مقدمۀ فرهنگ را هم نخواندهاند.
#فرهنگنویسی
به ما میگوید که
۱. واژۀ دلبخواهی از چهار تکواژ تشکیل شدهاست: دل + ب + خواه + -ی.
آوانگارش این را به ما میگوید.
۲. از لحاظِ دستوری صفت است.
۳. واژهای است که در گفت و گو/ گفتار به کار میرود، نه در بافتِ رسمی. یعنی واژهای گفتاری و محاورهای است.
۴. معنیاش مَجازی است، نه حقیقی.
۵. هیچ فرقی با دلبخواه ندارد. یعنی دلبخواه و دلبخواهی را میتوان به جای هم به کار برد.
ببینید چهقدر اطلاعات در همین یک سطر و نیمِ کوتاه گنجانده شده.
اغلبِ مراجعان به فرهنگ نمیتوانند از این اطلاعات درست استفاده کنند، چون زبانِ فرهنگ را بلد نیستند و مقدمۀ فرهنگ را هم نخواندهاند.
#فرهنگنویسی
4_5965485479930365173.mp4
8.9 MB
#ویدیو
🌤🌻•• در این ویدئو، شادروان سیمین دانشور، داستاننویس معاصر، از اولین تجربیات نویسندگیاش، و همچنین توصیه طلایی «صادق هدایت» میگوید.
🍂📻||@Radioensha
🌤🌻•• در این ویدئو، شادروان سیمین دانشور، داستاننویس معاصر، از اولین تجربیات نویسندگیاش، و همچنین توصیه طلایی «صادق هدایت» میگوید.
🍂📻||@Radioensha
Forwarded from غزاله غفارزاده
🔸چگونه از گفتوگوها در داستان استفاده کنیم؟
اگر میخواهید با استفاده از دیالوگها داستان را پیش ببرید یک راه موثر این است که هر شخصیت صدای متمایزی داشته باشد. یعنی از کلمهها یا لحن خاصی برای او استفاده شود یا برخی رفتارها فقط برای او تعریف شده باشد.
شخصیتهای شبیهبههم قصه را کسالتبار میکنند. حرفزدن یک راننده کامیون خیلی متفاوت است. حتی همان راننده هم در موقعیتهای مختلف به شیوههای گوناگونی سخن میگوید.
برای رسیدن به این منظور بهترین کار، خوب گوشکردن است در محل کار، مدرسه، توی مترو و... . بهدقت هرچه دیگران میگویند را بشنوید تا بتوانید با لحن و ادبیات افراد مختلف آشنا شوید.
یک داستان خوب علاوهبر طرح و موضوع جذاب و قوی نیاز به شخصیتهایی دارد که قابلباور برای مردم باشند.
گفتسم که گفتوگو پیشبرندهی داستان است و اطلاعاتی را در اختیار مخاطب میگذارد یعنی باید باهدف باشد.
بهعنوان مثال:
-سلام
+علیک سلام
-خوبی؟
+ممنون
و....
این مکالمه همان چیزی است که هرروز بین صدها نفر تکرار میشود اما نه معرف یک شخصیت جدید است و نه چیزی به داستان اضافه میکند. فقط جهت خستهکردن خواننده نوشته شده است.
پس بهتر است چنین دیالوگهایی در داستانتان ننویسید.
✍ غزاله غفارزاده
@ghazaleghaffarzadeh
🔥برای شرکت در دورهی دیالوگنویسی، فقط تا یکم بهمنماه مهلت ثبتنام دارید. جهت دریافت اطلاعات بیشتر به این آیدی پیام بدهید: @ghazale_admin
اگر میخواهید با استفاده از دیالوگها داستان را پیش ببرید یک راه موثر این است که هر شخصیت صدای متمایزی داشته باشد. یعنی از کلمهها یا لحن خاصی برای او استفاده شود یا برخی رفتارها فقط برای او تعریف شده باشد.
شخصیتهای شبیهبههم قصه را کسالتبار میکنند. حرفزدن یک راننده کامیون خیلی متفاوت است. حتی همان راننده هم در موقعیتهای مختلف به شیوههای گوناگونی سخن میگوید.
برای رسیدن به این منظور بهترین کار، خوب گوشکردن است در محل کار، مدرسه، توی مترو و... . بهدقت هرچه دیگران میگویند را بشنوید تا بتوانید با لحن و ادبیات افراد مختلف آشنا شوید.
یک داستان خوب علاوهبر طرح و موضوع جذاب و قوی نیاز به شخصیتهایی دارد که قابلباور برای مردم باشند.
گفتسم که گفتوگو پیشبرندهی داستان است و اطلاعاتی را در اختیار مخاطب میگذارد یعنی باید باهدف باشد.
بهعنوان مثال:
-سلام
+علیک سلام
-خوبی؟
+ممنون
و....
این مکالمه همان چیزی است که هرروز بین صدها نفر تکرار میشود اما نه معرف یک شخصیت جدید است و نه چیزی به داستان اضافه میکند. فقط جهت خستهکردن خواننده نوشته شده است.
پس بهتر است چنین دیالوگهایی در داستانتان ننویسید.
✍ غزاله غفارزاده
@ghazaleghaffarzadeh
🔥برای شرکت در دورهی دیالوگنویسی، فقط تا یکم بهمنماه مهلت ثبتنام دارید. جهت دریافت اطلاعات بیشتر به این آیدی پیام بدهید: @ghazale_admin
#کارگاه_رمان_نویسی
🎭🫧— چگونه داستان طنز بنویسیم؟
|× طنزنویسی را نمی شود گرفتار قاعده و قانون کرد. چون در سایۀ شکستن قاعدههاست که شکل میگیرد و آفریده میشود ولی در هر حال، یک داستان طنز، ویژگیهایی دارد که با شناختن آنها، میتوان دریافت که یک داستان طنز چگونه خلق میشود و چطور می شود آن را نوشت:
☁️🌪|× بۍرحمی، لازمہطنزنویسۍ
طنزنویسی قبل از اینکه نیاز به تکنیک داشته باشد از نوعی نگاه نشأت میگیرد.
طنزنویس این قدرت را دارد که با نگاهی فراتر، با فاصله و نقدی بیرحم به سوژه نگاه کند. این نگاه بیش از آنکه حاصل تمرین باشد. یک توانایی ذاتی در برخی افراد است. به همین دلیل طنزنویسی چیزی نیست که بشود آن را آموخت بلکه مانند یه استعداده که باید پرورش داده بشه.
🎞✨|× یک تعریف مشخص از طنز داشته باشید.
ممکن است یک متن از نظر شما که نویسندهی آن هستید طنز به نظر بیایید اما وقتی مخاطب آن را بخواند بگوید '' خب'' این طنزش کجاست؟
پس لازم است که تعریفی کامل و همه جانبه از طنز داشته باشید!
🌻🐥|× ایده اولیه، حس تضاد.
یک اثر طنز مثل همهی داستانهای دیگر با یک اولیه همراه. ایده اولیه در کار طنز همواره با یک حس تضاد همراه است.
این تضاد است که کار طنز شما را میسازد. تضادی که درون شما و متصل به ایده اولیه اتفاق میافتد.
- منظور از حس تضاد ناهماهنگی ایدهی شما با عقل و منطق هست که یک کار طنز رو به وجود میاره.
👒🌱|× انتخاب قالب، مهمترین گام.
یافتن قالب و ظرف مناسب برای ایدۀ اولیه مهمترین بخش طنزنویسی است. طنزنوشتن بیش از هر بخش دیگر ادبیات داستانی بر تعقل استوار است و آگاهانه آفریده میشود. این آگاهی (که در تمامی لحظات خلق اثر حضور دارد) ابتدا در یافتن قالب است که نمود پیدا میکند. ابتدا از خود بپرسید که ایدۀ اولیهام مناسب برای چه قالب، ظرف یا ژانری است؟ کدام بهتر جواب میدهد؟ آیا ایدۀ فلسفیم را در ژانر معمایی بریزم بهتر جواب میدهد. (چندان که بهرام صادقی در"با کمال تاسف"،"وسواس"و برخی دیگر از داستانهای کوتاه خود آزموده است) یا بهتر است آن را مثلاًدر قالب ژانر تخیلی بازگو کنم (چندان که در بسیاری از داستانک های جیمز تربر می بینیم)؟ ممکن است این تلاش مدتها طول بکشد، تا به این نتیجه برسید که ایدۀ اولیه تان به چه قالبی بیشتر میآید و با آن بیشتر هماهنگ است.
🍂📻||@Radioensha
🎭🫧— چگونه داستان طنز بنویسیم؟
|× طنزنویسی را نمی شود گرفتار قاعده و قانون کرد. چون در سایۀ شکستن قاعدههاست که شکل میگیرد و آفریده میشود ولی در هر حال، یک داستان طنز، ویژگیهایی دارد که با شناختن آنها، میتوان دریافت که یک داستان طنز چگونه خلق میشود و چطور می شود آن را نوشت:
☁️🌪|× بۍرحمی، لازمہطنزنویسۍ
طنزنویسی قبل از اینکه نیاز به تکنیک داشته باشد از نوعی نگاه نشأت میگیرد.
طنزنویس این قدرت را دارد که با نگاهی فراتر، با فاصله و نقدی بیرحم به سوژه نگاه کند. این نگاه بیش از آنکه حاصل تمرین باشد. یک توانایی ذاتی در برخی افراد است. به همین دلیل طنزنویسی چیزی نیست که بشود آن را آموخت بلکه مانند یه استعداده که باید پرورش داده بشه.
🎞✨|× یک تعریف مشخص از طنز داشته باشید.
ممکن است یک متن از نظر شما که نویسندهی آن هستید طنز به نظر بیایید اما وقتی مخاطب آن را بخواند بگوید '' خب'' این طنزش کجاست؟
پس لازم است که تعریفی کامل و همه جانبه از طنز داشته باشید!
🌻🐥|× ایده اولیه، حس تضاد.
یک اثر طنز مثل همهی داستانهای دیگر با یک اولیه همراه. ایده اولیه در کار طنز همواره با یک حس تضاد همراه است.
این تضاد است که کار طنز شما را میسازد. تضادی که درون شما و متصل به ایده اولیه اتفاق میافتد.
- منظور از حس تضاد ناهماهنگی ایدهی شما با عقل و منطق هست که یک کار طنز رو به وجود میاره.
👒🌱|× انتخاب قالب، مهمترین گام.
یافتن قالب و ظرف مناسب برای ایدۀ اولیه مهمترین بخش طنزنویسی است. طنزنوشتن بیش از هر بخش دیگر ادبیات داستانی بر تعقل استوار است و آگاهانه آفریده میشود. این آگاهی (که در تمامی لحظات خلق اثر حضور دارد) ابتدا در یافتن قالب است که نمود پیدا میکند. ابتدا از خود بپرسید که ایدۀ اولیهام مناسب برای چه قالب، ظرف یا ژانری است؟ کدام بهتر جواب میدهد؟ آیا ایدۀ فلسفیم را در ژانر معمایی بریزم بهتر جواب میدهد. (چندان که بهرام صادقی در"با کمال تاسف"،"وسواس"و برخی دیگر از داستانهای کوتاه خود آزموده است) یا بهتر است آن را مثلاًدر قالب ژانر تخیلی بازگو کنم (چندان که در بسیاری از داستانک های جیمز تربر می بینیم)؟ ممکن است این تلاش مدتها طول بکشد، تا به این نتیجه برسید که ایدۀ اولیه تان به چه قالبی بیشتر میآید و با آن بیشتر هماهنگ است.
🍂📻||@Radioensha
『رادیو انشا✒️』
#کارگاه_رمان_نویسی 🎭🫧— چگونه داستان طنز بنویسیم؟ |× طنزنویسی را نمی شود گرفتار قاعده و قانون کرد. چون در سایۀ شکستن قاعدههاست که شکل میگیرد و آفریده میشود ولی در هر حال، یک داستان طنز، ویژگیهایی دارد که با شناختن آنها، میتوان دریافت که یک داستان طنز…
#کارگاه_رمان_نویسی
🗽✨|× طنز کلامی
مخاطب در یک اثر طنز، چیزی را میبیند که سر جایش نیست و این، او را به خنده میاندازد. بخشی از این "سر جایش نبودن"میتواند جدا از سوژه، در زبان اثر متجلی شود.
بازی با کلیشههای زبانی آشنا و بازسازی آنها، استفاده نابجا از ادبیات رسمی یا محاوره ای، غلط نویسی و یا غلط گویی تعمدی، استفاده از تعابیر طنز آمیز برای توصیف صحنه و شگردهای دیگر در واژگان و کلام، در تشدید فضای طنز در اثر موثر است. شما در نگارش اثر طنز، همانطور که در موضوع و سوژه و ماجرا مخاطب را غافلگیر میکنید، در زبان نیز می توانید همین غافلگیری را به کار ببرید، تا به تعمیق حس طنز کمک کنید، حتی در طنز میتوانید به "واژه سازی "هم روی آورید یا مفاهیم نو را بر کلمات سوار کنید که چه بسا در زبان معمول و رایج مردم هم کم کم به کار بروند.
🍋🛵|× کافی است به معروفترین رمان معاصر طنز فارسی (دایی جان ناپلئون) مراجعه کنید تا ببینید زبان روان، شوخ و استفاده دقیق از کلمات و بار کردن مفاهیم جدید بر آنها، تا چه حد در خواندنی کردن کتاب و سپردن آن به حافظۀ جمعی نقش داشته است،تا آنجا که عباراتی مثل:"کار ،کار اینگیلیساست" در محاورات روزمرۀ ما، به صورت ضرب المثل درآمده است!
البته طنز عبارتی را آگاهانه و حساب شده به کار ببرید وگرنه به لودگی پهلو میزند و مخاطب را پس میزند. یعنی طنز کلامی باید در خدمت ارائۀ ایده و نظر اصلی اثر باشد و نباید در بکار گیری آن زیاد دست و دلبازی به خرج بدهید.
📕🎈|× شخصیت پردازی
شخصیتهای آثار طنز، اغراق آمیزند. این اغراق را میتوانید از طریق کوچکنمایی یا بزرگنمایی شخصیتها انجام دهید. آدمهای آثار طنز، یا کوچکتر از آنند که در دنیای واقعی به نظر میآیند، یا بر عکس، بزرگتر از اندازه خودشان در عالم واقع هستند. (البته معمولاً سایزی که آثار طنز برای شخصیتها میسازند مناسبترشان است، تو گویی طنز نویس نقاب از هیکل ظاهری افراد بر میدارد!) در هر حال اثر طنز هر چند واقعنما باشد یا سرگذشت آدمهای واقعی را به تصویر بکشد در سایۀ همین بزرگنمایی یا کوچکنمایی، تصویری اغراق شده از آنها را نمایش میدهد.
💻🌱— البته این اغراق در شخصیت سازی را باید دقیق انجام دهید. شخصیت باید در عین اغراقآمیز بودن، باور پذیر باشد وگرنه اثربخشی خود را از دست میدهد و سمت و سوی کاریکاتوریستی به خود میگیرد که همذات پنداری مخاطب را برنمیانگیزد. قدرت و قوت شخصیت طنز، در سایۀ حرکت آکروباتیک او روی بند اغراق و واقعنمایی شکل میگیرد. شخصیت اثر داستان طنز، ما به ازای واقعی ندارد، چون در ساخت آن، مبالغه شده است ولی نمادی اغراق شده از ما به ازای واقعی خود است و از این رو و در عمق خود، شخصیتی واقع نماست و برای مخاطب، شخصیتی خیالی نیست و چه بسا خود را در آینۀ او ببیند. مثلاً "چرویاکف" شخصیت اول داستان"یک شب خوش"چخوف، یک تیپ کاملاًآشناست، کارمندی دون و ساده، بیهیچ تشخص خاصی. او شبی در سالن تئاتر غفلتاً عطسه میکند و از این که میبیند مدیر کل ادارۀ راه، جلوی او نشسته است از این عطسۀ خود شرمنده میشود و چنان ابراز و احساس شرمندگی را تداوم می دهد تا در نهایت دق میکند و میمیرد!
این اغراق در شخصیت پردازی چنان ماهرانه و واقع نمایانه صورت گرفته است که برای مخاطب پذیرفتنی به نظر می آید و چه بسا خود را در آینۀ اعمال و رفتار چرویاکف می بیند!
🏹💥|× غافلگیری در گره گشایی
یک گره گشایی غافلگیر کننده و تکان دهنده،قوی ترین گزینه برای بخش پایانی داستان طنزشماست. تعجب، موتور خنده است و در داستان طنز این تعجب در غافلگیری نهایی به اوج خود میرسد. آخرین جمله داستان طنز، باید به ذهن مخاطب ضربه بزند و او را غافلگیر کند.
— نتیجهگیری کلی:
🪁- گفتیم که طنز نویس باید نگاهی منتقدانه داشته باشه.
🪁- تعریف مشخصی از طنز داشته باشه.
🪁- حس تضاد در افکار نویسنده به وجود بیاد.
🪁- شخصیتهای غرق اغراق اما باور پذیر و در نهایت یک پایان شگفت انگیز و مملو از حس طنز.
🍂📻||@Radioensha
🗽✨|× طنز کلامی
مخاطب در یک اثر طنز، چیزی را میبیند که سر جایش نیست و این، او را به خنده میاندازد. بخشی از این "سر جایش نبودن"میتواند جدا از سوژه، در زبان اثر متجلی شود.
بازی با کلیشههای زبانی آشنا و بازسازی آنها، استفاده نابجا از ادبیات رسمی یا محاوره ای، غلط نویسی و یا غلط گویی تعمدی، استفاده از تعابیر طنز آمیز برای توصیف صحنه و شگردهای دیگر در واژگان و کلام، در تشدید فضای طنز در اثر موثر است. شما در نگارش اثر طنز، همانطور که در موضوع و سوژه و ماجرا مخاطب را غافلگیر میکنید، در زبان نیز می توانید همین غافلگیری را به کار ببرید، تا به تعمیق حس طنز کمک کنید، حتی در طنز میتوانید به "واژه سازی "هم روی آورید یا مفاهیم نو را بر کلمات سوار کنید که چه بسا در زبان معمول و رایج مردم هم کم کم به کار بروند.
🍋🛵|× کافی است به معروفترین رمان معاصر طنز فارسی (دایی جان ناپلئون) مراجعه کنید تا ببینید زبان روان، شوخ و استفاده دقیق از کلمات و بار کردن مفاهیم جدید بر آنها، تا چه حد در خواندنی کردن کتاب و سپردن آن به حافظۀ جمعی نقش داشته است،تا آنجا که عباراتی مثل:"کار ،کار اینگیلیساست" در محاورات روزمرۀ ما، به صورت ضرب المثل درآمده است!
البته طنز عبارتی را آگاهانه و حساب شده به کار ببرید وگرنه به لودگی پهلو میزند و مخاطب را پس میزند. یعنی طنز کلامی باید در خدمت ارائۀ ایده و نظر اصلی اثر باشد و نباید در بکار گیری آن زیاد دست و دلبازی به خرج بدهید.
📕🎈|× شخصیت پردازی
شخصیتهای آثار طنز، اغراق آمیزند. این اغراق را میتوانید از طریق کوچکنمایی یا بزرگنمایی شخصیتها انجام دهید. آدمهای آثار طنز، یا کوچکتر از آنند که در دنیای واقعی به نظر میآیند، یا بر عکس، بزرگتر از اندازه خودشان در عالم واقع هستند. (البته معمولاً سایزی که آثار طنز برای شخصیتها میسازند مناسبترشان است، تو گویی طنز نویس نقاب از هیکل ظاهری افراد بر میدارد!) در هر حال اثر طنز هر چند واقعنما باشد یا سرگذشت آدمهای واقعی را به تصویر بکشد در سایۀ همین بزرگنمایی یا کوچکنمایی، تصویری اغراق شده از آنها را نمایش میدهد.
💻🌱— البته این اغراق در شخصیت سازی را باید دقیق انجام دهید. شخصیت باید در عین اغراقآمیز بودن، باور پذیر باشد وگرنه اثربخشی خود را از دست میدهد و سمت و سوی کاریکاتوریستی به خود میگیرد که همذات پنداری مخاطب را برنمیانگیزد. قدرت و قوت شخصیت طنز، در سایۀ حرکت آکروباتیک او روی بند اغراق و واقعنمایی شکل میگیرد. شخصیت اثر داستان طنز، ما به ازای واقعی ندارد، چون در ساخت آن، مبالغه شده است ولی نمادی اغراق شده از ما به ازای واقعی خود است و از این رو و در عمق خود، شخصیتی واقع نماست و برای مخاطب، شخصیتی خیالی نیست و چه بسا خود را در آینۀ او ببیند. مثلاً "چرویاکف" شخصیت اول داستان"یک شب خوش"چخوف، یک تیپ کاملاًآشناست، کارمندی دون و ساده، بیهیچ تشخص خاصی. او شبی در سالن تئاتر غفلتاً عطسه میکند و از این که میبیند مدیر کل ادارۀ راه، جلوی او نشسته است از این عطسۀ خود شرمنده میشود و چنان ابراز و احساس شرمندگی را تداوم می دهد تا در نهایت دق میکند و میمیرد!
این اغراق در شخصیت پردازی چنان ماهرانه و واقع نمایانه صورت گرفته است که برای مخاطب پذیرفتنی به نظر می آید و چه بسا خود را در آینۀ اعمال و رفتار چرویاکف می بیند!
🏹💥|× غافلگیری در گره گشایی
یک گره گشایی غافلگیر کننده و تکان دهنده،قوی ترین گزینه برای بخش پایانی داستان طنزشماست. تعجب، موتور خنده است و در داستان طنز این تعجب در غافلگیری نهایی به اوج خود میرسد. آخرین جمله داستان طنز، باید به ذهن مخاطب ضربه بزند و او را غافلگیر کند.
— نتیجهگیری کلی:
🪁- گفتیم که طنز نویس باید نگاهی منتقدانه داشته باشه.
🪁- تعریف مشخصی از طنز داشته باشه.
🪁- حس تضاد در افکار نویسنده به وجود بیاد.
🪁- شخصیتهای غرق اغراق اما باور پذیر و در نهایت یک پایان شگفت انگیز و مملو از حس طنز.
🍂📻||@Radioensha
Forwarded from غزاله غفارزاده
🔸 روزنویسی
یادداشتهای روزانه یا روزنویسی، قدم اول و اساسی برای ورود به زندگی نویسندگی است.
شما با روزنویسی به چیزهایی که در طول روز میبینید جان میبخشید.
زندگی روزمرهای که همهی ما دچارش هستیم ذهنمان را راحت نمیگذارد و مدام فکرمان را درگیر مسائل مختلف میکند، در حالیکه روزنویسی باعث تمرکز شما میشود و از سرعت زیاد زندگیتان کاسته میشود
توجه داشته باشید لازم نیست تمام وقایع روزانه را بنویسید.
خیلی مهم هست که از روی اجبار نباشد، دلخواه باشد.
ما در طول روز با اتفاقات مختلفی مواجه میشویم که شاید تا به حال خوب به آنها توجه نکرده بودیم، اگر از همین حالا دقتتان را بیشتر کنید میبینید چقدر مسائل مختلف هست که ذوق شما را برای روزنویسی تازه میکند.
گاهی یک تصویر باعث میشود شما به رویاهایتان سفر کنید، گاهی بعضی از دیالوگهایی که بین شما و افراد دیگر رد و بدل میشود پتانسیل بالایی برای نوشتن دارد
اختلافی که بین سلیقههای متفاوت وجود دارد و یا خیلی سادهتر، بوی گل، غروب آفتاب، بارش باران و....
این کار باعث میشود از نوشتن لذت ببرید
و دیگر نوشتن برای شما کسلکننده و ترسناک و شاق نخواهد بود!
باعث میشود شما خودتان را بهتر بشناسید و علاوهبر تمام اینها شما با هر جملهای که مینویسید چیزی یاد میگیرید.
جرج پلیمپتون سردبیر و فیلمنامهنویس معروف کالیفرنیایی دربارهی روزنویسی میگوید:
«قبلا توی ارتش رانندهی تانک بودم، اگر مدتی تانک را بیحرکت نگه میداشتم تانک حالتی خشک و سفت پیدا میکرد و بهزور راه میافتاد، برای روشن نگه داشتنش مجبور بودم آن را بهکار بگیرم»
✍ وحید جلیلی
@ghazaleghaffarzadeh
یادداشتهای روزانه یا روزنویسی، قدم اول و اساسی برای ورود به زندگی نویسندگی است.
شما با روزنویسی به چیزهایی که در طول روز میبینید جان میبخشید.
زندگی روزمرهای که همهی ما دچارش هستیم ذهنمان را راحت نمیگذارد و مدام فکرمان را درگیر مسائل مختلف میکند، در حالیکه روزنویسی باعث تمرکز شما میشود و از سرعت زیاد زندگیتان کاسته میشود
توجه داشته باشید لازم نیست تمام وقایع روزانه را بنویسید.
خیلی مهم هست که از روی اجبار نباشد، دلخواه باشد.
ما در طول روز با اتفاقات مختلفی مواجه میشویم که شاید تا به حال خوب به آنها توجه نکرده بودیم، اگر از همین حالا دقتتان را بیشتر کنید میبینید چقدر مسائل مختلف هست که ذوق شما را برای روزنویسی تازه میکند.
گاهی یک تصویر باعث میشود شما به رویاهایتان سفر کنید، گاهی بعضی از دیالوگهایی که بین شما و افراد دیگر رد و بدل میشود پتانسیل بالایی برای نوشتن دارد
اختلافی که بین سلیقههای متفاوت وجود دارد و یا خیلی سادهتر، بوی گل، غروب آفتاب، بارش باران و....
این کار باعث میشود از نوشتن لذت ببرید
و دیگر نوشتن برای شما کسلکننده و ترسناک و شاق نخواهد بود!
باعث میشود شما خودتان را بهتر بشناسید و علاوهبر تمام اینها شما با هر جملهای که مینویسید چیزی یاد میگیرید.
جرج پلیمپتون سردبیر و فیلمنامهنویس معروف کالیفرنیایی دربارهی روزنویسی میگوید:
«قبلا توی ارتش رانندهی تانک بودم، اگر مدتی تانک را بیحرکت نگه میداشتم تانک حالتی خشک و سفت پیدا میکرد و بهزور راه میافتاد، برای روشن نگه داشتنش مجبور بودم آن را بهکار بگیرم»
✍ وحید جلیلی
@ghazaleghaffarzadeh
#کارگاه_رمان_نویسی
☁️🍜— اگر مدام به خود برچسب بزنید که من استعداد نوشتن ندارم، سرانجام با بهانه تراشیهای نامعقول، فرصت رشد و پیشرفت را از خود دریغ میکنید.
ناتانیل براندن معتقد است: «ذهن برای آنچه آن را غیرممکن یا نامطلوب بداند، تلاش نمیکند.» به جای این خودگوییهای منفی، از چنین جملات و مشابه آنها کمک بگیرید:
🪷• میدانم که برخورداری از استعداد نویسندگی، در کنترل من نیست.
🪷• من نمیتوانم بابت چیزی که درباره آن ارادهای ندارم، خودم را سرزنش کنم.
🪷• همین قدر استعدادی را که دارم، میپذیرم و با آن کنار میآیم و برای پرورش آن تلاش میکنم.
🪷• چون میدانم که هر تلاشی منجر به نتیجه مطلوب نمیشود؛ پی تمرینهای اصولی و جواب داده میروم.
🪷• میدانم که برای جبران کمبود استعداد خود، لازم است بیشتر و بهتر تلاش کنم.
🪷• لازم است خودم را با بالا دستیهایم مقایسه نکنم.
🪷• نباید انتظار داشته باشم که بلافاصله به نتیجه مطلوب برسم.
🪷• اگر بتوانم صبور و مشتاق باشم، آنگاه میتوانم ضعف استعدادم را تا اندازهای قابل توجه پوشش دهم.
🪷• سطح آرزومندیام را پایین میآورم تا با توانمندیهایم همخوان شود.
🪷• بر کمالگراییام غلبه میکنم، و در عوض خیالپردازی و بلندپروازی، به اندازه دانایی و تواناییام مینویسم و مطالعه میکنم.
🪷• میدانم که اساس پیشرفت در نویسندگی، تلاش برای برداشتن یک قدم رو به جلوست.
🪷• در هر قدم لازم است که وضعیت فعلیام را با وضعیت قبلیام مقایسه کنم، نه با وضعیت دلخواهم.
🪷• اگر مشاهده کردم که تلاشهایم نتیجه مطلوب نداده است، نویسندگی را رها نمیکنم؛ بلکه برای موفق شدن در این حرفه، عملکردم را بازنگری و در صورت لزوم آن را اصلاح و ترمیم میکنم.
🎞📻 |× هر وقت که افکار منفی به شما هجوم آورد، این خودگوییهای مثبت را با تمرکز روی کاغذ بنویسید و با صدای بلند آن را بخوانید. نوشتن همین عبارات شما را آرام و انگیزه لازم برای ادامه مسیر را در اختیارتان میگذارد.
👤الفبای نویسندگی، ص 16 و 17.
📻🍂||@Radioensha
☁️🍜— اگر مدام به خود برچسب بزنید که من استعداد نوشتن ندارم، سرانجام با بهانه تراشیهای نامعقول، فرصت رشد و پیشرفت را از خود دریغ میکنید.
ناتانیل براندن معتقد است: «ذهن برای آنچه آن را غیرممکن یا نامطلوب بداند، تلاش نمیکند.» به جای این خودگوییهای منفی، از چنین جملات و مشابه آنها کمک بگیرید:
🪷• میدانم که برخورداری از استعداد نویسندگی، در کنترل من نیست.
🪷• من نمیتوانم بابت چیزی که درباره آن ارادهای ندارم، خودم را سرزنش کنم.
🪷• همین قدر استعدادی را که دارم، میپذیرم و با آن کنار میآیم و برای پرورش آن تلاش میکنم.
🪷• چون میدانم که هر تلاشی منجر به نتیجه مطلوب نمیشود؛ پی تمرینهای اصولی و جواب داده میروم.
🪷• میدانم که برای جبران کمبود استعداد خود، لازم است بیشتر و بهتر تلاش کنم.
🪷• لازم است خودم را با بالا دستیهایم مقایسه نکنم.
🪷• نباید انتظار داشته باشم که بلافاصله به نتیجه مطلوب برسم.
🪷• اگر بتوانم صبور و مشتاق باشم، آنگاه میتوانم ضعف استعدادم را تا اندازهای قابل توجه پوشش دهم.
🪷• سطح آرزومندیام را پایین میآورم تا با توانمندیهایم همخوان شود.
🪷• بر کمالگراییام غلبه میکنم، و در عوض خیالپردازی و بلندپروازی، به اندازه دانایی و تواناییام مینویسم و مطالعه میکنم.
🪷• میدانم که اساس پیشرفت در نویسندگی، تلاش برای برداشتن یک قدم رو به جلوست.
🪷• در هر قدم لازم است که وضعیت فعلیام را با وضعیت قبلیام مقایسه کنم، نه با وضعیت دلخواهم.
🪷• اگر مشاهده کردم که تلاشهایم نتیجه مطلوب نداده است، نویسندگی را رها نمیکنم؛ بلکه برای موفق شدن در این حرفه، عملکردم را بازنگری و در صورت لزوم آن را اصلاح و ترمیم میکنم.
🎞📻 |× هر وقت که افکار منفی به شما هجوم آورد، این خودگوییهای مثبت را با تمرکز روی کاغذ بنویسید و با صدای بلند آن را بخوانید. نوشتن همین عبارات شما را آرام و انگیزه لازم برای ادامه مسیر را در اختیارتان میگذارد.
👤الفبای نویسندگی، ص 16 و 17.
📻🍂||@Radioensha
#کارگاه_رمان_نویسی
🩵🧚🏻♀•• موانع نوشتن، شمارهیک.
📗🥑|× چرخه معیوب اِهمالکاری.
یکی از مهمترین موانع نوشتن اهمالکاری یا همان پشت گوش انداختن است. در این وضع، معمولا به جای نوشتن به پیامکهای خود سر میزنید یا در شبکههای اجتماعی بیهوده و بیهدف میگردید. به طور کل، با انجام دادن هر کار دیگری از نوشتن طفره میروید.
📚•~ کمالطلبی، یکی از مهمترین دلایل ابتلاء به اهمالکاری است. کمالطلبی در نوشتن یعنی از خود انتظار داشته باشید در اولین کوشش، با کمترین تلاش، بهترین متن را بنویسید. چنین چیزی اصلاً ممکن نیست؛ مگر در موارد نادر و استثنایی. در همین راستا، ارنست همینگوی نویسنده نامآشنای امریکایی گفته است: «اولین نسخه از هر چیزی مزخرف است.»
📚•~ اما چرا کمالطلبی؟ شاید به این دلیل که میترسید دیگر افراد نوشته شما را به باد انتقاد و تمسخر بگیرند و شما را ناتوان ارزیابی کنند. اگر پیشاپیش تسلیم این قضاوت نادرست خود شوید، محتمل است که مدام خود را با دیگر دوستان نویسندهتان مقایسه کنید، و نگران باشید مبادا از دیگران بدتر بنویسید. بدین ترتیب هر بار که میخواهید بنویسید، مجموعه عوامل یادشده، دست شما را میبندد.
📚•~ شما برای پر کردن این خلاء، اهمالکاری میکنید؛ یعنی با وقتکُشی و بهانهتراشی به خود القاء میکنید که اگر نمینویسم به دلیل مشغلهای است که دارم. اگر این روند ادامه یابد، از شما اهمالکاری بینظیر میسازد.
📙🍊|× بدین ترتیب، به مرور از عزت نفستان کاسته میشود؛ فکر میکنید چیزی از بقیه کم دارید، یا دیگران از شما توانمندتر هستند؛ آنگاه با خودانتقادی نامنصفانه و نابخردانه، فرصت ابراز وجود را از خود دریغ میکنید. در نهایت ممکن است به اشتباه خود را فردی بیاستعداد و ناتوان بدانید، و عطای نوشتن را به لقای آن ببخشید.
📚•~ بسیاری از افراد، حتی با استعدادها، بدون کوچکترین فشار خارجی، از گردونه رقابت میان نویسندهها حذف، و قربانی همین طرز فکر میشوند؛ زیرا به اندازه کافی صبور نیستند. هرگز راضی نمیشوند با صرف وقت و انرژی، رنج پیرایش و پالایش نوشتههای خود را به جان بخرند.
📚•~ برای رهایی از اهمالکاری، حلقههای این زنجیره را ابتدا باید بشناسید، و دریابید که هر یک، به نوعی دست شما را از نوشتن کوتاه میکند. سپس با روشهای اصولی، این زنجیر را از قلم خود باز کنید تا بتوانید دوباره آسان و آزاد بنویسید.
(ادامه دارد...)
👤سعید تارم، برگرفته از کتاب قلمبند.
🍂📻||@Radioensha
🩵🧚🏻♀•• موانع نوشتن، شمارهیک.
📗🥑|× چرخه معیوب اِهمالکاری.
یکی از مهمترین موانع نوشتن اهمالکاری یا همان پشت گوش انداختن است. در این وضع، معمولا به جای نوشتن به پیامکهای خود سر میزنید یا در شبکههای اجتماعی بیهوده و بیهدف میگردید. به طور کل، با انجام دادن هر کار دیگری از نوشتن طفره میروید.
📚•~ کمالطلبی، یکی از مهمترین دلایل ابتلاء به اهمالکاری است. کمالطلبی در نوشتن یعنی از خود انتظار داشته باشید در اولین کوشش، با کمترین تلاش، بهترین متن را بنویسید. چنین چیزی اصلاً ممکن نیست؛ مگر در موارد نادر و استثنایی. در همین راستا، ارنست همینگوی نویسنده نامآشنای امریکایی گفته است: «اولین نسخه از هر چیزی مزخرف است.»
📚•~ اما چرا کمالطلبی؟ شاید به این دلیل که میترسید دیگر افراد نوشته شما را به باد انتقاد و تمسخر بگیرند و شما را ناتوان ارزیابی کنند. اگر پیشاپیش تسلیم این قضاوت نادرست خود شوید، محتمل است که مدام خود را با دیگر دوستان نویسندهتان مقایسه کنید، و نگران باشید مبادا از دیگران بدتر بنویسید. بدین ترتیب هر بار که میخواهید بنویسید، مجموعه عوامل یادشده، دست شما را میبندد.
📚•~ شما برای پر کردن این خلاء، اهمالکاری میکنید؛ یعنی با وقتکُشی و بهانهتراشی به خود القاء میکنید که اگر نمینویسم به دلیل مشغلهای است که دارم. اگر این روند ادامه یابد، از شما اهمالکاری بینظیر میسازد.
📙🍊|× بدین ترتیب، به مرور از عزت نفستان کاسته میشود؛ فکر میکنید چیزی از بقیه کم دارید، یا دیگران از شما توانمندتر هستند؛ آنگاه با خودانتقادی نامنصفانه و نابخردانه، فرصت ابراز وجود را از خود دریغ میکنید. در نهایت ممکن است به اشتباه خود را فردی بیاستعداد و ناتوان بدانید، و عطای نوشتن را به لقای آن ببخشید.
📚•~ بسیاری از افراد، حتی با استعدادها، بدون کوچکترین فشار خارجی، از گردونه رقابت میان نویسندهها حذف، و قربانی همین طرز فکر میشوند؛ زیرا به اندازه کافی صبور نیستند. هرگز راضی نمیشوند با صرف وقت و انرژی، رنج پیرایش و پالایش نوشتههای خود را به جان بخرند.
📚•~ برای رهایی از اهمالکاری، حلقههای این زنجیره را ابتدا باید بشناسید، و دریابید که هر یک، به نوعی دست شما را از نوشتن کوتاه میکند. سپس با روشهای اصولی، این زنجیر را از قلم خود باز کنید تا بتوانید دوباره آسان و آزاد بنویسید.
(ادامه دارد...)
👤سعید تارم، برگرفته از کتاب قلمبند.
🍂📻||@Radioensha
『رادیو انشا✒️』
#کارگاه_رمان_نویسی 🩵🧚🏻♀•• موانع نوشتن، شمارهیک. 📗🥑|× چرخه معیوب اِهمالکاری. یکی از مهمترین موانع نوشتن اهمالکاری یا همان پشت گوش انداختن است. در این وضع، معمولا به جای نوشتن به پیامکهای خود سر میزنید یا در شبکههای اجتماعی بیهوده و بیهدف میگردید.…
#کارگاه_رمان_نویسی
🥤🎪•• موانع نوشتن، شمارهدو.
🎞🕰|× نویسنده کسی است که از نوشتن نمیهراسد؛ بلکه آن را دوست دارد و از آن لذت میبرد؛ زیرا شرط نخست نویسندگی، «توانایی» قلم است، نه «زیبایی».
📔•~ کسی که نوشتن برای او، به آسانی و شیرینی گشتوگذار در طبیعت است، نویسنده است؛ حتی اگر آنچه مینویسد، چشمها را چندان خیره نکند.
📙•~ این گمان که نویسنده، باید با هر نوشتهی خود، خوانندهاش را شگفتزده کند و به تحسین و اعجاب وادارد، دور از آبادی است.
اگر کسی، به همان راحتی که میگوید، بنویسد، نویسنده است؛ اگرچه دیگران، به سختی و با رنج فراوان، بهتر از او بنویسند.
📒•~ کلمه در دست نویسنده، باید همچون بیل در دست کشاورز باشد. به سود نویسنده است که در نوشتن پیرو مولوی باشد، نه نظامی و خاقانی.
📕•~ مولوی در کار شعر، جز به دلدار (مقصود) نمیاندیشد و چنبر قافیهاندیشی گرفتار نمیآید و از بیت و غزل رسته است؛ بر خلاف نظامی که میخواست با کلمات شعبدهبازی کند و بهحق نیز در این کار استاد بود.
📘•~ نویسندهای که در نوشتن به نظامی و خاقانی و قاآنی و بیدل دهلوی اقتدا کند، باید برای هر جملهای که میسازد، پارهای از جان خود را به مزایده بگذارد و این شیوه، زودا که او را خسته و ناتوان کند و قلم را از دست او بگیرد.
👤رضا بابایی، آیین قلم.
🍂📻||@Radioensha
🥤🎪•• موانع نوشتن، شمارهدو.
🎞🕰|× نویسنده کسی است که از نوشتن نمیهراسد؛ بلکه آن را دوست دارد و از آن لذت میبرد؛ زیرا شرط نخست نویسندگی، «توانایی» قلم است، نه «زیبایی».
📔•~ کسی که نوشتن برای او، به آسانی و شیرینی گشتوگذار در طبیعت است، نویسنده است؛ حتی اگر آنچه مینویسد، چشمها را چندان خیره نکند.
📙•~ این گمان که نویسنده، باید با هر نوشتهی خود، خوانندهاش را شگفتزده کند و به تحسین و اعجاب وادارد، دور از آبادی است.
اگر کسی، به همان راحتی که میگوید، بنویسد، نویسنده است؛ اگرچه دیگران، به سختی و با رنج فراوان، بهتر از او بنویسند.
📒•~ کلمه در دست نویسنده، باید همچون بیل در دست کشاورز باشد. به سود نویسنده است که در نوشتن پیرو مولوی باشد، نه نظامی و خاقانی.
📕•~ مولوی در کار شعر، جز به دلدار (مقصود) نمیاندیشد و چنبر قافیهاندیشی گرفتار نمیآید و از بیت و غزل رسته است؛ بر خلاف نظامی که میخواست با کلمات شعبدهبازی کند و بهحق نیز در این کار استاد بود.
📘•~ نویسندهای که در نوشتن به نظامی و خاقانی و قاآنی و بیدل دهلوی اقتدا کند، باید برای هر جملهای که میسازد، پارهای از جان خود را به مزایده بگذارد و این شیوه، زودا که او را خسته و ناتوان کند و قلم را از دست او بگیرد.
👤رضا بابایی، آیین قلم.
🍂📻||@Radioensha
『رادیو انشا✒️』
#کارگاه_رمان_نویسی 🥤🎪•• موانع نوشتن، شمارهدو. 🎞🕰|× نویسنده کسی است که از نوشتن نمیهراسد؛ بلکه آن را دوست دارد و از آن لذت میبرد؛ زیرا شرط نخست نویسندگی، «توانایی» قلم است، نه «زیبایی». 📔•~ کسی که نوشتن برای او، به آسانی و شیرینی گشتوگذار در طبیعت…
#کارگاه_رمان_نویسی
🩶🎬•• موانع نوشتن، شمارهسـه.
📗🧩|× انتظارات نامعقول
برخی در ابتدای نویسندگی، آرزو دارند درست شبیه نویسنده محبوب خود بنویسند؛ اما به احتمال قوی، به هدف شان نمیرسند. لذا افسرده و دلسرد میشوند.
💌~• این افراد نمیدانند یا از یاد بردهاند که نویسنده محبوبشان هم، نوشتن را از همین مرحله آغاز کرده است. به عبارتی، آنها سهم تجربه، گذر زمان، تمرین، تکرار، استعداد، تلاش و دیگر عوامل را نادیده میگیرند.
💌~• به طور کل، ما انسانها دستاوردهای افراد موفق را میبینیم؛ اما از شکستهای مکرر و تلاشهای بیاثر ایشان چشم میپوشیم. غالباً با همین دید، تواناییهای خودمان را میسنجیم و نتیجه میگیریم که چهقدر بیاستعداد یا بیسوادیم.
💌~• غافل از این که ابتدا باید از استعداد و علاقه خود، و دیگر عوامل موثر در پیشرفت، مطلع شویم. سپس با بررسی شرایط، و با راهنمایی افراد خبره و کارکشته، طی فرایندی منطقی، گام به گام پیش برویم.
💌~• بر همین اساس، برای غلبه بر انتظارات نامعقول خود، این آموزه را به یاد بسپارید: «هر چه فاصلهی آرزومندی و توانمندیتان بیشتر باشد، به همان اندازه احتمال شکست و نارضایتی افزایش مییابد.»
💌~• بنابراین، در شروع نوشتن، از انتخاب اهداف دور و دراز بپرهیزید. پیشنهاد میکنم فعلاً «نوشتن روزانه» را مهمترین هدف خود بدانید. هر روز بنویسید؛ حتی در حد یک پاراگراف؛ از حوادث، از خاطرات، از اهداف.
💌~• نوشتن مستمر، شما را با کاغذ و قلم مانوس خواهد کرد. انس با قلم، نقطه آغاز برای فتح قلل نویسندگی است.
(ادامه دارد...)
👤سعید تارم، برگرفته از کتاب قلمبند.
🍂📻||@Radioensha
🩶🎬•• موانع نوشتن، شمارهسـه.
📗🧩|× انتظارات نامعقول
برخی در ابتدای نویسندگی، آرزو دارند درست شبیه نویسنده محبوب خود بنویسند؛ اما به احتمال قوی، به هدف شان نمیرسند. لذا افسرده و دلسرد میشوند.
💌~• این افراد نمیدانند یا از یاد بردهاند که نویسنده محبوبشان هم، نوشتن را از همین مرحله آغاز کرده است. به عبارتی، آنها سهم تجربه، گذر زمان، تمرین، تکرار، استعداد، تلاش و دیگر عوامل را نادیده میگیرند.
💌~• به طور کل، ما انسانها دستاوردهای افراد موفق را میبینیم؛ اما از شکستهای مکرر و تلاشهای بیاثر ایشان چشم میپوشیم. غالباً با همین دید، تواناییهای خودمان را میسنجیم و نتیجه میگیریم که چهقدر بیاستعداد یا بیسوادیم.
💌~• غافل از این که ابتدا باید از استعداد و علاقه خود، و دیگر عوامل موثر در پیشرفت، مطلع شویم. سپس با بررسی شرایط، و با راهنمایی افراد خبره و کارکشته، طی فرایندی منطقی، گام به گام پیش برویم.
💌~• بر همین اساس، برای غلبه بر انتظارات نامعقول خود، این آموزه را به یاد بسپارید: «هر چه فاصلهی آرزومندی و توانمندیتان بیشتر باشد، به همان اندازه احتمال شکست و نارضایتی افزایش مییابد.»
💌~• بنابراین، در شروع نوشتن، از انتخاب اهداف دور و دراز بپرهیزید. پیشنهاد میکنم فعلاً «نوشتن روزانه» را مهمترین هدف خود بدانید. هر روز بنویسید؛ حتی در حد یک پاراگراف؛ از حوادث، از خاطرات، از اهداف.
💌~• نوشتن مستمر، شما را با کاغذ و قلم مانوس خواهد کرد. انس با قلم، نقطه آغاز برای فتح قلل نویسندگی است.
(ادامه دارد...)
👤سعید تارم، برگرفته از کتاب قلمبند.
🍂📻||@Radioensha
『رادیو انشا✒️』
#کارگاه_رمان_نویسی 🩶🎬•• موانع نوشتن، شمارهسـه. 📗🧩|× انتظارات نامعقول برخی در ابتدای نویسندگی، آرزو دارند درست شبیه نویسنده محبوب خود بنویسند؛ اما به احتمال قوی، به هدف شان نمیرسند. لذا افسرده و دلسرد میشوند. 💌~• این افراد نمیدانند یا از یاد بردهاند…
#کارگاه_رمان_نویسی
💙⛴•• موانع نوشتن، شمارهچهـار.
🫐~• نویسنده هر بار که جملهای را به پایان میرساند با تجربهای جدید آشنا میشود و هر گاه که کلمهای را روی کاغذ میآورد، گویی نخستین بار است که آن را میبیند و به کارش میگیرد.
🫐~• هر بار نوشتن – هر چند کوتاه و ساده – تجربهای است نو، و گامی است به جلو. نوشتنهای بسیار و پیدرپی، چشم نویسنده را بر اسرار کلمات میگشاید.
🫐~• در دوره تجربهاندوزی یا کاروَرزی، مدتی باید برای خود نوشت و برای پاره کردن و دور ریختن. آن که از ابتدا برای دیگران و به قصد انتشار مینویسد، فرصت طلایی آموزش را از خود گرفته است.
📒🍯|× تذکر: منظور از پاره کردن و دور ریختن، نابود کردن نوشته نیست. بلکه صرف نظر از انتشار آن است. اطلاعات بیشتر را اینجا ببینید.
🫐~• راز زیبانویسی در آسانگیری و بسیارنویسی است.
اگر از ابتدا بر خود سخت بگیریم و خود را وادار به آفرینشهای مصنوعی و نفسگیر کنیم، دیر یا زود قلم را بر زمین خواهیم گذاشت و عطای این فن شریف را به لقای آن خواهیم بخشید.
🫐~• باید هنگام نوشتن، ذهن را آزاد و رها سازیم و همچون شناگری ماهر که با دریا نمیستیزد، نرم و آسان بنویسیم و گویی آنچه خواهیم نوشت، هرگز از حجاب خلوت ما بیرون نمیآید.
🫐~• تصور اینکه کسی یا کسانی، نوشته ما را میخوانند، عضلات ذهن را منقبض میکند و همانگونه که با ماهیچههای منقبض شنا نمیتوان کرد، با چنین ذهن محتاط و محافظهکاری هم نمیتوان راحت نوشت.
👤رضا بابایی، آیین قلم.
🍂📻||@Radioensha
💙⛴•• موانع نوشتن، شمارهچهـار.
🫐~• نویسنده هر بار که جملهای را به پایان میرساند با تجربهای جدید آشنا میشود و هر گاه که کلمهای را روی کاغذ میآورد، گویی نخستین بار است که آن را میبیند و به کارش میگیرد.
🫐~• هر بار نوشتن – هر چند کوتاه و ساده – تجربهای است نو، و گامی است به جلو. نوشتنهای بسیار و پیدرپی، چشم نویسنده را بر اسرار کلمات میگشاید.
🫐~• در دوره تجربهاندوزی یا کاروَرزی، مدتی باید برای خود نوشت و برای پاره کردن و دور ریختن. آن که از ابتدا برای دیگران و به قصد انتشار مینویسد، فرصت طلایی آموزش را از خود گرفته است.
📒🍯|× تذکر: منظور از پاره کردن و دور ریختن، نابود کردن نوشته نیست. بلکه صرف نظر از انتشار آن است. اطلاعات بیشتر را اینجا ببینید.
🫐~• راز زیبانویسی در آسانگیری و بسیارنویسی است.
اگر از ابتدا بر خود سخت بگیریم و خود را وادار به آفرینشهای مصنوعی و نفسگیر کنیم، دیر یا زود قلم را بر زمین خواهیم گذاشت و عطای این فن شریف را به لقای آن خواهیم بخشید.
🫐~• باید هنگام نوشتن، ذهن را آزاد و رها سازیم و همچون شناگری ماهر که با دریا نمیستیزد، نرم و آسان بنویسیم و گویی آنچه خواهیم نوشت، هرگز از حجاب خلوت ما بیرون نمیآید.
🫐~• تصور اینکه کسی یا کسانی، نوشته ما را میخوانند، عضلات ذهن را منقبض میکند و همانگونه که با ماهیچههای منقبض شنا نمیتوان کرد، با چنین ذهن محتاط و محافظهکاری هم نمیتوان راحت نوشت.
👤رضا بابایی، آیین قلم.
🍂📻||@Radioensha
『رادیو انشا✒️』
#کارگاه_رمان_نویسی 💙⛴•• موانع نوشتن، شمارهچهـار. 🫐~• نویسنده هر بار که جملهای را به پایان میرساند با تجربهای جدید آشنا میشود و هر گاه که کلمهای را روی کاغذ میآورد، گویی نخستین بار است که آن را میبیند و به کارش میگیرد. 🫐~• هر بار نوشتن – هر چند…
#کارگاه_رمان_نویسی
🦔🌱•• موانع نوشتن، شمارهپنچ.
🪸🫧|× مقایسه غیرمنطقی خود با دیگر نویسندهها
رقابت ناسالم در فرایند یادگیری، مثل سینهخیز رفتن در سربالایی است. در این وضع، به جای ارزیابی پیشرفت خود، واهمه دارید چه کسی از شما عقبتر یا جلوتر است. همچنین، به جای حل مسائل خود، به دیگران غبطه میخورید و آه میکشید!
🪴~• مقایسه خود با دیگران، نه ضرورتی دارد و نه منفعتی. این ذهنیتِ رقابتی، آرامش را از شما میگیرد، و باعث کاهش و فرسایش قوای شما میشود. اگر این میل ناخواسته را در خود مهار نکنید، لذت یادگیری و تجربه شیرین رشد و بالندگی را از کف خواهید داد.
🪴~• شاید دوستتان به طور طبیعی و ذاتی در مهارتهای زبانی و بیانی، از شما تواناتر باشد. شاید در مقایسه با شما، هماکنون آرامش خاطر، وضع مالی مناسب و حمایت عاطفی بیشتری داشته باشد. در نتیجه، آسانتر از شما مراحل یادگیری و پیشرفت را طی کند.
🪴~• با این اوصاف، لطفاً به این پرسشها پاسخ دهید:
آیا شما مایه پیشرفت او هستید؟ آیا او مانع پیشرفت شماست؟
🪴~• هرگز! در اصل شما دو موجود مستقل از یکدیگر هستید. هر کدام باید راه خاص خود را بروید. پیشنهاد میکنم اگر قرار نیست از هم یاد بگیرید، اصلا وجود یکدیگر را از یاد ببرید.
🪴~• در غیر این صورت، اگر ناتوانیهای خود را کنار توانمندیهای دیگران بگذارید، آنگاه شاید فکر کنید استعداد، شایستگی و یا حتی امکان موفقیت ندارید.
📚🌿|× فراموش نکنید هر نویسندهای، چه بااستعداد چه بیاستعداد، چه خارجی چه داخلی، برای نوشتن مشکلات خاص خود را دارد. اگر حقیقتاً مصمم و علاقهمند هستید، به جای بهانهتراشی، همین الآن تصمیم بگیرید و نوشتن را آغاز کنید.
🪴~• برای تقویت روحیه خود، زندگی احمد محمود، بزرگ علوی، محمود دولتآبادی، عباس معروفی و دیگر نویسندههای نامدار داخلی و خارجی را مرور کنید تا دریابید این افراد با چه دشواری هایی زورآزمایی کردند.
🪴~• آنها همه مستعد بودند؛ اما در وضع آرمانی نبودند؛ با وجود این، هرگز از نوشتن دست برنداشتند؛ حتی در زندان و تبعید. این بزرگان به ما آموختند: «در شرایط دشوار هم میتوان تلاش کرد؛ البته شاید قدری سختتر، و با دستاورد کمتر.»
(ادامه دارد...)
👤سعید تارم، برگرفته از کتاب قلمبند.
🍂📻||@Radioensha
🦔🌱•• موانع نوشتن، شمارهپنچ.
🪸🫧|× مقایسه غیرمنطقی خود با دیگر نویسندهها
رقابت ناسالم در فرایند یادگیری، مثل سینهخیز رفتن در سربالایی است. در این وضع، به جای ارزیابی پیشرفت خود، واهمه دارید چه کسی از شما عقبتر یا جلوتر است. همچنین، به جای حل مسائل خود، به دیگران غبطه میخورید و آه میکشید!
🪴~• مقایسه خود با دیگران، نه ضرورتی دارد و نه منفعتی. این ذهنیتِ رقابتی، آرامش را از شما میگیرد، و باعث کاهش و فرسایش قوای شما میشود. اگر این میل ناخواسته را در خود مهار نکنید، لذت یادگیری و تجربه شیرین رشد و بالندگی را از کف خواهید داد.
🪴~• شاید دوستتان به طور طبیعی و ذاتی در مهارتهای زبانی و بیانی، از شما تواناتر باشد. شاید در مقایسه با شما، هماکنون آرامش خاطر، وضع مالی مناسب و حمایت عاطفی بیشتری داشته باشد. در نتیجه، آسانتر از شما مراحل یادگیری و پیشرفت را طی کند.
🪴~• با این اوصاف، لطفاً به این پرسشها پاسخ دهید:
آیا شما مایه پیشرفت او هستید؟ آیا او مانع پیشرفت شماست؟
🪴~• هرگز! در اصل شما دو موجود مستقل از یکدیگر هستید. هر کدام باید راه خاص خود را بروید. پیشنهاد میکنم اگر قرار نیست از هم یاد بگیرید، اصلا وجود یکدیگر را از یاد ببرید.
🪴~• در غیر این صورت، اگر ناتوانیهای خود را کنار توانمندیهای دیگران بگذارید، آنگاه شاید فکر کنید استعداد، شایستگی و یا حتی امکان موفقیت ندارید.
📚🌿|× فراموش نکنید هر نویسندهای، چه بااستعداد چه بیاستعداد، چه خارجی چه داخلی، برای نوشتن مشکلات خاص خود را دارد. اگر حقیقتاً مصمم و علاقهمند هستید، به جای بهانهتراشی، همین الآن تصمیم بگیرید و نوشتن را آغاز کنید.
🪴~• برای تقویت روحیه خود، زندگی احمد محمود، بزرگ علوی، محمود دولتآبادی، عباس معروفی و دیگر نویسندههای نامدار داخلی و خارجی را مرور کنید تا دریابید این افراد با چه دشواری هایی زورآزمایی کردند.
🪴~• آنها همه مستعد بودند؛ اما در وضع آرمانی نبودند؛ با وجود این، هرگز از نوشتن دست برنداشتند؛ حتی در زندان و تبعید. این بزرگان به ما آموختند: «در شرایط دشوار هم میتوان تلاش کرد؛ البته شاید قدری سختتر، و با دستاورد کمتر.»
(ادامه دارد...)
👤سعید تارم، برگرفته از کتاب قلمبند.
🍂📻||@Radioensha
#کارگاه_رمان_نویسی
🗞🪙— روشهای ایدهیابی، شمارهیک.
🍵🌱|× مهارت ارتباط موثر را بیاموزید.
برای دریافت اطلاعات میبایست در تقویت مهارت گوش دادن مصمم باشید. پیش از هر چیز لبخند به لب داشته باشید. لبخند میزان صمیمیت میان شما و مخاطبتان را افزایش میدهد.
☀️~• از دیگر ویژگیهای شنونده فعال، حفظ ارتباط چشمی است. اگر نگاهتان مدام جایی دیگر بچرخد، حس و حال گوینده را ضایع میکنید.
☀️~• از حرکات دست و بدن خود هم کمک بگیرید. زل زدن مداوم به مخاطب، او را در تگنا قرار میدهد.
☀️~• بین صحبت طرف مقابل، پابرهنه ندوید. کمی صبور باشید. در ضمن، در عوض آماده کردن پاسخ، به دنبال فهم کلام گوینده باشید. اگر نیاز به توضیح بیشتر بود، برای روشن شدن مطلب، از او سوال کنید.
☀️~• در قدم بعد، از خود ذوق و شوق نشان دهید؛ چرا که «مستمع صاحب سخن را بر سر ذوق آورد.» مثلاً از عباراتی از این دست استفاده کنید: واقعا؟ جدی میگی؟ من باور نمیکنم! نه بابا! عجب! و...
☀️~• هنگام سوال کردن، از طرح پرسشهایی با پاسخ کوتاه مثل بله یا خیر بپرهیزید. طوری بپرسید که گوینده مجبور به توضیح و تفصیل شود.
🌻🛵|× به دنبال نجات دیگران نباشید؛ کافی است که با ذهنیت مخاطب خود شریک شوید تا بتوانید دنیا را از دید او مشاهده کنید. اگر هم نسبت به ارائه راه حل اشتیاق دارید، طوری برخورد کنید که مخاطب، خود از شما درخواست کمک کند. در ضمن، بهترین نوع کمک، ارجاع دیگران به سوی افراد متخصص است.
☀️~• اگر حس کردید در حال ورود به حریم شخصی گوینده هستید، بلافاصله از او اجازه بگیرید. مثلاً بگویید: اجازه دارم از شما یک سوال شخصی بکنم؟ ناراحت نمیشوید اگر از شما درباره یک موضوع شخصی، چیزی بپرسم؟ و... (ادامه دارد...)
👤الفبای نویسندگی، نوشته سعید تارم.
🍂📻||@Radioensha
🗞🪙— روشهای ایدهیابی، شمارهیک.
🍵🌱|× مهارت ارتباط موثر را بیاموزید.
برای دریافت اطلاعات میبایست در تقویت مهارت گوش دادن مصمم باشید. پیش از هر چیز لبخند به لب داشته باشید. لبخند میزان صمیمیت میان شما و مخاطبتان را افزایش میدهد.
☀️~• از دیگر ویژگیهای شنونده فعال، حفظ ارتباط چشمی است. اگر نگاهتان مدام جایی دیگر بچرخد، حس و حال گوینده را ضایع میکنید.
☀️~• از حرکات دست و بدن خود هم کمک بگیرید. زل زدن مداوم به مخاطب، او را در تگنا قرار میدهد.
☀️~• بین صحبت طرف مقابل، پابرهنه ندوید. کمی صبور باشید. در ضمن، در عوض آماده کردن پاسخ، به دنبال فهم کلام گوینده باشید. اگر نیاز به توضیح بیشتر بود، برای روشن شدن مطلب، از او سوال کنید.
☀️~• در قدم بعد، از خود ذوق و شوق نشان دهید؛ چرا که «مستمع صاحب سخن را بر سر ذوق آورد.» مثلاً از عباراتی از این دست استفاده کنید: واقعا؟ جدی میگی؟ من باور نمیکنم! نه بابا! عجب! و...
☀️~• هنگام سوال کردن، از طرح پرسشهایی با پاسخ کوتاه مثل بله یا خیر بپرهیزید. طوری بپرسید که گوینده مجبور به توضیح و تفصیل شود.
🌻🛵|× به دنبال نجات دیگران نباشید؛ کافی است که با ذهنیت مخاطب خود شریک شوید تا بتوانید دنیا را از دید او مشاهده کنید. اگر هم نسبت به ارائه راه حل اشتیاق دارید، طوری برخورد کنید که مخاطب، خود از شما درخواست کمک کند. در ضمن، بهترین نوع کمک، ارجاع دیگران به سوی افراد متخصص است.
☀️~• اگر حس کردید در حال ورود به حریم شخصی گوینده هستید، بلافاصله از او اجازه بگیرید. مثلاً بگویید: اجازه دارم از شما یک سوال شخصی بکنم؟ ناراحت نمیشوید اگر از شما درباره یک موضوع شخصی، چیزی بپرسم؟ و... (ادامه دارد...)
👤الفبای نویسندگی، نوشته سعید تارم.
🍂📻||@Radioensha
『رادیو انشا✒️』
#کارگاه_رمان_نویسی 🗞🪙— روشهای ایدهیابی، شمارهیک. 🍵🌱|× مهارت ارتباط موثر را بیاموزید. برای دریافت اطلاعات میبایست در تقویت مهارت گوش دادن مصمم باشید. پیش از هر چیز لبخند به لب داشته باشید. لبخند میزان صمیمیت میان شما و مخاطبتان را افزایش میدهد.…
#کارگاه_رمان_نویسی
🪁📘— روشهای ایدهیابی، شمارهدو.
🍪🥛|× بیهدف در کوچه و خیابان پیاده روی کنید
با همه این توضیحات، شاید شما فردی درونگرا باشید؛ طوری که زیاد به گفتگو روی خوش نشان نمیدهید. در این صورت پیشنهاد میکنم، به هر مناسبت که با دیگران مجبور به مراوده میشوید، آدمها و ارتباطات میان آنها را زیر نظر بگیرید. ببینید افراد با هم چه طور حرف میزنند؟ چه به هم میگویند؟
🍜~• برای مثال، روزی در پیاده رو مشغول قدم زدن بودم که شنیدم فروشندهای به رفتگری گفت: حالا که اسم دخترت را کوثر گذاشتی، با دست خودت گورت را کندی!
من وقت هیچ نفهمیدم گوینده از گفتن این سخن چه منظوری داشت؛ اما این جمله به قدری برایم غیرمعمول و جالب بود که در خاطرم نقش بست.
🪻✨|× اگر میخواهید در آینده در قالبهای روایی مثل داستاننویسی و... خبره شوید، یکی از گزینههای مفید تماشای تئاتر و سینما با تماشاچیان است. دقت کنید تماشاگران کجا میخندند؟ کجا به بازیگران فحش میدهند؟! کجا اشک میریزند؟ کجا بلند میشوند و به دستشویی میروند؟! و...
🍜~• به یاد دارم به تماشای فیلم شیار ۱۴۳ ساخته نرگس آبیار رفته بودم. سکانس پایانی به قدری تماشاگران سالن را تحت تأثیر قرار داد که جمعیتی نزدیک به ۲۰۰ نفر همزمان گریه میکردند.
(ادامه دارد...)
👤الفبای نویسندگی، نوشته سعید تارم.
🍂📻||@Radioensha
🪁📘— روشهای ایدهیابی، شمارهدو.
🍪🥛|× بیهدف در کوچه و خیابان پیاده روی کنید
با همه این توضیحات، شاید شما فردی درونگرا باشید؛ طوری که زیاد به گفتگو روی خوش نشان نمیدهید. در این صورت پیشنهاد میکنم، به هر مناسبت که با دیگران مجبور به مراوده میشوید، آدمها و ارتباطات میان آنها را زیر نظر بگیرید. ببینید افراد با هم چه طور حرف میزنند؟ چه به هم میگویند؟
🍜~• برای مثال، روزی در پیاده رو مشغول قدم زدن بودم که شنیدم فروشندهای به رفتگری گفت: حالا که اسم دخترت را کوثر گذاشتی، با دست خودت گورت را کندی!
من وقت هیچ نفهمیدم گوینده از گفتن این سخن چه منظوری داشت؛ اما این جمله به قدری برایم غیرمعمول و جالب بود که در خاطرم نقش بست.
🪻✨|× اگر میخواهید در آینده در قالبهای روایی مثل داستاننویسی و... خبره شوید، یکی از گزینههای مفید تماشای تئاتر و سینما با تماشاچیان است. دقت کنید تماشاگران کجا میخندند؟ کجا به بازیگران فحش میدهند؟! کجا اشک میریزند؟ کجا بلند میشوند و به دستشویی میروند؟! و...
🍜~• به یاد دارم به تماشای فیلم شیار ۱۴۳ ساخته نرگس آبیار رفته بودم. سکانس پایانی به قدری تماشاگران سالن را تحت تأثیر قرار داد که جمعیتی نزدیک به ۲۰۰ نفر همزمان گریه میکردند.
(ادامه دارد...)
👤الفبای نویسندگی، نوشته سعید تارم.
🍂📻||@Radioensha
『رادیو انشا✒️』
#کارگاه_رمان_نویسی 🪁📘— روشهای ایدهیابی، شمارهدو. 🍪🥛|× بیهدف در کوچه و خیابان پیاده روی کنید با همه این توضیحات، شاید شما فردی درونگرا باشید؛ طوری که زیاد به گفتگو روی خوش نشان نمیدهید. در این صورت پیشنهاد میکنم، به هر مناسبت که با دیگران مجبور به…
#کارگاه_رمان_نویسی
🎧🤍— روشهای ایدهیابی، شمارهسـه.
📜🎞|× در مراسمهای فامیلی و دوستانه خودی نشان دهید. در گردهماییهای دوستانه گوشهگیری نکنید. کمی خطرپذیر باشید. وارد حلقه گفتگو شوید. اجازه بدهید دیگران شما را بشناسند.
⏳📻|× اگر اطلاعات عمومی به نسبت متنوع به دست آورید، میتوانید توجهات را به خود جلب کنید. برای مثال، اگر از برخی از مهمترین حوادث روز مطلع باشید، میتوانید اظهار نظر کنید؛ طوری که حتی در کانون توجه قرار بگیرید. به طور حتم شما نیز توانمندیها وارزشمندیهای خاص خود را دارید.
🕰🕯|× در ابتدا از خود توقع عملکرد درخشان نداشته باشید. فراموش نکنید که شما در ابتدای راه هستید. قصد دارید بر خجولی خود غلبه کنید و از لاک انزوا بیرون بیایید.
🧸📺|× حتی اگر حرفی برای گفتن ندارید، کافی است که شنونده خوبی باشید؛ زیرا ابراز وجود لزوماً به معنای آن نیست که معرکه بگیرید، جوک بگویید و یا فیل هوا کنید. گاهی ابراز وجود با یک پرسش خوب آغاز میشود.
🎻☕️|× برای این کار با طرح سوالات مفید و متنوع، کمک کنید تا گویندگان، با اشتیاق بیشتری اطلاعات خود را در اختیار شما قرار دهند. فراموش نکنید که آدمی به طور طبیعی دوست دارد در کانون توجه باشد.
🍪🧋|× پس برای شروع ابراز وجود، کاری کنید که دیگران کتاب زندگی خود را باز و آن را برای شما ورق بزنند. مثلاً اگر به یک میهمانی دعوت شدید، به زیبایی لباس میزبان اشاره کنید. میتوانید نورپردازی فضای میهمانی یا حُسن سلیقه او در پذیرایی را دستاویزی برای خودابرازگری قرار دهید. همه این موارد مصداقی از ابراز وجود به شمار میرود.
(ادامه دارد...)
👤الفبای نویسندگی، نوشته سعید تارم.
🍂📻||@Radioensha
🎧🤍— روشهای ایدهیابی، شمارهسـه.
📜🎞|× در مراسمهای فامیلی و دوستانه خودی نشان دهید. در گردهماییهای دوستانه گوشهگیری نکنید. کمی خطرپذیر باشید. وارد حلقه گفتگو شوید. اجازه بدهید دیگران شما را بشناسند.
⏳📻|× اگر اطلاعات عمومی به نسبت متنوع به دست آورید، میتوانید توجهات را به خود جلب کنید. برای مثال، اگر از برخی از مهمترین حوادث روز مطلع باشید، میتوانید اظهار نظر کنید؛ طوری که حتی در کانون توجه قرار بگیرید. به طور حتم شما نیز توانمندیها وارزشمندیهای خاص خود را دارید.
🕰🕯|× در ابتدا از خود توقع عملکرد درخشان نداشته باشید. فراموش نکنید که شما در ابتدای راه هستید. قصد دارید بر خجولی خود غلبه کنید و از لاک انزوا بیرون بیایید.
🧸📺|× حتی اگر حرفی برای گفتن ندارید، کافی است که شنونده خوبی باشید؛ زیرا ابراز وجود لزوماً به معنای آن نیست که معرکه بگیرید، جوک بگویید و یا فیل هوا کنید. گاهی ابراز وجود با یک پرسش خوب آغاز میشود.
🎻☕️|× برای این کار با طرح سوالات مفید و متنوع، کمک کنید تا گویندگان، با اشتیاق بیشتری اطلاعات خود را در اختیار شما قرار دهند. فراموش نکنید که آدمی به طور طبیعی دوست دارد در کانون توجه باشد.
🍪🧋|× پس برای شروع ابراز وجود، کاری کنید که دیگران کتاب زندگی خود را باز و آن را برای شما ورق بزنند. مثلاً اگر به یک میهمانی دعوت شدید، به زیبایی لباس میزبان اشاره کنید. میتوانید نورپردازی فضای میهمانی یا حُسن سلیقه او در پذیرایی را دستاویزی برای خودابرازگری قرار دهید. همه این موارد مصداقی از ابراز وجود به شمار میرود.
(ادامه دارد...)
👤الفبای نویسندگی، نوشته سعید تارم.
🍂📻||@Radioensha
#کارگاه_رمان_نویسی
☁️🐚— روشهای ایدهیابی، شمارهچهـار.
خلق ایده از طریق ثبت رویدادهای روزانه.
🍄♥️|× فرانسیس دیمون نایت گفته است: «من پیشنهاد میکنم نویسندگی را تا اوایل سی سالگی رها کنید.»
📕🎈|× البته من با این پیشنهاد چندان هم موافق نیستم؛ زیرا همصدا با رضا بابایی معتقدم: «نویسنده آن نیست که میتواند بنویسد؛ آن است که نمیتواند که ننویسد.»
🎻🩰|× به نظرم مهمترین علت توصیه دیمون نایت، خالی بودن کوله بار نویسنده از تجربیات متفاوت است. زیرا معمولا نویسندههای جوان، مشتاق هستند تا آثاری خلق کنند درست شبیه آنچه دیده یا خواندهاند. همین رویکرد، باعث میشود که در ابتدای مسیر نوشتن، آنچه مینویسند در چشم اهل فن، تکراری و غیر خلاق باشد.
☕️🥨|× با وجود این، هر نویسنده معتبر و صاحب سبک، برای فتح قلل موفقیت، از همین جا مسیر خود را آغاز کرده است.
🌤🌻|× به هر حال، اگر چه زندگی در دنیای مدرن، فرصت زیستن در لحظه را از انسان دریغ میدارد، کافی است که در تکاپوی روزمره، فرصت و انگیزهای برای خواندن و نوشتن فراهم، و در همین موقعیتها، رویدادهای روزانه خود را اعم از حضور در کلاس درس، محل کار، مترو، تاکسی، مهمانی، بانک، ورزشگاه و... را - اگر چه در یک پاراگراف - ثبت کنید.
🪷🫧|× بعدها با مرور خاطرات روزانه، سایه روشنهای ذهنتان برجسته میشود، و رویدادهای از یاد رفته را با جزئیات دقیق به خاطر میآورید. (ادامه دارد...)
👤الفبای نویسندگی، نوشته سعید تارم.
🍂📻||@Radioensha
☁️🐚— روشهای ایدهیابی، شمارهچهـار.
خلق ایده از طریق ثبت رویدادهای روزانه.
🍄♥️|× فرانسیس دیمون نایت گفته است: «من پیشنهاد میکنم نویسندگی را تا اوایل سی سالگی رها کنید.»
📕🎈|× البته من با این پیشنهاد چندان هم موافق نیستم؛ زیرا همصدا با رضا بابایی معتقدم: «نویسنده آن نیست که میتواند بنویسد؛ آن است که نمیتواند که ننویسد.»
🎻🩰|× به نظرم مهمترین علت توصیه دیمون نایت، خالی بودن کوله بار نویسنده از تجربیات متفاوت است. زیرا معمولا نویسندههای جوان، مشتاق هستند تا آثاری خلق کنند درست شبیه آنچه دیده یا خواندهاند. همین رویکرد، باعث میشود که در ابتدای مسیر نوشتن، آنچه مینویسند در چشم اهل فن، تکراری و غیر خلاق باشد.
☕️🥨|× با وجود این، هر نویسنده معتبر و صاحب سبک، برای فتح قلل موفقیت، از همین جا مسیر خود را آغاز کرده است.
🌤🌻|× به هر حال، اگر چه زندگی در دنیای مدرن، فرصت زیستن در لحظه را از انسان دریغ میدارد، کافی است که در تکاپوی روزمره، فرصت و انگیزهای برای خواندن و نوشتن فراهم، و در همین موقعیتها، رویدادهای روزانه خود را اعم از حضور در کلاس درس، محل کار، مترو، تاکسی، مهمانی، بانک، ورزشگاه و... را - اگر چه در یک پاراگراف - ثبت کنید.
🪷🫧|× بعدها با مرور خاطرات روزانه، سایه روشنهای ذهنتان برجسته میشود، و رویدادهای از یاد رفته را با جزئیات دقیق به خاطر میآورید. (ادامه دارد...)
👤الفبای نویسندگی، نوشته سعید تارم.
🍂📻||@Radioensha
『رادیو انشا✒️』
#کارگاه_رمان_نویسی ☁️🐚— روشهای ایدهیابی، شمارهچهـار. خلق ایده از طریق ثبت رویدادهای روزانه. 🍄♥️|× فرانسیس دیمون نایت گفته است: «من پیشنهاد میکنم نویسندگی را تا اوایل سی سالگی رها کنید.» 📕🎈|× البته من با این پیشنهاد چندان هم موافق نیستم؛ زیرا همصدا…
#کارگاه_رمان_نویسی
📘🦋— روشهای ایدهیابی، شمارهپنج.
خلق ایده از طریق برداشت از خوابی که دیدهاید.
📓🖇|× ترسها، آرزوها و الهامها قسمت عمده رویاهای انسان را شکل میدهند که در قالب نمادها و نشانهها با او سخن میگویند.
📽🌿|× بر همین اساس، پیشنهاد میشود رویاهای خود را یادداشت کنید؛ زیرا بعدها با ردیابی و پیگیری عناصر تکرار شونده آن، میتوانید به شناخت کامل تری از خود دست یابید. البته شاید برخی از رویاها آزارنده و دردناک باشند.
📸🍊|× با این همه، نویسنده کسی است که میخواهد و میتواند به عمق وجود خود سفر کند. او به امید و شوق یافتن گنج، بر زمین خاطرات خود بارها تیشه میزند تا تجربیات از یادرفتهاش را از اعماق وجود استخراج کند. حتی گاه از میان سرزمین ارواح و اشباح عبور میکند تا مُرشد و راهنمای درون خود را بیابد و از رهنمودهای او بهرهمند شود.
🥤🎸|× با توجه به مطالب پیشگفته، اگر نوشتهای میخوانید، و پشتتان میلرزد، تردید نکنید که متن یادشده، پیش از نگارش و حین آن، بارها قلب نویسندهاش را متزلزل و دریای عواطف او را متلاطم کرده است.
🍯🛵|× به عنوان مثال، میتوان به کمدی الهی اثر دانته اشاره کرد. «موضوع این کتاب، سفر خیالی دانته به دوزخ، برزخ و بهشت است. بخش دوزخ این کتاب، جالب خاطر است. دانته وحشتهای دوزخ را چنان ترسیم کرده است که از ترس، مو بر تن خواننده راست میشود...
🪻☔️|× روزی در خیابان زنی را دید که او را به زن دیگری نشان داد و گفت: «این همان کسی است که به جهنم رفته و برگشته است.» آن دیگری بدو نگریست و گفت: «ببین هنوز هم در سر و رویش اثر دودههای جهنم پیداست.»»
👤الفبای نویسندگی، نوشته سعید تارم.
🍂📻||@Radioensha
📘🦋— روشهای ایدهیابی، شمارهپنج.
خلق ایده از طریق برداشت از خوابی که دیدهاید.
📓🖇|× ترسها، آرزوها و الهامها قسمت عمده رویاهای انسان را شکل میدهند که در قالب نمادها و نشانهها با او سخن میگویند.
📽🌿|× بر همین اساس، پیشنهاد میشود رویاهای خود را یادداشت کنید؛ زیرا بعدها با ردیابی و پیگیری عناصر تکرار شونده آن، میتوانید به شناخت کامل تری از خود دست یابید. البته شاید برخی از رویاها آزارنده و دردناک باشند.
📸🍊|× با این همه، نویسنده کسی است که میخواهد و میتواند به عمق وجود خود سفر کند. او به امید و شوق یافتن گنج، بر زمین خاطرات خود بارها تیشه میزند تا تجربیات از یادرفتهاش را از اعماق وجود استخراج کند. حتی گاه از میان سرزمین ارواح و اشباح عبور میکند تا مُرشد و راهنمای درون خود را بیابد و از رهنمودهای او بهرهمند شود.
🥤🎸|× با توجه به مطالب پیشگفته، اگر نوشتهای میخوانید، و پشتتان میلرزد، تردید نکنید که متن یادشده، پیش از نگارش و حین آن، بارها قلب نویسندهاش را متزلزل و دریای عواطف او را متلاطم کرده است.
🍯🛵|× به عنوان مثال، میتوان به کمدی الهی اثر دانته اشاره کرد. «موضوع این کتاب، سفر خیالی دانته به دوزخ، برزخ و بهشت است. بخش دوزخ این کتاب، جالب خاطر است. دانته وحشتهای دوزخ را چنان ترسیم کرده است که از ترس، مو بر تن خواننده راست میشود...
🪻☔️|× روزی در خیابان زنی را دید که او را به زن دیگری نشان داد و گفت: «این همان کسی است که به جهنم رفته و برگشته است.» آن دیگری بدو نگریست و گفت: «ببین هنوز هم در سر و رویش اثر دودههای جهنم پیداست.»»
👤الفبای نویسندگی، نوشته سعید تارم.
🍂📻||@Radioensha
Forwarded from گزینگویهها (بهروز صفرزاده)
دربارۀ «ضربالاجل»
واژۀ عربیِ «ضربالاجل» از سه جزء تشکیل شدهاست:
ضرب
ال
اجل
«اجل» یعنی مهلت یا زمانِ مشخص و معیّن.
یکی از معانیِ متعددِ «ضرب» هم در عربی، «تعیین کردن» است.
بنا بر این مثلاً میگویند:
ضَرَبَ لَنا أجَلًا؛ یعنی: مهلتی برایمان تعیین کرد.
«ضربالاجل» یعنی مهلتی که پایانش تعیین شدهاست. معادلِ انگلیسیاش deadline است.
جزءِ آخرِ این واژه، یعنی «اجل»، هیچ ربطی به ریشۀ «عجل» (عجله، عجول، تعجیل) ندارد.
بعضیها به غلط «ضربالعجل» مینویسند، چون خیال میکنند با «عجله» ربط دارد.
#واژهشناسی
واژۀ عربیِ «ضربالاجل» از سه جزء تشکیل شدهاست:
ضرب
ال
اجل
«اجل» یعنی مهلت یا زمانِ مشخص و معیّن.
یکی از معانیِ متعددِ «ضرب» هم در عربی، «تعیین کردن» است.
بنا بر این مثلاً میگویند:
ضَرَبَ لَنا أجَلًا؛ یعنی: مهلتی برایمان تعیین کرد.
«ضربالاجل» یعنی مهلتی که پایانش تعیین شدهاست. معادلِ انگلیسیاش deadline است.
جزءِ آخرِ این واژه، یعنی «اجل»، هیچ ربطی به ریشۀ «عجل» (عجله، عجول، تعجیل) ندارد.
بعضیها به غلط «ضربالعجل» مینویسند، چون خیال میکنند با «عجله» ربط دارد.
#واژهشناسی