#کارگاه_رمان_نویسی
⛰☁️- نوشتن رمان به روایت «کریس بتی»
☀️🍃|× آدمهایی مثل ما که عاشق کتاب هستند، روز و شبشان با کتاب می گذرد، رمان دوست و رفیق و همراه و یار و یاورشان است. ما عاشق نویسندگان این کتابها هستیم. خب... بیاییم و خودمان هم کتاب تولید کنیم. بیایید و کتاب بنویسید!
🪷🧜🏻♀|× شما برای نوشتن یک رمان به تعدادی وسیله نیاز دارید. این وسایل به دو دسته اصلی تقسیم میشوند. آنهایی که میتوانید داخل دهانتان بگذارید و آنهایی که نمیتوانید! شما به یک خودکار، یک دفترچه، یک کامپیوتر احتیاج دارد.
📘🪼|× واضح است که قرار نیست اینها را در دهانتان بگذارید. از طرفی به کلی خوراکی و نوشیدنی نیاز دارید که موقع نوشتن مجبور نشوید برای غذا خوردن از جایتان بلند شوید. همانطور که تایپ میکنید، میتوانید غذا بخورید. بیشتر غذاها لپتاپ فرندلی هستند و وقتی روی لپتاپ بریزد، مشکلی پیش نمیآورد. میتوانید غذا را از روی لپتاپ بردارید و دوباره داخل دهانتان بگذارید!
🎻☕️|× اگر به مدت ۳۰ روز، هر روز ۱۶۷۶ کلمه بنویسید، درپایان یک ماه ۵۰ هزار کلمه نوشتهاید، یعنی یک رمان ۲۰۰ صفحهای.
🧋🍪|× شرط اصلی این شیوه رماننگاری، نوشتن بدون حذف و ویرایش است. فقط باید بگذاری قلم روی کاغذ بدود و برود و برود تا دوردست.
🩷🦢|× لازم نیست قبل از نوشتن رمان، طرح بزنید. کافیاست شخصیت قوی و خوبی انتخاب کنید. بعد خود شخصیت داستان را برایت روایت میکند. خودش داستان را پیش خواهد برد.
📗🐢|× برای شخصیت اصلی داستان، یک آدم باحال انتخاب کنید، چون قرار است یک ماه با او وقت بگذرانید. پس باید او را دوست داشته باشید و بتوانید یک ماه با او سر کنید.
🎞🍓|× رماننویس مبتدی بهتر است شخصیت اصلی داستان را همجنس خود انتخاب کند و از زاویه دید اول شخص بنویسد. اینطوری بهتر میتواند با احساسات شخصیت اصلی در تماس باشد.
🪸🐟|× وقتی داستان پیش نمیرود و گیر کردهاید، به چیزهایی فکر کنید که ازشان میترسید، بدتان میآید، چندشتان میشود، شما را خارش و عطسه میاندازد. یکی دو تا از آنها را داخل داستان و به جان شخصیت اصلی داستانتان بیندازید.
🌞🌼|× اینطوری موتور نوشتنتان دوباره روشن میشود چون این تاریکیها و ترسها، احساسات تند و تیز شما را به غليان میاندازند و نویسنده است و غليان احساسات. نویسندگی یعنی احساسات و افکار را در دام کلمه انداختن.
🍂📻||@Radioensha
⛰☁️- نوشتن رمان به روایت «کریس بتی»
☀️🍃|× آدمهایی مثل ما که عاشق کتاب هستند، روز و شبشان با کتاب می گذرد، رمان دوست و رفیق و همراه و یار و یاورشان است. ما عاشق نویسندگان این کتابها هستیم. خب... بیاییم و خودمان هم کتاب تولید کنیم. بیایید و کتاب بنویسید!
🪷🧜🏻♀|× شما برای نوشتن یک رمان به تعدادی وسیله نیاز دارید. این وسایل به دو دسته اصلی تقسیم میشوند. آنهایی که میتوانید داخل دهانتان بگذارید و آنهایی که نمیتوانید! شما به یک خودکار، یک دفترچه، یک کامپیوتر احتیاج دارد.
📘🪼|× واضح است که قرار نیست اینها را در دهانتان بگذارید. از طرفی به کلی خوراکی و نوشیدنی نیاز دارید که موقع نوشتن مجبور نشوید برای غذا خوردن از جایتان بلند شوید. همانطور که تایپ میکنید، میتوانید غذا بخورید. بیشتر غذاها لپتاپ فرندلی هستند و وقتی روی لپتاپ بریزد، مشکلی پیش نمیآورد. میتوانید غذا را از روی لپتاپ بردارید و دوباره داخل دهانتان بگذارید!
🎻☕️|× اگر به مدت ۳۰ روز، هر روز ۱۶۷۶ کلمه بنویسید، درپایان یک ماه ۵۰ هزار کلمه نوشتهاید، یعنی یک رمان ۲۰۰ صفحهای.
🧋🍪|× شرط اصلی این شیوه رماننگاری، نوشتن بدون حذف و ویرایش است. فقط باید بگذاری قلم روی کاغذ بدود و برود و برود تا دوردست.
🩷🦢|× لازم نیست قبل از نوشتن رمان، طرح بزنید. کافیاست شخصیت قوی و خوبی انتخاب کنید. بعد خود شخصیت داستان را برایت روایت میکند. خودش داستان را پیش خواهد برد.
📗🐢|× برای شخصیت اصلی داستان، یک آدم باحال انتخاب کنید، چون قرار است یک ماه با او وقت بگذرانید. پس باید او را دوست داشته باشید و بتوانید یک ماه با او سر کنید.
🎞🍓|× رماننویس مبتدی بهتر است شخصیت اصلی داستان را همجنس خود انتخاب کند و از زاویه دید اول شخص بنویسد. اینطوری بهتر میتواند با احساسات شخصیت اصلی در تماس باشد.
🪸🐟|× وقتی داستان پیش نمیرود و گیر کردهاید، به چیزهایی فکر کنید که ازشان میترسید، بدتان میآید، چندشتان میشود، شما را خارش و عطسه میاندازد. یکی دو تا از آنها را داخل داستان و به جان شخصیت اصلی داستانتان بیندازید.
🌞🌼|× اینطوری موتور نوشتنتان دوباره روشن میشود چون این تاریکیها و ترسها، احساسات تند و تیز شما را به غليان میاندازند و نویسنده است و غليان احساسات. نویسندگی یعنی احساسات و افکار را در دام کلمه انداختن.
🍂📻||@Radioensha
#کارگاه_رمان_نویسی
🫐💙— انــواع شخصیـتها.
🥑•• تیپیک.
- شخصیتهای تکبعدی، درون و وجه ناخودآگاه ندارند.
🥑•• نمادین.
نماد یک قشر خاص از جامعه.
🥑•• منحصر به فرد
دارای خصوصیت خاص: قصابِ شاعر.
🥑•• نکته: هیچ شخصیتی در داستان، فقط یکی از اینها را ندارد.
🥑•• شخصیتهای چند بعدی از تکبعدیها عمیقتر هستند؛ یعنی علاوه بر میل ظاهری، میل باطنی هم دارند. این دو در تضاد با یکدیگر هستند!
🥑•• علاوه بر میل خودآگاه، میل ناخوداگاه هم دارند.
🥑•• شخصیت یک حدی دارد! یعنی در یک موقیعت ممکن است یک ویژگی از خودش بروز دهد که حتی خودش هم نداند. در موقیعتهای مختلف، وجههای مختلفی از خودش به نمایش میگذارد.
👤 مدرسه نویسندگی.
🍂📻||@Radioensha
🫐💙— انــواع شخصیـتها.
🥑•• تیپیک.
- شخصیتهای تکبعدی، درون و وجه ناخودآگاه ندارند.
🥑•• نمادین.
نماد یک قشر خاص از جامعه.
🥑•• منحصر به فرد
دارای خصوصیت خاص: قصابِ شاعر.
🥑•• نکته: هیچ شخصیتی در داستان، فقط یکی از اینها را ندارد.
🥑•• شخصیتهای چند بعدی از تکبعدیها عمیقتر هستند؛ یعنی علاوه بر میل ظاهری، میل باطنی هم دارند. این دو در تضاد با یکدیگر هستند!
🥑•• علاوه بر میل خودآگاه، میل ناخوداگاه هم دارند.
🥑•• شخصیت یک حدی دارد! یعنی در یک موقیعت ممکن است یک ویژگی از خودش بروز دهد که حتی خودش هم نداند. در موقیعتهای مختلف، وجههای مختلفی از خودش به نمایش میگذارد.
👤 مدرسه نویسندگی.
🍂📻||@Radioensha
Forwarded from بنویس :)
تمام شخصیتها به چهارطریق باهم در ارتباطند و همدیگر را تعریف میکنند:
کارکرد داستانی، کهنالگو، مضمون، تقابل.
[پیشفرض یعنی: Premise]
منبع✨
✏️ @benevis_s
کارکرد داستانی، کهنالگو، مضمون، تقابل.
[پیشفرض یعنی: Premise]
منبع✨
✏️ @benevis_s
#کارگاه_رمان_نویسی
🩶🫧•• پرهیز از تکرار در نویسندگی.
🪷— دوبارهگوییهای غیر ضرور، از متانت و تأثیرگذاری متن میکاهد.
🪷— تکرار و دوبارهگویی، دوگونه است: نویسنده، گاهی حرف خود را تکرار میکند و گاهی حرفی را که دیگران و دیگران، بارها گفتهاند و نوشتهاند و بازگویی آنها، بدون هیچ تغییر معناداری، تکرار مکررات است.
🪷— گاه در شیوه ارائه هم نوآوری نداریم؛ یعنی هم در فرم و هم در محتوا، مکررات را تکرار میکنیم.
🪷— نوآوری میتواند در محتوا باشد، یا در فرم و قالب، یا هر دو؛ اما خالی بودن از هر دو، معنایی جز تکرار و بیهودگی ندارد. اگر در معنا نوآوری نیست، به حتم و به ضرورت، باید در «طرز» باشد.
👤مدرسه نویسندگی.
🍂📻||@Radioensha
🩶🫧•• پرهیز از تکرار در نویسندگی.
🪷— دوبارهگوییهای غیر ضرور، از متانت و تأثیرگذاری متن میکاهد.
🪷— تکرار و دوبارهگویی، دوگونه است: نویسنده، گاهی حرف خود را تکرار میکند و گاهی حرفی را که دیگران و دیگران، بارها گفتهاند و نوشتهاند و بازگویی آنها، بدون هیچ تغییر معناداری، تکرار مکررات است.
🪷— گاه در شیوه ارائه هم نوآوری نداریم؛ یعنی هم در فرم و هم در محتوا، مکررات را تکرار میکنیم.
🪷— نوآوری میتواند در محتوا باشد، یا در فرم و قالب، یا هر دو؛ اما خالی بودن از هر دو، معنایی جز تکرار و بیهودگی ندارد. اگر در معنا نوآوری نیست، به حتم و به ضرورت، باید در «طرز» باشد.
👤مدرسه نویسندگی.
🍂📻||@Radioensha
Forwarded from گزینگویهها (بهروز صفرزاده)
مصدرسازی با اسم و صفت
فرایندِ ساختنِ مصدر از اسمها و صفتها از دیرباز در فارسی رایج بودهاست.
امروزه نیز فارسیزبانان مصدرهایی چون پاکیدن، ترجمیدن، چاقیدن، زنگیدن، غشیدن، فلسفیدن، قبولاندن، کشفیدن، گازیدن، لمسیدن، و گُرخیدن را میسازند و به کار میبرند.
شخصاً با این نوع واژهسازی موافقام و آن را مایۀ پویایی و غنای هرچه بیشترِ زبانمان میدانم.
نمونههای زیر را در متونِ کهنِ فارسی دیدهام:
اَندُهیدن: اندوه خوردن
بسامانیدن: سر و سامان دادن
دریغیدن: دریغ خوردن
زَنجیدن: به زنگی بودنِ خود نازیدن
شگفتانیدن: به شگفت آوردن
شگفتیدن: تعجب کردن
عَطسیدن: عطسه کردن
غرقیدن: غرق شدن
غَلَطیدن: غلط کردن؛ اشتباه کردن
فالیدن: فال گرفتن
فراموشانیدن: به فراموشی سپردن
فُرودن: فرودآمدن
قندیدن: شیرینسخنی کردن
گازیدن: گاز گرفتن
گُمانیدن: گمان کردن
گَنجیدن: به گنجِ خود نازیدن
گیجیدن: خود را به گیجی زدن
لافیدن: لاف زدن
لَبیدن: حرف زدن
مَحودن: محو کردن
نومیدن: نومید کردن
نهانیدن: نهان کردن
نیازیدن: نیازمند شدن
#بهروز صفرزاده
دوشنبه ۱۴۰۱/۵/۳
#واژهسازی
فرایندِ ساختنِ مصدر از اسمها و صفتها از دیرباز در فارسی رایج بودهاست.
امروزه نیز فارسیزبانان مصدرهایی چون پاکیدن، ترجمیدن، چاقیدن، زنگیدن، غشیدن، فلسفیدن، قبولاندن، کشفیدن، گازیدن، لمسیدن، و گُرخیدن را میسازند و به کار میبرند.
شخصاً با این نوع واژهسازی موافقام و آن را مایۀ پویایی و غنای هرچه بیشترِ زبانمان میدانم.
نمونههای زیر را در متونِ کهنِ فارسی دیدهام:
اَندُهیدن: اندوه خوردن
بسامانیدن: سر و سامان دادن
دریغیدن: دریغ خوردن
زَنجیدن: به زنگی بودنِ خود نازیدن
شگفتانیدن: به شگفت آوردن
شگفتیدن: تعجب کردن
عَطسیدن: عطسه کردن
غرقیدن: غرق شدن
غَلَطیدن: غلط کردن؛ اشتباه کردن
فالیدن: فال گرفتن
فراموشانیدن: به فراموشی سپردن
فُرودن: فرودآمدن
قندیدن: شیرینسخنی کردن
گازیدن: گاز گرفتن
گُمانیدن: گمان کردن
گَنجیدن: به گنجِ خود نازیدن
گیجیدن: خود را به گیجی زدن
لافیدن: لاف زدن
لَبیدن: حرف زدن
مَحودن: محو کردن
نومیدن: نومید کردن
نهانیدن: نهان کردن
نیازیدن: نیازمند شدن
#بهروز صفرزاده
دوشنبه ۱۴۰۱/۵/۳
#واژهسازی
Forwarded from زین قند پارسی - علیرضا حیدری (علیرضا حیدری)
شکّرشکن شوند همه طوطیان هند
«زین قند پارسی» که به بنگاله میرود
حافظ
بشخصه/ بعینه
در آخر ترکیبهای «بشخصه» و «بعینه» ضمیر سوم شخص مفرد عربی قرار دارد. ازاینرو، نباید آنها را به شکل اول شخص بهکار برد و نوشت:
من بعینه دیدم.
من بشخصه اعتقاد دارم.
بلکه میشود نوشت:
من خودم دیدم.
من خودم اعتقاد دارم
با #زین_قند_پارسی همراه شویم و هر روز یک نکتۀ ویرایشی بیاموزیم.
#علیرضا_حیدری
@qande_parsi
https://www.tg-me.com/qande_parsi
«زین قند پارسی» که به بنگاله میرود
حافظ
بشخصه/ بعینه
در آخر ترکیبهای «بشخصه» و «بعینه» ضمیر سوم شخص مفرد عربی قرار دارد. ازاینرو، نباید آنها را به شکل اول شخص بهکار برد و نوشت:
من بعینه دیدم.
من بشخصه اعتقاد دارم.
بلکه میشود نوشت:
من خودم دیدم.
من خودم اعتقاد دارم
با #زین_قند_پارسی همراه شویم و هر روز یک نکتۀ ویرایشی بیاموزیم.
#علیرضا_حیدری
@qande_parsi
https://www.tg-me.com/qande_parsi
Telegram
زین قند پارسی - علیرضا حیدری
درست بنویسیم، درست بگوییم
ارتباط با مدیر:
@alireza_heidaree
09153026689
ارتباط با مدیر:
@alireza_heidaree
09153026689
#کارگاه_رمان_نویسی
💔× چطور خواننده رو از مرگ یه شخصیت غمگین کنیم؟
🌇×ارتباطات عمیق
بذارید خواننده عمیقاً و از ته قلب با شخصیتها ارتباط بگیره. گذشتهش، خصوصیاتش و ارتباطاتش رو طوری بسازید که خواننده بهش اهمیت بده.
برای مثال: مهربونیها، رویاها و رابطهی معنیدارش با یه شخصیت دیگه رو نشون بدید.
🌠× تاثیر
تاثیر احساسیای رو که شخصیت روی بقیهی شخصیتها میذاره، نشون بدید.
برای مثال: دوست صمیمی شخصیتتون از درون فروپاشی میکنه و به گردنبندی چنگ میزنه و محکم نگهش میداره که شخصیت بهش هدیه داده.
🏞× رویاهای نرسیده
نشون بدید چه رویاهایی داشت و بهشون نرسید و چه پتانسیلهایی داشت که ازشون استفاده نشد. اینطور مرگ غمانگیزتر میشه.
برای مثال: فقط یهکم مونده بود تا به رویای نونوایی باز کردن برسه. برنامهها و طرحهاش هنوز روی میزش پراکنده بودن.
🌃× زمانبندی
لحظهای برای مرگ انتخاب کنید که غیرمنتظرهست و تاثیرش از همیشه بیشتره.
برای مثال: فقط یک ذره قبل از اینکه نجات پیدا کنه، مُرد.
🌉× حرفهای آخر
بذارید حرفهای آخرش حزنآور باشه.
برای مثال: آخرین حرفش، آخرین زمزمهش این بود که «به خانوادهام بگین دوستشون دارم.»
🏙× نمادها
با نمادها مرگ رو عاطفیتر کنید.
برای مثال: باغچهای که اونقدر با دلسوزی مراقبش بود، کمکم پژمرده شد.
🎇× کشمکشِ حلنشده
کشمکشهای حلنشده میتونن اندوه و پشیمانی بیشتری به بار بیارن.
برای مثال: اون هیچوقت با برادرش آشتی نکرد و حالا دیگه دیر بود.
منبع✨، @benevis_s☘
🍂📻||@Radioensha
💔× چطور خواننده رو از مرگ یه شخصیت غمگین کنیم؟
🌇×ارتباطات عمیق
بذارید خواننده عمیقاً و از ته قلب با شخصیتها ارتباط بگیره. گذشتهش، خصوصیاتش و ارتباطاتش رو طوری بسازید که خواننده بهش اهمیت بده.
برای مثال: مهربونیها، رویاها و رابطهی معنیدارش با یه شخصیت دیگه رو نشون بدید.
🌠× تاثیر
تاثیر احساسیای رو که شخصیت روی بقیهی شخصیتها میذاره، نشون بدید.
برای مثال: دوست صمیمی شخصیتتون از درون فروپاشی میکنه و به گردنبندی چنگ میزنه و محکم نگهش میداره که شخصیت بهش هدیه داده.
🏞× رویاهای نرسیده
نشون بدید چه رویاهایی داشت و بهشون نرسید و چه پتانسیلهایی داشت که ازشون استفاده نشد. اینطور مرگ غمانگیزتر میشه.
برای مثال: فقط یهکم مونده بود تا به رویای نونوایی باز کردن برسه. برنامهها و طرحهاش هنوز روی میزش پراکنده بودن.
🌃× زمانبندی
لحظهای برای مرگ انتخاب کنید که غیرمنتظرهست و تاثیرش از همیشه بیشتره.
برای مثال: فقط یک ذره قبل از اینکه نجات پیدا کنه، مُرد.
🌉× حرفهای آخر
بذارید حرفهای آخرش حزنآور باشه.
برای مثال: آخرین حرفش، آخرین زمزمهش این بود که «به خانوادهام بگین دوستشون دارم.»
🏙× نمادها
با نمادها مرگ رو عاطفیتر کنید.
برای مثال: باغچهای که اونقدر با دلسوزی مراقبش بود، کمکم پژمرده شد.
🎇× کشمکشِ حلنشده
کشمکشهای حلنشده میتونن اندوه و پشیمانی بیشتری به بار بیارن.
برای مثال: اون هیچوقت با برادرش آشتی نکرد و حالا دیگه دیر بود.
منبع✨، @benevis_s☘
🍂📻||@Radioensha
Forwarded from گزینگویهها (بهروز صفرزاده)
مصدرهای عتیقۀ فارسی
اَندَخسیدن: پناه بردن؛ پناهیدن.
و بودند مردانی از آدمیان که میاَندَخسیدند به گروهی از پریان، پس بفزودشان سَفَه و طغیان.
سورۀ ۷۲، آیۀ ۶
تفسیرِ نَسَفی، به کوششِ عزیزالله جوینی، تهران: سروش، ۱۳۹۰، ص ۱۱۰۱.
گفت هرآینه بیندَخسم به کوه که نگاه داردم از آب.
سورۀ ۱۱، آیۀ ۴۳
همان، ص ۴۲۵.
و اگر بشورانَدت از شیطان شورشی، و بیاغالدت آغالِشی، به خدای تعالی اَندَخس، و از وی بترس.
سورۀ ۷، آیۀ ۲۰۰
همان، ص ۳۳۳.
#مصدر
اَندَخسیدن: پناه بردن؛ پناهیدن.
و بودند مردانی از آدمیان که میاَندَخسیدند به گروهی از پریان، پس بفزودشان سَفَه و طغیان.
سورۀ ۷۲، آیۀ ۶
تفسیرِ نَسَفی، به کوششِ عزیزالله جوینی، تهران: سروش، ۱۳۹۰، ص ۱۱۰۱.
گفت هرآینه بیندَخسم به کوه که نگاه داردم از آب.
سورۀ ۱۱، آیۀ ۴۳
همان، ص ۴۲۵.
و اگر بشورانَدت از شیطان شورشی، و بیاغالدت آغالِشی، به خدای تعالی اَندَخس، و از وی بترس.
سورۀ ۷، آیۀ ۲۰۰
همان، ص ۳۳۳.
#مصدر