تو از آدم موردعلاقهم تبدیل شدی به کسی که وقتی یادش میوفتم دلم میخواد هرچه سریعتر خودم رو به نزدیکترین سطل زباله برسونم و کلی بالا بیارم. و تحمل این موضوع و کنار اومدن با کل وجودیتش اصلا آسون نبوده و نیست. اصلا. اگه اهمیتی داره. که بعید میدونم. حالا هرچی.
@radio_caption
@radio_caption
در حال حاضر، در نقطه مقابل خودکشی ایستادهم. قاعدتاً فکر میکنید که جای بهتریه ولی ابداً. صرفاً به فقدان زندگی ختم نمیشه. به چی ختم میشه؟ نکتهش همینجاست، به هیچی. مسیری مهآلوده که توأم با امید و شور زندگیه ولی مقصد و هدفش نامعلومه. برای منی که دنبال هدف و مقصد نبودم هیچوقت، شاید زیاد هم موقعیت بدی نباشه ولی امید به هر حال یک روز زهر خودش رو میریزه و کل بدنت رو آلوده میکنه. البته امید به خودی خود چیز بدی نیست بلکه مصرف معتادگونهٔ انسان از این پدیدهٔ انتزاعی باعث میشه که به مرور از مرهمی شیرین به دردی بیپایان تبدیل بشه.
شاید براتون سوال باشه که به چی امید دارم؟ خودم هم نمیدونم. امید داشتن به مقداری حماقت نیاز داره و فکر کنم صرفاً اون مقدار از حماقت رو به دست اوردم. امید در واقع عوارض جانبی این حماقته. برنامهای براش ندارم.
@radio_caption
شاید براتون سوال باشه که به چی امید دارم؟ خودم هم نمیدونم. امید داشتن به مقداری حماقت نیاز داره و فکر کنم صرفاً اون مقدار از حماقت رو به دست اوردم. امید در واقع عوارض جانبی این حماقته. برنامهای براش ندارم.
@radio_caption
یه قسمتهایی از مکالمه با آدمها وجود داره که به پهنای صورت لبخند میزنم و خیلی خوش میگذره.
@radio_caption
@radio_caption
عزیزم، یک روزی باید مسئولیت این زندگی کوفتی رو به عهده بگیری. بابام فلان بوده، مامانم فلان بوده، جامعه فلان بوده، به هیچجای هیچکس نیست، چندسال هستی توی این دنیای کوفتی، پس مسئولیت رو بپذیر، دنبال مقصر نباش و از این لعنتی یک چیزی بساز که کسی باورش نشه از کجا اومدی و به کجا رسیدی.
@radio_caption
@radio_caption
خیلی خوشحال میشم میبینم انسانها مووآن میکنن. آفرین عزیزم گذر کن. رها کن. برو. بهت افتخار میکنم. :(
@radio_caption
@radio_caption
خانوم تراپیست عزیزم من تا اون تایمی که شما به من وقت بدی شیش بار خودمو پخ پخ کردم عجله کن دیگه افسردگی من فقط یه تایم مشخصی که نمیاد سراغم ۲۴/۷ ئه نمیتونم دو هفته صبر کنم.
@radio_caption
@radio_caption
حس میکنم از تمام وقایع زندگی عقبم. انگار همه تو اتوبان دارند با ماشین مسابقههاشون میرن و من دارم با دوچرخهی کهنهام که زور هم نداره پا میزنم و اون وسط همش سر میخورم یه جام میشکنه. همش مجبورم از اول پاشم. نمیدونم شایدم دچار FOMO شدم.
@radio_caption
@radio_caption