در زندگی روستایی آرامش اصلیترین نقش را دارد. روستانشینان همواره یار و یاور یکدیگرند و زنان و مردان روستایی در بیشتر کارها با یکدیگر همکاری میکنند و نمیگذارند بار زندگی بر دوش دیگری سنگینی کند. روستا نشینی یکی از قدیمیترین شیوههای زندگی اجتماعی است که تاکنون ادامه یافته است و روستاها را باید بعنوان رکن اصلی در ثبات اقتصادی؛ فرهنگی و اجتماعی جامعه تلقی کرد. متاسفانه تغییر بافت روستایی در مازندران زیاد به چشم میخورد و کمتر خانههای سنتی به چشم میخورد. دهستان لفور (لپور) یکی از دهستانهای شهرستان سوادکوه شمالی در استان مازندران در شمال ایران است. دهستان لفور یکی از نقاطی است که مردم از دیرباز در حرفه دامداری سنتی مشغول به فعالیت هستن شرایط اقلیمی و جغرافیایی متنوع در لفور بستر مناسبی برای فعالیتهای دامپروری و یکی از محورهای اشتغال و تامین معاش مردم است.
بهترین مدایحِ عَلَوی از نظر استاد شفیعی کدکنی
ستایشی که مولانا از حضرت مولی الموالی، امام علی بن ابی طالب، در مثنوی شریف دارد، عَلَیالتَّحقیق، بالاترین نمونهٔ مدیح آن حضرت در تاریخ ادبیات جهان اسلام است.
ما غالباً نمیاندیشیم که حجم نوَد و نُه درصدِ مدایح آن حضرت مقداری وصف چشم و ابروی معشوق خیالی و موهوم است یا اغراقهای آزاردهنده.
مدیح حضرت، بدان زیبایی و ژرفی که مولانا از آن سخن میگوید، نه در فارسی و نه در عربی، در هیچجا، دیده نشده است.
غزلیات شمس تبریز. مقدّمه، گزینش و تفسیر: محمدرضا شفیعی کدکنی، جلد اول، چاپ پنجم، سخن، ۱۳۸۷، ص۴۵. روستاپژوهی، توسعه و ایران شناسی https://www.tg-me.com/RURALRESEARCHS
ستایشی که مولانا از حضرت مولی الموالی، امام علی بن ابی طالب، در مثنوی شریف دارد، عَلَیالتَّحقیق، بالاترین نمونهٔ مدیح آن حضرت در تاریخ ادبیات جهان اسلام است.
ما غالباً نمیاندیشیم که حجم نوَد و نُه درصدِ مدایح آن حضرت مقداری وصف چشم و ابروی معشوق خیالی و موهوم است یا اغراقهای آزاردهنده.
مدیح حضرت، بدان زیبایی و ژرفی که مولانا از آن سخن میگوید، نه در فارسی و نه در عربی، در هیچجا، دیده نشده است.
غزلیات شمس تبریز. مقدّمه، گزینش و تفسیر: محمدرضا شفیعی کدکنی، جلد اول، چاپ پنجم، سخن، ۱۳۸۷، ص۴۵. روستاپژوهی، توسعه و ایران شناسی https://www.tg-me.com/RURALRESEARCHS
یک پژوهشگر بومی جنوب خراسان رضوی گفت: اوسنه یا همان داستانهای قدیمی برگرفته از مشاغل و زندگی اجتماعی روستائیان بوده و قدمتی از پیدایش زبان و گویایی آدمیزاد دارد.
جواد روشندل در گفت و گو با ایسنا اظهار کرد: مادران در قدیم افسانهها و داستانهایی را برای ساعات خواب برای کودک و فرزندشان و هم باهدف تربیت و تعلیم نکات دینی و اسلامی میخواندند.
وی اظهار کرد: معمولاً داستانها و اشعار قدیمی که حالا به عنوان افسانه روایت میکنند منظوم و یا منثور و حاوی یک ادب تعلیمی نیز بود یعنی به عنوان اینکه یک داستانی بگویند و هیچ هدفی را دنبال نکند نبود.
پژوهشگر بومی جنوب خراسان رضوی اذعان کرد: اکثر افسانههای قدیمی که مادران و پدران روایت میکنند سینه به سینه منتقل شده است و به دنبال این بودهاند که یک نکته تربیتی و ادب تعلیمی به فرزندان بیاموزند، ضمن این که رسالت آرامش و خواب کودک را دنبال میکرد.
جواد روشندل در گفت و گو با ایسنا اظهار کرد: مادران در قدیم افسانهها و داستانهایی را برای ساعات خواب برای کودک و فرزندشان و هم باهدف تربیت و تعلیم نکات دینی و اسلامی میخواندند.
وی اظهار کرد: معمولاً داستانها و اشعار قدیمی که حالا به عنوان افسانه روایت میکنند منظوم و یا منثور و حاوی یک ادب تعلیمی نیز بود یعنی به عنوان اینکه یک داستانی بگویند و هیچ هدفی را دنبال نکند نبود.
پژوهشگر بومی جنوب خراسان رضوی اذعان کرد: اکثر افسانههای قدیمی که مادران و پدران روایت میکنند سینه به سینه منتقل شده است و به دنبال این بودهاند که یک نکته تربیتی و ادب تعلیمی به فرزندان بیاموزند، ضمن این که رسالت آرامش و خواب کودک را دنبال میکرد.
پژوهشگر بومی جنوب خراسان رضوی ادامه داد: اوسنه های قدیمی یک ویژگی دیگری هم داشت که برگرفته از مشاغل و زندگی اجتماعی مردمان روستائیان بود که غالباً در قالب سرگذشت و خاطراتی بود که از پیشینیانشان یاد میکردند و اهل ذوق و شعر و ادب و کسانی که زکاوت و هوش خوبی داشتند اینها را سینهبهسینه روایت میکردند و به تواتر آن در واقع به نسلهای آینده منتقل میشد.
وی گفت: از جمله اوسنههای بزک چنگل پا که ور میچست به هر دو پا، اوسنه بلدوم هیلکی پشت بوم گودلکی، موش موشوره میکرد بچه موش غلضه میکرد. اوسنه کرهاسب یا کرهالاغ بابابزرگ، اوسنه گرگ ناقلا را میتوانیم نام ببریم.
روشندل خاطرنشان کرد: داستان و داستانگویی پدیدهای است که پیشینه آن، به قدمت پیدایش زبان و گویایی آدمیزاد است. آن چنان که تقریباً هیچ قوم و ملت کهنی را نمیتوان یافت که دارای داستانها و حکایتهای مذهبی، حماسی، اجتماعی و امثال آنها نباشد.
وی با بیان اینکه علاقه به داستان، منحصر به طبقه و قشر خاصی از اجتماع نبوده است و از افراد پایینترین قشرهای جامعه تا شاهان و امرا و از باسواد تا بیسواد، به داستان علاقه داشتهاند، گفت: آن گونه که در تاریخ ثبت است، بسیاری از شاهان ندیمانی داشتهاند که برای آنان داستانگویی میکردهاند..منبع: ایسنا
وی گفت: از جمله اوسنههای بزک چنگل پا که ور میچست به هر دو پا، اوسنه بلدوم هیلکی پشت بوم گودلکی، موش موشوره میکرد بچه موش غلضه میکرد. اوسنه کرهاسب یا کرهالاغ بابابزرگ، اوسنه گرگ ناقلا را میتوانیم نام ببریم.
روشندل خاطرنشان کرد: داستان و داستانگویی پدیدهای است که پیشینه آن، به قدمت پیدایش زبان و گویایی آدمیزاد است. آن چنان که تقریباً هیچ قوم و ملت کهنی را نمیتوان یافت که دارای داستانها و حکایتهای مذهبی، حماسی، اجتماعی و امثال آنها نباشد.
وی با بیان اینکه علاقه به داستان، منحصر به طبقه و قشر خاصی از اجتماع نبوده است و از افراد پایینترین قشرهای جامعه تا شاهان و امرا و از باسواد تا بیسواد، به داستان علاقه داشتهاند، گفت: آن گونه که در تاریخ ثبت است، بسیاری از شاهان ندیمانی داشتهاند که برای آنان داستانگویی میکردهاند..منبع: ایسنا