#نکته_نویسندگی 🗒
شما نمیتوانید موقع نوشتن پیش نویسِ اثر آگاهانه و با فکر قبلی از عناصر داستان استفاده کنید. اما در مرحلهی بازنویسی میتوان بهتر دید که در صحنهها بیشتر روایت به کار رفته است یا گفتوگو یا حادثه. صحنهی کاملا متعادل، از توازن و نظم برخوردار است و شما باید موقع نوشتن و بازنویسی این وزن را حس کنید.
❄️||@Radioensha
شما نمیتوانید موقع نوشتن پیش نویسِ اثر آگاهانه و با فکر قبلی از عناصر داستان استفاده کنید. اما در مرحلهی بازنویسی میتوان بهتر دید که در صحنهها بیشتر روایت به کار رفته است یا گفتوگو یا حادثه. صحنهی کاملا متعادل، از توازن و نظم برخوردار است و شما باید موقع نوشتن و بازنویسی این وزن را حس کنید.
❄️||@Radioensha
#مثبت_نویسندگی🎐
ما در هزارتویی از داستانها زندگی میکنیم. اگر به خودم لقب پوستیندوز بدهم که دارم یک لباس جدید بر داستانهای قدیمی میپوشم با همین مقیاس من وصلههایی هم از داستانهای دیگران بر این دلق زدهام. مقیاس زیباییشناسانهی من برای اینکار، داستانهای هزار و یک شب است. ما به هر حال از یک روح زمانهای تغذیه میکنیم. یعنی ما دریک زمانهای زندگی میکنیم که لاجرم این داستانهایش است. ما مبدعان هیچچیزی نیستیم، برخلاف آنکه میگویند که نویسندگان از عدم و هیچ داستانهاشان را میسازند ما مغلوب روح زمانهای هستیم که در آن زیست میکنیم.
#محمد_طلوعی
❄️||@Radioensha
ما در هزارتویی از داستانها زندگی میکنیم. اگر به خودم لقب پوستیندوز بدهم که دارم یک لباس جدید بر داستانهای قدیمی میپوشم با همین مقیاس من وصلههایی هم از داستانهای دیگران بر این دلق زدهام. مقیاس زیباییشناسانهی من برای اینکار، داستانهای هزار و یک شب است. ما به هر حال از یک روح زمانهای تغذیه میکنیم. یعنی ما دریک زمانهای زندگی میکنیم که لاجرم این داستانهایش است. ما مبدعان هیچچیزی نیستیم، برخلاف آنکه میگویند که نویسندگان از عدم و هیچ داستانهاشان را میسازند ما مغلوب روح زمانهای هستیم که در آن زیست میکنیم.
#محمد_طلوعی
❄️||@Radioensha
#شعر_طوری💛
وقتی که دیدم زندگی من دیگر
چیزی نبود
هیچ چیز
بجر تیک تاک ساعت دیواری
آنگاه دانستم که باید، باید،
باید
دیوانه وار دوست
بدارم.
#فروغ_فرخزاد
❄️||@Radioensha
وقتی که دیدم زندگی من دیگر
چیزی نبود
هیچ چیز
بجر تیک تاک ساعت دیواری
آنگاه دانستم که باید، باید،
باید
دیوانه وار دوست
بدارم.
#فروغ_فرخزاد
❄️||@Radioensha
•• #دیالوگ ••
همه ما یه شخصی رو داریم که بدون توجه به هر چیزی همیشه بهش احساس خواهیم داشت. که فقط با یه نگاه، ما رو به همون خاطرات گذشته برمیگردونه.
-MBTI
❄️||@Radioensha
همه ما یه شخصی رو داریم که بدون توجه به هر چیزی همیشه بهش احساس خواهیم داشت. که فقط با یه نگاه، ما رو به همون خاطرات گذشته برمیگردونه.
-MBTI
❄️||@Radioensha
#نامشناسی🐳
👀زهرا و کِلارا
واژۀ عربیِ زَهراء (مؤنثِ أزهَر) به معنیِ درخشان و تابناک و نورانی است. زهرا یکی از نامهای دخترانۀ رایج در ایران است.
در میانِ نامهای دخترانۀ اروپایی کِلارا (Clara) با زهرا هممعنی است (همریشه با clear انگلیسی).
اگر خانمی ایرانی با نامِ زهرا به غرب مهاجرت کند، در صورتِ تمایل به تغییرِ نام، میتواند نامِ خود را کِلارا بگذارد.
-منبع: گزین گویه ها، بهروز صفرزاده.
❄️||@Radioensha
👀زهرا و کِلارا
واژۀ عربیِ زَهراء (مؤنثِ أزهَر) به معنیِ درخشان و تابناک و نورانی است. زهرا یکی از نامهای دخترانۀ رایج در ایران است.
در میانِ نامهای دخترانۀ اروپایی کِلارا (Clara) با زهرا هممعنی است (همریشه با clear انگلیسی).
اگر خانمی ایرانی با نامِ زهرا به غرب مهاجرت کند، در صورتِ تمایل به تغییرِ نام، میتواند نامِ خود را کِلارا بگذارد.
-منبع: گزین گویه ها، بهروز صفرزاده.
❄️||@Radioensha
#معرفی_کتاب📚
رمان ذرت سرخ، رمانی موفقیت آمیز درباره ی عشق و مقاومت در دهه ی 1930 چین است که مو یان، برنده ی نوبل ادبیات در سال 2012، آن را به رشته ی تحریر درآورده است. این رمان خانوادگی و اسطوره ای با پیگیری زندگی سه نسل، از طریق سلسله فلش بک هایی روایت می شود که رویدادهایی مخوف را در سرزمینی بسیار زیبا به تصویر می کشند. کتاب، برهه ای از تاریخ را برگزیده که در خلال آن، چینی ها هم با شورشیان داخلی و هم با متجاوزین ژاپنی در جنگ بودند. رمان ذرت سرخ که در چین شهرتی افسانه ای دارد و جوایز متعددی را از آن خود کرده و همچنین، الهام بخش یک فیلم نامزد اسکار بوده است، داستان و تاریخ را در هم آمیخته و اثری را به وجود آورده است که کاملا بدیع و البته فراموش نشدنی است.
#ذرت_سرخ
#مو_یان
❄️📻||@Radioensha
رمان ذرت سرخ، رمانی موفقیت آمیز درباره ی عشق و مقاومت در دهه ی 1930 چین است که مو یان، برنده ی نوبل ادبیات در سال 2012، آن را به رشته ی تحریر درآورده است. این رمان خانوادگی و اسطوره ای با پیگیری زندگی سه نسل، از طریق سلسله فلش بک هایی روایت می شود که رویدادهایی مخوف را در سرزمینی بسیار زیبا به تصویر می کشند. کتاب، برهه ای از تاریخ را برگزیده که در خلال آن، چینی ها هم با شورشیان داخلی و هم با متجاوزین ژاپنی در جنگ بودند. رمان ذرت سرخ که در چین شهرتی افسانه ای دارد و جوایز متعددی را از آن خود کرده و همچنین، الهام بخش یک فیلم نامزد اسکار بوده است، داستان و تاریخ را در هم آمیخته و اثری را به وجود آورده است که کاملا بدیع و البته فراموش نشدنی است.
#ذرت_سرخ
#مو_یان
❄️📻||@Radioensha
#برشی_از_کتاب📚
درنهایت، او غرق در این فکر بود که هستی انسان به کوتاهی زندگی علف های پاییزی است، پس چرا باید از غنمیت شمردن فرصت های زندگی اش می ترسید؟
#ذرت_سرخ
#مو_یان
❄️||@Radioensha
درنهایت، او غرق در این فکر بود که هستی انسان به کوتاهی زندگی علف های پاییزی است، پس چرا باید از غنمیت شمردن فرصت های زندگی اش می ترسید؟
#ذرت_سرخ
#مو_یان
❄️||@Radioensha
#کارگاه_رمان_نویسی
🐋شش نکته برای شروع و تقویت نویسندگی
🦕۱. تعداد کلمات روزانهتان را مشخص کنید.
سعی میکنم روزانه حدود ۱۵۰۰ کلمه بنویسم. این راحت و کمتر از آن چیزی است که نویسندگان مینویسند. اگر به هدفی برسم، که معمولا تا ۲۰۰۰ کلمه ادامه میدهم.
🦕۲. تنها مهارت لازم برای نویسندهٔ خوببودن، خوانندهٔ خوب بودن است. باید هزاران کتاب بخوانید و ریتم آنچه را میخوانید یاد بگیرید. آنوقت است که شروع به درک چگونگی چیدمان داستان(طرح و لحن و...) میکنید.
🦕۳. شخصیت پادشاه است. ویژگیهای شخصیتی همهچیز دربارهٔ مردم است. اگر طرح ایدهآل باشد، یک امتیاز است ، اما خوانندگان شخصیتها را به خاطر میآورند.
🦕۴. عاشق شخصیتهای خود نباشید.
در این مرحله، نویسندگان شروع به دفاع از خودشان میکنند؛ احساس محدودیت میکنند و نمیتوانند چیزهای بد و خصوصیات منفی دربارهٔ قهرمانانشان بنویسند. من شخصیتهایم را کمی کمتر از شما دوست دارم. سعی میکنم واقعگراییام را حفظ کنم و صادقانه همهچیز را بیان کنم. این کار او را به یک شخصیت واقعی تبدیل میکند، نه یک شخصیت کارتونی.
🦕۵. شروع داستان بسیار مهم است. خط اول ، پاراگراف اول، صفحهٔ اول باید کاملاً قانع کننده باشد. اگر بتوانید این کار را انجام دهید، برد کردهاید. این همان چیزی است که مخاطب میخواهد. آنها به کتابی احتیاج دارند که فوراً آنها را به دام بیندازد.
🦕۶. توجه نکنید!
توصیه صادقانه من نادیدهگرفتن توصیهها است، زیرا شما باید کتاب خودتان را بنویسید. متنی یکپارچه که از عمق زندگی خودتان نشات گرفته و اگر نگران آنچه دیگران میخواهند به شما تحمیل کنند باشید، خوب از کار در نمیآید.
#لی_چایلد
-منبع: غزال خوش قلم
❄️📻||@Radioensha
🐋شش نکته برای شروع و تقویت نویسندگی
🦕۱. تعداد کلمات روزانهتان را مشخص کنید.
سعی میکنم روزانه حدود ۱۵۰۰ کلمه بنویسم. این راحت و کمتر از آن چیزی است که نویسندگان مینویسند. اگر به هدفی برسم، که معمولا تا ۲۰۰۰ کلمه ادامه میدهم.
🦕۲. تنها مهارت لازم برای نویسندهٔ خوببودن، خوانندهٔ خوب بودن است. باید هزاران کتاب بخوانید و ریتم آنچه را میخوانید یاد بگیرید. آنوقت است که شروع به درک چگونگی چیدمان داستان(طرح و لحن و...) میکنید.
🦕۳. شخصیت پادشاه است. ویژگیهای شخصیتی همهچیز دربارهٔ مردم است. اگر طرح ایدهآل باشد، یک امتیاز است ، اما خوانندگان شخصیتها را به خاطر میآورند.
🦕۴. عاشق شخصیتهای خود نباشید.
در این مرحله، نویسندگان شروع به دفاع از خودشان میکنند؛ احساس محدودیت میکنند و نمیتوانند چیزهای بد و خصوصیات منفی دربارهٔ قهرمانانشان بنویسند. من شخصیتهایم را کمی کمتر از شما دوست دارم. سعی میکنم واقعگراییام را حفظ کنم و صادقانه همهچیز را بیان کنم. این کار او را به یک شخصیت واقعی تبدیل میکند، نه یک شخصیت کارتونی.
🦕۵. شروع داستان بسیار مهم است. خط اول ، پاراگراف اول، صفحهٔ اول باید کاملاً قانع کننده باشد. اگر بتوانید این کار را انجام دهید، برد کردهاید. این همان چیزی است که مخاطب میخواهد. آنها به کتابی احتیاج دارند که فوراً آنها را به دام بیندازد.
🦕۶. توجه نکنید!
توصیه صادقانه من نادیدهگرفتن توصیهها است، زیرا شما باید کتاب خودتان را بنویسید. متنی یکپارچه که از عمق زندگی خودتان نشات گرفته و اگر نگران آنچه دیگران میخواهند به شما تحمیل کنند باشید، خوب از کار در نمیآید.
#لی_چایلد
-منبع: غزال خوش قلم
❄️📻||@Radioensha
#نکته_نویسندگی🗒
استفاده از یک خوشه صفت یا پشت سر هم آوردن صفتها منجر به نزاع صفتها با هم میشود و هر یک دیگری را با ولع در خود میبلعد؛ تا دست آخر همهی تاثیر خود را از دست میدهند. بیشتر مواقع وقتی چندین صفت پشت سر هم ردیف میشوند، حداقل دو تایشان هممعنی هستند.
❄️||@Radioensha
استفاده از یک خوشه صفت یا پشت سر هم آوردن صفتها منجر به نزاع صفتها با هم میشود و هر یک دیگری را با ولع در خود میبلعد؛ تا دست آخر همهی تاثیر خود را از دست میدهند. بیشتر مواقع وقتی چندین صفت پشت سر هم ردیف میشوند، حداقل دو تایشان هممعنی هستند.
❄️||@Radioensha
Forwarded from مدرسه نویسندگی|شاهین کلانتری
شما شبیه چی هستین؟
تمرین جالبی برای خودشناسی با نوشتن
#لایو #پادکست
@shahinkalantari
instagram.com/shahinkalantary
تمرین جالبی برای خودشناسی با نوشتن
#لایو #پادکست
@shahinkalantari
instagram.com/shahinkalantary
•• #دیالوگ ••
- کاش میشد از دست آدمها فرار کرد. رفت یه جای دور. یه جایی که هیچ کس تو رو نشناسه.
- تا وقتی نخوای تغییر کنی، همه جا یه جوره.
❄️||@Radioensha
- کاش میشد از دست آدمها فرار کرد. رفت یه جای دور. یه جایی که هیچ کس تو رو نشناسه.
- تا وقتی نخوای تغییر کنی، همه جا یه جوره.
❄️||@Radioensha
#شعر_طوری💛
دلا! خو کن به تنهایی که از تنها بلا خیزد
سعادت آن کسی دارد که از تنها بپرهیزد
#حافظ
❄️||@Radioensha
دلا! خو کن به تنهایی که از تنها بلا خیزد
سعادت آن کسی دارد که از تنها بپرهیزد
#حافظ
❄️||@Radioensha
Forwarded from 『رادیو انشا✒️』
#معرفی_کتاب 📚
کتاب، حوادث زندگی دختری جوان و سادهدل را روایت میکند که درگیر یک خیال شیرین ولی واهی میشود. از طرف خانواده طرد شده و زندگیاش شکل دیگری به خود میگیرد. در پسِ این اتفاقات میفهمد که در پی سراب میدویده. گرفتار مشکلاتی میشود که مجبور به مهاجرت به یک نقطهی دورافتاده میگردد. در آنجا با پیرزنی برخورد میکند و قصهی زندگی او را میشنود. مسئله اینجاست که آیا او میتواند به آغوش خانوادهاش بازگردد و یک زندگی معمولی را از سر بگیرد یا نه...
#رویای_خاکستری
#ندا_ملائی
جهت تهیهی کتاب به آیدی @ravi_writ مراجعه فرمایید.
❄️📻||@Radioensha
کتاب، حوادث زندگی دختری جوان و سادهدل را روایت میکند که درگیر یک خیال شیرین ولی واهی میشود. از طرف خانواده طرد شده و زندگیاش شکل دیگری به خود میگیرد. در پسِ این اتفاقات میفهمد که در پی سراب میدویده. گرفتار مشکلاتی میشود که مجبور به مهاجرت به یک نقطهی دورافتاده میگردد. در آنجا با پیرزنی برخورد میکند و قصهی زندگی او را میشنود. مسئله اینجاست که آیا او میتواند به آغوش خانوادهاش بازگردد و یک زندگی معمولی را از سر بگیرد یا نه...
#رویای_خاکستری
#ندا_ملائی
جهت تهیهی کتاب به آیدی @ravi_writ مراجعه فرمایید.
❄️📻||@Radioensha
Forwarded from 『رادیو انشا✒️』
#برشی_از_کتاب 📚
برای همهی ما پیش آمده که کفش زیبایی را پشت ویترین مغازه ببینیم و فورا آن را انتخاب کنیم ولی مدتی که با آن راه برویم پایمان را اذیت کند، آن وقت است که دیگر زیبایی کفش به چشممان نمیآید و فقط میخواهیم پایمان را از آن کفش بیرون بیاوریم و از آن درد رها شویم. همراه شدن با بعضی انسانها هم همینطور است.
#رویای_خاکستری
#ندا_ملائی
❄️📻||@Radioensha
برای همهی ما پیش آمده که کفش زیبایی را پشت ویترین مغازه ببینیم و فورا آن را انتخاب کنیم ولی مدتی که با آن راه برویم پایمان را اذیت کند، آن وقت است که دیگر زیبایی کفش به چشممان نمیآید و فقط میخواهیم پایمان را از آن کفش بیرون بیاوریم و از آن درد رها شویم. همراه شدن با بعضی انسانها هم همینطور است.
#رویای_خاکستری
#ندا_ملائی
❄️📻||@Radioensha
#برشی_از_کتاب📚
گاهی مواقع به کتابی برمیخوریم که به طرز کسلکنندهای شروع شده، هر چند که شاید بخش میانی کتاب بسیار جذاب باشد، اما مخاطب که هنوز از این موضوع آگاه نیست حوصلهاش سر میرود و کتاب را کنار میگذارد. چه کنیم که این اتفاق برای رمان ما نیفتد؟
#گامی_به_سوی_نویسندگی
#ندا_ملائی
❄️📻||@Radioensha
گاهی مواقع به کتابی برمیخوریم که به طرز کسلکنندهای شروع شده، هر چند که شاید بخش میانی کتاب بسیار جذاب باشد، اما مخاطب که هنوز از این موضوع آگاه نیست حوصلهاش سر میرود و کتاب را کنار میگذارد. چه کنیم که این اتفاق برای رمان ما نیفتد؟
#گامی_به_سوی_نویسندگی
#ندا_ملائی
❄️📻||@Radioensha
#کارگاه_رمان_نویسی
🦆× به نظرم دلایل اصلی خنثیبودن و خستهکنندهبودن یک متن اینها هستند:
عدم تحرک، انگیزههای کاذب، شخصیتهای اضافی، فقدان زیرمتن و وجود شکاف در داستان.
🦆× یادمان باشد؛ استعداد ادبی کافی نیست. چیزی که برای دنیا خلق میکنیم و چیزی که دنیا از ما میخواهد، داستان است.
🦆× حدود ۷۵٪ زحمت خلق یک فیلمنامهٔ کامل، صرف آفرینش داستانِ آن میشود. داستان باید به این سوالها پاسخ دهد:
شخصیتها کی هستند؟
چه میخواهند؟
چرا آن را میخواهند؟
میخواهند آن را چگونه به دست آورند؟
چه مانعی بر سر راه دارند؟
برخورد آنها با این مانع چه عواقبی دارد؟
🦆× طراحی داستان باعث بلوغ فکری و ژرفشدن نگاه نویسنده میشود و دانش او را نسبت به جامعه، طبیعت و سرشت بشر افزایش میدهد. به نظرم داستانگویی دو چیز میخواهد: تخیل قوی و ذهن تحلیلگر.
🦆× داستانهای عالی سینمایی با وجود تفاوت، در نتیجهٔ کار مشترکاند. در همهٔ آنها، بیننده هنگام ترک سالن میگوید: «عجب داستان فوق العادهای!» آری، همهٔ آنها در اساس یک چیزند. همگی جلوهای از فرم جهانی داستاناند. فیلمهایی مانند:
سرگیجه، هشت و نیم، پرسونا، راشومون، کازابلانکا، حرص، عصر جدید، رزمنا و پوتمکین، مهاجمین صندوقچه گم شده، هانا و خواهرانش، نابودگر، سگدانی.
🦆× همهٔ هنرها بر اساس فرم جهانی خود تعریف میشوند. فرم جهانی در موسیقی، از سمفونی تا انواع راک و جَز، ثابت است. یا مثلاً در نقاشی، فرم جهانی ثابت است و همین فرم است که یک شاهکار نقاشی را از مجموعهای خطوط بیمعنا جدا میکند. در داستانگویی هم از زمان هومر تا برگمان، فرم جهانی ثابت مانده است و داستان را از اثری توصیفی و سرهمبندی شده متفاوت میسازد. فرم درونی در هر هنری ثابت است ولی در هر دوره و عصری به شکل خاصی ظهور مییابد.
🦆× چیزی که نویسنده برای گفتن داستانی خوب به آن نیاز دارد، فرم است. فرم، همان فرمول نیست. در واقع داستان، پیچیدهتر، رازآمیزتر و انعطافپذیرتر از آن است که به قالب فرمول درآید.
🐢× به عقیدهٔ من برای گفتن داستانی خوب، سه چیز نیاز داریم:
۱. استعداد: توانایی بیان ماجرا به شکلی که به ذهن کسی خطور نکرده باشد.
۲. نگاه عمیق: نگاه ویژهٔ نویسنده به جامعه و سرشت بشر و دانش ژرف او از شخصیتها و جهان داستان.
۳. مقدار زیادی عشق (به قول هالی و ویت برنِت)
🐢× شما به دلایل زیر میتوانید عاشق داستانگویی باشید:
۱. عشق به داستان: فردی هستید که فقط از طریق داستانگفتن میتوانید حرف بزنید. شخصیتهای داستان برایتان واقعیتر از مردم عادی هستند و دنیای داستان را عمیقتر از دنیای واقعی میدانید.
۲. عشق به درام: علاقه به حوادث و مکاشفات ناگهانی که باعث تغییرات عظیم در زندگی میشوند.
۳. عشق به حقیقت: اعتقاد به اینکه دروغ، هنرمند را فلج میکند و باید تمام حقایق زندگی تا مخفیترین انگیزههای خود را مورد پرسش قرار داد.
۴. عشق به بشر: تمایل به همدردی با کسانی که رنج میکشند. رخنه به درونشان و دیدن جهان از منظر آنها.
۵. عشق به احساس: نیاز به درگیر شدن با احساسات جسمی و از آن مهمتر، احساسات درونی.
۶. عشق به رویا و خیال: لذتبردن از پرواز با بالهای تخیل و خود را سپردن به آن.
۷. عشق به کمدی: لذتبردن از شوخی بهعنوان عامل جبرانکنندهٔ رنجها و متعادل کننده زندگی.
۸. عشق به زبان: علاقه به اصوات و معانی، صرف و نحو.
۹. عشق به دوگانگی: استعداد در شناختن تضادهای زندگی و تردید دائمی در ظواهر امور.
۱۰. عشق به کمال: شورِ نوشتن و نوشتن و نوشتن و بازنویسیکردن برای رسیدن به کمال مطلوب در نویسندگی.
۱۱. عشق به یگانهبودن: داشتن جسارت و بیپروایی در مقابل ریشخندها.
۱۲. عشق به زیبایی: داشتن احساسی درونی که به خوبنوشتن، عشق میورزد. از بدنوشتن بیزار است و تفاوت این دو را میداند.
۱۳. عشق به خود: قدرتی که نیازی به یادآوریِ آن نباشد و شما را از بابت نویسندهبودنتان مطمئن میسازد.
-داستان، رابرت مک کی
منبع: غزال خوش قلم
❄️📻||@Radioensha
🦆× به نظرم دلایل اصلی خنثیبودن و خستهکنندهبودن یک متن اینها هستند:
عدم تحرک، انگیزههای کاذب، شخصیتهای اضافی، فقدان زیرمتن و وجود شکاف در داستان.
🦆× یادمان باشد؛ استعداد ادبی کافی نیست. چیزی که برای دنیا خلق میکنیم و چیزی که دنیا از ما میخواهد، داستان است.
🦆× حدود ۷۵٪ زحمت خلق یک فیلمنامهٔ کامل، صرف آفرینش داستانِ آن میشود. داستان باید به این سوالها پاسخ دهد:
شخصیتها کی هستند؟
چه میخواهند؟
چرا آن را میخواهند؟
میخواهند آن را چگونه به دست آورند؟
چه مانعی بر سر راه دارند؟
برخورد آنها با این مانع چه عواقبی دارد؟
🦆× طراحی داستان باعث بلوغ فکری و ژرفشدن نگاه نویسنده میشود و دانش او را نسبت به جامعه، طبیعت و سرشت بشر افزایش میدهد. به نظرم داستانگویی دو چیز میخواهد: تخیل قوی و ذهن تحلیلگر.
🦆× داستانهای عالی سینمایی با وجود تفاوت، در نتیجهٔ کار مشترکاند. در همهٔ آنها، بیننده هنگام ترک سالن میگوید: «عجب داستان فوق العادهای!» آری، همهٔ آنها در اساس یک چیزند. همگی جلوهای از فرم جهانی داستاناند. فیلمهایی مانند:
سرگیجه، هشت و نیم، پرسونا، راشومون، کازابلانکا، حرص، عصر جدید، رزمنا و پوتمکین، مهاجمین صندوقچه گم شده، هانا و خواهرانش، نابودگر، سگدانی.
🦆× همهٔ هنرها بر اساس فرم جهانی خود تعریف میشوند. فرم جهانی در موسیقی، از سمفونی تا انواع راک و جَز، ثابت است. یا مثلاً در نقاشی، فرم جهانی ثابت است و همین فرم است که یک شاهکار نقاشی را از مجموعهای خطوط بیمعنا جدا میکند. در داستانگویی هم از زمان هومر تا برگمان، فرم جهانی ثابت مانده است و داستان را از اثری توصیفی و سرهمبندی شده متفاوت میسازد. فرم درونی در هر هنری ثابت است ولی در هر دوره و عصری به شکل خاصی ظهور مییابد.
🦆× چیزی که نویسنده برای گفتن داستانی خوب به آن نیاز دارد، فرم است. فرم، همان فرمول نیست. در واقع داستان، پیچیدهتر، رازآمیزتر و انعطافپذیرتر از آن است که به قالب فرمول درآید.
🐢× به عقیدهٔ من برای گفتن داستانی خوب، سه چیز نیاز داریم:
۱. استعداد: توانایی بیان ماجرا به شکلی که به ذهن کسی خطور نکرده باشد.
۲. نگاه عمیق: نگاه ویژهٔ نویسنده به جامعه و سرشت بشر و دانش ژرف او از شخصیتها و جهان داستان.
۳. مقدار زیادی عشق (به قول هالی و ویت برنِت)
🐢× شما به دلایل زیر میتوانید عاشق داستانگویی باشید:
۱. عشق به داستان: فردی هستید که فقط از طریق داستانگفتن میتوانید حرف بزنید. شخصیتهای داستان برایتان واقعیتر از مردم عادی هستند و دنیای داستان را عمیقتر از دنیای واقعی میدانید.
۲. عشق به درام: علاقه به حوادث و مکاشفات ناگهانی که باعث تغییرات عظیم در زندگی میشوند.
۳. عشق به حقیقت: اعتقاد به اینکه دروغ، هنرمند را فلج میکند و باید تمام حقایق زندگی تا مخفیترین انگیزههای خود را مورد پرسش قرار داد.
۴. عشق به بشر: تمایل به همدردی با کسانی که رنج میکشند. رخنه به درونشان و دیدن جهان از منظر آنها.
۵. عشق به احساس: نیاز به درگیر شدن با احساسات جسمی و از آن مهمتر، احساسات درونی.
۶. عشق به رویا و خیال: لذتبردن از پرواز با بالهای تخیل و خود را سپردن به آن.
۷. عشق به کمدی: لذتبردن از شوخی بهعنوان عامل جبرانکنندهٔ رنجها و متعادل کننده زندگی.
۸. عشق به زبان: علاقه به اصوات و معانی، صرف و نحو.
۹. عشق به دوگانگی: استعداد در شناختن تضادهای زندگی و تردید دائمی در ظواهر امور.
۱۰. عشق به کمال: شورِ نوشتن و نوشتن و نوشتن و بازنویسیکردن برای رسیدن به کمال مطلوب در نویسندگی.
۱۱. عشق به یگانهبودن: داشتن جسارت و بیپروایی در مقابل ریشخندها.
۱۲. عشق به زیبایی: داشتن احساسی درونی که به خوبنوشتن، عشق میورزد. از بدنوشتن بیزار است و تفاوت این دو را میداند.
۱۳. عشق به خود: قدرتی که نیازی به یادآوریِ آن نباشد و شما را از بابت نویسندهبودنتان مطمئن میسازد.
-داستان، رابرت مک کی
منبع: غزال خوش قلم
❄️📻||@Radioensha