Telegram Web Link
#شعر_طوری💛
زِ حد بگذشت مشتاقی و صبر اندر غمت یارا
به وصلِ خود دوایی کن دلِ دیوانه‌ی ما را
علاجِ دردِ مشتاقان، طبیب عام نشناسد
مگر لیلی کند درمان، غمِ مجنونِ شیدا را
چنان مشتاقم ای دلبر به دیدارت که از دوری
برآید از دلم آهی، بسوزد هفت دریا را.
#سعدی
🍁||@Radioensha
#کلمه

_اگه راست میگی برای بی‌نقش و نگار/ ساده/ نرم چی داری دوستی؟

لَشَن». در پارسی داشتیم.

_دیگه چی لازم دارید؟

+هیچی. همینو بپیچ می‌برم؛)

#مارال_دوستی، آن‌ها

🍁||@Radioensha
•• #دیالوگ ••
- کاش انقدر حماقت نکنم. می‌دونی برای چی از خودم بدم میاد و سماجت می‌کنم از دوست‌ داشتنِ خودم؟ چون آدم‌هایی رو دوست دارم که ارزشش رو ندارن. کاش مغزم هم این رو می‌فهمید.

🍁||@Radioensha
Forwarded from آن‌ها (Maral Doosti)
『رادیو انشا✒️
Voice message
#گاهی_صمیمی_با_ادمین👀
-چون خودم هم دوستش داشتم. پس گفتم باهاتون به‌ اشتراک بذارم که شما هم لذت ببرید.
کلی دوستتون دارم.
#معرفی_کتاب📚
دو قرن پیش سوسیالیسم از یک جنبش اجتماعی کوچک در اروپا پا گرفت و امروز به یک جنبش عظیم جهانی بدل شده است. به صورت تاریخی، رشد سوسیالیسم به مراتب سریع تر از جنبش های نظیر آن در تاریخ مثل امپراتوری روم، مسیحیت یا اسلام است. حتی سرمایه داری که نطفة سوسیالیسم را به عنوان دیگری انتقادی اش کاشته، زودتر آغاز شد و با سرعت کمتری رشد کرد. امروزه سوسیالیسم نشان دهنده گسترش سریع خود در تمام شرایط طبیعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی متنوع جهان در حال دگرگونی است. یک نگاه اجمالی به تاریخ چشمگیر سوسیالیسم منظر مناسبی را برای درک آن در اختیار ما می گذارد.
ترکیبی از تاریخ، تحلیل و نظریه، «فهم سوسیالیسم» متنی صادقانه و قابل دسترسی است که روایت‌های نادرست را از بین می‌برد، با شکست‌ها و چالش‌های تجربیات سوسیالیستی مختلف در طول تاریخ مقابله می‌کند و راهی به سوسیالیسم جدید مبتنی بر دموکراسی در محل کار ارائه می‌دهد. کتاب ریچارد وولف بهترین روش در دسترس و قابل اعتمادی است که ما از آنچه که سوسیالیسم هست، بود و باید باشد داریم.

#فهم_سوسیالیسم
#ریچارد_وولف
🍁📻||@Radioensha
#برشی_از_کتاب📚
با همان سبک قابل دسترس که برنامه ها و سخنرانی هایش را به این موفقیت تبدیل کرده است، موضوع خود را به گونه ای توضیح می دهد که نه تنها هوشمندانه است، بلکه باعث می شود بقیه احساس هوشمندی کنیم. این هوش عملی برای هر شخصی است.

#فهم_سوسیالیسم
#ریچارد_وولف
🍁📻||@Radioensha
#کارگاه_رمان_نویسی

🐿•• آموزش حس آمیزی

🍂•• برای نوشتن متن ادبی

🚌•• جدولی بکشید و بالای هر ستون به ترتیب  بنویسید
بینایی، شنوایی، بویایی، چشایی،
لامسه و حواس دیگر

🛵•• زیر هرستون واژه های مرتبط را بنویسید  واژه ای از هرستون برداشته،  باهم ترکیب کنید و ترکیب واژه‌های زیبایی دارای حس آمیزی بنویسید

🦦•• حس آمیزی یعنی درهم آمیختن واژه‌هایی که به حواس متفاوت ارتباط پیدا می‌کند.

1️⃣•• بینایی : سیما- روشن- قیافه- کشیده- چهره- تاریک- شفاف- چشمان- سبز- سیاه- سرخ- خاکستری- نیلگون- رنگین- زرد- رقیق- نور- شکوفه - رقص- لبخند- آفتاب-قلم -

2️⃣•• شنوایی: صدا- نوا- شعر- پند- آواز- آهنگ- نغمه - ترانه- تلاوت- هیاهو- زمزمه- سکوت-نعره- بم- کلام

3️⃣•• بویایی: بوی- شمیم- عطرآگین- استشمام- معطر

4️⃣•• چشایی: مزه - طعم- تلخ- گس- ترش- تند- نمکی- شور- تشنه- شهد- شیرین-

5️⃣•• لامسه(بساوایی) : ملایم- زمخت- سخت- نرم- چروکیده- چین خورده- سرما- گرما- خوش- خشک- صاف- نازک- سرد- گرم- داغ- اشک- مخملی- نبض- خیس- صیقلی- نمناک- تاروپود- زخمی- نوازش- بوسه- ضربان قلب

🦫•• حس ششم یا چیزهای دیگر: آرامش- لحظه‌ها- سرنوشت- بغض- اضطراب-مهیب- خاطرات- درد


🪵•• نتایج کارگروهی و مشورتی  به دست آمده از کار دانش آموزان:

🐿•• آرامش لطیف- آرامش آبی...- آهنگ لطیف- آواز گرم- بوی کهنگی- بوی صبح و زندگی- بوی بهبود و خوشبختی - بهانه های رنگین- بوی ترانه- بوی ترانه های سبز- تلخی زمستان - چشمان شور - حجم درد- حس تلخ....- خاطرات خاکستری- خواب های سبز - خاطرات شیرین- خبر تلخ- رایحه درد- سرمای سکوت- صدای خیس و بارانی- صدای روشن...- صدای سخن عشق- صدای سرد....- صدای سنگین سکوت- صدای بغض پنهانی- طعم شیرین زندگی- طعم خوشبختی- طعم ترانه- عطر مهربانی- قلم شیرین- قیافه بانمک- غبار سرد بی اندوه- کلام شیرین
لحظه های سرد- لبخند چشمان تو- لبخند تلخ- مزه گس دلتنگی- نگاه خیس- نفس گرم- نگاه سبز- واژه های تلخ- واژه های زلال- واژه های دلگیر- شادی روشن ...- عطر آرامش- صدای باران خورده ...

-منبع: علوم وفنون ادبی، قاصدک
#رمان_نویسی
#ایده
🍁📻||@Radioensha
#نکته_نویسندگی 🗒
نویسنده‌ی متبحر سعی می‌کند از همه‌ی سطرهای گفت‌وگو، توصیفات و تک‌گویی درونی بهره ببرد؛ تا بیشترین حد احساس و معنا را در خواننده برانگیزد. این کار از طریق تمرکز بر اینکه شخصیت‌ها کیستند، خواسته‌ی آن‌ها چیست و ارتباط این‌ها با آنچه در نهایت به آن می‌رسند امکان‌پذیر می‌شود.

🍁||@Radioensha
داستان واژه‌ها: نکاتی جالبی درباره‌ی برخی کلمات

فرق کتابخوان آماتور و حرفه‌ای

#لایو #پادکست
@shahinkalantari
instagram.com/shahinkalantary/
‌‌#شعر_طوری💛
در دل من چیزی است، مثل یک بیشه نور
مثل خواب دم صبح
و چنان بی تابم که دلم می‌خواهد
بدوم تا ته دشت، بروم تا سر کوه.
دورها آوایی است، که مرا می خواند.

#سهراب_سپهری
🍁||@Radioensha
4_5803072932309634273.mp4
20.2 MB
🪁🖇•• #ویدیو:
- عناصر کشش در داستان
- عباس معروفی🌱

🍁||@Radioensha
#نکته_نویسندگی 🗒
از گفت‌وگوهای رسمی، خشک و عصاقورت‌داده بپرهیزید، مگر اینکه شخصیت شما خشک، رسمی و عصاقورت‌داده باشد.

#دیالوگ_نویسی

🍁||@Radioensha
•• #دیالوگ ••
مترسک: من مغز ندارم، تو سرم پر پوشاله.
دوروتی: اگه مغز نداری، پس چه جوری حرف می‌زنی؟
مترسک: نمی‌دونم. ولی خیلی از آدما هم هستن که بدون مغز یه عالمه حرف می‌زنن.
- The Wizard of Oz
❄️||@Radioensha
#مثبت_نویسندگی🎐

تمام کتاب ها خوب نیستند. تمام کتاب ها ارزش خوانده شدن و معرفی کردن ندارند. خب مسلماً به ساز و کاری نیاز داریم که ین کتاب های خوب را بشناسیم و بعد آنها را بخوانیم.
این ساز و کار در گذشته، روزنامه ها و مطبوعات بودند و معرفی شدن توسط این منتقدهای ادبی. بعد از مدتی، روند به سمت معرفی در نشریات، سایت های ادبی و وبلاگ های خود این نویسنده ها رسید.

برای این که توسط دیگران معرفی شویم، راه اولش این است که دیگران را معرفی کنیم. یعنی تبدیل به بلاگر خوب کتاب شویم که کتاب های قابل تامل معرفی می کنیم.

#مصطفی_مردانی
❄️||@Radioensha
#معرفی_کتاب 📚
کتاب، حوادث زندگی دختری جوان و ساده‌دل را روایت می‌کند که درگیر یک خیال شیرین ولی واهی می‌شود. از طرف خانواده طرد شده و زندگی‌اش شکل دیگری به خود می‌گیرد. در پسِ این اتفاقات می‌فهمد که در پی سراب می‌دویده. گرفتار مشکلاتی می‌شود که مجبور به مهاجرت به یک نقطه‌ی دورافتاده می‌گردد. در آنجا با پیرزنی برخورد می‌کند و قصه‌ی زندگی او را می‌شنود. مسئله اینجاست که آیا او می‌تواند به آغوش خانواده‌اش بازگردد و یک زندگی معمولی را از سر بگیرد یا نه...

جهت تهیه‌ی کتاب به آیدی @hooramm مراجعه فرمایید.

❄️📻||@Radioensha
#برشی_از_کتاب 📚
برای همه‌ی ما پیش آمده که کفش زیبایی را پشت ویترین مغازه ببینیم و فورا آن را انتخاب کنیم ولی مدتی که با آن راه برویم پایمان را اذیت کند، آن وقت است که دیگر زیبایی کفش به چشممان نمی‌‌آید و فقط می‌خواهیم پایمان را از آن کفش بیرون بیاوریم و از آن درد رها شویم. همراه شدن با بعضی انسان‌ها هم همین‌طور است.

❄️📻||@Radioensha
#کارگاه_رمان_نویسی

🎹× چگونه رمان خود را طولانی‌تر بکنیم؟

🎷× طبیعتا اگر بخواهیم رمان مان بیش از حجم اولیه اش باشد باید برگردیم و تغییراتی را از ابتدا در آن اعمال بکنیم. در واقع ما یک تنه ی نحیف در اختیار داریم که باید آن را چاق و فربه بکنیم. برای همین اینطور نیست که فقط از پایان هی آن را کش بدهیم تا طولانی تر شود. چون در این صورت به رمان خود آب بسته ایم و تلاش کرده ایم پایان بندی رمان را به تعویق بیاندازیم. نتیجه این می شود که با کلی اتفاقات بی ربط که با گذشته ی داستان ارتباطی ندارد رمان را پیش برده ایم. خواننده هم خیلی زود دست نویسنده را می خواند و می فهمد که نویسنده با آوردن اتفاقاتی که ریشه در گذشته ندارند و فی البداهه به ذهنش رسیده او را به صفحات بعد حواله می دهد.

🎺× بنابراین به نظرم بهتر است از واژه ی "حجیم" کردن به جای "طولانی" کردن استفاده کنیم.
در طولانی کردن: ما کارمان را از صفحات انتهایی شروع می کنیم و حوادثی مرتبط یا غیرمرتبط با تنه ی اصلی داستان را به کار می افزایم و مدام پایان بندی رمان را به تعویق می اندازیم. اما ...
در حجیم کردن: ما کار را از ابتدا باز نویسی می کنیم، از اولین صفحات.

🎼× شاید یکی از بهترین استعاره ها برای نوشتن رمان، استعاره ی زراعت باشد. به هر میزان که در شروع دانه در زمین بکاری، در پایان نسبتی از همان را درو می کنی. بنابراین هیچ کشاورزی نمی تواند انتظار داشته باشد یک مشت دانه بکارد و در پایان چند کامیون برداشت کند. نویسنده هم، هر چه که در ابتدای کارش تدارک ببیند بعد از آن محدود به همان خواهد شد و مجبور هست همان بذر اولیه را سر و سامان بدهد. بنابراین اگر رمانی را شروع کردید و دیدید خیلی زودتر از آنچه که فکرش را می کردید به نقطه ی پایانی رسیده اید، و دیگر نمی توانید بیشتر از 100 صفحه پیش بروید، نشان می دهد بذرهای شما استعدادی بیشتر از رشد کردن در طول 100 صفحه نداشته اند. 

🧩|| راهکار های عملی^^

🎻× روابط شخصیت را گسترش بدهید: کافی هست آدم های دیگری در زندگی شخصیت به صورتی پویا و فعال وارد شوند. خانواده، دوستان، همکاران، همکلاسی ها و هم دانشگاهی ها، همسایه ها و ... هر کدام از شخصیت ها می توانند با خود داستانی را وارد رمان ما بکنند. اگر خواست و هدف هر یک از این شخصیت های فرعی با خواست، هدف و نیاز شخصیت اصلی در تضاد و تعارض باشدما شاهد صحنه های تازه ای خواهیم بود که در آن ها شخصیت اصلی با شخصیت فرعی در کشمکش هست. فرض کنید که در داستان هیچ خبری از پدر و مادر و برادر و خواهر نیست. کافی هست برای شخصیت اصلی مان که درگیر بدهی و قرض هست و یک برادر انتخاب بکنیم که به تازگی ورشکست شده و در آستانه ی رفتن به زندان هست. یا یک پدر پیر و سالخورده که به تازگی سکته کرده و نیاز به مراقبت دارد. یا یک همکار تازه وارد که می خواهد جای او را اشغال بکند یا یک دوست همدانشگاهی قدیمی که می خواهد سر شخصیت اصلی کلاه بگذارد و از رانت او استفاده کند یا یک عشق جدید اعتنایی به شخصیت اصلی ما نمی کند یا ... هر چقدر روابط شخصیت گسترده تر باشد به همان میزان می توانیم خط داستانی بیشتری طراحی بکنیم.

ادامه دارد...
#رمان_نویسی
#ایده
❄️📻||@Radioensha
#نکته_نویسندگی 🗒
سعی کنید نیروی مخالف شما همان‌قدر قوی باشد که شخصیت اصلی شما. حتی اگر نیروی مخالف قوی‌تر از شخصیت اصلی شما باشد باز بهتر است. بنابراین، فقط به همدلی خواننده با شخصیت اصلی قناعت نکنید. درباره شخصیت مخالف نیز منصف باشید.دلایل موجه و توجیه‌های او را هم در رمان بیاورید. این‌گونه رمان شما قوی‌تر می‌شود.

❄️||@Radioensha
مادر بزرگ سلام رساند @Blue_library.pdf
11.9 MB
#کتاب_باز📖🌱

🔖| مادربزرگ سلام رساند و گفت متاسف است
✍🏼|#فردریک_بکمن

❄️||@Radioensha
2024/09/23 03:27:56
Back to Top
HTML Embed Code: