#نکته_نویسندگی 🗒
🌀سوالهایی که لازم است قبل از اینکه روی سوژهتان کار کنید از خود بپرسید:
- آیا این نوع داستان قبلا کار شده است؟
- آیا مکان داستان شما معمولی است؟
- آیا شخصیتهایی که در نظر دارید از آنها در رمانتان استفاده کنید قدیمی و کلیشهای هستند؟
- آیا داستان آنقدر مهم است که میتواند خوانندگان زیادی را جذب کند؟
🎙|| @radioensha
🌀سوالهایی که لازم است قبل از اینکه روی سوژهتان کار کنید از خود بپرسید:
- آیا این نوع داستان قبلا کار شده است؟
- آیا مکان داستان شما معمولی است؟
- آیا شخصیتهایی که در نظر دارید از آنها در رمانتان استفاده کنید قدیمی و کلیشهای هستند؟
- آیا داستان آنقدر مهم است که میتواند خوانندگان زیادی را جذب کند؟
🎙|| @radioensha
#شعر_طوری💛
دست زاهد ز چه بوسیم که این دست تهی
نه به چنگ و نه به تار و نه به پیمانه رسید!
#عماد_خراسانی
🌸|| @Radioensha
دست زاهد ز چه بوسیم که این دست تهی
نه به چنگ و نه به تار و نه به پیمانه رسید!
#عماد_خراسانی
🌸|| @Radioensha
#نکته_نویسندگی 🗒
شغلی برایش دست و پا کنید که اطلاعات زیادی دربارهی آن دارید، یا میتوانید به دست آورید.
جزئیات واقعی کافی دربارهی حرفهی شخصیت داستانتان به خواننده بدهید تا شخصیت هر چه بیشتر واقعی به نظر برسد.
#شخصیتپردازی
🎙|| @radioensha
شغلی برایش دست و پا کنید که اطلاعات زیادی دربارهی آن دارید، یا میتوانید به دست آورید.
جزئیات واقعی کافی دربارهی حرفهی شخصیت داستانتان به خواننده بدهید تا شخصیت هر چه بیشتر واقعی به نظر برسد.
#شخصیتپردازی
🎙|| @radioensha
『رادیو انشا✒️』
#کارگاه_رمان_نویسی 🌪🐾|× آشنایی با مونولوگ مستقیم و غیرمستقیم! 🤍💌•• مونولوگ مستقیم: مونولوگ مستقیم، صحبت یک نفرهاي است که ممکن است مخاطب داشته یا نداشته باشد. این راوي، شباهت بسیاري با اول شخص دارد اما تفاوتهایی دارد که میتوان این دو را از هم تفکیک…
#کارگاه_رمان_نویسی
مونولوگ غیر مستقیم:
💛🐥•• مونولوگ غیر مستقیم، ترکیبی از سوم شخص و مونولوگ مستقیم است. در این شیوه، راوي بیرون از داستان قرار دارد و به توصیف رفتار و گفتار شخصیتها میپردازد، اما فقط وارد ذهن یکی از شخصیتها میشود.
💛🌝•• تفاوتی که این راوي با راوي داناي محدود دارد این است در داناي محدود، راوي فکر شخصیت را میخواند و آن را از جانب خودش، براي مخاطب بازگو میکرد؛ اما راوي در مونولوگ غیر مستقیم، هر زمان لازم باشد، وارد ذهن شخصیت شده و از زبان خود شخصیت سخن میگوید.
💛🍋•• بخشی از داستان کوتاه "در خانه" از چخوف، مثالی براي همین راوي است. سطر آخر، راوي در ذهن شخصیت رفته و دقیقا افکار شخصیت را از زبان خودش بیان میکند.
نیمی از عمرش را به مطالعه در زمینه مجازات و جلوگیري از جرم و جنایت سپري کرده بود، اما حالا که پاي صحبت با یک بچه پیش آمده، خود را
کاملا درمانده میدید. گفت: «گوش کن، به من قول مردونه بده که دیگه سیگار نکشی» سریوژا به آواز گفت: «قول مردونه! قول مردونه!»
نمیدونم معناي قول مردونه رو میدونه یا نه. خیر، من معلم بدي هستم. اگه همین الان یکی از دوستان تحصیل کرده من یا یکی از حقوقدانها فکر منو میخوند به من میگفت احمقم.
(چخوف)
#رمان_نویسی
#ایده
🎙||@Radioensha
مونولوگ غیر مستقیم:
💛🐥•• مونولوگ غیر مستقیم، ترکیبی از سوم شخص و مونولوگ مستقیم است. در این شیوه، راوي بیرون از داستان قرار دارد و به توصیف رفتار و گفتار شخصیتها میپردازد، اما فقط وارد ذهن یکی از شخصیتها میشود.
💛🌝•• تفاوتی که این راوي با راوي داناي محدود دارد این است در داناي محدود، راوي فکر شخصیت را میخواند و آن را از جانب خودش، براي مخاطب بازگو میکرد؛ اما راوي در مونولوگ غیر مستقیم، هر زمان لازم باشد، وارد ذهن شخصیت شده و از زبان خود شخصیت سخن میگوید.
💛🍋•• بخشی از داستان کوتاه "در خانه" از چخوف، مثالی براي همین راوي است. سطر آخر، راوي در ذهن شخصیت رفته و دقیقا افکار شخصیت را از زبان خودش بیان میکند.
نیمی از عمرش را به مطالعه در زمینه مجازات و جلوگیري از جرم و جنایت سپري کرده بود، اما حالا که پاي صحبت با یک بچه پیش آمده، خود را
کاملا درمانده میدید. گفت: «گوش کن، به من قول مردونه بده که دیگه سیگار نکشی» سریوژا به آواز گفت: «قول مردونه! قول مردونه!»
نمیدونم معناي قول مردونه رو میدونه یا نه. خیر، من معلم بدي هستم. اگه همین الان یکی از دوستان تحصیل کرده من یا یکی از حقوقدانها فکر منو میخوند به من میگفت احمقم.
(چخوف)
#رمان_نویسی
#ایده
🎙||@Radioensha
#شعر_طوری💛
جهان استوار نمیماند
مگر با سری خمیده
بر روی شانه کسی که دوستش داریم ..
#سوزان_علیوان
🌸|| @Radioensha
جهان استوار نمیماند
مگر با سری خمیده
بر روی شانه کسی که دوستش داریم ..
#سوزان_علیوان
🌸|| @Radioensha
Forwarded from 『رادیو انشا✒️』
#معرفی_کتاب📚
کتاب سووشون، رمانی نوشته ی سیمین دانشور است که نخستین بار در سال 1969 به انتشار رسید. این رمان جاودان به زندگی خانواده ای ایرانی در زمان اشغال کشور توسط نیروهای متفقین در جنگ جهانی دوم می پردازد. داستان در شیراز می گذرد؛ شهری که یادآور تصاویری از تخت جمشید، شاعران بزرگ، صوفی ها و کوچ نشینانی است که در گستره ای از هیاهوها و فراز و نشیب های تاریخی زندگی کرده اند. زری، همسر و مادری جوان است که علاوه بر مواجهه با آرزوی داشتن یک زندگی خانوادگی سنتی و نیاز برای یافتن هویت فردی، تلاش می کند تا به طریقی با همسر کمال گرا و سخت گیر خود کنار آید. دانشور در این کتاب با نثر جذاب و دلپذیر خود، تم ها و استعاره های فرهنگی را به کار می گیرد. رمان سووشون، اثری منحصر به فرد است که چارچوب ها و محدودیت های زمانه ی خود را می شکند و نام خود را به عنوان یکی از ضروری ترین آثار برای درک تاریخ معاصر ایران مطرح می کند.
#سووشون
#سیمین_دانشور
🎙||@Radioensha
کتاب سووشون، رمانی نوشته ی سیمین دانشور است که نخستین بار در سال 1969 به انتشار رسید. این رمان جاودان به زندگی خانواده ای ایرانی در زمان اشغال کشور توسط نیروهای متفقین در جنگ جهانی دوم می پردازد. داستان در شیراز می گذرد؛ شهری که یادآور تصاویری از تخت جمشید، شاعران بزرگ، صوفی ها و کوچ نشینانی است که در گستره ای از هیاهوها و فراز و نشیب های تاریخی زندگی کرده اند. زری، همسر و مادری جوان است که علاوه بر مواجهه با آرزوی داشتن یک زندگی خانوادگی سنتی و نیاز برای یافتن هویت فردی، تلاش می کند تا به طریقی با همسر کمال گرا و سخت گیر خود کنار آید. دانشور در این کتاب با نثر جذاب و دلپذیر خود، تم ها و استعاره های فرهنگی را به کار می گیرد. رمان سووشون، اثری منحصر به فرد است که چارچوب ها و محدودیت های زمانه ی خود را می شکند و نام خود را به عنوان یکی از ضروری ترین آثار برای درک تاریخ معاصر ایران مطرح می کند.
#سووشون
#سیمین_دانشور
🎙||@Radioensha
#برشی_از_کتاب📚
گریه نکن خواهرم. در خانه ات درختی خواهد رویید و درخت هایی در شهرت و بسیار درختان در سرزمینت. و باد پیغام هر درختی را به درخت دیگر خواهد رسانید و درخت ها از باد خواهند پرسید: در راه که می آمدی سحر را ندیدی!
#سووشون
#سیمین_دانشور
🎙||@Radioensha
گریه نکن خواهرم. در خانه ات درختی خواهد رویید و درخت هایی در شهرت و بسیار درختان در سرزمینت. و باد پیغام هر درختی را به درخت دیگر خواهد رسانید و درخت ها از باد خواهند پرسید: در راه که می آمدی سحر را ندیدی!
#سووشون
#سیمین_دانشور
🎙||@Radioensha
#کارگاه_رمان_نویسی
🚌|×چند نکته در باب نوشتن!🔖
🍪•• کم بنويس ولی هميشه بنويس.
نوشتن، ورزش ذهن و روح است. يک روز که ننويسی (ولو چند سطر)، همانمقدار ذهن و روحت را تنبل کردهای. قاعدۀ «کار نيکو کردن از پر کردن است» را هم که شنيدهايد. البته برای نشر نوشتهها و ارائۀ عمومی آنها، بايد دست به انتخاب و حذف و اصلاح زد. يکی از درخشانترين تعريفها برای ادبيات، اين جملۀ سارتر است که «ادبيات، يعنی حذف». در ويرايش هم هيچچيز به اندازۀ حذف، نوشته را زنده نمیکند؛ از حذف کلمه تا حذف جمله و پاراگراف و گاهی حتی بخشی از مقاله.
🍪•• سخن کز دل برآيد...
فُوت کوزهگری در نوشتن، حضور قلب است. نويسنده بايد با موضوعی که دربارۀ آن مینويسد، ارتباط ذهنی، روحی و قلبی داشته باشد. مدتی با آن زندگی کند و از صبح تا شب دربارۀ آن با ديگران حرف بزند. بدون اين ارتباط همهجانبه، چيز مايهداری توليد نمیشود. به همين دليل است که معمولا کارهای سفارشی و توصيهای، و نوشتههای از سر تکليف و صرف احساس مسئوليت، چنگی به دل نمیزند؛ چون ارتباط نويسنده با آنها، ارتباط شغلی يا فقط ذهنی است، نه قلبی و عاشقانه. وقتي همۀ روح و قلب انسان با موضوعی درگير ميشود، دربارۀ آن بهتر و زيباتر و مؤثرتر مینويسد.
🍪•• نوشتن يعنی انديشيدن
نويسندگی، بيش از آنکه از جنس مهارتهای قلمی باشد، از مقولة هنر انديشيدن است. شايد کمتر از بيست درصد نويسندگی، مربوط به واژهيابی و جملهسازی و عبارتپردازی باشد. بيشتر وامدار روشمندی در انديشيدن و معناآفرينی است. نويسندگی، هنر تبديل انديشه به واژهها است. نوشتن بدون استقلال فکری، هياهو براي هيچ است. ما میخواهيم از آب کره بگيريم. از هيچ يا يک مشت مشهورات و مقبولات و شنيدهها و خواندهها، کتاب و مقاله بسازيم. نمیشود. يعنی میشود، ولی اين میشود که الان شده است.
#رمان_نویسی
#ایده
🎙||@Radioensha
🚌|×چند نکته در باب نوشتن!🔖
🍪•• کم بنويس ولی هميشه بنويس.
نوشتن، ورزش ذهن و روح است. يک روز که ننويسی (ولو چند سطر)، همانمقدار ذهن و روحت را تنبل کردهای. قاعدۀ «کار نيکو کردن از پر کردن است» را هم که شنيدهايد. البته برای نشر نوشتهها و ارائۀ عمومی آنها، بايد دست به انتخاب و حذف و اصلاح زد. يکی از درخشانترين تعريفها برای ادبيات، اين جملۀ سارتر است که «ادبيات، يعنی حذف». در ويرايش هم هيچچيز به اندازۀ حذف، نوشته را زنده نمیکند؛ از حذف کلمه تا حذف جمله و پاراگراف و گاهی حتی بخشی از مقاله.
🍪•• سخن کز دل برآيد...
فُوت کوزهگری در نوشتن، حضور قلب است. نويسنده بايد با موضوعی که دربارۀ آن مینويسد، ارتباط ذهنی، روحی و قلبی داشته باشد. مدتی با آن زندگی کند و از صبح تا شب دربارۀ آن با ديگران حرف بزند. بدون اين ارتباط همهجانبه، چيز مايهداری توليد نمیشود. به همين دليل است که معمولا کارهای سفارشی و توصيهای، و نوشتههای از سر تکليف و صرف احساس مسئوليت، چنگی به دل نمیزند؛ چون ارتباط نويسنده با آنها، ارتباط شغلی يا فقط ذهنی است، نه قلبی و عاشقانه. وقتي همۀ روح و قلب انسان با موضوعی درگير ميشود، دربارۀ آن بهتر و زيباتر و مؤثرتر مینويسد.
🍪•• نوشتن يعنی انديشيدن
نويسندگی، بيش از آنکه از جنس مهارتهای قلمی باشد، از مقولة هنر انديشيدن است. شايد کمتر از بيست درصد نويسندگی، مربوط به واژهيابی و جملهسازی و عبارتپردازی باشد. بيشتر وامدار روشمندی در انديشيدن و معناآفرينی است. نويسندگی، هنر تبديل انديشه به واژهها است. نوشتن بدون استقلال فکری، هياهو براي هيچ است. ما میخواهيم از آب کره بگيريم. از هيچ يا يک مشت مشهورات و مقبولات و شنيدهها و خواندهها، کتاب و مقاله بسازيم. نمیشود. يعنی میشود، ولی اين میشود که الان شده است.
#رمان_نویسی
#ایده
🎙||@Radioensha
『رادیو انشا✒️』
#کارگاه_فیلمنامه_نویسی🎥 📋اگر میخواهید داستانگوی خوبی باشید… حالا فکر میکنید آنهایی که قصههایشان میخکوبمان میکند چه میکنند؟ 📌دام میگذارند شنونده را گیر میاندازند طوری که تا آخر همراهیشان کند. این تله میتواند هر چیزی باشد. مهم این است که داستان…
#کارگاه_فیلمنامه_نویسی🎥
📌درگیری ایجاد میکنند
خیلی وقتها بدون اینکه بخواهیم روایت خودمان را یکنفس میگوییم و به فکر اویی نیستیم که مقابل ما نشسته و در بعضی مواقع پر از ابهام و سؤال است. مثل قطاری که بهسرعت راه خودش را میرود و توی هیچ ایستگاهی توقف نمیکند.
فکر کنیم هدف ما از گفتن این قصهها چیست؟
میخواهیم الهامبخش باشیم؟
تجربههایمان را با دیگران به اشتراک بگذاریم؟
سرگرم شویم؟
احساس همدلی بقیه را برانگیخته کنیم؟
تأیید و تشویق میخواهیم؟
نیاز است که به پرسشهای مخاطب جواب دهیم. او را به مشارکت دعوت کنیم. اجازه دهیم او هم اگر سرگذشت مشابهی دارد از خودش بگوید. درنهایت جمعبندی کنیم و بگوییم به چه چیزی میخواستیم برسیم.
تعامل با مخاطب راه خوبی است برای درک بهتر آنچه بر ما گذشته است.
شاید وقتی برای بچهها قصه میگویید این حس را داشته باشید. آنها با سؤالهای زیاد حین قصهگویی ما را به چالش میکشند و مجبورمان میکنند بیشتر فکر کنیم برای ادامۀ داستان و قانع کردنشان.
🎙||@Radioensha
📌درگیری ایجاد میکنند
خیلی وقتها بدون اینکه بخواهیم روایت خودمان را یکنفس میگوییم و به فکر اویی نیستیم که مقابل ما نشسته و در بعضی مواقع پر از ابهام و سؤال است. مثل قطاری که بهسرعت راه خودش را میرود و توی هیچ ایستگاهی توقف نمیکند.
فکر کنیم هدف ما از گفتن این قصهها چیست؟
میخواهیم الهامبخش باشیم؟
تجربههایمان را با دیگران به اشتراک بگذاریم؟
سرگرم شویم؟
احساس همدلی بقیه را برانگیخته کنیم؟
تأیید و تشویق میخواهیم؟
نیاز است که به پرسشهای مخاطب جواب دهیم. او را به مشارکت دعوت کنیم. اجازه دهیم او هم اگر سرگذشت مشابهی دارد از خودش بگوید. درنهایت جمعبندی کنیم و بگوییم به چه چیزی میخواستیم برسیم.
تعامل با مخاطب راه خوبی است برای درک بهتر آنچه بر ما گذشته است.
شاید وقتی برای بچهها قصه میگویید این حس را داشته باشید. آنها با سؤالهای زیاد حین قصهگویی ما را به چالش میکشند و مجبورمان میکنند بیشتر فکر کنیم برای ادامۀ داستان و قانع کردنشان.
🎙||@Radioensha
#نکته_نویسندگی 🗒
گفت و گو باید دربارهی چیزی باشد. گفت و گو باید به طریقی طرح داستان را پیش ببرد؛ در غیر اینصورت بیهوده است.
#گفت_و_گو_نویسی
🎙|| @radioensha
گفت و گو باید دربارهی چیزی باشد. گفت و گو باید به طریقی طرح داستان را پیش ببرد؛ در غیر اینصورت بیهوده است.
#گفت_و_گو_نویسی
🎙|| @radioensha
#نکته_نویسندگی 🗒
🌱 تقریبا همیشه خطر مرگ (جسمی یا روانی) امکانی است که میتواند داستان شما را به اندازهی کافی بااهمیت کند.
🎙|| @radioensha
🌱 تقریبا همیشه خطر مرگ (جسمی یا روانی) امکانی است که میتواند داستان شما را به اندازهی کافی بااهمیت کند.
🎙|| @radioensha
『رادیو انشا✒️』
#کارگاه_رمان_نویسی 🚌|×چند نکته در باب نوشتن!🔖 🍪•• کم بنويس ولی هميشه بنويس. نوشتن، ورزش ذهن و روح است. يک روز که ننويسی (ولو چند سطر)، همانمقدار ذهن و روحت را تنبل کردهای. قاعدۀ «کار نيکو کردن از پر کردن است» را هم که شنيدهايد. البته برای نشر نوشتهها…
#کارگاه_رمان_نویسی
🧶|× چند نکته در باب نوشتن!🔖 (بخشدوم)
🍋•• نويسندگی، بيپدر و مادر نيست.
پدر نويسندگی، انديشه است و مادر آن دموکراسی و دايۀ آن قلم. دربارۀ پدر و دايۀ اين فرزند دلبند، توضيح دادم. اما اين فرزند مشروع، مادر بزرگواری هم دارد که نام آن دموکراسی است. مرادم از دموکراسی، فقط مفهوم سياسی آن نيست. دموکراسی در نوشتن، يعنی آزادگی و استقلال و احترام «عملی» به ديگران. آدمهای دموکرات، همهچيز را براي خودشان نمیخواهند. وقتی مينويسند، قدرت شگفتی در همذاتپنداری دارند. در مقام گردآوری، جامعيت دارند و در نوبت داوری، انصاف. چارچوبهای ذهنی خود را ميشناسند و میدانند که غير از اين، چارچوبهای ديگری هم وجود دارد که برای فهم و درک آن بايد تلاش کنند. معمولا لحن اين گروه از نويسندگان، لحن پيشنهاد است، نه فتوا. میدانند که ذهنشان اسير دانستهها و تربيت خاص است و ممکن است ديگران اين ذهنيتها را برنتابند. فرق است ميان کسی که مینويسد تا ديگران بدانند او چگونه میانديشد با کسی که مینويسد تا ديگران بدانند که بايد چگونه بينديشند.
🍋•• در ديزی و حيای گربه
صاحبان اثر و تأليف، سه دستهاند:
1. خوب تحقيق میکنند و خوب مینويسند؛ 2. خوب تحقيق میکنند ولی خوب نمینويسند؛
3. عکس گروه دوم.
تا کنون بيشتر نقدها در نويسندگی، متوجه گروه دوم بوده است؛ اما امان از گروه سوم! يعنی مردان و زنانی که بدون تحقيق لازم و کافی، دست به قلم توانای خود میبرند. اين گروه، بسيار بسيار خطرناکاند. چون در واقع شعبدهبازند. خوانندۀ بيچاره را سِحر میکنند. چون خوب مینويسند، بسيار مینويسند و بسيار هم خواننده دارند. تصورش را بکنيد که درِ ديزی باز باشد و گربۀ خانه، بیحيا. اينکه من کار با قلم را بلدم، دليل کافی برای نوشتن نيست. بهجد معتقدم که آوازه و محبوبيت اين گروه از نويسندگان نبايد مانع نقد صريح و بیپردۀ آنان بشود. نقد نويسندهای که به برکت قلم سحّارش، محبوبيتی دارد، دشوار است؛ ولی به همان اندازه، واجب است. البته از ياد هم نبريم که نويسندۀ خوب، لزوما شعبدهباز نيست.
👤-سمیرا سلیماننژاد.
#رمان_نویسی
#ایده
🎙||@Radioensha
🧶|× چند نکته در باب نوشتن!🔖 (بخشدوم)
🍋•• نويسندگی، بيپدر و مادر نيست.
پدر نويسندگی، انديشه است و مادر آن دموکراسی و دايۀ آن قلم. دربارۀ پدر و دايۀ اين فرزند دلبند، توضيح دادم. اما اين فرزند مشروع، مادر بزرگواری هم دارد که نام آن دموکراسی است. مرادم از دموکراسی، فقط مفهوم سياسی آن نيست. دموکراسی در نوشتن، يعنی آزادگی و استقلال و احترام «عملی» به ديگران. آدمهای دموکرات، همهچيز را براي خودشان نمیخواهند. وقتی مينويسند، قدرت شگفتی در همذاتپنداری دارند. در مقام گردآوری، جامعيت دارند و در نوبت داوری، انصاف. چارچوبهای ذهنی خود را ميشناسند و میدانند که غير از اين، چارچوبهای ديگری هم وجود دارد که برای فهم و درک آن بايد تلاش کنند. معمولا لحن اين گروه از نويسندگان، لحن پيشنهاد است، نه فتوا. میدانند که ذهنشان اسير دانستهها و تربيت خاص است و ممکن است ديگران اين ذهنيتها را برنتابند. فرق است ميان کسی که مینويسد تا ديگران بدانند او چگونه میانديشد با کسی که مینويسد تا ديگران بدانند که بايد چگونه بينديشند.
🍋•• در ديزی و حيای گربه
صاحبان اثر و تأليف، سه دستهاند:
1. خوب تحقيق میکنند و خوب مینويسند؛ 2. خوب تحقيق میکنند ولی خوب نمینويسند؛
3. عکس گروه دوم.
تا کنون بيشتر نقدها در نويسندگی، متوجه گروه دوم بوده است؛ اما امان از گروه سوم! يعنی مردان و زنانی که بدون تحقيق لازم و کافی، دست به قلم توانای خود میبرند. اين گروه، بسيار بسيار خطرناکاند. چون در واقع شعبدهبازند. خوانندۀ بيچاره را سِحر میکنند. چون خوب مینويسند، بسيار مینويسند و بسيار هم خواننده دارند. تصورش را بکنيد که درِ ديزی باز باشد و گربۀ خانه، بیحيا. اينکه من کار با قلم را بلدم، دليل کافی برای نوشتن نيست. بهجد معتقدم که آوازه و محبوبيت اين گروه از نويسندگان نبايد مانع نقد صريح و بیپردۀ آنان بشود. نقد نويسندهای که به برکت قلم سحّارش، محبوبيتی دارد، دشوار است؛ ولی به همان اندازه، واجب است. البته از ياد هم نبريم که نويسندۀ خوب، لزوما شعبدهباز نيست.
👤-سمیرا سلیماننژاد.
#رمان_نویسی
#ایده
🎙||@Radioensha
#نکته_نویسندگی 🗒
🌀 از شغل شخصیتتان برای گرهافکنیهای مختلف یا گرهگشاییها در طرح داستان استفاده کنید.
#شخصیتپردازی
🎙|| @radioensha
🌀 از شغل شخصیتتان برای گرهافکنیهای مختلف یا گرهگشاییها در طرح داستان استفاده کنید.
#شخصیتپردازی
🎙|| @radioensha
#شعر_طوری💛
چگونه حرف دلم را به چشم هات بگویم
قصیده ای که نگفتم، ترانه ای که ندارم
#حمیدرضا_برقعی
🌸|| @Radioensha
چگونه حرف دلم را به چشم هات بگویم
قصیده ای که نگفتم، ترانه ای که ندارم
#حمیدرضا_برقعی
🌸|| @Radioensha
#معرفی_کتاب📚
کتاب بینایی، در حقیقت ماجرای دیگریست برای ساکنان شهری که رمان "کوری" در آن اتفاق افتاده بود. رمان کوری هجویهای بر ضد حکومتهای به ظاهر دموکرات اما از ته دل مستبد و دیکتاتور تمام است.
بعدازظهر است و هنوز هیچکس برای دادن رأی به حوزه نیامده است. مسئولین حوزہ بانگرانی افراد خانوادہ خودرا به حوزہ فرا میخوانند، اما گویا کسی قصد رأی دادن ندارد، اما بهناگاه حوزه شلوغ میشود. مردم مصمم و شتابان به حوزهی رأیگیری میآیند و رأی خود را به صندوق میریزند. فردای آن روز شمارش آرا آغاز میگردد. نتیجه باورنکردنی است. بیشتر مردم رأی سفید به داخل صندوق ریختهاند و احزاب تنها مقدار کمی از آرا را از آن خود کردهاند. رئیسجمهور و دولت انتخابات را باطل اعلام میکنند و دوبارہ فراخوان برای انتخابات مجدد میدهند. رئیس جمهور در تلویزیون ظاهر میشود و از مردم میخواهد سرنوشت خود را با رأی دادن رقم بزنند. انتخابات مجدد برگزار میشود، ولی این بار نتیجه بدتر است. تعداد رأیهای باطلهی سفید افزایش مییابد...
#بینایی
#ژوزه_ساراماگو
🎙||@Radioensha
کتاب بینایی، در حقیقت ماجرای دیگریست برای ساکنان شهری که رمان "کوری" در آن اتفاق افتاده بود. رمان کوری هجویهای بر ضد حکومتهای به ظاهر دموکرات اما از ته دل مستبد و دیکتاتور تمام است.
بعدازظهر است و هنوز هیچکس برای دادن رأی به حوزه نیامده است. مسئولین حوزہ بانگرانی افراد خانوادہ خودرا به حوزہ فرا میخوانند، اما گویا کسی قصد رأی دادن ندارد، اما بهناگاه حوزه شلوغ میشود. مردم مصمم و شتابان به حوزهی رأیگیری میآیند و رأی خود را به صندوق میریزند. فردای آن روز شمارش آرا آغاز میگردد. نتیجه باورنکردنی است. بیشتر مردم رأی سفید به داخل صندوق ریختهاند و احزاب تنها مقدار کمی از آرا را از آن خود کردهاند. رئیسجمهور و دولت انتخابات را باطل اعلام میکنند و دوبارہ فراخوان برای انتخابات مجدد میدهند. رئیس جمهور در تلویزیون ظاهر میشود و از مردم میخواهد سرنوشت خود را با رأی دادن رقم بزنند. انتخابات مجدد برگزار میشود، ولی این بار نتیجه بدتر است. تعداد رأیهای باطلهی سفید افزایش مییابد...
#بینایی
#ژوزه_ساراماگو
🎙||@Radioensha
#برشی_از_کتاب📚
آشفتگی و حیرت به همراه تمسخر و کنایه، تمام نقاط کشور را فرا گرفت. شهرداریها در سایر نقاط کشور، انتخاباتی تقریباً عادی و بدون حادثه را پشت سر گذاشته بودند و اگرچه در بعضی مناطق، بدی وضع هوا، کمی تأخیر را موجب شده بود، با این حال نتایج مثل همیشه و شامل آراء ممتنع فراوان و همیشگی به همراه رأیهای پوچ و سفیدی بود که معنای خاصی نداشت.
#بینایی
#ژوزه_ساراماگو
🎙||@Radioensha
آشفتگی و حیرت به همراه تمسخر و کنایه، تمام نقاط کشور را فرا گرفت. شهرداریها در سایر نقاط کشور، انتخاباتی تقریباً عادی و بدون حادثه را پشت سر گذاشته بودند و اگرچه در بعضی مناطق، بدی وضع هوا، کمی تأخیر را موجب شده بود، با این حال نتایج مثل همیشه و شامل آراء ممتنع فراوان و همیشگی به همراه رأیهای پوچ و سفیدی بود که معنای خاصی نداشت.
#بینایی
#ژوزه_ساراماگو
🎙||@Radioensha
#کارگاه_رمان_نویسی
🤺•• کشمکش!
📚|~ کشمکش عنصری ضروری در ادبیات داستانی است و به معنای چالشی است که قهرمان با آن روبهرو میشود.
📌|× کشمکش حاصل دونیروی مخالف است که در برابر هم قد علم میکنند. خواستن و نخواستن!
🖇•• انواع کشمکش:
-شخصیت بر علیه خود
-شخصیت بر علیه شخصیت ( وجدان-نفساماره)
-شخصیت بر علیه جامعه
-شخصیت بر علیه طبیعت
👤- سمیرا سلیماننژاد.
#رمان_نویسی
#ایده
🎙||@Radioensha
🤺•• کشمکش!
📚|~ کشمکش عنصری ضروری در ادبیات داستانی است و به معنای چالشی است که قهرمان با آن روبهرو میشود.
📌|× کشمکش حاصل دونیروی مخالف است که در برابر هم قد علم میکنند. خواستن و نخواستن!
🖇•• انواع کشمکش:
-شخصیت بر علیه خود
-شخصیت بر علیه شخصیت ( وجدان-نفساماره)
-شخصیت بر علیه جامعه
-شخصیت بر علیه طبیعت
👤- سمیرا سلیماننژاد.
#رمان_نویسی
#ایده
🎙||@Radioensha