🎭شخصیتپردازی
#تمرین
با توجه به تصویر، بر اساس سلیقه فردی خود، مشخصات و ویژگیهای شخصیت را بنویسید. مثلا برای او نام و نام خانوادگی انتخاب کنید.
به همین طریق، موارد زیر را کامل کنید:
. سن
. شغل
. تحصیلات
. توانمندیها و مهارتها
. ضعفها و محدودیتها
. ویژگیهای اخلاقی و شخصیتی
. پیشداستان (حوادث مهم گذشته)
شخصیت یکی از عناصر ضروری داستان است. با تکرار این تمرین، مجموعهای از شخصیتهای گوناگون خواهیم داشت. همین اندوخته ارزشمند، یاریگر ما در داستانپردازی است.
مثلا با پنج یا شش شخصیت، میتوان رمان طراحی کرد. برای این کار، باید از خود بپرسیم: چه ماجرایی این شخصیتهای گوناگون را به هم متصل و مرتبط میکند؟
#شخصیت_پردازی
منبع
🎙||@Radioensha
#تمرین
با توجه به تصویر، بر اساس سلیقه فردی خود، مشخصات و ویژگیهای شخصیت را بنویسید. مثلا برای او نام و نام خانوادگی انتخاب کنید.
به همین طریق، موارد زیر را کامل کنید:
. سن
. شغل
. تحصیلات
. توانمندیها و مهارتها
. ضعفها و محدودیتها
. ویژگیهای اخلاقی و شخصیتی
. پیشداستان (حوادث مهم گذشته)
شخصیت یکی از عناصر ضروری داستان است. با تکرار این تمرین، مجموعهای از شخصیتهای گوناگون خواهیم داشت. همین اندوخته ارزشمند، یاریگر ما در داستانپردازی است.
مثلا با پنج یا شش شخصیت، میتوان رمان طراحی کرد. برای این کار، باید از خود بپرسیم: چه ماجرایی این شخصیتهای گوناگون را به هم متصل و مرتبط میکند؟
#شخصیت_پردازی
منبع
🎙||@Radioensha
#مثبت_نویسندگی🎐
رویا پردازی شاید عادت چندان پسندیده ای نباشد اما می تواند شما را در پیوند خوردن با احساسات و افکارتان یاری رساند. رویاپردازی منبع تمامی نوشته های خوب (و بد ) است. بی جهت نبود که جوآن دیدین تعمقاتش را اینگونه بیان می کند که : آیا جز این است که تنها با رویا پردازی و نوشتن می توانم به اندیشه هایم دست پیدا کنم؟
🌸||@Radioensha
رویا پردازی شاید عادت چندان پسندیده ای نباشد اما می تواند شما را در پیوند خوردن با احساسات و افکارتان یاری رساند. رویاپردازی منبع تمامی نوشته های خوب (و بد ) است. بی جهت نبود که جوآن دیدین تعمقاتش را اینگونه بیان می کند که : آیا جز این است که تنها با رویا پردازی و نوشتن می توانم به اندیشه هایم دست پیدا کنم؟
🌸||@Radioensha
#نکته_نویسندگی 🗒
🌀 طرح ادبی و طرح عامهپسند
طرح ادبی اغلب سرعت کندتری دارد و معمولا دربارهی زندگی درونی شخصیت است تا دربارهی حادثهای با سرعت زیاد.
طرح همهپسند برعکس بیشتر دربارهی حوادث است، اتفاقاتی بیرونی که برای شخصیتها رخ میدهد.
🌱 البته ممکن است در یک رمان هم عناصر ادبی باشد و هم عناصر عامهپسند.
در داستانهای عامهپسند، معمولا آدم خوبها بر آدم بدها پیروز میشوند.
گاهی به داستانهای ادبی میگویند داستانهای شخصیت یا شخصیتمحور و یه داستانهای عامهپسند میگویند داستانهای طرحمحور یا حادثه.
🎙|| @radioensha
🌀 طرح ادبی و طرح عامهپسند
طرح ادبی اغلب سرعت کندتری دارد و معمولا دربارهی زندگی درونی شخصیت است تا دربارهی حادثهای با سرعت زیاد.
طرح همهپسند برعکس بیشتر دربارهی حوادث است، اتفاقاتی بیرونی که برای شخصیتها رخ میدهد.
🌱 البته ممکن است در یک رمان هم عناصر ادبی باشد و هم عناصر عامهپسند.
در داستانهای عامهپسند، معمولا آدم خوبها بر آدم بدها پیروز میشوند.
گاهی به داستانهای ادبی میگویند داستانهای شخصیت یا شخصیتمحور و یه داستانهای عامهپسند میگویند داستانهای طرحمحور یا حادثه.
🎙|| @radioensha
#بدانیم📌
🌱📚پیدا کردن ایده!
•[📚]• ایده اولیه به ندرت در قالب جمله کاملی بیان میشود و معمولا پرسشی است که پایان آن نامعلوم است: چه خواهد شد اگر...؟
🔸|• چه خواهد شد اگر کوسه ای به ساحل بزند و شناگری را ببلعد؟ آروارهها.
🔹|• چه خواهد شد اگر زنی شوهر و فرزند خود را ترک کند؟ کرامر علیه کرامر.
📘|• استانیسلاوسکی آن را «اگر جادویی» مینامید، فرضی خیالی که یک لحظه از خاطر میگذرد و در را به روی دنیای تخیلات، دنیایی که در آن هر چیزی ممکن به نظر میرسد، میگشاید.
📗|• اما «چه خواهد شد اگر...» تنها یکی از انواع ایدههای اولیه است. نویسندگان از هرجایی الهام میگیرند.
📒|• از اعتراف سرخوشانه یک دوست به تمایلی شیطانی، از طعنه یک گدای افليج، یک کابوس یا خیال، مطلبی در روزنامه، تخیلات یک کودک. حتی خود این حرفه نیز میتواند منبع الهام باشد.
📙|• اعمال صرفا تکنیکی مثل انتقال از صحنهای به صحنه دیگر یا ویرایش گفتوگوها برای پرهیز از تکرار، نیز ممکن است تخیل را به پرواز درآورند.
📕|• هر چیزی ممکن است بهانه یا دلیلی برای نوشتن شود حتی، مثلا، یک نگاه گذرا به بیرون پنجره.
✍🏼رابرت مککی، «داستان»
منبع
🎙||@Radioensha
🌱📚پیدا کردن ایده!
•[📚]• ایده اولیه به ندرت در قالب جمله کاملی بیان میشود و معمولا پرسشی است که پایان آن نامعلوم است: چه خواهد شد اگر...؟
🔸|• چه خواهد شد اگر کوسه ای به ساحل بزند و شناگری را ببلعد؟ آروارهها.
🔹|• چه خواهد شد اگر زنی شوهر و فرزند خود را ترک کند؟ کرامر علیه کرامر.
📘|• استانیسلاوسکی آن را «اگر جادویی» مینامید، فرضی خیالی که یک لحظه از خاطر میگذرد و در را به روی دنیای تخیلات، دنیایی که در آن هر چیزی ممکن به نظر میرسد، میگشاید.
📗|• اما «چه خواهد شد اگر...» تنها یکی از انواع ایدههای اولیه است. نویسندگان از هرجایی الهام میگیرند.
📒|• از اعتراف سرخوشانه یک دوست به تمایلی شیطانی، از طعنه یک گدای افليج، یک کابوس یا خیال، مطلبی در روزنامه، تخیلات یک کودک. حتی خود این حرفه نیز میتواند منبع الهام باشد.
📙|• اعمال صرفا تکنیکی مثل انتقال از صحنهای به صحنه دیگر یا ویرایش گفتوگوها برای پرهیز از تکرار، نیز ممکن است تخیل را به پرواز درآورند.
📕|• هر چیزی ممکن است بهانه یا دلیلی برای نوشتن شود حتی، مثلا، یک نگاه گذرا به بیرون پنجره.
✍🏼رابرت مککی، «داستان»
منبع
🎙||@Radioensha
『رادیو انشا✒️』
#کارگاه_رمان_نویسی 🐚🌝•• آنتاگونیست چیست؟ چه جوری یک آنتاگونیست قوی و جذاب تو رمانمون داشته باشیم؟🧐 اغلب نویسندهها به نقش آنتاگونیست در رمانهای خود فکر نمیکنند. گاهی حتی یک آنتاگونیست هم ندارند! این مشکل زمانی است که شما باید 80000 کلمه بنویسید و قهرمان…
#کارگاه_رمان_نویسی
⟨🎬🗽⟩ شش طرح فرعی که به داستان شما سبک میبخشد.
🌚🖋|× اگر در حال نوشتن یک رمان هستید، به یک طرح و یک طرح فرعی نیاز دارید. این پست را بخوانید تا در مورد شش داستان فرعی که نویسندگان باید در کتابهای خود استفاده کنند، بدانید.
💕📬|× در این پست، یک طرح فرعی تعریف می کنم و سپس در مورد شش داستان فرعی بحث می کنم که به داستان های شما ماهیت و سبک می بخشد.
⁉️👀•• طرح فرعی چیست؟
طرح فرعی طرحی است که از طرح اصلی شما پشتیبانی میکند. مانند طرح شما، باید شخصیتی داشته باشد که هدف داستانی را دنبال میکند و به دلیل این اقدامات با شکست و درگیری مواجه میشود. همچنین باید به نوعی به یک راه حل برسد. اگر شخصیت شما موفق شد به هدف طرح اصلی دست یابد، میتواند ایده خوبی برای شکست در طرح فرعی باشد.
⟨🏋🏻🍂⟩ نکته: طرح اصلی رمان شروع و پایان مییابد. طرحهای فرعی باید در طرح اصلی شروع و به پایان برسند.
🫁👀•• چرا باید طرحهای فرعی را در داستانهای خود قرار دهیم؟
طرحهای فرعی لایهها و بافت را به رمان شما اضافه می کنند، زیرا آنها:
🌤•• دیدگاههای متفاوتی از تعارض محوری در داستان نشان دهید.
🌤•• انگیزهها و تواناییهای شخصیتهای اصلی خود را برای رسیدن به اهدافشان آزمایش کنید.
🌤•• جنبه های مختلف شخصیت شخصیت اصلی را نشان دهید.
⟨🌞🌦⟩ اگر طرح فرعی شما حداقل یکی از این موارد را انجام ندهد، شبیه داستانی مستقل در رمان شما خواهد بود. این بیشتر خوانندگان را عصبانی می کند.
یک راه خوب برای اینکه ببینید آیا طرح فرعی شما به کتاب شما اضافه میشود یا خیر این است که ببینید اگر داستان اصلی شما را حذف کنید، تغییر میکند یا خیر. اگر این کار را نکرد، شما به آن نیاز ندارید. آن را برای کتاب دیگری ذخیره کنید.
👤آماندا پترسون
#رمان_نویسی
#ایده
🎙||@Radioensha
⟨🎬🗽⟩ شش طرح فرعی که به داستان شما سبک میبخشد.
🌚🖋|× اگر در حال نوشتن یک رمان هستید، به یک طرح و یک طرح فرعی نیاز دارید. این پست را بخوانید تا در مورد شش داستان فرعی که نویسندگان باید در کتابهای خود استفاده کنند، بدانید.
💕📬|× در این پست، یک طرح فرعی تعریف می کنم و سپس در مورد شش داستان فرعی بحث می کنم که به داستان های شما ماهیت و سبک می بخشد.
⁉️👀•• طرح فرعی چیست؟
طرح فرعی طرحی است که از طرح اصلی شما پشتیبانی میکند. مانند طرح شما، باید شخصیتی داشته باشد که هدف داستانی را دنبال میکند و به دلیل این اقدامات با شکست و درگیری مواجه میشود. همچنین باید به نوعی به یک راه حل برسد. اگر شخصیت شما موفق شد به هدف طرح اصلی دست یابد، میتواند ایده خوبی برای شکست در طرح فرعی باشد.
⟨🏋🏻🍂⟩ نکته: طرح اصلی رمان شروع و پایان مییابد. طرحهای فرعی باید در طرح اصلی شروع و به پایان برسند.
🫁👀•• چرا باید طرحهای فرعی را در داستانهای خود قرار دهیم؟
طرحهای فرعی لایهها و بافت را به رمان شما اضافه می کنند، زیرا آنها:
🌤•• دیدگاههای متفاوتی از تعارض محوری در داستان نشان دهید.
🌤•• انگیزهها و تواناییهای شخصیتهای اصلی خود را برای رسیدن به اهدافشان آزمایش کنید.
🌤•• جنبه های مختلف شخصیت شخصیت اصلی را نشان دهید.
⟨🌞🌦⟩ اگر طرح فرعی شما حداقل یکی از این موارد را انجام ندهد، شبیه داستانی مستقل در رمان شما خواهد بود. این بیشتر خوانندگان را عصبانی می کند.
یک راه خوب برای اینکه ببینید آیا طرح فرعی شما به کتاب شما اضافه میشود یا خیر این است که ببینید اگر داستان اصلی شما را حذف کنید، تغییر میکند یا خیر. اگر این کار را نکرد، شما به آن نیاز ندارید. آن را برای کتاب دیگری ذخیره کنید.
👤آماندا پترسون
#رمان_نویسی
#ایده
🎙||@Radioensha
#شعر_طوری💛
صاف اگر باشد هوای بی غبار دوستی
حال دل را می توان دریافت از سیمای هم
#صائب_تبريزى
🌸|| @Radioensha
صاف اگر باشد هوای بی غبار دوستی
حال دل را می توان دریافت از سیمای هم
#صائب_تبريزى
🌸|| @Radioensha
#کارگاه_فیلمنامه_نویسی🎥
نویسنده موجودی است غریب، مخالفخوان و معنیناپذیر. نوشتن، حرف نزدن است، و دم فرو بستن. نوشتن، نعرهٔ بیصداست. نویسنده فروبستهدَم است اغلب، بیشتر گوش میدهد، کمتر حرف میزند. چون ممکن نیست که آدم بتواند دربارهٔ کتابی که نوشته یا حتی کتابی که مشغول نوشتنش است با کسی حرف بزند. غیرممکن است.
🌸|| @Radioensha
نویسنده موجودی است غریب، مخالفخوان و معنیناپذیر. نوشتن، حرف نزدن است، و دم فرو بستن. نوشتن، نعرهٔ بیصداست. نویسنده فروبستهدَم است اغلب، بیشتر گوش میدهد، کمتر حرف میزند. چون ممکن نیست که آدم بتواند دربارهٔ کتابی که نوشته یا حتی کتابی که مشغول نوشتنش است با کسی حرف بزند. غیرممکن است.
🌸|| @Radioensha
#شعر_طوری💛
نسیم خوش مگر از باغ جلوه میدهد گل را
که آواز خوش از هر سو ز خلقی زار میآید
#عراقی
🌸|| @Radioensha
نسیم خوش مگر از باغ جلوه میدهد گل را
که آواز خوش از هر سو ز خلقی زار میآید
#عراقی
🌸|| @Radioensha
#نکته_نویسندگی 🗒
گابریل گارسیا مارکز:
- یکی از سختترین چیزها نوشتن پاراگراف اول است. من برای پاراگراف اول ماهها وقت صرف میکنم. اما همین که پاراگراف اول را نوشتم، بقیهی پاراگرافها را راحت مینویسم. اما در پاراگراف اول، بیشتر مشکلات کتاب خود را حل میکنم: مضمون، سبک، لحن و... با همان پاراگراف اول مشخص میشود.
#صحنهپردازی
🎙|| @radioensha
گابریل گارسیا مارکز:
- یکی از سختترین چیزها نوشتن پاراگراف اول است. من برای پاراگراف اول ماهها وقت صرف میکنم. اما همین که پاراگراف اول را نوشتم، بقیهی پاراگرافها را راحت مینویسم. اما در پاراگراف اول، بیشتر مشکلات کتاب خود را حل میکنم: مضمون، سبک، لحن و... با همان پاراگراف اول مشخص میشود.
#صحنهپردازی
🎙|| @radioensha
#معرفی_کتاب 📚
این کتاب ترفندهای ساده و مفیدی را به شما معرفی میکند تا با استفاده از آن بتوانید هم در زندگی، هم در عشق و هم در کار، یک گفتگوکننده برتر بشوید و چگونگی صحبت و رفتار با افراد گوناگون، جلب اعتماد و جذب آنها، دوستیابی و تاثيرگذاری بر مردم را از طريق كنترل حركات فيزيكی بدن، ابزارهای چهره و كلماتی كه برای گفتن انتخاب میشوند، آموزش میدهد. و به شما یاد میدهد کاری کنید که دیگران حاضر باشند با جان و دل به شما گوش و کمک کنند.
#لیل_لوندز
#چگونه_با_هر_کسی_صحبت_کنیم
🎙|| @radioensha
این کتاب ترفندهای ساده و مفیدی را به شما معرفی میکند تا با استفاده از آن بتوانید هم در زندگی، هم در عشق و هم در کار، یک گفتگوکننده برتر بشوید و چگونگی صحبت و رفتار با افراد گوناگون، جلب اعتماد و جذب آنها، دوستیابی و تاثيرگذاری بر مردم را از طريق كنترل حركات فيزيكی بدن، ابزارهای چهره و كلماتی كه برای گفتن انتخاب میشوند، آموزش میدهد. و به شما یاد میدهد کاری کنید که دیگران حاضر باشند با جان و دل به شما گوش و کمک کنند.
#لیل_لوندز
#چگونه_با_هر_کسی_صحبت_کنیم
🎙|| @radioensha
#برشی_از_کتاب 📚
ارتباط چشمی قدرتمند احساس احترام و علاقه را در مخاطب برمی انگیزد؛ در ضمن باعث می شود در نظر طرف مقابلت آدم باهوشی و متفکری به نظر بیایی.
#لیل_لوندز
#چگونه_با_هر_کسی_صحبت_کنیم
🎙|| @radioensha
ارتباط چشمی قدرتمند احساس احترام و علاقه را در مخاطب برمی انگیزد؛ در ضمن باعث می شود در نظر طرف مقابلت آدم باهوشی و متفکری به نظر بیایی.
#لیل_لوندز
#چگونه_با_هر_کسی_صحبت_کنیم
🎙|| @radioensha
#نقد_متون🔍
متن ارسالی برای نقد: 📋👇🏼
با یک کت لی مشکی، تیشرت مشکی، شلوار مشکی و الاستار های مشکی روی یکی از صندلی های گوشه بار نشسته بودم، باز هم برای نجات از افکار تاریک در یک بار خودم را پیدا کرده بودم، دستان سرکشم که دنبال پاکت سیگاری بودند را در جیب کتم فرو بردم، یک دست در جیب راست و یک دست در جیب چپ پاکت سیگار را جستجو میکردند.
این منی که خودم میبینم با منی که مردم میبینند زمین تا آسمان تفاوت دارد!
آن ها فکر میکنند آثار یک نویسنده اتو کشیده که در روزهای پاییزی با کت کرم رنگ و شلوار راسته قهوهای در یکی از کافه های پر از گل و گیاه، کتابی به دست گرفته و آمریکانو مینوشد را میخوانند..
هه!..
با آمدن بارمن رشته افکارم پاره شد؛
+سلام قربان، خوش آمدید.
سرم را بالاگرفتم و به پسری که قیافش اصلا به شغلش نمیخورد خیره شدم، که ناگهان گفت:« شما آقای تارانجی؟»
پسری با موهای صاف خرمایی و عینکی گرد.
با تعجب نگاهش کردم و گفتم:«بله؟»
+ شما یکی از نویسنده های موردعلاقه من هستید، همیشه آثارتان را دنبال میکنم!
تلخندی زدم، البته که فکر نمیکردم انقدر ها هم معروف باشم و حتی فکرش را هم نمیکردم که در یک بار قرار است یکی از طرفدارانم را ببینم!
گفتم:« بله خودم هستم، شما آثار من را دنبال میکنید؟»
با سری که با ذوق به نشانه تاکید نشان داد، گفتم:«امضا میخواهید یا با هم عکس بگیریم؟ البته مکان خوبی برای عکس گرفتن با نویسنده موردعلاقتان نیست، ولی خب..»
با چشمانی خندان گفت:«نه، نه! فقط بسیار خوشحالم که نویسنده موردعلاقه ام را دیده ام!»
گفتم :« خوبه، ولی متاسفم که آثار من رو میخونید!»
با بهت گفت:«چرا؟»
-چون من از نوشتن پول سیگار و شرابم را در می آورم.
+یعنی کاری به چیزی که مینویسید ندارید و دنبال پول هستید؟
کامی از سیگاری که روشن کرده بودم گرفتم و همزمان با بیرون دادن دود از دهانم گفتم:« تقریبا همینطور است، تو این دنیا کسی به نوشته ها اهمیت نمیدهد!»
+ اما من به نوشته های شما اهمیت میدهم!!
-ممنونم ولی همانطور که گفتم براتون متاسف هم هستم.
با تعجب نگاهم کرد، گویا منتظر ادامه صحبت هایم بود، پس ادامه دادم و گفتم:« تو در جهانی زندگی میکنی که مردم توجهی به چیزهایی که میخوانند، میخورند، میپوشند و.. نمیدهند!
وقتی میبینند کتابی ترند شده میخرند و میگویند: میخوانیمش!، لباس هایی که مد میشود را میپوشند و نگاه نمیکنند که به آن ها می آید یا خیر، این مردم دنبال سرگرمی هستند!
اما تو فرق داشتی ، تو با من هم صحبت شدی چون نوشته هایم برایت ارزشمند بود و اهمیتی ندادی در چه مکانی هستیم و یا نخواستی که فقط با من یک عکس بگیری و بروی! تو فرق داری!»
انگار که هنوز در فکر صحبت های من بود..
سیگارم را در جا سیگاری خاموش کردم و کاغذ و خودکاری که در جیبم بود را در آوردم و برایش نوشتم:
*چیزهای زیادی مینویسم
زیرا پول سیگار و شرابم را
از نوشتن آنها در می آورم*
جاهد صدقی تارانجی
به طرفش هل دادم و گفتم:« ازت ممنونم.» و از آن بار بیرون زدم.
#مبینا_مهدیزاده
🎙|| رادیو انشا موج اف ام ردیف نویسندگی :)
متن بالا رو نقد کنید و به لینک زیر بفرستید
https://www.tg-me.com/BChatBot?start=sc-35894-7ubf1KO
متن ارسالی برای نقد: 📋👇🏼
با یک کت لی مشکی، تیشرت مشکی، شلوار مشکی و الاستار های مشکی روی یکی از صندلی های گوشه بار نشسته بودم، باز هم برای نجات از افکار تاریک در یک بار خودم را پیدا کرده بودم، دستان سرکشم که دنبال پاکت سیگاری بودند را در جیب کتم فرو بردم، یک دست در جیب راست و یک دست در جیب چپ پاکت سیگار را جستجو میکردند.
این منی که خودم میبینم با منی که مردم میبینند زمین تا آسمان تفاوت دارد!
آن ها فکر میکنند آثار یک نویسنده اتو کشیده که در روزهای پاییزی با کت کرم رنگ و شلوار راسته قهوهای در یکی از کافه های پر از گل و گیاه، کتابی به دست گرفته و آمریکانو مینوشد را میخوانند..
هه!..
با آمدن بارمن رشته افکارم پاره شد؛
+سلام قربان، خوش آمدید.
سرم را بالاگرفتم و به پسری که قیافش اصلا به شغلش نمیخورد خیره شدم، که ناگهان گفت:« شما آقای تارانجی؟»
پسری با موهای صاف خرمایی و عینکی گرد.
با تعجب نگاهش کردم و گفتم:«بله؟»
+ شما یکی از نویسنده های موردعلاقه من هستید، همیشه آثارتان را دنبال میکنم!
تلخندی زدم، البته که فکر نمیکردم انقدر ها هم معروف باشم و حتی فکرش را هم نمیکردم که در یک بار قرار است یکی از طرفدارانم را ببینم!
گفتم:« بله خودم هستم، شما آثار من را دنبال میکنید؟»
با سری که با ذوق به نشانه تاکید نشان داد، گفتم:«امضا میخواهید یا با هم عکس بگیریم؟ البته مکان خوبی برای عکس گرفتن با نویسنده موردعلاقتان نیست، ولی خب..»
با چشمانی خندان گفت:«نه، نه! فقط بسیار خوشحالم که نویسنده موردعلاقه ام را دیده ام!»
گفتم :« خوبه، ولی متاسفم که آثار من رو میخونید!»
با بهت گفت:«چرا؟»
-چون من از نوشتن پول سیگار و شرابم را در می آورم.
+یعنی کاری به چیزی که مینویسید ندارید و دنبال پول هستید؟
کامی از سیگاری که روشن کرده بودم گرفتم و همزمان با بیرون دادن دود از دهانم گفتم:« تقریبا همینطور است، تو این دنیا کسی به نوشته ها اهمیت نمیدهد!»
+ اما من به نوشته های شما اهمیت میدهم!!
-ممنونم ولی همانطور که گفتم براتون متاسف هم هستم.
با تعجب نگاهم کرد، گویا منتظر ادامه صحبت هایم بود، پس ادامه دادم و گفتم:« تو در جهانی زندگی میکنی که مردم توجهی به چیزهایی که میخوانند، میخورند، میپوشند و.. نمیدهند!
وقتی میبینند کتابی ترند شده میخرند و میگویند: میخوانیمش!، لباس هایی که مد میشود را میپوشند و نگاه نمیکنند که به آن ها می آید یا خیر، این مردم دنبال سرگرمی هستند!
اما تو فرق داشتی ، تو با من هم صحبت شدی چون نوشته هایم برایت ارزشمند بود و اهمیتی ندادی در چه مکانی هستیم و یا نخواستی که فقط با من یک عکس بگیری و بروی! تو فرق داری!»
انگار که هنوز در فکر صحبت های من بود..
سیگارم را در جا سیگاری خاموش کردم و کاغذ و خودکاری که در جیبم بود را در آوردم و برایش نوشتم:
*چیزهای زیادی مینویسم
زیرا پول سیگار و شرابم را
از نوشتن آنها در می آورم*
جاهد صدقی تارانجی
به طرفش هل دادم و گفتم:« ازت ممنونم.» و از آن بار بیرون زدم.
#مبینا_مهدیزاده
🎙|| رادیو انشا موج اف ام ردیف نویسندگی :)
متن بالا رو نقد کنید و به لینک زیر بفرستید
https://www.tg-me.com/BChatBot?start=sc-35894-7ubf1KO
#کارگاه_رمان_نویسی
⚔📚•• اکشن در سه مرحله!
🍋🌼•• اغلب، نویسندگان یک نبرد بزرگ را تصور می کنند و احساس میکنند که مجبورند آن را با دقت و با جزئیات خسته کننده بنویسند.
💡•• نبرد یک صحنه اکشن نیست. نبرد چیزی است که در پسزمینه یک صحنه اکشن اتفاق میافتد. صحنههای اکشن شخصی هستند و یک شخصیت، معمولاً قهرمان داستان را هدف قرار میدهند.
🏰🩰•• آنها نباید با استراتژیها یا برنامهها سر و کار داشته باشند. آنها در مورد کنشها هستند، اقدامات سریع، که شخصیت را به جلو میبرد و طرح را توسعه میدهد.
نحوه نوشتن یک صحنه اکشن در سه مرحله
بنابراین، سه بخش مهم یک صحنه اکشن خوب چیست؟
🍯یک|× جملات کوتاه بنویسید و مختصر باشید!
بین جملات چند کلمهای متناوب کنید و گاهی صحنه خود را با یک جمله طولانی نقطه گذاری کنید تا تنش از بین برود؛ قدم زدن مهم است.
⟨🥋🤍⟩ جزئیات غیر ضروری را توصیف نکنید.
تمام جزئیات در یک عمل باید برای خواننده روشن باشد و باید به دلیلی درج شود.
اگر یک شمشیر قرمز با یک قبضه فانتزی وجود دارد، برای مثال، باید آنجا باشد، زیرا متعلق به شروری است که شما ایجاد کردهاید.
به من نگویید چه نوع اسلحه ای شلیک میکند، مگر اینکه هویت مهاجمان را فاش کند.
روی زخمها معطل نشوید مگر اینکه کشنده باشند.
برای استراحت توقف نکنید. صحنه های اکشن تنها زمانی پایان می یابند که وضوح وجود داشته باشد.
⟨☔️🏄🏻⟩ نود درصد جملات شما باید در مورد حرکت باشد.
اگر صحنه اکشن شما به جایی نمیرسد، ممکن است یک مکالمه نیز باشد، حداقل به این ترتیب خواننده کمتر احتمال دارد که از آن بگذرد.
#رمان_نویسی
#ایده
🎙||@Radioensha
⚔📚•• اکشن در سه مرحله!
🍋🌼•• اغلب، نویسندگان یک نبرد بزرگ را تصور می کنند و احساس میکنند که مجبورند آن را با دقت و با جزئیات خسته کننده بنویسند.
💡•• نبرد یک صحنه اکشن نیست. نبرد چیزی است که در پسزمینه یک صحنه اکشن اتفاق میافتد. صحنههای اکشن شخصی هستند و یک شخصیت، معمولاً قهرمان داستان را هدف قرار میدهند.
🏰🩰•• آنها نباید با استراتژیها یا برنامهها سر و کار داشته باشند. آنها در مورد کنشها هستند، اقدامات سریع، که شخصیت را به جلو میبرد و طرح را توسعه میدهد.
نحوه نوشتن یک صحنه اکشن در سه مرحله
بنابراین، سه بخش مهم یک صحنه اکشن خوب چیست؟
🍯یک|× جملات کوتاه بنویسید و مختصر باشید!
بین جملات چند کلمهای متناوب کنید و گاهی صحنه خود را با یک جمله طولانی نقطه گذاری کنید تا تنش از بین برود؛ قدم زدن مهم است.
⟨🥋🤍⟩ جزئیات غیر ضروری را توصیف نکنید.
تمام جزئیات در یک عمل باید برای خواننده روشن باشد و باید به دلیلی درج شود.
اگر یک شمشیر قرمز با یک قبضه فانتزی وجود دارد، برای مثال، باید آنجا باشد، زیرا متعلق به شروری است که شما ایجاد کردهاید.
به من نگویید چه نوع اسلحه ای شلیک میکند، مگر اینکه هویت مهاجمان را فاش کند.
روی زخمها معطل نشوید مگر اینکه کشنده باشند.
برای استراحت توقف نکنید. صحنه های اکشن تنها زمانی پایان می یابند که وضوح وجود داشته باشد.
⟨☔️🏄🏻⟩ نود درصد جملات شما باید در مورد حرکت باشد.
اگر صحنه اکشن شما به جایی نمیرسد، ممکن است یک مکالمه نیز باشد، حداقل به این ترتیب خواننده کمتر احتمال دارد که از آن بگذرد.
#رمان_نویسی
#ایده
🎙||@Radioensha