#کارگاه_رمان_نویسی
📚💸× ده نکته برای طرح رمان!
‹🕯› طرح رمان شما یک فرایند چند مرحلهای است. در مورد طرح رمان چند رویکرد و طرز فکر متفاوت وجود دارد. این که آیا با نویسندگی داستانی تازه کار هستید و سعی میکنید یک ایده داستان بزرگ را به یک رمان تبدیل کنید یا قبلاً رمان و داستان کوتاه نوشتهاید، موارد زیر راهنمای گام به گام طرح رمانی است که به نویسندگان کمک میکند همه سنین و سطوح تجربه!🤓🪴
👼🏻|~ تولید ایده
اولین قدم برای نوشتن رمان، ایجاد ایدههای داستانی است. برخی از نویسندگان دوست دارند به صورت آزاد بنویسند و طوفان فکری انجام دهند، برخی دیگر ترجیح میدهند با نوشتن سریع کار کنند.
از هر روشی که استفاده کنید، مهم است که زمان خود را صرف ارائه ایدههای مختلف و انتخاب یک فرض قوی کنید.
🧠|~ با یک فرض ساده و قانعکننده شروع کنید.
هنگامی که یک ایده اساسی دارید، وقت آن است که یک پیش زمینه داستان بسازید. یکی از راههای تبدیل یک ایده کوچک به یک داستان اساسی، روش دانه برف نام دارد.
روش دانه برف شامل شروع با یک پیش فرض یا مضمون اصلی است که بر اساس آن هر جنبه دیگری از روایت و شخصیت را ایجاد میکنید تا از تصویر بزرگ استفاده کنید.
🤼♀|~ درگیری مرکزی مشخص داشته باشید.
ایجاد یک نزاع مرکزی واضح، طرح شما را محکم میکند و تمرکز روایت شما را نشان میدهد. هری پاتر یک مثال عالی از یک داستان با درگیری مرکزی واضح است.
جی کی رولینگ هفت کتاب نوشت که همگی بر محور اصلی درگیری بین قهرمان داستان، هری پاتر و ولدمورت شرور متمرکز بودند. اگر برای اولین بار نویسنده یا نویسنده جدیدی هستید، به دنبال داستانهای هیجان انگیز، فانتزی یا ماجراجویی باشید تا نمونههایی از درگیری خوب پسر در مقابل مرد بد را مشاهده کنید.
🪔|~ ساختار خود را انتخاب کنید.
مدلهای مختلفی وجود دارد که میتوانید بر اساس آنها ساختار طرح خود را بسازید. رایجترین آنها ساختار سه مرحلهای است. یادگیری اصول اولیه چگونگی ساختار داستان سه مرحله ای میتواند به شما کمک کند طرح خود را ترکیب کرده و روایت خود را ساختار دهید.
🤸🏻|~ پیگیری قوسهای کلی داستان، شروع به ترسیم خط داستانی کنید.
نیازی نیست نگران ساختن کل کار در یک زمان باشید. در عوض میتوانید بر روی یک قوس داستان طول عمل یا حتی توصیف صحنه تمرکز کنید و اینها را در کنار هم ساختن یک روایت کامل بسازید.
#رمان_نویسی
#ایده
🎙||@Radioensha
📚💸× ده نکته برای طرح رمان!
‹🕯› طرح رمان شما یک فرایند چند مرحلهای است. در مورد طرح رمان چند رویکرد و طرز فکر متفاوت وجود دارد. این که آیا با نویسندگی داستانی تازه کار هستید و سعی میکنید یک ایده داستان بزرگ را به یک رمان تبدیل کنید یا قبلاً رمان و داستان کوتاه نوشتهاید، موارد زیر راهنمای گام به گام طرح رمانی است که به نویسندگان کمک میکند همه سنین و سطوح تجربه!🤓🪴
👼🏻|~ تولید ایده
اولین قدم برای نوشتن رمان، ایجاد ایدههای داستانی است. برخی از نویسندگان دوست دارند به صورت آزاد بنویسند و طوفان فکری انجام دهند، برخی دیگر ترجیح میدهند با نوشتن سریع کار کنند.
از هر روشی که استفاده کنید، مهم است که زمان خود را صرف ارائه ایدههای مختلف و انتخاب یک فرض قوی کنید.
🧠|~ با یک فرض ساده و قانعکننده شروع کنید.
هنگامی که یک ایده اساسی دارید، وقت آن است که یک پیش زمینه داستان بسازید. یکی از راههای تبدیل یک ایده کوچک به یک داستان اساسی، روش دانه برف نام دارد.
روش دانه برف شامل شروع با یک پیش فرض یا مضمون اصلی است که بر اساس آن هر جنبه دیگری از روایت و شخصیت را ایجاد میکنید تا از تصویر بزرگ استفاده کنید.
🤼♀|~ درگیری مرکزی مشخص داشته باشید.
ایجاد یک نزاع مرکزی واضح، طرح شما را محکم میکند و تمرکز روایت شما را نشان میدهد. هری پاتر یک مثال عالی از یک داستان با درگیری مرکزی واضح است.
جی کی رولینگ هفت کتاب نوشت که همگی بر محور اصلی درگیری بین قهرمان داستان، هری پاتر و ولدمورت شرور متمرکز بودند. اگر برای اولین بار نویسنده یا نویسنده جدیدی هستید، به دنبال داستانهای هیجان انگیز، فانتزی یا ماجراجویی باشید تا نمونههایی از درگیری خوب پسر در مقابل مرد بد را مشاهده کنید.
🪔|~ ساختار خود را انتخاب کنید.
مدلهای مختلفی وجود دارد که میتوانید بر اساس آنها ساختار طرح خود را بسازید. رایجترین آنها ساختار سه مرحلهای است. یادگیری اصول اولیه چگونگی ساختار داستان سه مرحله ای میتواند به شما کمک کند طرح خود را ترکیب کرده و روایت خود را ساختار دهید.
🤸🏻|~ پیگیری قوسهای کلی داستان، شروع به ترسیم خط داستانی کنید.
نیازی نیست نگران ساختن کل کار در یک زمان باشید. در عوض میتوانید بر روی یک قوس داستان طول عمل یا حتی توصیف صحنه تمرکز کنید و اینها را در کنار هم ساختن یک روایت کامل بسازید.
#رمان_نویسی
#ایده
🎙||@Radioensha
#شعر_طوری💛
برق چشمان خودت مارا هوایی کرده است
تهمت بی دست و پایی را به من کمتر بزن!
#علیرضا_خسروی
🌸|| @Radioensha
برق چشمان خودت مارا هوایی کرده است
تهمت بی دست و پایی را به من کمتر بزن!
#علیرضا_خسروی
🌸|| @Radioensha
💎 واژه های دو املایی و چند املایی در زبان فارسی
📕در همه ی زبان ها واژه هايی هست كه از نظر املايي به دو يا چند صورت مي توان آنها را نوشت .در اين نوع كلمات ، معمولاًنوشتن يك صورت آنها متداول تر است و نوشتن شكل ديگر غلط محسوب نمي شود. البته اين كلمات دو املايي را مي توان به چند نوع طبقه بندي كرد ؛ مثلاً واژه هایی كه در متون گذشته با حرف « ط » نوشته مي شده اند و امروزه توصيه مي شود كه آنها را با حرف « ت » بنويسند مثل طوس ، طهران ، سطبر ، غلطيدن ، اطاق و...
یک نکته: نوشتن شکل دوم غلط املایی محسوب نمی شود. برای مثال:اگر « آذوقه » را به صورت « آزوقه » ؛ يا « جقّه »« را به صورت « جغّه »بنویسیم نادرست نیست.
📕فهرست برخی واژگان دو یا چند املایی
🔹آيينه / آينه : نوعي سطح صيقلي كه نور رسيده از هر جسم را باز مي تاباند ، هر چيز بسيار صاف و برّاق
🔹اتاق / اطاق : اصل اين لغت تركي است و در تركي مخرج « ط » وجود ندارد . بنابراين بهتراست كه به صورت « اتاق » نوشته شود . در زبان تركي به معني خانه و خيمه گاه است . برخي پنداشته اند اين كلمه همان« وثاق » عربي است .
🔹پروفسور / پرفسور : professeur ، استاد دانشگاه
🔹اتومبيل / اتوموبيل / اتمبيل : از فرانسوي Automobile از پيشوند داراي ريشه لاتيني به معني « خود » و « موبايل » به معني متحرك ، سيار و روان ، معادل فارسي « خودرو » ، آقاي بهمنيار در مقاله « املاي فارسي » كه در مقدمه لغت نامة دهخدا آمده است صورت « اتمبيل » را پيشنهاد مي كند .
🔹بتّه / بوته / بته : هر سه صحيح و يك كلمه فارسي است . گُل و بتّه : نقش گل و گياه كه نقاش مي كشد .
🔹توسي / طوسي : هر دو صورت درست است . توصيه مي شود « توسي » بنويسيم .
🔹بقچه / بغچه : ( تركي ) ، به هر دوصورت درست است .
🔹تزئين / تزيين : هر دو صورت درست است .
🔹چارپاره / چهارپاره: به شكل اوّل رايج تر است .
🔹دكان / دكّان : به هر دو صورت آمده است .
🔹سالن / سالون: ( فرانسوي salon از ايتاليايي salone ) فضاي سرپوشيده ي نسبتاً بزرگ
🔹مليون / ميليون : از كلمه فرانسوي million و املاي صحيح آن ميليون است .
🔹واگن/ واگون : ( انگليسي wagon) هر يك از بخش هاي مجزاي قطار كه به وسيله ي لكوموتيو بر روي ريل راه آهن كشيده مي شود.
🔹هيجده / هجده / هيژده / هژده : به هر چهار صورت درست است . در اصل « هشت ده »
🔹يقه / يخه ( تركي ) : گريبان ، به هر دو صورت آمده است
👈نکته: در رسم الخطّ فارسي به دليل نبودن حرف مستقل براي مصوّت هاي كوتاه ـَـِــُـ مي نويسيم « مراد »، « قربان» و نه « موراد » و « قوربان » ، بنابراين در نوشتن شماری از واژه های دخيل فرانسوي و انگلیسی هم نوشتن : فرمول، ميكرب، ويلن، اتومبيل، گلبول ، دمكراسي و ... رايج تر از : فورمول ، ميكروب ، ويولن ( ويولون ) ، اتوموبيل ( اتمبيل ) ، گولوبول و دموكراسی است.
#نکته
#دانیال_خیاطی
🎙||@Radioensha
📕در همه ی زبان ها واژه هايی هست كه از نظر املايي به دو يا چند صورت مي توان آنها را نوشت .در اين نوع كلمات ، معمولاًنوشتن يك صورت آنها متداول تر است و نوشتن شكل ديگر غلط محسوب نمي شود. البته اين كلمات دو املايي را مي توان به چند نوع طبقه بندي كرد ؛ مثلاً واژه هایی كه در متون گذشته با حرف « ط » نوشته مي شده اند و امروزه توصيه مي شود كه آنها را با حرف « ت » بنويسند مثل طوس ، طهران ، سطبر ، غلطيدن ، اطاق و...
یک نکته: نوشتن شکل دوم غلط املایی محسوب نمی شود. برای مثال:اگر « آذوقه » را به صورت « آزوقه » ؛ يا « جقّه »« را به صورت « جغّه »بنویسیم نادرست نیست.
📕فهرست برخی واژگان دو یا چند املایی
🔹آيينه / آينه : نوعي سطح صيقلي كه نور رسيده از هر جسم را باز مي تاباند ، هر چيز بسيار صاف و برّاق
🔹اتاق / اطاق : اصل اين لغت تركي است و در تركي مخرج « ط » وجود ندارد . بنابراين بهتراست كه به صورت « اتاق » نوشته شود . در زبان تركي به معني خانه و خيمه گاه است . برخي پنداشته اند اين كلمه همان« وثاق » عربي است .
🔹پروفسور / پرفسور : professeur ، استاد دانشگاه
🔹اتومبيل / اتوموبيل / اتمبيل : از فرانسوي Automobile از پيشوند داراي ريشه لاتيني به معني « خود » و « موبايل » به معني متحرك ، سيار و روان ، معادل فارسي « خودرو » ، آقاي بهمنيار در مقاله « املاي فارسي » كه در مقدمه لغت نامة دهخدا آمده است صورت « اتمبيل » را پيشنهاد مي كند .
🔹بتّه / بوته / بته : هر سه صحيح و يك كلمه فارسي است . گُل و بتّه : نقش گل و گياه كه نقاش مي كشد .
🔹توسي / طوسي : هر دو صورت درست است . توصيه مي شود « توسي » بنويسيم .
🔹بقچه / بغچه : ( تركي ) ، به هر دوصورت درست است .
🔹تزئين / تزيين : هر دو صورت درست است .
🔹چارپاره / چهارپاره: به شكل اوّل رايج تر است .
🔹دكان / دكّان : به هر دو صورت آمده است .
🔹سالن / سالون: ( فرانسوي salon از ايتاليايي salone ) فضاي سرپوشيده ي نسبتاً بزرگ
🔹مليون / ميليون : از كلمه فرانسوي million و املاي صحيح آن ميليون است .
🔹واگن/ واگون : ( انگليسي wagon) هر يك از بخش هاي مجزاي قطار كه به وسيله ي لكوموتيو بر روي ريل راه آهن كشيده مي شود.
🔹هيجده / هجده / هيژده / هژده : به هر چهار صورت درست است . در اصل « هشت ده »
🔹يقه / يخه ( تركي ) : گريبان ، به هر دو صورت آمده است
👈نکته: در رسم الخطّ فارسي به دليل نبودن حرف مستقل براي مصوّت هاي كوتاه ـَـِــُـ مي نويسيم « مراد »، « قربان» و نه « موراد » و « قوربان » ، بنابراين در نوشتن شماری از واژه های دخيل فرانسوي و انگلیسی هم نوشتن : فرمول، ميكرب، ويلن، اتومبيل، گلبول ، دمكراسي و ... رايج تر از : فورمول ، ميكروب ، ويولن ( ويولون ) ، اتوموبيل ( اتمبيل ) ، گولوبول و دموكراسی است.
#نکته
#دانیال_خیاطی
🎙||@Radioensha
#کارگاه_فیلمنامه_نویسی🎥
🖇نوشتن سخت است چون…
تمرکز میخواهد.
این کار خیلی ساده به نظر میرسد، نه؟ خب مینشینیم پشت میز و تمرکز میکنیم و بعد ایدهها همینطور به سمت ما سرازیر میشوند؛ اما نه. ایدهها همیشه هم مثل سیب از درخت روی سر ما نمیافتند.
باید همانطور که در جامعه رفتوآمد داریم، با افراد مختلف معاشرت میکنیم، زمانی که توی اتوبوس نشستهایم و منتظر رسیدن به مقصد هستیم یا در حال انجام هر کار دیگری تمرکز داشته باشیم و بتوانیم چنگ بزنیم و ایدههای سرگردان در هوا را بقاپیم.
اغلب مواقع هم به چیزهایی برخورد میکنیم که تکراری هستند و قبلاً کسی دیگر از آنها حرف زده اما برای اینکه بتوانیم با دیدگاه و نگاه یکتای خودمان چیزی در مورد آن بنویسیم تمرکز میخواهیم.
حالا این تمرکز را هم نمیتوان یا داد و یاد گرفت. هرکسی برای جمع کردن حواسش روی یک موضوع راهی دارد.
حالا این راه ممکن است بهجایی هم نرسد مهم این است که در مسیر بمانیم.
🎙 || @Radioensha
🖇نوشتن سخت است چون…
تمرکز میخواهد.
این کار خیلی ساده به نظر میرسد، نه؟ خب مینشینیم پشت میز و تمرکز میکنیم و بعد ایدهها همینطور به سمت ما سرازیر میشوند؛ اما نه. ایدهها همیشه هم مثل سیب از درخت روی سر ما نمیافتند.
باید همانطور که در جامعه رفتوآمد داریم، با افراد مختلف معاشرت میکنیم، زمانی که توی اتوبوس نشستهایم و منتظر رسیدن به مقصد هستیم یا در حال انجام هر کار دیگری تمرکز داشته باشیم و بتوانیم چنگ بزنیم و ایدههای سرگردان در هوا را بقاپیم.
اغلب مواقع هم به چیزهایی برخورد میکنیم که تکراری هستند و قبلاً کسی دیگر از آنها حرف زده اما برای اینکه بتوانیم با دیدگاه و نگاه یکتای خودمان چیزی در مورد آن بنویسیم تمرکز میخواهیم.
حالا این تمرکز را هم نمیتوان یا داد و یاد گرفت. هرکسی برای جمع کردن حواسش روی یک موضوع راهی دارد.
حالا این راه ممکن است بهجایی هم نرسد مهم این است که در مسیر بمانیم.
🎙 || @Radioensha
#شعر_طوری💛
یک خود آزاری زیباست که من تنهایم
لذتی هست در این زخم که در مرهم نیست
#سید_تقی_سیدی
🌸|| @Radioensha
یک خود آزاری زیباست که من تنهایم
لذتی هست در این زخم که در مرهم نیست
#سید_تقی_سیدی
🌸|| @Radioensha
#معرفی_کتاب 📚
در کتاب اعتقاد بدون تعصب موضوعات امروزیتری مانند روش درست برخورد با مجازاتهای اعدام، ارتباط برقرار کردن با پناهجویان مطرح میشود. در بسیاری از موراد به نظر نمیرسد که تعصب در این تصمیمگیریها دخیل باشد اما با خواندن این کتاب متوجه میشویم که هر اعتقادی ممکن است ما را به اشتباه بکشاند.
#اعتقاد_بدون_تعصب
#پیتر_برگر #آنتون_زایدرولد
🎙|| @radioensha
در کتاب اعتقاد بدون تعصب موضوعات امروزیتری مانند روش درست برخورد با مجازاتهای اعدام، ارتباط برقرار کردن با پناهجویان مطرح میشود. در بسیاری از موراد به نظر نمیرسد که تعصب در این تصمیمگیریها دخیل باشد اما با خواندن این کتاب متوجه میشویم که هر اعتقادی ممکن است ما را به اشتباه بکشاند.
#اعتقاد_بدون_تعصب
#پیتر_برگر #آنتون_زایدرولد
🎙|| @radioensha
#کارگاه_شعر📝
«کار شاعر آن نیست که امور را آن چنانکه روی دادهاست به دقت نقل کند، بلکه کار او این است که امور را به روشی که ممکن است اتفاق افتاده باشد، روایت کند.
تفاوت شاعر و مورخ در این نیست که یکی روایت خود را در قالب شعر درآورده است و آن دیگری در قالب نثر، زیرا ممکن است تاریخ هرودت به رشته نظم درآید، اما همچنان تاریخ خواهد بود.
شعر، فلسفیتر از تاریخ است و بیشتر از امر کلی حکایت میکند، در صورتی که تاریخ از امر جزئی حکایت میکند. مقصود از امر کلی در شعر این است که شخص چنین و چنان فلان کار یا فلان کار دیگر را به حکم احتمال یا برحسب ضرورت در شرایط و احوالی خاص انجام دهد. در تاریخ هدف همین است اما امر جزیی، مثلاً کاری که شخص معینی چون الکیبیادس کردهاست یا ماجرایی برای او اتفاق افتادهاست»
🌸|| @Radioensha
«کار شاعر آن نیست که امور را آن چنانکه روی دادهاست به دقت نقل کند، بلکه کار او این است که امور را به روشی که ممکن است اتفاق افتاده باشد، روایت کند.
تفاوت شاعر و مورخ در این نیست که یکی روایت خود را در قالب شعر درآورده است و آن دیگری در قالب نثر، زیرا ممکن است تاریخ هرودت به رشته نظم درآید، اما همچنان تاریخ خواهد بود.
شعر، فلسفیتر از تاریخ است و بیشتر از امر کلی حکایت میکند، در صورتی که تاریخ از امر جزئی حکایت میکند. مقصود از امر کلی در شعر این است که شخص چنین و چنان فلان کار یا فلان کار دیگر را به حکم احتمال یا برحسب ضرورت در شرایط و احوالی خاص انجام دهد. در تاریخ هدف همین است اما امر جزیی، مثلاً کاری که شخص معینی چون الکیبیادس کردهاست یا ماجرایی برای او اتفاق افتادهاست»
🌸|| @Radioensha
#شعر_طوری💛
غزلهایی که بر رویت اثر گفتی ندارد را
برای ماه می خواندم نظر می کرد پایین را!
#کاظم_بهمنی
🌸|| @Radioensha
غزلهایی که بر رویت اثر گفتی ندارد را
برای ماه می خواندم نظر می کرد پایین را!
#کاظم_بهمنی
🌸|| @Radioensha
#برشی_از_کتاب 📚
میتوان موضعی میانه بین نسبیگرایی و بنیادگرایی اتخاذ کرد؛ نه فقط در حوزه دین و اخلاق بلکه در حوزه سیاست. ایدئولوژیهای رادیکال اغلب بنیادگرایانی را میپرورد که میخواهند سلطه بدیهی جهانبینیشان را تثبیت کنند. از سوی دیگر نسبیگرایان سیاسی هم میخواهند سیاست را از هر حقیقت اخلاقی جدا کنند. ما نمیتوانیم از آزادیها و حقوق خودمان دم بزنیم اما آن را تا حد آرا یا سلیقههای محض تقلیل دهیم و مثلا بگوییم: «من شکنجه را محکوم میکنم، اما به حق تو برای مخالفت احترام میگذارم.» با همان لحنی که انگار داریم میگوییم: «من موتسارت را ترجیح میدهم اما تو آزادی بتهوون را ترجیح بدهی.» سیاست میانهروی هم از نسبیگرایی و هم از بنیادگرایی دوری میکند.
#اعتقاد_بدون_تعصب
#پیتر_برگر #آنتون_زایدرولد
🎙|| @radioensha
میتوان موضعی میانه بین نسبیگرایی و بنیادگرایی اتخاذ کرد؛ نه فقط در حوزه دین و اخلاق بلکه در حوزه سیاست. ایدئولوژیهای رادیکال اغلب بنیادگرایانی را میپرورد که میخواهند سلطه بدیهی جهانبینیشان را تثبیت کنند. از سوی دیگر نسبیگرایان سیاسی هم میخواهند سیاست را از هر حقیقت اخلاقی جدا کنند. ما نمیتوانیم از آزادیها و حقوق خودمان دم بزنیم اما آن را تا حد آرا یا سلیقههای محض تقلیل دهیم و مثلا بگوییم: «من شکنجه را محکوم میکنم، اما به حق تو برای مخالفت احترام میگذارم.» با همان لحنی که انگار داریم میگوییم: «من موتسارت را ترجیح میدهم اما تو آزادی بتهوون را ترجیح بدهی.» سیاست میانهروی هم از نسبیگرایی و هم از بنیادگرایی دوری میکند.
#اعتقاد_بدون_تعصب
#پیتر_برگر #آنتون_زایدرولد
🎙|| @radioensha
#نقد_متون🔍
متن ارسالی برای نقد: 📋👇🏼
صدایش را در نیاور،؛ جوری که انگار نشنیده ای ان صلابت؛ را ان غرور را؛ خودت را بزن به نفهمی بگذار فکر کند که نمیفهمی که نمیترسی از ان هیبتو شکوه از ان جلالو اقتدار؛ نگاهش کن! ببین او چیزی نیست! یک مرد است و تمام با همان کفشان چرم مشکی با همان کت شلوار فیلی رنگ که جلیقه زیرش مزین به ان ساعت جیبی اش شده همان مردی که از ساعت مچی متنفر است همانی که کلاهی مانند کلاه کلین مورفی در سریال پیکی بلایندز به سر دارد همین؛یک انسان معمولی همین؛ اما نیمه دیگر وجودم فریاد میزد او معمولی نیست او اسطورس.....
درحالی که سعی میکردم در چشمان براق مشکیش نگاه کنم و نسبت به فریاد نیمه دیگر وجودم بی اعتنا باشم سلامی کردمو و شانه هایم را عقب فرستادم تا در برار ان قد بلند کمی اعتماد به نفسی به دست اورم. ادم معمولی لبخندی روی لبش نقش بست و قدمی جلو امدو خودش را همقدم نمود و روی دوپای بلندش نشست کلمات جادویی را بر لبش جاری کرد :میبینم که امروز سرحالی جنی خوشحالم که خبی. و با لبخندی به جمله اش پایان داد و چه پایان زیبایی!با دیدن لبخندش منهم به شوق امدم و لبخندی زدم بسیار سپاسگزارم از شمایی با خوشحالی بیان کردم و دندان های کجو کوله ام را به نمایش چشمان براق مشکیش گذاشتم بادیدن لبخنده کجو کوله ام دستی بر روی سرم کشیدو بلند شد با گفتن شب میبنمت قدم های پرصلابتش را به سمت در کشاند وای که او حتما اسطوره ای بود در جذبه و صلابت
درحال فکر به افسانه بودن مرد معمولی بودم که جولیا دوان دوان خودش را به من رساندو با گفتن جنی کی بیدار شدی مرابه اغوش کشید اه کوچولوی چشم قشنگ او بسیار وابسته به من بود و من وابسته به کسی که بوی عطر گران قیمتش هنوز در سالن حس میشد
جولیا دستی روبه چشمان تکان دادو گفت اه کجایی جنی دارم برات تعریف میکنم ها لبخندی کم رنگ بر روی لبم نشست کوچولو حتما باز خوابی دیده دارد تعریف میکند تقریبا کار هرروزش است که خوابی ببیند از انواع تک شاخ ها و حیوانات رویایی دستم را روی موهای مرتب نشده اش کشیدمو درهمان حال پرسیدم خب تک شاخ چیگفت جولیا چشمان سبزش را برایم درشت کرددهان کوچولیش را باز نمودو با لحنی متعجب گفت جنی تو اصلا به حرفهایم گوش نکردی این کارت بی ادبیه اینو خانوم هان گفته و اخمی کرد ادامه داد من داشتم از عمو مانتین حرف میزدم و با حالته قهر رویش را ازم برگرداندو به سمت راه پله های چوبی که به اتاق های بچه ها متنهی میشد رفت با شنیدنه اسمه مرد معمولی هول شدمو مکم بازوی جولیارو گرفتمو به طرف خودم برگردوندم در عرض ثانیه ای صدای نه بلدم خانم هان را از اتاق پسرا بیرون کشاند خانم هان با ان چهره زمخت و نامهربانش اخمی بر پیشانی اش نشاندو با صدای محکم و خش دارش اوایی چه اتفاق افتاده ای را رها کرد شرمگین سرم را پایین انداختمو عذر میخواهمی را زمزمه کردم جولیا هم اروم و بی سرصدا کنارم ایستاد و قدم های خانم هان را که از پله ها پایین میومد را دنبال نمود خانوم هان با ان نگاه مستقیمش صدایش را بلند نمود بچهارا صدا زد بچها به 5 ثانیه نکشید که از پله ها سرازیر شدنو به ردیف کنار هم ایستادن و اوای صبح بخیر خانم هان را بلند و یکصدا بر زبان جاری کردند خانوم هان رو دو پله اخر ایستاد و گفت سلام صبح شمام بخیر خوبه خوبه میبینم همه ی شما اداب را بسیار عالی یادگرفتید بجز جنی مگه نه جنی؟! با پرسیدن این سوال ابروی سمت راستش را بالا داد و زاویه گردنش را به سمت چپ کج کرد و نگاه همه بچها به سمت منکه درست روبروی خانم هان ایستاده بودم کشیده شد شرمگین و خجالت زده و همچنین کلافه سرم را به زیر انداختم اینکار خانم هان مرا به شدت معذب نمود اما خانم هان است دیگر میشود گفت کار همیشه اش است کلا روشش این است معتقد است اگر انسان از کاری خجالت رده شود دیگر به ان را کار را تکرار نمکند اما خب من نمتوانم به این روش مضحک او عادت کنم
🎙|| رادیو انشا موج اف ام ردیف نویسندگی:)
متن بالا رو نقد کنید و به لینک زیر بفرستید
https://www.tg-me.com/BChatBot?start=sc-35894-7ubf1KO
متن ارسالی برای نقد: 📋👇🏼
صدایش را در نیاور،؛ جوری که انگار نشنیده ای ان صلابت؛ را ان غرور را؛ خودت را بزن به نفهمی بگذار فکر کند که نمیفهمی که نمیترسی از ان هیبتو شکوه از ان جلالو اقتدار؛ نگاهش کن! ببین او چیزی نیست! یک مرد است و تمام با همان کفشان چرم مشکی با همان کت شلوار فیلی رنگ که جلیقه زیرش مزین به ان ساعت جیبی اش شده همان مردی که از ساعت مچی متنفر است همانی که کلاهی مانند کلاه کلین مورفی در سریال پیکی بلایندز به سر دارد همین؛یک انسان معمولی همین؛ اما نیمه دیگر وجودم فریاد میزد او معمولی نیست او اسطورس.....
درحالی که سعی میکردم در چشمان براق مشکیش نگاه کنم و نسبت به فریاد نیمه دیگر وجودم بی اعتنا باشم سلامی کردمو و شانه هایم را عقب فرستادم تا در برار ان قد بلند کمی اعتماد به نفسی به دست اورم. ادم معمولی لبخندی روی لبش نقش بست و قدمی جلو امدو خودش را همقدم نمود و روی دوپای بلندش نشست کلمات جادویی را بر لبش جاری کرد :میبینم که امروز سرحالی جنی خوشحالم که خبی. و با لبخندی به جمله اش پایان داد و چه پایان زیبایی!با دیدن لبخندش منهم به شوق امدم و لبخندی زدم بسیار سپاسگزارم از شمایی با خوشحالی بیان کردم و دندان های کجو کوله ام را به نمایش چشمان براق مشکیش گذاشتم بادیدن لبخنده کجو کوله ام دستی بر روی سرم کشیدو بلند شد با گفتن شب میبنمت قدم های پرصلابتش را به سمت در کشاند وای که او حتما اسطوره ای بود در جذبه و صلابت
درحال فکر به افسانه بودن مرد معمولی بودم که جولیا دوان دوان خودش را به من رساندو با گفتن جنی کی بیدار شدی مرابه اغوش کشید اه کوچولوی چشم قشنگ او بسیار وابسته به من بود و من وابسته به کسی که بوی عطر گران قیمتش هنوز در سالن حس میشد
جولیا دستی روبه چشمان تکان دادو گفت اه کجایی جنی دارم برات تعریف میکنم ها لبخندی کم رنگ بر روی لبم نشست کوچولو حتما باز خوابی دیده دارد تعریف میکند تقریبا کار هرروزش است که خوابی ببیند از انواع تک شاخ ها و حیوانات رویایی دستم را روی موهای مرتب نشده اش کشیدمو درهمان حال پرسیدم خب تک شاخ چیگفت جولیا چشمان سبزش را برایم درشت کرددهان کوچولیش را باز نمودو با لحنی متعجب گفت جنی تو اصلا به حرفهایم گوش نکردی این کارت بی ادبیه اینو خانوم هان گفته و اخمی کرد ادامه داد من داشتم از عمو مانتین حرف میزدم و با حالته قهر رویش را ازم برگرداندو به سمت راه پله های چوبی که به اتاق های بچه ها متنهی میشد رفت با شنیدنه اسمه مرد معمولی هول شدمو مکم بازوی جولیارو گرفتمو به طرف خودم برگردوندم در عرض ثانیه ای صدای نه بلدم خانم هان را از اتاق پسرا بیرون کشاند خانم هان با ان چهره زمخت و نامهربانش اخمی بر پیشانی اش نشاندو با صدای محکم و خش دارش اوایی چه اتفاق افتاده ای را رها کرد شرمگین سرم را پایین انداختمو عذر میخواهمی را زمزمه کردم جولیا هم اروم و بی سرصدا کنارم ایستاد و قدم های خانم هان را که از پله ها پایین میومد را دنبال نمود خانوم هان با ان نگاه مستقیمش صدایش را بلند نمود بچهارا صدا زد بچها به 5 ثانیه نکشید که از پله ها سرازیر شدنو به ردیف کنار هم ایستادن و اوای صبح بخیر خانم هان را بلند و یکصدا بر زبان جاری کردند خانوم هان رو دو پله اخر ایستاد و گفت سلام صبح شمام بخیر خوبه خوبه میبینم همه ی شما اداب را بسیار عالی یادگرفتید بجز جنی مگه نه جنی؟! با پرسیدن این سوال ابروی سمت راستش را بالا داد و زاویه گردنش را به سمت چپ کج کرد و نگاه همه بچها به سمت منکه درست روبروی خانم هان ایستاده بودم کشیده شد شرمگین و خجالت زده و همچنین کلافه سرم را به زیر انداختم اینکار خانم هان مرا به شدت معذب نمود اما خانم هان است دیگر میشود گفت کار همیشه اش است کلا روشش این است معتقد است اگر انسان از کاری خجالت رده شود دیگر به ان را کار را تکرار نمکند اما خب من نمتوانم به این روش مضحک او عادت کنم
🎙|| رادیو انشا موج اف ام ردیف نویسندگی:)
متن بالا رو نقد کنید و به لینک زیر بفرستید
https://www.tg-me.com/BChatBot?start=sc-35894-7ubf1KO