فارسی به انقراض رفته بود
تو دهان باز کردی
کلمه ی روی گلویم گذاشتی
کلمه ی روی لبم
کلمهی روی تن ام
کلمات را بردار از منِ تناَم
میترسم زنان زیادی
برای احیای زبان با تو قرار بگزارند
#آریایی_تبار
1403,8,13
@QaharAsi
تو دهان باز کردی
کلمه ی روی گلویم گذاشتی
کلمه ی روی لبم
کلمهی روی تن ام
کلمات را بردار از منِ تناَم
میترسم زنان زیادی
برای احیای زبان با تو قرار بگزارند
#آریایی_تبار
1403,8,13
@QaharAsi
هوای تازه و ساز سهتار در باران
و رقص وحشی موهای یار در باران
نگاه سردم و گوشم که زل زده با ترس
به ایستگاه و به سوت قطار در باران
قرار اول ما در غروب اول ماه
قرار آخر ما پای دار در باران
تو آمدی که بگویی عروسیات کردند
تو آمدی که بگویی ببار در باران
هزار صاعقه در من شکسته شد امشب
بمان که گریه کنم زار زار در باران
لباسهای تو خیس و از آن برون زده است
دو تا پرنده، دو دانه انار در باران
تو میروی و اجل میرسد خداحافظ!
به گورم از لب خود گل بکار در باران
#رامین_مظهر
@QaharAsi
و رقص وحشی موهای یار در باران
نگاه سردم و گوشم که زل زده با ترس
به ایستگاه و به سوت قطار در باران
قرار اول ما در غروب اول ماه
قرار آخر ما پای دار در باران
تو آمدی که بگویی عروسیات کردند
تو آمدی که بگویی ببار در باران
هزار صاعقه در من شکسته شد امشب
بمان که گریه کنم زار زار در باران
لباسهای تو خیس و از آن برون زده است
دو تا پرنده، دو دانه انار در باران
تو میروی و اجل میرسد خداحافظ!
به گورم از لب خود گل بکار در باران
#رامین_مظهر
@QaharAsi
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
صد نامه فرستادم صد راه نشان دادم
یا راه نمیدانی یانامه نمیخوانی
یا راه نمیدانی یانامه نمیخوانی
قهار عاصی شاعر معاصر
https://www.tg-me.com/adabiat_naw
دوستانی که میخواهند شاعران و نویسنده گان معاصر افغانستان را بشناسند و معلومات حاصل کنن این صفحه تماما شاعران و نويسنده گان معاصر را به معرفی میگیرد
گر از این منزل ویران به سوی خانه روم
دگر آن جا که روم عاقل و فرزانه روم
زین سفر گر به سلامت به وطن بازرسم
نذر کردم که هم از راه به میخانه روم
تا بگویم که چه کشفم شد از این سیر و سلوک
به در صومعه با بربط و پیمانه روم
آشنایان ره عشق گرم خون بخورند
ناکسم گر به شکایت سوی بیگانه روم
بعد از این دست من و زلف چو زنجیر نگار
چند و چند از پی کام دل دیوانه روم
گر ببینم خم ابروی چو محرابش باز
سجده شکر کنم و از پی شکرانه روم
خرم آن دم که چو حافظ به تولای وزیر
سرخوش از میکده با دوست به کاشانه روم
#حافظ
🆔 @QaharAsi
دگر آن جا که روم عاقل و فرزانه روم
زین سفر گر به سلامت به وطن بازرسم
نذر کردم که هم از راه به میخانه روم
تا بگویم که چه کشفم شد از این سیر و سلوک
به در صومعه با بربط و پیمانه روم
آشنایان ره عشق گرم خون بخورند
ناکسم گر به شکایت سوی بیگانه روم
بعد از این دست من و زلف چو زنجیر نگار
چند و چند از پی کام دل دیوانه روم
گر ببینم خم ابروی چو محرابش باز
سجده شکر کنم و از پی شکرانه روم
خرم آن دم که چو حافظ به تولای وزیر
سرخوش از میکده با دوست به کاشانه روم
#حافظ
🆔 @QaharAsi
📜 چشم دل
هر که آمد در جهان در گرد خود پیچید و رفت
گوشه ای از گلشن را ز طبــیــعـت دید و رفت
زندگی را جلوهء مــحــبـــوس انگارید و گــفت
زندگی رنجـــــست و آلام و الم نالیـــد و رفت
بس خــجـــالت ها کشید از ریو و رنگ روزگار
آنکه زد نیرنگ در کار جــهــــان شرمید و رفت
سفله را شهد است دنیا اهل دانش را شرنگ
شعلهء شهد و شرنگ اینجا به هم تابید و رفت
ای خوش آن دانشـــــوری در پرتو علم و هنر
علم و فن را شعلهء از معرفت نامیـــد و رفت
دانش مـــــــــــــا قــطــــرهء از رودبــــار دانش است
هر که دید از چشم دل کرد این سخن تأیید و رفت
کار این دنیا (فــــروزی) درخور تدبیر هــــاست
کرد با من این سخن دانشوری تاکید و رفت
✍️ محمدفقیر فروزى پنجشیری
🆔 @QaharAsi
هر که آمد در جهان در گرد خود پیچید و رفت
گوشه ای از گلشن را ز طبــیــعـت دید و رفت
زندگی را جلوهء مــحــبـــوس انگارید و گــفت
زندگی رنجـــــست و آلام و الم نالیـــد و رفت
بس خــجـــالت ها کشید از ریو و رنگ روزگار
آنکه زد نیرنگ در کار جــهــــان شرمید و رفت
سفله را شهد است دنیا اهل دانش را شرنگ
شعلهء شهد و شرنگ اینجا به هم تابید و رفت
ای خوش آن دانشـــــوری در پرتو علم و هنر
علم و فن را شعلهء از معرفت نامیـــد و رفت
دانش مـــــــــــــا قــطــــرهء از رودبــــار دانش است
هر که دید از چشم دل کرد این سخن تأیید و رفت
کار این دنیا (فــــروزی) درخور تدبیر هــــاست
کرد با من این سخن دانشوری تاکید و رفت
✍️ محمدفقیر فروزى پنجشیری
🆔 @QaharAsi
گر باده خوری تو با خردمندان خور،
رسوا نشوی
یا باصنمی لاله رخی خندان خور،
تنها نشوی
بسیار مخور ورد مکن فاش مساز،
ای محرم راز
اندک خور و گه گاه خور و پنهان خور،
رسوا نشوی
------------------------------------------
این قافلهٔ عمر عجب میگذرد،
چون بادصبا
دریاب دمی که باطرب میگذرد،
صد لیل و نهار
ساقی غم فردای حریفان چه خوری،
هستیم خمار
پیش آر پیاله را که شب میگذرد،
دیرش مگذار
پیش آر پیاله را که روز میگذرد،
دیرش مگذار
#خیام
🆔 @QaharAsi
رسوا نشوی
یا باصنمی لاله رخی خندان خور،
تنها نشوی
بسیار مخور ورد مکن فاش مساز،
ای محرم راز
اندک خور و گه گاه خور و پنهان خور،
رسوا نشوی
------------------------------------------
این قافلهٔ عمر عجب میگذرد،
چون بادصبا
دریاب دمی که باطرب میگذرد،
صد لیل و نهار
ساقی غم فردای حریفان چه خوری،
هستیم خمار
پیش آر پیاله را که شب میگذرد،
دیرش مگذار
پیش آر پیاله را که روز میگذرد،
دیرش مگذار
#خیام
🆔 @QaharAsi
خواب_بفروشد
<unknown>
دکلمه: #Firooz_Jamshidi
کسی را می شناسی چهره ی شاداب بفروشد
به یک بیمار افسرده کمی اعصاب بفروشد
گلویَم سخت خشکیده، خریدار دوخط شعرم
کسی را می شناسی شعر جایِ آب بفروشد
در این تاریکیِ مطلق که خورشیدی نمی تابد
یکی پیدا نشد تا اندکی مهتاب بفروشد.
به عکس مبهم اسطوره های شهر می خندم
کسی را می شناسی قصه هایِ ناب بفروشد.
که از تکرار این افسانه هایِ پوچ بیزارم
دکانی می شناسی رستم و سهراب بفروشد.
دهان باغ را بسته غم گُل هایِ خشکیده
یکی باید به ما نیلوفرِ مرداب بفروشد.
من از بیداریِ کابوس وارم سخت می ترسم
کسیرا می شناسی این حوالی خواب بفروشد؟.
#امیر_اخوان
🆔 @QaharAsi
کسی را می شناسی چهره ی شاداب بفروشد
به یک بیمار افسرده کمی اعصاب بفروشد
گلویَم سخت خشکیده، خریدار دوخط شعرم
کسی را می شناسی شعر جایِ آب بفروشد
در این تاریکیِ مطلق که خورشیدی نمی تابد
یکی پیدا نشد تا اندکی مهتاب بفروشد.
به عکس مبهم اسطوره های شهر می خندم
کسی را می شناسی قصه هایِ ناب بفروشد.
که از تکرار این افسانه هایِ پوچ بیزارم
دکانی می شناسی رستم و سهراب بفروشد.
دهان باغ را بسته غم گُل هایِ خشکیده
یکی باید به ما نیلوفرِ مرداب بفروشد.
من از بیداریِ کابوس وارم سخت می ترسم
کسیرا می شناسی این حوالی خواب بفروشد؟.
#امیر_اخوان
🆔 @QaharAsi
صدا_۰۰۶
<unknown>
دکلمه: #Firooz_Jamshidi
کنار تو اگر باشم سراغم ، غم نمی آید
تبسم کن که بنویسم غزل هردم نمی آید
تو از بس دلفریبی من تصور میکنم حالا
شبیه تو دگر هرگز در این عالم نمی آید
رقابت میکند لب های تو با پسته ی خندان
اگر چه چشم هایت پیش آهو کم نمی آید
تو اصلن از کجایی از کدامین نسل گم نامی؟
چنین ماه دل آرایی که از آدم نمی آید
گریبان پاره کردم ، گریه کردم سوختم هرگز
چرا ای دختر ظالم به چشمت نم نمی آید
نه انگور هریوا مزه ی لعل لبت ، حتا
به طعم بوسه ات خرما ز شهر بم نمی آید
نگو از رفتنت دیگر عذابم می دهد حرفت
که این سر جز به پیش تو گل من خَم نمی آید
حبیب بهشتی
🆔 @QaharAsi
کنار تو اگر باشم سراغم ، غم نمی آید
تبسم کن که بنویسم غزل هردم نمی آید
تو از بس دلفریبی من تصور میکنم حالا
شبیه تو دگر هرگز در این عالم نمی آید
رقابت میکند لب های تو با پسته ی خندان
اگر چه چشم هایت پیش آهو کم نمی آید
تو اصلن از کجایی از کدامین نسل گم نامی؟
چنین ماه دل آرایی که از آدم نمی آید
گریبان پاره کردم ، گریه کردم سوختم هرگز
چرا ای دختر ظالم به چشمت نم نمی آید
نه انگور هریوا مزه ی لعل لبت ، حتا
به طعم بوسه ات خرما ز شهر بم نمی آید
نگو از رفتنت دیگر عذابم می دهد حرفت
که این سر جز به پیش تو گل من خَم نمی آید
حبیب بهشتی
🆔 @QaharAsi
Forwarded from قهار عاصی شاعر معاصر
بیایید مشاعره کنیم
بیت اولش بامن👇👇👇👇👇👇
عهد کردم که دگر می نخورم در همه عمر
یار اگر ساقی شود می بدهد من چی کنم؟؟
👇👇
@Mushaira_Group
بیت اولش بامن👇👇👇👇👇👇
عهد کردم که دگر می نخورم در همه عمر
یار اگر ساقی شود می بدهد من چی کنم؟؟
👇👇
@Mushaira_Group
.
در ملل عقبمانده ...
آنانکه با مشتهای گرهکرده ...
انقلاب میکنند روزی با مشتهای باز، گدایی خواهند کرد...!
➰#وینستون_چرچیل
در ملل عقبمانده ...
آنانکه با مشتهای گرهکرده ...
انقلاب میکنند روزی با مشتهای باز، گدایی خواهند کرد...!
➰#وینستون_چرچیل
کج میوزد اینروزها، این بادها این بادها
آخر نمیخیزد چرا، فریادها، فریادها
پیش آ مسلمانی ببین، آیین شیطانی ببین
لاف از پیمبر میزند، نمرودها، شدادها
زندان و زنجیرش نگر، از کفر تدبیرش نگر
ای ننگمان بادا اگر کم آورد آزادها
رسم نیاکان داد ما، آزادگی بنیاد ما
با بازوی ما بشکند این سنت بیدادها
گهوارهی ما از ازل، با نام حق جنبیده است
ترسیده چون فرعونها، از اینچنین نوزادها
یکروز با خود میبری این ظلم چنگیزیت را
ای بیخبر از پهنهی تاریخها، رخدادها
ای دزد دریایی بدان این خاکدان را صاحب است
از وخش تا آنسویی آب از بلخ تا بغدادها
هنگامهی صف بستن و بانگ قیام دیگر است
الله اکبر سر دهید، ای رادها، ای رادها!
#نجیببارور
آخر نمیخیزد چرا، فریادها، فریادها
پیش آ مسلمانی ببین، آیین شیطانی ببین
لاف از پیمبر میزند، نمرودها، شدادها
زندان و زنجیرش نگر، از کفر تدبیرش نگر
ای ننگمان بادا اگر کم آورد آزادها
رسم نیاکان داد ما، آزادگی بنیاد ما
با بازوی ما بشکند این سنت بیدادها
گهوارهی ما از ازل، با نام حق جنبیده است
ترسیده چون فرعونها، از اینچنین نوزادها
یکروز با خود میبری این ظلم چنگیزیت را
ای بیخبر از پهنهی تاریخها، رخدادها
ای دزد دریایی بدان این خاکدان را صاحب است
از وخش تا آنسویی آب از بلخ تا بغدادها
هنگامهی صف بستن و بانگ قیام دیگر است
الله اکبر سر دهید، ای رادها، ای رادها!
#نجیببارور
Forwarded from قهار عاصی شاعر معاصر
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#باگوشکیبشنوید
روزي ز سر سنگ عقابي به هوا خاست
واندر طلب طعمه پر و بال بياراست
بر راستي بال نظر كرد و چنين گفت
امروز همه روي جهان زير پر ماست
بر اوج چو پرواز كنم از نظر تيز
مي بينم اگر ذره اي اندر تك درياست
گر بر سر خاشاك يكي پشه بجنبد
جنبيدن آن پشه عيان در نظر ماست
بسيار مني كرد و ز تقدير نترسيد
بنگر كه ازين چرخ جفا پيشه چه برخاست
ناگه ز كمينگاه يكي سخت كماني
تيري ز قضاي بد بگشاد بر او راست
بر بال عقاب آمد آن تير جگر دوز
وز ابر مر او را به سوي خاك فرو كاست
بر خاك بيفتاد و بغلتيد چو ماهي
وانگاه پر خويش گشاد از چپ و ازراست
گفتا:عجب است اين كه زچوبي و زآهن
اين تيزي و تندي و پريدن زكجا خاست!؟
زي تير نگه كرد و پر خويش بر او ديد گفتا:
ز كه ناليم كه از ماست كه بر ماست!
ناصر خسرو قبادياني
🆔 @QaharAsi
روزي ز سر سنگ عقابي به هوا خاست
واندر طلب طعمه پر و بال بياراست
بر راستي بال نظر كرد و چنين گفت
امروز همه روي جهان زير پر ماست
بر اوج چو پرواز كنم از نظر تيز
مي بينم اگر ذره اي اندر تك درياست
گر بر سر خاشاك يكي پشه بجنبد
جنبيدن آن پشه عيان در نظر ماست
بسيار مني كرد و ز تقدير نترسيد
بنگر كه ازين چرخ جفا پيشه چه برخاست
ناگه ز كمينگاه يكي سخت كماني
تيري ز قضاي بد بگشاد بر او راست
بر بال عقاب آمد آن تير جگر دوز
وز ابر مر او را به سوي خاك فرو كاست
بر خاك بيفتاد و بغلتيد چو ماهي
وانگاه پر خويش گشاد از چپ و ازراست
گفتا:عجب است اين كه زچوبي و زآهن
اين تيزي و تندي و پريدن زكجا خاست!؟
زي تير نگه كرد و پر خويش بر او ديد گفتا:
ز كه ناليم كه از ماست كه بر ماست!
ناصر خسرو قبادياني
🆔 @QaharAsi