Telegram Web Link
من آه شدم ابر شدم باریدم
ولی تو با خبر از حال بدم، خندیدی :)

#پرستو_سینالوا
نه مرا خواب به چشم و نه مرا دل در دست

چشم و دل هر دو به رخسار تو آشفته و مست!
۔﷽ـ

بیاید امروز همه برای ناجی بشریت

حضرت 🌹#םבםב🌹
ﷺصَـلَّﷺوَسَـــــلَّـمْﷺ🌙

درود بفرستیم
.


وه که جدا نمیشود نقش تو از خیال من
تا چه شود به عاقبت در طلب تو حال من


#سعدی



🆔 @QaharAsi
.



دلْ به بازارِ من آورده و بِفْروخته‌ای

دلِ بِفْروخته، مَفْروشْ به بازارِ دگر


#سعدی



🆔 @QaharAsi
‌هر درد را که می‌نگری هست چاره‌ای!
درد محبت است که درمان پذیر نیست
.

#وحشی_بافقی


@QaharAsi
شیخ حسن جوری می‌گوید:
درسالی که گذارم به جندی‌شاپور افتاد، سخنی از "محمد مهتاب" شنیدم که تا گور بر من تازیانه می‌زند.

دیدمش که زیر آفتاب تموز نشسته، نخ می‌ریسد و ترانه‌ زمزمه می‌کند.
گفتم: ای مرد خدا، مرا عاشقی بیاموز تا خدا را همچون عاشقان عبادت کنم.

محمد مهتاب گفت: نخست بگو آیا هرگز خطی خوش، تو را مدهوش کرده است؟

گفتم: نه.

گفت: هرگز شکفتن گلی در باغچۀ خانه‌ات تو را از غصه‌های بی‌شمار فارغ کرده است؟

گفتم: نه. 

گفت: هرگز صدایی خوش و دلربا، تو را به وجد آورده است؟

گفتم: نه.

گفت: هرگز صورتی زیبا تو را چندان دگرگون کرده است که راه از چاه ندانی؟

گفتم:

ادامه این حکایت زیبا را از اینجا 👇👇👇👇👇👇


https://www.tg-me.com/Hisemobham
.




صبحدم می گفت سرمستی به من

بامداد عاشقان را شام نیست

در خرابات مغان مستان بسی است

همچو من مستی در این ایام نیست

#شاه_نعمت_الله_ولی




🆔 @QaharAsi
.




روم به جاي دگر ، دل دهم به يار دگر

هواي يار دگر دارم و ديار دگر

خبر دهيد به صياد ما که ما رفتيم

به فکر صيد دگر باشد و شکار دگر



#وحشی_بافقی



🆔 @QaharAsi
قهار عاصی شاعر معاصر
Video
بهای می عشق

باید امشب به در میکده بیتوته کنم
بنشینم سر راه
پیر میخانه از اینجا امشب ،
شاید آهسته عبوری بکند
باید از او بخرم دُردِ می کهنه ی ناب
که مرا مست کند تا دل شب
آنقدر گم شوم از هستی خویش
تا که در بیشه ی عشق رخ تو بوته کنم

لحظه ها می گذرد
شب پر از سایه ی دهشت زده ی تنهایی
سر فرو کرده به هر کنجی تار
نور چشمان پُر از وحشتِ من
می شکافد شبق این شب را
کم کم از دور کسی پیدا شد
پیر شب آمدو دست طلب و خواهش من
گوشه ی دامن او را بلعید
مرغ شب بر شرر گرم نیازم خندید

پیر گفت :
طلبت چیست بگو ؟
گفتم ای مرشد میخانه ی عشق
دو سه پیمانه مرا مهمان کن
احتیاجم همه مستی است ، دلم پر خون است
تو بیا بر دل یک عاشق زار
یک نفس ، احسان کن
پاسخم داد ، بهای طلبت بسیار است
در ازای دو سه پیمانه می کهنه ی ناب ،
که تو را مست کند تا دل شب
چه برایم داری ؟
کیسه ای زر دادم
پیر زرهای مرا برگرداند
گفت این مستی و شیدایی و عشق
به زر اینجا ندهند ار چه هزاران باشد
سینه ات را بشکاف
و دلت را به بهای می میخانه بده
گر که عاشق شدی و مست شدن شیوه ی توست
بایدت دل بدهی

سینه را چاک زدم
و دل پُر تپش و پُر خون را
در ازای شبی از عشق تو بی خویش شدن ، بخشیدم
                                                                                         
   "سوگل مشایخی"
                     
آمده‌ام که تا به خود گوش کشان کشانمت
بی دل و بیخودت کنم در دل و جان نشانمت

آمده‌ام بهار خوش پیش تو ای درخت گل
تا که کنار گیرمت خوش خوش و می‌ فشانمت

آمده‌ام که تا تو را جلوه دهم در این سرا
همچو دعای عاشقان فوق فلک رسانمت

آمده‌ام که بوسه‌ای از صنمی ربوده‌ای
بازبده به خوشدلی خواجه که واستانمت

کُل چه بود که کُل تویی ناطق امر قل تویی
گر دگری نداندت چون تو منی بدانمت

جان و روان من تویی فاتحه خوان من تویی
فاتحه شو تو یک سری تا که به دل بخوانمت

صید منی شکار من گر چه ز دام جسته‌ای
جانب دام بازرو ور نروی برانمت

شیر بگفت مر مرا نادره آهوی برو
در پی من چه می‌دوی تیز که بردرانمت

زخم پذیر و پیش رو چون سپر شجاعتی
گوش به غیر زه مده تا چو کمان خمانمت

از حد خاک تا بشر چند هزار منزلست
شهر به شهر بردمت بر سر ره نمانمت

هیچ مگو و کف مکن سر مگشای دیگ را
نیک بجوش و صبر کن زانک همی‌پزانمت


نی که تو شیرزاده‌ای در تن آهوی نهان
من ز حجاب آهوی یک رهه بگذرانمت

گوی منی و می‌دوی در چوگان حکم من
در پی تو همی‌دوم گر چه که می‌دوانمت

#مولانا


🆔 @QaharAsi
استخوانم همگی شانه شود بعد از مرگ

بس‌ که در آرزوی زلف پریشان تواَم
...

#کلیم_کاشانی

@QaharAsi
آنها که کُهن شدند و اینها که نو اَند
هر کس بمراد خویش یک تک بدوَند
این کهنه جهان بکس نماند باقی
رفتند و رویم دیگر آیند و رَوند

#خیام
.



شبِ تاریکِ هجرانم بفرسود

یکی از دَر درآی ای روشنایی...

#سعدی



🍁 🍁



🆔 @QaharAsi
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
پاییز می رسد که مرا مبتلا کند
با رنگ های تازه مرا آشنا کند

پاییز می رسد که همانند سال پیش
خود را دوباره در دل قالیچه، جا کند

او می رسد که از پس نه ماه انتظار
راز درخت باغچه را بر ملا کند

او قول داده است که امسال از سفر
اندوه های تازه بیارد ـ خدا کند ـ

او می رسد که باز هم عاشق کند مرا
او قول داده است به قولش وفا کند

پاییز عاشق است و راهی نمانده است
جز این که روز و شب بنشیند دعا کند ـ

شاید اثر کند و خداوند فصل ها
یک فصل را به خاطر او جا به جا کند

تقویم خواست از تو بگیرد بهار را
تقدیر خواست راه شما را جدا کند

خش خش... صدای پای خزان است، یک نفر
در را به روی حضرت پاییز وا کند

#علیرضا‌بدیع

دکلمه‌‌این‌شعر‌را_از‌کانال‌تلگرام‌ما‌دانلود‌کنید👇

به کانال تلگرام ما بپیوندید👇👇👇
https://T.me/QaharAsi
از شادی ام مپرس که من نیز در ازل
همراه خواجه قرعه قسمت به غم زدم



#حسین_منزوی



🆔 @QaharAsi
عشقی که زمینی نشود فایده‌اش چیست؟
ای ماه بینداز نگاهی به زمین هم...

#فاضل_نظری




@QaharAsi
2024/09/22 05:29:19
Back to Top
HTML Embed Code: