گفتمش روزی خیالـش از دلــم بیرون
کـنــم
دل بگفت او بامــن است
مــن با خیالــش میــروم ...
#راحم_تبریزی
@QaharAsi
کـنــم
دل بگفت او بامــن است
مــن با خیالــش میــروم ...
#راحم_تبریزی
@QaharAsi
قهار عاصی شاعر معاصر
شده ؟عاشق بشوی روح دهی ،جان بدهی، بغض شوی ،اه شوی..... یاردراغوش دگرباشد... وبی قلب شوی.. @QaharAsi
.
مکتوب خود سپید فرستاده ام به دوست
شرح وفای او که ندارد نوشته ام
.
مکتوب خود سپید فرستاده ام به دوست
شرح وفای او که ندارد نوشته ام
.
قهار عاصی شاعر معاصر
. مکتوب خود سپید فرستاده ام به دوست شرح وفای او که ندارد نوشته ام .
با تو
آن روز که
شطرنج محبت چیدم
ماتی خود
ز تو
در بازی اول دیدم..!
با تو
آن روز که
شطرنج محبت چیدم
ماتی خود
ز تو
در بازی اول دیدم..!
قهار عاصی شاعر معاصر
با تو آن روز که شطرنج محبت چیدم ماتی خود ز تو در بازی اول دیدم..!
.
جمالش را نمی بینم
خیالش می کشد مارا 😔
.
جمالش را نمی بینم
خیالش می کشد مارا 😔
.
قهار عاصی شاعر معاصر
. جمالش را نمی بینم خیالش می کشد مارا 😔 .
قدح ز هر که گرفتم بجز خمار نداشت
مرید ساقی خویشم که بادهاش ناب است
مرید ساقی خویشم که بادهاش ناب است
قهار عاصی شاعر معاصر
. چندین هزار شیشه ی دل را به سنگ زد! افسانه است، این که دلِ یار نازک است! #صائب_تبریزی 🆔 @QaharAsi
یکی درد و یکی درمان پسندد
یکی وصل و یکی هجران پسندد
من از درمان و درد و وصل و هجران
پسندم آنچه را "جانان" پسندد...
#باباطاهر
یکی وصل و یکی هجران پسندد
من از درمان و درد و وصل و هجران
پسندم آنچه را "جانان" پسندد...
#باباطاهر
قهار عاصی شاعر معاصر
. دل را چنان به مهر تو بستم ، که بعد از این ، دیگر هوایِ دلبرِ دیگر نمیکنم #فروغ_فرخزاد
.
شام گاهی بی تو تنها
از لب ساحل گذشتم
تو گویی موجه یی دریا
به گوشم خواند نامت را
آخرین کلامت را به یادت گریه کردم من🥺
🆔 @QaharAsi
شام گاهی بی تو تنها
از لب ساحل گذشتم
تو گویی موجه یی دریا
به گوشم خواند نامت را
آخرین کلامت را به یادت گریه کردم من🥺
🆔 @QaharAsi
Forwarded from قهار عاصی شاعر معاصر
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
دکلمه👆
رفت و غزلم چشم به راهش نگران شد
دلشوره ی ما بود، دل آرام جهان شد
در اوّل آسایش مان سقف فرو ریخت
هنگام ثمر دادن مان بود خزان شد
زخمی به گل کهنه ی ما کاشت خداوند
اینجا که رسیدیم همان زخم دهان شد
آنگاه همان زخم، همان کوره ی کوچک،
شد قلّه ی یک آه، مسیر فوران شد
با ما که نمک گیر غزل بود چنین کرد
با خلق ندانیم چه ها کرد و چنان شد
ما حسرت دلتنگی و تنهایی عشقیم
یعقوب پسر دید، زلیخا که جوان شد
جان را به تمنّای لبش بردم و نگرفت
گفتم بستان بوسه بده، گفت گران شد
یک عمر به سودای لبش سوختم و آه
روزی که لب آورد ببوسم رمضان شد
یک حافظ کهنه، دو سه تا عطر، گل سر
رفت و همه ی دلخوشی ام یک چمدان شد
با هر که نوشتیم چه ها کرد به ما گفت
مصداق همان وای به حال دگران شد
#حامد_عسکری
#
رفت و غزلم چشم به راهش نگران شد
دلشوره ی ما بود، دل آرام جهان شد
در اوّل آسایش مان سقف فرو ریخت
هنگام ثمر دادن مان بود خزان شد
زخمی به گل کهنه ی ما کاشت خداوند
اینجا که رسیدیم همان زخم دهان شد
آنگاه همان زخم، همان کوره ی کوچک،
شد قلّه ی یک آه، مسیر فوران شد
با ما که نمک گیر غزل بود چنین کرد
با خلق ندانیم چه ها کرد و چنان شد
ما حسرت دلتنگی و تنهایی عشقیم
یعقوب پسر دید، زلیخا که جوان شد
جان را به تمنّای لبش بردم و نگرفت
گفتم بستان بوسه بده، گفت گران شد
یک عمر به سودای لبش سوختم و آه
روزی که لب آورد ببوسم رمضان شد
یک حافظ کهنه، دو سه تا عطر، گل سر
رفت و همه ی دلخوشی ام یک چمدان شد
با هر که نوشتیم چه ها کرد به ما گفت
مصداق همان وای به حال دگران شد
#حامد_عسکری
#
قهار عاصی شاعر معاصر
. شام گاهی بی تو تنها از لب ساحل گذشتم تو گویی موجه یی دریا به گوشم خواند نامت را آخرین کلامت را به یادت گریه کردم من🥺 🆔 @QaharAsi
با عشق روان شد از عدم مرکب ما
روشن ز شراب وصل دائم شب ما
زان مِی که حرام نیست در مذهب ما
تا صبح عدم خشک نیابی لب ما
#مولانا