Telegram Web Link
Forwarded from ZΛBI𝙃ЦᄂᄂΛ𝙃 ΛƧI
روزها فکر من این است و همه شب سخنم
که چرا غافل از احوال دل خویشتنم ؟!

از کجا آمده ام , آمدنم بهر چه بود ؟
به کجا میروم آخر ننمایی وطنم

مانده ام سخت عجب کز چه سبب ساخت مرا ؟
یا چه بوده است مرادِ وی از این ساختنم ؟

آنچه از عالم عِلوی است من آن می گویم
رخت خود باز بر آنم که همانجا فکنم

مرغ باغ ملکوتم نِیم از عالم خاک
چند روزی قفسی ساخته اند از بدنم

کیست آن گوش که او می شنود آوازم
یا کدام است سخن می کند اندر دهنم ؟

کیست در دیده که از دیده برون می نگرد
یا چه جان است نگویی که منش پیرهنم ؟

تا به تحقیق مرا منزل و ره ننمایی
یک دم آرام نگیرم , نفسی دم نزنم

می وصلم بچشان تا درِ زندان ابد
به یکی عربده مستانه به هم درشکنم

من به خود نامدم اینجا که به خود باز روم
آنکه آورد مرا باز برد تا وطنم

تو مپندار که من شعر به خود می گویم
تا که هشیارم و بیدار یکی دم نزنم !


"حضرت مولانا"



🆔 @QaharAsi
از طایفه ی شهر ِ کریمان ِ کویرم
تا عرش ِخدا رفته هیاهوی نفیرم

تصویر ِتو در قصر ترنم شده مشهود
من مست ِ نگاه تو در این بزم ِبشیرم

خواهم بنشانم به لبانت گل عشقی
خورشید درخشنذه شکفته به مسیرم

دلتنگ ِ غزلهای تو مشتاق حضور است
غیر از تو کسی را به تغزل نپذیرم

سیال نگاهت شده دریاچه ی آرام
کو زورق ِعشقی نفس ِتازه بگیرم

بر خیز و بیا چنگ و ربابی بنوازیم
تا کی بنشینی و بنالی که اسیرم؟

#خیاط_پیشه


🆔 @QaharAsi
.

یاد لبخند تو هر دم ،برد از هوش مرا
جای تو یاد تو تا چند هماغوش مرا؟
 
آمدی ، جام شدی، بوسه شدی کام شدی!
نشود این همه ایثار فراموش مرا
 
ذوق آغوش تو، پروای گنه برد زیاد!
چشم عفویست برآن ابر خطاپوش مرا...




#معینی_کرمانشاهی



🆔 @QaharAsi
عنوان : کیستم من (غزل)
شاعر : مسعود خلیلی

گهی دودم ، گهی گردم ، گهی اندوه ، گهی دردم
گهی آبم ، گهی آتش , گهی گرمم ، گهی سردم

گهی دشتم ، گهی کوهم ، گهی دامم ، گهی دانه
گهی صیاد بی صیدم ، گهی چون مرغ ِشبگردم.

گهی خندان ، گهی رقصان ، گهی چون اختر ِ تابان
گهی نالان ، گهی گریان ، گهی غمخوار و همدردم

گهی گلشن ، گهی گلخن ، گهی خفتان ، گهی جوشن
به قربانگاه ِ دلداران ، به رزم عاشقان مَردَم

به گلزار و به گلشن ها ، بدشت و دامن صحرا
گهی لاله ، گهی نرگس ، گهی خار و گهی وَرْدَم

گهی رنگين كمانم من ، گهی مست و جوانم من
گهی چون ارغوانم من، مبین رخساره ی زردم



🆔 @QaharAsi
کيستم من رهنورد آواره و ديوانه يی
داغ مجنونم ز دست بی کسی افسانه يی

نی قبول زاهدم من نی ز پير می فروش
نی به مسجد راه دادند نی در آن ميخانه يی

برگ خشکم از درخت آرزو افتاده ام
نی بگلشن راه دادند نی در آتشخانه يی





🆔 @QaharAsi
لاله دیدم روی زیبا توام آمد بیاد
شعله دیدم سرکشی های توام آمد بیاد

سوسن و گل آسمانی مجلسی آراستند
روی و موی مجلس آرای توام آمد بیاد

بود لرزان شعله شمعی در آغوش نسیم
لرزش زلف سمنسای توام آمد بیاد

در چمن پروانه ای آمد ولی ننشسته رفت
با حریفان قهر بیجای تو ام آمد بیاد

از بر صید افکنی آهوی سرمستی رمید
اجتناب رغبت افزای توام آمد بیاد

پای سروی جویباری زاری از حد برده بود
هایهای گریه در پای توام آمد بیاد

شهر پر هنگامه از دیوانه ای دیدم رهی
از تو و دیوانگی های توام آمد بیاد




رهی معیری


🆔 @QaharAsi
Forwarded from حس مبهم
به خداحافظے تلخ تو سوگند،نشد
که تو رفتے و دلم ثانیه ایے بند نشد

لب تو میوه ے ممنوع،ولے لب هایم
هر چه از طعم لب سرخ تو دل کند،نشد

با چراغے همه جا گشتم و گشتم در شهر
هیچ کس!هیچ کس اینجا به تو مانند نشد

هر کسے در دل من جاے خودش را دارد
جانشین تو در این سینه خداوند نشد

خواستند از تو بگویند شبے شاعرها
عاقبت با قلم شرم نوشتند:نشد!

#فاضل نظری
دکلمه: آرزو احمدی👇👇👇👇👇👇
آزرده ام از عالم و دلخسته ام از خویش
ای عشق! به دنبال توام، بیشتر از پیش

در دیده ی من یاری و بر سینه ی من بار
هم در نظرم نوشی و هم بر جگرم نیش

دلگیر مشو گر گله کردم.. چه توان کرد؟
وقتی شده این فاصله از حوصله ام بیش

مشغول جهانی و جهانی به تو مشغول
لطفی کن و یک لحظه به من نیز بیاندیش

#سجاد_رشیدی_پور


🆔 @QaharAsi
فقط سوز دلم را در جهان پروانه میداند
غمم را بلبلی کآواره شد از لانه مینداند
نگریم چون ز غیرت غیر میسوزد به حال من
ننالم چون زغم یارم مرا دیوانه میداند
به امیدی نشستم شکوه خود را بدل گفتم
همی خندد بمن این هم مرا دیوانه میداند
بجان او که دردش را هم از جان بیشتر دارم
ولی میمیرم از این غم که داند یا نمی داند
نمیداند کسی کاندر سر زلفش چه خونها شد
و لیکن مو بمو این داستان را شانه میداند



ابوالقاسم لاهوتی



🆔 @QaharAsi
شادی کنید ای دوستان، من شادم و آسوده ام
بوی جوانی بشنوید، از پیکر فرسوده ام
شادم کنون، شادم کنون، از بند آزادم کنون
فریادی شادی میکشد، قلب خود را دادم کنون
ای کودکان رهگذر، من چون شما آسوده ام
هر چند راه عمر را، بیش از شما پیموده ام
بازی کنید ای کودکان، بازیست کار زندگی
من هم خزان را دیده ام، هم نو بهار زندگی
در کلبه ی یاران من، آرامش و شادی بود
گر مرهمی خواهد دلم، گل بانگ آزادی بود





🆔 @QaharAsi
زد ز بیرحمی به تیغم یار و یاری را ببین
ساخته کارم را به زخمی زخم کاری را ببین

رفت و بی او زنده ماندم سخت جانی را نگر
آمد و لرزم ز خجلت شرمساری را ببین

عمر ها شد میکشم با زخم دل بار غمش
ناتوانی را نظر کن برده باری را ببین

ساخت عمری با رقیبان یکدمی با ما نساخت
سازگاری را نظر کن ناسازگاری را ببین


#عشقری


🆔 @QaharAsi
بگذر شبی به خلوتِ این همنشین درد
تا شرح آن دهم که غَمت با دلم چه کرد...





🆔 @QaharAsi
تو‌مگر دربدری ؟! خانه نداری ای بغض ؟
همه شب سر زده مهمان گلویم هستی!!





🆔 @QaharAsi
تنها دهانِ «توست» که دل را نمی‌زند
قندی که در مکرّرِ خود نامکرر است






🆔 @QaharAsi
خیر و شر و خشک و تر زان هست شد
کز طبیعت خیر و شر آمیختند

من دهان بستم تو باقی را بدان
کاین نظر با آن نظر آمیختند

بهر نور شمس تبریزی تنم
شمع وارش با شرر آمیختند

#مولانا








🆔 @QaharAsi
🍂


عاشق همه دم فکر غم دوست کند
معشوق کرشمه‌ای که نیکوست کند

ما جرم و گنه کنیم و او لطف و کرم
هر کس چیزی که لایق اوست کند



#ابوسعید_ابوالخیر





🆔 @QaharAsi
#دکلمه: Arezo Ahmadi

زد ز بیرحمی به تیغم یار و یاری را ببین
ساخته کارم را به زخمی زخم کاری را ببین

رفت و بی او زنده ماندم سخت جانی را نگر
آمد و لرزم ز خجلت شرمساری را ببین

عمر ها شد میکشم با زخم دل بار غمش
ناتوانی را نظر کن برده باری را ببین

ساخت عمری با رقیبان یکدمی با ما نساخت
سازگاری را نظر کن ناسازگاری را ببین

#عشقری


🆔 @QaharAsi
2024/09/25 15:19:58
Back to Top
HTML Embed Code: