🗞 ارغنون ویژه. داستایفسکیکاوی. یک
#دکتر_حمید_یوسفی. روانپزشک. تهران
ابله، قهرمان... مسیح!
قهرمان کتاب ابله داستایفسکی، پرنس میشکین معتقد است «با راستی و اعتماد کودکانه میتوان بسیاری از گناهان را جبران کرد».
او خود به گونهای حیرتآور کودک است، از چشمان کودکانهی خود به دنیا نگاه می کند و همدلی و عشق بیشائبهای به همهی آدمها دارد.
پرسش و پاسخهای او با دختران ژنرال یپانچین در آغاز رمان و نگاه ژرف و در عین حال سادهی او به همسر ژنرال که نسبت فامیلی دوری با او دارد همهی حاضران در خانهی ژنرال را به شگفتی
میاندازد.
در واقع پرنس میشکین با آن ظاهر و آرایش بیشباهت به مسیح نیست، گاهی به دنکیشوت میماند، یک آرمانگرای سودایی اما در نهایت او ابله است، یک ابله بزرگ که جز خیر و صلاح در اطراف خود نمیبیند و اندیشه و فعالیتاش هم در همین خیر و صلاح دیگران خلاصه میشود، حتا اگر بدخواهترین افراد بر علیه او بکوشند، او را تخريب کنند و چه بسا به نابودیاش نظر داشته باشند.
گفته ی او برای حال و هوای امروز ما، در این زمانهی غمناک و خاکستری، طنین خاصی دارد:
دین به ما میگوید: " نکش! " ولی انسانی را میکشند چون آدم کشتهاست! این که نمیشود!»
«مجازات اعدام به گناه آدمکشی، به مراتب وحشتناک تر از خود آدمکشی است. کشته شدن به حکم دادگاه به قدری هولناک است که هیچ تناسبی با کشته شدن به دست تبهکاران ندارد. آن کسی که مثلاً شب، در جنگل یا به هر کیفیتی به دست دزدان کشته میشود تا آخرین لحظه امیدوار است که به طریقی نجات یابد، هیچ حرفی در این نیست. مواردی بودهاست که کسی که سرش را گوش تا گوش میبریدهاند هنوز دلش به فکر فرار گرم بوده یا التماس میکردهاست که از خونش بگذرند. حال آنکه اینجا همین امیدی که تا آخرین دم دل را گرم میدارد و مرگ را ده بار آسانتر میکند بی چون و چرا از محکوم گرفته میشود. اینجا حکم صادر شده و همین که حکم است و قطعی است و اجباری ست ، هولناکترین عذاب است و بدتر از آن چیزی نیست.»
🔑نکته
برای علاقهمندان به این رمان که شاید فرصت مطالعهی کتاب را نداشته باشند، گوش دادن به نسخهی صوتی کتاب ابله میتواند تجربهی
دلانگیزی را رقم بزند. شخصا نسخهی خوانده شده توسط آقای آرمان سلطانزاده را جذاب یافتم. امید که این روزهای نا زیبا و دشوار با چنین تجربهای قابل تحمل شود چرا که آموختهایم هنر ما را نجات خواهد داد. یا به کلام خود نیچه: ما هنر داریم تا حقیقت ما را نابود نکند.
#تجربههای_روانپزشکانه
#دکتر_حمید_یوسفی. روانپزشک. تهران
ابله، قهرمان... مسیح!
قهرمان کتاب ابله داستایفسکی، پرنس میشکین معتقد است «با راستی و اعتماد کودکانه میتوان بسیاری از گناهان را جبران کرد».
او خود به گونهای حیرتآور کودک است، از چشمان کودکانهی خود به دنیا نگاه می کند و همدلی و عشق بیشائبهای به همهی آدمها دارد.
پرسش و پاسخهای او با دختران ژنرال یپانچین در آغاز رمان و نگاه ژرف و در عین حال سادهی او به همسر ژنرال که نسبت فامیلی دوری با او دارد همهی حاضران در خانهی ژنرال را به شگفتی
میاندازد.
در واقع پرنس میشکین با آن ظاهر و آرایش بیشباهت به مسیح نیست، گاهی به دنکیشوت میماند، یک آرمانگرای سودایی اما در نهایت او ابله است، یک ابله بزرگ که جز خیر و صلاح در اطراف خود نمیبیند و اندیشه و فعالیتاش هم در همین خیر و صلاح دیگران خلاصه میشود، حتا اگر بدخواهترین افراد بر علیه او بکوشند، او را تخريب کنند و چه بسا به نابودیاش نظر داشته باشند.
گفته ی او برای حال و هوای امروز ما، در این زمانهی غمناک و خاکستری، طنین خاصی دارد:
دین به ما میگوید: " نکش! " ولی انسانی را میکشند چون آدم کشتهاست! این که نمیشود!»
«مجازات اعدام به گناه آدمکشی، به مراتب وحشتناک تر از خود آدمکشی است. کشته شدن به حکم دادگاه به قدری هولناک است که هیچ تناسبی با کشته شدن به دست تبهکاران ندارد. آن کسی که مثلاً شب، در جنگل یا به هر کیفیتی به دست دزدان کشته میشود تا آخرین لحظه امیدوار است که به طریقی نجات یابد، هیچ حرفی در این نیست. مواردی بودهاست که کسی که سرش را گوش تا گوش میبریدهاند هنوز دلش به فکر فرار گرم بوده یا التماس میکردهاست که از خونش بگذرند. حال آنکه اینجا همین امیدی که تا آخرین دم دل را گرم میدارد و مرگ را ده بار آسانتر میکند بی چون و چرا از محکوم گرفته میشود. اینجا حکم صادر شده و همین که حکم است و قطعی است و اجباری ست ، هولناکترین عذاب است و بدتر از آن چیزی نیست.»
🔑نکته
برای علاقهمندان به این رمان که شاید فرصت مطالعهی کتاب را نداشته باشند، گوش دادن به نسخهی صوتی کتاب ابله میتواند تجربهی
دلانگیزی را رقم بزند. شخصا نسخهی خوانده شده توسط آقای آرمان سلطانزاده را جذاب یافتم. امید که این روزهای نا زیبا و دشوار با چنین تجربهای قابل تحمل شود چرا که آموختهایم هنر ما را نجات خواهد داد. یا به کلام خود نیچه: ما هنر داریم تا حقیقت ما را نابود نکند.
#تجربههای_روانپزشکانه
🗞 خبر
با وجودی که اخباری مبنی بر احتمال صدور کیفرخواست سنگین علیه دکتر بهنام اوحدی همکار روانپزشکی که در شهر مهاباد دستگیر شده بود، به گوش میرسید خبر آمده که مقامات قضایی در مهاباد برای آزادی موقت نامبرده وثیقهی ۶۰۰ میلیون تومانی تعیین کردهاند. همایون افتخاریاننیا دیگر بازداشتی این پرونده به تازگی آزاد شده است.
آذرماه خبر رسیده بود که دو پزشک و یک تکنسین اتاق عمل که به مهاباد سفر کرده بودند بازداشت شدهاند.
یاسر رحمانیراد پزشک عمومی ساکن خرمآباد همراه با دکتر بهنام اوحدی روانپزشک، و همایون افتخاریاننیا تکنسین اتاق عمل روز چهارشنبه ۹ آذر ماه سال جاری به آذربایجان غربی و کردستان سفر کرده بودند.
این سه تن در تاریخ ۱۳ آذرماه در شهر مهاباد دستگیر شده بودند.
#تجربههای_روانپزشکانه
با وجودی که اخباری مبنی بر احتمال صدور کیفرخواست سنگین علیه دکتر بهنام اوحدی همکار روانپزشکی که در شهر مهاباد دستگیر شده بود، به گوش میرسید خبر آمده که مقامات قضایی در مهاباد برای آزادی موقت نامبرده وثیقهی ۶۰۰ میلیون تومانی تعیین کردهاند. همایون افتخاریاننیا دیگر بازداشتی این پرونده به تازگی آزاد شده است.
آذرماه خبر رسیده بود که دو پزشک و یک تکنسین اتاق عمل که به مهاباد سفر کرده بودند بازداشت شدهاند.
یاسر رحمانیراد پزشک عمومی ساکن خرمآباد همراه با دکتر بهنام اوحدی روانپزشک، و همایون افتخاریاننیا تکنسین اتاق عمل روز چهارشنبه ۹ آذر ماه سال جاری به آذربایجان غربی و کردستان سفر کرده بودند.
این سه تن در تاریخ ۱۳ آذرماه در شهر مهاباد دستگیر شده بودند.
#تجربههای_روانپزشکانه
🗞 درنگ
#دکتر_علی_فیروزآبادی. روانپزشک. تجربهها
عبور از پدر
جملهای منسوب به فروید وحود دارد که در آن چنین گفته میشود: "پسر آنگاه بدل به مرد میشود که پدرش این دنیا را ترک کند". نویسنده منبع این سخن را در نوشتههای بنیانگزار روانکاوی نیافت اما جوهر این سخن با آن چه فروید در دیدگاههای خود مطرح کرده همخوانی دارد. عبور از پدر به عنوان مرحلهای از رشد و تکامل روانشناختی از سوی روانکاوان به کرات مطرح شده که بیش از هرچیز خود را در قالب کشمکش اودیپی نشان میدهد. پسر میپندارد که برای مرد شدن باید پدر را از سر راه بردارد تا به وصال مادر برسد. با رشد بیشتر دستگاه عصبی و به شرط فراهم بودن محیطی که به شکل نسبی حمایت و امنیت لازم را به کودک ببخشد او پس از مدتی به این نتیجه میرسد که زمین بازی و رقابت خود را اشتباه انتخاب کرده است. مادر قرار نیست مال او باشد. مادر و پدر از همان ابتدا به هم تعلق داشتتد و او باید در ادامه زندگی به دنبال زمین بازی خود و شریک زندگی خود بگردد. پس از ان پدر به عنوان ابژهای که میتوان با وی همذاتپنداری کرد در نظر گرفته شده و به پشتگرمی او پسر شروع به ساختن هویت مستقل خود میکند. پسر در مییابد که برای عبور از پدر و رسیدن به استقلال نیازی به کشتن او نیست اما لازم است که او را پشت سر گذاشته و از زیر سایه او بیرون بیاید. اختلال در فرایند رشد، انسان را با دو سرنوشت ظاهرا متضاد روبرو میکند: در یکی تمایل و اشتیاق به پدرکشی همچنان بر ذهن فرد سایه انداخته و در زندگی جایگزینهایی را برای ابژهی پدری انتخاب میکند که به خیال خود بر انها غلبه کرده و پشتشان را به خاک بمالد و در دیگری خود را بازنده بازی پنداشته و مقهور و منکوب پدر میشود. در این حال پسر کوچک هرگز به مرد بالغ مستقل بدل نشده و همچنان به دنبال ابژههایی برای وابستگی میگردد تا به "وکالت" از او ایفای نقش کنند.
میتوان این قیاس را به جوامع انسانی نیز تعمیم داد. جامعه برای رسیدن به استقلال محتاج عبور از پدران خویش است. نه نیاز به پدرکشی دارد و نه نیاز به کسانی که به وکالت از او دست به عمل بزنند.
#تجربههای_روانپزشکانه
#دکتر_علی_فیروزآبادی. روانپزشک. تجربهها
عبور از پدر
جملهای منسوب به فروید وحود دارد که در آن چنین گفته میشود: "پسر آنگاه بدل به مرد میشود که پدرش این دنیا را ترک کند". نویسنده منبع این سخن را در نوشتههای بنیانگزار روانکاوی نیافت اما جوهر این سخن با آن چه فروید در دیدگاههای خود مطرح کرده همخوانی دارد. عبور از پدر به عنوان مرحلهای از رشد و تکامل روانشناختی از سوی روانکاوان به کرات مطرح شده که بیش از هرچیز خود را در قالب کشمکش اودیپی نشان میدهد. پسر میپندارد که برای مرد شدن باید پدر را از سر راه بردارد تا به وصال مادر برسد. با رشد بیشتر دستگاه عصبی و به شرط فراهم بودن محیطی که به شکل نسبی حمایت و امنیت لازم را به کودک ببخشد او پس از مدتی به این نتیجه میرسد که زمین بازی و رقابت خود را اشتباه انتخاب کرده است. مادر قرار نیست مال او باشد. مادر و پدر از همان ابتدا به هم تعلق داشتتد و او باید در ادامه زندگی به دنبال زمین بازی خود و شریک زندگی خود بگردد. پس از ان پدر به عنوان ابژهای که میتوان با وی همذاتپنداری کرد در نظر گرفته شده و به پشتگرمی او پسر شروع به ساختن هویت مستقل خود میکند. پسر در مییابد که برای عبور از پدر و رسیدن به استقلال نیازی به کشتن او نیست اما لازم است که او را پشت سر گذاشته و از زیر سایه او بیرون بیاید. اختلال در فرایند رشد، انسان را با دو سرنوشت ظاهرا متضاد روبرو میکند: در یکی تمایل و اشتیاق به پدرکشی همچنان بر ذهن فرد سایه انداخته و در زندگی جایگزینهایی را برای ابژهی پدری انتخاب میکند که به خیال خود بر انها غلبه کرده و پشتشان را به خاک بمالد و در دیگری خود را بازنده بازی پنداشته و مقهور و منکوب پدر میشود. در این حال پسر کوچک هرگز به مرد بالغ مستقل بدل نشده و همچنان به دنبال ابژههایی برای وابستگی میگردد تا به "وکالت" از او ایفای نقش کنند.
میتوان این قیاس را به جوامع انسانی نیز تعمیم داد. جامعه برای رسیدن به استقلال محتاج عبور از پدران خویش است. نه نیاز به پدرکشی دارد و نه نیاز به کسانی که به وکالت از او دست به عمل بزنند.
#تجربههای_روانپزشکانه
🗞 درنگ
#دکتر_ونداد_شریفی. روانپزشک. تهران
ادارهای به نام سلامت روان
سابقهی آشناییام با ادارهی سلامت روان وزارت بهداشت به حدود ۲۰ سال قبل باز میگردد. آن زمان دکتر رزّاقی، رئیس دفتر سلامت روان و اعتیاد بود و دکتر یاسمی رئیس ادارهی سلامت روان، که در واقع یکی از دو ادارهی اصلی این دفتر بود. آوازهی این دو را از دوران دستیاری شنیده بودم و طبعاً مشتاق آشنایی با فعالیتهای آنان و آمادهی هرگونه همکاری بودم. زلزلهی مرگبار بم و برنامههای نوآورانهی دکتر یاسمی برای سلامت روان در بین زلزلهزدگان، موجبات آشنایی را فراهم کرد. اما همکاری جدیام در سال ۱۳۸۳ و با راهاندازی خدمات ویزیت در منزل برای اولین بار در روزبه به همّت دکتر یاسمی شکل گرفت. پس از دکتر یاسمی، مدّتی کوتاه دکتر رحیمیموقّر و از سال ۱۳۸۶ دکتر حاجبی رئیس ادارهی سلامت روان و سپس از سال ۱۳۹۲ مدیر کل دفتر سلامت روانی اجتماعی و اعتیاد شد که تا چند روز قبل این مسئولیت تداوم داشت.
از سال ۱۳۸۳ تا امسال، این ارتباط و همکاری کمابیش ادامه داشت که عمدهی آن در دورهی مسئولیت دکتر حاجبی بود. در زمان مسئولیت او، برنامهها و پروژههای متعدّدی در سطح ملّی شکل گرفت که هر کدام برای دورهی مسئولیت یک مدیر کفایت میکند. عنوانهای زیادی به ذهنم میرسد: از ارتقای خدمات سلامت روان در شبکهی بهداشت و درمان کشور و وارد کردن خدمات روانشناختی به مراقبتهای اولیه، تا نظام ثبت رفتارهای خودکشی، خدمات پس از ترخیص، مراکز سلامت روان جامعهنگر، برنامهی سلامت روانی اجتماعی شهرستان (سامان و سراج)، سلامت روان مدارس، پشتیبانی پیمایشهای ملی سلامت روان، برنامههای پیشگیری از خودکشی و برنامههای دیگری که از بسیاری از آنها اطلاع دقیقی ندارم. اینها البته فقط در حیطهی سلامت روان است و فعالیتهای بسیاری در حیطهی سوءمصرف مواد و سلامت اجتماعی پیگیری شده است. همهی اینها نتایج زحمات او وتیم کارشناسانش در این دفتر و البته جمع بزرگی از روانپزشکان و روانشناسانی است که او را در این مسیر یاری کردند. اگر دکتر حاجبی اهل نوشتن خاطرات بود، میتوانست تبدیل به تاریخچهای از یک دورهی طولانی فعّالیّتهای ملّی سلامت روان کشور با فراز و نشیبهای بسیار آن شود.
اکنون که دکتر حاجبی بعد از ۱۵ سال فعالیت از این دفتر کناره گرفت، خوب است از زحمات ارزشمند او و همکارانش در این دفتر قدردانی و درعین حال دستاوردهایشان به نقد گذاشته شود. دکتر حاجبی مدیری بسیار پرکار، نقدپذیر و منعطف، و البته بلندپرواز بود که میخواست گامهای بیشتر و بلندتری بردارد، و شاید همین آخری دشواریهای زیادی برای او ایجاد میکرد. در این سالها شاهد تلاشهای بسیار او بهخصوص در محیط پرچالش و ناکارآمد دولتی بودم. در تمام برنامههایی که دنبال میکرد، هم یک کارشناس مطّلع بود، هم مدیری اجرایی که مشارکت همکاران و حمایت مدیران عالیتر را جلب میکرد. شخصاً از او بسیار آموختم و قدردانی زحماتش برای ارتقای سلامت روان کشور هستم.
تاریخچهی ادارهی سلامت روان به نام انسانهای ارزشمندی گره خورده است. نام مرحوم دکتر شاهمحمدی با ادغام سلامت روان در شبکه جاودانه شد و جانش را هم در همین راه از دست داد. امثال دکتر رزّاقی، دکتر یاسمی، دکتر رحیمی موقّر و دکتر حاجبی هر یک به سهم خود در راه ارتقای سلامت روان این مملکت کوشیدند و دستاوردهای گرانبهایی داشتند. اکنون کنارهگیری دکتر حاجبی همراه شد با آمدن دکتر حامد مصلحی. شخصاً هیچ شناختی از این مدیر ۳۱ ساله و سوابق مدیریتی و اجراییاش ندارم، جز آنکه بر اساس آنچه در رسانهها خواندم، ظاهراً دکترای روانشناسی تربیتی دارد و مشاور کمیسیون ویژهی جمعیت مجلس و از حامیان طرح جوانی جمعیت بوده و اینکه اولین فرد غیر روانپزشکی است که این مسئولیت را عهدهدار میشود. طبعاً برای هر کس که بر این مسند مینشیند آرزوی موفّقیّت، و در عین حال برای سلامت روان کشورمان آرزوی سلامتی دارم.
#تجربههای_روانپزشکانه
#دکتر_ونداد_شریفی. روانپزشک. تهران
ادارهای به نام سلامت روان
سابقهی آشناییام با ادارهی سلامت روان وزارت بهداشت به حدود ۲۰ سال قبل باز میگردد. آن زمان دکتر رزّاقی، رئیس دفتر سلامت روان و اعتیاد بود و دکتر یاسمی رئیس ادارهی سلامت روان، که در واقع یکی از دو ادارهی اصلی این دفتر بود. آوازهی این دو را از دوران دستیاری شنیده بودم و طبعاً مشتاق آشنایی با فعالیتهای آنان و آمادهی هرگونه همکاری بودم. زلزلهی مرگبار بم و برنامههای نوآورانهی دکتر یاسمی برای سلامت روان در بین زلزلهزدگان، موجبات آشنایی را فراهم کرد. اما همکاری جدیام در سال ۱۳۸۳ و با راهاندازی خدمات ویزیت در منزل برای اولین بار در روزبه به همّت دکتر یاسمی شکل گرفت. پس از دکتر یاسمی، مدّتی کوتاه دکتر رحیمیموقّر و از سال ۱۳۸۶ دکتر حاجبی رئیس ادارهی سلامت روان و سپس از سال ۱۳۹۲ مدیر کل دفتر سلامت روانی اجتماعی و اعتیاد شد که تا چند روز قبل این مسئولیت تداوم داشت.
از سال ۱۳۸۳ تا امسال، این ارتباط و همکاری کمابیش ادامه داشت که عمدهی آن در دورهی مسئولیت دکتر حاجبی بود. در زمان مسئولیت او، برنامهها و پروژههای متعدّدی در سطح ملّی شکل گرفت که هر کدام برای دورهی مسئولیت یک مدیر کفایت میکند. عنوانهای زیادی به ذهنم میرسد: از ارتقای خدمات سلامت روان در شبکهی بهداشت و درمان کشور و وارد کردن خدمات روانشناختی به مراقبتهای اولیه، تا نظام ثبت رفتارهای خودکشی، خدمات پس از ترخیص، مراکز سلامت روان جامعهنگر، برنامهی سلامت روانی اجتماعی شهرستان (سامان و سراج)، سلامت روان مدارس، پشتیبانی پیمایشهای ملی سلامت روان، برنامههای پیشگیری از خودکشی و برنامههای دیگری که از بسیاری از آنها اطلاع دقیقی ندارم. اینها البته فقط در حیطهی سلامت روان است و فعالیتهای بسیاری در حیطهی سوءمصرف مواد و سلامت اجتماعی پیگیری شده است. همهی اینها نتایج زحمات او وتیم کارشناسانش در این دفتر و البته جمع بزرگی از روانپزشکان و روانشناسانی است که او را در این مسیر یاری کردند. اگر دکتر حاجبی اهل نوشتن خاطرات بود، میتوانست تبدیل به تاریخچهای از یک دورهی طولانی فعّالیّتهای ملّی سلامت روان کشور با فراز و نشیبهای بسیار آن شود.
اکنون که دکتر حاجبی بعد از ۱۵ سال فعالیت از این دفتر کناره گرفت، خوب است از زحمات ارزشمند او و همکارانش در این دفتر قدردانی و درعین حال دستاوردهایشان به نقد گذاشته شود. دکتر حاجبی مدیری بسیار پرکار، نقدپذیر و منعطف، و البته بلندپرواز بود که میخواست گامهای بیشتر و بلندتری بردارد، و شاید همین آخری دشواریهای زیادی برای او ایجاد میکرد. در این سالها شاهد تلاشهای بسیار او بهخصوص در محیط پرچالش و ناکارآمد دولتی بودم. در تمام برنامههایی که دنبال میکرد، هم یک کارشناس مطّلع بود، هم مدیری اجرایی که مشارکت همکاران و حمایت مدیران عالیتر را جلب میکرد. شخصاً از او بسیار آموختم و قدردانی زحماتش برای ارتقای سلامت روان کشور هستم.
تاریخچهی ادارهی سلامت روان به نام انسانهای ارزشمندی گره خورده است. نام مرحوم دکتر شاهمحمدی با ادغام سلامت روان در شبکه جاودانه شد و جانش را هم در همین راه از دست داد. امثال دکتر رزّاقی، دکتر یاسمی، دکتر رحیمی موقّر و دکتر حاجبی هر یک به سهم خود در راه ارتقای سلامت روان این مملکت کوشیدند و دستاوردهای گرانبهایی داشتند. اکنون کنارهگیری دکتر حاجبی همراه شد با آمدن دکتر حامد مصلحی. شخصاً هیچ شناختی از این مدیر ۳۱ ساله و سوابق مدیریتی و اجراییاش ندارم، جز آنکه بر اساس آنچه در رسانهها خواندم، ظاهراً دکترای روانشناسی تربیتی دارد و مشاور کمیسیون ویژهی جمعیت مجلس و از حامیان طرح جوانی جمعیت بوده و اینکه اولین فرد غیر روانپزشکی است که این مسئولیت را عهدهدار میشود. طبعاً برای هر کس که بر این مسند مینشیند آرزوی موفّقیّت، و در عین حال برای سلامت روان کشورمان آرزوی سلامتی دارم.
#تجربههای_روانپزشکانه
دکتر احمد حاجبی
مدیر کل سابق اداره کل سلامت روانی اجتماعی و اعتیاد وزارت بهداشت
#تجربههای_روانپزشکانه
مدیر کل سابق اداره کل سلامت روانی اجتماعی و اعتیاد وزارت بهداشت
#تجربههای_روانپزشکانه
دکتر حامد مصلحی
مدیر کل جدید اداره کل سلامت روانی اجتماعی و اعتیاد وزارت بهداشت
#تجربههای_روانپزشکانه
مدیر کل جدید اداره کل سلامت روانی اجتماعی و اعتیاد وزارت بهداشت
#تجربههای_روانپزشکانه
دو کتاب دکتر حامد مصلحی
مدیر کل جدید اداره کل سلامت روانی اجتماعی و اعتیاد وزارت بهداشت
#تجربههای_روانپزشکانه
مدیر کل جدید اداره کل سلامت روانی اجتماعی و اعتیاد وزارت بهداشت
#تجربههای_روانپزشکانه
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مناظره با موضوع "قانون جوانی جمعیت و حمایت از خانواده"
سرمدی، رئیس کمیسیون امور زنان حزب اتحاد ملت و مخالف طرح جوانی جمعیت: اولین نقد در مورد هدف طرح جوانی جمعیت یعنی افزایش جمعیت است. همین الان هم رشد جمعیت مثبت است بنابراین انقدر نگرانی لازم نیست. حامد مصلحی، روانشناس و موافق طرح جوانی جمعیت: مسئله اصلی طرح اصلا افزایش جمعیت نیست، وقتی مسئله اشتباه فهم میشود نقد هم اشتباه است. همه کشورها به جمعیت جوان نیاز دارند و روی این هیچ اختلافی نیست.
سرمدی، رئیس کمیسیون امور زنان حزب اتحاد ملت و مخالف طرح جوانی جمعیت: اولین نقد در مورد هدف طرح جوانی جمعیت یعنی افزایش جمعیت است. همین الان هم رشد جمعیت مثبت است بنابراین انقدر نگرانی لازم نیست. حامد مصلحی، روانشناس و موافق طرح جوانی جمعیت: مسئله اصلی طرح اصلا افزایش جمعیت نیست، وقتی مسئله اشتباه فهم میشود نقد هم اشتباه است. همه کشورها به جمعیت جوان نیاز دارند و روی این هیچ اختلافی نیست.
🗞 نکته
قرار بود قانون سلامت روان از مجلس پس گرفته شود تا در وزارت بهداشت و زیر نظر خود ما روانپزشکان مجدد بازنگری شود. قانون پس گرفته شد و اکنون در دست ادارهی زیر مجموعهی دکتر حامد مصلحی با گرایش روانشناسی تربیتی است.
#تجربههای_روانپزشکانه
قرار بود قانون سلامت روان از مجلس پس گرفته شود تا در وزارت بهداشت و زیر نظر خود ما روانپزشکان مجدد بازنگری شود. قانون پس گرفته شد و اکنون در دست ادارهی زیر مجموعهی دکتر حامد مصلحی با گرایش روانشناسی تربیتی است.
#تجربههای_روانپزشکانه
Forwarded from انجمن علمی روانپزشکان ایران
✅ بیانیه انجمن روانپزشکى کودک و نوجوان ایران در مورد کاربرد نقشه مغزی (QEEG) به عنوان ابزار تشخیصی در اختلالات روانپزشکى