Telegram Web Link
🗒 بخش سوم ارغنون ۴ مرداد ۱۴۰۱

#دکتر_محمد_فخارزاده. روان‌پزشک. آمریکا

اما در جهان در حال توسعه، تصمیم پزشک و گاه علم قاضی! منبع اصلی تصمیم‌سازی است تا بدون محدویت، بر مراجع اعمال قدرت کند. در واقع علاوه بر شباهت‌ها، تفاوت‌ها نیز به‌ علت گوناگونی ساختاری، در جامعه و ساحت سیاست، بسیار چشمگیر است. جایی که‌ حقوق اساسی و حق شهروندی و انتخاب آزاد ولو آن که فرد‌ بیمار باشد، اولویت معنا داری پیدا می‌کند حق انتخاب آزادانه‌ی مرگ یا Euthanasia نیز حقی است که ممکن است در این‌چهار چوب به شهروندان داده شود.‌هم چنین‌ است اعطای حق مبدل پوشی، بی آن که مراجعین را با نگاه کهنه‌ی سنت، مجبور به تغییر جنسیت اجباری و دردناک کنند، از آن جمله است. اقدامی که در جوامع سنتی و با قوانینِ هماهنگ با آن، به جنسیت افراد بیشتر از آن که به شکل یک طیف نگاه کند به شکل یک دو قطبی مطلق زن و مرد نگاه می‌کند. امری که می‌تواند گاه بسیار خطرناک و غیر قابل برگشت باشد.

🧷 پایان. ۳/۳

#تجربه‌های_روان‌پزشکانه
🗒 تازه‌ها

#دکتر_آویشن_مهدوی. دستیار روان‌پزشکی. تهران

خلاصه سیاست‌های جدید سازمان بهداشت جهانی(WHO) در مورد گرمایش زمین

خلاصه سیاست‌های جدید سازمان بهداشت جهانی(WHO) که در کنفرانس جهانی محیط زیست استکلهم+۵۰ وضع شد، نشان‌دهنده تاثیر تغییرات اقلیمی بر سلامت روان است که بسته به عواملی مانند سن، جنسیت و وضعیت اجتماعی-اقتصادی گروههای جامعه را تحت تاثیر قرار می‌دهد.
براساس نتایج گزارش اخیر هیات بین دولتی تغییرات آب و هوا (IPCC) که در فوریه امسال منتشر شد، افزایش سریع تغییرات اقلیمی تهدیدی جدی برای سلامت روان و رفاه روانی‌اجتماعی محسوب می‌شود. از مشکلات عاطفی گرفته تا اضطراب، افسردگی، اندوه و رفتارهای خودکشی.
دکتر ماریا نیرا، مدیر دپارتمان محیط زیستِ تغییرات آب و هوا و سلامت در سازمان جهانی بهداشت می‌گوید: تأثیر تغییرات آب و هوایی به طور چشمگیری در زندگی روزمره ما حس می‌شود، درحالی‌که حمایت‌های اختصاصی بهداشت روان اندکی برای افرادی که با مخاطرات این تغییرات و خطرات بلندمدت آن سروکار دارند، وجود دارد.
با این وجود، نظرسنجی WHO در سال ۲۰۲۱ بین ۹۵ کشور نشان داد که؛ تنها ۹ کشور تاکنون سلامت روان و حمایت روانی اجتماعی را در برنامه‌های بهداشت ملی و تغییرات آب و هوایی خود لحاظ کرده‌اند.
در خلاصه سیاست جدید سازمان بهداشت جهانی ۵ رویکرد مهم با توجه به تاثیر تغییرات آب‌وهوایی به دولت ها توصیه شده‌است:
🔑ادغام ملاحظات اقلیمی با برنامه‌های سلامت روان
🔑ادغام برنامه‌های حمایت از سلامت روان با اقدامات آب و هوایی
🔑عمل کردن براساس تعهدات جهانی
🔑توسعه رویکردهای جامعه‌محور برای کاهش آسیب‌پذیری
🔑تامین بودجه کافی برنامه‌های سلامت روان و حمایت روانی اجتماعی.

کشورهای عضو WHO بسیار واضح اعلام کرده‌اند که سلامت روان برای آنها یک اولویت است. دکتر Diarmid Campbell-Lendrum، سرپرست آب و هوای سازمان جهانی بهداشت و نویسنده ارشد IPCC، می‌گوید: ما از نزدیک با کشورها همکاری می‌کنیم تا از سلامت جسمی و روانی مردم در برابر تهدیدات آب و هوایی محافظت کنیم. به‌طور‌ مثال فیلیپین، خدمات بهداشت روانی خود را پس از تأثیر طوفان هایان در سال ۲۰۱۳ بازسازی و بهبود بخشیده یا در هند، یک پروژه ملی باعث کمتر شدن بحران‌ ناشی از بلایا در کشور شده و ضمن اینکه شهرها را برای خطرات ناشی از تغییرات آب و هوایی آماده می‌کند، سلامت روان و نیازهای روانی اجتماعی را باتوجه به تغییرات اقلیمی درنظر گرفته‌است.

کنفرانس استکهلم که سوم ژوئن ۲۰۲۲ برگزار شد؛ پنجاهمین سالگرد کنفرانس سازمان ملل در مورد محیط زیست انسانی را گرامی داشته و اهمیت عوامل تعیین کننده محیطی را برای سلامت جسمی و روانی به رسمیت می‌شناسد.

#تجربه‌های_روان‌پزشکانه
با نوشته‌هایی از

دکتر حسن ضیاالدینی
دکتر سیدمهدی صمیمی اردستانی
دکتر حمید یوسفی
دکتر مرتضی نخستین
دکتر امیر حسین جلالی ندوشن

و ...

#تجربه‌های_روان‌پزشکانه
اعلان

همکارمان #دکتر_مهدی_بنی‌اسدی که گهگاهی ما را میهمان قلم خود می‌کند داستانی تازه انتشار داده.

در یادداشت ناشر شکار سوسک، داستانی با نگاهی روان‌شناختی و موشکافانه به برخی مسائل پیرامونی توصیف شده که نویسنده کوشیده است حکایت همنشینی و با هم بودن را در خلال روایت خاطراتی از گذشته چنان بیان نماید تا شاید خواننده بتواند از آن پلی بسازد برای عبور به آینده.

#تجربه‌های_روان‌پزشکانه
🗒 اعلان یک گزارش در تجربه‌ها

#دکتر_ندا_مسجدی در مورد «پروژه‌ی ازدواج» نوشته. مستند مورد نقل در گزارش مسجدی را در این پیوند می‌توانید تماشا کنید.
چند وقت پیش در قالب برنامه‌ی مهروان در بیمارستان روزبه، مستندی اکران شد راجع به ازدواج بیماران روان‌پزشکی ساکن سرای احسان. گزارشی که در روزهای آینده خواهید خواند اشاره ای دارد به این‌ مستند و آن رویداد.

#تجربه‌های_روان‌پزشکانه
دکتر محمد تقی یاسمی
آغاز یادی از خدمات دکتر یاسمی در تجربه‌ها
شنبه ۸ مرداد ۱۴۰۱ ساعت ۱۹ هر روز

#تجربه‌های_روان‌پزشکانه
تجربه‌ها بنا دارد از این به بعد با پای‌بندی حداکثری به حقوق بین‌المللی پدیدآورندگان آثار، تنها از عکس‌های دارای اجازه‌ی استفاده‌ی آزاد بهره ببرد.‌

#تجربه‌های_روان‌پزشکانه
📨 یادی از خدمات دکتر محمدتقی یاسمی.‌ روز اول

#دکتر_سیدمهدی_صمیمی_اردستانی. روان‌پزشک. تهران

برای کسانی چون من که علاوه بر شاگردی استاد یاسمی بخت همکاری با ایشان را برای سالها داشته‌اند، ذکر ویژگی‌های استاد کار ساد‌ه‌ای است. بله بسیار سهل وآسان. چراکه آن‌قدر صفات مثبت و شایسته‌ی ایشان برجسته و آشکارتر از آفتاب است که حتی یک همنشینی کوتاه نیز برای دریافتن آنها را کافی‌ست چه رسد به مصاحبتی فراتر از بیست سال. اولین دیدارم با استاد در تابستان سال ۷۷ بود. هنوز خدمت زیر پرچم به پایان نرسیده بود. در آخرین مرخصی لازم بود به عنوان پذیرفته شده‌ی رشته‌ی روان‌پزشکی در مصاحبه‌ای که توسط اساتید انجام می‌شد شرکت کنم. برای من که دانش‌آموخته‌ی دانشگاه شهید بهشتی بودم تنها یک چهره برایم ناشناس بود. در مورد ایشان شنیده بودم: در حدود دو سال قبل از کرمان آمده‌اند، بسیار در کار جدی و منظم هستند و از همه مهم‌تر علاوه بر سرآمد بودن در روان‌پزشکی، دانش عمومی پزشکی بالایی دارند. ابتدای دوره‌ی دستیاری ما با ایشان و درس آشنایی با حرفه و رشته‌ی روان‌پزشکی بود. به جرئت می‌توانم گویم تمام زمان آن کلاس و همه‌ی جملات ایشان با پشتوانه‌ی شواهد علمی بود. بعد از درس احساس می‌کردم قرار است در شاخه‌ای از پزشکی کار کنم که مانند تمام تخصص‌های پزشکی و علوم تجربی بر پایه‌ی شواهد و یافته‌های علمی ساخته شده و پژوهش و تحقیق پشتوانه‌ی اصلی این حرفه است. درست بر خلاف تصور عامه و حتی بسیاری از پزشکان که روان‌پزشکی را آمیخته‌ای از انگاره‌های فردی و نظریات سلیقه‌ای می‌دانند. سبب دیگر شادمانی این بود که فرصت سالها درس‌آموزی از چنین معلمی را بدست آورده بودم. پس از شروع کار بالینی آنچه انتظار داشتم به قدر چندین برابر اتفاق افتاد.
اما آنچه استاد دکتر یاسمی را از بسیاری همقطارانشان متمایز می‌کند در عین دانش، علم محوری، عشق به تعلیم و التزام به اخلاق حرفه‌ای، میل به نوآوری و ایجاد تغییر در هر موقعیت است. گواه این ادعا تغییرات قابل توجه در گروه‌های آموزشی دانشگاه‌های کرمان و شهید بهشتی، اداره سلامت روان وزارت بهداشت و حتی بخش‌هایی از سازمان بهداشت جهانی است که استاد در آنها مشغول بوده‌اند. متاسفانه گروه روان‌پزشکی شهید بهشتی به دلیل بازنشستگی دیگر از موهبت آموزش مستقیم وجود این استاد فرهیخته و بی‌نظیر محروم است. برای من که تمام دوره‌ی دستیاری را از حضور ایشان بهره برده‌ام تصور آموختن روان‌پزشکی بدون استاد یاسمی غیر ممکن است. ضمن آرزوی سلامت و تندرستی، امیدوارم جامعه‌‌ی علمی روان‌پزشکی و بیماران کماکان از توانایی‌های ایشان بهرمند باشند.

#تجربه‌های_روان‌پزشکانه
این سخن‌رانی را دکتر محمد تقی یاسمی چند سال پیش در انجمن انسان‌شناسی ایران انجام داده است.

صدای آن را در این پیوند بشنوید.

#تجربه‌های_روان‌پزشکانه
بیمارستان روزبه
۲۱ آذر ۹۶

عکس: دکتر علی نیک‌جو

سمینار نقد علمی روانکاوی در ایران با حضور دکتر محمدتقی یاسمی و دکتر بابک روشنایی مقدم

#تجربه‌های_روان‌پزشکانه
150905_001
My Recording
سخن‌رانی #دکتر_محمدتقی_یاسمی
سمینار نقد علمی روان‌درمانی تحلیلی

بیمارستان روزبه. ۲۱ آذر ۹۶

#تجربه‌های_روان‌پزشکانه
📨 یادی از خدمات دکتر محمدتقی یاسمی. دو

#دکتر_حمید_یوسفی. روان‌پزشک. تهران

زیستی آگاهانه در خدمت خیر جمعی

با دارا بودن هوشی بالا و در عین حال ویژگی‌هایی چون همدلی و دیگرخواهی، و وجود دانشی عمیق و صاحب نظر، از آقای دکتر یاسمی در هر کلام و رفتار می‌توان آموخت. من افتخار شاگردی ایشان را نداشته و تنها چند سالی است که بخت یارم بوده که از حضورشان بهره ببرم اما تردیدی ندارم که بسیاری از دانشجویان پزشکی با تجربه‌ی استادی دکتر یاسمی به رشته‌ی روان‌پزشکی روی آورده‌اند.
نگاه دکتر به رشته‌ی روان پزشکی دریچه‌ای به شناخت دنیای فکری وی است:
"هنوز هم بر این باور هستم که روان‌پزشکی گسترده‌ترین عرصه را برای همۀ تعاملات علمی باز می‌کند. برای اینکه  به همه علوم نیاز دارد؛ علوم پایه برای شناخت مغز و تأثیر جسم بر مغز، هوش مصنوعی، جامعه شناسی، انسان شناسی، فرهنگ و ادبیات و تنوع فرهنگ هارا نیز  باید بشناسید."
تلاش دکتر یاسمی در واقعه‌ی زلزل‌ی بم و هدایت درمانگران برای ارائه خدمات روان‌شناختی برای بازماندگان زلزله، الگویی بوده که می‌تواند در همه‌ی موارد مشابه به کار رود.
تجربه‌ی ایشان در زمینه‌ی هیستری‌های جمعی نیز نشان از ذهنی هشیار و درک عمیق مسایل اجتماعی دارد. این ویژگی دکتر یاسمی یعنی نگاه همه‌جانبه به آدمی و جامعه، تصویری آرمانی از رشته‌ی روان پزشکی را فرا یاد می‌آورد، این که جدا از درمان‌های فردی در اتاق درمان، روان‌پزشک می تواند و بایسته است نگاهی جامعه‌نگر داشته و سلامت روان را نه فقط مساله‌ی خود شخص بلکه امری چند وجهی بداند و مشارکتی فعال در گروه‌ها و حرکت‌های اجتماعی داشته باشد.
ایران کلید واژه‌ای است که در کلام و نوشتار دکتر یاسمی دایما تکرار می‌شود.
"یک عده می‌گویند شما میهن‌پرست هستید اما می‌گویم خیر من میهن‌دوست هستم نه میهن‌پرست. اول بگویم که من ایران را شدیدا دوست دارم و اگر کشور خودم هم نبود؛ دوستش داشتم. ایران را به این دلیل دوست دارم که مردمی این تمدن را ساخته‌اند که در بدترین شرایط آن را حفظ کرده‌اند و نگذاشتند این تمدن نابود شود."
نظرات دکتر یاسمی درباره‌ی تمدن و مردمان این آب و خاک نیز جالب است:
" معتقدم تمدنی هم که در شرایط دشوار رشد کند این به بقای خلاقیت او کمک خواهد کرد. ایران سرزمینی است با شرایط طبیعی و زیستی دشوار، چه در بخش کوهستانی و چه کویری که با مدیریت دشوار آب در دوران اجداد ما روبرو بوده، مردمش خلاقیت چشم‌گیری داشته‌اند. هوش را مطمئن نیستم اما مطمئنم اگر روزی پژوهش مقایسه‌ای در مورد خلاقیت بشود، ایرانی‌ها جزو خلاق‌ترین مردم دنیا هستند. البته در هوش هم هیچ کمبودی نداریم و آمارهای جعلی که در مورد کم هوش بودن ایرانیان منتشر می شود را به دلایل علمی نامعتبر می‌دانم.‌برداشت من این است ایرانی‌ها هوششان مثل باقی دنیا است اما خلاقیت‌شان بیشتر است."
روان‌پزشک ایده آل شاید شخصی باشد که از نقد فیلم و کتاب تا بحران‌های روز جامعه را می‌شود با او به بحث گذاشت و در مورد آخرین درمان‌های دارویی و مسایل پزشکی هم می‌توان به او اطمینان داشت، دکتر یاسمی را چنین دیدم و بسی بیش از این‌ها ...

گفته‌های دکتر یاسمی از گفت و گوی ایشان با مجله‌ی بخارا نقل شده است.

#تجربه‌های_روان‌پزشکانه
🗞 بازنشر یک یادداشت

#دکتر_محمدتقی_یاسمی. روان‌پزشک. تهران

🎲 در باب امید

مساله روز مساله نامیدی است. اما مهم تراز آن روش امیدوار کردن است. آیا شواهدی در دست است که برنامه‌های فرهنگی موجود مانند صدا و سیما امید می‌دهند؟ آیا با گفتن بخند تا دنیا بهت بخندد و نصیحت درمانی مردم امیدوار می‌شوند؟
به نظر من به جز بهبود بخشیدن به روش‌های گوناگون اداره امور به‌خصوص در زمینه‌های مطرح برای مردم نمی توان امید را به آن‌ها برگرداند.
این‌ها چند پیشنهاد امید بخش است:
- مبارزه قاطع با فساد از طریق ایجاد یک نهاد مستقل ناظر بدون وابستگی سیاسی به جناح‌ها
- حمایت قانونی از اشخاص یا رسانه‌های افشاگر فساد
- شفاف‌سازی مالی و اجرای قانون از کجا آورده‌ای
- پیش‌گیری از رانت خواری و مزیت خواهی بر مبنای ژن خوب
-دریافت مالیات متناسب از هر شرکت یا نهاد دولتی یا غیر دولتی که به نحوی درآمدزاست.
- افزایش مالیات بر درآمدهای ناشی از واردات، سرمایه مالی و دلالی و کاهش مالیات بر تولید و شرکت‌های اشتغال آفرین
- افزایش مشارکت دانشگاه ها، مراجع علمی و مردم در سرنوشتشان چه در زمینه سیاست داخلی و چه در زمینه روابط بین‌الملل و توجه به نظر آن‌ها و نیز به نتایج نظر سنجی‌ها
- دادن مسولیت‌های مدیریتی مهم به بانوان که ثابت شده است کمتر از مردان فسادپذیرند
- افزایش دامنه آزادی‌های فردی که شواهد نشان می‌دهد در کشورهای مشابه باعث افزایش فساد در جامعه نشده است.
- خدمتی کردن یارانه‌ها. دادن حمایت مالی مشخص در زمینه سلامت، آموزش، اجاره بها و تغذیه سالم به افراد نیازمند به عنوان حق آن‌ها و نه منت و به جای یارانه‌های موجود پس از مشورت و نظر سنجی از مردم
و ده‌ها راه حل مشابه. آن‌چه مردم را می‌رنجاند و نومید می‌کند بیش از خود فقر و محرومیت، تبعیض و تحقیر است.

#تجربه‌ها‌ی_روان‌پزشکانه
📨 یادی از خدمات دکتر محمدتقی یاسمی. سه

#دکتر_مرتضی_نخستین. روان‌پزشک. تجربه‌ها

بخش اول

هميشه فكر مى‌كردم چه انرژى و جستجوگرى در آدم‌هايى مثل شهاب‌الدين سهروردى شهيد بوده! تصورش را بكنيد؛ از زنجان به مراغه و به بغداد و از آنجا به آناتولى و حلب سفر كرده به دنبال مردى كه به او چيزى بياموزد. دانشى قلبى و علمى كه لاينفع و بى‌فايده نباشد. در زمانه‌اى كه سفر كردن اصلا امر آسان و بى‌خطرى به شمار نمىرفت. و همه‌ی اينها در حالي‌كه هنگام مرگش فقط سى و هشت سال داشت. يا ابن سينا كه از بخارا به خوارزم و از آنجا به گرگان و رى و همدان سفر كرد. در جستجوى آموختن و ياد دادن. در حاليكه كمتر علم شناخته شده‌اى در آن زمان وجود داشت كه پورسينا نداند. با اين‌همه بى‌قرار و در جستجو بود. يا ناصر خسرو كه حكيمى چند وجهى و با دانشى دايرةالمعارفى بود از قباديان به مرو و از آنجا به آذربايجان و ارمنستان و آسياى صغير و حلب و فلسطين و تونس و مصر و عاقبت خراسان و بدخشان سفر كرد در جستجويى بى‌پايان.
حالا اما ما چنان در چنبره روزمرگى گرفتاریم که حوصله‌ی یک کلاس آموزشی و شنیدن کامل یک سخنرانی حاضر و آماده را هم نداریم.
تفاوت در چیزی است که قدما به آن طلب می‌گفتند و همت. طلب صرفا خواست و آرزو نیست و همت هم چیزی بیشتر از کوشش است. والا چه بسیار آرزوها و تلاش‌ها که ثمره‌ای نداده‌اند. طلب و همتی که با فهمی عمیق از رسالت شخصی، درک جهان و تحولاتش و نهایتا عطش حقیقت همراه شود، حاصلش می‌شود دکتر محمد تقی یاسمی.
درباره‌ی دکتر یاسمی و کارنامه‌ی پربار و افکارش سخن گفتن دشوار است. او را نمی‌توان به راحتی در نحله یا مدرسه‌ای فکری گنجاند. فکرش در مواجهه با نو شدن لحظه به لحظه‌ی دنیا، پرسش‌های جدیدی پیش می‌نهد. نه اینکه چهارچوب و موضع و فرم نداشته باشد که اتفاقا واضح است که مسائلی برای ایشان به عنوان ماده‌ و موضوع تحلیل فکری اهمیت زیادی دارد. بلکه تاکید بر پرسش‌گری و تفکر انتقادی و نپذیرفتن مد زمانه است.
چیزی که درباره‌ی دکتر یاسمی برای من شگفت‌انگیز است، همین طلب و سفر و هجرت اوست از قوچان به تهران و از آنجا به کرمان و سپس کشورهای خاورمیانه، و به عنوان دیپلمات بهداشت روان در ژنو .
خیلی از ما کتاب از « پاریز تا پاریس» باستانی پاریزی را خوانده‌ایم. اگر محمد ابراهیم باستانی با قلم دلنشینش کویر و کوچه‌ها و راه‌ها و خانقاه‌ها و قنات‌ها و باغ‌ها و مردمان نواحی مرکزی ایران را توصیف کرده و به شرح طبیعت و فرهنگ مردمان دیگر سوی جهان پرداخته، دکتر یاسمی در سفرش به مشاهده‌ی عمیق سنخ فکری آدمها و کشف گنج روان آنها دست پیدا کرده که حاصلش توانمندسازی انسان‌ها در گوشه و کنار جهان بوده است. اگر باستانی تاریخ هیجان‌انگیز فلات ایران را در هفت قلعه و هفت سنگ و هفت پیچ و هفت آسمان روایت کرده، دکتر یاسمی گنج خلاقیت و تاب‌آوری را در اطراف خود و مردمان این سرزمین از نو کشف و برجسته کرده است.
هر بار که به این سفر پربار ایشان فکر می‌کنم که چطور جانش را پر خبرتر و ذهنش را تیزرو تر و قلبش را استوارتر کرده، لااقل برای خودم که همیشه با آن پرسش تفاوت جویندگان علم در دنیای قدیم و امروز درگیرم، انگیزه‌‌ساز و الهام‌بخش بوده است.
قصد ندارم در این فرصت به بیان خدمات و افکار اجتماعی، انتقادی یا تخصصی- روان‌پزشکانه‌ی دکتر یاسمی بپردازم. شمه‌ ای از آن‌ در گزارش نشست پنج‌شنبه‌ صبح های بخارا با ایشان آمده است. بلکه دکتر یاسمی را آن‌گونه که شناختم و چیزی از تفکر ایشان که بر من پدیدار گشته و الهام بخش و خاص ایشان است را بازگو میکنم.
می‌گویند سقراط در خیابان‌های آتن به جوانان فکر کردن می‌آموخت. و این کار را با پرسش و استدلال و نشان دادن نقص و خطا در شبه استدلال‌های دیگران انجام می‌داد.
اما در سقراط اگر رازی باشد، اول از همه آن بود که انگیزه‌‌ی فکر کردن را بیدار می کرد؛ چه چیز در این زمان و با این فرصت محدود عمر ارزشش را دارد که به آن فکر کنی؟ عمیق‌ترین تمنایت برای اندیشیدن به چه چیز است؟ خیر چیست؟ وظیفه کدام است؟ شفقت و مهر از کجا ناشی می‌شود؟
سقراط نشان می‌‌داد که ذهن مبتدیان هنوز برای روشن کردن معنای این کلمات آمادگی ندارد. اما گمانم راز او چیزی بیشتر از پرسش و صیقل دادن معنای کلمات بود.
سقراط «با دیگران» می‌اندیشید. و چنین اندیشیدنی است که ما را برای زندگی مهیا می‌کند. ما را برای شنیدن ندای وجدان و مسئولیت "Conscience" که به طرز جالبی با معیار پنج عاملی نئو قرابتی دارد- آماده می‌کند. با هم اندیشیدن و با هم گفتگو کردن، مدرسه ای است که به ما گوش دادن به وجدان و جدال درونی برای عمل معطوف به خیر عمومی و دیدن موانع درونی‌مان را می‌آموزد.

🔑 لطفا ورق بزنید... ۱/۳

#تجربه‌های_روان‌پزشکانه
📨 یادی از خدمات دکتر محمدتقی یاسمی

#دکتر_مرتضی_نخستین. روان‌پزشک. تجربه‌ها

بخش دوم

و گمانم راز دکتر یاسمی، همان راز سقراط است. عجیب نیست که اولین مقاله‌ی علمی او درباره‌ی روان‌شناسی اجتماعی ابن خلدون است. و به جرأت می‌توان گفت هیچ استاد روان‌پزشکی چون ایشان در فضای مجازی و رسانه‌های اجتماعی چنین به گفتگو با همکارانش و به ویژه جوان‌ترها ننشسته و متواضعانه.

این دیالوگ و آکادمی « با هم فکر کردن» را پیش نبرده است. حاصل این آکادمی البته به حالت درونی پرسشگر و میل او برای دیدن حالات فکر و استدلالش نیز بستگی دارد. شاید تراسیماخوس سوفسطایی و کالیکلس را به واکنش در برابر این فرایند مزه مزه کردن فکر وا دارد ولی در هر صورت پاسخ ایشان همانند سقراط است:
« پس بیایید از هدایت برهان پیروی کنیم... که برای ما آشکار است که این بهترین راه زندگی است- زندگی کردن و مردن در جستجوی حق و تمام فضایل دیگر.
من می‌گویم بیایید این را دنبال کنیم و دیگران را دعوت کنیم که به ما بپیوندند، نه آن چیزی که شما به آن اعتقاد دارید و به من توصیه می کنید، زیرا ارزشی ندارد، کالیکلس عزیز»
اما فقط این نیست، تنها شنیدن و دیالوگ و تمنای خیر و صلح نیست. او هنر دیدن را می‌آموزد.
ابتدا دیدن چهارچوب‌های ذهنی خودت و بعد فراتر رفتن از آن و کشف فرایند تفکر در درونت تا به آن لحظه‌ی ناب و طعمی از خود « ذهن» برسی. زمانی که لزوما بینش جدید یا ایده‌ای خارق‌العاده یا بارقه‌ی شهودی ظاهر نمی‌شود، بلکه خود ذهن که منشأ و قرارگاه تفکر است رخ می‌نماید و عاطفه‌ای دیگر سویی و خاص که با عواطف معمول متفاوت است هویدا می‌شود که خود منشأ فهم اخلاق با هم بودن و مراقبت و مسئولیت جمعی در قبال یکدیگر و سرزمین است.
شناخت چهارچوب ذهنی، نگریستن به آن، تبار ایده را روشن کردن، گاهی تعلیق تفکر معمول مبتنی بر ایده، و ظاهر شدن ذهن ناب و آزاد شدن انرژی عواطف همراه با آن به منظور رسیدن به وجدان و مسئولیت. و این هنر یک استاد اصیل است.
تصور می‌کنم مثلا ممکن است او در پایان گفتگویی چالشی درباره‌ی راه‌کارهای توانمند سازی و تغییرات سازمانی برای بهبود وضعیت بیماران یا موانع اجتماعی- اقتصادی پیش رو یا نکته سنجی فیلسوفانه‌ای درباره‌ی روان‌پزشکی، همانند یک استاد ذن بپرسد: حالا بعد از همه‌ی این بحث‌های جالب بین رشته‌ای مریضت را خوب دیده‌ای عزیز؟
دکتر یاسمی ما را نه به سمت ایده‌های نیازموده و انتخاب راه‌حل‌های عملی برای ایران امروز بر اساس تئوری‌های شناخته شده، بلکه به دیدن چهارچوب‌ها و اندیشیدن عینی دعوت می‌کند. این اندیشیدن عینی است که او را با چیزهایی که وزن نسبی‌گرایی و سوبژکتیویته‌ی بالا و آزمون نشده‌ای دارند در تقابل قرار می‌دهد.
خصیصه‌ی دیگر دکتر یاسمی، تفکر در باستان شناسی ایده‌ها و فراز و فرود تاریخی مردمان است. این‌چنین است که یاسمی بر آستانه‌ی اکنون ایستاده و با نگاه به گذشته، امید و راهی برای آینده می‌گشاید. حتی چیزهایی که او به آنها تعلق خاطری ژرف دارد، همانند ایران، با حس و حال پیشینی و تعصبی هیجانی به آنها نرسیده است. آن تفکر عینی و این نگاه کردن از دریچه‌ی تاریخ به او بینشی داده تا نهانی‌ترین و اصلی‌ترین عامل بقای مردمان این سرزمین را در سازگاری، خلاقیت و دلبستگی‌شان به عدالت ببیند.

🔑 لطفا ورق بزنید... ۲/۳
📨 یادی از خدمات دکتر محمدتقی یاسمی. سه

#دکتر_مرتضی_نخستین. روان‌پزشک. تجربه‌ها

بخش سوم و آخر

و اکنون نیز راه حل او فهم این میم‌های فرهنگی به یادگار مانده از گذشته‌های دور و اندیشیدن با هم به قصد توانمندی برای عمل اخلاقی، خیر عمومی، صلح و بیداری وجدان ایرانی است. تمام اینها در این سروده‌‌ی زیبا با وزن حماسی و خراسانی‌اش و خطاب به بزرگان مشهود است تا آنها را نیز سقراط‌وار به گنج برهان و وظیفه‌ی کاستن از رنج و تبعیض رهنمون شود. به آنها شنیدن را توصیه می‌کند که « تاریخ از آن کسانی است که ز آنان شنیده‌اند».
و به « اندیشه‌پیشگان» ما نیز هم‌اندیشی و دوری از چالش بیهوده با یاران را یادآوری کند:

این مردمان نیک بسی رنج دیده‌اند
بس ناگوار نیز ز حریفان شنیده‌اند
سرد است خنده‌شان و غریب است گریه‌شان
این حس و حال را مردم دنیا ندیده‌اند
ما خلق خلقمان به معما شبیه گشت
زان کو نه راه پیش و نه پس را گزیده‌اند
در پیش‌شان خودی، همگان را غریبه دید
در پشت اجنبی که به نفرت پدیده‌اند
تبعیض و حق کشی ناله برآورده از درون
و اندر برون دسیسه براین ناله چیده‌اند

ما در کمند خویش گرفتار، آنان کمین ما
شیران شکار می‌نتوان کرد هر گه رهیده‌اند
شیران ما ز صدمه یاران ملول و سرد
یاران نرم خوی ما ز خودی‌ها رمیده‌اند
نوباوگان ما ز عتاب و خطاب دوست
زخمی ز باد خزان چو نهالان خمیده‌اند
اندیشه‌پیشه‌گان مات ز اوراد اجنبی
زان کیش‌ها به چالش یاران رسیده‌اند

هستند مردمان همیشه وفادار و دوستدار
نی نور چشمیان که حیا را دریده‌اند
بس بی‌شمارند، بشماریدشان کنون
پرسیدشان چه شد، ز چه باری خمیده‌اند؟
نومید گشته گاه گله‌ها می‌کنند سخت
اما به وقت، خاک وطن را به دیده‌اند

هان ای بزرگان کنون شنوید زین مردمان نیک
تاریخ از آن کسانی است که ز آنان شنیده‌اند
عدل است و آزادی و عزت که طالبند
گر گام به راهشان بگذارید منت به دیده‌اند
اکنون غمین در انتظارند بگشایید درب‌ها
روشن کنید راه که چشم به راه سپیده‌اند
گر خواستید بزرگ بمانید بزرگشان دارید
کاری کنید چنان بزرگ کو ز بزرگان شنیده‌اند

🔑 پایان. ۳/۳

#تجربه‌های_روان‌پزشکانه
2024/09/27 01:24:10
Back to Top
HTML Embed Code: