Telegram Web Link
خالد حسینی و هریس حسینی
منبع: فیس‌بوک خالد حسینی

#تجربه‌های_روان‌پزشکانه
🗞 خبر تازه

بازنشستگی‌ها به شهید بهشتی رسید

خبر رسیده که سه تن از استادان پیشکسوت گروه روان‌پزشکی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی بازنشسته شده‌اند. پیش از این‌ها بازنشستگی اجباری دکتر عمران محمد رزاقی از گروه روان‌پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران در سال گذشته نگرانی‌هایی برانگیخته بود. امیدواریم بتوانیم به‌زودی در گفت‌وگویی با بازنشسته‌شدگان، ابعادی از این داستان را بکاویم.

#تجربه‌های_روان‌پزشکانه
🪑 شعر

#دکتر_احسان_نجفیان. روان‌پزشک. گرگان

گاه راه زندگی گم می‌کنیم
گم شده، خود را تجسم می‌کنیم

گاه از غم، ظرف ما سر می‌رود
ظاهرا اما تبسم می‌کنیم

حرف مردم، گاه زخمی می‌شود
بر دل و ما ترک مردم می‌کنیم

گاه می‌سوزد دل و با دست خود
آتش دل، غرق هیزم می‌کنیم

گاه آرامش نمی‌بینیم و هست
آب هست و ما تیمم می‌کنیم


*بعد هر غم وقت شادی می رسد*
*بعد هر شب بامدادی می رسد*


می شود بر حال خود آگاه شد
سرزمین قلب خود را شاه شد

شادی و غم تکه ای از زندگی‌ست
می‌شود با حال خود همراه شد

می‌شود برگشت در راه صحیح
بارها چون راهی بیراه شد

می‌شود یک‌بار دیگر جان گرفت
چون نصیبت غصه‌ای جانکاه شد

می‌شود گرداند همت را بلند
چون که دست از آرزو کوتاه شد

*بعد هر غم وقت شادی می رسد*
*بعد هر شب بامدادی می‌رسد*



#تجربه‌های_روان‌پزشکانه
پنج‌شنبه ۲۳ تیرماه ۱۴۰۱ در خانه‌ی اندیشمندان علوم انسانی، از دکتر احمد محیط تقدیر شد. محیط که اولین رییس انستیتو روان‌پزشکی تهران بعد از پیروزی انقلاب، عضو بازنشسته‌ی هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی ایران، عضو اسبق هیات مدیره‌ی انجمن علمی روان‌پزشکان ایران و کمیسیر اسبق سلامت روان WHO در منطقه‌ی منا است، شاعری نام‌آور هم هست. پس بعید نبود در یادکرد او شمس لنگرودی هم سخن براند. «سمت نور کجاست» و «جهان به گشت هزاره» نان دو مجموعه‌ی اول است. تم مجموعه سوم که بیش‌تر آن در زمان ماموریت مصر سروده شد به گفته‌ی شاعر همانند آنها، موضوع و مفهوم سفر است. محیط باور دارد سفر در عین اینکه همیشه رو به پایان است، برای او همواره مفهومی نوشونده و ازلی و ابدی داشته و دارد. علاوه بر سه اثر فوق کتابی با ترجمه او شامل ۸۱۵ هایکو از «ریچارد رایت» نویسنده سیاهپوست آمریکایی و با عنوان «هایکو این جهان دیگر» از سوی انتشارات نگاه در بازار کتاب موجود است.

روان‌های روشن این دوشنبه‌‌ی ما به دکتر احمد محیط اختصاص خواهد داشت.

عکس: #دکتر_سیدوحید_شریعت

#تجربه‌های_روان‌پزشکانه
تصمیم غریب شهردار خوانسار در خصوص متوفیانی که خودکشی کرده‌اند

خبرگزاری برنا خبر داده مهدی احمدی شهردار خوانسار طی یک مکاتبه با مسئول خدمات‌شهری شهرداری، برگزاری مراسم‌ ترحیم‌ را برای‌افرادی‌که‌ به‌دلیل خودکشی فوت نموده‌اند در بهشت فاطمیه خوانسار ممنوع اعلام کرد.

#تجربه‌های_روان‌پزشکانه
مجله ساعت ۷ عصر هر روز تازه می‌شود.
وارد هفته‌ی دوم آزمایشی تجربه‌ها در دور جدید شدیم.

#تجربه‌های_روان‌پزشکانه
🗒 روایت‌های بالینی

#دکتر_امیرحسین_جلالی‌ندوشن. روان‌پزشک. تجربه‌ها

معضله‌ی پلی‌فارمسی روان‌پزشکی ایرونی

نظرات برخی کسانی را که در یکی از سایت‌های پذیرش بیمار در مورد کار یک روان‌پزشک نسبتا شناخته شده اظهار نظر کرده‌اند مرور می‌کنم. چند ویژگی مثبت را در مورد وی مشترک می‌بینم: با حوصله گوش می‌دهد، حاذق است، و خوب تشخیص می‌دهد. دارو کم تجویز می‌کند، و داروها را به سرعت تغییر نمی‌دهد. چند روز پیش از دکتر احمد جلیلی پیشکسوت جامعه‌ی روان‌پزشکی و رئیس اسبق انجمن علمی روان‌پزشکان شنیدم که ایشان میزان پلی‌فارمسی یا استفاده‌ی زیاد از حد از داروهای مختلف و به ویژه هم‌خانواده را در نسخه‌های همکاران نگران کننده می‌بیند، در حدی که باعث شد سمینار مشترکی با رئیس کنونی انجمن دکتر مجید صادقی برگزار نمایند و در این باره سخن گویند. شخصن از مدتها پیش و از همان آغاز کار طبابت رسمی به عنوان روان‌پزشک، نسخه‌های زیادی را در جای جای کشور چه از تهران، و چه شهرهای کوچک‌تر مشاهده می‌کنم که در آن مثلا سه داروی ضد افسردگی، همزمان تجویز شده و عموما این شکل تجویز در همان دوره‌ی اول یا دوم افسردگی و در همان انتخاب‌های دارویی اولیه انجام شده است. استفاده‌ی همزمان از چند داروی هم‌خانواده و یا استفاده از داروهای خط دوم و سوم در نوبت اول تجویز تقریبا بی‌تردید از نظر علمی مردود است.
پزشکان ایرانی به ویژه در روستاها و شهرهای کوچک با اشتیاق برخی مردم به داروهای تزریقی، سرم، و تجویز همزمان چند دارو روبرو شده‌اند. ایده‌های غیرانتزاعی و ساده‌ای پشت این گرایش است. گرایشی که به سادگی علیه آن نمی‌شود جنگید یا برابر آن ایستادگی کرد. پزشک برای آن که جایگاه خود را نگه دارد ناچار است به جای تغییر فرهنگ دارویی، با فرهنگ عمومی همگام شود.
در مورد روان‌پزشکی ماجرا کاملا برعکس است و ما با یک وضعیت استثنایی روبرو هستیم. انگ و معضلات دیگر سبب می‌شود مردمان میلی به مصرف دارو یا مصرف چند دارو نداشته باشند. اصولاً پذیرش درمان یکی از گرفتاری‌ها است. به عبارتی می‌شود گفت آن الگوی دوای تزریقی- قوی فقط در بیماری‌های حاد جلوه می‌کند، و در عموم وضعیت‌های مزمن حتی دیابت میل به رژیم غذایی، ترک دارو و جایگزینی دستورالعمل‌های سبک زندگی و طب سنتی با دارو است. نتیجه آن‌که داستان پلی‌فارمسی در روان‌پزشکی را عمدتا باید در رفتار، نگرش، و دینامیک‌های ما روان‌پزشکان جستجو کرد. به باور من این مسأله تامل می‌خواهد و می‌تواند دستمایه‌ای برای پژوهش باشد. غیر از آن‌که شاید تدوین راهنماهای بالینی ملی بتواند کارگشا باشد. این‌ مشکله‌ی پلی‌فارمسی را بگذارید کنار تجویز نابجای نوار مغزی و نقشه مغزی، و یا استفاده‌ی همه‌کارتوانانه از روش‌هایی فاقد شواهد محکم برای اثربخشی چون نوروفیدبک. در این مورد آخر البته پای اقتصاد درمان به میان می‌آید و از قضا در این‌جا میل عامیانه به پزشک-جادوگر جلوه‌گرتر است. اما با همه‌ی این‌ها این میل ما به پیچیده‌گی از جمله پیچیده کردن نسخه‌ها لازم است زیر ذره‌بین آید.

#روایت‌های_بالینی
#پلی_فارمسی


#تجربه‌های_روان‌پزشکانه
«روان‌های روشن» کتابی است به خامه‌ی استاد غلامحسین یوسفی که نامش را محمد علی اسلامی ندوشن برگزیده است. کتابی که تصویرگر « روان» انسان‌هایی است که خاطر نویسنده از نام و یاد آن‌ها روشن شده است.
در ستون « روان‌های روشن» از اندیشه‌ی کسانی سخن خواهیم گفت که دو چیز مایه‌ی تفکر آنها است؛ ایران و‌ سلامت روان ایرانیان. آن‌چه این ستون را به تپش وا می‌دارد، تأملاتی است که در مواجهه با وضعیت ایران امروز برای باشندگان این سرزمین پیش می‌آید....

امروز را به یاد از اندیشه‌ی دکتر احمد محیط سپری می‌کنیم.


#تجربه‌های_روان‌پزشکانه
🗒 روان‌‌های روشن
جشن‌نامه‌ای کوچک برای دکتر احمد محیط

#دکتر_مرتضی_نخستین. روان‌پزشک. تجربه‌ها

در دوره‌ی پزشکی عمومی و زمانی که مشغول کار روی پایان نامه ام در نوروفیزیولوژی بودم، اولین بار اسم استیون رز را شنیدم. استاد راهنمایم دانشجوی رز بود.
اوایل کارهای پیشرو اش در مکانیسم های حافظه جذبم کرد. ولی خیلی زود نحوه‌ی تفکرش درباره‌ی مفهوم خودسامان دهی مغز/ذهن و شاهراه زندگی lifeline و تاثیری که مغز شناسی نوین در روابط اجتماعی و حتی سیاسی مان می گذارد برایم جالب شد. او علیرغم اینکه در فضای نوروساینس مدرن تنفس می کند و به همان پارادایم تعلق دارد، اما از شم انتقادی اش به فروکاست گرایی دست بر نداشته و نسبت به تحولات اجتماعی و به ویژه تبعیض های اجتماعی و اقتصادی حساس است. خواندن مناظره‌ای او با استیون پینکر مرا علاقه مند تر کرد. و یک روز ناگهان کتابی قدیمی از دستفروشی در رشت دیدم با نام « مغز به مثابه یک سیستم» از استیون رز. کتاب را با شعف زیاد خریدم و برای اولین بار نام احمد محیط را به عنوان مترجم پشت جلد کتاب دیدم. همیشه‌ی گوشه‌ی ذهنم نام ایشان با ترجمه‌ی کتابی خاص و چند وجهی درباره‌ی مغز گره خورده بود تا روزی که دکتر محیط را برای اولین بار در کنگره ای گمانم سال ۱۳۹۰ ملاقات کردم. کنگره با سخنرانی افتتاحیه و کلیدی دکتر مدبر نیا درباره‌ی شخصیت از منظر کلونینگر آغاز شد و مورد تشویق دکتر محیط هم قرار گرفت. ( همانجا حدس زدم که شاید دیدگاه دکتر محیط با تئوری هولیستیک کلونینگر قرابت هایی داشته باشد). بعدها دیدم که مقاله ای خواندنی از ایشان در کتابی با عنوان « دین و‌ روان‌پزشکی» منتشر شده که کلونینگر هم یکی از نویسندگانش بود.
سخنرانی دکتر مدبر نیا که تمام شد، رفتم و از نزدیک به روان‌پزشکی که نامش با رز برایم گره خورده بود سلامی کردم و از رابطه‌ی عصب شناسی جدید و روان‌پزشکی پرسیدم. برخورد گرم ایشان و پاسخی که با علاقه مندی و دقت به پرسشم دادند، متوجهم کرد که با استادی عمیق و اهل تامل مواجهم که رویکردی کل گرا در فهم انسان دارد. از آن گفتگو نام لئون آیزنبرگ فقید به خاطرم ماند. گویی از دنیای اندیشه‌ی رز به جهان اندیشه‌ی آیزنبرگ پرتاب شدم. جهان روان‌پزشکانه ای که به قول او، نه mindless باشد و نه brainless.
برای فهم اندیشه‌ی روان‌پزشکانه‌ی دکتر محیط، فصلی که در کتاب « روانپزشکی و دین» نوشته مطلع خوبی است. مطلب آنقدر جذاب و بین رشته ای و دقیق نوشته شده که خواندنش را برای هر روان‌پزشکی لازم می کند. حتی نگاه کردن به منابع پایان فصل و مقالات و کتابها و نویسندگان پیش گام در حوزه‌ی علم و تفکر و معنا هم آدم را به شوق می آورد. به یمن پاسداشت این استاد گرانقدر و آشنایی با نحوه‌ی نگاه او به روان‌پزشکی، ترجمه‌ی قسمت هایی برگزیده از نوشته‌ی ایشان در آن کتاب را در ادامه می آورم:

« چه چیز بین این پیشرفت های علمی و متدولوژیک در فیزیک کوانتوم با اسطوره های هندی یا ایده های فلسفی برخی متفکران هندو یا شاعری مشرقی در قرن دوازدهم و یا برخی شعرا و اندیشمندانی که به نظر خارج از جریان متعارف اند، مشترک است؟ من پاسخ می دهم: توجه به تمامیت whole و پیوستگی و مرتبط بودن رخدادها.
رفتار یک ذره، زمانی که در آن قرار دارد و مکانی که در آن حرکت کرده و تغییر می کند، چنان به هم پیوسته اند، تو گویی یک کل واحد هستند.»
« واقعیت آن است که روان‌پزشکی نمی تواند صرفا ماحصل و وابسته به علوم پایه‌ی گسترده اش ، به یک معنا بیولوژی ، در نظر گرفته شود. روان‌پزشکی علم و هنر شفای تمامیت انسانی است، که تعریفش از مرزهای زیستی-روانی-اجتماعی فراتر می رود.
هر فرد از فرهنگی می آید و به مجموعه ای از باورها تعلق دارد و زیبایی های خاصی در هنر و طبیعت او را بر می انگیزد. انسان از باورها و تجربیات معنوی اش امید می‌گیرد. روان‌پزشکی نمی تواند این جنبه های مهم زیست انسانی را در سلامت و بیماری نادیده بگیرد.»
«ما در زمانه ای هستیم که طبابت روان‌پزشکی و آینده‌ی بیماران ما و تعداد فزاینده ای از انسانهایی که به کمک ما نیاز دارند، وضعیت سرنوشت ساز و حساسی را رقم زده است.
هیچ‌یک از تئوری های معروف ما در این قرن، از رفلکسولوژی خالص رفتارشناسان تا فرمولاسیون های روانکاوانه نمی توانند به نحو مکفی ذهن انسان را در سلامت و بیماری توصیف کنند. امید جدید ما درباره‌ی سیناپس به عنوان پاسخی بیولوژیک به پیچیدگی ذهن، هر چند کاربردی، بسیار ساده تر از آن است که تمامی پاسخ و راه حل ها را ارایه کند.

🧷 لطفا ورق بزنید. ۱/۲

#تجربه‌های_روان‌پزشکانه
🗒 روان‌های روشن
جشن‌نامه‌ی کوچک دکتر احمد محیط

#دکتر_مرتضی_نخستین. روان‌پزشک. تجربه‌ها


وقت تامل است و شاید سنت های فرهنگی گونه گون ما بتوانند کمک کنند. گنجینه های از فرزانگی در این تنوع فرهنگی وجود دارد.
دلیل دیگری وجود دارد که باید با دقت بیشتری به مشارکت فرهنگ‌ها، باورها و اعمال مختلف از جمله جنبه‌های مختلف معنویت نگریست. ما باید واقعیت فرهنگ های دیگر را بشناسیم. هر فرهنگ پتانسیلی برای کمک به پیشرفت رشته پیچیده و چند بعدی ما دارد.
شناخت مشارکت فرهنگ‌های دیگر می‌تواند به کاهش برخی از سوءتفاهم‌های ما درباره‌ی دیگر فرهنگ ها کمک کند. همچنین به ما یاری می رساند تا فروتن‌تر شویم و از نگرش‌های خطرناک «ما همه چیز را می‌دانیم» یا «یک رشته تمام حقیقت را در خود دارد» فاصله بگیریم.»
«فرهنگ، اسطوره‌شناسی و مشارکت مکاتب فکری بدون شک همراه مهمی در این جستجوی حقیقت و در تلاش ما برای کمک به بیماران خود در حد توان است. از گوشه و کنار جهان صداهایی برای فراخواندن ما به چنین رویکردی به گوش می رسد.»

پایان. ۲/۲

#تجربه‌های_روان‌پزشکانه
🗒 روان‌های روشن
جشن‌نامه‌ی کوچک دکتر احمد محیط

#دکتر_امیرحسین_جلالی‌ندوشن. روان‌پزشک. تجربه‌ها

پنجشنبه ۲۳ تیرماه ۱۴۰۱ نکوداشت دکتر احمد محیط در حالی در خانه‌ی اندیشمندان علوم انسانی برگزار شد که نامی از دانشگاهی که او در آن کار کرده و انستیتویی که پایه‌های آن را در آغاز انقلاب اسلامی محکم کرده بود در میان برگزار کنندگان دیده نمی‌شد.
دکتر احمد محیط که احتمالاً روان‌پزشکان نسل جدید او را کمتر بشناسند در ابتدای سال ۵۷ به ایران بازگشت و در کنار گروهی که دکتر ایرج سیاسی برای رفرم در سلامت روان ایران تدارک دیده بود قرار گرفت. وی همان زمان از ویژگی‌های متمایز کننده‌ای هم برخوردار بود، از جمله آن که بنا به گرایش مسلط‌‌تر آن زمان، دکتر ایرج سیاسی در کنار علایق مشترک اجتماعی با محیط، دیدگاه سایکوداینامیک داشت ولی دکتر احمد محیط به رفتار گرایی متمایل بود. انقلاب شد و آب دکتر سیاسی با وزیر جدید بهداشت مرحوم دکتر کاظم سامی که او هم روان‌پزشک بود در یک جوی نرفت. سامی اداره آنچه را که از آن به بعد انستیتو روان‌پزشکی تهران نامیده شد به دکتر محیط واگذار کرد. این امکان، فرصتی شد تا انستیتو بماند و مانند برخی نهادهای دیگر که تغییر نام یافتند یا ادغام شدند اچار اضمحلال و انحلال نشود، هرچند بسیاری از ویژگی‌های آن از دست رفت یا رفته بود. محیط در بهداشت روان ایران خوش درخشید، از آن جمله در مساله‌ی ادغام بهداشت روان در نظام مراقبت‌های بهداشتی اولیه نقشی ممتاز بازی کرد. این‌ها باعث شد تا به عنوان کمیسر سلامت روان سازمان جهانی بهداشت راهی اسکندریه شود، دوره‌ای از زندگی که برای محیط انبانی از تجربه آورده است. البته این همه داستان نیست. محیط آداب ارتباط با جهان را می‌داند، و یکی از چند روان‌پزشک ایرانی است که در جامعه‌ی جهانی روان‌پزشکی به نام و نشان شناخته می‌شود. سال‌ها پیش در کنگره‌ی اجتماعی انجمن جهانی روان‌پزشکی در رومانی علاوه بر آنکه مسئولیت بخش ادبیات و روان‌پزشکی را در کنگره داشت، به عنوان یکی از سخنرانان دعوت-شده در مورد ابتکارات ایران در بهداشت روان اولیه سخنرانی کرد. در صف اول شنوندگان، چند تن از چهره‌های بنام روز روان‌پزشکی جهان حضور یافته بودند.
زمانی که در پایان ماموریت در سازمان جهانی بهداشت به ایران برگشت چند بار شنونده‌ی سخنان او بودم. حرف‌های تازه‌ای آورده بود از جمله این‌که وقتی مجدداً طبابت را در تهران آغاز کرد از یک پدیده‌ی نوظهور سخن گفت؛ چیزی که به شیوه‌ای دیگر چند سال بعد مورد توجه دکتر محمدتقی یاسمی نیز قرار گرفت. یاسمی هم سال‌ها دور از ایران به سر برده بود. آن دو رواج پدیدار اختلال مرزی در ایران را به عنوان یک بیماری تازه که می‌توانست نشان از یک تحول اجتماعی و سر آغاز دوره‌ای جدید در ایران باشد مشاهده کرده بودند.
محیط در چند سخنرانی از پایان بیماری‌های عفونی در دنیا و حتی گذر از پارادایم بیماری‌های غیرواگیر حرف زد و از ویروس تازه‌ی اطلاعات به عنوان عامل بیماری‌های عصر نو سخن راند. ایده‌‌ای که هرچند بخشی از آن با پاندمی کووید ابطال گردیده اما با فراگیرتر شدن ارتباطات دیجیتال می‌توان گفت به شدت بیش از آنچه در چشم اندازی که محیط تصویر می‌کرد می‌تواند آینده‌ی انسان و روابط انسانی را تهدید کند.
در این سال ها روان‌پزشک جهانی اما ایراندوست ما فرصت کرده تا بعد دیگر خود را که کمرنگ هم نبوده و نیست یعنی شاعری بیشتر بپرورد.
محیط اولین رییس انستیتو روان‌پزشکی تهران بعد از پیروزی انقلاب، عضو بازنشسته‌ی هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی ایران، عضو اسبق هیات مدیره‌ی انجمن علمی روان‌پزشکان ایران و کمیسیر اسبق سلامت روان WHO در منطقه‌ی منا، شاعری نام‌آور هم هست. پس بعید نبود در یادکرد او شمس لنگرودی هم سخن براند. «سمت نور کجاست» و «جهان به گشت هزاره» نان دو مجموعه‌ی اول است. تم مجموعه سوم که بیش‌تر آن در زمان ماموریت مصر سروده شد به گفته‌ی شاعر همانند آنها، موضوع و مفهوم سفر است. محیط باور دارد سفر در عین اینکه همیشه رو به پایان است، برای او همواره مفهومی نوشونده و ازلی و ابدی داشته و دارد. علاوه بر سه اثر فوق کتابی با ترجمه او شامل ۸۱۵ هایکو از «ریچارد رایت» نویسنده سیاهپوست آمریکایی و با عنوان «هایکو این جهان دیگر» از سوی انتشارات نگاه در بازار کتاب موجود است.

برای او پایندگی آرزو دارم.

#تجربه‌های_روان‌پزشکانه
در غم ما روزها بی‌گاه شد
روزها با سوزها همراه شد...

زندگی روزمره و روزانه‌ی ما در شرایط پرتلاطم حاکم بر دنیا و کشورمان روان ما را از این فراز و نشیب بی‌نصیب نمی‌گذارد و روزی نیست که ذهن ما منتظر خبری نباشد. این بمباران خبری و اطلاعاتی که گاه بار هیجانی سنگینی نیز دارد (چون فاجعه‌ی متروپل یا زلزله‌ی هرمزگان و یا در اخیرترین مورد خودکشی گروهی یک خانواده در نجف‌آباد) قادر است به شکلی جدی بر سلامت روان ما تاثیر بگذارد.
ستون روزها در #تجربه‌های_روان‌پزشکانه هر دوشنبه به بازتاب و تحلیل این تلاطم‌ها در جامعه اختصاص دارد و تمامی خوانندگان ارجمند ما نویسندگان بالقوه آن هستند.
بنویسید لطفا...

مجله ساعت ۷ عصر روزهای شنبه تا چهارشنبه تازه می‌شود. امروز تجربه‌ها تعطیل نیست.

#تجربه‌های_روان‌پزشکانه
🗒 روزها

#دکتر_حمید_یوسفی. روان‌پزشک. تهران

بادها خبری می‌دهند

گفت چشم‌اندازی نمی‌بینم دکتر...
- گفتم حق دارید...
گفت بالاخره چه خواهد شد؟
- گفتم نمی‌دانم اوضاع خیلی پیچیده شده...
گفت پس چکار کنیم؟
- جواب ساده‌ای ندارم، گاهی خوب است از اینجا فاصله گرفت و کل دنیا را دید. همه‌ی جوامع در حال تقلا هستند برای تغییر و بهبودی. جامعه‌ی ما هم از دویست سال قبل، پس از خوابی چند صد ساله بیدار شد و مرتب در حال جوش و خروش است برای دگرگون شدن... من عضو کوچکی از این جامعه سعی می‌کنم نقش خودم را درست انجام دهم، همین که فقط به خودم فکر نمی‌کنم و غم دیگری و مردم را به جان می‌خرم و کار می‌کنم برای روزهای بهتر در حد خودم قابل قبول است به گمانم...
گفت یعنی اگر بخواهم مهاجرت کنم خودخواهی است، و رها کردن مردم؟
- گفتم به هیچ وجه. شخصا هر کس را که بخواهد مهاجرت کند تشویق می‌کنم برود و زندگی‌اش را بسازد...
- ‌پس ایران و مردم چه می‌شوند؟
-  خوش‌بختانه  خیلی از مردم که دلسوز و آگاهند و کم هم نیستند هم چنان مانده‌اند. هنوز ۸۰ میلیون آدم هستیم که می‌خواهیم وطن واقعا وطن بشود...
گفت آن‌ها هم که می روند وطن را دوست دارند اما چاره‌ای ندارند جز رفتن...
- بله! همیشه‌ی تاریخ مهاجرت رخ داده به خاطر شرایط نامساعد زیستی و اجتماعی. مگر در جنگ دوم بسیاری افراد دانشمند و صاحب‌نظر به آمریکا مهاجرت نکردند...
گفت خوب اینجا چه می‌شود...؟
- خوب... این مردم آگاه و هشیار شده‌اند و مطالبه‌گر. ما آدم‌های صدسال یا پنجاه سال قبل نیستیم و اگر چه حال‌مان و اوضاع جامعه‌مان، سیاست و فرهنگ و محیط زیست‌مان داغون است، اما همواره در حال تغییر هستیم و تلاش‌مان را می‌کنیم برای بهتر شدن...
- گفت یاد صحبتی از دکتر اسلامی ندوشن افتادم، می‌گفت همیشه‌ی تاریخ، ایران مانند ققنوس از میان خاکستر بر می‌خیزد و زندگی و جهان خود را باز می‌سازد...
- بله! بارها این ققنوس برخاسته و دنیای خود را ساخته است، جامعه‌ی امروز ما هم مردمان هوشیاری دارد ، تجربه‌های سختی را در سال‌های اخیر گذرانده و قوی تر شده است،...

گفت و گوی‌ام با مراجع هم چنان ادامه پیدا می‌کند . یاد مطلبی می افتم که می‌گفت درمانگر گاهی تحلیل می‌کند گاهی دارو تجویز می‌کند، و گاهی سکوت... به خود گفتم  لابد گاهی هم مثل من سخن‌رانی می‌کند!
پنجره با صدای بلندی باز می شود. باد است که  می‌وزد. بادها خبر از تغییر فصل می‌دهند...
 

#تجربه‌های_روان‌پزشکانه
رمان: کتابخانه نیمه‌شب (The Midnight Library)
نوشته: Matt Haig
مترجم: محمدصالح نورانی‌زاده

بررسی این کتاب را در ارغنون این هفته می‌خوانیم. ساعت ۱۹ امروز سه‌شنبه.

#تجربه‌های_روان‌پزشکانه
🗒 ارغنون

#دکتر_کاوه_علوی. روان‌پزشک. تهران

بررسی رمان «کتابخانه نیمه‌شب»

نسبت به رمان «کتابخانه نیمه‌شب» احساس دوگانه‌ای دارم. از یک طرف یک داستان نوجوان‌پسند است و برای کسانی خوب است که در ابتدای تعارضات فلسفی زندگی هستند و از طرف دیگر، مسأله‌ی فلسفی داستان رمان خیلی هم ساده نیست و همه‌ی ما را به‌شکلی درگیر می‌کند و اصلاً اساس فلسفه Existentialism و روان‌درمانی‌های اگزیستانسیال است. در متن داستان عناصر اصلی این شیوه‌ی روان‌درمانی بارها و بارها ارائه می‌شوند. عناصری که شاید در نگاه اول بدیهی باشند، اما همه‌ی ما در زندگی روزمره خود با آنها درگیریم و در عین حال، شاید از شدت نزدیکی به آنها و تکررشان، نمی‌بینیمشان. از نظر سهل و ممتنع بودن داستان، می‌توانم این رمان را با کارهای پائولو کوئیلو و میچ آلبوم (و حتی اریک امانوئل اشمیت) مقایسه کنم: رمان‌های عامیانه یا نوجوان‌پسند که مفاهیم فلسفی عمیقی در خود دارند. آثاری که شاید ارزش هنری زیادی نداشته باشند، اما هم مهم و هم پرطرفدارند.
در این داستان، دختر جوانی اقدام به خودکشی می‌کند. در زمانی که بیهوش شده، وارد فضایی بی‌انتها و عجیب می‌شود، به نام کتابخانه نیمه‌شب. در آنجا کتابی به او داده می‌شود به نام کتاب «حسرت‌ها». بر اساس هر حسرت و هر انتخاب متفاوتی در زندگی او یک کتاب وجود دارد که آینده‌ی او را نشان می‌دهد. کتاب در اساس نقد خودکشی نیست. بلکه الزام انسان به تجربه کردن زندگی است. با تمام خوبی‌ها و بدی‌هایش. و با تمام تصمیماتی که می‌گیریم. زنجیره‌ب واکنش‌های بی‌نهایتی که با هر تصمیم جلوی راه ما انجام خواهد شد.
رمان «کتابخانه نیمه‌شب» را Matt Haig، نویسنده انگلیسی متولد ۱۹۷۵، در سال ۲۰۲۰، به‌عنوان هفتمین رمانش نوشته و برنده جایزه‌ی بهترین کتاب داستانی Goodreads در سال ۲۰۲۰ هم بوده. او چندین کتاب غیرداستانی و چند کتاب برای بچه‌ها هم نوشته است. در بازار امروز کتاب ایران شاید بیشتر از ده ترجمه از این کتاب دیده می‌شود که احتمالاً بسیاری از آنها همان کپی یکی-دو ترجمه اصلی هستند. چاره‌ای نیست جز اینکه برای انتخاب نسخه‌ای از کتاب ترجمه‌شده، چند خط از ترجمه را خواند و اگر نام مترجم آشنا نباشد (که نیست) نگاه کرد به ناشر کتاب. ناشر این نسخه کتاب کوله‌پشتی بوده است که بدک نیست!

در مقدمه‌ی کتاب از سیلویا پلات آمده:
«هرگز نمی‌توانم تمام کسانی باشم که دلم می‌خواهد، نمی‌توانم تمام زندگی‌هایی را از سر بگذرانم که دوست دارم و هیچ‌گاه نمی‌توانم تمام مهارت‌های مورد علاقه‌ام را فرابگیرم. چرا؟ می‌خواهم زندگی کنم و از تمام گونه‌ها و حالت‌ها و شکل‌های تجارب جسمی و ذهنی ممکن در زندگی‌ام لذت ببرم.»

از متن کتاب:

* گفت: «بین مرگ و زندگی یه کتابخونه‌ست. توی اون کتابخونه هم قفسه‌های کتاب تا ابد ادامه دارن. هر کتاب شانس امتحان کردن یکی از زندگی‌هایی رو بهت می‌ده که می‌تونستی تجربه کنی. تا ببینی اگه انتخاب دیگه‌ای کرده بودی، چی می‌شد... اگه شانس این رو داشتی که حسرت‌هات رو از بین ببری، کاری متفاوت از اونچه کردی، انجام می‌دادی؟»

* زندگی نه‌فقط کارهایی رو که انجام می‌دیم، بلکه کارهایی رو هم که انجام نمی‌دیم، شامل می‌شه و هر لحظه زندگی‌مون برای خودش یه‌جور تغییره.

* همیشه توی تلویزیون یا مجلات یخچال‌ها را به شکل تکه‌یخی سفید و صاف نشان می‌دهند، اما این یخچال مثل کوه‌های واقعی پر از جزئیات ریز بود، با رنگ‌های سیاه و قهوه‌ای و سفید. همان سفید هم انواع مختلفی داشت. ترکیب وسیعی از رنگ‌های سفید سفید، سفید آبی، سفید فیروزه‌ای، سفید طلایی، سفید نقره‌ای و سفید بی‌رنگ با درخشش خیره‌کننده‌شان زنده و بسیار تأثیرگذار به نظر می‌رسیدند.


* اما شاید همه زندگی‌ها همین بودند. شاید حتی آن زندگی‌ای که کاملاً پرهیجان به نظر می‌رسید یا آن زندگی‌ای که همه فکر می‌کردند ارزشمند است، در نهایت شبیه همدیگر باشند. ترکیبی بزرگ از ناامیدی و یکنواختی و درد و زجر و رقابت، با چاشنی شگفتی و زیبایی.


*آسمان تاریک‌ و تاریک‌تر می‌شود
سیاهی و کبودی در رقابتند
اما ستاره‌ها هنوز
برای تو می‌درخشند
2024/09/27 07:32:50
Back to Top
HTML Embed Code: