📋 تازهها
#دکتر_زهرا_محدث. دستیار روانپزشکی. تجربهها
تجربهای درونی از سایکوز:
چرا یک هنرمند سه سال را صرف نقاشی اختلال دوقطبی کرد
بخش ۱/۲
منبع: گاردین، ۸ ژوئن ۲۰۲۲
در یک جاده شیبدار به بالای قله، همه چیزهای مادی از بین میروند. از اینجا، بین تپههای اطراف منطقه رودخانههای شمالی NSW، حجم عظیم کوه Wollumbin Mt Warning آشکار میشود - کنارههای جنگلی آن مهآلود است، قله صخرهای آن در آفتاب میدرخشد. عقابهای دم گوهای بر روی موج سوار میشوند و جنگلهای بارانی پوشيده از حیات وحش ازهمه طرف ديده میشوند.
بیش از ۱۰ سال پیش مت اوتلی دراین مکان،Uki در Tweed shire، كنج عزلت گزيد. این نوازنده، هنرمند و نویسنده کتاب کودک در محاصره یک گروه پرندگان آوازخوان زندگی میکند. در این خانه - پناهگاه او – وی از دردهای گذشته اش آرامش یافته است.
اوتلی همیشه نسبت به زیبایی و آسيب جهان حساسیت بالایی داشته است. این چیزی است که او با قهرمان جوان در آخرین نسخهاش، The Tree of Ecstasy and Unbearable Sadness، به اشتراک میگذارد. این یک پروژهی تاریخی است که نه تنها به صورت کتاب، بلکه یک قطعهی سمفونیک همراه آن بر روی سی دی، که توسط ارکستر چک اجرا شده است، و یک انیمیشن ۵۰ دقیقهای ایجاد شده از ۷۴ نقاشی و تصویر کتاب است که در سالنهای کوچک نمایش در سراسر کشور نمایش داده میشود.
داستان پسری را بيان میکند که مانند اوتلی همه چیز را متفاوت میبیند. "اين توانايي او چیزهای بسیار زیبایی را به وی نشان داد که او را به گریه انداخت". اما او را با درد دیگران نیز عذاب می داد که باعث میشد احساس بیحسی کند. روایت حول استعارهی درختی است که در درون او رشد می کند: گلش اكستازی است، میوهاش اندوه است. این بیماری از اختلال دوقطبی اوتلی الهام گرفته شده بود، که او در دههی ۴۰ خود به آن مبتلا شد. "درخت واقعاً از یکی از تجربیات سايكوتيك من بیرون آمد، جایی که فکر میکردم چیزی در درونم رشد میکند". "این گیاهی بود که طبیعتی گلدار داشت. این چیزی است که میخواستم بیان کنم".
در کتاب، درخت به یک گاو در حال پرواز، یک خزنده، و سپس به یک پرندهی آبی تبدیل میشود که در میان کوهها و اقیانوسها پرواز میکند و به دنیای «زیبایی و شگفتی» تبدیل میشود. تمام مراحل سفر نمایانگر مراحل سايكوز است– مانند شهری باستانی، زمانی که با حاکمی خودمحور با بدن چندلايهی عظیم یک حشره روبرو میشود. اوتلی میگوید: "او به نوعی نفس شیرخوارانهای است که در بطن سايكوز قرار دارد" ."وقتی در آن حالت هستید( دیگری )وجود ندارد. دنیا خیلی مخدوش و منحرف شده است و شما سعی میکنید راه خود را در آن پیدا کنید".
پسر با پرواز بر فراز درهها و تپهها، مراحل شکنندگی و مکاشفه را در تاریکی و طوفان طی میکند- تا اینکه با «سکوت» و امید به دنیا و خودش بازمیگردد. همانطور که در تراس او مشرف به منظره طبیعی نشستهایم، مافینهای تازه پخته شده توسط شریک Ottley، تینا ویلسون، روی میز قرار میگیرند. اوتلی مردی مهربان، ظریف و زیبا با موهای بلند و سفید است. او که یکی از محبوبترین نویسنده-تصویرگران کشور است، که روی بیش از ۴ج عنوان کار کرده است - از جمله کتاب سال گذشته برندهی جایزه ادبی برای کودکان، چگونه پرنده بسازیم، نوشته مگ مک کینلی.
اما او میگوید که دامنهی خلاقیت او بهای وحشتناکی را به همراه داشته است. اوتلی تا اواسط ۴۰ سالگیاش به درستی برای اختلال دوقطبی نوع ۱ تشخیص داده شد و تحت درمان قرار گرفت. تا آن زمان، او دورههای ترسناک بیشماری از مانيا و افسردگی، دورههای سايکوتيك که به بخشهای روانپزشكی ختم میشد و دو اقدام به خودکشی را متحمل شده بود. اوتلی میگوید: "من تواناییهای خلاقانهای در سطح بالایی داشتهام که نتیجه دوقطبی بودن است - اما هزینه زیادی داشته است".
"اگر میتوانستید به دکمهی جادویی دسترسی داشته باشید که این بیماری را خاموش کند، اکثر مردم به دلیل خلاقیت نه میگفتند. اما من میگویم بله. اگر میتوانستم بدون هیچ خلاقیتی زندگیام را دوباره زنده کنم، اگر میتوانستم این بیماری را خاموش کنم و زندگی آرام و با ذهنی آرام داشته باشم، این کار را میکردم".
او مریضی خود را پنهان می کرد و زندگی مخفیانه و شرمساری داشت." او در نوجواني به زير زمين یا به اتاق من میرفت. تا زمانی که به ۴۰ سالگی رسیدم، با آن احساس تنهایی میکردم".
اوتلی ۱۱ سال اول زندگی خود را در زمانی که این کشور برای استرالیاییها خطرناکتر می شد در پاپوآ گینه نو گذراند. زمانی که او نه ساله بود توسط مردی مورد تجاوز جنسی قرار گرفت، ضربهای که او معتقد است ممکن است زمینهی ژنتیکی برای اختلال دوقطبی را ایجاد کرده باشد.
🔻 لطفا ورق بزنید...
https://bit.ly/3xEqo8l
#تجربههای_روانپزشکانه
#دکتر_زهرا_محدث. دستیار روانپزشکی. تجربهها
تجربهای درونی از سایکوز:
چرا یک هنرمند سه سال را صرف نقاشی اختلال دوقطبی کرد
بخش ۱/۲
منبع: گاردین، ۸ ژوئن ۲۰۲۲
در یک جاده شیبدار به بالای قله، همه چیزهای مادی از بین میروند. از اینجا، بین تپههای اطراف منطقه رودخانههای شمالی NSW، حجم عظیم کوه Wollumbin Mt Warning آشکار میشود - کنارههای جنگلی آن مهآلود است، قله صخرهای آن در آفتاب میدرخشد. عقابهای دم گوهای بر روی موج سوار میشوند و جنگلهای بارانی پوشيده از حیات وحش ازهمه طرف ديده میشوند.
بیش از ۱۰ سال پیش مت اوتلی دراین مکان،Uki در Tweed shire، كنج عزلت گزيد. این نوازنده، هنرمند و نویسنده کتاب کودک در محاصره یک گروه پرندگان آوازخوان زندگی میکند. در این خانه - پناهگاه او – وی از دردهای گذشته اش آرامش یافته است.
اوتلی همیشه نسبت به زیبایی و آسيب جهان حساسیت بالایی داشته است. این چیزی است که او با قهرمان جوان در آخرین نسخهاش، The Tree of Ecstasy and Unbearable Sadness، به اشتراک میگذارد. این یک پروژهی تاریخی است که نه تنها به صورت کتاب، بلکه یک قطعهی سمفونیک همراه آن بر روی سی دی، که توسط ارکستر چک اجرا شده است، و یک انیمیشن ۵۰ دقیقهای ایجاد شده از ۷۴ نقاشی و تصویر کتاب است که در سالنهای کوچک نمایش در سراسر کشور نمایش داده میشود.
داستان پسری را بيان میکند که مانند اوتلی همه چیز را متفاوت میبیند. "اين توانايي او چیزهای بسیار زیبایی را به وی نشان داد که او را به گریه انداخت". اما او را با درد دیگران نیز عذاب می داد که باعث میشد احساس بیحسی کند. روایت حول استعارهی درختی است که در درون او رشد می کند: گلش اكستازی است، میوهاش اندوه است. این بیماری از اختلال دوقطبی اوتلی الهام گرفته شده بود، که او در دههی ۴۰ خود به آن مبتلا شد. "درخت واقعاً از یکی از تجربیات سايكوتيك من بیرون آمد، جایی که فکر میکردم چیزی در درونم رشد میکند". "این گیاهی بود که طبیعتی گلدار داشت. این چیزی است که میخواستم بیان کنم".
در کتاب، درخت به یک گاو در حال پرواز، یک خزنده، و سپس به یک پرندهی آبی تبدیل میشود که در میان کوهها و اقیانوسها پرواز میکند و به دنیای «زیبایی و شگفتی» تبدیل میشود. تمام مراحل سفر نمایانگر مراحل سايكوز است– مانند شهری باستانی، زمانی که با حاکمی خودمحور با بدن چندلايهی عظیم یک حشره روبرو میشود. اوتلی میگوید: "او به نوعی نفس شیرخوارانهای است که در بطن سايكوز قرار دارد" ."وقتی در آن حالت هستید( دیگری )وجود ندارد. دنیا خیلی مخدوش و منحرف شده است و شما سعی میکنید راه خود را در آن پیدا کنید".
پسر با پرواز بر فراز درهها و تپهها، مراحل شکنندگی و مکاشفه را در تاریکی و طوفان طی میکند- تا اینکه با «سکوت» و امید به دنیا و خودش بازمیگردد. همانطور که در تراس او مشرف به منظره طبیعی نشستهایم، مافینهای تازه پخته شده توسط شریک Ottley، تینا ویلسون، روی میز قرار میگیرند. اوتلی مردی مهربان، ظریف و زیبا با موهای بلند و سفید است. او که یکی از محبوبترین نویسنده-تصویرگران کشور است، که روی بیش از ۴ج عنوان کار کرده است - از جمله کتاب سال گذشته برندهی جایزه ادبی برای کودکان، چگونه پرنده بسازیم، نوشته مگ مک کینلی.
اما او میگوید که دامنهی خلاقیت او بهای وحشتناکی را به همراه داشته است. اوتلی تا اواسط ۴۰ سالگیاش به درستی برای اختلال دوقطبی نوع ۱ تشخیص داده شد و تحت درمان قرار گرفت. تا آن زمان، او دورههای ترسناک بیشماری از مانيا و افسردگی، دورههای سايکوتيك که به بخشهای روانپزشكی ختم میشد و دو اقدام به خودکشی را متحمل شده بود. اوتلی میگوید: "من تواناییهای خلاقانهای در سطح بالایی داشتهام که نتیجه دوقطبی بودن است - اما هزینه زیادی داشته است".
"اگر میتوانستید به دکمهی جادویی دسترسی داشته باشید که این بیماری را خاموش کند، اکثر مردم به دلیل خلاقیت نه میگفتند. اما من میگویم بله. اگر میتوانستم بدون هیچ خلاقیتی زندگیام را دوباره زنده کنم، اگر میتوانستم این بیماری را خاموش کنم و زندگی آرام و با ذهنی آرام داشته باشم، این کار را میکردم".
او مریضی خود را پنهان می کرد و زندگی مخفیانه و شرمساری داشت." او در نوجواني به زير زمين یا به اتاق من میرفت. تا زمانی که به ۴۰ سالگی رسیدم، با آن احساس تنهایی میکردم".
اوتلی ۱۱ سال اول زندگی خود را در زمانی که این کشور برای استرالیاییها خطرناکتر می شد در پاپوآ گینه نو گذراند. زمانی که او نه ساله بود توسط مردی مورد تجاوز جنسی قرار گرفت، ضربهای که او معتقد است ممکن است زمینهی ژنتیکی برای اختلال دوقطبی را ایجاد کرده باشد.
🔻 لطفا ورق بزنید...
https://bit.ly/3xEqo8l
#تجربههای_روانپزشکانه
the Guardian
‘A visceral experience of psychosis’: why one artist spent three years painting bipolar disorder
Creativity has been Matt Ottley’s salvation – but for the artist, composer and children’s book author, it has come at a terrible price
📋 تازهها
#دکتر_زهرا_محدث. دستیار روانپزشکی. تجربهها
بخش ۲/۲ ترجمهی گزارش گاردین
"روشی که برای من توضیح داده شده این است که شما اساساً تعدادی از ژنها را به ارث میبرید وقتی این ژنها روشن شوند بیماری شما آغاز میشود. و عامل بروز این ژنها می تواند تروما باشد"
در دهههای بعد، هرچند او تلاش میکرد، بیماریاش در کمین بود تا وی را بگیرد و به پایین بکشاند. حالش بد میشد، تصادف میکرد و میسوخت و می دوید. او در مدرسه شکست خورد - "من فقط نتوانستم این کار را انجام دهم" - وپراه پدر و برادرش را دنبال کرد تا به عنوان یک انباردار کار کند، اما میگوید که "در این نوع کار خوب نبود". او در مدرسه هنر جولیان اشتون تحصیل کرد، حالش بد شد، دوباره به کنج عزلت و تنهایی خودش رفت. بازگشت به تنهایی و عزلت "الگو" شد. او در دانشگاه ولونگونگ در رشتهی موسیقی تحصیل کرد، اما نتوانست آن را تکمیل کند. او میگوید: «من در واقع هیچ مدرک تحصیلی ندارم.»
اوتلی هم چنین Synaethesia دارد یک حالت نورولوژیک است. "صدا شروع به رنگارنگ شدن میکند و من اشکال زیادی میبینم و نسبت به صدا و نور حساس میشوم".
در یک تمرین با نوازندگان، او میتواند تشخیص دهد که آیا کسی کمی بیتفاوت است، «زیرا رنگش اشتباه است».
درخت اکستازی و اندوه غیر قابل تحمل در دو دوره بیماری پیدایش شد. طی یک اپیزود شدید در سال ۲۰۱۰، اوتلی توانایی درک گفتار را از دست داد." اما موسیقی کاملاً شفاف بود، بنابراین شروع به نوشتن موسیقی کردم.صدایی که می شنیدم ۹۷ ساز بود. من یک خانواده ۵۰ نفره از نوازندگان، یک کلارینت باس، یک فاگوت میخواستم". این تبدیل به پیش درآمد موسیقی متن سمفونیک کتاب میشود، با اوجهای پرهیاهویی که به نالههای نوحهمانندی سقوط میکند. ضبط شده توسط ارکستر فیلارمونیک برنو و گروه کر ۴۰ نفره فیلارمونیک چک برنو، این صدای سایکوز است.
اگر شروع به ایجاد یک صدای ارکستری در سر خود کنید و حالتان خوب نشود و دچار سایکوز شوید، میتوانید واقعا صدایش را بشنوید طوری که انگار واقعا هست. قرار است هیاهوی سر و صدا را در سر یک فرد نشان دهد، خواه صدای چندگانه باشد یا هر نوع توهم شنیداری دیگری که در حال رخ دادن است، و فقط غیر قابل تحمل میشود و شما فقط میخواهید متوقف شود.
ساخت موسیقی دو سال طول کشید و نقاشی ۷۴ اثر هنری سه سال طول کشید. این دو در کنار هم یک اثر برجسته برای بزرگسالان و کودکان است. سفری درخشان، قوی و بینهایت زیبا از مراحل سایکوز، و از طرف دیگر. اوتلی میگوید: من میخواستم یک تجربهی استعاری ایجاد کنم که مستقیماً به مراکز هیجانات عاطفی برود تا به مردم تجربههای درونی از احساسش بدهم.
"من فکر میکنم هنرها مجرای مستقیمی برای تفکرهیجانی عمیقتر ما هستند که تفکر منطقی و سطحی را دور میزند و میتواند دقیقاً در قلب احساسات ما در مورد چیزی قرار گیرد."
هدف اوتلی انگزدایی از بیماری روانپزشکی، روشن کردن تجربهی کسانی است که با اختلال دوقطبی زندگی نمی.کنند و حمایت از کسانی که این کار را میکنند. او می.گوید: "احتمالاً پیام این است که نمیتواند در مورد قضاوت باشد. "من فکر میکنم همه چیز را میتوان از طریق همدلی به دست آورد. من مردم را تشویق میکنم که در مورد آن جنبههای زندگی خود، یا افکاری که در مورد آسیب رساندن به خود یا آسیب رساندن به دیگران دارند، احساس حقارت نکنند. واقعاً، واقعاً از مراحل اولیه این مسائل ذهن بازی داشته باشیم. به دلیل شرم عمیقی که این چیزها را احاطه کرده است، مردم تا زمانی که خیلی دیر میشود، مخفی کاری میکنند. شما می توانید تشخیص داده شوید، میتوانید درمان شوید. به میان مردم بروید و افرادی را که نیاز دارید با آنها صحبت کنید پیدا کنید و برای رفتارهایتان از آنها طلب بخشش کنید و خودتان را نیز ببخشید. این شرایط از بین نمیرود، اما زندگی ادامه دارد و شما میتوانید به آرامش دست پیدا کنید.»
خلاقیت همیشه راه نجات اوتلی بوده است - "من همیشه میتوانستم به آن روی بیاورم" - اما این عشق شریک زندگی و دوستانش است که او را به آرامش نسبی رسانده است.
به همین ترتیب، کتاب او با شنیدن صداهای دوردست کسانی که او را دوست داشتند و از او میخواستند که برگردد به پایان می رسد:
او صدا زد: "من اینجا هستم". و به این ترتیب او به دنیا بازگشت. و هنوز درخت اکستازی و اندوه غیرقابل تحمل در او بود. و هنوز هم گل میرویاند. و باز هم میوه داد...
در مورد مت اوتلی در یوتیوب و در اینستاگرام وی بیشتر ببینید.
🔻پایان
#تجربههای_روانپزشکانه
#دکتر_زهرا_محدث. دستیار روانپزشکی. تجربهها
بخش ۲/۲ ترجمهی گزارش گاردین
"روشی که برای من توضیح داده شده این است که شما اساساً تعدادی از ژنها را به ارث میبرید وقتی این ژنها روشن شوند بیماری شما آغاز میشود. و عامل بروز این ژنها می تواند تروما باشد"
در دهههای بعد، هرچند او تلاش میکرد، بیماریاش در کمین بود تا وی را بگیرد و به پایین بکشاند. حالش بد میشد، تصادف میکرد و میسوخت و می دوید. او در مدرسه شکست خورد - "من فقط نتوانستم این کار را انجام دهم" - وپراه پدر و برادرش را دنبال کرد تا به عنوان یک انباردار کار کند، اما میگوید که "در این نوع کار خوب نبود". او در مدرسه هنر جولیان اشتون تحصیل کرد، حالش بد شد، دوباره به کنج عزلت و تنهایی خودش رفت. بازگشت به تنهایی و عزلت "الگو" شد. او در دانشگاه ولونگونگ در رشتهی موسیقی تحصیل کرد، اما نتوانست آن را تکمیل کند. او میگوید: «من در واقع هیچ مدرک تحصیلی ندارم.»
اوتلی هم چنین Synaethesia دارد یک حالت نورولوژیک است. "صدا شروع به رنگارنگ شدن میکند و من اشکال زیادی میبینم و نسبت به صدا و نور حساس میشوم".
در یک تمرین با نوازندگان، او میتواند تشخیص دهد که آیا کسی کمی بیتفاوت است، «زیرا رنگش اشتباه است».
درخت اکستازی و اندوه غیر قابل تحمل در دو دوره بیماری پیدایش شد. طی یک اپیزود شدید در سال ۲۰۱۰، اوتلی توانایی درک گفتار را از دست داد." اما موسیقی کاملاً شفاف بود، بنابراین شروع به نوشتن موسیقی کردم.صدایی که می شنیدم ۹۷ ساز بود. من یک خانواده ۵۰ نفره از نوازندگان، یک کلارینت باس، یک فاگوت میخواستم". این تبدیل به پیش درآمد موسیقی متن سمفونیک کتاب میشود، با اوجهای پرهیاهویی که به نالههای نوحهمانندی سقوط میکند. ضبط شده توسط ارکستر فیلارمونیک برنو و گروه کر ۴۰ نفره فیلارمونیک چک برنو، این صدای سایکوز است.
اگر شروع به ایجاد یک صدای ارکستری در سر خود کنید و حالتان خوب نشود و دچار سایکوز شوید، میتوانید واقعا صدایش را بشنوید طوری که انگار واقعا هست. قرار است هیاهوی سر و صدا را در سر یک فرد نشان دهد، خواه صدای چندگانه باشد یا هر نوع توهم شنیداری دیگری که در حال رخ دادن است، و فقط غیر قابل تحمل میشود و شما فقط میخواهید متوقف شود.
ساخت موسیقی دو سال طول کشید و نقاشی ۷۴ اثر هنری سه سال طول کشید. این دو در کنار هم یک اثر برجسته برای بزرگسالان و کودکان است. سفری درخشان، قوی و بینهایت زیبا از مراحل سایکوز، و از طرف دیگر. اوتلی میگوید: من میخواستم یک تجربهی استعاری ایجاد کنم که مستقیماً به مراکز هیجانات عاطفی برود تا به مردم تجربههای درونی از احساسش بدهم.
"من فکر میکنم هنرها مجرای مستقیمی برای تفکرهیجانی عمیقتر ما هستند که تفکر منطقی و سطحی را دور میزند و میتواند دقیقاً در قلب احساسات ما در مورد چیزی قرار گیرد."
هدف اوتلی انگزدایی از بیماری روانپزشکی، روشن کردن تجربهی کسانی است که با اختلال دوقطبی زندگی نمی.کنند و حمایت از کسانی که این کار را میکنند. او می.گوید: "احتمالاً پیام این است که نمیتواند در مورد قضاوت باشد. "من فکر میکنم همه چیز را میتوان از طریق همدلی به دست آورد. من مردم را تشویق میکنم که در مورد آن جنبههای زندگی خود، یا افکاری که در مورد آسیب رساندن به خود یا آسیب رساندن به دیگران دارند، احساس حقارت نکنند. واقعاً، واقعاً از مراحل اولیه این مسائل ذهن بازی داشته باشیم. به دلیل شرم عمیقی که این چیزها را احاطه کرده است، مردم تا زمانی که خیلی دیر میشود، مخفی کاری میکنند. شما می توانید تشخیص داده شوید، میتوانید درمان شوید. به میان مردم بروید و افرادی را که نیاز دارید با آنها صحبت کنید پیدا کنید و برای رفتارهایتان از آنها طلب بخشش کنید و خودتان را نیز ببخشید. این شرایط از بین نمیرود، اما زندگی ادامه دارد و شما میتوانید به آرامش دست پیدا کنید.»
خلاقیت همیشه راه نجات اوتلی بوده است - "من همیشه میتوانستم به آن روی بیاورم" - اما این عشق شریک زندگی و دوستانش است که او را به آرامش نسبی رسانده است.
به همین ترتیب، کتاب او با شنیدن صداهای دوردست کسانی که او را دوست داشتند و از او میخواستند که برگردد به پایان می رسد:
او صدا زد: "من اینجا هستم". و به این ترتیب او به دنیا بازگشت. و هنوز درخت اکستازی و اندوه غیرقابل تحمل در او بود. و هنوز هم گل میرویاند. و باز هم میوه داد...
در مورد مت اوتلی در یوتیوب و در اینستاگرام وی بیشتر ببینید.
🔻پایان
#تجربههای_روانپزشکانه
YouTube
Excerpt from Matt Ottley's Film of "The Tree of Ecstasy and Unbearable Sadness"
Excerpt from the 50 minute film created for the intermodal work, The Tree of Ecstasy and Unbearable Sadness by artist/writer/composer Matt Ottley.
The music was performed by the Brno Philharmonic Orchestra and the Czech Philharmonic Choir of Brno conducted…
The music was performed by the Brno Philharmonic Orchestra and the Czech Philharmonic Choir of Brno conducted…
رئیس جامعهی جراحان ایران در نامهای به محسنی اژهای، رئیس قوه قضائیه و ابراهیم رئیسی، رئیس قوه مجریه اخبار مربوط به قطع انگشت دست ۸ زندانی در زندان اوین را «نگرانکننده و هراسآور» خوانده و خواستار «توقف اجرای» آن شده است.
#تجربههای_روانپزشکانه
#تجربههای_روانپزشکانه
📋 تازهها
#دکتر_مهنوش_مهدیار. دستیار روانپزشکی. تجربهها
همبستههای عصبشناختی تابآوری روانشناختی
اخیرا اشتیاق رو به رشدی در کشف مکانیسم های نوروکاگنیتیو وجود دارد که ممکن است زمینه تابآوری روانشناختی باشد. با این حال، اینکه چگونه پردازش اطلاعات اتوماتیک پایین به بالا به خصیصه های تابآوری مرتبط میشود، توجه کمتری را دریافت کرده است. این مطالعه با هدف کشف ارتباط بین خصیصه تابآوری و پردازش اطلاعات اتوماتیک شبه خصیصه در افراد سالم انجام شده است.
۸۴ فرد سالم برای دریافتن اینکه چگونه تابآوری توسط پتانسیل های مرتبط با واقعه (ERPs)به حساسیت حسی مرتبط هستند، جمع آوری شدند. تابآوری توسط مقیاس تابآوری کانر-دیویدسن (CD-RISC) اندازه گیری شد. حساسیت حسی که به طور اختصاصی منظور حساسیت یافتن عدم انطباق اتوماتیک است، توسط دو جزء ERPs اندازه گیری شد، به عنوان مثال: حالت منفی عدم تطابق (MMN) با یک پارادایم غیرعادی شنوایی غیرفعال و حالت منفی مرتبط با خطا (ERN) با یک تکلیف Go/NoGo شنوایی. با استفاده از آنالیز رگرسیون خطی چندگانه، ارتباط بین تابآوری خود گزارش شده و حساسیت یافتن عدم تطابق اتوماتیک (MMN/ERN amplitude/latency) کشف شد.
نتایج حاکی از آن است که تابآوری روانشناختی به طور معناداری با نهفتگی MMN و ERN مرتبط است. با این حال، تابآوری با دامنه MMN و ERN ارتباط معناداری نداشت.
نتایج مطرح کننده آنند که تابآوری نسبتا بالاتر ممکن است با حساسیت حسی کمتر همراه باشد که به صورت ردیابی اتوماتیک آهستهتر برای عدم انطباق اطلاعات در محیط، انعکاس پیدا میکند.
این مقاله در ۲۲ ژوئن ۲۰۲۲ در مجلهی بینالمللی اختلالات خلقی به چاپ رسیده است.
#تجربههای_روانپزشکانه
#دکتر_مهنوش_مهدیار. دستیار روانپزشکی. تجربهها
همبستههای عصبشناختی تابآوری روانشناختی
اخیرا اشتیاق رو به رشدی در کشف مکانیسم های نوروکاگنیتیو وجود دارد که ممکن است زمینه تابآوری روانشناختی باشد. با این حال، اینکه چگونه پردازش اطلاعات اتوماتیک پایین به بالا به خصیصه های تابآوری مرتبط میشود، توجه کمتری را دریافت کرده است. این مطالعه با هدف کشف ارتباط بین خصیصه تابآوری و پردازش اطلاعات اتوماتیک شبه خصیصه در افراد سالم انجام شده است.
۸۴ فرد سالم برای دریافتن اینکه چگونه تابآوری توسط پتانسیل های مرتبط با واقعه (ERPs)به حساسیت حسی مرتبط هستند، جمع آوری شدند. تابآوری توسط مقیاس تابآوری کانر-دیویدسن (CD-RISC) اندازه گیری شد. حساسیت حسی که به طور اختصاصی منظور حساسیت یافتن عدم انطباق اتوماتیک است، توسط دو جزء ERPs اندازه گیری شد، به عنوان مثال: حالت منفی عدم تطابق (MMN) با یک پارادایم غیرعادی شنوایی غیرفعال و حالت منفی مرتبط با خطا (ERN) با یک تکلیف Go/NoGo شنوایی. با استفاده از آنالیز رگرسیون خطی چندگانه، ارتباط بین تابآوری خود گزارش شده و حساسیت یافتن عدم تطابق اتوماتیک (MMN/ERN amplitude/latency) کشف شد.
نتایج حاکی از آن است که تابآوری روانشناختی به طور معناداری با نهفتگی MMN و ERN مرتبط است. با این حال، تابآوری با دامنه MMN و ERN ارتباط معناداری نداشت.
نتایج مطرح کننده آنند که تابآوری نسبتا بالاتر ممکن است با حساسیت حسی کمتر همراه باشد که به صورت ردیابی اتوماتیک آهستهتر برای عدم انطباق اطلاعات در محیط، انعکاس پیدا میکند.
این مقاله در ۲۲ ژوئن ۲۰۲۲ در مجلهی بینالمللی اختلالات خلقی به چاپ رسیده است.
#تجربههای_روانپزشکانه
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
سخنرانی دکتر احمد جلیلی
رییس اسبق انجمن علمی روانپزشکان ایران
در نکوداشت پروانه اعتمادی نقاش معاصر
#تجربههای_روانپزشکانه
رییس اسبق انجمن علمی روانپزشکان ایران
در نکوداشت پروانه اعتمادی نقاش معاصر
#تجربههای_روانپزشکانه
نمونه آثار پروانه اعتمادی
وی که متولد ۱۳۲۷ است، نقاشی را نزد بهمن محصص آغاز کرده و تنها شاگرد مستقیم این هنرمند محسوب میشود. وارد دانشکدهٔ هنرهای زیبای تهران شد، اما دو سال بعد تحصیل را نیمهکاره رها کرد.
پروانه اعتمادی با نقاشیهای طبیعت بیجان و بهطور اخص نقاشیهای سیمانی در دههٔ ۱۳۵۰ شناخته میشود.
وی نخستین نمایشگاه خود را در سال ۱۳۴۸ در تالار قندریز که جایی برای ارائهی هنر پیشگام در آن دوران بود برگزار کرد. در طول دههٔ ۱۳۶۰ و ۱۳۷۰ نیز آثار متنوعی با تکنیک مداد رنگی آفریدهاست.
#تجربههای_روانپزشکانه
وی که متولد ۱۳۲۷ است، نقاشی را نزد بهمن محصص آغاز کرده و تنها شاگرد مستقیم این هنرمند محسوب میشود. وارد دانشکدهٔ هنرهای زیبای تهران شد، اما دو سال بعد تحصیل را نیمهکاره رها کرد.
پروانه اعتمادی با نقاشیهای طبیعت بیجان و بهطور اخص نقاشیهای سیمانی در دههٔ ۱۳۵۰ شناخته میشود.
وی نخستین نمایشگاه خود را در سال ۱۳۴۸ در تالار قندریز که جایی برای ارائهی هنر پیشگام در آن دوران بود برگزار کرد. در طول دههٔ ۱۳۶۰ و ۱۳۷۰ نیز آثار متنوعی با تکنیک مداد رنگی آفریدهاست.
#تجربههای_روانپزشکانه
امروز داده هاى سرشمارى سال ٢٠٢١ در استراليا منتشر شد و اختلالات مزمن روانپزشكى، شايعترين اختلال پزشكى در استراليا شناخته شده است كه ١٠ درصد جمعيت استراليا را گرفتار كرده است.
#تجربههای_روانپزشکانه
#تجربههای_روانپزشکانه
📋 تازهها
#دکتر_ستاره_اسماعیلی. دستیار روانپزشکی. تجربهها
افسردگی در اقلیتهای نژادی و قومی
مقالهی تازهی ژورنال آمریکایی روانپزشکی در ماه ژوئن ۲۰۲۲ به چگونگی تاثیر نژاد پرستی ساختاری و ترومای تجمعی بر انتقال بین نسلی افسردگی میپردازد. افسردگی در افرادی که از نظر نژادی و قومی در اقلیت هستند، بسیار متفاوت میباشد.
نژادپرستی ساختاری(Structural racism) به تعریف آلویدرز، شرایط اجتماعی در سطح کلان است که فرصتها، منابع و رفاه گروههای محروم را بر اساس نژاد،قومیت و یا موقعیتهای دیگر محدود میکند، مانند گرایش جنسی، وضعیت ناتوانی، وضعیت اقتصادی-اجتماعی، مذهب، ملیت، وضعیت مهاجرت و ... در نتیجه سیستمها به صورت نابرابری به سفیدپوستان ارزش، منابع، حقوق و قدرت بیشتری میدهند.
ترومای تجمعی(Cumulative) نیز به سندرمهایی گفته میشود که در نتیجه آسیبهای مکرر ایجاد یا با توهینهای تکراری تشدید میشوند. به این معنا که فراوانی، شدت، مدت و زمان مواجهه با حوادث آسیبزا با شدت پیامدهای سلامتی، از جمله افسردگی، همبستگی مثبت دارد. همچنین هنگامیکه آسیب به قربانی از جانب یک فرد مورد اعتماد مانند خانواده یا افراد نهادهای مورد اعتماد اجتماعی یا دولتی مانند کارکنان مدارس باشد، تاثیر این پیامد ویرانگرتر است. تجارب اسیبزا که مستقیماً از نژادپرستی نشأت میگیرند، نشان دهندهی شکست یک نهاد مورد اعتماد مانند جامعه یا دولت در محافظت از فرد در برابر آسیب است.
مثلاً آمریکاییهای آفریقاییتبار علایم افسردگی خود را شدیدتر ارزیابی میکنند و دورهی طولانیتری از بیماری و ناتوانی را تجربه میکنند و به احتمال کمتری نیز درمان دریافت میکنند. به علاوه نرخ مرگ و میر ناشی از خودکشی در کودکان سیاهپوست سریعتر از سایر گروههای نژادی-قومی در حال افزایش است.
باتوجه به نتایج این مقاله؛ نژادپرستی ساختاری و ترومای تجمعی محرکهای اساسی برای انتقال بین نسلی افسردگی هستند. بنابراین سیاستها باید به سمت اقداماتی هدایت شود که نهادها و شیوههای نژادپرستانه ساختاری را از بین ببرد و سبب بهبود سیستمهای مراقبتی شامل سلامت روان عادلانه، با کیفیت بالا و در دسترس شود، و دانشی برای درک سیر بیننسلی افسردگی در میان خانوادههای اقلیت نژادی و قومیتی ایجاد کند.
این مقاله با عنوان The intergenerational impact of structural racism and cumulative trauma on depression در مجله American journal of psychiatry june 2022 به چاپ رسیده است.
#تجربههای_روانپزشکانه
#دکتر_ستاره_اسماعیلی. دستیار روانپزشکی. تجربهها
افسردگی در اقلیتهای نژادی و قومی
مقالهی تازهی ژورنال آمریکایی روانپزشکی در ماه ژوئن ۲۰۲۲ به چگونگی تاثیر نژاد پرستی ساختاری و ترومای تجمعی بر انتقال بین نسلی افسردگی میپردازد. افسردگی در افرادی که از نظر نژادی و قومی در اقلیت هستند، بسیار متفاوت میباشد.
نژادپرستی ساختاری(Structural racism) به تعریف آلویدرز، شرایط اجتماعی در سطح کلان است که فرصتها، منابع و رفاه گروههای محروم را بر اساس نژاد،قومیت و یا موقعیتهای دیگر محدود میکند، مانند گرایش جنسی، وضعیت ناتوانی، وضعیت اقتصادی-اجتماعی، مذهب، ملیت، وضعیت مهاجرت و ... در نتیجه سیستمها به صورت نابرابری به سفیدپوستان ارزش، منابع، حقوق و قدرت بیشتری میدهند.
ترومای تجمعی(Cumulative) نیز به سندرمهایی گفته میشود که در نتیجه آسیبهای مکرر ایجاد یا با توهینهای تکراری تشدید میشوند. به این معنا که فراوانی، شدت، مدت و زمان مواجهه با حوادث آسیبزا با شدت پیامدهای سلامتی، از جمله افسردگی، همبستگی مثبت دارد. همچنین هنگامیکه آسیب به قربانی از جانب یک فرد مورد اعتماد مانند خانواده یا افراد نهادهای مورد اعتماد اجتماعی یا دولتی مانند کارکنان مدارس باشد، تاثیر این پیامد ویرانگرتر است. تجارب اسیبزا که مستقیماً از نژادپرستی نشأت میگیرند، نشان دهندهی شکست یک نهاد مورد اعتماد مانند جامعه یا دولت در محافظت از فرد در برابر آسیب است.
مثلاً آمریکاییهای آفریقاییتبار علایم افسردگی خود را شدیدتر ارزیابی میکنند و دورهی طولانیتری از بیماری و ناتوانی را تجربه میکنند و به احتمال کمتری نیز درمان دریافت میکنند. به علاوه نرخ مرگ و میر ناشی از خودکشی در کودکان سیاهپوست سریعتر از سایر گروههای نژادی-قومی در حال افزایش است.
باتوجه به نتایج این مقاله؛ نژادپرستی ساختاری و ترومای تجمعی محرکهای اساسی برای انتقال بین نسلی افسردگی هستند. بنابراین سیاستها باید به سمت اقداماتی هدایت شود که نهادها و شیوههای نژادپرستانه ساختاری را از بین ببرد و سبب بهبود سیستمهای مراقبتی شامل سلامت روان عادلانه، با کیفیت بالا و در دسترس شود، و دانشی برای درک سیر بیننسلی افسردگی در میان خانوادههای اقلیت نژادی و قومیتی ایجاد کند.
این مقاله با عنوان The intergenerational impact of structural racism and cumulative trauma on depression در مجله American journal of psychiatry june 2022 به چاپ رسیده است.
#تجربههای_روانپزشکانه
📋 روایت گردش ایام؛ گزارش به همراهان
مخاطبان ارجمند تجربههای روانپزشکانه
چندیست که مجله، رمق گذشته را ندارد. خیلی دور نیستیم از زمانی که دست کم هر روز #تجربهها بهروز میشد و گاهی در ایامی پروندههایی پر و پیمان و یا ویژه-مجلههایی برای روزهای آدینه داشتیم. همه را در آرشیو میتوان دید، و بر آن روزگار رفته نظاره کرد. ایران ما هم ایران سال ۹۴ یا ۹۶ یا حتی ۱۴۰۰ نیست. هیچ چیز دیگر شبیه گذشته نیست و بیش از هر چیز، و بیش از هر زمان میتوان رنگ بیرمقی، و طعم بیانگیزگی را در رفتار و کنش جامعه دید و چشید. دیگر حتی نمیتوان گفت که ما ایرانیان این روزها برای لحظه و یا در لحظه زندگی میکنیم، بلکه بهتر آن است که بگوییم در لحظه جان میکنیم، یا جان کندن خود را برای لحظهای به تاخیر میاندازیم؛ این شاید دقیقتر باشد.
ما در #تجربههای_روانپزشکانه حکایت این رنج و این بحرانی که در آن زیست میکنیم و در ما جا خوش کرده را کم نگفتهایم. چیزی که این روزها صفحات مجلات مجازی از آن پر است و تحلیلهای تکراری تحلیلگران بر مدار این شیوهی فکر کردن به ایران و ایرانی که آن را نوعی نیهیلسم میشود نام داد میگردد. انگار حرفی تازه نداریم یا دست کم برای تصویر و تصور دوران گنگی که بر هیچ کدام ما مختصات آن روشن نیست واژگانی مناسب نیافتهایم.
حالا چه باید کرد؟ به این بادهای مسمومی که در وزیدن است تسلیم شد و کنار کشید یا در دو سوی طیف واکنش؛ یا بر طبل راهحلهای رادیکال کوبید یا از آنسو بر خوشبینیهای نابخردانه و واقعیتگریز دلمشغول شد؟
ما راهی دیگر را برگزیدهایم. مجله را احیا میکنیم و بر سلامت روان ایرانیان تکیه خواهیم کرد و آن را نقطهی کانونی اندیشه، انگیزه و دلمشغولی خود قرار میدهیم. در حال برنامهریزی هستیم تا برای دورانی تازه در حیات مجله از شنبه تا چهارشنبه و پنجبار در هفته بهروز شویم. هر روز به ستونی ثابت اختصاص خواهد داشت و البته از ماجراهای روز غفلت نخواهد شد.
تلاش داریم و امیدواریم بشود که از ابتدای مردادماه تجربهها پوست بیاندازد و طی پنج روز اول هفته و با عنوانهای مشخص شدهی زیر بهروز شود:
شنبه: روایتهای بالینی
یکشنبه: روانهای روشن (تاملات و تالمات در روانپزشکی ایران)
دوشنبه: روزها (روانپزشکی امر روزمره)
سهشنبه: ارغنون (هنر، ادبیات، و روانپزشکی)
چهارشنبه: تازهها
در این دوران تازه از همکاری دو عضو پرکار و خوشفکر سالهای گذشته یعنی #دکتر_مجتبی_ارحامصدر و #دکتر_مریم_صحتپور به عنوان عضو تحریریه محروم خواهیم بود. همکاران در کنار مجله خواهند بود و امیدواریم زود به زود خوانندهی آنان باشیم.
در دور جدید، امید داریم بخشی از تجربهی خوب سالهای ابتدای مجله را نیز بازسازی کنیم. هیات تحریریهی این مجله میتواند تمام جامعهی روانپزشکی باشد و البته در مجله به روی میهمانانی ارجمند از خانوادهی سلامت روان باز است و حضور آنان مغتنم.
تحریریهی #تجربههای_روانپزشکانه
دکتر علی فیروزآبادی
دکتر مرتضی نخستین
دکتر احمد احمدیپور
دکتر علی ثاقبی
دکتر امیر حسین جلالی ندوشن
۱۱ تیرماه ۱۴۰۱
مخاطبان ارجمند تجربههای روانپزشکانه
چندیست که مجله، رمق گذشته را ندارد. خیلی دور نیستیم از زمانی که دست کم هر روز #تجربهها بهروز میشد و گاهی در ایامی پروندههایی پر و پیمان و یا ویژه-مجلههایی برای روزهای آدینه داشتیم. همه را در آرشیو میتوان دید، و بر آن روزگار رفته نظاره کرد. ایران ما هم ایران سال ۹۴ یا ۹۶ یا حتی ۱۴۰۰ نیست. هیچ چیز دیگر شبیه گذشته نیست و بیش از هر چیز، و بیش از هر زمان میتوان رنگ بیرمقی، و طعم بیانگیزگی را در رفتار و کنش جامعه دید و چشید. دیگر حتی نمیتوان گفت که ما ایرانیان این روزها برای لحظه و یا در لحظه زندگی میکنیم، بلکه بهتر آن است که بگوییم در لحظه جان میکنیم، یا جان کندن خود را برای لحظهای به تاخیر میاندازیم؛ این شاید دقیقتر باشد.
ما در #تجربههای_روانپزشکانه حکایت این رنج و این بحرانی که در آن زیست میکنیم و در ما جا خوش کرده را کم نگفتهایم. چیزی که این روزها صفحات مجلات مجازی از آن پر است و تحلیلهای تکراری تحلیلگران بر مدار این شیوهی فکر کردن به ایران و ایرانی که آن را نوعی نیهیلسم میشود نام داد میگردد. انگار حرفی تازه نداریم یا دست کم برای تصویر و تصور دوران گنگی که بر هیچ کدام ما مختصات آن روشن نیست واژگانی مناسب نیافتهایم.
حالا چه باید کرد؟ به این بادهای مسمومی که در وزیدن است تسلیم شد و کنار کشید یا در دو سوی طیف واکنش؛ یا بر طبل راهحلهای رادیکال کوبید یا از آنسو بر خوشبینیهای نابخردانه و واقعیتگریز دلمشغول شد؟
ما راهی دیگر را برگزیدهایم. مجله را احیا میکنیم و بر سلامت روان ایرانیان تکیه خواهیم کرد و آن را نقطهی کانونی اندیشه، انگیزه و دلمشغولی خود قرار میدهیم. در حال برنامهریزی هستیم تا برای دورانی تازه در حیات مجله از شنبه تا چهارشنبه و پنجبار در هفته بهروز شویم. هر روز به ستونی ثابت اختصاص خواهد داشت و البته از ماجراهای روز غفلت نخواهد شد.
تلاش داریم و امیدواریم بشود که از ابتدای مردادماه تجربهها پوست بیاندازد و طی پنج روز اول هفته و با عنوانهای مشخص شدهی زیر بهروز شود:
شنبه: روایتهای بالینی
یکشنبه: روانهای روشن (تاملات و تالمات در روانپزشکی ایران)
دوشنبه: روزها (روانپزشکی امر روزمره)
سهشنبه: ارغنون (هنر، ادبیات، و روانپزشکی)
چهارشنبه: تازهها
در این دوران تازه از همکاری دو عضو پرکار و خوشفکر سالهای گذشته یعنی #دکتر_مجتبی_ارحامصدر و #دکتر_مریم_صحتپور به عنوان عضو تحریریه محروم خواهیم بود. همکاران در کنار مجله خواهند بود و امیدواریم زود به زود خوانندهی آنان باشیم.
در دور جدید، امید داریم بخشی از تجربهی خوب سالهای ابتدای مجله را نیز بازسازی کنیم. هیات تحریریهی این مجله میتواند تمام جامعهی روانپزشکی باشد و البته در مجله به روی میهمانانی ارجمند از خانوادهی سلامت روان باز است و حضور آنان مغتنم.
تحریریهی #تجربههای_روانپزشکانه
دکتر علی فیروزآبادی
دکتر مرتضی نخستین
دکتر احمد احمدیپور
دکتر علی ثاقبی
دکتر امیر حسین جلالی ندوشن
۱۱ تیرماه ۱۴۰۱
🗞 تازهها
#دکتر_آویشن_مهدوی. دستیار روانپزشکی. تجربهها
سلامت روان سربازان و تاثیر جراحات جنگی در جنگ افغانستان
پیامدهای روانی-اجتماعی طولانی مدت سربازانی که در جریان جنگ افغانستان جراحات جدی را متحمل شدند تا حد زیادی ناشناخته است. در مطالعهای که بین سربازان ارتش بریتانیا که در سالهای ۲۰۰۲ تا ۲۰۱۴ به افغانستان اعزام شدهبودند انجام شد، میزان سلامت روان با موارد PTSD، افسردگی، اضطراب، و چند بیماری مرتبط با سلامت روان در سربازان مجروح و آسیبدیده و آسیبندیده بررسی شد. بین سربازان آسیب دیده؛ آسیبهای اندام تحتانی،سپس اندام فوقانی و سر بهترتیب شایعتر بودند.
نتایج نشان داد؛ هر دو گروه آسیبدیده و آسیبندیده نرخ بیشتری از PTSD را در مقایسه با جمعیت عمومی داشتند و بیش از ۹۰ درصد از هر دو گروه مبتلا به PTSD، افسردگی یا اضطراب را به صورت همراه داشتند. همچنین مجروحان در مقایسه با افراد آسیب ندیده اختلالات روانپزشکی بیشتری داشتند. اما پیامدهای سلامت روان بسته به نوع آسیب متحمل شده متفاوت بود، و کسانی که آسیبهایی “غیر قطع عضو” را تجربه کرده بودند، در مقایسه با افرادی که آسیبهای قطع عضو را تجربه کردهاند، سلامت روانی “ضعیفتری” داشتند که این نکته قابل تأمل است.
این امکان وجود دارد که افراد قطع عضو شده نسبت به سایر مجروحان به خدمات یا منابع بیشتری برای کمک به مشکلات سلامت روان دسترسی داشته باشند. رویدادهایی مانند INVICTUS (به معنی شکستناپذیر) که مسابقات ورزشی چند ملیتی به سبک بازیهای المپیک است و از سال ۲۰۱۴ برای مجروحانی که اکثرا قطع عضو جنگی میباشند برگزار میشود، این آسیبها را در مرکز توجه عمومی قرار داده است. همچنین، در مطالعاتی که بازنمایی رسانهای جراحت را بررسی میکنند، اشاره شده که در مقایسه صدمات جنگی و غیرجنگی، آسیبهای مربوط به نبرد ارزش مثبت بیشتری در میان رسانهها و جمعیت بریتانیا دارد، و افراد دارای چنین آسیبهایی اغلب به عنوان قهرمان شناخته میشوند. چه بسا چنین برداشت و تمجیدها بر سلامت روان تأثیر مثبت داشته باشد. و افرادی با آسیبهایی که کمتر آشکار است، مانند دردهای مزمن، از چنین توجه و تمجیدهایی سود نبرند بنابراین عواملی از این دست ممکن است دلیل افزایش احتمال پیامدهای بهداشت روانی ضعیفتر در این گروهها باشد.
این مقاله با عنوان
Mental health outcomes of male UK military personnel
deployed to Afghanistan and the role of combat injury: analysis of baseline data from the ADVANCE cohort study
در July 2022 در مجله The Lanset Psychiatry چاپ شده است.
#تجربههای_روانپزشکانه
#دکتر_آویشن_مهدوی. دستیار روانپزشکی. تجربهها
سلامت روان سربازان و تاثیر جراحات جنگی در جنگ افغانستان
پیامدهای روانی-اجتماعی طولانی مدت سربازانی که در جریان جنگ افغانستان جراحات جدی را متحمل شدند تا حد زیادی ناشناخته است. در مطالعهای که بین سربازان ارتش بریتانیا که در سالهای ۲۰۰۲ تا ۲۰۱۴ به افغانستان اعزام شدهبودند انجام شد، میزان سلامت روان با موارد PTSD، افسردگی، اضطراب، و چند بیماری مرتبط با سلامت روان در سربازان مجروح و آسیبدیده و آسیبندیده بررسی شد. بین سربازان آسیب دیده؛ آسیبهای اندام تحتانی،سپس اندام فوقانی و سر بهترتیب شایعتر بودند.
نتایج نشان داد؛ هر دو گروه آسیبدیده و آسیبندیده نرخ بیشتری از PTSD را در مقایسه با جمعیت عمومی داشتند و بیش از ۹۰ درصد از هر دو گروه مبتلا به PTSD، افسردگی یا اضطراب را به صورت همراه داشتند. همچنین مجروحان در مقایسه با افراد آسیب ندیده اختلالات روانپزشکی بیشتری داشتند. اما پیامدهای سلامت روان بسته به نوع آسیب متحمل شده متفاوت بود، و کسانی که آسیبهایی “غیر قطع عضو” را تجربه کرده بودند، در مقایسه با افرادی که آسیبهای قطع عضو را تجربه کردهاند، سلامت روانی “ضعیفتری” داشتند که این نکته قابل تأمل است.
این امکان وجود دارد که افراد قطع عضو شده نسبت به سایر مجروحان به خدمات یا منابع بیشتری برای کمک به مشکلات سلامت روان دسترسی داشته باشند. رویدادهایی مانند INVICTUS (به معنی شکستناپذیر) که مسابقات ورزشی چند ملیتی به سبک بازیهای المپیک است و از سال ۲۰۱۴ برای مجروحانی که اکثرا قطع عضو جنگی میباشند برگزار میشود، این آسیبها را در مرکز توجه عمومی قرار داده است. همچنین، در مطالعاتی که بازنمایی رسانهای جراحت را بررسی میکنند، اشاره شده که در مقایسه صدمات جنگی و غیرجنگی، آسیبهای مربوط به نبرد ارزش مثبت بیشتری در میان رسانهها و جمعیت بریتانیا دارد، و افراد دارای چنین آسیبهایی اغلب به عنوان قهرمان شناخته میشوند. چه بسا چنین برداشت و تمجیدها بر سلامت روان تأثیر مثبت داشته باشد. و افرادی با آسیبهایی که کمتر آشکار است، مانند دردهای مزمن، از چنین توجه و تمجیدهایی سود نبرند بنابراین عواملی از این دست ممکن است دلیل افزایش احتمال پیامدهای بهداشت روانی ضعیفتر در این گروهها باشد.
این مقاله با عنوان
Mental health outcomes of male UK military personnel
deployed to Afghanistan and the role of combat injury: analysis of baseline data from the ADVANCE cohort study
در July 2022 در مجله The Lanset Psychiatry چاپ شده است.
#تجربههای_روانپزشکانه
🗞 خبر تازه در مورد وضعیت سایه
از علی میرزایی سردبیر مجلهی نگاه نو مطلع شدیم که وضعیت بالینی هوشنگ ابتهاج شاعر نامدار که امروز جمعه ۱۷ تیرماه ۱۴۰۱ در بیمارستانی در کلن آلمان بستری شده ثابت است. پزشکان به یلدا دختر شاعر گفتهاند که تا دو روز دیگر سایه از بیمارستان به منزل منتقل خواهد شد.
#تجربههای_روانپزشکانه
از علی میرزایی سردبیر مجلهی نگاه نو مطلع شدیم که وضعیت بالینی هوشنگ ابتهاج شاعر نامدار که امروز جمعه ۱۷ تیرماه ۱۴۰۱ در بیمارستانی در کلن آلمان بستری شده ثابت است. پزشکان به یلدا دختر شاعر گفتهاند که تا دو روز دیگر سایه از بیمارستان به منزل منتقل خواهد شد.
#تجربههای_روانپزشکانه