Telegram Web Link
*سيد هادي خامنه اي در گفتگو با #فصلنامه_خاطرات_سياسي:


یکبار آقای معین‌فر رفت سخنرانی کند یا آقای صباغیان بود، درست به یاد ندارم، یک مقدار حرفهای متفاوتی زد؛ سید قره‌باغی بود رفت که آن را کنار بکشد و سخنرانی‌اش را قطع کند، آقای معینفر برای اینکه صحبت تمام شود، دست او را کشید و عمامه آقای قرهباغی افتاد، این اتفاق به افراد زیادی برخورد، و حمله‌ور شدند. آقای معینفر روی زمین افتاد. آن روز، روز خاصّی بود، جالب اینکه همان جا اکبر استاد نماینده تهران پشت تریبون رفت و شروع کرد سخنرانی در حالی که آن طرف دعوا و درگیری بود، غافل از اینکه آقای هاشمی همان اول گفته بود تریبون را قطع کنید و آن آقا نیم ساعت سخنرانی کرد و فکر می‌کرد تمام جهان سخنان ایشان را می‌شنوند.
 
مهندس بازرگان چند بار سخنرانی کرد و وسط سخنرانی ایشان یک اعتراض مختصری کردند. حالا من خودم جزو آنهایی بودم که با مخالفین آن‌ها هم نظر بودم؛ ولی اهل اقدام نبودم. مثلاً توهینی از طرف من صورت نمی‌گرفت. به هر روی این مرحله می‌گذرد و حساب‌ها کمکم تسویه و یکدست سازی می‌شود.

 

 
من چند دوره در کمیسیون اقتصادی رئیس بودم، قانون مالیات که شد دیدیم که عده‌ای از آقایان از جمله آقای آذری قمی و بعضی دیگر مخالف هستند که مالیات معنی ندارد. محور مخالفت آن‌ها چه بود؟ می‌گفتند فرد مسلمان چرا باید مالیات بدهد؟ مالیات اسلامی همان خمس و زکات است که می‌دهند و نیازی به چیز دیگر نیست. ما گفتیم سیستم و ساختار حکومت الان از زمین تا آسمان با گذشته فرق کرده است؛ قبلاً وقتی می‌خواستند به جنگ اعزام شوند، هرکسی از خانه‌اش شمشیر و اسبش رابر‌می‌داشت نیروی نظامی تشکیل می‌شد. الان ارتش ساختار مستقل و جداگانه دارد، بودجه می‌‌خواهد. هر چه می‌گفتیم، به گوششان نمی‌رفت.
 
آقای امامی‌کاشانی مصاحبه کرد و گفت اگر این‌طوراست، موارد خاصّی که دولت نیاز دارد، مقدارش را بگویید که چقدر است و همانقدر مالیات گرفته شود تاهرسال‌ در بودجه گنجانده شود؛ ولی مالیات به صورت مطلق به عنوان درصد خاصی از همۀ درآمدها نباید یک امر ثابت باشد و این هم به عنوان حکم ثانویّه باید باشد نه حکم اوّلیّه؛ چون در اسلام چنین چیزی نداریم. اصلاً افکار آن‌ها اگر همانی که می‌گفتند باشد، آنقدر متحجر فکر می‌کردند که نمی‌فهمیدند دنیا چه وضعی دارد. این چیزی است که به ثبت رسیده است. آقایان باید افتخار کنند به چنین تفکری که داشتند! البته دولت هم دولت مهندس موسوی بود و ضمناً می‌خواستند آن را هم بزنند.
 
 
اولین تقابل‌ها بین نیروهای اصیل انقلاب، در مجلس اول و زمانی شروع شد که موضع نهضت آزادی درآن زمان با موضع خیلی تند و انقلابی انقلابیون، متفاوتشد.
 
برای جریانشناسی جدّی نیروهای انقلاب، باید از اول تا آخر گفت‌وگو‌های مجلس خبرگان قانون اساسی را بررسی نمود.
با اینکه درآمد ما در زمان جنگ و مدیریت مهندس میرحسین موسوی،از لحاظ نفتی به صفر نزدیک شده بود، اما به مایحتاج اولیه همه دسترسی داشتند، کشور اداره می‌شد، جنگ هم اداره می‌شد؛ چون دزدی نبود. الان بخش عظیمی از درآمدهایمان از یک سوراخی که کسی نمی‌داند کجاست، خارج می‌شود، تحت عنوان رانت، اختلاس، دزدی و سوء مدیریت. همه‌ این‌ها یک دریچه‌ روز به روز فراختر دارد، که کسی نمی‌داند این دریچه کجاست. مثل استخری که هرچقدر درآن آب می‌ریزی خالی می‌شود.
 
حزب جمهوری اسلامی، اولش می‌خواست نیروها را بهسرعت تشکّل بدهد و سهم آن در بعضی از مراحل این بود که انقلاب را از یک سری تشکّل‌ها نجات داد، که احتمالاً سهم بدی نیست. از طرفی هم باعث شد یک عده آدم‌های بی‌نام و نشان، آنجا آمدند مفت و مسلّم خودشان را بالا کشیدند؛ مثل امثال جاسبی و غفوری فرد، که آدم‌هایی بودند که هیچ سابقه‌ای، قبل از این ماجرا، نداشتند. خیلی از آن‌ها دانشجوهای خارج از کشور بودند که داخل آمده بودند.
 
 
واقعه دوم خرداد به صورت کلی تجربه خوبی بود و ثابت کرد که اصلاحطلبی قدرت دارد و اصلاحطلبی باعث شد که این چنین تغییر خوبی در جامعه به وجود بیآید و نشان داد که اصلاح‌طلب‌ها انرژی لازم را برای مدیریت در اختیار دارند در حدی که جامعه را بتوانند اداره کنند.
 
حساب مدیریت ۸ ساله آقای خاتمی را از حساب جریان کلی اصلاحات و فعالیتی که باید صورت می‌گرفت که خیلی‌ از آن‌ها خارج از عرصه دولتی بود باید جدا دانست. 
 
جناح راست در آن اوایل مسأله مالیات را که یک امر بدیهی بود،اصلاً نمی‌توانستند بفهمند و می‌گفتند ما در اسلام چنین چیزی نداریم، در اسلام ارتش نداریم، در اسلام وزارت نداریم و نداشتیم.این‌ها فکر می‌کردند باید برگردیم به همان اوضاع هزار و پانصدسال قبل.

 

https://www.tg-me.com/Political_Quarterly
اشاره
سیّد هادی خامنه‌ای(زاده ۵ بهمنِ ۱۳۲۶) سیاستمداری است با شصت سال پیشینه کنشگری و مبارزه که بی تردید برای نگارش تاریخ شفاهیِ شکل گیری دسته بندی های سیاسی، به ویژه جناح های داخل نظام جمهوری اسلامی ایران، یکی از منابع دست اوّل می باشد.خامنه ای فعّالیّت سیاسی را از اوایل دهه ۱۳۴۰ آغاز کرد، که منجر به دستگیری وی توسط ساواک و زنداني شدن او گردید. وی پس از وقوع انقلاب ۱۳۵۷ در ادوار اول، دوم، سوم مجلس به عنوان نماینده مشهد و دوره ششم از حوزه انتخابیه تهران حضور داشت. حجه الاسلام والمسلمین خامنه ای در انتخابات مجلس چهارم، که نخستین مجلس پس از رهبری برادرش آیت الله سیدعلی خامنه‌ای محسوب می‌شد، از سوی شوراي نگهبان ردّ صلاحیت شد. او همچنین در دومین دوره انتخابات مجلس خبرگان رهبری نیز از سوی شورای نگهبان، دارای صلاحیت برای حضور در انتخابات، تشخیص داده نشد؛ هرچند مراتب فقهی او با اقرانش که به این مجلس راه یافتند، تفاوتی نداشت. هادی خامنه‌ای از بنیانگذاران ائتلاف گروه هاي خط امام و دبیرکل مجمع نیروهای خط امام و مدیر پژوهشکده تاریخ اسلام است.
روزنامه جهان اسلام به مدیریت وی در نخستین سال‌های دهه ۱۳۷۰ توقیف شد؛ گرچه پس از انتخابات دوم خرداد ۱۳۷۶ توانست انتشار خود را از سر گیرد. وی چندی بعد روزنامه حیات نو را منتشر ساخت.خامنه‌ای در جریان انتخابات ریاست جمهوری ایران(۱۳۸۸) به حمایت از میرحسین موسوی پرداخت و از مخالفان محمود احمدی‌نژاد بود. او همچنین پس از حبس خانگی موسوی، رهنورد و کروبی، خواستار رفع این حصر شد. خامنه‌ای در جریان انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۹۲ و ۱۳۹۶ از حسن روحانی حمایت کرد.
در اجرای طرح تبارشناسی جناحهای چپ و راست(اصلاح طلب و اصول گرا) چهار نشست چندساعته از مردادماه تا مهرماه 1402 با وی ترتیب دادیم که متاسفانه برای شماره مختص این موضوع(شماره 22 فصلنامه) آماده نشد؛ اما به مناسبت بررسی پرونده مجلس اول پس از انقلاب 57 که ایشان هم یکی از اعضای آن بودند، در این شماره متن تلخیص و تنقیح شده آن گفتگوی مفصّل را برای ثبت در تاریخ تقدیم خوانندگان خاطرات سیاسی می کنیم. جا دارد از حسن تحمّل ایشان و فرصتی که برای این کار در نظر گرفتند تشکر نماییم.
 

@Political_Quarterly
Audio
تحليل و توصيه عليرضا نامور حقيقي درباره پاسخ نظامي جمهوري اسلامي إيران
به اسراييل

#اسماعيل_هنيه

https://www.tg-me.com/siaasatnegaar
Forwarded from سیاست نگار
دولت پزشکیان و مسأله مهاجران ایران


حسن اکبری بیرق
 
آماری تأیید نشده اما نه­ چندان دور از واقعیّت، حکایت از آن دارد که حدود هشت­میلیون ایرانیِ مهاجر در خارج از کشور، زندگی ­می­کنند. این جماعت پراکنده از شهروندان ایران(diaspora) در اقصی­ نقاط جهان، نه تنها از نظر کمّی، بلکه به لحاظ کیفی نیز درخور اعتنا هستند؛ ازین روست که تدوین هرگونه برنامه میان­مدت و درازمدت برای توسعه ایران، بدون لحاظ­کردن این «دیاسپورا»ی نیرومند، نوعی فرصت­ سوزي ­است که در ادبیات دینی، کُفران نعمت نامیده می شود. طُرفه اینکه، بخش اعظم این مهاجران، در کشورهای پیشرفته ساکن هستند و اي ­بسا از کارگزاران توسعه­ و ترقّی آن جوامع به شمار می آیند.
شوربختانه در سه­ دهۀ اخیر، بُردار جمعیّتی مهاجر از ایران، به سمت متخصّصان در حوزه دانش و فنّاوری میل کرده­است و در بسیاری از نهادهای علمی، اقتصادی و صنعتی جهانی و... ردّپایی برجسته از ایرانیان می­توان­یافت؛ از سیلیکون ولی(Silicon Valley) گرفته تا وال­استریت(Wall Street) و ناسا(NASA) و شرکت­های دانش بنیان(Startups) و کارخانه های عظیم صنعتی و تولیدی و پروژه های مبتنی بر هوش مصنوعی و...
با مشاهده و رهگیری این دیاسپورای شگفت­انگیز ایرانی در مؤسسات فوق پیشرفته امروز، دو پرسش متبادر به ذهن می­شود؛ نخست آن­که این همه سرمایه انسانی، چرا و چگونه سرزمین خود را ترک و دشواری­های عدیده مهاجرت را تحمّل­می­کنند و دودیگر آن­که سیاست گذاران حاکمیّت ایران چرا از این ظرفیّت عظیم غافلند و در به کارگیری آن در راستای حلّ معضلات جاری کشور، اهمال می­ورزند.
پاسخ به پرسش اول، چندان دشوار نمی­نماید؛ کوچ نوع بشر از جایی به جای دیگر، پیشینه ای به بلندای تاریخ انسان و علل و دلایل تکاملی(فرگشتی) دارد: جستجوی حیاتی بهتر و راحت­تر و بهره مندی از مواهب زیستی بیشتر.
 جواب سؤال دوم امّا بدان آسانی نیست که در بادی امر گمان­ می­ رود؛ چرا که استفاده از توانمندی­های بالفعل و بالقوّۀ ایرانیان خارج از کشور، مستلزم تفکّری ژرف، دوراندیشی خردمندانه و آینده نگری و آینده ­پژوهی روشمند و علمی است؛ اوصافی که در چند دهه گذشته در مدیریت کلان کشور، در حکم کیمیا بوده است!
از این نقصان عظیم خسارت بار که بگذریم یک عامل عام تر بر کلیّت این مسأله سایه افکنده است که عبور از آن به این سادگی­ها ممکن­نیست؛ امنیّتی نگری بی ­وجه در مقوله دیاسپورای ایرانی.
این واقعیّت، انکارناپذیر است که هم در دوران رژیم گذشته، به­ ویژه عصر پهلوی دوّم و هم در زمانه پس از انقلاب 1357، بخش پُرشماری از مخالفان نظامِ حاکم، به دلیل هزینه بسیار بالای کنشگری سیاسی یا غیر قانونی و خشونت ­آمیز بودن آن، در خارج از کشور به فعالیّت می ­پرداخته ­اند؛ به دیگرسخن، درصدی ناچیز از جماعت مهاجر ایرانی را همواره مبارزان با حکومت مستقر، تشکیل می­داده­اند، به­ ویژه این­که برخی از آنان در قالب گروه­های شبه ­نظامی و چریکی، پیش و پس از انقلاب57 پایگاه­هایی عملیاتی در بیرون مرزهای کشور داشته و از آنجا اقدامات ایذایی و خرابکارانه را ترتیب داده اند. همین امر سبب شده است که بذر بدبینی به «دیاسپورا» در اذهان حاکمان کاشته شود و حتی با گذشت زمان و رفع و حلّ و منتفی شدن اصلِ موضوع، آن نگاه منفی که در طی سالیان ریشه دوانده بوده­است، بر جای خود باقی بماند. درحالی­که بیشینۀ ایرانیان مهاجر، نه تبعیدیان سودایی و مجرم و فراری، بلکه شهروندان عادی می­باشند که هریک به دلیلی جلای وطن کرده­اند و در غربت، صاحب شغل و جایگاه و مکنت هستند و علاقه ای به سیاست و سیاست ورزی ندارند و فارغ از ماهیّت نظام حاکم بر ایران، کم یا بیش، مهر وطن در دل دارند و در صورت امکان از هیچ مساعدتی به بهبود اوضاع آن دریغ نمی ورزند.
حال، از معاندان و معارضان و منتقدان سرسخت نظام جمهوری اسلامی ایران که بگذریم، نادیده گرفتن این ده­ درصد از نفوس ایرانی که هوش، دانایی، ثروت و مهارتشان در سطح بالایی است، همچون نادیده گرفتن نیمی از شهروندان ایران، یعنی بانوان کشور، خلاف رأی اولی الالباب و غیر خردمندانه است و باید چاره ای برای آن اندیشید.                  
نخستین­گام در شناخت و به­کارگیری ظرفیت­های بی­شمار ایرانیان مهاجر، کنار گذاشتن بدگمانی مفرط و شستن چشم­ها و طورِ دیگر دیدن است. قدم بعدی، گشودن روزنه و بلکه دریچه­ای فراخ برای تعامل میان قاطبۀ ایرانیان و هم­وطنان خارج نشین و به موازات آن، بسترسازی برای جهت دهی این تعامل، از سوی دولت است. به تعبیر دقیق تر برون رفت از این پارادایم مخرّب یا دستکم بی­حاصل، جز با همکاری سه جانبه نهادهای مدنی داخل، تشکّل­های مختلف ایرانیان خارج و در نهایت دستگاه­های اجرایی مرتبط با این امر در دولت، ممکن و میسور نیست.

@siaasatnegaar
Forwarded from سیاست نگار
لازمه پیشبرد و توفیق این برنامه آن است که نهادهای اطلاعاتی و امنیّتی، در عین هوشیاری و حسّاسیّت نسبت به مقوله نفوذ بیگانه در امور کشور، باید در  راستای تسهیل و تأمین لوازم و توابع ارتباط داخل و خارج گام بردارند؛ نه آن­که به اَدنی بهانه ای انگ جاسوسی و مزدوری بیگانه و.... به مجریان این طرح پیشرو و مُثمرثَمر زده و چنین پروژۀ مغفول اما مفیدی را لوث و بی اثر سازند.
هرچند هدف اصلی این رویکرد، بهره مندی داخل از امکانات علمی، فنّی و اقتصادی خارج است، اما پیامدهای نیکوی دیگری نیز برای آن متصوّر است؛ چراکه:
هر که کارَد قصد گندم باشدش
کاه خود اندر تَبَع می‌آیدش
از ملموس­ترین تَبَعات این نوع نگرش و عمل درباره دیاسپورای ایرانی، نیل به نتایجی سیاسی، اجتماعی و حرکت در راستای ایجاد زمینه­ای برای درک متقابل میان اپوزیسیون خوش­خیم و عاقل خارج و جریان­های متنوع سیاسی داخل کشور، می­باشد. ارتباط و تعامل هدفمند نیروهای سیاسی داخل و خارج، یک بازی دوسر بُرد است که هم دیاسپورای ایرانیِ سیاست ورز را از زندان ذهن گرایی و آرزو اندیشی به درمی آورد و هم کنشگران سیاسی داخل را که غالباً خود گفته اند و خود شنیده اند و گمان برده اند عجب مرد و زن هنرمندند! به سطح دیگری از آگاهی جمعی و افق فراخ تری از نگرش فردی­ رهنمون می­ شود و درمجموع برای هردوطرف، رهایی­بخش است و موجب فراغت خاطر حاکمیّت و نهادهای امنیّتی نظام.
***
اینک که دکتر مسعود پزشکیان، به کمک «ابر و باد و مِه!» بر صریر دولت نشسته است و داعیۀ «وفاق ملّی» بر زبان و اندیشۀ «اصلاحات ساختاری» در دل دارد و ظاهراً ملتزم به الزامات دولت مدرن است، مقتضی برای اجرای این طرح، موجود و مانع بر سر راه آن مفقود است؛ این گوی و این میدان و این دولت مسعود پزشکیان!
به دلایل بسیار که ذکرش از حوصله این مقال خارج است، اصلاحات پایدار و بنیادین و دولت­ سازی مدرن در داخل، بدون تعامل با ایرانیان وطن­ دوست خارج، هرچند منتقد و معترض وضع موجود، همواره ابتر و ناقص خواهد­ماند و به غایت قصوای خود نخواهد رسید. دانش و کارشناسی معطل مانده دیاسپورای نیرومند و فربه ایرانی، در راهی که دولت چهاردهم مدعی راهوری آن است، قطعاً مفید فایده خواهدبود و ایران عزیز را در میان مدت وارد جامعه جهانی خواهدنمود که مهم­ ترین مشخّصۀ آن علم باوری در عمل و رواداری در نظر و انسان محوری در فرایند توسعه و ایدئولوژی زدایی از ماموریت های دولت است.
خروج مسالمت­ آمیز از بحران فعلی ایران که معلول شکاف عظیم میان دولت و ملّت است، در گرو استفاده از فرصت­های اندکِ باقی­ مانده و اجرای اصلاحات سیاسی، اقتصادی، فرهنگی کنترل­ شده، با اتکاء به سه ضلع دولت، ملت و دیاسپورا می­ باشد. از این روست که برخی برآنند که دولت پزشکیان، آخرین فرصت برای عبور کم ­هزینه از اَبرچالش ­های جمهوری­ اسلامی ­ایران است. آیا این پزشک معالج و جرّاح قلب، از مأموریتی که تاریخ بر دوش او نهاده، آگاه است؟ اللهُ اَعلَم!
 
#مسعود_پزشکیان
#دیاسپورای_ایرانی
#دولت_وفاق_ملی
#دولت_مدرن
 

https://www.tg-me.com/siaasatnegaar
Forwarded from سیاست نگار
دولت پزشکیان و مسأله مهاجران ایران


حسن اکبری بیرق
 
 
* حدود هشت­ میلیون ایرانیِ مهاجر در خارج از کشور، زندگی­ می­کنند. این جماعت پراکنده از شهروندان ایران(diaspora) در اقصی نقاط جهان، نه تنها از نظر کمّی، بلکه به لحاظ کیفی نیز درخور اعتنا هستند.
 
* این همه سرمایه انسانی، چرا و چگونه سرزمین خود را ترک و دشواری­ های عدیده مهاجرت را تحمّل می کنند و سیاست­گذاران حاکمیّت ایران چرا از این ظرفیّت عظیم غافلند و در به­کارگیری آن در راستای حلّ معضلات جاری کشور، اهمال می­ ورزند.
 
* استفاده از توانمندی­ های بالفعل و بالقوّۀ ایرانیان خارج از کشور مستلزم تفکّری ژرف، دوراندیشی خردمندانه و آینده­ نگری و آینده پژوهی روشمند و علمی است؛ اوصافی که در چنددهه گذشته در مدیریت کلان کشور، در حکم کیمیا بوده ­است!
 
* درصدی ناچیز از جماعت مهاجر ایرانی را همواره مبارزان با حکومت مستقر، تشکیل می داده ­اند؛ همین امر سبب شده­ است که بذر بدبینی به «دیاسپورا» در اذهان حاکمان کاشته ­شود.
 
* نادیده­ گرفتن این ده­ درصد از نفوس ایرانی که هوش، دانایی، ثروت و مهارتشان در سطح بالایی است، همچون نادیده گرفتن نیمی از شهروندان ایران، یعنی بانوان کشور، خلاف رأی اولي ­الالباب و غیر خردمندانه است و باید چاره ­ای برای آن اندیشید.                  
 
* برون ­رفت از این پارادایم مخرّب یا دستکم بی­ حاصل، جز با همکاری سه­ جانبه نهادهای مدنی داخل، تشکّل­ هاي مختلف ایرانیان خارج و درنهایت دستگاه­ های اجرایی مرتبط با این امر در دولت، ممکن و میسور نیست.
 
* ارتباط و تعامل هدفمند نیروهای سیاسی داخل و خارج، یک بازی دوسر بُرد است که هم دیاسپورای ایرانیِ سیاست ­ورز را از زندان ذهن­ گرايي و آرزواندیشی به درمی­آورد و هم کنشگران سیاسی داخل را به سطح دیگری از آگاهی جمعی و افق فراختری از نگرش فردی­ رهنمون مي ­شود و درمجموع برای هردوطرف، رهايي ­بخش است و موجب فراغت خاطر حاکمیّت و نهادهای امنیتی نظام.
 
* اصلاحات پایدار و بنیادین و دولت­ سازی مدرن در داخل، بدون تعامل با ایرانیان وطن­دوست خارج، همواره ابتر و ناقص خواهد­ماند.
 
* خروج مسالمت ­آمیز از بحران فعلی ایران که معلول شکاف عظیم میان دولت و ملّت است، در گرو استفاده از فرصت­ های اندکِ باقی­ مانده و اجرای اصلاحات سیاسی، اقتصادی، فرهنگی کنترل­ شده، با اتکاء به سه ضلع دولت، ملت و دیاسپورا می­ باشد.
 

https://www.tg-me.com/siaasatnegaar
🔴با مشارکت ۴۰ درصدی تا ۴۸ ساعت در شوک فرو رفتم

🔺گفت‌وگو با عباس عبدی، اندیشه‌ی پویا، شماره‌۹۱

🔹این گفتگوی مفصل در باره صفر و صد فعالیت انتخاباتی من در ۱۴۰۳ است.

🔘به آقای پزشکیان هم گفته‌ام که شما رسالتی دارید که اگر انجام دهید بالاتر از ستارخان و باقرخان در تاریخ معاصر می‌ایستید. آن هم ایجاد تفاهم است. اکنون به دلایل متعدد از جمله کم‌شدن فروش نفت و قوی‌تر شدن اعتراضات، موازنه‌قوای جدیدی به‌وجود آمده است، که باید از آن در جهت اصلاح امور استفاده کرد.

🔘اصلاح‌طلبان در این انتخابات به‌نوعی تابع یک جریان شدند و جلو آمدند و بنابراین ضعف‌ها‌ی‌شان دیده نشد. اصلاح‌طلبان ایراد اساسی‌شان این است که فکر می‌کنند باید کاندیدایی داشته‌باشند که مطمئن رأی بیاورد. و وقتی این فرصت را مهیا نمی‌بینند، اصلاً بازی را جدی نمی‌گیرند. این تفکر غلط است و باید کنار گذاشته شود.

🔘برای بالا رفتن مشارکت دست به کنشگری پرریسکی زدم، اما مطمئن باشید که عبدی هیچ‌وقت خودش را به آرمان پوچ نمی‌فروشد. آن‌قدری برای خودم اعتبار قائل هستم و به فردای انتخابات و زندگی در این جامعه فکر می‌کنم که نخواهم با دروغ، آمار را دستکاری کنم. من اگر یک حرف اشتباه بزنم، دو سه روز به‌هم می‌ریزم. پس چطور می‌شد همین‌طوری، از روی آرزواندیشی، و بی‌حساب و کتاب حرف بزنم؟

🔘در آخرین انتخاباتِ جبهه از من دعوت کردند به آن‌ها بپیوندم، اما نرفتم. چون فکر می‌کردم کار به گونه‌ای است که اگر به تنهایی انجام دهم بهتر جلو می‌روم. اما من هیچ‌وقت جلوی اصلاح‌طلبان نمی‌ایستم. شاید به صفت فردی، نقدشان کنم، اما جلوی بساط آن‌ها، بساط پهن نمی‌کنم.

🔘در مجموع، من نمره‌ی بالایی به فعالیت اصلاح‌طلبان در این انتخابات نمی‌دهم و معتقدم اصلاح‌طلبی در چارچوب گذشته‌اش، هم به‌لحاظ رویکرد و هم به‌لحاظ نیروهای سیاسیِ زیر این پرچم، منتفی شده است. اصلاح‌طلبانی که می‌بینم، به لحاظ سنی هم به آخر خط رسیده‌اند. جوان‌ها‌ی‌شان در این انتخابات، نسبت به مسن‌ترها موفق‌تر عمل کردند.

🔘سیاست مثل کوره‌ای با ده هزار درجه حرارت است که اگر الماس هم در آن بریزید، ذوب می‌شود. شما چهره‌ی جدیدی از ظریف می‌بینید که از این کوره درآمده است. این پویایی در سیاست را نباید نادیده گرفت. در مورد آقای ظریف، اصولگرایان اشتباه کردند و او را خیلی زدند. نمی‌دانستند او مانند ماری زخم‌خورده است که اگر فرصتی پیش آید و بیدار ‌شود و آن‌ها را می‌زند و آن زمان دیگر نمی‌توانند کاری کنند.

🔘اگر آقای پزشکیان در این مسیر شکست بخورد…پایان سیاست اصلاح طلبانه است و اصلاح‌طلبی دیگر موضوعیتی نخواهد داشت.

🔹به علت طولانی بودن اصل فایل در اینجا آمده است.

🆔 @abdiabbas
ایران و اسرائیل‌ستیزی

لزوم بازگشت به «سیاست مستقل ملی»



آرش عزیزی

نویسنده، تاریخدان و استاد دانشگاه



https://www.tg-me.com/Political_Quarterly
ایران و اسرائیل‌ستیزی

لزوم بازگشت به «سیاست مستقل ملی»




آرش عزیزی

نویسنده، تاریخدان و استاد دانشگاه




من این خطوط را در روزهای آخر مرداد ماه ۱۴۰۳ می‌نویسم، در لحظات حساسی که جهان با نگرانی به خاورمیانه چشم دوخته، پروازهای منطقه لغو شده‌اند و بیم حمله ایران به اسرائیل و عواقب آن می‌رود. علت بلافصل این وضعیت فوق‌العاده ترور اسماعیل هنیه، رئیس دفتر سیاسی سازمان حماس، در تهران است و از این جهت باید تقصیر بلافصل آن‌ را هم برگردن بنیامین نتانیاهو انداخت، نخست‌وزیر راست‌گراترین دولت تاریخ اسرائیل که امروز حتی بسیاری اسرائیلی‌ها نیز او را متهم می‌کنند که می‌خواهد منطقه و حتی جهان را آتش بزند تا حکومت خود را حفظ کند. اما بیم جنگ بزرگ در منطقه از اکتبر سال پیش که حماس با حمله به اسرائیل و کشتار شهروندان غیرنظامی این کشور فاز جدیدی در این نزاع قدیمی آغاز کرد هرگز متوقف نشده است. دولت‌های عربی ده‌ها سال است که یک تیر هم علیه اسرائیل شلیک نکرده‌اند و فاز نظامی این جدال اکنون تنها توسط سازمان‌هایی دنبال می‌شود که چه یمنی، چه لبنانی، چه فلسطینی و چه عراقی باشند یک ویژگی مشترک دارند و آن تأمین مالی و تسلیحاتی‌ آنها توسط ایران است. در نتیجه می‌توان گفت:« نزاع اسرائیل و عرب‌ها مدت‌ها جای خود را به نزاع ایران و اسرائیل داده است». اولین فاز گسترده گرم این نزاع را شاید باید جنگ لبنان سال ۲۰۰۶ دانست و اولین صورت مستقیم آن‌ را نیز در آوریل ۲۰۲۴ دیدیم که ایران در پاسخ به حمله اسرائیل به کنسولگری کشورمان در دمشق به سوی اسرائيل آتش گشود. این‌گونه بود که «جنگ سایه‌ها» بدل به رویارویی مستقیم شد.

ریشه وضعیت خطرناک امروز را نمی‌توان فقط در تصمیمات اخیر نتانیاهو و رویدادهای اخیر جنگ غزه و یا حتی اشغال مداوم سرزمین‌های فلسطینی توسط اسرائیل جست. بلکه بنیان کار به سیاستی بازمی‌گردد که تهران در پس از انقلاب ۵۷ اتخاذ کرد و آن دنبال‌کردن نابودی اسرائيل است. انقلاب درست در زمانی صورت گرفت که اولین صلح بزرگ بین اسرائیل و عرب‌ها صورت گرفته بود. اسرائیل و مصر با وساطت جیمی کارتر پیمان کمپ دیوید را در شهریور ۵۷ امضا کردند و چندی بعد معاهده صلح رسمی بین دو کشور امضا شد تا اسرائیل از شبه‌جزیره سینا بیرون بیاید و آن ‌را تحویل قاهره دهد. جهان عرب هم نهایتاً همین راه را پیش رفت. جمهوری اسلامی در این میان کوشید پرچم اسرائیل‌ستیزی را که از دست بزرگترین و قدرتمندترین کشور عرب درآمده بود خود به دست بگیرد و به‌ عنوان حکومتی انقلابی که نه مثل اکثریت منطقه عرب بود و نه مثل اکثریت جهان اسلام، شیعه، برای خود جایگاهی در این دو حوزه جغرافیایی به پا کند. البته ایران ابتدا در این زمینه رقبای بسیاری داشت. بخصوص صدام حسینِ بعثی در عراق. درپی توافق کمپ دیوید، مصر از اتحادیه عرب اخراج شد و مقر اتحادیه از قاهره به تونس رفت. اما این اخراج تنها ده­سال طول کشید و در زمان حسنی مبارک، مقرّ اتحادیه به قاهره بازگشت. در طول سال‌ها کشورهای عربی یک به یک دست از خواست نابودی اسرائيل برداشتند و موجودیت آن‌ را پذیرفتند و تنها خواهان تخلیه سرزمین‌های فلسطینی و تشکیل دولت مستقل فلسطینی هستند. این پیشنهاد رسمی اتحادیه عرب بود که در نشست آن در بیروت در سال ۲۰۰۲ رسماً به جهان و به اسرائيل ابلاغ شد. سازمان کشورهای همکاری اسلامی (که ایران نیز جزئی از آن است) نیز همین موضع را تکرار کرده است. صدام از آخرین رهبرانی بود که کوتاه نمی‌آمد که او هم توسط آمریکا سرنگون شد. دیگر دولت بعثی منطقه، سوریه خاندان اسد، در حرف صحبت از مبارزه با اسرائيل می‌کند اما با وجود اینکه بخشی از خاک خود این کشور (بلندی‌های جولان) در اشغال اسرائيل است سال‌ها هیچ گلوله‌ای به سمت این کشور شلیک نکرده. امروز این حکومت گرچه به نوعی بخشی از «محور مقاومت» تحت رهبری تهران است اما عملاً روابط آن با دولت روسیه نزدیک‌تر است و آن دولت نیز مراودات امنیتی بسیاری با تل‌آویو دارد. همین است که اسرائیل برخلاف آمریکا هرگز وارد درگیری داخلی سوریه نشد و خواهان رفتن اسد نشد. این است که ایران امروز به تنها کشور جهان بدل شده که سلاح در دست حزب‌الله و حماس و جهاد اسلامی می‌گذارد. در واقع ما اگر بخواهیم به سؤال« در پاسخ به ترور هنیه چه کنیم؟» پاسخ دهیم اول باید این سؤال را مطرح کنیم که‌ «چرا باید هنیه و رهبران گروه‌های شبه‌نظامی ضداسرائیل مهمان مراسم تحلیف رئیس‌جمهور ایران باشند؟» و «چرا باید در مجلس ما در این مراسم شعار مرگ بر اسرائیل و مرگ بر آمریکا داده شود؟»
درحالی‌که کشورهای عربی و رهبری خود دولت فلسطین خواهان پایان اشغال سرزمین‌های خود و تشکیل دولت مستقل فلسطینی هستند، باید به قول دکتر صادق زیباکلام این سؤال را طرح کنیم که اصلاً وظیفه نابودی اسرائیل را چه کسی بر دوش کشور ما گذاشته است؟ ما چرا باید در یک قدمی حمله به کشوری مثل اسرائیل باشیم که به خودی خود منافع ملی‌ ما تضادی با آن ندارد و دلیلی ندارد که بخواهیم وارد درگیری مستقیم با آن شویم؟ چرا ایران باید کشوری باشد که رسماً خواهان ویرانی و نابودی یک کشور مستقل عضو سازمان ملل می‌شود؟‌

در پاسخ به ترور هنیه، که درتعارض با حقوق بین‌الملل بود و تحریکی آشکار از سوی دولت نتانیاهو به حساب می‌آید، بسیاری از جریانات در داخل کشور بدرستی بر لزوم عدم تعجیل اشاره کردند و هشدار دادند که نباید به دام نتانیاهو افتاد. این ‌را باید به فال‌نیک گرفت. همین‌ است که حسین مرعشی به­درستی خواهان همکاری ایران با کشورهای منطقه و اروپا و حتی بخش‌هایی از دولت آمریکا برای انزوای نتانیاهو می‌شود. و همین است که جبهه اصلاحات ایران بدرستی در بیانیه خود می‌نویسد:«علاوه براين حذف شهيد اسماعيل هنيه تلاشي براي اختلال در روندي است كه به منظور اتحاد نيرو‌هاي سياسي فلسطين بر محور يك برنامه مشترك براي تشكيل دولت ملي فلسطين در جريان است؛ چراكه گروه‌هاي فلسطيني اخيراً در پكن به توافقي مهم براي تشكيل يك دولت موقت وحدت ملي و نقشه راه تشكيل دولت فلسطيني دست يافته‌اند كه پايه‌اي حياتي براي ثبات سياسي و نيز چارچوبی برای رهبري واحد در تصميم‌گيري‌هاي سياسي به منظور شكل دادن به آينده فلسطين خواهد شد».

در واقع این جبهه، گرچه بسیار تلویحی، از لزوم پذیرش راه‌حل دو دولتی توسط ایران و کنار گذاشتن شعار« از نهر تا بحر»‌ و نابودی اسرائیل می‌گوید. موضع ما در قبال فلسطین باید همگام با موضع دولت فلسطین و اتحادیه عرب باشد.

ایران به جای اینکه خود را در خطر جنگ قرار دهد و به نتانیاهو اجازه دهد پای آمریکا را به جنگ مستقیم علیه ایران بکشاند باید به «سیاست مستقل ملی» بازگردد که در دهه اخیر دولت‌های محمدرضا شاه پهلوی و بخصوص در زمان وزارت خارجه میهن‌دوستی همچون اردشیر زاهدی برقرار بود. این سیاست مستقل البته در تمام طول تاریخ ایران به طرق مختلف قطب‌نمای تهران بوده است و شعار« نه غربی، نه شرقی» که همین امروز بالای سردر وزارت خارجه آمده هم نشان از گرایش به همان است. گرچه ای‌کاش با شعار« هم شرقی، هم غربی»‌ جایگزین شود تا خواهان رابطه با تمام جهان باشیم و نه نزاع با تمام جهان.

در مبنای همین سیاست ایران در قضیه فلسطین سنتا هم از حق، دفاع کرده و هم کوشیده با هر دو طرف نزاع رابطه داشته باشد و البته هرگز از مواضع اصولی کوتاه نیاید. این حتی به پیش از تشکیل دولت اسرائیل برمی‌گردد. در سال ۱۹۲۹ که نزاع‌هایی در سرزمین فلسطین بین یهودیان و عرب‌ها پیش آمد، محمد علی فروغی رئیس شورای جامعه ملل درژنو بود. او در این جایگاه عالی دیپلماتیک (که امروز خواب رسیدن آن‌ را به ایران نیز نمی‌بینیم) کوشید موضع اصولی در دفاع از عرب‌ها بگیرد و در عین حال موضع ویرانگر علیه یهودیان اتخاذ نکند. او تأکید داشت که «مخالفت اینجانب که هم‌آواز دیگری هم ندارم جز اینکه سوء‌نظر دو عنصر قوی در دنیا یعنی دولت انگلیس و قوم یهود را نسبت به دولت و ملت ایران جلب کند اثر دیگر نخواهد داشت»‌ و اما در عین حال افزود:« همین‌قدر من که نماینده یک مملکت اسلامی هستم نسبت به مسلمینی که در فلسطین مصیبت دیده و می‌بینند، اظهار همدردی و دلسوزی و در عالم انسانیت از قضایای واقعه اظهار تأسف می‌کنم و امیدوارم تکرار نشود».

بعدها ایران در اسفند سال ۱۳۲۸ پس از ترکیه دومین کشور مسلمان بود که در زمان نخست‌وزیر خوش‌نام خود، محمد ساعد مراغه‌ای، اسرائیل را به صورت دٌفاکتو اما نه دوژور به رسمیت شناخت. این پس از آن بود که دیپلمات برجسته ایرانی، نصرالله انتظام، در سال ۱۳۲۶ در قالب هیأت ۱۱ نفره سازمان ملل به فلسطین رفته بود و به همراه هند و یوگسلاوی در مخالفت با تقسیم این سرزمین به دو بخش عرب و یهودی و تشکیل اسرائیل رأی داده بود. ایران در ضمن به عضویت اسرائیل در سازمان ملل هم رأی منفی داده بود. اما از زاویه عمل‌گرایی و منافع ملی وقتی این دولت تشکیل شد ایران هم دست به برقراری روابط با آن زد و رضا صفی‌نیا به عنوان نماینده‌ای نزد اسرائیل به این کشور رهسپار شد.

حتی وقتی این روابط در زمان دولت دکتر محمد مصدق زیر فشار کسانی که خواهان سیاست خارجه رادیکال‌تری بودند قطع شد، وزارت خارجه ایران اینقدر تدبیر داشت که تعطیلی کنسولگری ایران در اسرائیل را به علت «صرفه‌جویی‌های ارزی‌» عنوان کند و از در نزاع با تل‌آویو وارد نشود.
@Political_Quarterly
بعدها در اوج زمان محمدرضا شاه پهلوی ایران توانست روابطی کامل و حسنه هم با مصر و سایر کشورهای جهان عرب (حتی عبدالناصر در آخرین روزهای حکومت خود و حتی صدام پس از سال ۱۹۷۵) داشته باشد و هم روابط دٌفاکتو با إسرائيل. از قبال رابطه با اسرائیل ایران به دستاوردهای مهم آموزشی،‌ کشاورزی، فن‌آوری و هنری رسید. شاه در عین حال به شدت مخالف اشغال سرزمین‌های فلسطینی پس از جنگ سال ۱۹۶۷ بود و در این زمینه چه به صورت علنی و چه در خفا قویا با اسرائیل مخالفت می‌کرد. شاه تأکید داشت که ایران مادام که اسرائیل به اشغال این سرزمین‌ها ادامه دهد آن‌ را به رسمیت نخواهد پذیرفت. وزرای ارشد اسرائیل همچون آبا اِبن، وزیرخارجه شهیر این کشور، وقتی به ایران می‌آمدند به جای حضور رسمی در وزارت­خارجه باید به ویلای زاهدی در حصارک می‌رفتند و زاهدی تأکید داشت که اگر می‌خواهند مهمان رسمی شوند باید حقّ فلسطینی‌ها را بدهند. حکومت ایران در عین حال با یاسر عرفات نیز رابطه داشت و به سازمان آزادی‌بخش فلسطین کمک مالی کرد. موضع ‌آن روز تهران را می‌توان موضع مشابه امروز عربستان سعودی دانست که علی‌ رغم تمام فشارهای آمریکا حاضر به عادی‌سازی روابط با اسرائیل نیست و تأکید دارد که تنها در صورت تشکیل دولت مستقل فلسطینی تن به چنین چیزی می‌دهد.

زیبنده است ایران به «سیاست مستقل ملی» خود بازگردد و به جای اینکه خود را در خطر جنگ قرار دهد به شیوه‌های هوشمندانه‌ای مثل شیوه‌های آفریقای جنوبی و خود دولت فلسطین که پای اسرائیل را به مجامع بین‌المللی قضایی کشاندند با ظلم‌های اسرائیل و دولت نتانیاهو مقابله کند.

https://www.tg-me.com/Political_Quarterly
‍ ‍ 🔴🔴آنچه ما هدف گرفته بودیم یک کابینه مطلوب بود، اما آنچه امروز می‌بینیم کابینه مقدور است
⭕️ نبود یک وزیر از اهل تسنن از نواقص کابینه است

🔺سیدحسین مرعشی؛ دبیرکل حزب کارگزاران سازندگی ایران در گفت‌وگو با انتخاب گفت: دولت پزشکیان با دو وزیر از دولت قبل، یک وزیر زن و تعداد قابل توجهی چهره گمنام و با رده سنی بالا ۵۵ سال تشکیل شد. این کابینه به نظر می‌رسد چندان مطلوب اصلاح طلبان و سبد رأی پزشکیان نباشد، اما محدودیت‌های پزشکیان در انتخاب وزرا، ادعایی است که حامیان او برای ترکیب لیست وزرا مطرح می‌کنند.

🔺سیدحسین مرعشی، دبیرکل حزب کارگزاران سازندگی ایران، درباره ماهیت کابینه دولت چهاردهم به «انتخاب» گفت: طی چند وقت اخیر آقای ظریف و دوستان ایشان در کمیته‌ها و شورای راهبردی با مشارکت بخش خصوصی تلاش کردند تا سه تا پنج نفر برای هر وزارتخانه معرفی شود. آنچه ما هدف گرفته بودیم یک کابینه مطلوب بود، آنچه امروز می‌بینیم کابینه مقدور است. فرق است بین یک کابینه مطلوب با یک کابینه مقدور.

🔺وی درباره محدودیت‌های رئیس جمهور برای انتخاب وزرا بیان کرد: این شکاف شاید برخی از دوستان ما را قانع نکند، اما توجه داشته باشیم که رئیس جمهور با محدودیت‌های قانونی و سیاسی مواجه بودند. بخشی از این موانع مربوط به استعلام هاست که قانوناً باید از نهاد‌های امنیتی شود، بخشی هم به نظر من توجه به نظرات مجلس دوازدهم بود.

🔺دبیرکل حزب کارگزاران سازندگی ایران درباره نقاط مثبت و منفی کابینه اظهار داشت: از نقاط برجسته این لیست، یک وزیر خارجه، اقتصاد، بهداشت، کار، فرهنگ و صمت مطلوب است. حضور یک وزیر زن هم از نقاط قابل دفاع کابینه است. فقدان یک وزیر از اهل سنت هم از نواقص این لیست تلقی می‌شود. انشالله آقای رئیس جمهور در این خصوص تدبیر خواهند کرد

🔺مرعشی درباره مطالبه جبهه اصلاحات از کابینه دولت چهاردهم گفت: جبهه اصلاحات از اقدامات شورای راهبردی دفاع می‌کرد و تلاش داشت که یک کابینه مطلوب شکل بگیرد و تا حدود ۷۰ درصد آن محقق شده است.

🔻متن کامل در لینک مشاهده فوری:
https://B2n.ir/e76304

#حسین_مرعشی
@kargozarans

https://www.tg-me.com/Political_Quarterly
Forwarded from سیاست نگار
همه مردان و زنان رئیس­ جمهور

حسن اکبری بیرق

سرانجام، کوه موش زایید و برون­داد مشترکِ کمیته ­های مختلف شورای راهبری به ریاست محمدجواد ظریفِ مستعفی، سهم­ خواهی­ های محافل قدرت و ثروت و سیاست، شخص جناب پزشکیان و ارشادات رهبری نظام، تحت عنوانِ «کابینه پیشنهادی» به مجلس اقلیّت ارائه ­شد.
برای آنان ­که با ساخت قدرت در جمهوری­ اسلامی ­ایران آشنا هستند این فهرست، نه غافلگیرکننده بود و نه شگفتی­ آفرین؛ تنها نکته تعجّب­ برانگیز، تعجّبِ برخی سهامدارانِ برگزاری نه­ چندان پرشور انتخابات زودرس ریاست­ جمهوری و پیروزی مسعود پزشکیان بود و بس! گویی آن دسته از اصلاح ­طلبان کلاسیک در فضای سیاسی ایران و میانه­ روهای متمایل بدیشان، که توانستند در دور دوّم، علاوه بر طرفداران خود و تودۀ مردم، عدّه­ای از اصولگرایان خوش­ خیم را نیز در پشتِ نام پزشکیان، بسیج کرده و پشتِ بام قدرت را هدف­ گرفته و با پاشاندن بذر «جلیلی هراسی» در کشتزار سترون سیاست ­ورزی ایران، محصولی نارس درو نموده و نامزد خود را روانه میدانِ مینی به نام «پاستور» کنند، از الزامات مدیریت عالی در این کشور بی ­خبر بودند و گمان می­ بردند که این پزشک معالج و جرّاح، در فردای پیروزیش، فعّال مایشاء شده و این بیمار رو به موت را با تیغ طبابت، معالجه خواهدکرد. آنان بهتر از هرکسی می ­دانستند که با ورودشان در عرصه رقابت بر سر کسب قدرت، تنها بخشی از بازی حاکمیّت خواهند بودند برای نیل به هدفی معیّن و محدود و دست­مریزاد و بلکه دستمزدی هم که برای این تَک­بازی در این تورنُمنت طولانی قرار بود دریافت­ کنند، همانا بدتر نشدن اوضاع کشور، آن­هم نسبت به دوره سه ­ساله حرکت لوکومتیو دولت سیزدهم بر ریل ناکارآمدی و نادانی بود؛ نه بیشتر و نه کمتر.
تعجّب و به دنبال آن، جَزَع و فَزَعِ چهره ­های شاخص اصلاح ­طلب در مواجهه با لیست کابینه پیشنهادی پزشکیان، از جهتی دیگر نیز قابل­ درک نیست؛ چراکه رئیس­ جمهور منتخبشان، صاف و ساده و صادق، بارها و بارها، بر لحاظ کردن ارادۀ «هسته سخت قدرت» در رویکردهای مدیریتی خود، که چینش کابینه تنها یکی از نمودونمادهای آن ­است، تأکید ورزیده ­بود. ظاهراً اربابان اصلاحات مصطلح در ایران، فراموش کرده ­اند(یا خود را به فراموشی زده ­اند) که تنها نقطۀ اتّصال دکتر پزشکیان به جریان اصلاح­ طلبی در ایران، وزارت چهارسالۀ وی در کابینه دوم خاتمی است و دیگر هیچ! پزشکیان در تمام دوران پساخاتمی، برخلاف یاران و حواریّون وی که در مقاطعی انتخابات را تحریم کرده و گاه بحران­ های فراگیری در عرصه سیاسی آفریدند، هم در همه ادوار انتخابات مجلس و ریاست­ جمهوری، رأی داد و هم به رأی­ گرفتن از مردم اقدام نمود؛ بی­ توجه به این­که پدرخوانده اصلاحات چه می­ گوید و چه می­ خواهد. از حق نباید گذشت که پزشکیان، هم در وقایع تلخ سال 1388 و هم در جنبش مهسا(زن، زندگی، آزادی)، مواضعی اصولی اتخاذ کرد که آنها هم نه از جایگاه اصلاح ­طلبی بلکه از خاستگاه عدالت­ جویی و مطالبه حقوق ملّت به عنوان نماینده مجلس بود؛ که البته درخور ستایش است.
صاحب این قلم در فردای تأیید صلاحیّت پزشکیان برای انتخابات اخیر، آنگاه که دید و شنید که چهره ­های مطرح سیاسی معتدل و اصلاح­ طلب و حتی برخی از تحوّل­ خواهان، از هول حلیم در دیگ افتاده و ردّصلاحیّت بی ­وجهِ رفقای گرمابه و گلستان خود(لاریجانی، جهانگیری، آخوندی) و تأیید صلاحیّت بی­ وجه ­ترِ زاکانی و قاضی­ زاده را(که اِلی یوم­ القیامه، لکّۀ ننگی ­است نازدودنی بر دامن شورای نگهبان) به طاق نسیان زده و بی­ تأمّل و تدبّر و شتابزده، امیدآفرینی نموده، مردمِ قهرکرده با صندوق ­های بی­ خاصیّت رأی را به مشارکت دعوت­ می­کنند، در حساب x خود، ایشان را انذار داد که: «امید، چیز خطرناکی ­است؛ همان­قدر که زندگی­ آفرین است، مرگ­ آفرین نیز می­ تواندباشد، حتی بیشتر و بدتر از آن. آنان­ که امید می­ دهند بی آن­که به ممکنات و محتملات و موانع و روادع بیاندیشند، فردای ناامیدی باید پاسخگوی آنهایی باشند که امیدوارشان کرده ­بودند».
به هر روی، فهرستی که برای رأی اعتماد به مجلس ارسال شده­ است، دستکم دو معنای ضمنی و استعاری دارد؛ نخست، حدّوحدود مدیریّت و دامنۀ سیاست ورزی جناح برندۀ انتخابات در ایران کنونی و دوم، هویّت ترکیبی و نوزده­تکّۀ پرزیدنت مسعود پزشکیان. آری، فعلاً حوزه نفوذ جریان میانه­ رو و خردگرا در دالان­ های قدرت، سیاست و ثروت جمهوری­ اسلامی ­ایران همین­ است که هست و در لیست وزرای پیشنهادی متجلی­ است و اگر کسی نمی ­پسندد، تغییر کند قضا را؛ البته اگر می ­تواند. هویت و طبیعت و ماهیت پزشکیان هم به همین ترکیبی است که در تجزیه همه مردانش قابل مشاهده و تحلیل ­است؛ که گفته ­اند: «لا تَبدیلَ لِخَلقِ الله». اگر توانستید کت ­و شلوار تن او کنید، کابینه ­اش را هم می­ توانید منسجم ­تر و مرتّب ­تر نمایید.

@siaasatnegaar
Forwarded from سیاست نگار
شگفتا که اصلاح ­طلبان حامی پزشکیان گویی همین امروز فهمیده­ اند که در این کشور، کُُت تن کیست!
ختم کلام هم توصیه و بلکه هشداری است به دکتر پزشکیان؛ بقول مولانا:
بر تو دل می ­لرزدم ز اندیشه ای
با چنین خرسی مرو در بیشه ­ای
اگر حوصله مثنوی­ خوانی نداری(که نداری)، آن حکایت عظیم و این بیت اخیر را در مَثَلی فارسی، ساده و خلاصه می ­کنم و خلاص که: «با این ریش نمی­ شود رفت تجریش».
من نه به انتقاد بی­ منطق اصلاح­ طلبان از کابینه پیشنهادی تو کاری دارم و نه به آمال بربادرفته پُست­ طلبان؛ به امید مردمانی کار دارم که ممکن است به تو و شعارهایت دل بسته باشند و تو با همه زنان و مردانت، ناامیدشان کنی.
***
بگذارم و بگذرم و ادامه سخن را درباره کابینه پزشکیان و پیامدهای آن به مجالی دیگر احاله کنم که:
باش تا صبح دولتش بدمد
کاین هنوز از نتایج سحر است

https://www.tg-me.com/siaasatnegaar
2024/11/20 10:29:44
Back to Top
HTML Embed Code: