تو با قلبِ ویرانهی من چه کردی؟
ببین عشقِ دیوانهی من چه کردی
در ابریشمِ عادت آسوده بودم
تو با بالِ پروانهی من چه کردی؟
ننوشیده از جامِ چشمِ تو مستم
خُمار است میخانهی من، چه کردی؟
مگر لایقِ تکیه دادن نبودم؟
تو با حسرتِ شانهی من چه کردی؟
مرا خسته کردی و خود خسته رفتی
سفر کرده، باخانهی من چه کردی؟
جهانِ من از گریهات خیسِ باران
تو با سقفِ کاشانهی من چه کردی؟
#افشین_یداللهی
👉 @PardisParsi 🌙
🌸
🍂🌸🍃
🍃🍂🌸🍃🍂🌸
✨🍃🍂🌸🍃🍂🌸✨
ببین عشقِ دیوانهی من چه کردی
در ابریشمِ عادت آسوده بودم
تو با بالِ پروانهی من چه کردی؟
ننوشیده از جامِ چشمِ تو مستم
خُمار است میخانهی من، چه کردی؟
مگر لایقِ تکیه دادن نبودم؟
تو با حسرتِ شانهی من چه کردی؟
مرا خسته کردی و خود خسته رفتی
سفر کرده، باخانهی من چه کردی؟
جهانِ من از گریهات خیسِ باران
تو با سقفِ کاشانهی من چه کردی؟
#افشین_یداللهی
👉 @PardisParsi 🌙
🌸
🍂🌸🍃
🍃🍂🌸🍃🍂🌸
✨🍃🍂🌸🍃🍂🌸✨
"دزد و قاضی"
برد دزدی را سوی قاضی عسس
خلق بسیاری روان از پیش و پس
گفت قاضی کاین خطاکاری چه بود
دزد گفت از مردمآزاری چه سود؟!
گفت، بدکردار را بد کیفر است
گفت، بدکار از منافق بهتر است
گفت، هان بر گوی شغل خویشتن
گفت، هستم همچو قاضی راهزن
گفت، آن زرها که بردستی کجاست
گفت، در همیان تلبیس شماست
گفت، آن لعل بدخشانی چه شد
گفت، میدانیم و میدانی چه شد
گفت، پیش کیست آن روشننگین
گفت، بیرون آر دست از آستین
دزدی پنهان و پیدا، کار تست
مال دزدی، جمله در انبار تست
تو قلم بر حکم داور میبری
من ز دیوار و تو از در میبری
حد بگردن داری و حد میزنی
گر یکی باید زدن، صد میزنی
میزنم گر من ره خلق، ای رفیق
در ره شرعی تو قطاع الطریق
میبرم من جامهٔ درویش عور
تو ربا و رشوه میگیری به زور
دست من بستی برای یک گلیم
خود گرفتی خانه از دست یتیم
من ربودم موزه و طشت و نمد
تو سیهدل مدرک و حکم و سند
دزد جاهل، گر یکی ابریق برد
دزد عارف، دفتر تحقیق برد
دیدههای عقل، گر بینا شوند
خودفروشان زودتر رسوا شوند
دزد زر بستند و دزد دین رهید
شحنه ما را دید و قاضی را ندید
من به راه خود ندیدم چاه را
تو بدیدی، کج نکردی راه را
میزدی خود، پشت پا بر راستی
راستی از دیگران میخواستی
دیگر ای گندمنمای جوفروش
با ردای عجب، عیب خود مپوش
چیرهدستان میربایند آنچه هست
میبرند آنگه ز دزد کاه، دست
در دل ما حرص، آلایش فزود
نیت پاکان چرا آلوده بود
دزد اگر شب، گرم یغما کردنست
دزدی حکام، روز روشن است
حاجت ار ما را ز راه راست برد
دیو، قاضی را بهرجا خواست برد
#پروین_اعتصامی
👉 @PardisParsi 🌙
🌸
🍂🌸🍃
🍃🍂🌸🍃🍂🌸
✨🍃🍂🌸🍃🍂🌸✨
برد دزدی را سوی قاضی عسس
خلق بسیاری روان از پیش و پس
گفت قاضی کاین خطاکاری چه بود
دزد گفت از مردمآزاری چه سود؟!
گفت، بدکردار را بد کیفر است
گفت، بدکار از منافق بهتر است
گفت، هان بر گوی شغل خویشتن
گفت، هستم همچو قاضی راهزن
گفت، آن زرها که بردستی کجاست
گفت، در همیان تلبیس شماست
گفت، آن لعل بدخشانی چه شد
گفت، میدانیم و میدانی چه شد
گفت، پیش کیست آن روشننگین
گفت، بیرون آر دست از آستین
دزدی پنهان و پیدا، کار تست
مال دزدی، جمله در انبار تست
تو قلم بر حکم داور میبری
من ز دیوار و تو از در میبری
حد بگردن داری و حد میزنی
گر یکی باید زدن، صد میزنی
میزنم گر من ره خلق، ای رفیق
در ره شرعی تو قطاع الطریق
میبرم من جامهٔ درویش عور
تو ربا و رشوه میگیری به زور
دست من بستی برای یک گلیم
خود گرفتی خانه از دست یتیم
من ربودم موزه و طشت و نمد
تو سیهدل مدرک و حکم و سند
دزد جاهل، گر یکی ابریق برد
دزد عارف، دفتر تحقیق برد
دیدههای عقل، گر بینا شوند
خودفروشان زودتر رسوا شوند
دزد زر بستند و دزد دین رهید
شحنه ما را دید و قاضی را ندید
من به راه خود ندیدم چاه را
تو بدیدی، کج نکردی راه را
میزدی خود، پشت پا بر راستی
راستی از دیگران میخواستی
دیگر ای گندمنمای جوفروش
با ردای عجب، عیب خود مپوش
چیرهدستان میربایند آنچه هست
میبرند آنگه ز دزد کاه، دست
در دل ما حرص، آلایش فزود
نیت پاکان چرا آلوده بود
دزد اگر شب، گرم یغما کردنست
دزدی حکام، روز روشن است
حاجت ار ما را ز راه راست برد
دیو، قاضی را بهرجا خواست برد
#پروین_اعتصامی
👉 @PardisParsi 🌙
🌸
🍂🌸🍃
🍃🍂🌸🍃🍂🌸
✨🍃🍂🌸🍃🍂🌸✨
من ندیدم دو صنوبر را با هم دشمن
من ندیدم بیدی سایهاش را
بفروشد به زمین
رایگان میبخشد نارون شاخه خود را به کلاغ
هر کجا برگی هست شور من میشکفد
بوته خشخاشی شستوشو داده مرا در سیلان بودن
مثل بال حشره وزن سحر را میدانم
مثل یک گلدان میدهم گوش به موسیقی روییدن
مثل زنبیل پر از میوه تب تند رسیدن دارم
مثل یک میکده در مرز کسالت هستم
مثل یک ساختمان لب دریا نگرانم به کششهای بلند ابدی
تا بخواهی خورشید
تا بخواهی پیوند
تا بخواهی تکثیر ...
من به سیبی خشنودم
و به بوییدن یک بوته بابونه
من به یک آینه یک بستگی پاک قناعت دارم
من نمیخندم اگر بادکنک میترکد
و نمیخندم اگر فلسفهای ماه را نصف میکند
من صدای پر بلدرچین را میشناسم
رنگهای شکم هوبره را، اثر پای بز کوهی را
خوب میدانم ریواس کجا میروید
سار کی میآید، کبک کی میخواند، باز کی میمیرد
ماه در خواب بیابان چیست
مرگ در ساقه خواهش
و تمشک لذت زیر دندان همآغوشی
زندگی رسم خوشایندی است
زندگی بال و پری دارد با وسعت مرگ
پرشی دارد اندازه عشق
زندگی چیزی نیست که لب طاقچه عادت از یادمن و تو برود
زندگی جذبه دستی است که میچیند
زندگی نوبر انجیر سیاه در دهان گس تابستان است
زندگی بُعد درخت است به چشم حشره
زندگی تجربه شبپره در تاریکی است
زندگی حس غریبی است که یک مرغ مهاجر دارد
زندگی سوت قطاری است که در خواب پلی میپیچد
زندگی دیدن یک باغچه از شیشهی مسدود هواپیماست
خبر رفتن موشک به فضا
لمس تنهایی ماه
فکر بوییدن گل در کرهای دیگر
زندگی شستن یک بشقاب است
زندگی یافتن سکه دهشاهی در جوی خیابان است
زندگی مجذور آینه است
زندگی گل به توان ابدیت
زندگی ضرب زمین در ضربان دل ما
زندگی هندسه ساده و یکسان نفسهاست...
#سهراب_سپهری
👉 @PardisParsi 🌙
🌸
🍂🌸🍃
🍃🍂🌸🍃🍂🌸
✨🍃🍂🌸🍃🍂🌸✨
من ندیدم بیدی سایهاش را
بفروشد به زمین
رایگان میبخشد نارون شاخه خود را به کلاغ
هر کجا برگی هست شور من میشکفد
بوته خشخاشی شستوشو داده مرا در سیلان بودن
مثل بال حشره وزن سحر را میدانم
مثل یک گلدان میدهم گوش به موسیقی روییدن
مثل زنبیل پر از میوه تب تند رسیدن دارم
مثل یک میکده در مرز کسالت هستم
مثل یک ساختمان لب دریا نگرانم به کششهای بلند ابدی
تا بخواهی خورشید
تا بخواهی پیوند
تا بخواهی تکثیر ...
من به سیبی خشنودم
و به بوییدن یک بوته بابونه
من به یک آینه یک بستگی پاک قناعت دارم
من نمیخندم اگر بادکنک میترکد
و نمیخندم اگر فلسفهای ماه را نصف میکند
من صدای پر بلدرچین را میشناسم
رنگهای شکم هوبره را، اثر پای بز کوهی را
خوب میدانم ریواس کجا میروید
سار کی میآید، کبک کی میخواند، باز کی میمیرد
ماه در خواب بیابان چیست
مرگ در ساقه خواهش
و تمشک لذت زیر دندان همآغوشی
زندگی رسم خوشایندی است
زندگی بال و پری دارد با وسعت مرگ
پرشی دارد اندازه عشق
زندگی چیزی نیست که لب طاقچه عادت از یادمن و تو برود
زندگی جذبه دستی است که میچیند
زندگی نوبر انجیر سیاه در دهان گس تابستان است
زندگی بُعد درخت است به چشم حشره
زندگی تجربه شبپره در تاریکی است
زندگی حس غریبی است که یک مرغ مهاجر دارد
زندگی سوت قطاری است که در خواب پلی میپیچد
زندگی دیدن یک باغچه از شیشهی مسدود هواپیماست
خبر رفتن موشک به فضا
لمس تنهایی ماه
فکر بوییدن گل در کرهای دیگر
زندگی شستن یک بشقاب است
زندگی یافتن سکه دهشاهی در جوی خیابان است
زندگی مجذور آینه است
زندگی گل به توان ابدیت
زندگی ضرب زمین در ضربان دل ما
زندگی هندسه ساده و یکسان نفسهاست...
#سهراب_سپهری
👉 @PardisParsi 🌙
🌸
🍂🌸🍃
🍃🍂🌸🍃🍂🌸
✨🍃🍂🌸🍃🍂🌸✨
شدم از عشق تو شیدا، کجایی؟
به جان میجویمت جانا، کجایی؟
همی پویم به سویت گرد عالم
همی جویم تو را هر جا، کجایی؟
چو تو از حسن در عالم نگنجی
ندانم تا تو چونی، یا کجایی؟
چو آنجا که تویی کس را گذر نیست
ز که پرسم، که داند؟ تا کجایی؟
تو پیدایی ولیکن جمله پنهان
وگر پنهان نهای، پیدا کجایی؟
ز عشقت عالمی پر شور و غوغاست
چه دانم تا درین غوغا کجایی؟
فتاد اندر سرم سودای عشقت
شدم سرگشته زین سودا، کجایی؟
درین وادی خونخوار غم تو
بماندم بیکس و تنها، کجایی؟
دل سرگشتهٔ حیران ما را
نشانی در رهی بنما، کجایی؟
چو شیدای تو شد مسکین عراقی
نگویی: کاخر ای شیدا، کجایی؟
#عراقی
👉 @PardisParsi 🌙
🌸
🍂🌸🍃
🍃🍂🌸🍃🍂🌸
✨🍃🍂🌸🍃🍂🌸✨
به جان میجویمت جانا، کجایی؟
همی پویم به سویت گرد عالم
همی جویم تو را هر جا، کجایی؟
چو تو از حسن در عالم نگنجی
ندانم تا تو چونی، یا کجایی؟
چو آنجا که تویی کس را گذر نیست
ز که پرسم، که داند؟ تا کجایی؟
تو پیدایی ولیکن جمله پنهان
وگر پنهان نهای، پیدا کجایی؟
ز عشقت عالمی پر شور و غوغاست
چه دانم تا درین غوغا کجایی؟
فتاد اندر سرم سودای عشقت
شدم سرگشته زین سودا، کجایی؟
درین وادی خونخوار غم تو
بماندم بیکس و تنها، کجایی؟
دل سرگشتهٔ حیران ما را
نشانی در رهی بنما، کجایی؟
چو شیدای تو شد مسکین عراقی
نگویی: کاخر ای شیدا، کجایی؟
#عراقی
👉 @PardisParsi 🌙
🌸
🍂🌸🍃
🍃🍂🌸🍃🍂🌸
✨🍃🍂🌸🍃🍂🌸✨
به صحرا شدم،
عشق باریده بود و زمین تر شده بود؛
چنانکه پای مرد به گِلزار فرو شود،
پای من به "عشق" فرو میشد.
#بایزید_بسطامی
#تذکرة_الاولیا
👉 @PardisParsi 🌙
🌸
🍂🌸🍃
🍃🍂🌸🍃🍂🌸
✨🍃🍂🌸🍃🍂🌸✨
عشق باریده بود و زمین تر شده بود؛
چنانکه پای مرد به گِلزار فرو شود،
پای من به "عشق" فرو میشد.
#بایزید_بسطامی
#تذکرة_الاولیا
👉 @PardisParsi 🌙
🌸
🍂🌸🍃
🍃🍂🌸🍃🍂🌸
✨🍃🍂🌸🍃🍂🌸✨
تا کی غم آن خورم که دارم یا نه
وین عمر به خوشدلی گذارم یا نه
پُر کن قدح باده که معلومم نیست
کاین دم که فرو برم برآرم یا نه
#خیام
👉 @PardisParsi 🌙
🌸
🍂🌸🍃
🍃🍂🌸🍃🍂🌸
✨🍃🍂🌸🍃🍂🌸✨
وین عمر به خوشدلی گذارم یا نه
پُر کن قدح باده که معلومم نیست
کاین دم که فرو برم برآرم یا نه
#خیام
👉 @PardisParsi 🌙
🌸
🍂🌸🍃
🍃🍂🌸🍃🍂🌸
✨🍃🍂🌸🍃🍂🌸✨
هر که دلارام دید از دلش آرام رفت
چشم ندارد خلاص هر که در این دام رفت...
#سعدی
👉 @PardisParsi 🌙
🌸
🍂🌸🍃
🍃🍂🌸🍃🍂🌸
✨🍃🍂🌸🍃🍂🌸✨
چشم ندارد خلاص هر که در این دام رفت...
#سعدی
👉 @PardisParsi 🌙
🌸
🍂🌸🍃
🍃🍂🌸🍃🍂🌸
✨🍃🍂🌸🍃🍂🌸✨
مقصدی گر بود از هستی، همین آزار بود
ورنه در کنج عدم، آسودگی بسیار بود...
#بیدل_دهلوی
👉 @PardisParsi 🌙
🌸
🍂🌸🍃
🍃🍂🌸🍃🍂🌸
✨🍃🍂🌸🍃🍂🌸✨
ورنه در کنج عدم، آسودگی بسیار بود...
#بیدل_دهلوی
👉 @PardisParsi 🌙
🌸
🍂🌸🍃
🍃🍂🌸🍃🍂🌸
✨🍃🍂🌸🍃🍂🌸✨
من از عالم تو را تنها گزینم
روا داری که من غمگین نشینم
دل من چون قلم اندر کف توست
ز توست ار شادمان وگر حزینم
بجز آنچ تو خواهی من چه باشم
بجز آنچ نمایی من چه بینم
گه از من خار رویانی گهی گل
گهی گل بویم و گه خار چینم
مرا تو چون چنان داری چنانم
مرا تو چون چنین خواهی چنینم
در آن خُمی که دل را رنگ بخشی
چه باشم من چه باشد مهر و کینم
تو بودی اول و آخر تو باشی
تو به کن آخرم از اولینم
چو تو پنهان شوی از اهل کفرم
چو تو پیدا شوی از اهل دینم
بجز چیزی که دادی من چه دارم
چه میجویی ز جیب و آستینم
#مولانا
👉 @PardisParsi 🌙
🌸
🍂🌸🍃
🍃🍂🌸🍃🍂🌸
✨🍃🍂🌸🍃🍂🌸✨
روا داری که من غمگین نشینم
دل من چون قلم اندر کف توست
ز توست ار شادمان وگر حزینم
بجز آنچ تو خواهی من چه باشم
بجز آنچ نمایی من چه بینم
گه از من خار رویانی گهی گل
گهی گل بویم و گه خار چینم
مرا تو چون چنان داری چنانم
مرا تو چون چنین خواهی چنینم
در آن خُمی که دل را رنگ بخشی
چه باشم من چه باشد مهر و کینم
تو بودی اول و آخر تو باشی
تو به کن آخرم از اولینم
چو تو پنهان شوی از اهل کفرم
چو تو پیدا شوی از اهل دینم
بجز چیزی که دادی من چه دارم
چه میجویی ز جیب و آستینم
#مولانا
👉 @PardisParsi 🌙
🌸
🍂🌸🍃
🍃🍂🌸🍃🍂🌸
✨🍃🍂🌸🍃🍂🌸✨
گفتا تو از کجائی کاشفته مینمائی
گفتم منم غریبی از شهر آشنائی
گفتا سر چه داری کز سر خبر نداری
گفتم بر آستانت دارم سر گدائی
گفتا کدام مرغی کز این مقام خوانی
گفتم که خوشنوائی از باغ بینوائی
گفتا ز قید هستی، رو مست شو که رستی
گفتم به مِیپرستی جستم ز خود رهائی
گفتا جویی نیرزی، گر زهد و توبه ورزی
گفتم که توبه کردم از زهد و پارسائی
گفتا به دلربائی ما را چگونه دیدی
گفتم چو خرمنی گل در بزم دلربائی
گفتا من آن ترنجم کاندر جهان نگنجم
گفتم بِه از ترنجی، لیکن بدست نائی
گفتا چرا چو ذره با مِهر عشق بازی
گفتم از آنکه هستم سرگشتهئی هوائی
گفتا بگو که خواجو در چشم ما چه بیند
گفتم حدیث مستان سِری بود خدائی
#خواجوی_کرمانی
👉 @PardisParsi 🌙
🌸
🍂🌸🍃
🍃🍂🌸🍃🍂🌸
✨🍃🍂🌸🍃🍂🌸✨
گفتم منم غریبی از شهر آشنائی
گفتا سر چه داری کز سر خبر نداری
گفتم بر آستانت دارم سر گدائی
گفتا کدام مرغی کز این مقام خوانی
گفتم که خوشنوائی از باغ بینوائی
گفتا ز قید هستی، رو مست شو که رستی
گفتم به مِیپرستی جستم ز خود رهائی
گفتا جویی نیرزی، گر زهد و توبه ورزی
گفتم که توبه کردم از زهد و پارسائی
گفتا به دلربائی ما را چگونه دیدی
گفتم چو خرمنی گل در بزم دلربائی
گفتا من آن ترنجم کاندر جهان نگنجم
گفتم بِه از ترنجی، لیکن بدست نائی
گفتا چرا چو ذره با مِهر عشق بازی
گفتم از آنکه هستم سرگشتهئی هوائی
گفتا بگو که خواجو در چشم ما چه بیند
گفتم حدیث مستان سِری بود خدائی
#خواجوی_کرمانی
👉 @PardisParsi 🌙
🌸
🍂🌸🍃
🍃🍂🌸🍃🍂🌸
✨🍃🍂🌸🍃🍂🌸✨
تا تو مُراد من دهی، کشته مرا فراق تو
تا تو به داد من رسی، من به خدا رسیدهام...
#رهی_معیری
👉 @PardisParsi 🌙
🌸
🍂🌸🍃
🍃🍂🌸🍃🍂🌸
✨🍃🍂🌸🍃🍂🌸✨
تا تو به داد من رسی، من به خدا رسیدهام...
#رهی_معیری
👉 @PardisParsi 🌙
🌸
🍂🌸🍃
🍃🍂🌸🍃🍂🌸
✨🍃🍂🌸🍃🍂🌸✨
هر که شد محرم دل، در حرم یار بماند
وان که این کار ندانست، در انکار بماند
اگر از پرده برون شد دل من، عیب مکن
شکر ایزد که نه در پردهی پندار بماند...
#حافظ
👉 @PardisParsi 🌙
🌸
🍂🌸🍃
🍃🍂🌸🍃🍂🌸
✨🍃🍂🌸🍃🍂🌸✨
وان که این کار ندانست، در انکار بماند
اگر از پرده برون شد دل من، عیب مکن
شکر ایزد که نه در پردهی پندار بماند...
#حافظ
👉 @PardisParsi 🌙
🌸
🍂🌸🍃
🍃🍂🌸🍃🍂🌸
✨🍃🍂🌸🍃🍂🌸✨
چون تو جانان منی، جان بی تو خُرّم کی شود
چون تو در کس ننگری، کس با تو همدم کی شود
گر جمال جانفزای خویش بنمایی به ما
جان ما گر در فزاید، حُسن تو کم کی شود
دل ز من بردی و پرسیدی که دل گم کردهای
این چنین طَراریت با من مُسلّم کی شود
عهد کردی تا من دلخسته را مرهم کنی
چون تو گویی یا کنی این عهد، محکم کی شود
چون مرا دلخستگی از آرزوی روی توست
این چنین دل خستگی زایل به مرهم کی شود
غم از آن دارم که بی تو، همچو حلقه بر درم
تا تو از در در نیایی، از دلم غم کی شود
خلوتی میبایدم با تو زهی کارِ کمال
ذرهای همخلوت خورشید عالم کی شود
نیستی عطار مرد او که هر تَردامنی
گر به میدان لاشه تازد، رخش رستم کی شود
#عطار
👉 @PardisParsi 🌙
🌸
🍂🌸🍃
🍃🍂🌸🍃🍂🌸
✨🍃🍂🌸🍃🍂🌸✨
چون تو در کس ننگری، کس با تو همدم کی شود
گر جمال جانفزای خویش بنمایی به ما
جان ما گر در فزاید، حُسن تو کم کی شود
دل ز من بردی و پرسیدی که دل گم کردهای
این چنین طَراریت با من مُسلّم کی شود
عهد کردی تا من دلخسته را مرهم کنی
چون تو گویی یا کنی این عهد، محکم کی شود
چون مرا دلخستگی از آرزوی روی توست
این چنین دل خستگی زایل به مرهم کی شود
غم از آن دارم که بی تو، همچو حلقه بر درم
تا تو از در در نیایی، از دلم غم کی شود
خلوتی میبایدم با تو زهی کارِ کمال
ذرهای همخلوت خورشید عالم کی شود
نیستی عطار مرد او که هر تَردامنی
گر به میدان لاشه تازد، رخش رستم کی شود
#عطار
👉 @PardisParsi 🌙
🌸
🍂🌸🍃
🍃🍂🌸🍃🍂🌸
✨🍃🍂🌸🍃🍂🌸✨