Telegram Web Link
اندر تَنِ من جان و رَگ همه اوست

#مولانا

@official_sheer
عاشق نبوده‌ای،
که بفهمی چی می‌کشم ..

#شهریار

@official_sheer
#داستان_کوتاه

روزی، اتوبوس خلوتی در حال حرکت بود. پیرمردی با دسته گلی زیبا روی یکی از صندلی‏ ها نشسته بود. مقابل او دخترکی جوان قرار داشت که بی‏نهایت شیفته زیبایی و شکوه دسته گل شده بود و لحظه ‏ای از آن چشم برنمی داشت. زمان پیاده شدن پیرمرد فرا رسید. قبل از توقف اتوبوس در ایستگاه، پیرمرد از جا برخواست، به سوی دخترک رفت و دسته گل را به او داد و گفت:
متوجه شدم که تو عاشق این گل ها شده‏ای. آنها را برای همسرم خریده بودم و اکنون مطمئنم که او از اینکه آنها را به تو بدهم خوشحال ‏تر خواهد شد.
دخترک با خوشحالی دسته گل را پذیرفت و با چشمانش پیرمرد را که از اتوبوس پایین می‏ رفت بدرقه کرد و با تعجب دید که پیرمرد به سوی دروازه آرامگاه خصوصی آن ‏سوی خیابان رفت و نزدیک در ورودی نشست.

#پائولو_کوئیلو

@official_sheer
همه هستی من آیه تاریکیست
که ترا در خود تکرار کنان
به سحرگاه شکفتن ها و رستن های ابدی خواهد برد
من در این
آیه ترا آه کشیدم آه
من در این آیه ترا
به درخت و آب و آتش پیوند زدم

#فروغ_فرخزاد

@official_sheer
بازوهایش را دورم حلقه کرد.
تماس آن بازوها را با تنم دوست داشتم

#سارا_کروسان

@official_sheer
تا به کی باشی‌و من؛
پی به حضورت نبرم؟
آرزوی منی ای کاش به گورت نبرم...

#کاظم_بهمنی

@official_sheer
‌دلهای ما که به هم نزدیک باشند؛
دیگر چه فرقی می‌کندکه،
کجای این جهان باشیم ..
دور باش اما نزدیک ..!
من از نزدیک بودن‌های دور می‌ترسم ...

#شاملو

@official_sheer
با چراغی همه جا گشتم و گشتم در شهر
هیچ کس هیچ کس اینجا به تو مانند نشد
هر کسی در دلِ من جای خودش را دارد
جا نشین تو در این سینه خداوند نشد

#چاووشی

@official_sheer
تو را
من چشم در راهم ..

#نیمایوشیج

@official_sheer
میگویم جانا!
میشود با گذر زمان عشق‌مان را،
به دست بی‌امان تاریخ نسپاریم!؟
میشود تا انتهای‌شب بنشینیم
جلوی تلویزیون و سر روی شانه‌ها‌ی‌ هم
پاپ‌کورن بخوریم و آوای‌خنده‌هایمان
صدای همسایه‌ی تازه‌عروس‌دامادمان را
نیز در بیاورد؟
می‌شود قبل از خواب در آغوشت از
خاطرات عاشقی‌مان سخن بگوییم تا
سر روی سینه‌‌ات با لالایی قلبت به خواب بروم؟
صبح‌ها هم در پارک قدم بزنیم ،
شاخه‌گل نرگسی گوشه‌ی موهایم بگذاری
و من هم آهسته زیرلب برایت شاملو بخوانم ...!
آنقدر که دیگر همه‌ی‌شهر سخن از
عشق دیرینه‌مان باشد ..
میشود عشق‌ را در میان آغوشمان دفن کنیم ؟
آنگونه که دیگر دست هیچ احدی بهش نرسد ..
میشود جانم؟

#مونا

@official_sheer
بمان که عشق به حال من و تو غبطه خورد
بمان که یار تواَم ، عشق کن که یار منی

#هوشنگ_ابتهاج

@official_sheer
بی قرار توام و در دل تنگم گله هاست
آه بی تاب شدن عادت کم حوصله هاست

@official_sheer
جمعه و
       غصه ی تنهایی و
                     بی حوصله گی

تازه این اول ظهر است غروبش در پیش

#مهدی_امیری

@official_sheer
به مادرم بگوئید
آن جمعه دلگیر
با ابر‌های خاکستری
با پنجره‌های غمگین و دیر آشنا
با دنیایی از انتظار ... رسید
به مادرم بگوئید
فرزندش
پشتِ پنجره‌های غربت
پابپای ابرهای پر باران
رو به دنیایی از انتظار
گریسته است
به مادرم بگوئید
یا جمعه را از من بگیرد
یا غروبش
یا غمم را
یا دعا کند
انتظار در سینه‌ام برای همیشه بمیرد

#نیکی_فیروزکوهی

@official_sheer
خوشا آن دل!
که دلدارش تو گردی ..

#عراقی

@official_sheer
گویند که هر تیره‌ شبی را سحری هست
گویا سحری نیست شب تیره‌ی ما را

#طبیب‌اصفهانی

@official_sheer
2024/09/24 22:26:11
Back to Top
HTML Embed Code: