Telegram Web Link
گر چه پیرم تو شبی تنگ در آغوشم کش
تا سحرگه ز کنار تو جوان برخیزم!

#حافظ

@official_sheer
نخواه برای سهم کوچکی از صدایِ تو،
اینقدر دلم بلرزد ..
کجایی؟!

#عباس‌معروفی

@official_sheer
به دوچشمت که مرا بی تو به شب‌های دراز
تا دمِ صبح به جز آهِ سحر چیزی نیست

#اوحدی

@official_sheer
گفت در چشمان من غرق تماشایی چقدر
گفتم آری، خود نمی‌دانی که زیبایی چقدر!

در میان دوستداران تا غریبم دید گفت:
دوره‌گرد آشنا! دور و بر مایی چقدر!

ای دل عاشق که پای انتظارش سوختی
هیچکس در انتظارت نیست، تنهایی چقدر

عاشقی از داغ غیرت مرد و با خونش نوشت
دل نمی‌بندی ولی محبوب دلهایی چقدر

آتش دوری مرا سوزاند، ای روز وصال
بیش از این طاقت ندارم، دیر می‌آیی چقدر...

#سجاد_سامانی

@official_sheer
روزی که ذره ذره شود استخوانِ من
باشد هنوز در دلِ تنگم هوایِ تو

#امیرخسرو_دهلوی

@official_sheer
امشب باز هم در شهر من باران می بارد، مثل شب های گذشته، مثل هفته های گذشته. و شهر تو باز هم خشک و تبدار و بی باران است، مثل شب ها و هفته های گذشته. براستی غم انگیز نیست که کار دلتنگی ها ی ما آنقدر از کار گذشته باشد که دیگر حرفی از کیلومتر ها و فرسنگ ها و اقیانوس ها و قاره های بین مان بر زبان نیاوریم بلکه به فصل هایی که بی هیچ دیدار تازه ای می آیند و می روند بیاویزیم؟ غم انگیز نیست که باران، که روزی هر قطره اش را با خوش ترین خاطرات می سرودیم، حالا یادآور فاصله های سرد و نمور و تلخ باشند؟ تو فکر می کنی این که من در شمایل هر کسی که از کنارم می گذرد، حضوری از تو می بینم چیزی خوش آیند است، اما نیست، این نهایت تنهایی یک آدم است که حتی در نهانی ترین خیالات و تصوراتش با کسی هست که نیست. تو نیستی و این مبتذل ترین اجباری ست که زمانی به اسم انتخاب بر خودم تحمیل کرده ام. چرا اجازه نمی دهی بگویم پشیمانم؟ تو فکر می کنی  این که به پیرمردی که می ایستد و به بوته های گوجه فرنگی باغچه ی خانه ام خیره می شود سلامی می کنم و گپ کوتاهی می زنم، مهربانی ست. تو فکر می کنی از عطوفت ذاتی من است که به خانم راننده ای که می ایستد تا من از خیابان عبور کنم لبخند می زنم، یا این که هر روز صبح برای همسایه ام که با دوچرخه سر کارش می رود روز خوشی آرزو می کنم، یا این که از پشت پنجره برای دخترکی با عروسکی در بغل دست تکان می دهم، و این که در ماشین را برای مردی که دستهایش پر از کیسه های خرید است باز می کنم. چرا نمی خواهی بفهمی که تمام اینها ریشه در نیاز مبرم من به آغوش گرفتن و بوییدن و بوسیدن تو دارد؟ چرا نمی خواهی بفهمی که من آرام آرام در آدمهایی که شبیه تواند، که من فکر می کنم شبیه تواند، غرق می شوم. در نبودن تو چیزی هست که دارد مرا می بلعد، پنهانی، خاموش، سرد و صدایی موهوم مرا می خواند، غریب، راز آلود، پر فریب و تو هنوز فکر می کنی تمام اینها حاکی از حس قشنگ دلتنگی است؟ چرا نمی خواهی بفهمی که به مرز  تهوع آور جنون  نجنگیدن و رها کردن رسیده ام؟ چرا نمی خواهی بفهمی که هر بار باران می بارد، کهنه ترین زخم هایم تازه می شوند و به جای خون ناله های غریب آدمی ترسیده فضا رو پر می کند. ذهن زنگار زده ام می خواهد بداند این بار که ابرها آمدند چطور صدایت بزنم که بشنوی و بیایی؟

#نیکی_فیروزکوهی

@official_sheer
ور گُل کند صد دلبری
ای جان تو چیز دیگری!

‌#مولانا

@official_sheer
مهربان باشید با مردی که مرا کُشت!
که این جنایتِ زیبا؛
همیشه خواستنی بود...

#رضابراهنی

@official_sheer
نمیدانم تا کی دوستم داری،هرجا که باشد باشد
هرجا تمام شد اسمش را می‌گذارم : آخر خط من!

#عباس‌معروفی

@official_sheer
و هنوز اسمِ تو؛
تنها اسمی است در زندگی من،
که هیچ‌کس نمیتواند،
چیزی در موردش بگوید...

#غاده_السمان

@official_sheer
اکنون کجایی ای خودِ دیگر من !؟
آیا در این سکوتِ شب بیداری ..؟

#جبران_خلیل_جبران

@official_sheer
‌دردم این است که من بی‌ تو دگر؛
از جهان دورم و بی‌ خویشتنم ..
تا جنون فاصله‌ای نیست از اینجا که منم !
مگرم سوی تو‌ راهی باشد ،
چون فروغ نگه‌ات ..
ورنه دیگر به چه‌کار آیم من !


#مهدی_اخوان_ثالث

@official_sheer
ای گوش من گرفته تویی چشم روشنم
باغم چه می بری چو تویی باغ و گلشنم
عمری است کز عطای تو من طبل می خورم
در سایه لوای کرم طبل می زنم
می مالم این دو چشم که خواب است یا خیال
باور نمی‌کنم عجب ای دوست کاین منم
آری منم ولیک برون رفته از منی
چون ماه نو ز بدر تو باریک می تنم
در تاج خسروان به حقارت نظر کنم
تا شوق روی توست مها طوق گردنم
با ماهیان ز بحر تو من نزل می خورم
با خاکیان ز رشک تو چون آب و روغنم
گر چه ز بحر صنعت من آب خوردنی است
چون ماهیم نبیند کس آب خوردنم
گر ناخن جفا بخراشد رگ مرا
من خوش صدا چو چنگ ز آسیب ناخنم
خود پی ببرده‌ای تو که رگ دار نیستم
گر می جهد رگی بنما تاش برکنم
گفتی چه کار داری بر نیست کار نیست
گر نیست نیستم ز چه شد نیست مسکنم
نفخ قیامتی تو و من شخص مرده‌ام
تا جان نوبهاری و من سرو و سوسنم
من نیم کاره گفتم باقیش تو بگو
تو عقل عقل عقلی و من سخت کودنم
من صورتی کشیدم جان بخشی آن توست
تو جان جان جانی و من قالب تنم

#دیوان_شمس

@official_sheer
مرا تا جان بود جانان تو باشی
ز جان خوش‌تر چه باشد؟ آن تو باشی

#خاقانی

@official_sheer
وقتی تو نیستی؛
نه هست‌های ما چونانکه بایدند نه بایدها ...
هر روز بی‌تو روز مباداست !

#قیصرامین_پور

@official_sheer
2024/09/25 20:25:36
Back to Top
HTML Embed Code: