Telegram Web Link
نشسته ام برود سال و خاطراتش هم
میان آینه لبخند می زنم به خودم
که روز عید نفهمد چقدر دلتنگم!
که سال کهنه نفهمد چقدر پیر شدم!

میان آینه شمعی که رو به خاموشی ست
و ساعتی که سرِ سال زنگ را خورده
هنوز توی دلم آرزوی آزادی ست
میان تنگ بلورم دو ماهیِ مرده...

#فاطمه_اختصاری

@official_sheer
بهار که آمدنی نمی شد، اگر ِتو این همه شکوفه به لبخندت نمی بافتی. زمستان هم هوای رفتن نداشت، دلش به یخ زدن آب در جوی باریک خیابان خوش بود.
نمی دانی! این روزهای آخرِسال، هوا برای  زل زدن به  عکست، چقدر دونفره است! من و خیالت می نشینیم و عکس های نگرفته ی دو تایی مان را ورق می زنیم! آن قدر حواسم به تو بود که به خانه تکانی هم نرسیدم، اصلاً تو باشی عید می خواهم چکار؟!
این هفت سین را که کنار گذاشته ام، زبانم لال، برای مبادای نیامدنت است، وگرنه تو همه ی سین های دنیا را در نوک زبانت گذاشته ای.
بس که بوسه هایت مشدد است و این سین تشدید دارِ بی قاعده همه ی نوروز های دنیا را به دلم می نشاند.
مهربان جان!
از هر جاده ای که آمدنی شدی، خبر بده، می خواهم پرنده های دوستت دارم را که عمری ست در قفس دلم نشسته اند، به سمت آمدنت روانه کنم... نوروز می آید، حیف این همه دوستت دارم نیست که أسیر بمانند؟

#روشنك_آرامش

@official_sheer
موی افشان میکنی رفع خطر کردم عزیز
عقل حیران میکنی رفع خطر کردم عزیز
کشته ها را دیده ام ، زین پس فراری ام ز تو
وَان یکادی خوانده ام رفع خطر کردم عزیز

#فراز_خراسانی

@official_sheer
چنین است فرجام بدکارها 
چو خاری به کاری، دمد خارها 
رفیقی چو کردار بد، پست نیست 
که جز در بدی، با تو همدست نیست 

#پروین_اعتصامی

@official_sheer
شنبه ها باید تمیز باشه! شنبه مثل عید میمونه باید همه چی مرتب باشه واسه شروع یه هفته ی جدید. همیشه سعی میکنم روز جمعه خونه رو مرتب کنم و همه چیز و سر جای خودش بذارم..مثلا کتابایی که این ور اون ور پخش شدن، مثلا شستن ظرفای کثیف یا خالی کردن یخچال از غذاها و میوه های مونده..

مثل این میمونه که یه دفتر مشق نو بردارم، مدادهای سیاه و قرمز و با تراش خوب تیز کنم و شروع کنم به نوشتن یه مشق جدید. یه سری واژه هارو سیاه مینویسم یه سری هارو که مهم ترن قرمز مثلا وسط کارای روزانه ای که با مداد سیاه نوشتم اسم تورو قرمز مینویسم... همه چیز و میذارم سر جای خودش!.. همه چیز و از اول شروع می کنم... مثلا دوست داشتن تورو..

شنبه ها مثل عید میمونه..مهم نیست که هفته ی پیش چه بلایی سر دفتر مشق خط خطیم اومده..من میخوام یه بار دیگه شروع کنم تمیز، مرتب، از اول..
به نام خدا
تو_تو_تو

#پریسا_سلطانی

@official_sheer
نیستی ‌، خانه لج کرده ..
بهانه‌ات را می‌گیرد و دل به زندگی نمی‌دهد!
مثلاً صبح‌ها دیگر از پنجره طلوع آفتاب مشخص نیست ..
یا مثلاً غذا‌ها دیگر خورده که نه؛ دور ریخته می‌شوند ..
یا یخچال که دیگر شورش را درآورده و به بهانه نبودنت انقدر خاموش می‌ماند تا همه‌ی موجودی‌اش فاسد می‌شود ..
تا که به غروب می‌رسیم ، آنوقت اوضاع خانه خراب‌تر می‌شود،چراغ‌ها حوصله روشن شدن ندارند ..
شب تخت‌خواب هم مرا به تنهایی نمی‌پذیرد و اتاق‌خواب دیر مدتی‌ست که متروکه شده .. موتورخانه هم که دیگر دل به کار نمی‌دهد ..
شومینه‌ی مسخره هم شده قبرستان ..
همین نوشته‌های من می‌سوزاند و سردترم می‌کند !
می‌بینی ..؟ خانه‌ی بی ‌تو کمی ‌تا قسمتی جهنم شده !
برای دوباره بهشت شدنش فکری بکن ..
مثلاً امروز بیایی نهار این جمعه دست‌پخت تو باشد ..!

#علی_سیدصالحی

@official_sheer
ای خداوند یکی یار جفاکارش دِه
دلبری عشوه دهِ سرکشِ خونخوارش دِه
تا بداند که شب ما به چه سان می گذرد
غم عشقش ده و عشقش ده و بسیارش دِه

#مولانا

@official_sheer
ساقیا در ساغر هستی شراب ناب نیست
و آنچه در جام شفق بینی به جز خوناب نیست
زندگی خوشتر بود در پردهٔ وهم و خیال
صبح روشن را صفای سایه مهتاب نیست

#رهی_معیری

@official_sheer
ﺻﺪ ﺳﺎﻝ ﺭﻩ ﻣﺴﺠﺪ ﻭ ﻣﯿﺨﺎﻧﻪ ﺑﮕﯿﺮﯼ
ﻋﻤﺮﺕ ﺑﻪ ﻫﺪﺭ ﺭﻓﺘﻪ ﺍﮔﺮ ﺩﺳﺖ ﻧﮕﯿﺮﯼ
ﺑﺸﻨﻮ ﺍﺯ ﭘﯿﺮ ﺧﺮﺍﺑﺎﺕ ﺗﻮ ﺍﯾﻦ ﭘﻨﺪ
ﻫﺮ ﺩﺳﺖ ﮐﻪ ﺩﺍﺩﯼ ﺑﻪ ﻫﻤﺎﻥ ﺩﺳﺖ ﺑﮕﯿﺮﯼ

#شیخ_بهایی

@official_sheer
رو کرد به ما بخت و فتادیم به بندش
ما را چه گنه بود ؟ خطا کرد کمندش
با آن همه دلداده دلش بسته ما شد
ای من به فدای دل دیوانه پسندش

#سیمین_بهبهانی

@official_sheer
"بهار" دارد هر ثانیه نزدیک تر میشود و تقویم، مانند هرسال، درست سرِ ساعت به وعده دیرینه اش عمل خواهد کرد. همه چیز دارد طبیعی و بی دخالتِ آدم ها پیش می رود. بازهم خیابان، بازهم عطر شکوفه و پامچال و شمعدانی، بازهم امید و بازهم دلهره ای شیرین و آشنا.. همه‌مان هرسال چنین روزهایی، جوری هیجان داریم که انگار قرار است اتفاقِ عجیبی بیوفتد. هربار ، سال تحویل میشود، زمین سبز ، درختان پرشکوفه و آسمان آفتابی و روح نواز ... اما ما به همان زندگیِ معمولیِ متحول نشده مان بر میگردیم! ما بارها امتحان کرده ایم و میدانیم که با دگرگونیِ طبیعت، دگرگون نخواهیم شد! میدانیم که بهار ، فقط یک فصل است که تغییرِ دنیای ما به خودمان بستگی دارد نه ساعت ها و فصل ها! که اگر قرار به تغییر باشد ؛در زمستان و پاییز هم میشود تغییر کرد و بهتر شد. ما همه اینها را میدانیم اما باز هم مشتاقیم به این لحظه شماری و تغییرِ چند روزه. مشتاقیم به چیدنِ هفت سین و تجدیدِ دیدارها. مشتاقیم به این اشتیاقِ خاطره انگیز و اصیل..
ما آخرش را می دانیم! فقط دلمان آنقدر از تکرارِ روزها گرفته که فقط دنبالِ بهانه ایم برایِ جشن گرفتن! دنبالِ بهانه ایم برای باهم بودن و چه بهانه ای بهتر از عید؟
من هم با اینکه می دانم با بهار ؛ چیزی عوض نخواهد شد، اما هر سال همین موقع ،مشتاقانه منتظرش می مانم و آمدنش را جشن میگیرم
من این بهانه ی کوچکِ خوشبختی و این رسمِ آبا و اجدادی ام را دوست دارم ...

#نرگس_صرافیان_طوفان

@official_sheer
من آن درسم که روز امتحانش را نمی دانی
همان آهنگ زیبا که زبانش را نمی دانی

مرا حل کرده ای پاسخ بدست آورده ای اما
از این ارقام طولانی یکانش را نمی دانی

نمازی بود در شهری میان راه دلبستن
وضو داری ولی وقت اذانش را نمی دانی

مرا چون عید فطری دوست داری، مشکلت اینجاست
به این عیدی که دل بستی زمانش را نمی دانی

محبت کافه ای شیک و تماشایی ست در تهران
که وصفش را شنیدی و نشانش را نمی دانی

به خاطر داشتی من را شبیه شعری از حافظ
که ترکیب درست واژگانش را نمی دانی

#سعید_صاحب_علم

@official_sheer
چند می پرسی از تاریخ میلادم؟
بنویس، بنویس
آنچه را که در پی آنی،
آن روز که تو به من دل دادی،
عید میلاد من است‌ ..

#نزار_قبانی

@official_sheer
بعد از ٤ سال هنوز بايد حواسم را جمع كنم. گاهى كه حواسم پرتِ سكوت خانه مى‌شود يا نگاهم به عكسى مى‌افتد و فكرم پى خاطره‌ايى مى‌رود، دست‌هايم به عادت بيست و چند ساله، دو فنجان قهوه درست
می‌کنند!
خالی کردن فنجان دوم توی ظرفشویی عذاب است ...

#زویا_پیرزاد

@official_sheer
Bi Badan
Mohsen Chavoshi
گره هندزفریا رو باز کنید
آقا چاوشی موزیک داده :)🫶🏻
@official_sheer
اسفند که به روزهای آخرش رسید باورم شد که تنها چیزی که یک لحظه هم درنگ ندارد، و بی خیال از غم و شادی من و تو می‌گذرد.... زمان است. روزهای پایانی اسفند همیشه تلنگری‌ست برای من که نمی‌دانم چرا هر سال هزار تصمیم می‌گیرم که آدم دیگری شوم و نمی‌دانم این آدم دیگر باید چه کند که بتواند در اسفند سال بعد، سرش را بالا بگیرد و از این عبور شتابزده زمان، پریشان نباشد.
این روزها عجیب غرق می‌شوم در دنیای خاطراتم و انگار تصویر این همه عید و خانه تکانی و لحظه سال تحویل، می‌آید و می‌نشیند روبروی تمام خستگی‌هایم.

من نه دلی را شکستم و نه لحظه ای از دلم غافل شدم؛ ولی روزهای آخر اسفند!
دل به دریا بزن و با خودت رو راست باش؛ و به قلب هایی که شاید، شاید ...
امان از این شایدها که نمی‌دانم چرا درست در اواخر اسفند هر سال، دلم را می‌لرزاند و مجبورم می‌کند آرزو کنم سال  دیگر... اسفند دیگر... شایدی نباشد و دلم آرام تر باشد از همه اسفندهایی که رفته و هیچ گاه باز نمی گردد.

در روزهای آخر اسفند، خاطره ها خواستنی تر می شوند... نه اینکه دلت را نلرزاند، نه اینکه بغضت را نشکنند؛ فقط چیزی از جنس حسرتی شیرین با خود دارند که تحملشان را ساده تر می کند.

چیزی غریب که در هوا منتشر شده؛ در آسمان مردد، در همهمه حراجی‌های حاشیه خیابان، در نسیمی که سرزده می‌وزد و می‌چرخد لابلای خاطراتی که دوست نداری فراموششان کنی.
فقط کافی است عود روشن کنی و چشم‌هایت را ببندی و نفس عمیق بکشی.

جناب سال یک هزار وسیصد ونود و هفت لطفا سرشار باش از خاطره های دوست داشتنی. همین برای ما کافی‌ست..

#نیلوفر_لاری_پور

@official_sheer
2024/09/28 19:24:01
Back to Top
HTML Embed Code: