تا كى دل من چشم به در داشته باشد
اى كاش كسى از تو خبر داشته باشد...
#مرتضى_اميرى_اسفندقه
@Official_Sheer
اى كاش كسى از تو خبر داشته باشد...
#مرتضى_اميرى_اسفندقه
@Official_Sheer
دیدمت وه چه تماشایی و زیبا شدهای!
ماه من، آفت دل، فتنهی جانها شدهای!
پشتها گشته دو تا، در غمت ای سرو روان
تا تو در گلشن خوبی گل یکتا شدهای
خوبی و دلبری و حسن، حسابی دارد
بیحساب از چه سبب اینهمه زیبا شدهای؟
حیف و صد حیف که با اینهمه زیبایی و لطف
عشق بگذاشته اندر پی سودا شدهای
شبِ مهتاب و فلک خواب و طبیعت بیدار
باز آشوبگر خاطر شیدا شدهای
بین امواج مهت رقص کنان میبینم
لطف را بین، که به شیرینی رویا شدهای
دیگران را اگر از ما خبری نیست چه غم
نازنینا، تو چرا بی خبر از ما شدهای؟
#شهریار
@Official_Sheer
ماه من، آفت دل، فتنهی جانها شدهای!
پشتها گشته دو تا، در غمت ای سرو روان
تا تو در گلشن خوبی گل یکتا شدهای
خوبی و دلبری و حسن، حسابی دارد
بیحساب از چه سبب اینهمه زیبا شدهای؟
حیف و صد حیف که با اینهمه زیبایی و لطف
عشق بگذاشته اندر پی سودا شدهای
شبِ مهتاب و فلک خواب و طبیعت بیدار
باز آشوبگر خاطر شیدا شدهای
بین امواج مهت رقص کنان میبینم
لطف را بین، که به شیرینی رویا شدهای
دیگران را اگر از ما خبری نیست چه غم
نازنینا، تو چرا بی خبر از ما شدهای؟
#شهریار
@Official_Sheer
#داستان_کوتاه
داشتم فکر می کردم اگر تو آنطور دستت را به شیشه ی پایین کشیده ی پنجره ی ماشین تکیه نمی دادی و به چراغ قرمز چهار راه ابن سینا خیره نمی شدی شاید الان عاشقت نبودم...
داشتم فکر می کردم که اگر لیوان داغ چایت را هر صبح بخاطر آن میگرن لعنتی به پیشانی ات نمیچسباندی تا گرمایش را حس کنی و بعد یک لکه ی قرمز روی پوستت نمی افتاد ، شاید الان عاشقت نبودم ....
داشتم فکر می کردم ، اگر که ساعت دو نیمه شب زنگ نمی زدی و یک شعر از پناهی برایم نمی خواندی و با همان لحن غمگینش نمی گفتی: ای وای ، گلم ! دلم .... شاید الان عاشقت نبودم ...
شاید الان عاشقت نبودم و تو یکی از صدها ادم معمولی دیگری برایم بودی که توی پیاده رو از کنار هم رد می شویم و احتمالا با بی حوصلگی شانه هایمان بهم بخورد ، و بدون اینکه به یکدیگر نگاه کنیم کیفمان را سفت بچسبیم و با قدم هایمان شلنگ بیاندازیم....
شاید الان عاشقت نبودم و تو یکی از صدها ادم معمولی دیگری برایم بودی که فروشنده ی کتاب فروشی ِانتهای خیابان است که مردی با قدی متوسط است ، دکمه ی یکی از استین هایش افتاده و توی مترو بلند بلند با تلفن حرف می زند...
یا مردی که لیست خرید زن مورد ناعلاقه اش را در دست دارد و اصلا برایش مهم نیست سیب زمینی های پلاسیده را انتخاب کرده ...
شاید الان عاشقت نبودم
اگر که توی تراس ات ، گلدان شمعدانی نداشتی
اگر که برای صاف کردن یقه ی پیراهنت
حواس جمع مرا لازم نداشتی
شاید الان عاشقت نبودم
شاید الان عاشقت نبودم
شاید الان عاشقت نبودم
#الهه_سادات_موسوی
@official_sheer
داشتم فکر می کردم اگر تو آنطور دستت را به شیشه ی پایین کشیده ی پنجره ی ماشین تکیه نمی دادی و به چراغ قرمز چهار راه ابن سینا خیره نمی شدی شاید الان عاشقت نبودم...
داشتم فکر می کردم که اگر لیوان داغ چایت را هر صبح بخاطر آن میگرن لعنتی به پیشانی ات نمیچسباندی تا گرمایش را حس کنی و بعد یک لکه ی قرمز روی پوستت نمی افتاد ، شاید الان عاشقت نبودم ....
داشتم فکر می کردم ، اگر که ساعت دو نیمه شب زنگ نمی زدی و یک شعر از پناهی برایم نمی خواندی و با همان لحن غمگینش نمی گفتی: ای وای ، گلم ! دلم .... شاید الان عاشقت نبودم ...
شاید الان عاشقت نبودم و تو یکی از صدها ادم معمولی دیگری برایم بودی که توی پیاده رو از کنار هم رد می شویم و احتمالا با بی حوصلگی شانه هایمان بهم بخورد ، و بدون اینکه به یکدیگر نگاه کنیم کیفمان را سفت بچسبیم و با قدم هایمان شلنگ بیاندازیم....
شاید الان عاشقت نبودم و تو یکی از صدها ادم معمولی دیگری برایم بودی که فروشنده ی کتاب فروشی ِانتهای خیابان است که مردی با قدی متوسط است ، دکمه ی یکی از استین هایش افتاده و توی مترو بلند بلند با تلفن حرف می زند...
یا مردی که لیست خرید زن مورد ناعلاقه اش را در دست دارد و اصلا برایش مهم نیست سیب زمینی های پلاسیده را انتخاب کرده ...
شاید الان عاشقت نبودم
اگر که توی تراس ات ، گلدان شمعدانی نداشتی
اگر که برای صاف کردن یقه ی پیراهنت
حواس جمع مرا لازم نداشتی
شاید الان عاشقت نبودم
شاید الان عاشقت نبودم
شاید الان عاشقت نبودم
#الهه_سادات_موسوی
@official_sheer
تو وقتی میبینی که من افسرده ام
نباید بگذری، سکوت کنی،
یا فقط همدردی کنی؛
بنا کننده ی شادیهای من باش!
مگر چقدر وقت داریم؟
#نادرابراهیمی
@official_sheer
نباید بگذری، سکوت کنی،
یا فقط همدردی کنی؛
بنا کننده ی شادیهای من باش!
مگر چقدر وقت داریم؟
#نادرابراهیمی
@official_sheer
این چه عشقی است که در دل دارم
من از این عشق چه حاصل دارم
میگریزی ز من و در طلبت
باز هم کوشش باطل دارم
#فروغ_فرخزاد
@official_sheer
من از این عشق چه حاصل دارم
میگریزی ز من و در طلبت
باز هم کوشش باطل دارم
#فروغ_فرخزاد
@official_sheer
هر شب به تو با عشق و طرب میگذرد
بر من زغمت به تاب و تب میگذرد
تو خفته به استراحت و بی تو مرا
تا صبح ندانی که چه شب میگذرد
#هاتف_اصفهانی
@official_sheer
بر من زغمت به تاب و تب میگذرد
تو خفته به استراحت و بی تو مرا
تا صبح ندانی که چه شب میگذرد
#هاتف_اصفهانی
@official_sheer
چنانت دوست میدارم که گر روزی فراق افتد
تو صبر از من توانی کرد و من صبر از تو نتوانم
#سعدی
@official_sheer
تو صبر از من توانی کرد و من صبر از تو نتوانم
#سعدی
@official_sheer