Mahve Tamasha
Homayoun Shajarian
گفته بودی که: «چرا محو تماشای منی؟
آنچنان مات، که یک دم مژه بر هم نزنی»
ـ مژه برهم نزنم ، تا که ز دستم نرود
ناز چشم تو بهقدر مژه بر هم زدنی!
#فریدون_مشیری
@official_sheer
آنچنان مات، که یک دم مژه بر هم نزنی»
ـ مژه برهم نزنم ، تا که ز دستم نرود
ناز چشم تو بهقدر مژه بر هم زدنی!
#فریدون_مشیری
@official_sheer
خبر به دورترین نقطه ی جهان برسد
نخواست او به منِ خسته بی گمان برسد
شکنجه بیشتر از این؟ که پیش چشمِ خودت
کسی که سهم تو باشد به دیگران برسد
چه می کنی؟ اگر او را که خواستی یک عمر
به راحتی کسی از راه ناگهان برسد،
رها کنی برود از دلت جــدا باشد
به آن که دوست تَرَش داشته به آن برسد
رها کنی بروند و دو تا پرنده شوند
خبر بـــه دورترین نقطه ی جهان برسد
گلایه ای نکنی بغض خـویش را بخوری
که هق هق تو مبادا به گوششان برسد
خدا کند کــه... نه! نفرین نمی کنم... نکند
به او که عاشق او بوده ام زیان برسد
خدا کند فقط این عشق از سرم برود
خدا کند که فقط زود آن زمان برسد
#نجمه_زارع
@official_sheer
نخواست او به منِ خسته بی گمان برسد
شکنجه بیشتر از این؟ که پیش چشمِ خودت
کسی که سهم تو باشد به دیگران برسد
چه می کنی؟ اگر او را که خواستی یک عمر
به راحتی کسی از راه ناگهان برسد،
رها کنی برود از دلت جــدا باشد
به آن که دوست تَرَش داشته به آن برسد
رها کنی بروند و دو تا پرنده شوند
خبر بـــه دورترین نقطه ی جهان برسد
گلایه ای نکنی بغض خـویش را بخوری
که هق هق تو مبادا به گوششان برسد
خدا کند کــه... نه! نفرین نمی کنم... نکند
به او که عاشق او بوده ام زیان برسد
خدا کند فقط این عشق از سرم برود
خدا کند که فقط زود آن زمان برسد
#نجمه_زارع
@official_sheer
یک شب دلت را جای من بی"تو" تصور کن
دیدی چه ساده مثل سیر و سرکه می جوشی
لطفا شبت را روی بازوهای من سر کن
ای چشم هایت بهترین دارویِ بی هوشی
#سجادصفری
@official_sheer
دیدی چه ساده مثل سیر و سرکه می جوشی
لطفا شبت را روی بازوهای من سر کن
ای چشم هایت بهترین دارویِ بی هوشی
#سجادصفری
@official_sheer
معشوق دلشكنتر و من درد پيشهتر
او سنگتر زِ سنگ و من از شيشه ، شيشهتر ...
#شوکتبخارایی
@official_sheer
او سنگتر زِ سنگ و من از شيشه ، شيشهتر ...
#شوکتبخارایی
@official_sheer
ای زندگی بردار دست از امتحانم
چیزی نه می دانم نه می خواهم بدانم
دلسنگ یا دلتنگ! چون کوهی زمینگیر
از آسمان دلخوش به یک رنگین کمانم
کوتاهی عمر گل از بالانشینی ست
اکنون که می بینند خوارم، در امانم
دلبستهی افلاکم و پابستهی خاک
فوارهای بین زمین و آسمانم
آن روز اگر خود بال خود را میشکستم
اکنون نمیگفتم بمانم یا نمانم؟!
قفل قفس باز و قناری ها هراسان
دل کندن آسان نیست! آیا می توانم ؟!
#فاضل_نظری
@official_sheer
چیزی نه می دانم نه می خواهم بدانم
دلسنگ یا دلتنگ! چون کوهی زمینگیر
از آسمان دلخوش به یک رنگین کمانم
کوتاهی عمر گل از بالانشینی ست
اکنون که می بینند خوارم، در امانم
دلبستهی افلاکم و پابستهی خاک
فوارهای بین زمین و آسمانم
آن روز اگر خود بال خود را میشکستم
اکنون نمیگفتم بمانم یا نمانم؟!
قفل قفس باز و قناری ها هراسان
دل کندن آسان نیست! آیا می توانم ؟!
#فاضل_نظری
@official_sheer
رفت و غزلم چشم به راهش نگران شد
دلشوره ی ما بود، دل آرام جهان شد
در اوّل آسایش مان سقف فرو ریخت
هنگام ثمر دادن مان بود خزان شد
زخمی به گل کهنه ی ما کاشت خداوند
اینجا که رسیدیم همان زخم دهان شد
آنگاه همان زخم، همان کوره ی کوچک،
شد قلّه ی یک آه، مسیر فوران شد
با ما که نمک گیر غزل بود چنین کرد
با خلق ندانیم چه ها کرد و چنان شد
ما حسرت دلتنگی و تنهایی عشقیم
یعقوب پسر دید، زلیخا که جوان شد
جان را به تمنّای لبش بردم و نگرفت
گفتم بستان بوسه بده، گفت گران شد
یک عمر به سودای لبش سوختم و آه
روزی که لب آورد ببوسم رمضان شد
یک حافظ کهنه، دو سه تا عطر، گل سر
رفت و همه ی دلخوشی ام یک چمدان شد
با هر که نوشتیم چه ها کرد به ما گفت
مصداق همان وای به حال دگران شد
#حامدعسکری
@Official_Sheer
دلشوره ی ما بود، دل آرام جهان شد
در اوّل آسایش مان سقف فرو ریخت
هنگام ثمر دادن مان بود خزان شد
زخمی به گل کهنه ی ما کاشت خداوند
اینجا که رسیدیم همان زخم دهان شد
آنگاه همان زخم، همان کوره ی کوچک،
شد قلّه ی یک آه، مسیر فوران شد
با ما که نمک گیر غزل بود چنین کرد
با خلق ندانیم چه ها کرد و چنان شد
ما حسرت دلتنگی و تنهایی عشقیم
یعقوب پسر دید، زلیخا که جوان شد
جان را به تمنّای لبش بردم و نگرفت
گفتم بستان بوسه بده، گفت گران شد
یک عمر به سودای لبش سوختم و آه
روزی که لب آورد ببوسم رمضان شد
یک حافظ کهنه، دو سه تا عطر، گل سر
رفت و همه ی دلخوشی ام یک چمدان شد
با هر که نوشتیم چه ها کرد به ما گفت
مصداق همان وای به حال دگران شد
#حامدعسکری
@Official_Sheer
من زنده بودم اما انگار مرده بودم
از بس که روزها را با شب شمرده بودم
ده سال دور و تنها، تنها به جرم این که
او سرسپرده می خواست، من دل سپرده بودم
ده سال می شد آری، در ذره ای بگنجم
از بس که خویشتن را در خود فشرده بودم
در آن هوای دلگیر وقتی غروب می شد
گویی به جای خورشید من زخم خورده بودم
وقتی غروب می شد، وقتی غروب می شد
کاش آن غروب ها را از یاد برده بودم!
#محمدعلی_بهمنی
@Official_Sheer
از بس که روزها را با شب شمرده بودم
ده سال دور و تنها، تنها به جرم این که
او سرسپرده می خواست، من دل سپرده بودم
ده سال می شد آری، در ذره ای بگنجم
از بس که خویشتن را در خود فشرده بودم
در آن هوای دلگیر وقتی غروب می شد
گویی به جای خورشید من زخم خورده بودم
وقتی غروب می شد، وقتی غروب می شد
کاش آن غروب ها را از یاد برده بودم!
#محمدعلی_بهمنی
@Official_Sheer
گاهی خیال میکنم از من بریدهای
بهتر ز من برای دلت برگزیدهای
از خود سوال میکنم آیا چه کردهام
در فکر فرو میروم از من چه دیدهای
فرصت نمیدهی که کمی درد دل کنم
گویا از این نمونه مکرر شنیدهای
از من عبور میکنی و دم نمیزنی
تنها دلم خوش است که شاید ندیدهای
یک روز میرسد که در آغوش گیرمت
هرگز بعید نیست، خدا را چه دیدهای!
#قیصرامینپور
@Official_Sheer
بهتر ز من برای دلت برگزیدهای
از خود سوال میکنم آیا چه کردهام
در فکر فرو میروم از من چه دیدهای
فرصت نمیدهی که کمی درد دل کنم
گویا از این نمونه مکرر شنیدهای
از من عبور میکنی و دم نمیزنی
تنها دلم خوش است که شاید ندیدهای
یک روز میرسد که در آغوش گیرمت
هرگز بعید نیست، خدا را چه دیدهای!
#قیصرامینپور
@Official_Sheer
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
تو هم مثل منی انگار...
@Official_Sheer
@Official_Sheer
بی تفاوت می نشینیم از سر اجبار ها
مثل از نو دیدن صدباره ی اخبار ها
خانه هم از سردی دل های ما یخ میزند
در سکوت ما، صدا می آید از دیوار ها
هر شبم بی تابی و بی خوابی و بی حاصلی
حال و روزم را نمی فهمند جز شب کارها
دوستت دارم ولی دیگر نخواهم گفت چون
"دوستت دارم" شده قربانی تکرار ها
خنده های زورکی را خوب یادم داده ای
مهربان بودی ولیکن مثل مهماندارها !
گفت تا امروز دیدی من دلی را بشکنم؟!
بغض کردم خودخوری کردم نگفتم بارها...
#سیدتقی_سیدی
@Official_Sheer
مثل از نو دیدن صدباره ی اخبار ها
خانه هم از سردی دل های ما یخ میزند
در سکوت ما، صدا می آید از دیوار ها
هر شبم بی تابی و بی خوابی و بی حاصلی
حال و روزم را نمی فهمند جز شب کارها
دوستت دارم ولی دیگر نخواهم گفت چون
"دوستت دارم" شده قربانی تکرار ها
خنده های زورکی را خوب یادم داده ای
مهربان بودی ولیکن مثل مهماندارها !
گفت تا امروز دیدی من دلی را بشکنم؟!
بغض کردم خودخوری کردم نگفتم بارها...
#سیدتقی_سیدی
@Official_Sheer
ما برایش جان فدا کردیم و
او با طعنه گفت:
چیزِ دندان گیرِ مرغوبی نداری بیشتر؟
#سجاد_شهیدی
@Official_Sheer
او با طعنه گفت:
چیزِ دندان گیرِ مرغوبی نداری بیشتر؟
#سجاد_شهیدی
@Official_Sheer