گرچه چشمان تو جز از پی زیبایی نیست
دل بکن! آینه این قدر تماشایی نیست
حاصل خیره در آیینه شدنها آیا
دو برابر شدن غصه تنهایی نیست؟!
بی سبب تا لب دریا مکشان قایق را
قایقت را بشکن! روح تو دریایی نیست
آه در آینه تنها کدرت خواهد کرد
آه! دیگر دمت ای دوست مسیحایی نیست
آنکه یک عمر به شوق تو در این کوچه نشست
حال وقتی به لب پنجره میآیی نیست
خواستم با غم عشقش بنویسم شعری
گفت: هر خواستنی عین توانایی نیست
#فاضل_نظری
@Official_Sheer
دل بکن! آینه این قدر تماشایی نیست
حاصل خیره در آیینه شدنها آیا
دو برابر شدن غصه تنهایی نیست؟!
بی سبب تا لب دریا مکشان قایق را
قایقت را بشکن! روح تو دریایی نیست
آه در آینه تنها کدرت خواهد کرد
آه! دیگر دمت ای دوست مسیحایی نیست
آنکه یک عمر به شوق تو در این کوچه نشست
حال وقتی به لب پنجره میآیی نیست
خواستم با غم عشقش بنویسم شعری
گفت: هر خواستنی عین توانایی نیست
#فاضل_نظری
@Official_Sheer
دارم سخنی با تو و گفتن نتوانم
وین دردِ نهان سوز نهفتن نتوانم
تو گرمِ سخن گفتن و از جامِ نگاهت
من مست چنانم که شنفتن نتوانم
#شفیعیکدکنی
@official_sheer
وین دردِ نهان سوز نهفتن نتوانم
تو گرمِ سخن گفتن و از جامِ نگاهت
من مست چنانم که شنفتن نتوانم
#شفیعیکدکنی
@official_sheer
#داستان_کوتاه
راحت به دست آوردمش :)
- این درخت رو می بینی؟؟ انگار غم همه ی دنیا رو داره به دوش می کشه...
+ چرا؟
- برگ هاش زرد شده... انگار داره همه ی وجودش رو دونه به دونه از دست میده... نابود شدنشون رو می بینه... صدای خرد شدن خاطره هاش زیر پای مردم این شهر رو می شنوه و هیچی نمیگه...
+ به نظرم این درخت خیلی خوشبخته... کاش ما آدما هم مثل این درخت بودیم...
- چرا؟؟
+ چون درخت ها به از دست دادن عادت کردن... چون اگه زرد بشن، اگه از روزای خوب و شادشون دور بشن ، اگه از دست بدن مطمئن هستن یه روز که خیلی دیر نیست دوباره سبز میشن ، دوباره به دست میارن و زندگی بهشون بر میگرده ولی ما آدما چی؟ ما وقتی از دست میدیم وقتی زرد میشیم وقتی از روزای خوبمون دور میشیم معلوم نیست کی دوباره میتونیم سبز بشیم...
- چرا بغض کردی؟ زندگی تو که سبز سبزه
+ آره از بیرون همه زندگیمو سبز میبینن چون رنگش کردم که خودم رو محکم و قوی نشون بدم ولی شبا وقتی خودم هستم و خودم ، فقط رنگ زرد تو زندگیم میبینم... اونجاست که خاطرات گذشته، خاطرات سبز، رنگ موهات رو سفید می کنه
- چی میشه که زندگیمون زرد میشه؟
+ قدر سبز بودنمون رو نمی دونیم ... فکر می کنیم سبز بودنمون همیشگیه
- تو چرا زرد شدی؟
+ کسی که سبز نگهم داشته بود رو از دست دادم
- بهت نمیاد کسی رو از دست بدی
+ آدما اونی که نشون میدن نیستن به تو هم نمیاد انقدر سوال بپرسی
-باشه سوال آخر... چی شد که از دست دادیش؟
+ همیشه اینطوره که چیزی رو که سخت به دست بیاری سخت از دستش میدی... راحت به دست آوردمش
#حسین_حائریان
@official_sheer
راحت به دست آوردمش :)
- این درخت رو می بینی؟؟ انگار غم همه ی دنیا رو داره به دوش می کشه...
+ چرا؟
- برگ هاش زرد شده... انگار داره همه ی وجودش رو دونه به دونه از دست میده... نابود شدنشون رو می بینه... صدای خرد شدن خاطره هاش زیر پای مردم این شهر رو می شنوه و هیچی نمیگه...
+ به نظرم این درخت خیلی خوشبخته... کاش ما آدما هم مثل این درخت بودیم...
- چرا؟؟
+ چون درخت ها به از دست دادن عادت کردن... چون اگه زرد بشن، اگه از روزای خوب و شادشون دور بشن ، اگه از دست بدن مطمئن هستن یه روز که خیلی دیر نیست دوباره سبز میشن ، دوباره به دست میارن و زندگی بهشون بر میگرده ولی ما آدما چی؟ ما وقتی از دست میدیم وقتی زرد میشیم وقتی از روزای خوبمون دور میشیم معلوم نیست کی دوباره میتونیم سبز بشیم...
- چرا بغض کردی؟ زندگی تو که سبز سبزه
+ آره از بیرون همه زندگیمو سبز میبینن چون رنگش کردم که خودم رو محکم و قوی نشون بدم ولی شبا وقتی خودم هستم و خودم ، فقط رنگ زرد تو زندگیم میبینم... اونجاست که خاطرات گذشته، خاطرات سبز، رنگ موهات رو سفید می کنه
- چی میشه که زندگیمون زرد میشه؟
+ قدر سبز بودنمون رو نمی دونیم ... فکر می کنیم سبز بودنمون همیشگیه
- تو چرا زرد شدی؟
+ کسی که سبز نگهم داشته بود رو از دست دادم
- بهت نمیاد کسی رو از دست بدی
+ آدما اونی که نشون میدن نیستن به تو هم نمیاد انقدر سوال بپرسی
-باشه سوال آخر... چی شد که از دست دادیش؟
+ همیشه اینطوره که چیزی رو که سخت به دست بیاری سخت از دستش میدی... راحت به دست آوردمش
#حسین_حائریان
@official_sheer
بگو به عقربه ها موقع دویدن نیست
که شب همیشه برای به سر رسیدن نیست
به خواب گفته ام امشب که از سرم بپرد
شبی که پیش منی، وقت خواب دیدن نیست
من از نگاه تو ناگفته حرف می خوانم
میان ما دو نفر، گفتن و شنیدن نیست
نگاه کن به غزالان اهلی چشمم
دو مست رام که در فکرشان رمیدن نیست
بگیر از لب داغم دو بیت بوسه ی ناب
همیشه شعر سرودن که واژه چیدن نیست
برای من قفس از بازوان خویش بساز
که از چنین قفسی میل پر کشیدن نیست
تو آسمان منی؛ جز پناه آغوشت
برای بال و پرم وسعت پریدن نیست
#تکتمحسینی
@official_sheer
که شب همیشه برای به سر رسیدن نیست
به خواب گفته ام امشب که از سرم بپرد
شبی که پیش منی، وقت خواب دیدن نیست
من از نگاه تو ناگفته حرف می خوانم
میان ما دو نفر، گفتن و شنیدن نیست
نگاه کن به غزالان اهلی چشمم
دو مست رام که در فکرشان رمیدن نیست
بگیر از لب داغم دو بیت بوسه ی ناب
همیشه شعر سرودن که واژه چیدن نیست
برای من قفس از بازوان خویش بساز
که از چنین قفسی میل پر کشیدن نیست
تو آسمان منی؛ جز پناه آغوشت
برای بال و پرم وسعت پریدن نیست
#تکتمحسینی
@official_sheer
مادام که عمر من به دنیا باشد
هرجا که تو باشی دلم آنجا باشد
دیگر خبر از خودم ندارم ای دوست
تا باشد از این بی خبری ها باشد
#میلادعرفانپور
@official_sheer
هرجا که تو باشی دلم آنجا باشد
دیگر خبر از خودم ندارم ای دوست
تا باشد از این بی خبری ها باشد
#میلادعرفانپور
@official_sheer
نداشتن بهتر از داشتن و از دست دادنه..
چند سالی بود که همدیگر را ندیده بودیم
یعنی از سال آخر دانشگاه
از آن دخترهایی بود که می جنگید
برای چیزی که می خواست می جنگید
یادم هست عجیب گرفتار شده بود
گرفتار کسی که گرفتارش نبود
تمامش را گذاشته بود وسط برای داشتنش
دورا دور خبرش را داشتم
جنگ را برده بود و آغوشیرا که می خواست فتح کرده بود
قرار بود تمام بچه های قدیم دوباره دور هم جمع شویم
آمده بود ... تنها آمده بود
تا نگاهش کردم فهمیدم که چقدر زخم خورده ی آن جنگ است
یک گوشه نشسته بود و داشت روی صورتش خنده را نقاشی می کرد
یاد جنگ های زندگیم افتادم... نفسم گرفت
رفتم بالکن که کمی هوا بخورم که او هم آمد
سرش را روی شانه ام گذاشت و گفت " نداشتن بهتر از داشتن و از دست دادنه"
باران نمی آمد ... ولی شانه هایم خیس شده بود
#حسین_حائریان
@official_sheer
چند سالی بود که همدیگر را ندیده بودیم
یعنی از سال آخر دانشگاه
از آن دخترهایی بود که می جنگید
برای چیزی که می خواست می جنگید
یادم هست عجیب گرفتار شده بود
گرفتار کسی که گرفتارش نبود
تمامش را گذاشته بود وسط برای داشتنش
دورا دور خبرش را داشتم
جنگ را برده بود و آغوشیرا که می خواست فتح کرده بود
قرار بود تمام بچه های قدیم دوباره دور هم جمع شویم
آمده بود ... تنها آمده بود
تا نگاهش کردم فهمیدم که چقدر زخم خورده ی آن جنگ است
یک گوشه نشسته بود و داشت روی صورتش خنده را نقاشی می کرد
یاد جنگ های زندگیم افتادم... نفسم گرفت
رفتم بالکن که کمی هوا بخورم که او هم آمد
سرش را روی شانه ام گذاشت و گفت " نداشتن بهتر از داشتن و از دست دادنه"
باران نمی آمد ... ولی شانه هایم خیس شده بود
#حسین_حائریان
@official_sheer
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
«زندگی سخت است و مردم ترسناک و من هیچ راهی برای فرار نمیشناسم جز راهی که مرا سوی قلب تو ببرد.»
- رضوی عاشور؛
فارسیِ سعید هلیچی
@Official_Sheer
- رضوی عاشور؛
فارسیِ سعید هلیچی
@Official_Sheer
من گم شده ام هرچه بگردی خبری نیست
جز این دو سه تا شعر که گفتم اثری نیست
یک بار نشستم به تو چیزی بنویسم
دیدم به عزیزان گله کردن هنری نیست
دلگیرم از این شهر پس از من که هوایش
آن گونه که در شأن تو باشد بپری نیست
ای کاش کسی باشد و کابوس که دیدی
در گوش تو آرام بگوید:خبری نیست
هر جا نکنی باز سر درد دلت را
چون دامن تر هست ولی چشم تری نیست
ای کاش که می گفت نگاه تو؛ بمانم...
این لحظه که حرفت سند معتبری نیست!
دل خوش نکنم پشت وداع تو سلامی ست
یا پشت خداحافظی من سفری نیست؟
من چند قدم رفتم و برگشتم و دیدم
در بسته شد آن گونه که انگار دری نیست...
#مهدی_فرجی
@Official_Sheer
جز این دو سه تا شعر که گفتم اثری نیست
یک بار نشستم به تو چیزی بنویسم
دیدم به عزیزان گله کردن هنری نیست
دلگیرم از این شهر پس از من که هوایش
آن گونه که در شأن تو باشد بپری نیست
ای کاش کسی باشد و کابوس که دیدی
در گوش تو آرام بگوید:خبری نیست
هر جا نکنی باز سر درد دلت را
چون دامن تر هست ولی چشم تری نیست
ای کاش که می گفت نگاه تو؛ بمانم...
این لحظه که حرفت سند معتبری نیست!
دل خوش نکنم پشت وداع تو سلامی ست
یا پشت خداحافظی من سفری نیست؟
من چند قدم رفتم و برگشتم و دیدم
در بسته شد آن گونه که انگار دری نیست...
#مهدی_فرجی
@Official_Sheer
عذابَست این جهان بیتو، مبادا یک زمان بیتو
به جانِ تو که جان بیتو، شکنجهست و بَلا بر ما...
#مولانا
@Official_Sheer
به جانِ تو که جان بیتو، شکنجهست و بَلا بر ما...
#مولانا
@Official_Sheer