Telegram Web Link
ﻣﻦ ﺧﻨﺪﻩ ﺯﻧﻢ ﺑﺮ ﻏﻢ، ﻏﻢ ﺧﻨﺪﻩ ﮐﻨﺪ ﺑﺮ ﻣﻦ
ﺍﯾﻨﺠﺎﺳﺖ ﮐﻪ ﻣﯿﺨﻨﺪﺩ ﺑﯿﮕﺎﻧﻪ ﺑﻪ ﺩﯾﻮﺍﻧﻪ

ﻣﻦ ﺧﻨﺪﻩ ﮐﻨﻢ ﺑﺮ ﻋﻘﻞ، ﺍﻭ ﺧﻨﺪﻩ ﮐﻨﺪ ﺑﺮ ﻣﻦ
ﺍﯾﻨﺠﺎﺳﺖ ﮐﻪ ﻣﯿﺨﻨﺪﺩ ديوانه ﺑﻪ ﺩﯾﻮﺍﻧﻪ

ﻣﻦ ﺧﻨﺪﻩ ﮐﻨﻢ ﺑﺮ ﺍﻭ، ﺍﻭ ﺧﻨﺪﻩ ﮐﻨﺪ ﺑﺮ ﻣﻦ
ﺩﯾﮕﺮ ﺑﻪ ﭼﻪ ﻣﯿﺨﻨﺪﻡ، ﺩﻝ ﺭﻓﺖ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺧﺎﻧﻪ

#وحشی_بافقی

@official_sheer
دلْ جز ره عشق تو نپوید هرگز
جانْ جز سخن عشق، نگوید هرگز

صحرای دلم عشق تو شورستان کرد
تا مهر کسی در آن نروید هرگز...

#ابوسعید_ابوالخیر

@official_sheer
من بهشتم همه در دیدن خندیدن توست!!
تا تو باشی نشوم خیره به لب های کسی

#مولانا

@official_sheer
ای آرزوی گمشده، مهمان کیستی
درد منی، بگو که درمان کیستی
دامان من ز اشک ندامت پر آتش است
ای نوگل شکفته به دامان کیستی
شد پنجه ی که شانه ی آن زلف پرشکن
ای جمع حسن و لطف، پریشان کیستی
با آن تن شگفت که خوش تر ز جان بود
جانِ کـه هستی و جانان کیستی
ای صبح آرزو به که لبخند می زنی
سحر آفرین کاخ و شبستان کیستی
من بی تو همچو ماهی بر خاک مانده ام
آب حیات سینه ی بریان کیستی
من همنشین درد و غم و رنج و حسرتم
ای آرزوی گمشده ، مهمان کیستی

#عمادخراسانی

@official_sheer
نکُنَد دل نکَنی،
دل بکَنَد،
بهرِ تو دِل دِل نَکُنَد؟
برود در بر یار دگری،
صبح که بیدار شوی؟؟!

#مولانا

@official_sheer
نه مرا خواب به چشم و
نه مرا دل در دست

چشم و دل هر دو
به رخسار تو آشفته و مست!

#امیرخسرو_دهلوی

@official_sheer
اکنون کجاست؟
چه می کند؟
کسی که،
فراموشش کرده ام .. !

#عباس_کیارستمی

@official_sheer
#داستان_کوتاه

بوی کتلت مادر آنقدر خوب بود و من هميشه آنقدر گرسنه بودم که اغلب سلام را فراموش می کردم. چهره ی خسته اما همیشه خندانش که توی قاب در ظاهر می شد، در جواب «آخ جون، کتلت» پاسخ «علیک کتلت!» را می شنیدم، پاسخی که تا مدت ها مفهوم آن را درک نمی کردم.
کتلت های چیده شده در دیس، گوجه فرنگی های خرد شده ی توی بشقاب و نان تازه ی لواش، منتظر سیب زمینی های  در حال سرخ شدن روی اجاق، و ما، در انتظار سفره ای که خوشمزه ترین غذای دنیا را توی خودش جای دهد.
اصلأ کتلت، همه چیزش سرشار از خاطره است: از نحوه ی درست کردنش بگیر تا بوی مست کننده اش و لذت خوردنش که فکر می کردی هیچ وقت کافی نیست، که فرقي نداشت چند تا کتلت باشد و چند نفر آدم، که انگار هیچ وقت سیر نمی شدی از خوردن آن..

کوچکتر که بودم، وقتی قد و قامتم به زحمت به ارتفاع اجاق گاز می رسید، کنار مادر می ایستادم و حرکت انگشت هایش را در  برداشتن گلوله ای از مواد و صاف کردن آن روی کف دست چپش با انگشت های دست مخالف دنبال می کردم. از صدای «جلیز» تکه گوشتی که توی تابه مى افتاد لذت می بردم، و هميشه ی خدا، از او می خواستم که کتلت کوچولویی مخصوص من درست کند؛ چقدر آن کتلت کوچولو خوشمزه تر از بقیه بود، چقدر همه ی کتلت هاي مادر دلچسب و خوشمزه بودند.

بزرگتر که شدم، در دوران دانشجویی، کتلت های مادر، توشه ی راه تقریبا هميشگي ام را، در رستوران بین راهی قره چمن یا توی خوابگاه دانشجويي با دوستانم می بلعیدیم! با همان سیب زمینی های سرخ شده ی درشت و گوجه فرنگی های همراهش و همان نان لواش لطیف کنارش.

بعد از ازدواج، سال ها طول کشید تا کتلت خوب درست کردن را یاد بگيرم، فرمول های مختلف را امتحان می کردم تا کتلت هایم وا نرود، سفت نشود، شور یا بی نمک نباشد و خلاصه کمی شباهت به کتلت های مادر را داشته باشد.
بی فايده بود، بی فایده است. سیب زمینی پخته یا خام یا هر  دو، تخم مرغ کمتر یا بیشتر، آرد نخودچی یا نشاسته ی ذرت.... هیچ کدام مؤثر نیست. هیچ کتلتی در دنیا مزه ی کتلت های مادر را نمیدهد.

بعد از بیست سال، کتلت هایی که درست مى کنم را همه دوست دارند جز خودم. این روزها، قلب مادر بیمار است، قامتش خمیده شده و دستانش لرزان. مدت هاست توانایی ساعت ها پای اجاق ایستادن و کتلت سرخ کردن را از دست داده است. خجالت می کشم توي این سن و سال از او بخواهم برايم کتلت درست کند، اما.... آرزو دارم تنها یک بار ديگر، بچگی هایم را مزه کنم، با خوردن کتلت دست پخت مادر.

کتلت یک غذا نیست، یک شیوه ی زندگی است و هیچ کتلتی در دنيا هیچ وقت، مزه ی کتلت مادر را نمی دهد. اطمينان دارم این حس مشترک همه ی آدم های روی زمین است

#عصمت_علوي

@official_sheer
محبوبِ من!
دیدنِ تو
زیباترین کاریست
که چشمِ انسان می تواند بکند

#ناظم_حکمت

@official_sheer
با فنجان چای هم میتوان مست شد؛
اگر اویی که باید باشد، باشد..‌.!

#حسین_پناهی

@official_sheer
چشمهایت که مال من باشد؛
دیگر چه فرق میکند،
چرخِ دنیا به کدام جهت بچرخد؛
یا پاشنه ی روزگار بر کدام واقعه فرود بیاید!
من حقّ ام را از دنیایش؛
تمام و کمال گرفته ام.

#فرگل_مشتاقی

@official_sheer
چو خدا بود پناهت، چه خطر بود ز راهت؟
به فلك رسد کلاهت که سر همه سرانی!

#مولانا

@official_sheer
از جنگ برگشته ام مادر!
پایم را شکسته اند
قلبم را دریده اند
اشکم را ریخته اند
گیسوانم را بریده اند
نامه هایم را سوزانده اند
کاغذ و قلمم را ربوده اند
اما خاطره ی جنگل های سبز
و دشت‌های وسیع
و گلهای وحشی را
و حزن قشنگ شعر را حفظ کرده ام
شعله ی عشق را تو در سینه ام گیرانده ای

#نیکی_فیروزکوهی

@official_sheer
چشم من، چشم تو را دید ولی دیده نشد
من همانم که پسندید و پسندیده نشد ...

#سجاد_سامانی

@official_sheer
نبودن تو
فقط نبودن تو
نیـــســــت
نبودن خیلی چیزهاست

#رسول_یونان

@official_sheer
امشب که چشم مست تو در مهد خواب بود
مهد زمین ز گریهٔ من غرق آب بود

#محتشم_کاشانی

@official_sheer
2024/11/15 18:09:27
Back to Top
HTML Embed Code: