من یه من قوی تو خودم دارم ،
که بهم اجازه نمیده بازنده باشم ،
این من قوی بهم یاد داد ؛
همه تسلیم شدن بلدن ،
همه میتونن جا بزنن ،
همه میتونن به چیزی که هستن قانع باشن،
همه میتونن با بهونه آوردن خودشونو گول بزنن ،
ولی من مثل بقیه نیستم!!
من نمیتونم مثل بازندها فکر بکنم ،
یعنی این من قوی درونم ،
بهم اجازشو نمیده!
برای همینه که همیشه یا یه چیزیو کلا نمیخام ،
یا اگه خاستمش ،
اونقدری برای داشتنش میجنگم ،
که بهش برسم !!
فرق من با بقیه دقیقا همینجاست . .
من جای حرف زدن و ادعا داشتن ، تلاش میکنم..
توهم تلاش کن و من درونت و پیدا کن؛)
که بهم اجازه نمیده بازنده باشم ،
این من قوی بهم یاد داد ؛
همه تسلیم شدن بلدن ،
همه میتونن جا بزنن ،
همه میتونن به چیزی که هستن قانع باشن،
همه میتونن با بهونه آوردن خودشونو گول بزنن ،
ولی من مثل بقیه نیستم!!
من نمیتونم مثل بازندها فکر بکنم ،
یعنی این من قوی درونم ،
بهم اجازشو نمیده!
برای همینه که همیشه یا یه چیزیو کلا نمیخام ،
یا اگه خاستمش ،
اونقدری برای داشتنش میجنگم ،
که بهش برسم !!
فرق من با بقیه دقیقا همینجاست . .
من جای حرف زدن و ادعا داشتن ، تلاش میکنم..
توهم تلاش کن و من درونت و پیدا کن؛)
دوستم نداشتی ؟
قبول
ازم متنفر بودی ؟
اینم قبول
یکی دیگرو دوست داشتی ؟
بازم قبول ، فقط یه سوال
چرا یه کاری کردی که فکر کنم دوسم داری ؟
قبول
ازم متنفر بودی ؟
اینم قبول
یکی دیگرو دوست داشتی ؟
بازم قبول ، فقط یه سوال
چرا یه کاری کردی که فکر کنم دوسم داری ؟
تقدیم به تویی
که ندارمت…
میان تمام نداشتن ها دوستت دارم !
شانس دیدنت را هر روز ندارم
ولی دوست دارم
وقتی دلم هوایت را میکند
حق شنیدن صدایت را ندارم
ولی دوست دارم…
که ندارمت…
میان تمام نداشتن ها دوستت دارم !
شانس دیدنت را هر روز ندارم
ولی دوست دارم
وقتی دلم هوایت را میکند
حق شنیدن صدایت را ندارم
ولی دوست دارم…
این بیت مولانا قشنگ خطاب به صمیمی ترین آدم زندگیمه:
"جان من و جان تو بستهست به همدیگر
همرنگ شوم از تو، گر خیر بود گر شر.. "
یعنی هر اتفاقی بیفته تا ته اش باهاتم:)
@Official_DepLove
"جان من و جان تو بستهست به همدیگر
همرنگ شوم از تو، گر خیر بود گر شر.. "
یعنی هر اتفاقی بیفته تا ته اش باهاتم:)
@Official_DepLove
یه جا یه متنی خوندم قشنگ بود
نوشته بود :
تو خدا نبودی ولی من برات بندگی کردم… :)
نوشته بود :
تو خدا نبودی ولی من برات بندگی کردم… :)
"براتون کسی رو آرزو میکنم که:
حامی باشه.
کسی که بتونید بدون ترس از قضاوت همه چیز رو براش تعریف کنید.
کسی که هیچوقت بهتون حس ناکافی بودن نده.
کسی که جوری نگاهتون کنه انگار خوشگلترین موجود دنیایید.
کسی که روزای خوب و بد همیشه پیشتون باشه.
کسی که پناهگاه باشه، کسی که وقتی دنیا آوار میشه رو سرتون بگید خداروشکر که دارمش!
کسی که اگه کار اشتباهی کنید،
اولین نفر به اون زنگ بزنید.
کسی که بودنش بیارزه به نبودن همه:)"
حامی باشه.
کسی که بتونید بدون ترس از قضاوت همه چیز رو براش تعریف کنید.
کسی که هیچوقت بهتون حس ناکافی بودن نده.
کسی که جوری نگاهتون کنه انگار خوشگلترین موجود دنیایید.
کسی که روزای خوب و بد همیشه پیشتون باشه.
کسی که پناهگاه باشه، کسی که وقتی دنیا آوار میشه رو سرتون بگید خداروشکر که دارمش!
کسی که اگه کار اشتباهی کنید،
اولین نفر به اون زنگ بزنید.
کسی که بودنش بیارزه به نبودن همه:)"
یک جایی توی فیلمِ "ولنتاینِ غمگین" سیندی می ایستد مقابل مردی که یک روزی عاشقش بوده و رک و راست میگوید "من دیگر عاشقت نیستم"، گریه میکند و غصه دار است و یکجای دیگر، دین را عاشقانه میبوسد و با لباس سفید قسم میخورد که در غم و شادی اش بماند و دوستش داشته باشد...
زندگی درست همینقدر غیرقابل پیشبینی است و ما آدمها دقیقا همین قدر پر نوسان.
یک روز شاید آدمی را دوست داشته باشیم و روز بعد شاید بودنش اصلا به چشممان نیاید، یک روز شاید انجام دادن کاری خوشحالمان کند و روز بعد شاید حالمان از انجام دادنش بد باشد و روزها و لحظه ها بگذرند و ما هر روز با نوسان و بلاتکلیفی جدیدی رو به رو شویم که شعله ی احساس تازه ای را در ما روشن کند...
مهم این است که دقیقا آنجا که باید، مثل سیندی تصمیم خودمان را بگیریم و یک لگدِ محکم بزنیم زیرِ هرچیزی که حالمان را بد میکند و بگوییم "دیگر نمی توانم" و برویم پی خودمان حتی اگر یک روزی عاشق بوده باشیم و محتاج و علاقمند....
یک جایی باید سیندی درونمان حتی بعد از گذشت سالها، تصمیم خودش را بگیرد!
- نازنين عابدين پور
زندگی درست همینقدر غیرقابل پیشبینی است و ما آدمها دقیقا همین قدر پر نوسان.
یک روز شاید آدمی را دوست داشته باشیم و روز بعد شاید بودنش اصلا به چشممان نیاید، یک روز شاید انجام دادن کاری خوشحالمان کند و روز بعد شاید حالمان از انجام دادنش بد باشد و روزها و لحظه ها بگذرند و ما هر روز با نوسان و بلاتکلیفی جدیدی رو به رو شویم که شعله ی احساس تازه ای را در ما روشن کند...
مهم این است که دقیقا آنجا که باید، مثل سیندی تصمیم خودمان را بگیریم و یک لگدِ محکم بزنیم زیرِ هرچیزی که حالمان را بد میکند و بگوییم "دیگر نمی توانم" و برویم پی خودمان حتی اگر یک روزی عاشق بوده باشیم و محتاج و علاقمند....
یک جایی باید سیندی درونمان حتی بعد از گذشت سالها، تصمیم خودش را بگیرد!
- نازنين عابدين پور
مامان بزرگ یه دعای خیر قشنگی داشت که میگفت؛
"الله سیزی، دنیا یولو یولداشیزدان یاریدسین"
من اونموقعها فقط بلد بودم آمینشو برسونم و زیادی توجه نمیکردم، رفته رفته که سنم رفت بالا و رسیدم به زمان درک این جمله، دیدم که چه دعای قشنگ و پرمفهومی برامون میکرده! پیدا شدن یه رفیقِ پایه و باب خُلقیات آدم، واسه سفرِ پر چالشِ این دنیا، پیدا شدن یکی که حتی پیاده طی کردن این مسافرت دور و دراز کنارش از دلچسبترین لحظات باشه و با بودن باهاش خستگیها سر خم کنن! و با همدیگه از صفر واسه رسیدن به صد، تلاش کرد و موقع کم آوردن واسه هم دیگه انگیزه شد،
چقد حس شیرینیه! چقد حس تکرار نشدنییه!
شریک شدن با کسی که موقع تموم شدن این سفر، با رقص آخرین قطره اشکهای ذوق، بگی از بزرگترین شانسهای زندگیِ پر چالشم، قسمت شدن رفیقی مثل تو بود برام! و با اوج خوشبختی، راهی سفر ابدیت بشی...
_ شقایق انتظام
"الله سیزی، دنیا یولو یولداشیزدان یاریدسین"
من اونموقعها فقط بلد بودم آمینشو برسونم و زیادی توجه نمیکردم، رفته رفته که سنم رفت بالا و رسیدم به زمان درک این جمله، دیدم که چه دعای قشنگ و پرمفهومی برامون میکرده! پیدا شدن یه رفیقِ پایه و باب خُلقیات آدم، واسه سفرِ پر چالشِ این دنیا، پیدا شدن یکی که حتی پیاده طی کردن این مسافرت دور و دراز کنارش از دلچسبترین لحظات باشه و با بودن باهاش خستگیها سر خم کنن! و با همدیگه از صفر واسه رسیدن به صد، تلاش کرد و موقع کم آوردن واسه هم دیگه انگیزه شد،
چقد حس شیرینیه! چقد حس تکرار نشدنییه!
شریک شدن با کسی که موقع تموم شدن این سفر، با رقص آخرین قطره اشکهای ذوق، بگی از بزرگترین شانسهای زندگیِ پر چالشم، قسمت شدن رفیقی مثل تو بود برام! و با اوج خوشبختی، راهی سفر ابدیت بشی...
_ شقایق انتظام
میخوام بگم از زیبایی چشمات،
همون چشمایی که قابلیت اینو دارن
منو غرق کنن توو زیباییاشون،
بگم از سرخی و شیرینی لبات که مثل انارِ
خونه مامانبزرگ توو شب یلدا بود، بگم از
برجستگی و سرخی گونههات که توو گرما و
سرمای تابستون و بهار به چشم میخورد و من
مثل همیشه دل توو دلم نبود که یه بوسه ریز
هک کنم روش، بگم از گرما و نرمی دستات
همونا که انقدر کوچولو بودن هردو رو مشت
میکردی و جا میکردی توو یه دستم، از فرفری موهات بگم که دلبری میکردی باهاش و دلم
میخواست تا صبح دست کنم لای موهای نرم و
خوش بوت تا دستم بوی موهات رو به خودش بگیره.
همون چشمایی که قابلیت اینو دارن
منو غرق کنن توو زیباییاشون،
بگم از سرخی و شیرینی لبات که مثل انارِ
خونه مامانبزرگ توو شب یلدا بود، بگم از
برجستگی و سرخی گونههات که توو گرما و
سرمای تابستون و بهار به چشم میخورد و من
مثل همیشه دل توو دلم نبود که یه بوسه ریز
هک کنم روش، بگم از گرما و نرمی دستات
همونا که انقدر کوچولو بودن هردو رو مشت
میکردی و جا میکردی توو یه دستم، از فرفری موهات بگم که دلبری میکردی باهاش و دلم
میخواست تا صبح دست کنم لای موهای نرم و
خوش بوت تا دستم بوی موهات رو به خودش بگیره.
دردِ نبودنش رو میدونی کجا بیشتر از همیشه حس کردم ؟
دقیقا همونجایی که با ذوق رفتم سراغ گوشیم تا یچیزی رو براش تعریف کنم ولی
یادم افتاد دیگه تو زندگیم نیست…
دقیقا همونجایی که با ذوق رفتم سراغ گوشیم تا یچیزی رو براش تعریف کنم ولی
یادم افتاد دیگه تو زندگیم نیست…
نامه ای به اونی که دوسش دارم :
مرسی که همیشه حواست بهم هست
مرسی که کنارت حس میکنم قشنگ ترین دختر دنیام
مرسی که با بقیه فرق داری
مرسی که خاصی، مهربونی و دلرحمی
مرسی که بهم انگیزه میدی
مرسی که بهم حس مهم بودن میدی
مرسی که همیشه تو سختی ها بغلم میکنی
مرسی که وقتی گریه میکنم با دستات اشکامو پاک میکنی
مرسی که آرومم میکنی دقتی از همه دنیا و آدما دلم گرفته
مرسی واسه حامی بودنت واسه عاشق بودنت
واسه مرد بودنت، عاقل بودنت واسه همه چیزایی که تو رو با بقیه متفاوت میکنه ممنونم خاص ترین دلبر دنیا.
نامه ای به اونی که دوسش دارم :
مرسی که همیشه حواست بهم هست
مرسی که کنارت حس میکنم قشنگ ترین دختر دنیام
مرسی که با بقیه فرق داری
مرسی که خاصی، مهربونی و دلرحمی
مرسی که بهم انگیزه میدی
مرسی که بهم حس مهم بودن میدی
مرسی که همیشه تو سختی ها بغلم میکنی
مرسی که وقتی گریه میکنم با دستات اشکامو پاک میکنی
مرسی که آرومم میکنی دقتی از همه دنیا و آدما دلم گرفته
مرسی واسه حامی بودنت واسه عاشق بودنت
واسه مرد بودنت، عاقل بودنت واسه همه چیزایی که تو رو با بقیه متفاوت میکنه ممنونم خاص ترین دلبر دنیا.
تا زمانی که رسیدن ب تو امکان دارد
زندگی درد قشنگیست که جریان دارد!
زندگی درد قشنگیست به جز شب هایش:)
ک بدون ت فقط خواب پریشان دارد.
یک نفر نیست ت را قسمت من گرداند؟
کار خیر است اگر این شهر مسلمان دارد!
خوابِ بد دیدهام ای کاش خدا خیر کند
خواب دیدهام ک ت رفتی،بدنم جان دارد:/
تکه ای ابر در این چشم نگه داشتهام
ک ب هنگام تماشای تُ باران دارد
شیخ و من هردو طلبکار بهشتیم،ولی
من بِتُ، او ب نماز خودش ایمان دارد:)
زندگی درد قشنگیست که جریان دارد!
زندگی درد قشنگیست به جز شب هایش:)
ک بدون ت فقط خواب پریشان دارد.
یک نفر نیست ت را قسمت من گرداند؟
کار خیر است اگر این شهر مسلمان دارد!
خوابِ بد دیدهام ای کاش خدا خیر کند
خواب دیدهام ک ت رفتی،بدنم جان دارد:/
تکه ای ابر در این چشم نگه داشتهام
ک ب هنگام تماشای تُ باران دارد
شیخ و من هردو طلبکار بهشتیم،ولی
من بِتُ، او ب نماز خودش ایمان دارد:)
گاهی شنیدن یه کلمه
باعث میشه تموم بشی !
یه حرفایی مثل سیلی میخوره به صورتت ، به قلبت
بدجور دردت میگیره…
حرفایی که بعد از اون فقط
اشک میشن تو چشات !
همون حرفایی که با خودت فکر میکردی
قرار نیست هیچوقت بشنوی !
حس میکنی نمیتونی هضمشون کنی...
حتی نمیتونی فراموششون کنی !
یه حرفایی همیشه مثل آتیش
تو یه گوشه از ذهن و قلبت روشن میمونه
میسوزونتت و خاموشم نمیشه :)
باعث میشه تموم بشی !
یه حرفایی مثل سیلی میخوره به صورتت ، به قلبت
بدجور دردت میگیره…
حرفایی که بعد از اون فقط
اشک میشن تو چشات !
همون حرفایی که با خودت فکر میکردی
قرار نیست هیچوقت بشنوی !
حس میکنی نمیتونی هضمشون کنی...
حتی نمیتونی فراموششون کنی !
یه حرفایی همیشه مثل آتیش
تو یه گوشه از ذهن و قلبت روشن میمونه
میسوزونتت و خاموشم نمیشه :)
از عشق زیبا تر ، بودن کنار کسی است
که تو را نقطه به نقطه بلد است
بلد است زخم هایت را ببوسد
روحت را نوازش کند
اتش درونت را کم کند
در اوج غم ، ارامش هدیه بدهد
بلد است ؛ عشق بلد بودن میخواهد .
@Official_DepLove
که تو را نقطه به نقطه بلد است
بلد است زخم هایت را ببوسد
روحت را نوازش کند
اتش درونت را کم کند
در اوج غم ، ارامش هدیه بدهد
بلد است ؛ عشق بلد بودن میخواهد .
@Official_DepLove