اینهارو مخفی نگه دار؛
هدفت.
جزئیات رابطه ات.
نقطه ضعفت.
عقایدت و ذهنتیت.
حرکت بعدیت.
درآمدت و هزینه هات.
اختلافات خانوادگیت.
برنامه ریزیت.
.
هدفت.
جزئیات رابطه ات.
نقطه ضعفت.
عقایدت و ذهنتیت.
حرکت بعدیت.
درآمدت و هزینه هات.
اختلافات خانوادگیت.
برنامه ریزیت.
.
دو سال پیش توی سیو مسیج تلگرامم اول پاییز نوشته بودم :
«امروز خیلی گریه کردم جوری که از صدای هقهق گریه هام قلبم برای خودم که باید این بار رو به دوش بکشم،سوخت و تحمل بیش از این رو دیگه ندارم»
اخرش اضافه کرده بودم:
«امروز و امشب رو هرگز فراموش نمیکنم و هیچوقت از روح و قلبم بیرون نمیره»
نمیدونم برای چی بود و چه اتفاقی افتاده بود
اما یادمه که اون شب خیلی گریه کرده بودم و جزو معدود شبهایی بود که تا صبح بیدار مونده بودم و وقتی خورشید کم کم طلوع کرد و تیکه های پراکنده ابر توی آسمون به رقص درومدن دیگه اشکی نداشتم.
اما این رو هم خوب به یاد دارم
که چایی دم کردم ،
صبحانه خوردم و بهترین لباسم رو پوشیدم
و تو محل کارم بهترین کنفرانس رو ارائه دادم.
همون چند لحظهی طلوع خورشید که نورش به ابرها میخورد
و به زمین سایه مینداخت
فهمیدم چندتا از این طلوع های قشنگ رو از دست داده بودم.
خودم رو زیادی
درگیر زندگی و ادمها و احساساتم کرده بودم.
شاید اگر اون اتفاق نمی افتاد
من هرگز این منظره قشنگ رو نمیدیدم
و از این همه زیبایی غرق لذت نمیشدم.
همون چند لحظه تصمیم گرفتم
اجازه بدم گریه کنم ، زیاد.
اما هرگز اجازه ندم این غم تو تن و روحم دونه بکاره و رشد کنه
و از من یک انسان مغموم
که دائما دستاشو دراز کرده
به هر آسمون و ریسمونی میخواد گره بزنه نیفته.
از اون صبح، هر غصه ای،آدمی،
اتفاقی که بود رو تا قبل از هر طلوع خورشیدی گذاشتم.
همون جا تو همون روز ، در همون تقویم.
#فرگل_مشتاقی
«امروز خیلی گریه کردم جوری که از صدای هقهق گریه هام قلبم برای خودم که باید این بار رو به دوش بکشم،سوخت و تحمل بیش از این رو دیگه ندارم»
اخرش اضافه کرده بودم:
«امروز و امشب رو هرگز فراموش نمیکنم و هیچوقت از روح و قلبم بیرون نمیره»
نمیدونم برای چی بود و چه اتفاقی افتاده بود
اما یادمه که اون شب خیلی گریه کرده بودم و جزو معدود شبهایی بود که تا صبح بیدار مونده بودم و وقتی خورشید کم کم طلوع کرد و تیکه های پراکنده ابر توی آسمون به رقص درومدن دیگه اشکی نداشتم.
اما این رو هم خوب به یاد دارم
که چایی دم کردم ،
صبحانه خوردم و بهترین لباسم رو پوشیدم
و تو محل کارم بهترین کنفرانس رو ارائه دادم.
همون چند لحظهی طلوع خورشید که نورش به ابرها میخورد
و به زمین سایه مینداخت
فهمیدم چندتا از این طلوع های قشنگ رو از دست داده بودم.
خودم رو زیادی
درگیر زندگی و ادمها و احساساتم کرده بودم.
شاید اگر اون اتفاق نمی افتاد
من هرگز این منظره قشنگ رو نمیدیدم
و از این همه زیبایی غرق لذت نمیشدم.
همون چند لحظه تصمیم گرفتم
اجازه بدم گریه کنم ، زیاد.
اما هرگز اجازه ندم این غم تو تن و روحم دونه بکاره و رشد کنه
و از من یک انسان مغموم
که دائما دستاشو دراز کرده
به هر آسمون و ریسمونی میخواد گره بزنه نیفته.
از اون صبح، هر غصه ای،آدمی،
اتفاقی که بود رو تا قبل از هر طلوع خورشیدی گذاشتم.
همون جا تو همون روز ، در همون تقویم.
#فرگل_مشتاقی
یه دیالوگی بود که میگفت:
«وقتی به کسی تعهد داری توی همه چیز
مسئولشی!
تو اشکش مسئولشی، تو غمش مسئولشی،
حتی تو تنهاییش، مسئولشی…
اگه یادت بره این تعهد رو، دنیا یادت
میاره، بدجوریام یادت میاره!»
«وقتی به کسی تعهد داری توی همه چیز
مسئولشی!
تو اشکش مسئولشی، تو غمش مسئولشی،
حتی تو تنهاییش، مسئولشی…
اگه یادت بره این تعهد رو، دنیا یادت
میاره، بدجوریام یادت میاره!»
وقتی تو حالت خوب نیست، جهانم حالش خوب نیست. وقتی سرحال نیستی و نمیخندی و دنبالم نمیگردی؛ حال و حوصلهای برای هیچ چیز ندارم، حتی دل و دماغی برای زیستن!
تو برایم اهمیت داری و اهمیت دارد که حالت خوب باشد، اهمیت دارد همیشه سرزنده باشی و اهمیت دارد که برق شادی و اشتیاق را در نگاهت ببینم.
همیشه خوب باش که من خیلی بستگی دارم به تو... به اینکه تو امروز چقدر شور و هیجان برای زیستن داری!
#نرگس_صرافیان_طوفان
تو برایم اهمیت داری و اهمیت دارد که حالت خوب باشد، اهمیت دارد همیشه سرزنده باشی و اهمیت دارد که برق شادی و اشتیاق را در نگاهت ببینم.
همیشه خوب باش که من خیلی بستگی دارم به تو... به اینکه تو امروز چقدر شور و هیجان برای زیستن داری!
#نرگس_صرافیان_طوفان
چقدر این متن درسته:
«چه رسم جالبی است
محبتت را میگذارند پای احتیاجت؛
صداقتت را میگذارند پای سادگیت؛
سکوتت را میگذارند پای نفهمیت؛
نگرانیت را میگذارند پای تنهاییت؛
و وفاداریت را پای بی کسیت؛
و آنقدر تکرار میکنند که خودت باورت میشود که تنهایی و بیکسی و محتاج!
پس محبتت، صداقتت، سکوتت، نگرانیت و وفاداریت را برای همه خرج نکن!»
«چه رسم جالبی است
محبتت را میگذارند پای احتیاجت؛
صداقتت را میگذارند پای سادگیت؛
سکوتت را میگذارند پای نفهمیت؛
نگرانیت را میگذارند پای تنهاییت؛
و وفاداریت را پای بی کسیت؛
و آنقدر تکرار میکنند که خودت باورت میشود که تنهایی و بیکسی و محتاج!
پس محبتت، صداقتت، سکوتت، نگرانیت و وفاداریت را برای همه خرج نکن!»
تظاهر کردن خیلی سخته فکر کن همه اش یه نقاب زدی و خودت پشت اون نقاب پنهانی هیچکس خود واقعیت و نمی بینه هیچکس زخم هات و نمی فهمه و شاید تو یه روز خسته شی از اینکه این همه مدت خودت نبودی ولی مجبوری این نقاب و نگه داری نمی تونی همه چیز و خراب کنی می دونی زندگی بهت حق انتخاب نمیده تو مجبوری به ادامه دادن به نگه داشتن این نقاب به نگه داشتن این لبخند بی روح به روی لب هات و پنهان کردن این دردی که شاید هر لحظه تو رو بکشه یا قورت دادن بغضی که داره خفه ات می کنه...
#نادیا_محمدی
#نادیا_محمدی
بچه که بودم دوست داشتم تمامِ دنیا را با پایِ پیاده بگردم
میخواستم جهانگردی تنها باشم ؛
که دلش را میزند به دریا و تمامِ هرچه که دارد
از دیدن دنیا باشد.
امّا انگار جهان چرخید و کوچک شد ؛
صاف افتاد میانِ چشم هایت.
حالا جهان در دست های من است
و من جهانگردی کوچک هستم که دنیارا از دریچه ی چشم های مهربانت میبینم.
#فرگل_مشتاقی
میخواستم جهانگردی تنها باشم ؛
که دلش را میزند به دریا و تمامِ هرچه که دارد
از دیدن دنیا باشد.
امّا انگار جهان چرخید و کوچک شد ؛
صاف افتاد میانِ چشم هایت.
حالا جهان در دست های من است
و من جهانگردی کوچک هستم که دنیارا از دریچه ی چشم های مهربانت میبینم.
#فرگل_مشتاقی
گاهی تو از میون رنگا رنگین کمون خودتو براش به نمایش میذاری تا خورشیدت بشه!
اما اون کور رنگی داره!
این تقصیر تو یا اون نیست!
این تقصیر شرایطه!
اینجا معنی عشق با تک رنگ شدنت پیدا میشه.
همیشه کسی پیدا نمیشه که دوسش داری و دوست داره ...
اما اون کور رنگی داره!
این تقصیر تو یا اون نیست!
این تقصیر شرایطه!
اینجا معنی عشق با تک رنگ شدنت پیدا میشه.
همیشه کسی پیدا نمیشه که دوسش داری و دوست داره ...
آدما تو رابطه بیشتر از هر چیزی نیاز به توجه و احساس امنیت دارن، حالا تو به همه بگو من همه چی براش فراهم کردم ولی اون لیاقت نداشت و رفت...
جناب قبانی میگه :
عشق وابسته به یکچیزه؛ «توجه». میگه: «اگه کسی بهت گفت دوستت دارم، ولی بهت توجه نکرد، بدون که دوستت نداره. ولی اگر کسی حواسش بهت بود، از غصهت غمگین شد، تو جمعها نتونست بهت بیتوجه باشه و همیشه پیگیرت بود، حتما دوستت داره.
عشق وابسته به یکچیزه؛ «توجه». میگه: «اگه کسی بهت گفت دوستت دارم، ولی بهت توجه نکرد، بدون که دوستت نداره. ولی اگر کسی حواسش بهت بود، از غصهت غمگین شد، تو جمعها نتونست بهت بیتوجه باشه و همیشه پیگیرت بود، حتما دوستت داره.
من
بلد نیستم سیاست به خرج بدم
تاکسی رو تو رابطه نگه دارم
اما خوب بلدم برای کسی که
خود واقعیم رو دوست داره بحنگم
بلد نیستم سیاست به خرج بدم
تاکسی رو تو رابطه نگه دارم
اما خوب بلدم برای کسی که
خود واقعیم رو دوست داره بحنگم
خدایا شکرت...!
برای هر چیزی که اولش گله کردم ولی بعدش فهمیدم که قشنگتر از این نمیتونستی بچینی واسم برای هر شبی که فکر میکردم امکان نداره صبح بشه ولی شد برای هر مشکلی که فکر نمیکردم حل بشه ولی حل شد. برای هر روزی که فکر میکردم ادامه دادن غیر ممکنه ولی ممکن شد.
برای هر چیزی که اولش گله کردم ولی بعدش فهمیدم که قشنگتر از این نمیتونستی بچینی واسم برای هر شبی که فکر میکردم امکان نداره صبح بشه ولی شد برای هر مشکلی که فکر نمیکردم حل بشه ولی حل شد. برای هر روزی که فکر میکردم ادامه دادن غیر ممکنه ولی ممکن شد.
دوست صمیمی واقعاً سرمایه زندگیه. چیزیه که خودت به دست آوردی، از اول تا آخرش باهاته، با اشتباهات، با تصمیمات، با زشتیات، بازم باهاته و دوست داره بازم دلسوزته و غمتو میخوره و برای موفقیتت دستتو میگیره میکشه بالا. دوست صمیمی خیلی چیز خوبیه.
شما امکان نداره یه آدمِ دروغگو پیدا کنی که به کسی اعتماد کنه، یا آدمِ خیانتکاری که باور داشته باشه طرف مقابل بهش متعهده،
اکثرِ آدمای مهربون هم نمیتونن تصور کنن کسی بتونه بهشون آسیب بزنه.
میخوام بگم هر آدمی دنیا و آدماشو همونجور میبینه که خودش هست. زیاد درگیرِ رفتارای آدما نشید ...
اکثرِ آدمای مهربون هم نمیتونن تصور کنن کسی بتونه بهشون آسیب بزنه.
میخوام بگم هر آدمی دنیا و آدماشو همونجور میبینه که خودش هست. زیاد درگیرِ رفتارای آدما نشید ...
زخمهای آدم محترمه!
پشت هر زخمی تاریخ، تاوان،
درد و شاید یک تحول بزرگ نهفتهست.
ساده نمیشه از زخمهای شخصی برای آدمها
حرف زد. وقتی جسارت گفتن از زخمهامون رو برای کسی پیدا میکنیم، یعنی خیلیخیلیخیلی اون آدم رو عزیز و امن دونستیم، و باور داریم که مراقب جای زخم خواهد بود. حتی بیشتر از خودمون.
پشت هر زخمی تاریخ، تاوان،
درد و شاید یک تحول بزرگ نهفتهست.
ساده نمیشه از زخمهای شخصی برای آدمها
حرف زد. وقتی جسارت گفتن از زخمهامون رو برای کسی پیدا میکنیم، یعنی خیلیخیلیخیلی اون آدم رو عزیز و امن دونستیم، و باور داریم که مراقب جای زخم خواهد بود. حتی بیشتر از خودمون.
یه افسانه هست که میگه:
اگه کسی به دلت نِشست، حتما در باطنش
یه چیزی هست که صدات کرده یا صداش کردی!
اون چیز از جنس توعه و تو انگار سال هاست که میشناسیش...
اگه کسی به دلت نِشست، حتما در باطنش
یه چیزی هست که صدات کرده یا صداش کردی!
اون چیز از جنس توعه و تو انگار سال هاست که میشناسیش...
آدم اول دلتنگیش رو به زبون میاره، اما انقدر شنیده نمیشه که از یه جایی به بعد مجبور میشه تنهاییش رو زندگی کنه. آدمی که با تنهایی خو گرفته، دیگه چیزی برای از دست دادن نداره.
برای نبودن، همیشه بهانه هست. عجیب نیست؟ ما همیشه منتظر کسی هستیم که برای دیدنمون هیچ فرصتی نداره.
#پویا_جمشیدی
برای نبودن، همیشه بهانه هست. عجیب نیست؟ ما همیشه منتظر کسی هستیم که برای دیدنمون هیچ فرصتی نداره.
#پویا_جمشیدی
بعضی وقتا شما حق دارید دلتون واسه آدمی تنگ بشه که یک مسیری رو باهم طی کردین، خندیدین، گریه کردین، راه رفتین و باهم گذروندین.
این کاملا یک حس عادیه چون شما به بودن اون شخص تو مسیر و زمانی که کنارتون بود عادت کردین.
خوشحال باشید که دیگه تو زندگیِ همدیگه نیستید ،
مسیر اشتباهی رو نمیرید.
خاطرات اشتباهی رو رقم نمیزنید.
ارزوها و هدفهای اشتباهی ندارید.
وقت اشتباهی رو باهم نمیگذرونید.
یه وقتایی باید بپذیرید یه مسیری رو با یه ادم اشتباهی گذروندین و اون ادم هممسیر شما نبود ولی شما تموم طولِ راه سعی کردین ادمی رو که هممسیرتون نبود رو با خودتون همراه کنید.
پس گاهی دلتنگی نه برای اون شخص، بلکه برای اون مسیری که باهم داشتید کاملا طبیعیه.
#فرگل_مشتاقی
این کاملا یک حس عادیه چون شما به بودن اون شخص تو مسیر و زمانی که کنارتون بود عادت کردین.
خوشحال باشید که دیگه تو زندگیِ همدیگه نیستید ،
مسیر اشتباهی رو نمیرید.
خاطرات اشتباهی رو رقم نمیزنید.
ارزوها و هدفهای اشتباهی ندارید.
وقت اشتباهی رو باهم نمیگذرونید.
یه وقتایی باید بپذیرید یه مسیری رو با یه ادم اشتباهی گذروندین و اون ادم هممسیر شما نبود ولی شما تموم طولِ راه سعی کردین ادمی رو که هممسیرتون نبود رو با خودتون همراه کنید.
پس گاهی دلتنگی نه برای اون شخص، بلکه برای اون مسیری که باهم داشتید کاملا طبیعیه.
#فرگل_مشتاقی