اگه بخوام تموم تجربیات این چند سال اخیر خصوصا امسال که گذشت رو تو چند تا جمله خدمتتون بگم باید بگم:
لیاقت رو نمیشه تزریق کرد!
ذات رو نمیشه تغییر داد!
چشم رو نمیشه پاک کرد!
طبع بلند رو نمیشه خرید!
انسانیت رو نمیشه یاد داد!
و کسی رو تا خودش نخواد نمیشه تغییر داد.
لیاقت رو نمیشه تزریق کرد!
ذات رو نمیشه تغییر داد!
چشم رو نمیشه پاک کرد!
طبع بلند رو نمیشه خرید!
انسانیت رو نمیشه یاد داد!
و کسی رو تا خودش نخواد نمیشه تغییر داد.
Forwarded from گُل گُلی
اگر تو را بخواهد
با همه یِ دین و دنیایش؛
خرابی هایِ روزگارانش کنارت می آید؛
می ماند...
تمام نمیشود از تو.
و برایِ بدست آوردنت با همه ی دنیا میجنگد.
اگر تو را نخواهد...
از عالم و خاتَم ؛
سپاهِ عظیمی میسازد
در راسَش قرار میگیرد
و همه شان را ملزم میکند که تک به تک؛
و یک تنه با تو بجنگند.
اینجاست که معادله یِ عشق؛
به همین راحتی حل میشود.
#فرگل_مشتاقی
با همه یِ دین و دنیایش؛
خرابی هایِ روزگارانش کنارت می آید؛
می ماند...
تمام نمیشود از تو.
و برایِ بدست آوردنت با همه ی دنیا میجنگد.
اگر تو را نخواهد...
از عالم و خاتَم ؛
سپاهِ عظیمی میسازد
در راسَش قرار میگیرد
و همه شان را ملزم میکند که تک به تک؛
و یک تنه با تو بجنگند.
اینجاست که معادله یِ عشق؛
به همین راحتی حل میشود.
#فرگل_مشتاقی
وقتی تلاش میکنی همه چیز رو کنترل کنی از زندگی لذتی نمیبری. وقتشه آروم باشی و انقدر نسبت به خودت و اطرافت سختگیر نباشی، چون مشکلات زندگی هیچوقت تموم نمیشن. حقیقت اینه که هرچقدر به سختی ها کمتر اهمیت بدی کمرنگ تر میشن.
دنياى دورنگى هاست!
ديگر به محبت هيچ كس نميشود اعتماد كرد.اين روزها آدم هاى زيادى عشق و محبت را طعمه قرار ميدهند تا شكم نيازشان را سير كنند!دست محبت كه دادى،خوب حواست باشد كه آجرى از ديوارى احساست برداشته نشده باشد!
#نازیلا_زارع
ديگر به محبت هيچ كس نميشود اعتماد كرد.اين روزها آدم هاى زيادى عشق و محبت را طعمه قرار ميدهند تا شكم نيازشان را سير كنند!دست محبت كه دادى،خوب حواست باشد كه آجرى از ديوارى احساست برداشته نشده باشد!
#نازیلا_زارع
یه دوستی داشتم که همه جا به «منفعت طلب» معروف بود،
همه میدونستن که فلانی اگربراش نفعی نداشته باشه هرچقدرم سر سُفرهت نشسته باشه پاش که برسه تورو که هیچ،
کل خاندان ودودِمانِ خودشم میفروشه.
اصلا بین دوست و رفیق و کسایی که میشناختن به همین معروف بود.
کمین میکرد کم کم خودش رو به طرف نزدیک میکرد و وقتی قشنگ از موقعیتش استفاده کرد یک دقیقه بعدش جوریرفتار میکرد که انگار تو همه عمرش اون شخص رو ندیده.
خیلی بچهی زرنگی بود.
خودشم همیشه میگفت.
اما یه روز گیر افتاد ، کل اموال و چیزاییکه به دست اورده بود یه شبه از بین رفت.
چند روز بعد یکی از دوستامون زد روی شونه هاش گفت:
تو فکر میکنی زرنگی و رفتار زشتی که با ادما میکنی گردن نمیگیری حق به جانب فکر میکنی همه مقصرن و تو خوبی،اما متوجه نشدی که هرچقدرم فرار کنی خدا انقدر دنبالت میکنه که تو یه کوچه بن بست گیرت بیاره اونوقت تسویه حسابت دیگه میمونه با خودش.
#فرگل_مشتاقی
همه میدونستن که فلانی اگربراش نفعی نداشته باشه هرچقدرم سر سُفرهت نشسته باشه پاش که برسه تورو که هیچ،
کل خاندان ودودِمانِ خودشم میفروشه.
اصلا بین دوست و رفیق و کسایی که میشناختن به همین معروف بود.
کمین میکرد کم کم خودش رو به طرف نزدیک میکرد و وقتی قشنگ از موقعیتش استفاده کرد یک دقیقه بعدش جوریرفتار میکرد که انگار تو همه عمرش اون شخص رو ندیده.
خیلی بچهی زرنگی بود.
خودشم همیشه میگفت.
اما یه روز گیر افتاد ، کل اموال و چیزاییکه به دست اورده بود یه شبه از بین رفت.
چند روز بعد یکی از دوستامون زد روی شونه هاش گفت:
تو فکر میکنی زرنگی و رفتار زشتی که با ادما میکنی گردن نمیگیری حق به جانب فکر میکنی همه مقصرن و تو خوبی،اما متوجه نشدی که هرچقدرم فرار کنی خدا انقدر دنبالت میکنه که تو یه کوچه بن بست گیرت بیاره اونوقت تسویه حسابت دیگه میمونه با خودش.
#فرگل_مشتاقی
"عِندَما يُريدون الحب يأتون بأجمل الكلمات لاختِراق القُلوب ومَتى يُريدونَ الذهاب
إنَهُم يبحثون عَن أقل الأعذار
لكسر القُلوب."
آن هنگام که خواهانِ عشقاَند
زیباترین واژهها را میآورند
برای نفوذ در قلبها
و آنگاه که میخواهند بروند
پیِ کمترین بهانهها هستند
«برای شکستنِ دلها.»
#نزار_قبانی
إنَهُم يبحثون عَن أقل الأعذار
لكسر القُلوب."
آن هنگام که خواهانِ عشقاَند
زیباترین واژهها را میآورند
برای نفوذ در قلبها
و آنگاه که میخواهند بروند
پیِ کمترین بهانهها هستند
«برای شکستنِ دلها.»
#نزار_قبانی
اگر زنی بتواند؛
با کلام و اندیشهاش آدمها را جذب کند، قطعا به خودنمایی و برهنه شدن متوسل نمیشود!
عریان شدن سادهترین روش برای جلب توجه آدمهاست...
.
با کلام و اندیشهاش آدمها را جذب کند، قطعا به خودنمایی و برهنه شدن متوسل نمیشود!
عریان شدن سادهترین روش برای جلب توجه آدمهاست...
.
یه قانونی تو مبحث شکرگذاری وجود داره که میگه:
اگر کاری کنی که نسبت به خودم حس بهتری داشته باشم راهی پیدا میکنم که تو هم احساس خوبی نسبت به خودت داشته باشی.
یعنی به نوعی میگه:
اگر با من مهربون باشی و خوبی ها و زیبایی هایی که خودم در خودم نمیبینم رو از من،
به خودم نشون بدی ،
همون قدری که برات ارزش قائلم،
تورو میپذیرم و زیباییهات رو بهت یادآوری میکنم که یادت نره.
پس بابت حس خوبی که بهم منتقل کردی ،
مطمئن باش همین حس رو بهت منتقل میکنم و انرژیش رو از من دریافت میکنی.
اهمیت بدی اهمیت میدم؛
مهربون باشی مهربون میشم؛
گوش بدی گوش میدم؛
سپاسگزار باشی سپاس گذارت میشم.
این قانون متقابل باعث میشه هر حسی رو که ازت میگیرم همون رو بهت تحویل بدم.
«پس مراقب کلمات و احساساتی که برای هرکسی خرج میکنی باش»
#فرگل_مشتاقی
اگر کاری کنی که نسبت به خودم حس بهتری داشته باشم راهی پیدا میکنم که تو هم احساس خوبی نسبت به خودت داشته باشی.
یعنی به نوعی میگه:
اگر با من مهربون باشی و خوبی ها و زیبایی هایی که خودم در خودم نمیبینم رو از من،
به خودم نشون بدی ،
همون قدری که برات ارزش قائلم،
تورو میپذیرم و زیباییهات رو بهت یادآوری میکنم که یادت نره.
پس بابت حس خوبی که بهم منتقل کردی ،
مطمئن باش همین حس رو بهت منتقل میکنم و انرژیش رو از من دریافت میکنی.
اهمیت بدی اهمیت میدم؛
مهربون باشی مهربون میشم؛
گوش بدی گوش میدم؛
سپاسگزار باشی سپاس گذارت میشم.
این قانون متقابل باعث میشه هر حسی رو که ازت میگیرم همون رو بهت تحویل بدم.
«پس مراقب کلمات و احساساتی که برای هرکسی خرج میکنی باش»
#فرگل_مشتاقی
دلم یه کلبه چوبی میخواد وسط یه جنگل مه گرفته با صدای نم بارون ،
آتیشِ روشن و پنجره های بخار کرده ،
با دوتا لیوان قهوه و کسی که
دوسش دارم (:
آتیشِ روشن و پنجره های بخار کرده ،
با دوتا لیوان قهوه و کسی که
دوسش دارم (:
وقتی برمیگردی به سالی که گذشت نگاه میکنی میبینی همه چیز فرق داشت.
بعد میشینی یه نگاهی به عقب و یک سالی که گذروندی میندازی
متوجه میشی میتونست خیلی بلاهای بیشتر برسرت آوار بشه،
بدشانسی های پیدر پی و شکست های خیلی بدتر و وحشتناک تر ،
و البته روز و شبهایِ تاریکیکه بلاخره نور رو پیدا کردی وَ روح و روانی که بارها هزارتکه شد،
اما اخر سال مثل تیکه های پازل باز بهم چسبوندی.
متوجه میشی چه جاهایی سکه شانس دستت بوده و در رفتی و به سال جدید اومدی
که دوباره از نو با چالشهای جدید، اتفاقات، تصمیمات ادمها، موقعیت های جدید آشنا بشی.
اما امیدوارم وقتی اخر امسال میشینی به یک سالی که گذشت نگاه میکنی،
به جای ناامیدی، پر از بذر امید باشه برات.
به جای شکست ، پر از بُرد های کوچیک و بزرگ باشه.
به جای اشکِ غم، فقط اشک برای خنده های از ته دل باشه.
به جای بدشانسی، قُلکت پر از سکه شانش باشه.
اما یادت نره اینبار جوری بِکار که آخر سال محصولت رو آفت نزنه🌱
#فرگل_مشتاقی
بعد میشینی یه نگاهی به عقب و یک سالی که گذروندی میندازی
متوجه میشی میتونست خیلی بلاهای بیشتر برسرت آوار بشه،
بدشانسی های پیدر پی و شکست های خیلی بدتر و وحشتناک تر ،
و البته روز و شبهایِ تاریکیکه بلاخره نور رو پیدا کردی وَ روح و روانی که بارها هزارتکه شد،
اما اخر سال مثل تیکه های پازل باز بهم چسبوندی.
متوجه میشی چه جاهایی سکه شانس دستت بوده و در رفتی و به سال جدید اومدی
که دوباره از نو با چالشهای جدید، اتفاقات، تصمیمات ادمها، موقعیت های جدید آشنا بشی.
اما امیدوارم وقتی اخر امسال میشینی به یک سالی که گذشت نگاه میکنی،
به جای ناامیدی، پر از بذر امید باشه برات.
به جای شکست ، پر از بُرد های کوچیک و بزرگ باشه.
به جای اشکِ غم، فقط اشک برای خنده های از ته دل باشه.
به جای بدشانسی، قُلکت پر از سکه شانش باشه.
اما یادت نره اینبار جوری بِکار که آخر سال محصولت رو آفت نزنه🌱
#فرگل_مشتاقی
به نظرم فاصله هیچوقت یه رابطه رو خراب نمیکنه؛ نزدیک بودن هم همینطور..
وقتی تو دلت پیشه یه نفر باشه یه تیکه از خودتو یه جایی دیگه گذاشتی!
به قول شاملو:
دلهای ما که بهم نزدیک باشد،دیگر چه فرقی می کند که کجای این جهان باشیم!دور باش اما نزدیک…
من از نزدیک بودنهای دور می ترسم..
وقتی تو دلت پیشه یه نفر باشه یه تیکه از خودتو یه جایی دیگه گذاشتی!
به قول شاملو:
دلهای ما که بهم نزدیک باشد،دیگر چه فرقی می کند که کجای این جهان باشیم!دور باش اما نزدیک…
من از نزدیک بودنهای دور می ترسم..
بعضي ها ميگويند:
دنيا جایِ خوبيست و ارزش جنگيدن دارد.
اما من فقط با قسمت دومِ آن موافقم!
دنيا جایِ بديست، اما ارزش جنگيدن دارد.
#ارنست_همينگوی
دنيا جایِ خوبيست و ارزش جنگيدن دارد.
اما من فقط با قسمت دومِ آن موافقم!
دنيا جایِ بديست، اما ارزش جنگيدن دارد.
#ارنست_همينگوی
دلم هواى قديمها را كرده!
همان وقتها كه سادگى زيباترين ويژگىِ آدمها بود
و كوچهها و خيابانها پُر بود از آدمهاى بىشيلهپيله و با محبت!
دلِ هيچ خانهاى از سوت و كور بودن نمىگرفت
و قلب خانهها مملو از صميميت و شادى بود.
دلم هواى قديمها، مادربزرگ و پدربزرگ را كرده،
كه حياط و ايوانِ خانه را رونق میدادند
و حالِ دلِ كودكىهاى ما را خوش میکردند.
قديمها را بايد از تاريخ زندگى برداشت و جايى ميانِ جديدها گذاشت.
نمىشود ميانِ اين زندگىهاى ماشينى نفس كشيد.
نمىشود مثل قديمها ساده باشى
و زندگى روى خوشش را نشانت دهد.
اين روزها سادگى كه كنى،
طعمهى گرگهاى آدمنما میشوى!
ديگر نمیشود ساده باشى!
#نازیلا_زارع
همان وقتها كه سادگى زيباترين ويژگىِ آدمها بود
و كوچهها و خيابانها پُر بود از آدمهاى بىشيلهپيله و با محبت!
دلِ هيچ خانهاى از سوت و كور بودن نمىگرفت
و قلب خانهها مملو از صميميت و شادى بود.
دلم هواى قديمها، مادربزرگ و پدربزرگ را كرده،
كه حياط و ايوانِ خانه را رونق میدادند
و حالِ دلِ كودكىهاى ما را خوش میکردند.
قديمها را بايد از تاريخ زندگى برداشت و جايى ميانِ جديدها گذاشت.
نمىشود ميانِ اين زندگىهاى ماشينى نفس كشيد.
نمىشود مثل قديمها ساده باشى
و زندگى روى خوشش را نشانت دهد.
اين روزها سادگى كه كنى،
طعمهى گرگهاى آدمنما میشوى!
ديگر نمیشود ساده باشى!
#نازیلا_زارع
امروز یک نفر برایم اشتباهی فرستاد:
«کجایی؟!»
دلم هُری فرو ریخت،
مدتها بود منتظرِ شنیدن همین یک کلمه بودم...
چه فرقی میکند کجایِ دنیا نشسته باشی؟! مهم این است که یک نفر هست که کجا بودنِ تو برایش مهم است!
شاید آن یک نفر رویَش نشود بگوید: دلم برایت تنگ شده و به جانت نق بزند که، بیا دیگر...
و همه ی این حرف را خلاصه کند در، «کجایی؟!»
داشتم به همین چیز ها فکر میکردم که دوباره برایم فرستاد:
ببخشید اشتباه فرستادم!
برایش نوشتم:
میدانم ، من در ایستگاه اتوبوس، خیابان ولیعصر نشسته ام.
میشود اشتباهی حال مرا بپرسید؟!
اما او دیگر حالم را نپرسید...
آدم غریبه ها برایشان مهم نیست که دیگران چگونه اند و کجای شهر نشسته اند،
تو که غریبه نیستی...
بپرس حالِ مرا ؛ بگو کجایی؟!
سیده فاطمه حسینیان
«کجایی؟!»
دلم هُری فرو ریخت،
مدتها بود منتظرِ شنیدن همین یک کلمه بودم...
چه فرقی میکند کجایِ دنیا نشسته باشی؟! مهم این است که یک نفر هست که کجا بودنِ تو برایش مهم است!
شاید آن یک نفر رویَش نشود بگوید: دلم برایت تنگ شده و به جانت نق بزند که، بیا دیگر...
و همه ی این حرف را خلاصه کند در، «کجایی؟!»
داشتم به همین چیز ها فکر میکردم که دوباره برایم فرستاد:
ببخشید اشتباه فرستادم!
برایش نوشتم:
میدانم ، من در ایستگاه اتوبوس، خیابان ولیعصر نشسته ام.
میشود اشتباهی حال مرا بپرسید؟!
اما او دیگر حالم را نپرسید...
آدم غریبه ها برایشان مهم نیست که دیگران چگونه اند و کجای شهر نشسته اند،
تو که غریبه نیستی...
بپرس حالِ مرا ؛ بگو کجایی؟!
سیده فاطمه حسینیان
سکوت کنیم تا بشنویم قرار است زندگی چه بگوید، چون فقط در سکوت حرف میزند.
صبور باشیم که گفتنش، زمان میبرد چون زندگی هیچ عجله ای برای صحبتهایش ندارد.
و اعتماد کنیم به روشی که با ما سخن میگوید، با رابطهها و موقعیتهایی که سر راهمان قرار میدهد.
#پونه_مقیمی
صبور باشیم که گفتنش، زمان میبرد چون زندگی هیچ عجله ای برای صحبتهایش ندارد.
و اعتماد کنیم به روشی که با ما سخن میگوید، با رابطهها و موقعیتهایی که سر راهمان قرار میدهد.
#پونه_مقیمی
میدانستم او آدمِ سختیهاست.
او هم میدانست من آدمِ پریدن از ارتفاعها،
بالارفتن از درختان، رفتن کفِ دریاها و سفر کردنِ بدون برنامه ریزیهام.
من پراکنده و او منسجم.
پس تصمیم گرفتیم با هم باشیم.
از سختی رد شدنهاش با او، دل به دریا زدنهاش با من.
#پونه_مقيمی
او هم میدانست من آدمِ پریدن از ارتفاعها،
بالارفتن از درختان، رفتن کفِ دریاها و سفر کردنِ بدون برنامه ریزیهام.
من پراکنده و او منسجم.
پس تصمیم گرفتیم با هم باشیم.
از سختی رد شدنهاش با او، دل به دریا زدنهاش با من.
#پونه_مقيمی