خیلی از آدما تو زندگیشون
یه نقطه تاریک درد دارن
که بعد از اون
دیگه اون آدم سابق نشدن...
از يه جايى به بعد
احساسشون يخ مى زنه
ديگه دردى حس نمى كنن و
هيچ كس هم
نمىتونه يخ احساسشون رو باز كنه.
و اين خودش از هر دردى دردتره...
یه نقطه تاریک درد دارن
که بعد از اون
دیگه اون آدم سابق نشدن...
از يه جايى به بعد
احساسشون يخ مى زنه
ديگه دردى حس نمى كنن و
هيچ كس هم
نمىتونه يخ احساسشون رو باز كنه.
و اين خودش از هر دردى دردتره...
چیزایی که براشون نیاز نیست عذر خواهی کنی:
۱-کسی رو دوست داشتن
۲-نه گفتن
۳-دنبال رویاهات رفتن
۴-برای خودت وقت گذاشتن
۵-الویت هات
۶-پایان دادن به رابطه ی مسموم
۷-نقص ظاهریت
۸-پای تصمیمت وایستادن
۹-حقیقت رو گفتن
۱-کسی رو دوست داشتن
۲-نه گفتن
۳-دنبال رویاهات رفتن
۴-برای خودت وقت گذاشتن
۵-الویت هات
۶-پایان دادن به رابطه ی مسموم
۷-نقص ظاهریت
۸-پای تصمیمت وایستادن
۹-حقیقت رو گفتن
سنگی که پرت میشه
حرفی که زده میشه
موقعیتی که ازدست میره
زمانی که میگذره
و دلی که بشکنه
هیچوقت نمیشه اینارو برگردوند،
حواسمون باشه .
حرفی که زده میشه
موقعیتی که ازدست میره
زمانی که میگذره
و دلی که بشکنه
هیچوقت نمیشه اینارو برگردوند،
حواسمون باشه .
ناظم حکمت میگه "اینکه میگویند من بدونِ تو نمیتوانم زندگی کنم، من از آن دسته نیستم. من بی تو هم میتوانم زندگی کنم، اما با تو جورِ دیگری زندگی خواهم کرد."
.
تو میترسی بهش بگی اما اون روزهاست که منتظر شنیدنِ ناگفته هاییه که تو مدتهاست در خودت دفن کردی.
تو میترسی یک قدم به طرفش برداری اما اون منتظر یک قدم از طرفِ توئه که ده قدم به طرفت برداره.
تو میترسی بهش پیام بدی اما اون ساعتها توصفحهی چتت برات مینویسه بدونِ اینکه برات ارسال کنه چون میدونه فرستادنش برات هیچ فایده ای نداره.
تو میترسی بهش بگی دوستش داری و حست رو بهش نشون نمیدی اما اون میترسه که دوستش نداشته باشی و برای همین همیشه از طرف تو حس دوست نداشتنی و ناکافی بودن میکنه.
تو میترسی که یک روز تورو بذاره و بره اما اون فکر میکنه که نکنه برای مابقی عمرت انتخابش نکرده باشی.
تو میترسی باهاش حرف بزنی و بهش نزدیک بشی اون فکر میکنه تو هیچ حرفی باهاش نداری و حرف زدن باهاش اصلا برات جذاب نیست.
میبینی؟ اگر چشمات رو ببندی و یک بار خودت رو از دریچهی چشمای اون تماشا کنی میتونی تصمیم بهتری برای دوست داشتنت بگیری🌱
#فرگل_مشتاقی
تو میترسی بهش بگی اما اون روزهاست که منتظر شنیدنِ ناگفته هاییه که تو مدتهاست در خودت دفن کردی.
تو میترسی یک قدم به طرفش برداری اما اون منتظر یک قدم از طرفِ توئه که ده قدم به طرفت برداره.
تو میترسی بهش پیام بدی اما اون ساعتها توصفحهی چتت برات مینویسه بدونِ اینکه برات ارسال کنه چون میدونه فرستادنش برات هیچ فایده ای نداره.
تو میترسی بهش بگی دوستش داری و حست رو بهش نشون نمیدی اما اون میترسه که دوستش نداشته باشی و برای همین همیشه از طرف تو حس دوست نداشتنی و ناکافی بودن میکنه.
تو میترسی که یک روز تورو بذاره و بره اما اون فکر میکنه که نکنه برای مابقی عمرت انتخابش نکرده باشی.
تو میترسی باهاش حرف بزنی و بهش نزدیک بشی اون فکر میکنه تو هیچ حرفی باهاش نداری و حرف زدن باهاش اصلا برات جذاب نیست.
میبینی؟ اگر چشمات رو ببندی و یک بار خودت رو از دریچهی چشمای اون تماشا کنی میتونی تصمیم بهتری برای دوست داشتنت بگیری🌱
#فرگل_مشتاقی
وقتی قهر کرده باهات و پیامتو سین نمیزنه، مثل شمسالحقِ تبریزی براش بنویسید:
«ای مایۀ بینایی!
نادیده مکن ما را،
چون دیدۀ مایی تو!»
«ای مایۀ بینایی!
نادیده مکن ما را،
چون دیدۀ مایی تو!»
و لم أستطع أن أكتب لك كلمتين،
فأرسلت لك رسالة فارغة
تماماً كأيامي بدونك..
وقتى نتوانستم دو كلمه هم برايت بنويسم،
نامهای خالى فرستادم
شبیه روزهايم بدونِ تو ..
فأرسلت لك رسالة فارغة
تماماً كأيامي بدونك..
وقتى نتوانستم دو كلمه هم برايت بنويسم،
نامهای خالى فرستادم
شبیه روزهايم بدونِ تو ..
خدایا شکرت برای تموم روزایی که فکر میکردم نمیتونم ازش عبور کنم ولی تونستم!
برای تموم لحظه هایی که گفتم این بار دیگه بار آخره ولی تونستم ادامه بدم!
خدایا شکرت
که تو هرچیزی که به دست آورم..
از دست دادم..
دیدمت..
برای تموم لحظه هایی که گفتم این بار دیگه بار آخره ولی تونستم ادامه بدم!
خدایا شکرت
که تو هرچیزی که به دست آورم..
از دست دادم..
دیدمت..
زیباترین شعر مولانا...
عاقبت خاک شود حسن جمال من و تو
خوب و بد میگذرد وای به حال من و تو
قرعه امروز به نام من فردا دگری
میخورد تیر اجل بر پر و بال من و تو
مال دنیا نشود سد ره مرگ کسی
گیرم کل جهان باشد از آن من و تو
عاقبت خاک شود حسن جمال من و تو
خوب و بد میگذرد وای به حال من و تو
قرعه امروز به نام من فردا دگری
میخورد تیر اجل بر پر و بال من و تو
مال دنیا نشود سد ره مرگ کسی
گیرم کل جهان باشد از آن من و تو
Forwarded from تاملاتی در باب ادبیات و هنر
#دورهی_جدبد کارگاه شعر و داستان رویش برگزار میکند:
📕کارگاه آنلاین #شعر
_ مناسبت شعر و زبان
_ خیال و امر شاعرانه
_ اندیشه در شعر
_ عاطفه و احساس
_ موسیقی
_ ارایههای ادبی
📕کارگاه آنلاین #داستاننویسی
_ ایدهیابی و ایدهپردازی
_ گریز از تلهی ناتوانی در نوشتن
_ بررسی عناصر داستان
_ بررسی عناصر پیرنگ
مدرس: #میثم_متاجی
بررسی و معرفی شعر و داستان معاصر فارسی و آثار ادبی جهان با رویکرد تولید متن خلاقانه
برای کسب اطلاعات بیشتر و ثبتنام به آیدیهای زیر در تلگرام پیام ارسال کنید:
✅کارگاه داستان خانم زارع
@Nazila019zare
✅کارگاه شعر خانم نیکفر
@nikfaar
📕کارگاه آنلاین #شعر
_ مناسبت شعر و زبان
_ خیال و امر شاعرانه
_ اندیشه در شعر
_ عاطفه و احساس
_ موسیقی
_ ارایههای ادبی
📕کارگاه آنلاین #داستاننویسی
_ ایدهیابی و ایدهپردازی
_ گریز از تلهی ناتوانی در نوشتن
_ بررسی عناصر داستان
_ بررسی عناصر پیرنگ
مدرس: #میثم_متاجی
بررسی و معرفی شعر و داستان معاصر فارسی و آثار ادبی جهان با رویکرد تولید متن خلاقانه
برای کسب اطلاعات بیشتر و ثبتنام به آیدیهای زیر در تلگرام پیام ارسال کنید:
✅کارگاه داستان خانم زارع
@Nazila019zare
✅کارگاه شعر خانم نیکفر
@nikfaar
چرا هیچکس به ما نگفته است که زمین
مدام چیزی را از ما پس میگیرد؛
و ما فکر میکنیم که زمان میگذرد.
شاید زمین آن سیارهای نیست که ما در آن باید میزیستیم و از این رو چیزی در ما همیشه پنهان میماند و به این زندگی برنمیگردد.
#شهرام_شیدایی
مدام چیزی را از ما پس میگیرد؛
و ما فکر میکنیم که زمان میگذرد.
شاید زمین آن سیارهای نیست که ما در آن باید میزیستیم و از این رو چیزی در ما همیشه پنهان میماند و به این زندگی برنمیگردد.
#شهرام_شیدایی
گاهی دوری از آدمها
موثرترین نسخه برای آرامشِ ذهن و قلب من است!
بار سنگین اضطرابهایم را
از روی شانههایم پایین بگذارم،
چمدانم را پر از بیخیالی کنم و
پناه ببرم به تنهایی!
دیگر دوست داشتنِ کسی آرامم نمیکند...
نیاز دارم مدت زیادی کسی را دوست نداشته باشم
و نگرانِ دلهره های هیچ کسی هم نباشم!
#نازیلا_زارع
موثرترین نسخه برای آرامشِ ذهن و قلب من است!
بار سنگین اضطرابهایم را
از روی شانههایم پایین بگذارم،
چمدانم را پر از بیخیالی کنم و
پناه ببرم به تنهایی!
دیگر دوست داشتنِ کسی آرامم نمیکند...
نیاز دارم مدت زیادی کسی را دوست نداشته باشم
و نگرانِ دلهره های هیچ کسی هم نباشم!
#نازیلا_زارع
آدمها مانند پنجرههایی با شیشههای رنگیاند. وقتی آفتاب میتابد برق میزنند و میدرخشند، اما وقتی تاریکی سایه میگسترد، زیبایی حقیقی آنها فقط در صورتی هویدا میشود که نوری در درونشان باشد.
#الیزابت_کوبلر_راس
#الیزابت_کوبلر_راس
نزار قبانی چقدر قشنگ گفته:
«مرا جوری در آغوش بگیر
که انگار فردا میمیرم؛
و فردا چطور؟
جوری در آغوشم بگیر
که انگار از مرگ بازگشتهام»
.
«مرا جوری در آغوش بگیر
که انگار فردا میمیرم؛
و فردا چطور؟
جوری در آغوشم بگیر
که انگار از مرگ بازگشتهام»
.
نوشت دلم برایت تنگ شده.
دلم خواست برایش بنویسم ما آدمهای خوبی بودیم عزیزم، فقط وقت بدی به هم رسیدیم...
بعد از خودم پرسیدم واقعا وقت بدی بود؟ بهتر بود میماند و دنیای تاریکم غمگینش میکرد؟
برایش نوشتم طوری نیست، آدم همیشه برای چیزی که نیست، دلتنگ است.
دلم خواست برایش بنویسم ما آدمهای خوبی بودیم عزیزم، فقط وقت بدی به هم رسیدیم...
بعد از خودم پرسیدم واقعا وقت بدی بود؟ بهتر بود میماند و دنیای تاریکم غمگینش میکرد؟
برایش نوشتم طوری نیست، آدم همیشه برای چیزی که نیست، دلتنگ است.
چشم و دل سیر بودن خیلی مهمه.
اینجوری تا یه آدم خوشگلتر از پارتنرت ببینی، وسوسه نمیشی
تا یه خونهی بزرگتر از خونهی خودتون ببینی، غبطه نمیخوری
تا یه آدم پولدارتر از خودت ببینی، حسرت نمیخوری
تو زندگیتون قبل از هر معیاری دنبال آدمای چشم و دل سیر باشین.
اینجوری تا یه آدم خوشگلتر از پارتنرت ببینی، وسوسه نمیشی
تا یه خونهی بزرگتر از خونهی خودتون ببینی، غبطه نمیخوری
تا یه آدم پولدارتر از خودت ببینی، حسرت نمیخوری
تو زندگیتون قبل از هر معیاری دنبال آدمای چشم و دل سیر باشین.
نات کوینو از دست دادی❓
این ایدراپ همستر کاربراش تو این مدت ۳ برابر کاربرای نات کوین شده🤯
جمع کردنش هم خیلی آسونه
اگه کارت های درستی رو در روز جمع کنی میتونی روزی کم کم ۵ میلیون جمع کنی
تیک آبی تلگرام داره✅
با جمع کردن کارت ها میتونی ساعتی مقدار معینی جمع کنی✅
پشیمون نمیشی
بزن رو لینک زیر جمع کن👇🏼👇🏼
https://www.tg-me.com/Hamster_kombat_bot/start?startapp=kentId5689622798
این ایدراپ همستر کاربراش تو این مدت ۳ برابر کاربرای نات کوین شده🤯
جمع کردنش هم خیلی آسونه
اگه کارت های درستی رو در روز جمع کنی میتونی روزی کم کم ۵ میلیون جمع کنی
تیک آبی تلگرام داره✅
با جمع کردن کارت ها میتونی ساعتی مقدار معینی جمع کنی✅
پشیمون نمیشی
بزن رو لینک زیر جمع کن👇🏼👇🏼
https://www.tg-me.com/Hamster_kombat_bot/start?startapp=kentId5689622798
آدمی فقط با کسی که عشق میورزه، میتونه یه لذت رو مدام تکرار کنه، میل جنسی ارتباط اصلیش با ذهن فرده نه بدن ، بخاطر همینه تو خیابون که راه میری و هیکل و ریخت زشت یکی رو میبینی و از خودت میپرسی، چطور با این ادم میخوابه، ذهن رو نادیده میگیری. چند روز پیش هم دوست پسر ناتالی پورتمن بهش خیانت کرد، اون حداقل معیارهای که از یه زن میخواستی رو داشت ولی بازم بهش خیانت شد، چیزی که این وسط آدمی رو نگه میداره، عشقه، نه بدن. البته شما دنبال بدن و سلامتی برو ولی بدون چیز بیشتری به تو در رابطه بغیر از دو سه ماه اول اضافه نمیکنه، قابلیت عشق نداشته باشی، فراموش میشی :)
برای زن بودن زیادی قویبودیم،
زیادی محکم و نشکن به چشم اومدیم.
زیادی به دیگران نشون دادیم انقدر جسور و شجاع و بی پرواییم که از هیچ چیزی نمیترسیم.
برای زن بودن زیادی روی عشق و محبتی که بی چشم داشت نثار دیگران میکردیم و حتی یک دونه ش رو پس نمیگرفتیم حساب کرده بودیم.
زیادی دنیا رو دستِ کم گرفتیم و هر بار که با شلاق به تن و روحمون میزد و زمین میخوردیم لبخندی میزدیم و از زمین بلند میشدیم و جسورانه در حالی که از درد به خودمون میپیچیدیم میگفتیم:
اصلا هم درد نداشت.
ما زیادی دردهامون رو دست کم گرفتیم
تا اینکه روزیروزگاری درخفا و تنهایی جلوی آینه ایستادیم و از تَرکهایی که برداشته بودیم و چشمهایی که هرآن در حال طوفان و روحی که هرلحظه در حال متلاشی شدن بود ترسیدیم و یک قدم به عقب برگشتیم تا نفس تازه کنیم و اینبار قدمِ بلندتری برداریم تا نشون بدیم اون بالی که به رویاها میدیم رو خودمون میسازیم.
#فرگل_مشتاقی
زیادی محکم و نشکن به چشم اومدیم.
زیادی به دیگران نشون دادیم انقدر جسور و شجاع و بی پرواییم که از هیچ چیزی نمیترسیم.
برای زن بودن زیادی روی عشق و محبتی که بی چشم داشت نثار دیگران میکردیم و حتی یک دونه ش رو پس نمیگرفتیم حساب کرده بودیم.
زیادی دنیا رو دستِ کم گرفتیم و هر بار که با شلاق به تن و روحمون میزد و زمین میخوردیم لبخندی میزدیم و از زمین بلند میشدیم و جسورانه در حالی که از درد به خودمون میپیچیدیم میگفتیم:
اصلا هم درد نداشت.
ما زیادی دردهامون رو دست کم گرفتیم
تا اینکه روزیروزگاری درخفا و تنهایی جلوی آینه ایستادیم و از تَرکهایی که برداشته بودیم و چشمهایی که هرآن در حال طوفان و روحی که هرلحظه در حال متلاشی شدن بود ترسیدیم و یک قدم به عقب برگشتیم تا نفس تازه کنیم و اینبار قدمِ بلندتری برداریم تا نشون بدیم اون بالی که به رویاها میدیم رو خودمون میسازیم.
#فرگل_مشتاقی