Telegram Web Link
Forwarded from Elahe
Forwarded from Elahe
Forwarded from Elahe
@Matnook_com_جدول_فاصله‌گذاری_فعل‌های_فارسی.pdf
82.5 KB
جدول فاصله‌گذاری فعل‌های فارسی
یک بار برای همیشه فاصله‌گذاری تمام فعل‌های فارسی را یاد بگیرید و همه را درست فاصله‌گذاری کنید.
#فاصله‌گذاری
۱‌۴۰‌۲‌/۰‌‌‌۹/‌۱‌۹‌
سید محمد بصام
@Matnook_com
Forwarded from Fariba Navaei
Forwarded from Matnook | ﻣﺘﻨﻮک
یک‌ نکته‌ات بگویم!

یکی از کاربردهای نقطه‌ویرگول قبل از جمله‌ای است که از نظر دستوری کامل است، ولی نمی‌تواند به‌تنهایی به‌کار رود، چون فقط با جملۀ پیش از خود معنا می‌یابد و کاملاً به آن مرتبط است. بنابراین جملۀ تصویر را این‌گونه نشانه‌گذاری می‌کنیم:
«جدایی مانند قطعِ‌عضو است؛ زنده می‌مانی، اما کمتر از پیش هستی.» (مارگارت اَتوود)

یادآوری:
کسرۀ «قطعِ‌عضو» خفیف است و بنابراین با نیم‌فاصله نوشته می‌شود، مانند «قطعِ‌امید»، «قطعِ‌رابطه»،‌ و «قطعِ‌نظر» (گذاشتن کسره‌ها الزامی نیست).

این را هم ببینید: ۴ کاربرد نقطه‌ویرگول!
#نشانه‌گذاری #فاصله‌گذاری
۱۳‌۹۹/۰‌۸/‌۲۷‌
سید محمد بصام
@Matnook_com
instagram.com/matnook_com
Forwarded from Matnook | ﻣﺘﻨﻮک
«مابازا» یا «مابه‌ازا»؟

واژۀ عربی «مابازاء»، به معنای «آنچه در مقابل چیزی قرار دارد یا داده می‌شود»، مرکب است از «ما» + «بـ» + «ازاء». پس املای درست آن «مابازاء» است، نه *مابه‌ازاء، چون «بـ» حرف جَرِّ عربی است، نه حرف اضافۀ فارسی.
همزه یا به‌اصطلاح «بست چاکنایی» در فارسی تلفظ نمی‌شود. بنابراین می‌نویسیم «مابازا» (بدون همزۀ پایانی)، مانند «آرا، اعضا، املا، انشا». در حالت اضافه، فقط «یِ»یِ میانجی افزوده می‌شود: «۱۲ روز کسر خدمت مابازای یک ماه ایثارگری» (از یک وبگاه خبری).

یادآوری:
این پنچ واژه به همین صورت نوشته می‌شوند (یعنی با «به»): «مابه‌الاختلاف»، «مابه‌الاشتراک»، «مابه‌الامتیاز»، «مابه‌التفاوت»، «مابه‌النزاع». البته این «به»ها حرف جَرّ + ضمیرند، نه «به»ی فارسی.
#واژه‌شناسی #املا_رسم‌الخط
۱۳۹‌۹/‌۰۹/‌۲۲‌
سید محمد بصام
@Matnook_com
instagram.com/matnook_com
Forwarded from Matnook | ﻣﺘﻨﻮک (سید محمد بصام)
قصۀ میلاد عیسى‌بن مریم
به‌مناسبت ۴ دی/ ۲۵ دسامبر، زادروز وی

اما حدیث عیسى‌بن مریم علیه‌السلام چنان بود که زکریا علیه‌السلام یکى حجره داشت که از بهر مریم پرداخته بود و هیچ خلق بدان حجره نرفتى هرگز، مگر زکریا. و چون [مریم]‏ به جایگاه حیض رسید، یک بار حایض شد و پاک گشت و دوم بار حایض شد و پاک گشت. پس زکریا بفرمود تا او را آب بردند تا سر بشورد. و چون آب برده بودند، مریم درِ خانه استوار کرد و پرده بر سر بام ببست و سر خویش بشست و جامه اندر پوشید و درِ خانه همچنان محکم بسته بود. ناگاه نگاه کرد، مردى را دید آنجا ایستاده! و مریم از او بشکوهید و بهراسید و گفت: بازداشت خواهم به خداى از تو، اگر پرهیزگارى. و آن مرد جبریل علیه‌السلام بود به ‌صورت مردى آنجا ایستاده. پس چون جبریل علیه‌السلام دانست که او بترسیده‌است از وى، همان‌گاه خویشتن را آشکارا کرد و گفت: مترس که من جبریلم، رسول خداى‏ عزوجل، و آمده‌‏ام تا ترا بدهم غلامى پاک. پس مریم گفت: چگونه باشد مرا فرزندى، و هیچ آدمى مرا بِنَساویده‌است [= لمس نکرده‌است] و گِرد من نگردیده و من نیز نبودم بلاوه [= بلایه: زن بدکاره]. گفت: آرى چنین است، ولکن خداى تعالى گفت بیافرینم آنچه خواهم. پس جبریل به مریم اندر دمید تا مریم بار گرفت با عیسى. و همچنان همى بود تا وقت بار نهادن.
پس چون مریم را درد زادن گرفت، برخاست و از شهر بیرون رفت و بدان صحرا یک بُنِ [= درختِ] خرما بود خشک‌شده و بر بُنِ [= پایِ] آن درخت بنشست و درد همى خورد و همى بود از درد زادن که بگرفته بود و از شرم مردمان می‌گفت که اى واى! بارى [= ای کاش] من بِمُردمى پیش از این یا هرگز خود نبودمى. پس بدان بُنِ خرمابُن رفت و دست در آن خرمابن زد. و سال‌ها بود تا آن خرمابن خشک شده بود. و چون مریم دست در آن زد، حق‌تعالى‏ به قدرت خویش آن را سبز گردانید و خرما بدو پیدا آمد.
و چون عیسى از مادر در وجود آمد، همان ساعت مادر را آواز داد و گفت: هیچ اندوه مدار که خداى عزوجل بدان جوىْ آبِ روان بازداد. برخیز و این درخت را بجنبان تا خرما فرو ریزد و خرما بخور و آب که در جو می‌آید بخور و هیچ اندوه مبر و با هیچ خلق سخن مگوى و هر کس که پیش تو آید و سخنى پرسد یا گوید، بگو که من روزۀ نذر کرده‌‏ام. و در آن وقت هر کس که روزه داشتى با کسى سخنى نگفتى. پس چون مریم آواز شنید که اینک آب روان بخور و از این درختْ خرما فرو ریز و بخور، مریم گفت: یا رب، چون بود که در آن وقت که بدان حجره اندر می‌بودم، در زمستان میوۀ تابستانى سو[ى‏] من می‌فرستادى و در تابستان میوۀ زمستانى و اکنون این درخت را همى باید جنبانید تا خرما فرو ریزد و بخورم؟ آوازى آمد که: از بهر آن‌که اکنون دلت دو تا گشته‌است و در آن وقت یک تا بود.
پس مردمان جمله روىْ سوى زکریا نهادند و او را گفتند که: این زن را چرا نگاه نداشتى تا آبستن گشت و فرزندى آورد؟ زکریا گفت: هرگز هیچ آدمى سوى او نرفت و او را چنان نگاه داشتم که هیچ خلقى روى او نیز هم ندید. پس جمله مردمان برخاستند و پیش مریم رفتند و گفتند که: اى مریم، تو این کودک را از کجا آوردى؟ و هرگز تو هیچ شوهر نکرده‏‌اى. پس مریم ایشان را چنان نمود که من روزه مى‏‌دارم و با کس سخن نمى‏‌گویم. و روزۀ ایشان بدان وقت چنان بود که از سخن و گفتار بازایستادندى و هیچ سخن با کس نگفتندى و از طعام خوردن بازایستادندى. [آن‌گاه] اشارت کرد سوى عیسى. ایشان گفتند که: چگونه با کودکى که در گهواره است سخن گوییم؟ عیسى علیه‌السلام گفت: منم بندۀ خداى عزوجل و مرا بدهد کتاب، یعنى انجیل، و مرا پیغامبرى کند و مرا کند مبارک، هر کجا که باشم، و مرا اندرز کرد به روزه و نماز و زکات دادن تا زنده‏ باشم. مرا فرمود نیکى کردن با مادرِ من و نکرد مرا جبارى بدبخت. پس گفت: سلام باد از خداى بر من آن روز که بزادم از مادر و آن روز که بمیرم و آن روز که مرا برانگیزند.
پس چون عیسى علیه‌السلام این سخن‌ها بگفت، خلق بر او فتنه شدند و خلق از بهر عیسى به سه گروه شدند. گروهى گفتند عیسى پسر خدای است و گروهى گفتند عیسى خود خدای است که بر آسمان بود و اکنون فرو آمد و به شکم مریم اندر شد و اکنون بیرون آمد و با خلقان سخن همى گوید و گروهى گفتند نه، که او پیغامبر خدای است.
ترجمۀ تفسیر طبری (چاپ دوم: تهران، توس، ۱۳۵۶)، به کوشش حبیب یغمایی، ج ۱، ص ۲۱۴ تا ۲۱۸ (با اندکی تلخیص و ویرایش)
#پرسه_در_متون
۱‌۴۰‌۱/۱‌۰/‌۰‌۴‌
سید محمد بصام
@Matnook_com
instagram.com/matnook_com
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
زادروز عیسی‌بن مریم، پیام‌آور صلح و دوستی، بر همگان، به‌ویژه بر مسیحیان گرامی، مبارک. 🎄
داستان میلاد عیسی‌ از متنی کهن و هزارساله: اینجا.
#منهای_ویرایش
۱‌۴۰‌۲‌/۱‌۰‌/‌‌۰‌۴‌
سید محمد بصام
@Matnook_com
instagram.com/matnook_com
یا مریمُ! إنَّ اللهَ یُبَشِّرُکِ بکلمةٍ مِنهُ اسمُهُ المسیح (سورۀ آل‌عمران، آیۀ ۴۵)

و در «مسيح» چند قول‌ها گفتند مفسران. بعضى گفتند فعيل است به معنى مفعول؛ يعنى «ممسوحٌ مطهّر مِن الأقذار: پاكيزه و ماليده بود از پليدی‌ها».
و گفته‌‏اند ممسوح بود به بركت.
و گفته‌‏اند براى آن‌كه از مادر بزاد به روغن اندوده.
و گفته‌‏اند براى آن‌كه ممسوح‌القدمَين بود؛ جمله پاى او بر زمين نشستى، ارتفاع نداشت ميان پاى او.
و گفته‌‏اند براى آن‌كه جبريل پَر در او ماليد تا شيطان را بر او سبيل نباشد در وقت ولادت.
و بعضى دگر گفتند فعيل است به معنى فاعل، چون «سميع» و «عليم». آن‌گه خلاف كردند. بعضى گفتند براى آن‌كه او دست در بيماران و خداوندان عاهت [= «فساد و بلا»] ماليدى، نيک شدندى.
كلبى گفت: براى آن‌كه دست بر چشم اَكمه [= «کور مادرزاد»] نهادى، بينا شدى.
و بعضى دگر گفتند براى آن‌كه در زمين بسيار سياحت كردى و رفتى. [...] يعنى «زمين‌پيماى» باشد. و در حق عيسى، عليه‌السلام، هم اين وجه توان گفتن كه «مسيح» فعيل باشد از «مساحت» تا «ميم» زيادت نباشد، بل آن اصل كلمه بوَد.

ابوالفتوح رازی، روض الجِنان و روح الجَنان فی تفسیر القرآن (چاپ اول: مشهد، آستان قدس رضوی، ۱۴۰۸ ق)، به کوشش محمدمهدی ناصح و محمدجعفر یاحقی، ج ۴، ص ۳۲۲ و ۳۲۳
#پرسه_در_متون
۱‌۴۰‌۲‌/۱‌۰‌/‌‌۰‌۴‌
سید محمد بصام
@Matnook_com
instagram.com/matnook_com
Mosahebehe Iraj Gorgin Ba Forough Farrokhzad
Forough Farokhzad
گفت‌وگو با فروغ فرخزاد در سال ۱۳۴۳ دربارهٔ شعر امروز ایران

رادیو ایران، برنامهٔ صدای شاعر
بازنشر به‌مناسبت ۸ دی
زادروز فروغ فرخزاد
#منهای_ویرایش #ادبیات
۱‌۴۰‌۲‌/۱‌۰/‌۰‌‌‌۸
سید محمد بصام
@Matnook_com
Audio
Forough Farrokhzad [Reticence.ir]
تولّدی دیگر، «عروسک کوکی»
شعر و صدای فروغ فرخزاد
#منهای_ویرایش #ادبیات
۱‌۴۰‌۲‌/۱‌۰/‌۰‌‌‌۸
سید محمد بصام
@Matnook_com
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
«من خوشبختانه یک زنم.»
کمتر از ۷ دقیقه با فروغ فرخزاد
#منهای_ویرایش #ادبیات
۱‌۴۰‌۲‌/۱‌۰/‌۰‌‌‌۸
سید محمد بصام
@Matnook_com
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
یک نکته‌ات بگویم!

ویرگولِ بعد از نهاد نادرست و اضافی است. پس:
خطرناک‌ترین نوع بشر انسانی است که اعتقادش زیاد و فهمش کم است. (آنتون چِخوف)

یادآوری:
۱) نشانۀ درنگ ساکن یا آپاستروف است که بر روی آخرین حرف نهاد گذاشته می‌شود:
- این کتابْ راهنمای معلمان است.
- این کتابِ راهنمای معلمان است.
۲) نام چِخوف، پزشک و نویسندۀ نام‌آشنای روسی، «آنتون» است، نه *آنتوان.
#نشانه‌گذاری #املا_رسم‌الخط
۱۴‌۰‌۲/۱‌‌۰/‌‌۱‌۲‌
سید محمد بصام
@Matnook_com
instagram.com/matnook_com
شیوۀ نگارش اَعلام تاریخی و جغرافیایی

۱) املای نام‌های بیگانه مطابق با نزدیک‌ترین تلفظ آن‌ها در فارسی نوشته می‌شود:
- «آنتون چِخوف» و «لِف تالستوی» (دو نویسندۀ روس)؛
- «خورخه لوئیس بورخِس» (نویسندۀ آرژانتینی)؛
- «آفریقا» (Africa).

۲) اگر نام بیگانه‌ای با تلفظ متفاوتی (برخلاف زبان مبدأ) رایج شده باشد،‌ به همان صورت نوشته می‌شود:
- «آرژانتین» (تلفظ و املای فرانسویِ واژۀ «آرخِنتینا»ی اسپانیایی)؛
- «پاریس» (تلفظی متفاوت با اصل فرانسوی)؛
- «انیشتین» (پربسامدترین تلفظ و املا در فارسی، ولی متفاوت با تلفظ آلمانی آن).

۳) نام‌های بیگانه‌ای که با حروف هم‌آوا (مانند «ت» و «ط»)‌ نوشته می‌شوند املای آن‌ها با حروف رایج و فعال ترجیح دارد، نه با حروف کم‌بسامد و غیرفعال: «پترزبورگ» (نه «پطرزبورگ»).

۴) املای نام‌های بیگانه‌ای که با حروف کم‌بسامد و غیرفعال رایج شده‌ باشد تغییر نمی‌کند: «طرابلس» (نه «ترابلس»)؛ «مکبث» (نه «مکبت»).

۵) اگر نام بیگانه‌ای دواملایی یا بیشتر باشد، املای پربسامدتر ترجیح دارد: «فیثاغورس» (نه «فیثاغورث»).
#املا_رسم‌الخط
۱۴‌۰‌۲/۱‌‌۰/‌‌۱‌‌‌‌۹‌
سید محمد بصام
@Matnook_com
instagram.com/matnook_com
نام این نویسندۀ فمینیستِ* فرانسوی «سیمون دو بووار» است. بنابراین:
درست: سیمون دو بووار
نادرست: سیمون دووبوار
★ بنویسیم «فمینیست» و «فمینیسم»، ننویسیم «فمنیست» و «فمنیسم».
این را هم ببینید: شیوۀ نگارش اَعلام تاریخی و جغرافیایی.
#املا_رسم‌الخط
۱۴‌۰‌۲/۱‌‌۰/‌‌۲‌۰‌
سید محمد بصام
@Matnook_com
instagram.com/matnook_com
املای نام این نویسندۀ روسی ابتدا از روی تلفظ فرانسویِ آن در فارسی به‌صورت «لئون تولستوی» نویسه‌گردانی شد و رواج یافت (و امروز هم هم‌چنان رواج دارد)، ولی چند سالی است که آن را با املای نزدیک به تلفظ روسی هم می‌نویسند: لِف تالستوی. املای «لف» نزدیک‌ترین صورت به تلفظ روسی آن است و بر دیگر املاهای این نام (لئو، لیو،‌ لی‌یو، لیف، لی‌یف، و ...) ترجیح دارد.
برای آگاهی از تلفظ و املای نام‌های خاص، به فرهنگ تلفّظ نام‌های خاص از فریبرز مجیدی (انتشارات فرهنگ معاصر) مراجعه کنید.
این را هم ببینید: شیوۀ نگارش اَعلام تاریخی و جغرافیایی.
#املا_رسم‌الخط
۱۴‌۰‌۲/۱‌‌۰/‌‌۲‌۱‌
سید محمد بصام
@Matnook_com
instagram.com/matnook_com
#فارسی_چه_بدی_داشت_که_یک_بار_نگفتی!

«لباس مجلسی باز دوباره شارژ شد.» این جمله و مانند آن را این روزها در فضای مجازی زیاد می‌شنویم. ولی انگار یادمان رفته‌است که یک زمانی مغازه‌دارها یا فروشندگانِ دوره‌گرد داد می‌زدند «فلان چیز را آورده‌ایم» یا «بهمان چیز دوباره رسید». اما امروز همان‌ها را شارژ می‌کنیم! مگر فعل «آوردن» و «رسیدن» چه اشکالی دارد که به‌جای آن‌ها از «شارژ شدن/ کردن» استفاده می‌کنیم؟ اشکالی دارد اگر بنویسیم یا بگوییم لباس مجلسی دوباره رسید یا باز هم لباس مجلسی آورده‌ایم؟
۱۴‌۰‌۲/۱‌‌۰/‌‌۲‌‌۳‌
سید محمد بصام
@Matnook_com
instagram.com/matnook_com
2024/07/01 03:53:24
Back to Top
HTML Embed Code: