Telegram Web Link
Forwarded from Matnook | ﻣﺘﻨﻮک
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
بخشی از کارگاه آنلاین ویرایش متنوک

تفاوت املا با رسم‌الخط چیست؟

سید محمد بصام
@Matnook_com
instagram.com/matnook_com
🔺این جزوهٔ رنگی و چاپی، که ۱۳۵ صفحه‌س و یه کتاب پی‌دی‌اف کامله، فقط یکی از هدیه‌های رایگانیه که با ثبت‌نام در کارگاه آنلاین ویرایش متنوک دریافت می‌کنی. (ارسالشم رایگانه! 😍)

👩🏻‍💻ثبت‌نام سریع و آسان:👇
@MatnookAdmin3
🎞ویدیو شرکت‌کنندگان قبلی:👇
@Matnook_01
@Matnook_com
instagram.com/matnook_com
Forwarded from Matnook | ﻣﺘﻨﻮک
شکسته‌نویسی فعل‌های فارسی (۱)

آمدن/ اومدن
- اومدم، اومدی، اومد، اومدیم، اومدین، اومدن.
- نیومدم، نیومدی، نیومد، نیومدیم، نیومدین، نیومدن.
- اومده‌م، اومدی، اومده، اومدیم، اومدین، اومده‌ن.
- می‌آم، می‌آی، می‌آد، می‌آیْم، می‌آیْن، می‌آن.
- می‌اومدم، می‌اومدی، می‌اومد، می‌اومدیم، می‌اومدین، می‌اومدن.
- بیام، بیای، بیاد، بیایْم، بیایْن، بیان.

آوردن/ اُوُردن
- اُوُردم، اُوُردی، اُوُرد، اُوُردیم، اُوُردین، اُوُردن.
- نَیوردم، نَیوردی، نَیورد، نَیوردیم، نَیوردین، نَیوردن.
- اُوُرده‌م، اُوُردی، اُوُرده، اُوُردیم، اُوُردین، اُوُرده‌ن.
- می‌‌آرم، می‌‌آری، می‌‌آره، می‌‌آریم، می‌‌آرین، می‌‌آرن.
- می‌اُوُردم، می‌اُوُردی، می‌اُوُرد، می‌اُوُردیم، می‌اُوُردین، می‌اُوُردن.
- بیارم، بیاری، بیاره، بیاریم، بیارین، بیارن.

سید محمد بصام
@Matnook_com
Forwarded from Matnook | ﻣﺘﻨﻮک
شکسته‌نویسی فعل‌های فارسی (۲)

افتادن
- بیفتم، بیفتی، بیفته، بیفتیم، بیفتین، بیفتن.
- نیفتادم، نیفتادی، نیفتاد، نیفتادیم، نیفتادین، نیفتادن.
- می‌افتم، می‌افتی، می‌افته، می‌افتیم، می‌افتین، می‌افتن.

انداختن
- ننداختم، ننداختی، ننداخت، ننداختیم، ننداختین، ننداختن.
- بندازم، بندازی، بندازه، بندازیم، بندازین،‌ بندازن.
- می‌ندازم، می‌ندازی، می‌ندازه، می‌ندازیم، می‌ندازین، می‌ندازن.
- می‌نداختم،‌ می‌نداختی، می‌نداخت، می‌نداختیم، می‌نداختین، می‌نداختن.

سید محمد بصام
@Matnook_com
Forwarded from Matnook | ﻣﺘﻨﻮک
شکسته‌نویسی فعل‌های فارسی (۳)

۱) واایستادن > وایسـ(تـ)ادن
vâ'istâdan > vâys(t)âdan

در فرایند بالا، y صورت تغییریافتۀ i در istâdan است و باید به «س» بچسبد. بنابراین:

- وایسادم، وایسادی، وایساد، وایسادیم، وایسادین، وایسادن.
- وایسم، وایسی، وایسه، وایسیم، وایسین، وایسن.
- وایسا، وایسین.

۲) وانایستادن > وانَیسـ(تـ)ادن > واینَسـ(تـ)ادن
vâna'istâdan > vânays(t)âdan > vâynas(t)âdan

در نتیجۀ فرایند بالا:

یا: - واینَسادم‌، واینَسادی، واینَساد،‌ واینَسادیم،‌ واینَسادین، واینَسادن.
یا: - وانَیسادم، وانَیسادی، وانَیساد، وانَیسادیم، وانَیسادین، وانَیسادن.
و
یا: - واینَسَم، واینَسی، واینَسه، واینَسیم، واینَسین، واینَسَن.
یا: - وانَیسَم، وانَیسی،‌ وانَیسه، وانَیسیم، وانَیسین، وانَیسَن.

۳) در صیغه‌هایی که «می»،‌ به‌عنوان پیشوندی مستقل، در وسط فعل می‌آید، منطقی‌تر است که از دو طرف نیم‌فاصله شود. مضافاً این‌که خوش‌خوان‌تر هم می‌‌شود. بنابراین:

- وای‌می‌سم، وای‌می‌سی، وای‌می‌سه،‌ وای‌می‌سیم، وای‌می‌سین،‌ وای‌می‌سن.
- وای‌می‌سادم،‌ وای‌می‌سادی،‌ وای‌می‌ساد، وای‌می‌سادیم،‌ وای‌می‌سادین، وای‌می‌سادن.

یادآوری (۱): در گفتارِ مؤکد و کمتر شکسته،‌ در بعضی از صیغه‌های این فعل، گاهی واج /ت/ نیز تلفظ می‌شود، مانند /وای‌می‌ستم/. اما /ت/ در حالت شکسته‌تر تلفظ نمی‌شود: /وای‌می‌سم/.

یادآوری (۲): گاهی نیز واج /ت/ حذف و واج /س/ مشدد می‌شود،‌ مانند /وای‌می‌سته/ > /وای‌می‌سّه/. بنابراین، در حالت غیرتأکیدی، برخی از صیغه‌های این فعل بدون /ت/ و بدون مشدد شدنِ /س/ تلفظ می‌شود: /وای‌می‌سه/ (/vâymise/).

سید محمد بصام/ فرهاد قربان‌زاده
@Matnook_com
Forwarded from Matnook | ﻣﺘﻨﻮک (سید محمد بصام)
یک نکته‌ات بگویم!

«را»، در گفتاری‌نویسی، پس از واژ‌ه‌های پایان‌یافته به «ی» (/i/)، به دو صورت نوشته می‌شود، زیرا هم به‌صورت /‌o/ تلفظ می‌شود و هم /r‌‌o‌/:
۱) ...ـی‌و/ ...ی‌و: صندلی‌و ببر؛ کتری‌و بذار رو گاز.
۲) ...ـی رو/ ...ی رو: بستنی رو بریز تو کاسه؛ کیوی رو بده من.

یادآوری:
در این مورد می‌توان «رو» را نیم‌فاصله هم نوشت، گرچه مرسوم نیست: بستنی‌رو، کیوی‌رو.
۱‌۴۰‌۰‌/‌‌۱‌‌‌۲‌/‌‌‌۲‌۸‌
سید محمد بصام
@Matnook_com
instagram.com/matnook_com
گفت‌وگویی با ابوالحسن نجفی
فرهنگستان زبان و ادب فارسی
تابستان ۱۳۹۳

ک.آ.: واژ‌ه‌های عربیِ بسیاری وارد زبان ما شده‌است. آیا نیاز نمی‌بینید برای آن‌ها برابرسازی کنیم؟
ابوالحسن نجفی: باشد. چه اشکالی دارد؟ این واژه‌ها دیگر بخشی از فرهنگ ما شده‌است. امروز ما از زبان عربی دیگر واژه‌ای قرض نمی‌گیریم. ورود واژه از عربی به فارسی تقریباً متوقف شده‌است. یک زمانی زبان عربی زبان علم بود و واژه‌های زیادی وارد زبان فارسی شد. اما به زبان ما آسیبی نزد، بلکه باعث غنای آن هم شد. امروز بیشتر باید از زبان انگلیسی بترسیم. این سَره‌گرایانِ افراطی فقط با عربی لج دارند. زبانِ علمْ امروز انگلیسی است و اگر مراقب نباشیم، زبانِ ما پر از واژه‌های انگلیسی می‌شود.

ک.آ.: یعنی شما با سره‌گرایی مخالفت می‌کنید؟
ا.ن.: مخالف سره‌گرایی نیستم، با افراط در هر چیزی مخالفم. زدودنِ واژه‌های عربی از زبان فارسی هیچ سودی ندارد و به هیچ‌ جایی نمی‌رسد. کسانی که در این راه تلاش می‌کنند دراصل برای کتابخانه‌ها می‌نویسند. درحالی‌که این واژه‌ها را نمی‌توان از زبان مردم بیرون‌ کرد. این‌ها در فرهنگ مردم رفته‌است. به نظر من، سره‌گراییِ افراطی کاری کاملاً بیهوده است.

ک.آ.: از خطر زبان انگلیسی گفتید. بیشتر توضیح می‌دهید؟
ا.ن.: از زمان مشروطه، کمی پیش از آن و پس از آن، شاهد هجوم واژه‌های فرانسوی به فارسی بودیم، مانند «آلاگارسون»، «لوستر»، و ... . این‌ها به‌خاطر نفوذ فرانسوی‌ها بود. همچنین دانشجوها و روشنفکرهایی بودند که برای تحصیل به فرانسه می‌رفتند و پس از مدتی که برمی‌گشتند، برای این‌که خودشان را باسواد نشان دهند، از واژه‌های فرانسوی در صحبت‌هایشان استفاده می‌کردند. حالا مشابهِ همین موضوع دربارۀ انگلیسی پیش‌ آمده و البته به مراتب بدتر، چراکه دنیای امروز دنیای ارتباطات است و همه‌چیز سریع اتفاق می‌افتد. فرهنگستان باید جدی‌تر به این مسئله بپردازد.

ک.آ.: پس مشکل از کجاست؟
ا.ن.: مشکل که زیاد است. ادبیاتی‌ها با زبان‌شناس‌ها آبشان در یک جوی نمی‌رود. چرایش را نمی‌دانم. هرکدام ساز خودشان را می‌زنند. تا زمانی که این دو با هم همکاری نکنند، فایده نخواهد کرد.

ک.آ.: فرهنگستان‌های پیشین چطور بودند؟
ا.ن.: بله، زمانی که خانلری‌ها، نفیسی‌ها و بهارها بودند، فرهنگستان جان دیگری داشت. نمی‌گویم در این فرهنگستان کاری انجام نشده، اما آن‌ زمان خروجیِ بهتری وجود داشت.

ک.آ.: به‌جز مسائلی که فرمودید، برای جلوگیری از ورود واژه‌های انگلیسی به زبان فارسی، چه کارهای دیگری باید انجام داد؟
ا.ن.: اقتصاد. زبانِ برتر زبانی است که اقتصادش قوی باشد. زمانی‌ که چیزی تولید می‌کنم، روی آن اسم می‌گذارم، مثل تلویزیون، تلفن، و ... . کشورها و زبان‌های دیگر هم چاره‌ای ندارند جز پذیرفتن واژه‌های آن. یا نهایتاً کمی دگرگون یا با قواعد زبانی خود سازگارش کنند. اگر اقتصادِ قدرتمندی داشته باشیم، بی‌شک زبانمان را هم می‌توانیم صادر کنیم. به‌جز آن، فرهنگستان باید به‌ گوش باشد که اگر کالا یا هر چیز دیگری وارد کشور شد، پیش از فراگیر شدنِ آن محصول، باید برایش واژه بسازد. یعنی آن را با واژه‌اش وارد جامعه کند. وگرنه دیگر نمی‌توان جلو واژه‌ای که گسترش پیدا کرده *را گرفت، مانند «ماتیک» و «رُژ».

ک.آ.: پس می‌فرمایید واژه پیش از محصول وارد کشور شود؟
ا.ن.: کاملاً درست است. این هم وظیفۀ فرهنگستان است و نباید اجازه دهد این کار دست غیرمتخصص بیفتد. البته درست است که زبان برای مردم است و این مردم هستند که تعیین می‌کنند زبان چگونه باشد و چگونه نباشد، اما وظیفۀ *متخصصینِ زبان، به‌جز شناختِ زبان، هدایتِ مسیرِ آن هم هست.

ک.آ.: نظرتان دربارۀ تعصب زبانی چیست؟
ا.ن.: تعصب در هیچ زمینه‌ای خوب نیست. در زبان نه باید خیلی ولنگار بود و نه خیلی سفت و سخت. بسیاری از جاها باید آسان برخورد کنیم. همین زبانِ انگلیسی بیشترین وام‌واژه‌ها را در خود دارد. ورود واژه‌های جدید باعث غنای زبان می‌شود، اما به‌شرط آن‌که کارشناسی‌شده برخورد شود. تعصبْ کارِ سره‌گرایانِ افراطی است. همچنین باید توجه کنیم که رشد و دگرگونیِ زبان این روزها خیلی بیشتر و متفاوت‌تر از قرن‌های پیش است.

ک.آ.: نظرتان دربارۀ نوشتن فرهنگ سره اما به‌شکلی کاملاً متعادل و دور از تعصب چیست؟
ا.ن.: بیهوده است. زبان برای مردم است. کسی نمی‌تواند زبان را به مردم تجویز کند، حتی فرهنگستان. فرهنگستان فهرستی از واژه‌ها را پیشنهاد می‌کند، اما درنهایت از هزار تا تنها چند تایی از آن‌ها میان مردم باقی می‌ماند. کسی نمی‌تواند «سلام» را از مردم بگیرد و به‌جایش «درود» بگذارد. هرکدام کاربردهای خودش را دارد.

ک.آ.: نظرتان دربارۀ تغییر خط چیست؟
ا.ن.: با *شرایط کنونی امکان‌پذیر نیست.
۱۴۰۱/۰۴/۲۳
سید محمد بصام
@Matnook_com
instagram.com/matnook_com
اندر استعمال «آنچ که» و «هرچ که»

زمخشری، ادیب و دانشمند بلندآوازۀ ایرانی در سدۀ پنجم و ششم، در فرهنگ عربی ـ فارسی مقدمة‌الأدب (چاپ مؤسسۀ مطالعات اسلامی دانشگاه تهران، ۱۳۸۶)، هفت بار «آنچ که» و دو بار «هرچ که» را به‌کار برده‌است:
«اندر آسمان و آنچ كه دروست» (ص ۵)
«اندر زمين و آنچ كه ازوست‏» (ص ۸)
«اندر كان‌ها و آنچ كه ازو خيزد» (ص ۹)
«اندر آنچ كه از زمين رويد» (ص ۱۴)
«اندر سراى با آنچ كه در نهاد او دارند» (ص ۲۳)
«اندر آنچ كه سرای‌ها را سازوبرگ است‏» (ص ۲۵)
«اندر آنچ كه مر بز با گوسپندان را از پشم با كرک با پستان با رنگ باشد» (ص ۷۳)
«اندر بهشت جاويدان با هرچ كه در اوست‏» (ص ۵۰)
«اندر نام هرچ كه چهارپايان راست از آخور، پالان با بار با ستورگاه‏» (ص ۷۳)

یادآوری:
حذف «ه» از «چه» و «که» شیوۀ نگارشِ کاتبانِ دورۀ قدیمِ رسم‌الخطِ فارسی است که از سدۀ پنجم تا دهم کمابیش رواج داشته و سپس این حذف رفته‌رفته کاهش یافته‌ و البته در برخی از واژه‌ها همچنان به‌جا مانده‌است.
#پرسه_در_متون
۱‌‌۴‌‌‌۰‌‌۱/‌‌۰‌‌‌‌۴/۲‌۷
سید محمد بصام
@Matnook_com
instagram.com/matnook_com
رسم‌الخط فارسی در قرن پنجم هجری.pdf
3.8 MB
جلال متینی، «رسم‌الخط فارسی در قرن پنجم هجری» (بازنویسی و برگردان سخنرانی ایشان در بیست‌وهفتمین کنگرۀ بین‌المللی مستشرقان (۲۲ تا ۲۸ مرداد ۱۳۴۶) در دانشگاه میشیگان از زبان انگلیسی)، مجلۀ دانشکدۀ ادبیات مشهد، سال سوم (تابستان و پاییز ۱۳۴۶)، شمارۀ ۲-۳، ص ۱۵۹ تا ۲۰۶.
۱‌‌۴‌‌‌۰‌‌۱/‌‌۰‌‌‌‌۴/۲‌۷
سید محمد بصام
@Matnook_com
Matnook | ﻣﺘﻨﻮک
نظرسنجی: تلفظ واژۀ «عید» چگونه است؟:
یک نکته‌ات بگویم!

واژۀ «عید» دو تلفظ دارد؛ یکی /id/ (مانند «بید») و دیگری /eyd/ (مانند «قید»). با استناد به فرهنگ آوایی فارسی (گیتی دیهیم)، از هر نوزده نفر چهارده نفر آن را /عِید/ تلفظ می‌کنند. بنابراین در فارسی امروز تلفظ معیار و درست‌تر آن /eyd/ است، نه /id/.

یادآوری:
در شعر، گاهی «عِید» به‌صورت /id/ خوانده می‌شود و اشکالی ندارد: شنیدم که وقتی سحرگاه عید/ ز گرمابه آمد برون بایزید (سعدی).

این را هم بخوانید:
دو قاعدۀ زبان‌شناختی برای ویراستاران.
#زبان‌شناسی
۱‌‌۴‌‌‌۰‌‌۱/‌‌‌۰‌‌‌‌۴/‌۲‌۹‌
سید محمد بصام
@Matnook_com
instagram.com/matnook_com
Forwarded from Matnook | ﻣﺘﻨﻮک
#زنگ_املا
۳۳ واژهٔ «این»دار که نیم‌فاصله نوشته می‌شوند:
ایناهاش (بی‌فاصله)
این‌پااون‌پا کردن
اینجا/ این‌جا
اینجاآنجا/ این‌جاآن‌جا
این‌جانب/ اینجانب
این‌جانبان
اینجاوآنجا/ این‌جاوآن‌جا
این‌جور
این‌جوری
این‌جوریا
این‌جهانی
این‌چنین
این‌چنینی
این‌ریختی
این‌سان
این‌سو
این‌شکلی
این‌طرف
این‌طور
این‌طوری
این‌قدر
این‌قدرها
این‌کاره
این‌که/ اینکه
این‌گونه
این‌وآن (ضمیر)
این‌وَر
این‌وَراون‌وَر شدن
این‌وَراون‌وَر کردن
این‌وَری
این‌ها
این‌همانی
این‌همه
این‌یکی (ضمیر)
‌۱۴‌‌۰‌۰‌/۰‌‌۱‌‌/‌۱۸
سید محمد بصام
@Matnook_com
instagram.com/matnook_com
Forwarded from Matnook | ﻣﺘﻨﻮک
بوی زُخم یا زُهم؟

«زُهم» واژه‌ای عربی و به معنای «هرگونه بوی تند و گند و ناخوشایند» است، به‌ویژه «بوی تند گوشت و ماهی و تخم‌مرغ گندیده». اما «زُخم»، که در تداول به‌کار می‌رود، تغییریافتۀ «زُهم» است. شاهد:
- «چیزهایی تو حلق مردمِ بیچاره می‌چپانند که واقعاً بوی زُهم می‌دهد.» (سید محمدعلی جمال‌زاده، قصۀ ما به سر رسید، ص ۳۰۹)
- «پیازداغ [...] بوی زُخم گوشت را رفع می‌کند.» (جعفر شهری، طهران قدیم، ج ۲، ص ۵)

«زُهم» گونۀ رسمی و معیارِ این واژه است و «زُخم» گونۀ غیررسمیِ آن که گاه در متونِ کمابیش رسمی نیز دیده می‌شود (مانند داستان) و اشکالی ندارد (بسنجید با «زَهره» و «جدوآبا» که، در گونۀ غیررسمی، به‌صورت «زَهله» و «جدوآباد» به‌کار می‌روند).
گفتنی است در کرمان و برخی شهرهای اصفهان و خراسان، به این بوی تند «سِهار» یا «سُهار» یا «ساهار/ ساهاری» می‌گویند و در یزد و برخی شهرهای شیراز، «سیمیت» می‌گویند و در دزفول و خوزستان، «سِک» و «زِف» و شاید در جای دیگر، چیزی دیگر.

یادآوری:
تبدیل «زُهم» به «زُخم» می‌تواند به این علت باشد که چون واج h به‌اصطلاح چاکنایی است و تلفظِ آن در میانِ هجا دشوار است و قابل‌حذف هم نیست، برای آسانیِ تلفظ، به واج x («خ») تبدیل‌ شده‌است.
۱‌‌۳‌‌۹‌‌۹‌/‌‌۱‌‌‌۲‌/‌‌۲‌‌۴‌
سید محمد بصام
@Matnook_com
instagram.com/matnook_com
Forwarded from Matnook | ﻣﺘﻨﻮک (سید محمد بصام)
بازی با زبان

بازی‌های زبانی (language games) نوعی آشنایی‌زدایی (defamiliarization) یا هنجارگریزی و ساختارشکنی زبانی است که در متن‌های ادبی (به‌ویژه شعر)، مفاهیم جالب و جذابی می‌آفریند. این بازی‌ها معانی ظریف و لطیفی به‌وجود می‌آورد و موجب لذتی دوچندان برای مخاطب می‌شود. برای مثال، در سطح صرفی زبان، شاعری، به‌جای عددهای خسته‌کننده‌ای که در آغازِ «شنبه» تکرار می‌شود، ضمیر «تو» را در اشاره به معشوقِ خود نشانده و «توشنبه» را ساخته‌‌است تا با زبان و بیانی دیگر بگوید فقط «شنبه‌»هایی را دوست دارم که «تو» در آن‌ها باشی.

نه شنبه‌های ملال‌انگیز
نه سه‌شنبه‌های
خسته‌كننده و سنگین
نه جمعه‌های كسل و دلگیر
نه حتی
پنج‌شنبه‌های دوست‌داشتنی،
از روزهای هفته،
من «توشنبه»‌ها را دوست دارم...
(فریبرز علی‌نژاد)

یا دیگری، در بستر خط، تنها با سرهم نوشتنِ یک جملۀ بسیار رایج و گوش‌آشنا، حسی تازه‌ و مفهومی عمیق‌تر به آن بخشیده‌است:
«دوستتدارم: بی‌فاصله، آمیخته، دَرهم.»
(علیرضا‌ متولی)
۱۴‌۰۰‌/‌۱۰/‌۱‌۱‌
سید محمد بصام
@Matnook_com
instagram.com/matnook_com
«کتاب هدیه‌ای است که می‌توانی بارها و بارها آن را بگشایی.» (گریسن کیلر، نویسندۀ آمریکایی)
#منهای_ویرایش
‌۱‌‌۴‌۰‌۱‌/‌‌۰‌۵/‌‌‌۰‌۲
سید محمد بصام
@Matnook_com
instagram.com/matnook_com
Forwarded from Matnook | ﻣﺘﻨﻮک
#زنگ_املا
۷۸ واژهٔ «با»دار که بی‌فاصله نوشته می‌شوند:
باابهت
بااحساس
بااخلاق
باادب
بااراده
باارزش
بااستعداد
باانصاف
باانضباط
بااهمیت
باایمان
بابرکت
باپرستیژ
باتجربه
باتدبیر
باتربیت
باتقوا
باثبات
باجربزه
باجرئت
باحال
باحجاب
باحوصله
باحیا
باخبر
باخدا
بادقت
بادوام
باذوق
باروحیه
باسابقه
باسلیقه
باسواد
باسیاست
باشخصیت
باشرف
باشعور
باشکوه
باشهامت
باصرفه
باصفا
باطراوت
باعُرضه
باعظمت
باغیرت
بافاصله
بافایده
بافرهنگ
بافضیلت
باقاعده
باکفایت
باکلاس
باکلاه
باکله
باگذشت
بالیاقت
بامحبت
بامرام
بامزه
بامسما
بامعرفت
بامعنا
بامعنی
بامهابت
بانزاکت
بانشاط
بانظم
بانفوذ
بانمک
باواسطه
باوجدان
باوجود (صفت)
باوفا
باوقار
باهم‌آیی
باهمت
باهنر
باهوش
‌‌۱‌۴‌‌‌۰‌‌۰‌/‌۰‌‌‌۱‌‌‌/‌‌۲‌۳‌‌
سید محمد بصام
@Matnook_com
instagram.com/matnook_com
لطفاً در این نظرسنجی شرکت بفرمایید: در فارسی، «وین»، پایتخت اتریش را چگونه تلفظ می‌کنید؟:
Anonymous Poll
83%
/ویَن/ (viyan)
17%
/ویِن/ (viyen)
2024/11/20 11:23:56
Back to Top
HTML Embed Code: