انسانیت لباسی است که،
اندازه تَن هرکس نمیشود!
در هر شهری
چند کسی باشند که
صورت و معنی آدمی دارند.
و باقی ؛
همه صورت دارند و معنی ندارند.
#عزیز_الدین_نسفی
@MasomehAbedini🦋
اندازه تَن هرکس نمیشود!
در هر شهری
چند کسی باشند که
صورت و معنی آدمی دارند.
و باقی ؛
همه صورت دارند و معنی ندارند.
#عزیز_الدین_نسفی
@MasomehAbedini🦋
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
شبنمها و شببوها
سرخوشانه جنونشان را
در پیالهی چشمهایم میریزند
و از بیخودانگیِ محض
سرشارم میکنند.
#معصومه_عابدینی🦋
@MasomehAbedini
سرخوشانه جنونشان را
در پیالهی چشمهایم میریزند
و از بیخودانگیِ محض
سرشارم میکنند.
#معصومه_عابدینی🦋
@MasomehAbedini
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
زیبایی "مراقبه" بخاطر این است که همه چیز لحظه به لحظه پایان می یابد و همه چیز لحظه به لحظه آغازی نو می یابد.
@MasomehAbedini🦋
@MasomehAbedini🦋
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
بگذار! مرگ به زیباییِ برگهای پاییز
و زندگی به زیباییِ گلهای تابستان باشد.
#رابیندرانات_تاگور
@MasomehAbedini🦋
و زندگی به زیباییِ گلهای تابستان باشد.
#رابیندرانات_تاگور
@MasomehAbedini🦋
آگاهی چیست؟
و بر چند قِسم است؟
وقتی که سخن از آگاهی به میان آورده میشود به خاطر داشته باشیم که اشاره به کدامیک از آنها و کدامین بُعدِ از ادراکِ از آگاهی است، تا دچارِ خبطِ واژهها (خطای ادراکی) و قائل به چیزی محدود نشویم.
معنایِ اول آگاهی اَوِرنس، جرقهای از جستجوگری و تأمل روشنگرانه بر بن مایه این هستی همچنین پی بردن و ادراک چند و چونِ این زندگی و یافتنِ برهان بودن در سایه سار هستی موهوم است. که تمامِ اینها منجر به برون نگری و درون نگری، بصیرت و روشنبینی و روشنشدگی، درنتیجه تحول یافتن یا مَنشِ روشنضمیرانه_روشندل بودن میگردد.
معنایِ دوم؛
کانشسنسِ ایگو، یا ساختارِ ذهن، ذهنیتهای موجود و محتویاتِ ظرفِ ذهن و زمان است.
در این بُعد از آگاهی ظرفِ ذهن و ذهنیتها درک میشود یعنی اینکه ذهن چیست؟ کارکردِ آن چگونه است، ماهیتِ ذهنِ درّاک چیست ؟ ایگو چیست و چگونه عمل میکند. ذهنیتهای ما چگونه دامی برای به ورطه کشیدنِ آگاهیِ تام و تمام و با کشاندن توجه به ناآگاهی میشوند.
و سرانجام سومین قِسمِ آن آگاهی، هشیاری دمادم است که خموشانه ساکنِ ساحتِ تماشاست، خالیایِ هیچ و تُهیای بیکران و بی مرز و نامحدودی که در برگیرنده ی تمامی بخشهای مختلفِ وجود، و وجوهِ متفاوتِ اقسامِ آگاهی و ذهن آگاهی است.
محتوایِ آگاهی خودِ آگاهی است ،
یعنی هم ظرف است هم مظروف؛
و هم شاملِ آنچه در آن ریخته شده است،
هم آگاه به آنچه که با آن درهم تنیده شده است و در فضایِ ارتعاشیِ آن روی میدهد! در نتیجه هنگامِ تماشا ظرف و مظروف با هم یکسان اند. بدین سان بیتعریف است، و چون فراچنگ است از این روی به چنگ آمدنی نیست،
حتی به توصیف درنیاید چون به توصیف درآید دِگَر راستین نیست. آنانکه یافتند زبان الکن شدند و عاجز از بیان...
خلأیی ناپیدا که تنها با خلأ نیستی لمس میشود.
در نیستی ساکن بودن رقص هستی را دیدن
این مقامِ شاهد است.
#معصومه_عابدینی🦋
@MasomehAbedini
و بر چند قِسم است؟
وقتی که سخن از آگاهی به میان آورده میشود به خاطر داشته باشیم که اشاره به کدامیک از آنها و کدامین بُعدِ از ادراکِ از آگاهی است، تا دچارِ خبطِ واژهها (خطای ادراکی) و قائل به چیزی محدود نشویم.
معنایِ اول آگاهی اَوِرنس، جرقهای از جستجوگری و تأمل روشنگرانه بر بن مایه این هستی همچنین پی بردن و ادراک چند و چونِ این زندگی و یافتنِ برهان بودن در سایه سار هستی موهوم است. که تمامِ اینها منجر به برون نگری و درون نگری، بصیرت و روشنبینی و روشنشدگی، درنتیجه تحول یافتن یا مَنشِ روشنضمیرانه_روشندل بودن میگردد.
معنایِ دوم؛
کانشسنسِ ایگو، یا ساختارِ ذهن، ذهنیتهای موجود و محتویاتِ ظرفِ ذهن و زمان است.
در این بُعد از آگاهی ظرفِ ذهن و ذهنیتها درک میشود یعنی اینکه ذهن چیست؟ کارکردِ آن چگونه است، ماهیتِ ذهنِ درّاک چیست ؟ ایگو چیست و چگونه عمل میکند. ذهنیتهای ما چگونه دامی برای به ورطه کشیدنِ آگاهیِ تام و تمام و با کشاندن توجه به ناآگاهی میشوند.
و سرانجام سومین قِسمِ آن آگاهی، هشیاری دمادم است که خموشانه ساکنِ ساحتِ تماشاست، خالیایِ هیچ و تُهیای بیکران و بی مرز و نامحدودی که در برگیرنده ی تمامی بخشهای مختلفِ وجود، و وجوهِ متفاوتِ اقسامِ آگاهی و ذهن آگاهی است.
محتوایِ آگاهی خودِ آگاهی است ،
یعنی هم ظرف است هم مظروف؛
و هم شاملِ آنچه در آن ریخته شده است،
هم آگاه به آنچه که با آن درهم تنیده شده است و در فضایِ ارتعاشیِ آن روی میدهد! در نتیجه هنگامِ تماشا ظرف و مظروف با هم یکسان اند. بدین سان بیتعریف است، و چون فراچنگ است از این روی به چنگ آمدنی نیست،
حتی به توصیف درنیاید چون به توصیف درآید دِگَر راستین نیست. آنانکه یافتند زبان الکن شدند و عاجز از بیان...
خلأیی ناپیدا که تنها با خلأ نیستی لمس میشود.
در نیستی ساکن بودن رقص هستی را دیدن
این مقامِ شاهد است.
#معصومه_عابدینی🦋
@MasomehAbedini
رویای پروانه شدن
آگاهی چیست؟ و بر چند قِسم است؟ وقتی که سخن از آگاهی به میان آورده میشود به خاطر داشته باشیم که اشاره به کدامیک از آنها و کدامین بُعدِ از ادراکِ از آگاهی است، تا دچارِ خبطِ واژهها (خطای ادراکی) و قائل به چیزی محدود نشویم. معنایِ اول آگاهی اَوِرنس، جرقهای…
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
شبنمِ رویِ برگها
وقتی به روستا سفر میکنم
آن دم که نوایِ کبکِ سحرگاهان
در بلورِ آفتاب میپیچَد
من زیاد میبینم
کوتاهیِ این عمر را...!
#معصومه_عابدینی🦋
@MasomehAbedini
وقتی به روستا سفر میکنم
آن دم که نوایِ کبکِ سحرگاهان
در بلورِ آفتاب میپیچَد
من زیاد میبینم
کوتاهیِ این عمر را...!
#معصومه_عابدینی🦋
@MasomehAbedini
با ملاحظه بودن با دیگران را هم در گفتار و هم در کردار خود تمرین کنید؛ و وقتی وسوسه میشوید که با تندی با کسی برخورد کنید، این میل ناگهانی را در خود کنترل کنید و به جایش با آرامش صحبت کنید. هیچگاه نگذارید که کسی سخن تند از شما بشنود. اگر از شما سئوالی شد، از بیان حقیقت نترسید؛ اما هیچگاه افکار خود را بر دیگران تحمیل نکنید. به یاد داشته باشید که نامیدن شخص کور، کور و یا شخص بیمار، بیمار، اگرچه ممکن است بیان واقعیت باشد، اما بهترست که با چنین صراحتی بیان نشود. هنگامی که در گفتار خود مهربانی و ملاحظه به کار میبرید، به دیگران کمک میکنید که روحیهی قویتری پیدا کنند و احساس بهتری کنند.
#پاراماهانسا_یوگاناندا
#شور_عشق_الهی
@MasomehAbedini
#پاراماهانسا_یوگاناندا
#شور_عشق_الهی
@MasomehAbedini
مهر بیهیچ بهانهای و عریانیِ روح؛ مَنِشِ والایِ سالکانه است و سالکان نمیتوانند آن را با هستی سهیم نشوند. او (سالک)نمیتواند مهر نورزد چراکه زنده است به مهرِ خودبخودی دل؛ و اگر آن بخششِ بزرگ سهم هر روزه دلهایشان نشود در اینصورت مرگِشان حتمی خواهد بود و این مردن نه آن مرگی است که ما میپنداریم ، بلکه هر زمان_هر مکان که دل رو به سردی میرود و روح به خاموشی میگراید. او سالک ، دیگر سالکی زنده و تپنده نیست!
#معصومه_عابدینی🦋
@MasomehAbedini
#معصومه_عابدینی🦋
@MasomehAbedini
«فرشته تمامی ماهها
ویتا سکویل - وست (Vita Sackville-West)
ماهی که خورشید درخشان تر از همیشه بر جهان می تابد و زمین سخاوتمندانه سرسبز است ماه رستاخیز جهان...
ماهی که تاریکی پایان می یابد، نور و روشنی آغاز میشود و روح و روانِ ما اوج میگیرد. آیا شکفتگیِ درون ما نتیجهی این جوشش زمین و آسمان نیست؟ در باغ گلهایِ پامچال، بنفشهها ، لالههای واژگون و سوسن ها در رنگهای گوناگون جلوهگری میکنند. گویی گلها و دانهها اصالت و حقیقتِ درونی خود را به تماشا میگذارند ما نیز در جادهای که ما را به مواهبِ «زندگی» میرساند، آرام و باوقار، سرخوش و شاد، در جستجویِ اصالت و هویتِ واقعی خویش پیش میرویم...
@MasomehAbedini
ویتا سکویل - وست (Vita Sackville-West)
ماهی که خورشید درخشان تر از همیشه بر جهان می تابد و زمین سخاوتمندانه سرسبز است ماه رستاخیز جهان...
ماهی که تاریکی پایان می یابد، نور و روشنی آغاز میشود و روح و روانِ ما اوج میگیرد. آیا شکفتگیِ درون ما نتیجهی این جوشش زمین و آسمان نیست؟ در باغ گلهایِ پامچال، بنفشهها ، لالههای واژگون و سوسن ها در رنگهای گوناگون جلوهگری میکنند. گویی گلها و دانهها اصالت و حقیقتِ درونی خود را به تماشا میگذارند ما نیز در جادهای که ما را به مواهبِ «زندگی» میرساند، آرام و باوقار، سرخوش و شاد، در جستجویِ اصالت و هویتِ واقعی خویش پیش میرویم...
@MasomehAbedini
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
عدم، رقصِ نیستی و هستی است،
عدم ، جوشش هستی و نیستی است.
عدم، نیستی مطلق نیست ،
عدم، شاید همینحالا همینجاست!
جاری و پویا ، ساکن و ایستا...
چون چیزی یا موجودیتی خارج از حوزهی اختیار و از سیطره آگاهی بصری ( دیدنِ) ما پنهان است، دالِ بر ناموجود بودن و یا دروغین بودنِ آن نیست، هیچگاه به صراحت و قاطعیت نمیتوان گفت که سفسطه بافی و ناموجود است. ناموجود همان موجود است فقط شکل- نام ندارد و موجود رقص ناموجود است اما چونکه به حوزه رویت ناظر راه مییابد اینگونه به نظر میرسد که وجود دارد.
سوی دیگر نیز آنچه موجود است مطرح میگردد بواقع موجودیت داشتن الزاما به معنای این نیست آنچه که حقیقتا موجودیت دارد_پدیدار است و در نگاه ناظر قابل رویت میشود او بر آن کنترل دارد به معنای هستِ هستیِ آن است.
به واقع نبودن و نیستی دالِ بر ناموجود نبودن نیست و بودنی حقیقتا بودنی نیست!
تمامِ هستی (موجود)از بطنِ آن نیستی (ناموجود)بر میخیزد پس از غرش و خیزش؛ دوباره به دامانِ آن خلأ ناپیدا (به بطنِ تهیا) بازمیگردد و بدان میپیوندد و این همان رقصِ انرژیست که تا بینهایت ادامه دارد.
#معصومه_عابدینی🦋
@MasomehAbedini
عدم ، جوشش هستی و نیستی است.
عدم، نیستی مطلق نیست ،
عدم، شاید همینحالا همینجاست!
جاری و پویا ، ساکن و ایستا...
چون چیزی یا موجودیتی خارج از حوزهی اختیار و از سیطره آگاهی بصری ( دیدنِ) ما پنهان است، دالِ بر ناموجود بودن و یا دروغین بودنِ آن نیست، هیچگاه به صراحت و قاطعیت نمیتوان گفت که سفسطه بافی و ناموجود است. ناموجود همان موجود است فقط شکل- نام ندارد و موجود رقص ناموجود است اما چونکه به حوزه رویت ناظر راه مییابد اینگونه به نظر میرسد که وجود دارد.
سوی دیگر نیز آنچه موجود است مطرح میگردد بواقع موجودیت داشتن الزاما به معنای این نیست آنچه که حقیقتا موجودیت دارد_پدیدار است و در نگاه ناظر قابل رویت میشود او بر آن کنترل دارد به معنای هستِ هستیِ آن است.
به واقع نبودن و نیستی دالِ بر ناموجود نبودن نیست و بودنی حقیقتا بودنی نیست!
تمامِ هستی (موجود)از بطنِ آن نیستی (ناموجود)بر میخیزد پس از غرش و خیزش؛ دوباره به دامانِ آن خلأ ناپیدا (به بطنِ تهیا) بازمیگردد و بدان میپیوندد و این همان رقصِ انرژیست که تا بینهایت ادامه دارد.
#معصومه_عابدینی🦋
@MasomehAbedini
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
در آرامشِ باران
قدری جعفریِ وحشی
من چیده ام ،
برای تو ، که وقتِ ملاقات
دل اَت خوش باشد
( راهب ریوکان ، قرنِ هیجدهم )
#تانکا_هایکو
#برگردان_به_پارسی
#مسیح_طالبیان
@MasomehAbedini🦋
قدری جعفریِ وحشی
من چیده ام ،
برای تو ، که وقتِ ملاقات
دل اَت خوش باشد
( راهب ریوکان ، قرنِ هیجدهم )
#تانکا_هایکو
#برگردان_به_پارسی
#مسیح_طالبیان
@MasomehAbedini🦋
چگونه خود حقیقیم رو تجربه کنم ؟
(روشی ساده برای تفحص خویش)
هر گاه ازعبارات «من هستم» یا «من» استفاده کردی ، بعد از گفتنش یک لحظه سکوت کن....
هیچ چیزی بین من و هستم نباید قرار بدی
تا از من فلان شخص هستم به من هستم محض یا خالی برسی...
پس از هرگونه صفت و برچسب ذهنی خالی شو ..
از جنسیتت ، اسمت ، داستان زندگیت و در کل ، از کسی که "فکر " می کنی هستی خالی شو
تو فقط و فقط هستی ...
این من هستم یا حضور محض تمام چیزیست(در واقع چیز نیست) که تو حقیقتا به دنبالش هستی
این یکی دیگر از روش های انجام تفحص خویش به منظور شناخت خود حقیقیت که ورای ذهن است ، که روش ساده تری نسبت به پرسش من کیستم است.
@MasomehAbedini🦋
(روشی ساده برای تفحص خویش)
هر گاه ازعبارات «من هستم» یا «من» استفاده کردی ، بعد از گفتنش یک لحظه سکوت کن....
هیچ چیزی بین من و هستم نباید قرار بدی
تا از من فلان شخص هستم به من هستم محض یا خالی برسی...
پس از هرگونه صفت و برچسب ذهنی خالی شو ..
از جنسیتت ، اسمت ، داستان زندگیت و در کل ، از کسی که "فکر " می کنی هستی خالی شو
تو فقط و فقط هستی ...
این من هستم یا حضور محض تمام چیزیست(در واقع چیز نیست) که تو حقیقتا به دنبالش هستی
این یکی دیگر از روش های انجام تفحص خویش به منظور شناخت خود حقیقیت که ورای ذهن است ، که روش ساده تری نسبت به پرسش من کیستم است.
@MasomehAbedini🦋
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
انسانِ خلاقِ هنرمند
و معجزه ی فرزند...
#مدرسه_زندگي
#روانشناسي
#کودکی
ترجمه و صدا: ایمان فانی
@MasomehAbedini🦋
و معجزه ی فرزند...
#مدرسه_زندگي
#روانشناسي
#کودکی
ترجمه و صدا: ایمان فانی
@MasomehAbedini🦋
«بسياري فرا خوانده ميشوند، اما شمار اندكي برگزيده ميشوند. از هزاران تني كه به دنبال من هستند، يكي مرا ميیابد و از هزاران تني كه مرا مييابد، يكي مرا دنبال ميكند و از هزاران تني كه مرا دنبال ميكند، يكي متعلق به من است.»
عيسي مسیح
زان همه مرغ، اندكي آنجا رسيد
از هزاران كس، يكي آنجا رسيد
#عطار
@MasomehAbedini🦋
عيسي مسیح
زان همه مرغ، اندكي آنجا رسيد
از هزاران كس، يكي آنجا رسيد
#عطار
@MasomehAbedini🦋
شمع گفت من کوچکتر از آن ام
که بتوانم جنگلی ساکت و خاموش
را روشنا ببخشم.
تاریکیِ هولناکی بر روحِ این
جنگل حاکم است
نورِ من اما کم و کوچک...
من تنها فقط میتوانم در آتشِ سوزان
بسوزم و بی هیچ صدایی اشک بریزم
شعله رو به شمعِ گفت ؛
تو آن شعلهی کوچکِ
فروزانی هستی
که خورشیدهایِ بسیاری
از دلِ روشن اَش میدرخشد.
تو آن آتشی هستی که میسوزد،
در این سوختن اما
جز نور هیچ از خویشتن خویشش
به ودیعه نمیگذارد!
کاش میدانستی که جهان
بی نور فروغت چه کوچک است
و تاریک...
#معصومه_عابدینی🦋
@MasomehAbedini
که بتوانم جنگلی ساکت و خاموش
را روشنا ببخشم.
تاریکیِ هولناکی بر روحِ این
جنگل حاکم است
نورِ من اما کم و کوچک...
من تنها فقط میتوانم در آتشِ سوزان
بسوزم و بی هیچ صدایی اشک بریزم
شعله رو به شمعِ گفت ؛
تو آن شعلهی کوچکِ
فروزانی هستی
که خورشیدهایِ بسیاری
از دلِ روشن اَش میدرخشد.
تو آن آتشی هستی که میسوزد،
در این سوختن اما
جز نور هیچ از خویشتن خویشش
به ودیعه نمیگذارد!
کاش میدانستی که جهان
بی نور فروغت چه کوچک است
و تاریک...
#معصومه_عابدینی🦋
@MasomehAbedini
یونگ روزی به شوخی می گفت در خیابان می توان با آدمهایی در همهی مراحلِ تکامل رو به رو شد : آدم های نئاندرتال ، آدمهایِ قرون وسطایی ، آدمهای مدرن ، خلاصه آدمهایی در هر سطح ممکن و قابل تصور از رشدِ آگاهی . اینکه کسی در قرن بیستم زندگی کند ، باعث نمیشود که رشدِ آگاهیِ او به طور خودبه خود به سطحِ یک فردِ متجدد ارتقا یابد . ممکن است او در همان قرنِ بیستم آموزهها و گفتههای پیشینیان را مکرر تکرار کند. و بدین ترتیب از خودشکوفاییِ حقیقی باز بماند.
نقشه ی روح
موری اشتاین
#یونگ
#نئاندرتال
#آگاهی
@MasomehAbedini
لینک گروه
https://www.tg-me.com/Parvanehbiprva1
نقشه ی روح
موری اشتاین
#یونگ
#نئاندرتال
#آگاهی
@MasomehAbedini
لینک گروه
https://www.tg-me.com/Parvanehbiprva1