یک پنجره، یک صدا
پُر میشود ، حنجرهام
از نوایِ ابدیت
یک پنجره، تنفسِ هوای تازه
پُر میشود ریههایم
از شورِ خدایانِ بینام...
#معصومه_عابدینی🦋
@MasomehAbedini
پُر میشود ، حنجرهام
از نوایِ ابدیت
یک پنجره، تنفسِ هوای تازه
پُر میشود ریههایم
از شورِ خدایانِ بینام...
#معصومه_عابدینی🦋
@MasomehAbedini
آگاهی در زندگی روزمره، تمرین بیوقفه ی حضور و بیداریست، بیداری در سادهترین حالتِ ممکن، یعنی انجامِ کارها اعم از کوچکترینِ آن تا بزرگترینشان به صورتی کاملا هوشیارانه و آگاهانه و نه به صورتی اتوماتیک وار و همانند رباط عمل کردن، حال آنکه این هوشِ توجه میتواند در دنیای مجازی باشد و یا در دنیای واقعیِ زندگیِ فردی ما جریان داشته باشد، آگاهیِ بر آنچه که انتشار و به نحوی اشتراک گذاشته میشود، آگاهی بر آنچه که انجام داده میشود. آگاهی بر آنچه نوشیده میشود و آگاهی بر آنچه که انتخاب میشود، آگاهی بر آنچه بیان میشود، بیداری هوشیاری یعنی اینکه ما در خوابِ ناآگاهانهی این رویا آگاه، و بر ناهشیاریِ زندگیِ روزمره مان هٌشیارانه هوشیاریم .
#معصومه_عابدینی🦋
@MasomehAbedini
#معصومه_عابدینی🦋
@MasomehAbedini
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
«زنان در پروازِ ابدیت»
زنان پس از اشراق دیگر به راحتی عاشقِ هیچ فردی نمیشوند، زنان پس از اشراق به آسانی معشوقهی هیچ فردی هم نمیشوند. زیراکه زنان پس از اشراق به خودِ انرژی عشقی فراگیر تبدیل میشوند. و این انرژیِ عظیمِ عشق نوعی بینیازیست و آن مبارزهی یک عاشقِ صادق و تمامی جلوههای ستایش یک معشوق را به اتفاق در نهان وجودش دربرمیگیرد و ژرفای دو نیرو در نهانِ وجود از آنها(زنان) عصیانگری قهار اما متوازن میسازد، از اینروی پیامدِ آن در روح و روانِ آنها، به مثابهی خردی جنونآسا و مهری سرشار میمانَد که گویا همانند رودخانهای هماره جاریست، هیچگاه نمیتوانی جلوی مسیرِ رودخانه را بگیری اما میتوانی تسلیمِ نیرویِ محضِ آن باشی، زنان پس از اشراق تواناییاش را مییابند آنچه را که هزارههاست بر آنها تحمیل شدهاست را به آسانی به کناری نَهند، اما همچنین بتوانند بینهایت انسان را، بینهایت جهانِ انسانها را، و جهانی مملو از زنان و مردان را، همچنین دیگر مواهبِ هستی را درونِ خودشان حمل کنند و بیقید دوست بدارند و تبلورِ این نیروست که از آنها موجوداتی دایم در حالِ پرواز میسازد.
#معصومه_عابدینی🦋
@MasomehAbedini
زنان پس از اشراق دیگر به راحتی عاشقِ هیچ فردی نمیشوند، زنان پس از اشراق به آسانی معشوقهی هیچ فردی هم نمیشوند. زیراکه زنان پس از اشراق به خودِ انرژی عشقی فراگیر تبدیل میشوند. و این انرژیِ عظیمِ عشق نوعی بینیازیست و آن مبارزهی یک عاشقِ صادق و تمامی جلوههای ستایش یک معشوق را به اتفاق در نهان وجودش دربرمیگیرد و ژرفای دو نیرو در نهانِ وجود از آنها(زنان) عصیانگری قهار اما متوازن میسازد، از اینروی پیامدِ آن در روح و روانِ آنها، به مثابهی خردی جنونآسا و مهری سرشار میمانَد که گویا همانند رودخانهای هماره جاریست، هیچگاه نمیتوانی جلوی مسیرِ رودخانه را بگیری اما میتوانی تسلیمِ نیرویِ محضِ آن باشی، زنان پس از اشراق تواناییاش را مییابند آنچه را که هزارههاست بر آنها تحمیل شدهاست را به آسانی به کناری نَهند، اما همچنین بتوانند بینهایت انسان را، بینهایت جهانِ انسانها را، و جهانی مملو از زنان و مردان را، همچنین دیگر مواهبِ هستی را درونِ خودشان حمل کنند و بیقید دوست بدارند و تبلورِ این نیروست که از آنها موجوداتی دایم در حالِ پرواز میسازد.
#معصومه_عابدینی🦋
@MasomehAbedini
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
بدو گفت و اما «عاشق باش»
بی مِی و مِی گُساری، بی غم و غمگساری
بی من، بی مقصد و مقصود!
که اگر عاشق باشی؛
به هیچ توشهی راهی نیازی نیست،
که گرچه رَه سخت و ناهموار،
عشق اما لطیف است و یار.
و سرانجام به رَه که افتادی خود را چنین خواهی یافت؛ هم رَه، هم رهرو، هم راهنما و هم مقصد و مقصود همه و همه تویی،
و منتهی الیه همهی راهها آنَک ختمِ به یک مسیرند، ختمِ به خیر... ختمِ به روشنی...
#معصومه_عابدینی🦋
@MasomehAbedini
بی مِی و مِی گُساری، بی غم و غمگساری
بی من، بی مقصد و مقصود!
که اگر عاشق باشی؛
به هیچ توشهی راهی نیازی نیست،
که گرچه رَه سخت و ناهموار،
عشق اما لطیف است و یار.
و سرانجام به رَه که افتادی خود را چنین خواهی یافت؛ هم رَه، هم رهرو، هم راهنما و هم مقصد و مقصود همه و همه تویی،
و منتهی الیه همهی راهها آنَک ختمِ به یک مسیرند، ختمِ به خیر... ختمِ به روشنی...
#معصومه_عابدینی🦋
@MasomehAbedini
شاهد و ناظر بودن به معنایِ بیتفاوتی و منفعل بودن نیست،
شاهد کنشگری اجتماعی است. اولین موهبتِ تسلیم تغییرِ مسیر دادن و تغییر کردن است.
هرچند که «بقولِ مرحوم نیما یوشیج که جز مُرده هیچکسی تسلیمِ محض نیست»
اگرچه ضدیتهای مجاز اعم از زشتی و زیبایی، خوبی و بدی، کژی و ناراستی، فقط در جهانِ توهماتِ مایایی و در ذهنیتهای ما وجود دارند و آگاهی فراسوی اینهاست یا بعبارتی فراتر از شکلها_ورای جنسیتها و ضدیت هاست و این بیانی کامل، درست و پذیرفتنی است،
اما اگر فرد مصرانه بر انفعالِ تماشا پافشاری نماید قدرت تفویضِ اختیارش را از کف میدهد،
شاهدیت بدین معنا نیست که هیچ ارجحیت و قدرت انتخابی نیست. بعنوانِ مثال سالکِ در مسیر، یا عارفِ به مقام شاهد درآمده اگر کودکی را در آتش ببیند؛ فکر، عمل، عکسالعملش در آن دم چیست؟ تماشا و بیتفاوتی و پذیرش اتفاق به قصدِ شاهدیت؟ که این همهی آنچه که هست، این زندگی است که در حال روی دادن است!؟ خیر، احساسِ یکتایی در آنیتِ محض و کودک را از دل آتش نجات دادن است؛ این همان کنشگر بودن و عملِ فعالانهی شاهد است.
مقامِ شاهد خودجوشی، و فعلِ او خودانگیخته بودن است، حتی مراقبه گران حرفهای پس از مدتها مراقبه و مدیتیشن تبدیل به فردی خودانگیخته خودجوش و سپس خودشکوفا میشوند و تمامی اعمال آنها به صورتی خودجوش و برخواسته از بطن یگانگیِ هیچ است،
درست آنجا که نه منی هست و نه تویی، بلکه تنها فعلیتی است که نیروی او خرد درونی، پشتوانهای او اقتداری سالکانه است و احساسِ مسوولیتی که در بیخودانگیِ محض از طریق سالک جریان دارد.
#معصومه_عابدینی🦋
@MasomehAbedini
شاهد کنشگری اجتماعی است. اولین موهبتِ تسلیم تغییرِ مسیر دادن و تغییر کردن است.
هرچند که «بقولِ مرحوم نیما یوشیج که جز مُرده هیچکسی تسلیمِ محض نیست»
اگرچه ضدیتهای مجاز اعم از زشتی و زیبایی، خوبی و بدی، کژی و ناراستی، فقط در جهانِ توهماتِ مایایی و در ذهنیتهای ما وجود دارند و آگاهی فراسوی اینهاست یا بعبارتی فراتر از شکلها_ورای جنسیتها و ضدیت هاست و این بیانی کامل، درست و پذیرفتنی است،
اما اگر فرد مصرانه بر انفعالِ تماشا پافشاری نماید قدرت تفویضِ اختیارش را از کف میدهد،
شاهدیت بدین معنا نیست که هیچ ارجحیت و قدرت انتخابی نیست. بعنوانِ مثال سالکِ در مسیر، یا عارفِ به مقام شاهد درآمده اگر کودکی را در آتش ببیند؛ فکر، عمل، عکسالعملش در آن دم چیست؟ تماشا و بیتفاوتی و پذیرش اتفاق به قصدِ شاهدیت؟ که این همهی آنچه که هست، این زندگی است که در حال روی دادن است!؟ خیر، احساسِ یکتایی در آنیتِ محض و کودک را از دل آتش نجات دادن است؛ این همان کنشگر بودن و عملِ فعالانهی شاهد است.
مقامِ شاهد خودجوشی، و فعلِ او خودانگیخته بودن است، حتی مراقبه گران حرفهای پس از مدتها مراقبه و مدیتیشن تبدیل به فردی خودانگیخته خودجوش و سپس خودشکوفا میشوند و تمامی اعمال آنها به صورتی خودجوش و برخواسته از بطن یگانگیِ هیچ است،
درست آنجا که نه منی هست و نه تویی، بلکه تنها فعلیتی است که نیروی او خرد درونی، پشتوانهای او اقتداری سالکانه است و احساسِ مسوولیتی که در بیخودانگیِ محض از طریق سالک جریان دارد.
#معصومه_عابدینی🦋
@MasomehAbedini
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
زِ رازِ پاییز چه گوییم؟
که شاهدُختِ فصلهاست این پاییز؛
اگرچه به شعری حِزنانگیز میماند
اما همچنان پرصلابتُ است،
و دلانگیز...
#معصومه_عابدینی🦋
@MasomehAbedini
که شاهدُختِ فصلهاست این پاییز؛
اگرچه به شعری حِزنانگیز میماند
اما همچنان پرصلابتُ است،
و دلانگیز...
#معصومه_عابدینی🦋
@MasomehAbedini
رویای پروانه شدن
Photo
خودشناسی یعنی چه؟
تعریفِ خودشناسی چیست؟
خودشناسی به معنای آگاهی از تمامیتِ خود، درک و شناختِ عمیق یا واکاوی لایههای زیرین درونی است، درکِ سیستم عاملی تحتِ عنوان ذهن_ بدن و بدن_ ذهن، و حتی کارکرد روان و تاثیرِ تجمیع اینها بر همدیگر.
این فرآیند شامل بررسیِ حالتها و تحلیلِ عواطف، اعتقادات، ارزشها، باورها و الگوهای فکری و همچنین قدرتها و ضعفهای هر فردی میباشد. هدف اصلی خودشناسی، بهبودِ روابطِ شخصی، رشد شخصی و توسعهی پایدارِ فردی میباشد.
با کمک خودشناسی، فرد ممکن است بهتر بفهمد که چگونه با موانع زندگیاش روبرو شده و به چه نحو مسیر زندگیِ خود را تغییر دهد. بواقع خودشناسی به معنای آگاهی از خود و شناختِ کامل درونی اعم از تضاد و تفاهم است. بنابراین ممکن است که منجر به تغییر زندگی فردی و روندِ رو به رشد و بهبودیِ او شود.
با داشتن آگاهی درباره خود، میتوانید الگوهای رفتاری و اعتقادات نامطلوب را شناسایی کرده و تلاش کنید آنها را تغییر دهید. اما خودشناسی به گونهای الزاما فقط به حس و حالِ خوب و حس مثبت رسیدن نیست؛ حس های سطحی از هر نوعی که باشند اغلب دوامی ندارند، مردم گاهی همین نکتهی ساده را از یاد میبرند و با هرچیزی که در بدن_ذهن روی میدهد همراه میشوند و از آن هویت میگیرند،
ساحتِ خودشناسی ، خودسانسوری هم نیست بلکه یافتنِ فرصتها و فرآیندِ پیچیدهای است که نیازمندِ زمان، تلاش و تعامل با خود و دیگران است. بنابراین ممکن است که به تغییراتی بنیادین منجر شود، اما به تغییر کردنِ مستقل از خودش نباید تلقین شود. چراکه در نهایت و در هر صورت آن تجربهای متعالی و بالنده خواهد بود و بینشِ عمیق و آگاهانهای را بهمراه خواهد داشت.
نمیتوان در وادی خودشناسی گام برداشت اما از تمامیتِ وجودِ خویش غافل ماند، خودشناسی چیزی یا حسی نیست که به یکباره کشف و شناخته شود و دیگر نیازی به آن احساس نشود بلکه موهبت و فرصتی برای فراگیرست که همواره و همیشه ادامه دارد؛ چراکه جهان و انسان و جهانِ انسانی همچنان ناشناخته باقی مانده و یادگیری نیز کماکان ادامه خواهد داشت.
#معصومه_عابدینی🦋
@MasomehAbedini
تعریفِ خودشناسی چیست؟
خودشناسی به معنای آگاهی از تمامیتِ خود، درک و شناختِ عمیق یا واکاوی لایههای زیرین درونی است، درکِ سیستم عاملی تحتِ عنوان ذهن_ بدن و بدن_ ذهن، و حتی کارکرد روان و تاثیرِ تجمیع اینها بر همدیگر.
این فرآیند شامل بررسیِ حالتها و تحلیلِ عواطف، اعتقادات، ارزشها، باورها و الگوهای فکری و همچنین قدرتها و ضعفهای هر فردی میباشد. هدف اصلی خودشناسی، بهبودِ روابطِ شخصی، رشد شخصی و توسعهی پایدارِ فردی میباشد.
با کمک خودشناسی، فرد ممکن است بهتر بفهمد که چگونه با موانع زندگیاش روبرو شده و به چه نحو مسیر زندگیِ خود را تغییر دهد. بواقع خودشناسی به معنای آگاهی از خود و شناختِ کامل درونی اعم از تضاد و تفاهم است. بنابراین ممکن است که منجر به تغییر زندگی فردی و روندِ رو به رشد و بهبودیِ او شود.
با داشتن آگاهی درباره خود، میتوانید الگوهای رفتاری و اعتقادات نامطلوب را شناسایی کرده و تلاش کنید آنها را تغییر دهید. اما خودشناسی به گونهای الزاما فقط به حس و حالِ خوب و حس مثبت رسیدن نیست؛ حس های سطحی از هر نوعی که باشند اغلب دوامی ندارند، مردم گاهی همین نکتهی ساده را از یاد میبرند و با هرچیزی که در بدن_ذهن روی میدهد همراه میشوند و از آن هویت میگیرند،
ساحتِ خودشناسی ، خودسانسوری هم نیست بلکه یافتنِ فرصتها و فرآیندِ پیچیدهای است که نیازمندِ زمان، تلاش و تعامل با خود و دیگران است. بنابراین ممکن است که به تغییراتی بنیادین منجر شود، اما به تغییر کردنِ مستقل از خودش نباید تلقین شود. چراکه در نهایت و در هر صورت آن تجربهای متعالی و بالنده خواهد بود و بینشِ عمیق و آگاهانهای را بهمراه خواهد داشت.
نمیتوان در وادی خودشناسی گام برداشت اما از تمامیتِ وجودِ خویش غافل ماند، خودشناسی چیزی یا حسی نیست که به یکباره کشف و شناخته شود و دیگر نیازی به آن احساس نشود بلکه موهبت و فرصتی برای فراگیرست که همواره و همیشه ادامه دارد؛ چراکه جهان و انسان و جهانِ انسانی همچنان ناشناخته باقی مانده و یادگیری نیز کماکان ادامه خواهد داشت.
#معصومه_عابدینی🦋
@MasomehAbedini
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
رنج بردن از ذهن بوجود میآید اما چگونه ممکن است که ذهن باشد رنجشی نباشد. نه ذهن دلیل رنج بردن است، نه میتوان مانعی برای ورود رنجها به واقعیت موجود زندگیمان شد اما مثالی ساده و ملموس برای درک موضوع هست در زندگیتان همانند خاکشیر عمل کنید، مشتی خاکشیر یا ماسهای را کفِ دستهایتان بگیرید، یا در ظرفی بریزید خواهیددید که در هر حالتی شکل دست شما و یا ظرفها را به خود خواهد گرفت. خردمند در زندگیاش اینگونه سیال و روان عمل میکند به هنگام چالشهای موجودی که غیرقابل پیشبینی هستند و به آنچه که در ساحتِ ذهن پدیدار میگردد خوش آمد بگویید به هرآنچه میآید اما میماند و نمیرود نیز خوش آمد بگویید؛ انعطاف پذیری در لحظهها مولفهی بارز انسانهایی است که از نبوغ و هوشِ سرشاری برخوردارند، منعطف بودن گاهی به موفقیتهای بزرگی منجر میشود چراکه پلی برای عبور از سختی به آسانی، از زمختی به لطافت است. اما انعطاف ابدا به معنای فقدانِ قدرتِ خلق و اراده همچنین سستی و کاهلی نیست بلکه آگاه به بودگی و به فعلیت درآورنِ تمامیتِ وجودمان است، ما درعین انعطاف میآموزیم که مهربان، اما دارای قاطعیت باشیم.
#معصومه_عابدینی🦋
@MasomehAbedini
#معصومه_عابدینی🦋
@MasomehAbedini