ماهیتِ ذهن درک نمودن و شناختنِ عمیقِ ساختارِ آن میباشد؛
پس برای رهروی مسیر ابتدا نیاز است که ماهیتِ ذهن، فضا و ساحتِ آن حتی ساختار و کارکردِ ذهنش را درک نموده سپس آن را بارور کند، اما ذهنیتها را خیلی جدی و مهم تلقی ننماید تا آرامشِ درونیاش در همهحال حفظ شود، آرامش و سعادتِ راستین حقیقتِ وجودِ هر فردی است، اما از آنزمان که انسانها به ذهنیتهای تکراری و پارامترهای آن بها دادهاند گستردگی فضا نیز با ابرهای سیاه و سپید و انتزاع فکرهای بیهوده پوشانیده شد. عمدهی افراد جامعه غالبأ گمان میبرند که میبایست آن (آرامش)را بیرونِ وجودشان جستجو نمایند؛ اگرچه گاهی چنین است اما آرامش نمیتواند الزاما محصول جانبی محیطِ پیرامونِ ما برایِ رشد و دلیل ابقایِ ذهنیتهای ما باشد، اگر فردی در حوزهی جنگ، کشتار، تاراج، هزاران رنج و بلایای دیگر باشد و در حالِ دستِ پنجه نرم کردن با رنجها و مصایب، طبعأ تاثیرپذیری او از محیط اجتنابناپذیر و کاملا قابلِ درک است، اما در حوزهی درونگری آن(آرامش) بخشِ شگرفی از وجودِ هر فردی است که میتواند به هستی بخشیده شود و نوعی خردی که بِهوشیار شدهاست.
#معصومه_عابدینی🦋
@MasomehAbedini
پس برای رهروی مسیر ابتدا نیاز است که ماهیتِ ذهن، فضا و ساحتِ آن حتی ساختار و کارکردِ ذهنش را درک نموده سپس آن را بارور کند، اما ذهنیتها را خیلی جدی و مهم تلقی ننماید تا آرامشِ درونیاش در همهحال حفظ شود، آرامش و سعادتِ راستین حقیقتِ وجودِ هر فردی است، اما از آنزمان که انسانها به ذهنیتهای تکراری و پارامترهای آن بها دادهاند گستردگی فضا نیز با ابرهای سیاه و سپید و انتزاع فکرهای بیهوده پوشانیده شد. عمدهی افراد جامعه غالبأ گمان میبرند که میبایست آن (آرامش)را بیرونِ وجودشان جستجو نمایند؛ اگرچه گاهی چنین است اما آرامش نمیتواند الزاما محصول جانبی محیطِ پیرامونِ ما برایِ رشد و دلیل ابقایِ ذهنیتهای ما باشد، اگر فردی در حوزهی جنگ، کشتار، تاراج، هزاران رنج و بلایای دیگر باشد و در حالِ دستِ پنجه نرم کردن با رنجها و مصایب، طبعأ تاثیرپذیری او از محیط اجتنابناپذیر و کاملا قابلِ درک است، اما در حوزهی درونگری آن(آرامش) بخشِ شگرفی از وجودِ هر فردی است که میتواند به هستی بخشیده شود و نوعی خردی که بِهوشیار شدهاست.
#معصومه_عابدینی🦋
@MasomehAbedini
«سالکین برای عوام حوصله به سر بر هستند، و همچنین عوام برای سالکین نیز چنین اَند...»
این سادهترین، اما درعین حال درستترین درک و توصیف از معنویتِ ژرف و اندیشههای عملگرایِ عرفانی است.
@MasomehAbedini🦋
این سادهترین، اما درعین حال درستترین درک و توصیف از معنویتِ ژرف و اندیشههای عملگرایِ عرفانی است.
@MasomehAbedini🦋
فاجعه این نیست که دیگر نمیتوانیم عمیقاً شاد باشیم، فاجعه این نیست که آرزوهایمان یک به یک برباد رفتهاند و وجودهامان یک به یک پایمال میشوند، بلکه فاجعهی رقتبار این است که آنچه که نمیباید، آنچه که نمیتوانند عادی باشند، به راحتی در دیدهگانِ عموم عادی میشوند. قتل، تجاوز، جرم، جنایت، فحشا، ترویجِ بیحیایی، دزدی، عادی ساختن خیانت و... حتی اشکهای ما هم دیگر مجالِ گریستن به ما نمیدهند. دوستِ ادیب و هنرمندی فرهیخته چندی پیش برایم نوشت معصومه جان ما مردم و فرهنگی هستیم که گویا دارند تمام میشوند. گویا کم کم داریم به خطِ پایان نزدیک میشویم؛ اما با این حال اجازه نده این شورِ ناهشیاری و این به جان هم انداختن ها این تفرقه ها و به بیراهه بردن های ذهنِ عموم و این حجم عظیمی از تشویشِ اذهان عمومی روحِ تو را تیره و تار سازد و وجودت را به خوابِ غفلت بکشاند، به گمانم داریوشِ مهرجویی تنها یک انسان و یک هنرمندِ برجسته نبود بلکه او نمادِ کاملِ ملیت و اصالت یک فرهنگ و مرز و بوم بود، فرهنگی که دیگر چیزی از آن نمانده و گویی دارد پایههایش فرو میریزد و به یغما میرود اما از یاد نخواهیم بُرد چگونه انسان بمانیم!
🦋🤍🥀
🦋🤍🥀
محسن چاووشی - سنگ صبور
@MusicBox_80s
«خواب میبینم در یک سردابهی قرونِ وسطایی سلاخی میشوم.»
دیالوگی از فیلمِ هامون ساختهی
داریوش مهرجویی 🕊️🖤🥀
@MasomehAbedini
دیالوگی از فیلمِ هامون ساختهی
داریوش مهرجویی 🕊️🖤🥀
@MasomehAbedini
رویای پروانه شدن
ماهیتِ ذهن درک نمودن و شناختنِ عمیقِ ساختارِ آن میباشد؛ پس برای رهروی مسیر ابتدا نیاز است که ماهیتِ ذهن، فضا و ساحتِ آن حتی ساختار و کارکردِ ذهنش را درک نموده سپس آن را بارور کند، اما ذهنیتها را خیلی جدی و مهم تلقی ننماید تا آرامشِ درونیاش در همهحال…
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
رویای پروانه شدن
GIF
.
«ادامه پیوستِ پستِ قبل»
اما آنچه که امروزه رواجِ بسیاری یافته است و به وُفور شاهدِ آن هستیم، به اشتباه به جای مشاهدهی عمیقِ ساختار و کارکردِ پارامترهای ذهن و نگرشِ روانشناختیِ معناگرا که نوعی موضعِ روانشناسی عمیق و تاملبرانگیز است، الگوی روانشناسیِ مخربی تحتِ عنوان روانشناسی زرد یا شبه روانشناسی که نگرشی توخالی و خودئیت پرور یا ابزاری جهتِ فرار از زندگی همچنین ایجادِ زندان ناآگاهی جدیدتر میباشد، غالباً ناآگاهیِ جمعی با تَبعیتِ بیچون چرا به شعلهور شدنِ آن دامن میزند، این نوع آموزهها و مکاتب اغلب با نگرشِ مثبتگراییِ صرف، طرز فکر قالبی و محدودی را تحمیل مینمایند که باعث میشود فرد شادو (Shadow) یا سایهی خویش را سرکوب نموده و بخشهای مختلف وجودش را نادیده یا انکار نماید، که اگر (فرد) سالک ناآگاهانه پای در وادیِ آنها بُگذارد دچار سرخوردگی و ناکامی میگردد زیرا که این مکاتب اغلب فریبِ تغییر جمعی را ایجاد مینمایند نه خود تغییر را، ایده ذهنِ مثبتگرای صرف که همان ماحصل ذهنِ منفی گرا است و تنها جایگاه فکری این دو عوض شده است، اما مشاهدهگری ژرفِ روشها فرد را به ورای دوگانگیِ فکرها میبرد اگر جنس وجودیِ فرد آرامش و حقیقتِ راستین وجودی او همانا آرامش است؟ پس کجاست که او باشد و این نباشد؟ واقعگرایی و توجه آگاهانه بی هیچ هراسی نگریستن به درون است و ماحصلِ آن مراقبه گون زیستن در همهی حالتها و آگاهیِ بر فعل و انفعالات ساختارِ ذهن میباشد.
#معصومه_عابدینی🦋
@MasomehAbedini
«ادامه پیوستِ پستِ قبل»
اما آنچه که امروزه رواجِ بسیاری یافته است و به وُفور شاهدِ آن هستیم، به اشتباه به جای مشاهدهی عمیقِ ساختار و کارکردِ پارامترهای ذهن و نگرشِ روانشناختیِ معناگرا که نوعی موضعِ روانشناسی عمیق و تاملبرانگیز است، الگوی روانشناسیِ مخربی تحتِ عنوان روانشناسی زرد یا شبه روانشناسی که نگرشی توخالی و خودئیت پرور یا ابزاری جهتِ فرار از زندگی همچنین ایجادِ زندان ناآگاهی جدیدتر میباشد، غالباً ناآگاهیِ جمعی با تَبعیتِ بیچون چرا به شعلهور شدنِ آن دامن میزند، این نوع آموزهها و مکاتب اغلب با نگرشِ مثبتگراییِ صرف، طرز فکر قالبی و محدودی را تحمیل مینمایند که باعث میشود فرد شادو (Shadow) یا سایهی خویش را سرکوب نموده و بخشهای مختلف وجودش را نادیده یا انکار نماید، که اگر (فرد) سالک ناآگاهانه پای در وادیِ آنها بُگذارد دچار سرخوردگی و ناکامی میگردد زیرا که این مکاتب اغلب فریبِ تغییر جمعی را ایجاد مینمایند نه خود تغییر را، ایده ذهنِ مثبتگرای صرف که همان ماحصل ذهنِ منفی گرا است و تنها جایگاه فکری این دو عوض شده است، اما مشاهدهگری ژرفِ روشها فرد را به ورای دوگانگیِ فکرها میبرد اگر جنس وجودیِ فرد آرامش و حقیقتِ راستین وجودی او همانا آرامش است؟ پس کجاست که او باشد و این نباشد؟ واقعگرایی و توجه آگاهانه بی هیچ هراسی نگریستن به درون است و ماحصلِ آن مراقبه گون زیستن در همهی حالتها و آگاهیِ بر فعل و انفعالات ساختارِ ذهن میباشد.
#معصومه_عابدینی🦋
@MasomehAbedini
Niyayesh
Kourosh Yaghmayi
اندوه همیشه عمیقتر از شادیِ سطحی است، این غمهایِ بزرگ ما هستند که در نهانخانهی دل و جان همهی ما را به یکدیگر متصل میسازند و نه ایدوئولوژیهای کور و متعصبانه، این غمهای مشترکِ میانِ ما آدمیان هستند که شادیهای بزرگتری را برایمان رقم میزنند...
@MasomehAbedini🦋
@MasomehAbedini🦋
تمامیِ اهداف و ابزارهای نگریستن
مانعی برای خودِ عملِ دیدن
هستند.
دیدن آن دمی است
که وجودِ ببینده و
آنچه دیده شدهاند
هر کدام در آنیّتِ محض
محو شده باشند...
#معصومه_عابدینی🦋
@MasomehAbedini
مانعی برای خودِ عملِ دیدن
هستند.
دیدن آن دمی است
که وجودِ ببینده و
آنچه دیده شدهاند
هر کدام در آنیّتِ محض
محو شده باشند...
#معصومه_عابدینی🦋
@MasomehAbedini
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
معنای زندگی چیست؟!
👤 شی هنگ یی
(استادِ بزرگ معبد شائولین)
👤 شی هنگ یی
(استادِ بزرگ معبد شائولین)
اگر چه بسیاری از اتفاقهای زندگی، خارج از حیطهٔ قدرت و خواستِ انسان رقم میخورند، اگر چه بسیاری از تلاشهایِ انسان نافرجامند، اما در نهایت این خودِ شخص است که تصمیم میگیرد چگونه زندگی کند...
📚«زن در ریگ روان»
- کوبو آبه
@MasomehAbedini🦋
📚«زن در ریگ روان»
- کوبو آبه
@MasomehAbedini🦋
آسوده بمان که زندگي به خودبخود در حالِ اتفاق افتادن است، ما همچون بذرهایی در دل خاک هستیم که در عميقترین لایههای تاریکی هم میتوانند به رشدِ خود ادامه دهند و بالنده شوند. به شکوه روشناییِ وجود دست یابند.
#معصومه_عابدینی🦋
@MasomehAbedini
#معصومه_عابدینی🦋
@MasomehAbedini
آیا به ساقههای نیزارها نگریستهای چگونه اَند؟ هيچکدام از نیها از یکدیگر جدا نيستند، تمامِ مسير سفرشان را در آغوش یکدیگر به بلوغ میرسند، اگر یکی از آنها از ديگري جدا یا قطع شوند هر دوساقه با هم خشک و نابود خواهند شد، جانِ لایتناهیِ ما نيز چُنین است. اگرچه در ظاهرِ امر دور از یکدیگر و یک به یک جدای از هم هستيم اما در بطنِ ماجراى زیستنِ مان در اتحادی کیهانی با کل و در اتصالی عمیق یگانهایم و این همان نمودِ جاودانگی است.
#معصومه_عابدینی🦋
@MasomehAbedini
#معصومه_عابدینی🦋
@MasomehAbedini
جهان هولوگرافیک-مایکل تالبوت.pdf
7.2 MB
کتابِ جهانِ هولوگرافیک
اثرِ مایکل تالبوت...
ترجمهی #داریوش_مهرجویی🖤
446 صفحه به زبانِ پارسی...
آیا جهانِ ما تصویری هولوگرامی است، آیا ذهنِ ما مانند تکهای از هولوگرام تمامی جهان را در برد دارد؟
@MasomehAbedini🦋
اثرِ مایکل تالبوت...
ترجمهی #داریوش_مهرجویی🖤
446 صفحه به زبانِ پارسی...
آیا جهانِ ما تصویری هولوگرامی است، آیا ذهنِ ما مانند تکهای از هولوگرام تمامی جهان را در برد دارد؟
@MasomehAbedini🦋
همهی مصائبِ عالم بشریت از اینروی ایجاد شدند، که انسان نتوانست خودش را آنچنان که هست؛ بپذیرد و خویشتن وجودش را دوست بدارد...
سرچشمهی همهی مصائبِ انسانی برای جهان
از آنجایی آغاز شدند که انسان نتوانست نفرت را از قلب و جان خویش بزداید .
کجا میتوان انسانی را یافت در این هستی که به خویشتنِ حقیقی اش، توانِ عشق ورزیدن داشته باشد اما حاضر به ستم و تَحجر نسبت به همنوعانش باشد؟
کجا میتوان انسانی را یافت که مِهری مأنوس در بندبندِ وجودش ریشه دوانیده باشد اما او تنها فقط در حُکم یک انساننما، ظاهر شده باشد.؟!
#معصومه_عابدینی🦋
@MasomehAbedini
سرچشمهی همهی مصائبِ انسانی برای جهان
از آنجایی آغاز شدند که انسان نتوانست نفرت را از قلب و جان خویش بزداید .
کجا میتوان انسانی را یافت در این هستی که به خویشتنِ حقیقی اش، توانِ عشق ورزیدن داشته باشد اما حاضر به ستم و تَحجر نسبت به همنوعانش باشد؟
کجا میتوان انسانی را یافت که مِهری مأنوس در بندبندِ وجودش ریشه دوانیده باشد اما او تنها فقط در حُکم یک انساننما، ظاهر شده باشد.؟!
#معصومه_عابدینی🦋
@MasomehAbedini
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
رودخانهها آبِ خود را نمینوشند
درختان میوهى خود را نمیخورند
ابرها باران خود را نمیخورند
آنهایى كه حقیقتا بزرگ هستند
همیشه خدمتگزارانِ دیگران هستند.
تمثیلِ هندو
@MasomehAbedini🦋
درختان میوهى خود را نمیخورند
ابرها باران خود را نمیخورند
آنهایى كه حقیقتا بزرگ هستند
همیشه خدمتگزارانِ دیگران هستند.
تمثیلِ هندو
@MasomehAbedini🦋
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
میتوانی همهی دردهایت را بشناسی اما به جای چسبیدن و هویتگیری با آنها، بدانها التیام ببخشی تا شفابخش و الهامبخشِ دیگران و جهان شوی، میتوانی خردمند باشی و از دردهایت کمک بگیری به خودت کمک کنی به جای اینکه ناآگاهانه آنها را بر جهانِ هستی فرافکنی کنی. ما در بسیاری از چیزها مشترکیم بخصوص در دردها و رنجهایمان و تنها تفاوتِ ما، در نوع درد کشیدن و درک و پاسخی است که به زندگی و به دردهایمان میدهیم. سالهایی بسیار دور بر سربرگِ کتابی متن کوتاهی خواندم که نوشته شده بود؛ «امیدوارم التیام پیدا کنی از زخمها و دردهایی که در موردشان با هیچکسی صحبت نمیکنی» این جملهی به ظاهر ساده اما عمیق و پُرمعنا مدتهای مدیدی الهامبخش و قوّتِ قلبم بود و مرا همیشه تا همیشهها امیدوار و دلگرم نگه میداشت حتی در دلِ ناامیدی ها، اکنون من نیز برای تو چنین میخواهم تا بتوانی به زعَم خودت شکوفایی و بالندگی را تجربه کنی و هر دم در اعتمادی عمیق و آرام و مطمعن گام برداری حتی در دل تلاطم ها و ناآرامیهای موجود، به یقین بدان که هیچگاه تنها نیستی حتی در عمیقترینِ حالتِ تنهاییات تو خود یک جهانی...
#معصومه_عابديني🦋
@MasomehAbedini
#معصومه_عابديني🦋
@MasomehAbedini
بشنو نوای هستی را که هر لحظه نامهای عاشقانه برایت میفرستد؛
این پرندگانی که بیوقفه آواز میخوانند. آن ستارههایی که در انتهای شبِ خاموش در دلِ اختران میدرخشند و جویبارهای بیشکل که هردم به شکلی در بیکرانگیِ حیات متجلی اند. و اینسوی (این، «من_ذهن») که گمان می بَرد همهی آنچه هست را که به درستی مینگرد اما بواقع نمی نگرد! همهی آنچه را که می شنود، اما نمی شنود! تنها و تنها تفسیر و پردازشهای ذهن_خود را دربارهی همهچیز میبیند و میشنود، چگونه میتواند رها باشد؟ آنگاه که «خود» مانعی برای رهاییِ خویش حقیقی است. زیرا تمام(اشکال_پدیده هایی ) که جاریست را برای خود معنا میکند، معنایی دور از دیدن و شنیدنِ حقیقی، همهی هستی متجلی و ناپدید میشوند، اما سکونِ در سکوتِ کهن همواره همانکه از دیرباز بوده میماند. اگر بی من، بی تفسیر، بی واژه، بی وقفه در سکونی بینهایت ابدی به تماشا بایستیم دیدن و تجربهی عمیق بدون هیچ چرایی و چگونگیِ تمامیِ پدیدارهای تجلی یافتهاست. آیا نیازی به تفسیر و گفتگوی ذهنی دربارهی آنچه که وجود دارند هست آنگاه که تمامی ذرات موجود ذرهای از برای تماشاست!؟
#معصومه_عابدینی🦋
@MasomehAbedini
این پرندگانی که بیوقفه آواز میخوانند. آن ستارههایی که در انتهای شبِ خاموش در دلِ اختران میدرخشند و جویبارهای بیشکل که هردم به شکلی در بیکرانگیِ حیات متجلی اند. و اینسوی (این، «من_ذهن») که گمان می بَرد همهی آنچه هست را که به درستی مینگرد اما بواقع نمی نگرد! همهی آنچه را که می شنود، اما نمی شنود! تنها و تنها تفسیر و پردازشهای ذهن_خود را دربارهی همهچیز میبیند و میشنود، چگونه میتواند رها باشد؟ آنگاه که «خود» مانعی برای رهاییِ خویش حقیقی است. زیرا تمام(اشکال_پدیده هایی ) که جاریست را برای خود معنا میکند، معنایی دور از دیدن و شنیدنِ حقیقی، همهی هستی متجلی و ناپدید میشوند، اما سکونِ در سکوتِ کهن همواره همانکه از دیرباز بوده میماند. اگر بی من، بی تفسیر، بی واژه، بی وقفه در سکونی بینهایت ابدی به تماشا بایستیم دیدن و تجربهی عمیق بدون هیچ چرایی و چگونگیِ تمامیِ پدیدارهای تجلی یافتهاست. آیا نیازی به تفسیر و گفتگوی ذهنی دربارهی آنچه که وجود دارند هست آنگاه که تمامی ذرات موجود ذرهای از برای تماشاست!؟
#معصومه_عابدینی🦋
@MasomehAbedini